عبور

ما مشك رنج‌هاي انقلاب را به دندان كشيده‌ايم و دست و پا داده‌ايم، اما رهايش نكرده‌ايم

خاطره‌بازی

جوانی که صورتش در میان راهپیمایان مشخص است و دست در جیب کرده، عمو مرتضای شهید من است...

داشتم از روی تفنن، کتاب «کرمان و انقلاب اسلامی به روایت تصویر» را ورق می‌زدم که این عکس توجهم را جلب کرد.

همان فرم همیشگی چهره‌ی یکسان بابا و عموها که انگاری با دستگاه پلی‌کپی ساخته شده باشد. فرم چهره‌ای که البته شهرتش برای خانواده‌ی ما خاطره‌انگیزتر شده است از آن رو که پیکر جامانده‌ی عمو مرتضی را ابتدا با همین شباهت فرم چهره شناسایی کرده‌اند.

دقیق‌تر شدم و با اینکه تقریباً تمام آرشیو عکس‌های عمو مرتضی را دیده‌ام اما فهمیدم که دارم به عکسی نگاه می‌کنم که حتی خود عمو هم آنرا ندیده است.

خدا بیامرزد مامان ربابه را. همیشه می‌گفت تمام پسرهایم زمان شاه، بعد از غسل شهادت، می‌رفته‌اند تظاهرات.

و حالا این عکس گویا اثبات می‌کند حرف‌های مادربزرگ را...

موضوع عکس هم مربوط به قیام مردم کرمان است که با محوریت مسجد جامع کرمان انجام می‌شده است.

قدیمی‌ها می‌گویند انقلابیون سایر شهرها پس از سرکوب‌هایی که ساواک و عواملش در همین مسجد صورت دادند، شعار می‌دادند: «مسجد کرمان را، خلق مسلمان را، شاه به آتش کشید»...


برچسب‌ها: انقلاب اسلامی, راهپیمایی, 22 بهمن
+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و یکم بهمن ۱۳۹۴ساعت 16:50  توسط مسعود يارضوي  |