عبور

ما مشك رنج‌هاي انقلاب را به دندان كشيده‌ايم و دست و پا داده‌ايم، اما رهايش نكرده‌ايم

چرا با "تحلیل" موافقم و با "خبرهای محرمانه" مخالف؟

به نام حضرت دوست و با سلام و صلوات بر محمد و اهلبیت پاکش.

صحبتهای اخیر برادر "جواد کریمی قدوسی" عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس درباره توافق ژنو، توانسته است توجهات زیادی را در فضای رسانه و افکار عمومی به خود جلب کند.

صحبت هایی که در مهمترین قسمت خود، با شواهد و خبرهایی به نقد توافق ژنو و افشای ضعفهای بزرگ آن می پردازد.

این خبر و محتوای طرح شده در آن از جهات مختلفی قابل بررسی و شکافتن است.

اما به نظر من یکی از مهمترین ابعادش را نادیده گرفته اند و آن اینکه میتوان از آقای کریمی قدوسی و عمده موافقان حرفهای ایشان پرسید که آیا حرفهایتان مصداق "نوشدارو پس از مرگ سهراب" هست یا خیر؟!

به سخن دیگر چرا در ساعات اولیه پس از امضای توافق ژنو توسط آقای ظریف و آقای روحانی، بصورت کارا به صحنه نیامدید و این حرفها را نزدید؟

و یا حتی میتوان این مطالبه را هم از شما داشت که چرا این رخدادهای سوء را پیش بینی نکردید و به وقوع آنها وقوف نیافتید؟!*

ایضاً این سوال را میتوان از رسانه هایی مثل الف، فارس، مشرق، جهان و ... هم پرسید که چرا در همان ساعات اولیه ای که دکتر روحانی، اصلاح طلبان، دکتر زاکانی، سایت الف و غیره به صحنه تقدیر و تشکر از بیانیه اقدام مشترک ژنو شتافته بودند؛ شروع به نقد اصولی آن نکردید تا آنها که گفتند این توافق، تاریخی بود و سدّ تحریمها از بین رفت و از هم اکنون قرار است سطح معیشت مردم افزایش یابد!!! اقلّ کم تا حدودی از اثرات این حرفهای ناصحیحشان کم شود و افکار عمومی کشور زیر فشار تحلیلهای غلط و احتمال وقوع "فتنه آینده" قرار نگیرد؟!

(حرفها و تحلیلهایم را درباره ماجرای ژنو و بحث تحریم ها که همگی قبل و حین این توافق ناخوب منتشر شده اند را بخوانید: + + + + + + +)

پاسخ به تمام این سوالهای ساده این است به نظر من که... (ادامه مطلب)



برچسب‌ها: تحلیل, سیاست, مذاکرات ژنو
ادامه مطلب
+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و نهم دی ۱۳۹۲ساعت 22:44  توسط مسعود يارضوي  | 

به سوختن ما رضایت می دهی...؟

_ از ته دل امیدوارم آن دوست عزیزی که گفته است: "عده ای نمی خواهند تحریم برداشته شود" اقلّ کم به پامال کردن ماها توسط دوست و دشمن و منزوی شدنمان و این شرایط بدی که در آن قرار داده اند ما را رضایت بدهد و خدای نکرده، دانسته یا نادانسته و خواسته یا ناخواسته، منظورش میل نکند به سمت مرجع ضمیر و "مانع" اصلی!

پاسخ این بنده خدا هم اینست:

حرفتان غلط اندر غلط است و هیچکس در ایران نیست که نخواهد تحریمها برداشته شود.

حرف ما به زعم شما "موانع"! فقط این است که اولاً قاعده بازی حکایت از آن دارد که تحریمها هرگز برداشتنی نیستند و فقط زمین بازی است که برای آنها تغییر می کند (کما اینکه رئیس جمهور روحانی هم اگرچه دیر اما در خوزستان، بالاخره گفتند که ساختمان تحریمها باقی می ماند)

ثانیاً بر اساس اصل ساده و البته عقلایی "الاهم فی المهم"، شما مکلّفید به مسائل مهمتر بپردازید و مسئله مهمتر هم بنا به اسناد و نظرات کارشناسان اقتصادی، سهم 75 درصدی سوء تدبیرها و سوء مدیریت ها در اقتصاد ایران است. (که البته در این بخش به فضل الهی و دعای خیر مردم توفیقاتی داشته اید) تحریمها اگرچه با اثر فقط 25 درصدی خود شیطنت می کنند و حتی اگر یک درصد هم بودند، می بایست برای رفعشان تلاش کرد! اما علی القاعده الآن در مرحله دوم قرار دارند و مسئله مهمتر نگاه به داخل کشور برای حل مشکلات است.

و ثالثاً در امور ظاهر سیاست ورزی، نیت عمد و سهو، اهمیت چندانی در شکل ترسیمی پایان کارها و امورات ندارد.

یعنی اهمیتی ندارد که عمدی این حرف را زده اید یا سهوی و متوجه عواقب این حرف بوده اید یا خیر، اما محتوای حرفتان خبر از آینده خاصی می دهد.

آینده ای که همانطور که از ماه های پیش هم قابل رصد بود قصد دارد از جاده سیاست خارجی به ایستگاه "تحریمها" برسد و به بهانه موانعی که نمی گذارند تحریمها لغو شوند، مسئله "حساس سازی یقه آبی ها" را دنبال کند.

و ضمناً گفتن جمله "یک عده با شرایط عادی کشور در دنیا مخالفند" بیانگر آن است که در آینده نه چندان دور، جمله ای با محتوای "عده ای نگذاشتند توافقات و تعاملات ما با جهان به پیش برود" را خواهیم شنید.

همانطور که درباره جنگ بوسنی و ماجرای میکونوس هم این مضمون را شنیدیم.

 

پی نوشت اول: عده ای بلافاصله پس از بازگشت رئیس جمهور روحانی از نیویورک، بحث "موانع" را که قبل از سفر دولت به آمریکا، آن را هشدار داده بودم، پیش کشیدند.

و حالا همانها هم می گویند عده ای نمی خواهند تحریمها لغو شود و "مانع" شده اند.

قسمتهای دیگر بازی مسخره این چند نفر هم در دید و تیررس من هست و به فضل خدا، یک به یک برای مردم خواهمشان گفت.

 

پی نوشت دوم: بعنوان تتمه کلام این عرض را هم بشنوند که پیر جمارانی ما که صد قافله دل همره اوست، روزگاری دو مسیر را به ما نشان داد.

اول اینکه فرمود: "ما می گوییم تا شرک و کفر هست مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستیم... ما تصمیم داریم پرچم لااله الاالله را بر قلل رفیع کرامت و بزرگواری به اهتزاز درآوریم"

و دوم اینکه فرمود: "پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد"

ما هم از شما چه پنهان، سفارش به این دو مسیر را گذاشته ایم روی چشم و برای پیشبردشان قصد داریم به حضرت عباس(ع) اقتدا کنیم.

باشد که داشته باشند...


برچسب‌ها: سیاست, تحلیل
+ نوشته شده در  جمعه بیست و هفتم دی ۱۳۹۲ساعت 22:55  توسط مسعود يارضوي  | 

روزمرگی

_ مجری رادیو! وقت اذان ظهر دارد با احساس پلاتو می خواند و می گوید: "هیچ دردی..." و من می دود توی ذهنم... در این حد نیست... من از این زندگی.

 

_ با "عباس" نشسته ایم روی یک قالی تا نصفه لوله شده...

بازیمان می گیرد!

نصفه دوم قالی را هم از آن طرف لوله می کنیم و حالا دو تایی نشسته ایم وسط قایق قشنگمان.

عباس دارد میان آنهمه آب خروشان پارو می زند و من هم به دور و بری ها می گویم: "آره احمقا... ما داریم از اینجا می ریم..."

 

_ دارم توی بازار کرمان قدم می زنم... نوستالژی و بوی زیره و آدمها!

همینطوری حین حرف زدن با موبایل، شانه ام کَمَکی می گیرد به چادر گل دار یک خانمه ای که ایستاده است جلوی یک مغازه.

سرم را می اندازم پایین، با شرمندگی ببخشیدی می گویم و رد می شوم.

ولی او ایستاده است و مرا بر و بر نگاه می کند. نگو طرف مانکن! است...

 

_ رامین ناصر نصیر و جواد رضویان چه طنز قشنگی را اجرا کردند در اختتامیه جشنواره جام جم.

خب چه تان می شود از این چیزها برای همه مردم اجرا کنید؟!

انگاری فقط مهندس ضرغامی و دکتر دارابی حق دارند، بصورت ویژه بخندند و سهم ما باید همان "خنده بازار" روتین باشد!

"لبخند" برای زندگی لازم است...

+ نوشته شده در  جمعه بیست و هفتم دی ۱۳۹۲ساعت 14:19  توسط مسعود يارضوي  | 

اجلاس ژنو 2 و هرزگوینیزاسیون سوریه

به نام خدای بلندمرتبه و با صلوات بر حضرت رسول و اهلبیت طاهرش

 

اجلاس ژنو 2 پیرامون مسائل سوریه، در حالی در 23 نوامبر برگزار می شود که با تحلیل من، نتیجه آن از هم اکنون مشخص و پرونده سوریه نیز در حال ورود به فرایندهایی جدید است.

آمریکا و متحدان منطقه ای و فرامنطقه ای اش در جنگ سوریه به رئوس اهداف خود نرسیده اند.

این رخداد غیر قابل انکار بر خلاف سوال و تصور افکار عمومی، منجر به قبول شکست از سوی آمریکا و متحدانش نمی شود بلکه گزینه های دیگری غیر از ادامه جنگ در سوریه را در مقابل آنها قرار می دهد.

واضح ترین این گزینه ها نیز که به نظر من، آمریکا مجبور به تیک زدن آن است، فرایند هرزگوینیزاسیون سوریه و تجربه ای است که آمریکا از حمایت ایران از مسلمانان بوسنی و همچنین اجلاس دیتون دارد... (ادامه مطلب)


برچسب‌ها: سیاست, تحلیل
ادامه مطلب
+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و چهارم دی ۱۳۹۲ساعت 23:0  توسط مسعود يارضوي  | 

آبی، آبی، آرامش

_ کار رسانه تنها اطلاع رسانی نیست به نظر من. چون خبررسانی صرف را همان ها که ترجیع بند همیشگی آخر قصه ها! هستند هم می توانند انجام بدهند.

کار اصلی رسانه به نظر من، تبیین واقعیت هاست. ممزوجی از تحلیل صحیح، شناخت دوست و دشمن، آشنایی به مخاطب و دلبستگی به یک آرمان و ایدئولوژی که در قالب فراورده ای رسانه ای به افکار عمومی ارائه می شود.

گزارش "پروژه ناآرام سازی جنبش دانشجویی و کارگری" را که در گروه سیاسی سایت مشرق خواندم، احساس شعف وجودم را گرفت.

تفرّسی تحلیل محور، متقن و با اِماره های عموماً درست که موضوعش حول محور مقابله با "فتنه آینده" و "ناآرام سازی اقتصادی" شکل گرفته است.

چقدر حس خوبی دارد که آدم بداند درست در گلوگاه رسانه، بچه هایی هم هستند که تمام همّ و غمّشان تحلیل درست است و این کار را با فهم دقیقی که از توصیه رهبرمان مبنی بر شناخت "نیاز لحظه" دارند انجام می دهند.

البته بماند که مطلبشان جزو اخبار تاپ صفحه اصلی مشرق و مورد استقبال هیچ رسانه دیگری قرار نگرفت و عموماً توسط خوانندگانی مثل من، فقط خوانده شد.

ولی تمام اینها هم دلیل نمی شود که از اجر و قشنگی و تأثیرگذاری کار این بچه ها کم بشود به نظر من.

به احترامشان می ایستم...

 


_ انیمشین "سربازان بین المللی"(ATO) که رفقای من آن را ساخته اند، در جشنواره خوب عمار هم گوی سبقت را از دیگران ربود و اثر برگزیده شد.

چه حسّ قشنگی بالاتر از این که من به دوستی با بچه های سازنده این انیمشین تماماً ایرانی افتخار می کنم...

کار هنری البته هیچگاه بدون ضعف نیست و نمی شود ولی تعهد و تخصص و تلاش برای فهم و انتقال درست سوژه، به گونه ای در این به زعم من اولین انیمیشن ایرانی با کیفیت و مفهوم محور موج می زند که آدم با دیدنش، جدای از اینکه می تواند از پیموده شدن یک شبه ره صد ساله توسط چندتا جوان پاک و مخلص در جبهه جنگ نرم شاد باشد، می تواند تماشاگر طلوع یک آینده شورانگیز نیز باشد.

آینده ای که بچه های این ملک و مملکت، وقتی پای جعبه جادویی تلویزیون می نشینند، به برکت فتح الفتوح حضرت روح الله(ره) در پرورش جوانان خداجوی بسیجی؛ تولیداتی با مفهوم ایرانی و اسلامی را تماشا می کنند و به وسیله آنها تربیت می شوند که تمامشان را خودمان ساخته ایم و سرشارند از تببیین دقیق واقعیت برای نسل های فعلی و آینده ایران اسلامی.

به احترامشان از جا برمی خیزم...


برچسب‌ها: نقد, هنر
+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و چهارم دی ۱۳۹۲ساعت 8:31  توسط مسعود يارضوي  | 

اشکها و لبخندها

سه ماه قبل در تحلیلی با عنوان "لبخند فرزندان واشنگتن" خدمت شما مخاطبان خوبم عرض کردم آمریکاییها قصد دارند صریحاً از رئیس جمهور ما، یعنی شخص آقای روحانی حمایت کنند.

نوشتم که آنها برای رئیس جمهور ما آرزوی موفقیت خواهند کرد و مشخص و بی کنایه درباره کمک رساندن خودشان به او ابراز امیدواری می کنند.

و این را هم افزودم که این جملات پیرامون اقداماتی بیان خواهند شد که ایالات متحده از آنها رضایت دارد.

از آن روزگار و خوانش آن تحلیل گذشت تا اینکه 20 دیماه 92 در تقویم از راه رسید و آقای جک استرای انگلیسی! با خبرنگار BBC به گفتگو نشست و این کلمات را به زبان آورد:

"هرگونه اشتباه در سخنان یا اقدامات مقامات غربی می تواند منجر به تضعیف موقعیت روحانی در ایران شود."

از شنیدن حرفهای استراو خوشحال نشدم و امیدوارم آقای روحانی عزیز هم تأمل کند که چه کرده که تحمیل کنندگان بیانیه ناخوب سعدآباد در سال 82، حالا عزم کرده اند زیر بغلهایش را بگیرند؟!

همچنین نیازی به گفتن هم شاید نیست که آنهایی که ما را در انزوا می خواهند و لذت می برند از به محاق کشاندن حرفها و تحلیلهای ما، حالا در مقابل این رخدادهای شوم محقق شده، سرشان را می کنند زیر برف و علی القاعده "شتر دیدی ندیدی" می خوانند!

همانطور که وقتی گفتیم احمدی نژاد خوب نیست، هاشمی می آید و گفتمان هاشمی امکان رأی آوری دارد، فرجام مذاکرات ژنو چیزی جز "توافق" و پیش کشیدن بحث "موانع" نیست؛ سرشان را کردند زیر برف و ضمن انجام رسالت تاریخی شان مبنی بر منزوی کردن ما، نغمه شتر دیدی، ندیدی سر دادند...

بگذریم.

آن چندنفری هم که می گویند: "خب استراو که آمریکایی نیست"! خودشان را به دکتر نشان بدهند.

از نظر من استراو آمریکایی است، همانطور که شاه خیکی عربستان و عبدا... اردنی و اردوغان افندی آمریکایی اند!

 

پی نوشت اول:

اگر بچه های سیاستگذار سیاسی و رسانه ای یا دیگران! این تحلیل را در وقتش خوانده بودند و...


برچسب‌ها: سیاست, تحلیل
ادامه مطلب
+ نوشته شده در  شنبه بیست و یکم دی ۱۳۹۲ساعت 20:23  توسط مسعود يارضوي  | 

درباره چند شبهه سیاسی

به نام خدا و با سلام و صلوات بر محمد و اهلبیت پاکش


_من با باز شدن دفتر نمایندگی اتحادیه اروپا در تهران مخالفم.

مخالفم مگر اینکه قول و ضمانت بدهند که فقط کار اقتصادی و دیپلماتیک انجام می دهند. (که نمی دهند!)

چون با تحلیل من، اینها می خواهند با راه اندازی این دفتر، فقط در فتنه آینده نقش ایفا کنند و اساساً به دلیل ماهیت کم رمق اتحادیه اروپا، کار چندانی هم در زمینه اقتصاد و دیپلماسی از دستشان برنمی آید.

ضمن اینکه دیدار نماینده هایشان در سفر اخیر با دو متهم فتنه سال 88 به نظر من گناهی نابخشودنیست و اتحادیه اروپا باید در این زمینه بازخواست شود نه اینکه برای باز شدن دفترش در تهران، عده ای به دنبال فرش قرمز باشند.

پ.ن: بد نیست اگر نگاهی به فعالیت های دفتر نمایندگی اتحادیه اروپا در گرماگرم اغتشاشات اوکراین بیاندازید!

 

_ آقای روحانی عزیز چه حرفهای دلسردکننده ای را در دیدار با استانداران و دیدار با هنرمندان بیان کردند.

فرمودند ما از سر و صدای چند درصدی ها نمی هراسیم و قصد داریم افراطیون را "منزوی" کنیم!

می دانید منظورشان از آن چند درصد و افراطیون چه کسانی هستند؟!

بگذریم فقط اگر دیدیدشان از قول من بگویید برخی از ما افراطیها و 99 درصدی ها! الآن به لطف تحلیلهای غلط بعضی از اصولگرایان و بدفهمی و دیرفهمی برخی از خواص کشور، در انزوا هستیم و نیازی به تلاشهای وافر در این زمینه نیست!

اما این را هم اضافه کنید که منهای سرنوشت ما 99 درصدیها؛ شما رئیس جمهور محترم هم تعمق و تدبری در حال دو رئیس جمهور قبلی بفرمایید، بد نیست.

ضمناً اینکه همه بدانند که حاشا که از سیدعلی خامنه ای و مکتب امام(ره) دست برداریم. حتی اگر فقط یک نفر بمانیم...

 

_ درباره ماجرای رخداده پیرامون حاج محمود کریمی دو نکته را مایلم بگویم.

اول اینکه نمی فهمم چرا عده ای از رسانه ایها تمام دین و دنیایشان در سایت های خبری و فیس بوک و فضای مجازی چرخ می خورد و تفسیر می شود؟!

یادتان مگر نیست که در دوره اصلاحات که عصر خشونت خشونت گفتن آقایان بود و هرکسی به جرم داشتن محاسن و هر نشانه ای از حزب اللهی گری به افراطی بودن متهم می شد(مثل همین حالا)؛ یک بنده خدایی توی تهران که اتفاقاً ظاهر غیر اصلاح طلبی! هم داشت، با اسلحه یک نفر را فرستاد آن دنیا و بعد هم دستگاه قضایی رسیدگی کرد و تمام شد؟!

و ایضاً ماجرای پسر آقای فلاحیان را؟!

الآن چه کسی اساساً به یاد می آورد این ماجراهای تلخ را...؟! و تنها مانده است تکالیف بر زمین مانده ای که عده ای از رسانه ایها و اهل فضای مجازی، برای فتنه سال 78، فتنه سال 88 و سایر رخدادهای شوم قابل پیشگیری انجام ندادند و مشغول اباطیل شدند.

خواستم بگویم دفاع هایتان از حاج محمود کریمی قبول درگاه حق ولی تحویل گرفتن زیادی پروپاگاندای دشمن هم مضارّی دارد...

و عرض دوم هم برای آنهایی که رسانه ای نیستند و درباره تیراندازی آقای کریمی در حاشیه یکی از بزرگراه های تهران!

در دوران حضورم در ناجا...


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  پنجشنبه نوزدهم دی ۱۳۹۲ساعت 19:26  توسط مسعود يارضوي  | 

روزمرگی

_ یک ماهی هست که سرفه می کنم.

کناریهایم می گویند: "مریضی؟!"؛ می گویم: "نه!" و شروع می کنم با بی مزگی مزخرفات گفتن.

ولی ته دلم چیزهایی را به خاطر می آورم!

می گفت: چندتا از موهایم سفید شده. مادر می بیند و می گوید: "وااای، موهات سفید شده؟!"

می گویم: "نه! شکسته بودند! داده ام گچشان گرفته اند..."

 

_ حسین آقای مشّاطه چی سر کوچه هم مرد خوبیست.

پُر سن است و تا دلت بخواهد خوش مشرب و بامزه.

خریدهای توی دستم را که می بیند تا جا دارد ریشخندم می کند که مجردم و تا اوضاع همین باشد، از صبحانه آماده و غذای گرم خبری نیست که نیست...

سرم را می اندازم پایین!

فضای مغازه اش مثل "آرایشگاه زیبا" است و خودش هم دست کمی از رضا بابک ندارد به نظر من.

حسین آقا غیر از مشّاطه گری یک هنر خیلی بزرگتر هم دارد و آن اینکه هرازگاهی لطیفه ای می گوید و مرا از فکر کردن به آدمی که دارم توی آیینه می بینمش باز می دارد.

و این گاهی خوب است.

 

_ اذعان می کنم که خانم قاضیانی را با چادر نشناختم.

چه بازی خوبی هم کرده بود در "بشارت به یک شهروند هزاره سوم"

کلاً به نظر من در سینمای ایران فقط خانم ها قاضیانی...


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  دوشنبه شانزدهم دی ۱۳۹۲ساعت 23:7  توسط مسعود يارضوي  | 

ما و آنها

 به نام حضرت دوست و با صلوات بر حضرت رسول و اهلبیت مطهرش

_ سه سال قبل بود که گزارشواره ای را درباره یکی از مطالب الجزیره، روی همین وبلاگ نوشتم و از همین سنگر کوچکم عرض کردم که اینها می خواهند برخورداری کشورهای نفتی از انرژی فسیلی را بهانه کنند و زیرآب انرژی هسته ای را در این کشورها بزنند.

در انتهای آن مطلب کوتاه هم نوشتم که "اين خبر اقتباسي به منظور دفاع از كيان جمهوري اسلامي ايران در عرصه جنگ نرم و مقابله با تهديدات ديپلماتيك، توسط اين وبلاگ منتشر شده است."

عادت دنیا همین است یا اقتضای انزوا، نمی دانم ولی شک دارم خیلی از آنهایی که باید، در آن روزها به این حرف وقعی گذاشته باشند و یا اهمیت مطلبی که نوشتم و تحلیل مستور لابه لای آنرا درک کرده باشند!

و گذشت تا همین چند وقت قبل که به توافق ناخوب ژنو رسیدیم و از وزیر خارجه مان شنیدیم که حالا به غنی سازی 20 درصد نیازی هم نداشتیم!!! و باز هم گذشت تا رسیدیم به امروز که سایت مشرق در لابه لای اخبار محرمانه اش این مطلب را هم مخابره کرد که رسانه های صهیونیستی خارجی با همکاری عده ای در داخل قصد دارند برخورداری ایران از سوخت فسیلی را بهانه کنند و زیرآب انرژی هسته ای ما را بزنند...

 

_ اوایل سال 91 بود که شروع کردم به استفاده از عبارت "اپوزیسیون فرهنگی" در نوشته هایم و بعدتر هم در گزارش هایی توضیح دادم که اینها همان اپوزیسیون سیاسی ضد نظام هستند که البته دو خصلت مجزا دارند.

اول اینکه در داخل و کنار ما می زی اند و دوم اینکه کارشان از کانال فرهنگ و هنر پیگیری می شود.

ریشخند شدم و گذشت تا اینکه به امروز رسیدیم و خطبه های آیت الله خاتمی در نماز جمعه تهران که جنابشان از عبارت "فتنه گران فرهنگی" استفاده کردند. +

البته اخیراً در لابه لای حرفهای دهه 70 آقا (حفظه) دیدم که معظم له هم مضمون اپوزیسیون فرهنگی را در آن سالها مورد اشاره قرار داده اند. (آقا همیشه 20 سال از ما جلوتر است)

فکر نمی کنم نیازی به توضیح باشد که آن ریشخندکن های همیشگی هنوز هم مشغول انجام مأموریت تاریخی خودشان درباره ماها! هستند. حالا که کانال "اپوزیسیون فرهنگی" پذیرفته شد! در بحث دیگری و سیاق دیگری ولی...

 

_ آدمها شاید تغییر نمی کنند. و البته باید بتوانی خصلتهای شاید همیشگی و لایتغیّرشان را فهم کنی.

سال گذشته بود که در مطلبی با عنوان "فتنه ناتمام سال 88" اشاره ای کردم به آقای جلایی پور و حرفهایش که از نظر من بوی اغتشاش خیابانی و براندازی از آن به مشام می رسید.

غصه ام می گیرد که آن حرفها و سایر تحلیلهای دوستان دیده و نادیده من در همین زمینه و بخصوص حالا که با بحث "فتنه آینده" مواجهیم؛ طوری که باید خوانده نشد.

و رسیدیم به امروز که همان آقای جلایی پور کتاب "جامعه شناسی ایران، جامعه کژ مدرن"اَش را روانه ساحت افکار عمومی می کند و همان یک جمله ای که از او مورد اشاره قرار داده بودم را با شرح و بسط بیشتری بیان می کند تا نقشش را در پروسه ناآرام سازی اقتصادی ایفا کند...

 

_ با اینکه از صمیم قلب دوست دارم دولتمان موفق باشد اما مواضع من درباره آقای روحانی و کابینه شان کاملاً مشخص است. و مثلاً در یکی از ابعاد و از روز اولی که فرمودند: "بازی برد_برد"! در حدّ وسعم شروع کردم به مخالفت!

حرفهای صریحمان را "آنها که باید" وقعی نمی گذاشتند و لذا از روی اجبار مثلاً در لابه لای تحلیلی در خبرگزاری فارس نوشتم:

"دقت شود که وقتی دولت ما از بازی برد_برد سخن می گوید و اخیراً نیز کسانی در داخل، لفظ "موانع" را به کار بردند؛ این حرف به این معناست که برخی تئوریسین های طرفدار مذاکره، به برخی منفعت ها برای طرف مقابل نیز می اندیشند. حال سوال اینجاست که آمریکا چه منفعتی را باید از این مذاکرات به دست آورد و یا چه موانعی باید برایش برداشته شود تا راضی به تعلیق و برداشتن همه تحریم ها علیه ایران شود؟"

و گذشت...

جالب آنکه آقایان که از ژنو برگشتند و به حساب خودشان هم دستشان پر بود؛ سایت الف که از حرفهای ماها برائت دارد انگار؛ مانند عنصری لب به مدح گشود که "آه ظریف... ای مرد"

و باز هم گذشت و حرفهای ما درباره این قرارداد نیم بند ناخوب، با نخوت! خوانده شد و خیلی ها انزوای بیشتر من و امثال من را طلب کردند تا رسیدیم به امروز که یکی از همین رسانه ها و از مداحان قرارداد ژنو، به هر دلیلی این متن را انتقادی منتشر می کند: "چیزی به عنوان «بازی بُرد بُرد» نداریم، خودمان را فریب ندهیم"!

این نوشدارو ان شاء ا... به موقع به دست سهراب می رسد.

فقط طرفه اینکه مغزها و دستهایی مغرض، قدمهای پیشگیرانه یا به موقع را منزوی می کنند.

مأموریت دارند یا سهوی است یا متوجه نیستند را نمی دانم...

 

پانویس:

کسی میگفت تأکید بر تحلیل صحیح حجت خداست که باید تمامش کرد. جامعه اگر تحلیل صحیح داشته باشد، آغشته فتنه نمی شود...


برچسب‌ها: اپوزیسیون فرهنگی, سیاست, تحلیل
+ نوشته شده در  شنبه چهاردهم دی ۱۳۹۲ساعت 13:3  توسط مسعود يارضوي  | 

فتنه زی ها!

به نام خدای بلند مرتبه و با صلوات بر آل یاسین(س)

برخی رخدادهای این روزها خبر از اتفاقات سوئی می دهد که در آینده رخ خواهند داد.

چیزی که ما به آن می گوییم "فتنه آینده" و علی الاصول هم باید هرکاری کرد تا فضای پیرامون به این بلیه دچار نشود.

اما باید از اینجای قصه یک پرانتز باز کرد و نکته مهمی را داخل آن نوشت.

و آن نکته اینکه دائم بیان کردن عبارت "فتنه آینده" توسط خواص و گروه های سیاسی و تبدیل شدن این کلمه به یک وِرد یا بهانه سیاسی، حتماً و حتماً  کاری غلط و در خور ملامت است.

اصلاً حتی به نظر من مقام معظم رهبری هم با این کار مخالف اند و ای بسا...


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  سه شنبه دهم دی ۱۳۹۲ساعت 22:8  توسط مسعود يارضوي  | 

تحریمهای جدید، پاسخ به شبهه علی مطهری و چند گفتار دیگر

به نام خدا و با صلوات بر محمد و آل محمد

_ به تازگی از آقای امیرعبداللهیان، مدیر عربی و آفریقای وزارت خارجه سوال پرسیده اند که ما شنیده ایم آمریکا گفته است در صورت ادامه حمایت جمهوری اسلامی ایران از مردم سوریه، تحریم های جدیدی علیه ایران وضع می شود. +

آقای امیرعبداللهیان هم در مضمون اینطور پاسخ داده اند که "خیر. چنین چیزی به ما اعلام نشده است"!البته در جای دیگری و در مصاحبه با راشاتودی موضع خود را اینطور بیان کردند که با وجود تحریم ها هم از سوریه حمایت می کنیم.

این گفته ها با توجه به تحلیلی که پیرامون آینده دارم و معتقدم بالاخره این بحث در خواهد گرفت که آمریکا و اروپا به واسطه حصر موسوی و یا حمایت ما از حزب الله و سوریه و غیره قصد دارند تحریمهای جدیدتری را علیه ما اعمال کنند؛ نیاز به توضیحات بیشتری دارد.

به نظر من در مرتبه نخست مورد اشاره، خیلی پاسخ ناخوبی را بیان کرده اند.

پاسخ درست این بود که "حمایت از مردم و نظام سوریه در چارچوب منافع جمهوری اسلامی ایران است و وضع تحریم های جدید یا هر تهدید دیگری علیه ایران بواسطه حمایت از سوریه، نه تنها تغییری در سیاست های جمهوری اسلامی ایران بوجود نخواهد آورد بلکه سبب چالش های بیشتری برای تحریم و تهدیدکنندگان خواهد شد."

و در بار دوم مورد اشاره هم موضع آقای امیرعبداللهیان اگرچه خوب ولی کم قوت است.

پ.ن: این نکته هم گفتنی است که حمایت از سوریه، تضمین کننده دائمی منافع ما نیز هست. نکته ای که در قبال تهدیدهای جدیدی مثل تحریم که به منافع مقطعی توجه دارند؛ باید به آن توجه داشت.

(این نحوه پاسخ های اصولی به مسئله تحریم های جدید را باید ترویج کرد. نگرانم از روزی که مسائل جدیدی مثل حمایت ایران از حزب الله یا آزادی بدون توبه سران فتنه از حصر هم بهانه تحریمها شود و کار کمی مشکل پیدا کند)

 

_ گاهی وقت ها بعضی شبهات خیلی پیش پا افتاده تا آن اندازه در جامعه نضج می گیرد و پاسخ داده نمی شود که به یکباره صدایش از هر روزنه و منفذی شنیده می شود.

اینکه آقای مطهری می گوید احمدی نژاد در مناظره سال 88 با موسوی توهین هایی را به آقای هاشمی ابراز کرده و این مسئله در کنار فتنه گری های موسوی و کروبی سبب ایجاد آتش فتنه شده است حرف درستی نیست به نظر من.

البته آقای مطهری اذعان کرده است که خطای این سه نفر در یک سطح نیست ولی این را هم باید گفت که حرف ایشان معنای خاصی را به اذهان متبادر می کند که معنایی خطرناک و شبهه ای است که مسیر تفکر را از راه حقیقت باز می دارد.

درباره این حرف آقای مطهری عزیز باید به این چند حقیقت واضح اشاره کرد:

 

اول: چند باری که احمدی نژاد در مناظره با موسوی از آقای هاشمی نام می برد در واقع اشاره به سه موضوع کلی دارد. مواضع سیاسی آقای هاشمی. دولت آقای هاشمی و فرزندان آقای هاشمی.

از باب ماجراهای دولت آقای هاشمی و دو فرزند خاصّشان یعنی بانو فائزه و آقای مهدی؛ فکر نمی کنم نیاز به توضیحی باشد. به هر حال دولت ایشان مثل هر دولت دیگری با انتقاداتی مواجه است و این دو فرزندشان هم که در برخی زمینه های خاص معرف حضور همه هستند.

لذاست که این منطقی نیست که کسی مدعی باشد بخاطر برداشتهای خاص و غلط و درست احمدی نژاد از این دو مقوله، پس علی القاعده او در فتنه سهم داشته!

و اما از باب مواضع سیاسی آقای هاشمی.

احمدی نژاد در مناظره اش فقط سه یا چهار بار اشاره می کند که آقای هاشمی به روش هایی مخالفت خود را با دولت او ابراز کرده است و یا در جبهه موسوی و خاتمی قرار دارد.

اولاً که کجای این حرف غلط است؟! در واقع نباید این حرف ناصحیح را بسط داد که اگر واقعیت ها به مردم گفته شود آنها می شورند و به خیابان می آیند و غیره!

ثانیاً آیا واقعاً هیچ عقل سلیمی می پذیرد که اگر در یک مناظره و به تعداد انگشتان یک دست یا کمتر! به دیدگاه های هر رجل سیاسی در ایران انتقاداتی وارد شود؛ آن انتقادات سبب ساز بروز فتنه، دمنده بر آن و یا از عوامل مقوّم آن است؟!

مگر از تریبون مجلس و در همین کشور به دیدگاه های مقام معظم رهبری انتقاد نکردند؟!

مگر شخص آقای مطهری... (ادامه مطلب)

_این مطلب در مشرق

_این مطلب در یالثارات


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  دوشنبه نهم دی ۱۳۹۲ساعت 9:17  توسط مسعود يارضوي  | 

تباهی درد

به نام خدای بلندمرتبه و با سلام و صلوات بر حضرت رسول و اهلبیت مکرّمش

درگاه: می گویند حضرت ابراهیم(ع) را که در منجنیق قرار دادند تا روانه سمت آتش کنند؛ حضرتش، زنبوری را دید که اندکی آب را در دهان گرفته و می برد تا بر روی آتش بریزد.

خلیل ا... به زنبور فرمود: این اندازه آب، چه سود که توانی باشدش تا این آتش گران را خاموش سازد؟!

و زنبور خطاب به حضرتش گفت: می دانم که خاموش نمی شود اما تکلیف من این است که برای دور کردن خطر از شما که ولی خدا هستید، هر کار که می توانم، بکنم و این ذره آب قلیل نیز همان تکلیف من است...

 

1: با تحلیل من، آمریکایی ها و اروپایی ها چند وقت دیگر بعید نیست که تحریم هایی را برای ایران تدارک ببینند و عدم اعمال آنها را نیز منوط به آزادی سران فتنه از حصر خانگی خواهند کرد. (باشد که آنها که باید، از هم اکنون به تکلیفشان در این زمینه عمل کنند)

 

2: جنبش دانشجویی باید و باید بازوی نظام اسلامی و حکومت جمهوری اسلامی ایران باشد.

دانشجویی که بازوی نظام و حکومت اسلامی اَش نباشد؛ پس چه باشد؟! می شود عمله سیا و اِم.آی.سیکس و موساد و بنیاد سوروس و غیره.

یا در مرحله ای نازل تر می شود بازوی اصلاحات و پایداران و غیره.

این توضیح را برای این لازم دانستم که یکی از خبرگزاری ها در خبری که از روی لطف اما بی دقت و نصفه و نیمه از مناظره اخیرم در دانشگاه شهید باهنر منتشر کرد، جمله ای را اشتباه نوشته بود.

 

3: خیلی از ماها به شرایط امروز انتقاد داریم. به هر حال اگرچه آقای روحانی اصلاح طلب نیست اما اینهمه رنجی که به واسطه رابطه محرمیت موقت آقای روحانی با اصلاح طلبان! و نگرش های غلط برخی اطرافیان ایشان در باب سیاست خارجی مشاهده می کنیم قابل کتمان نیستند.

با این حال ولی احساس کردم این نکته قابل ذکر است که تمام این شرایط بد سیاسی هم دلیل نمی شود عده ای دل به کسی یا جریانی ببندند که روزگاری در فرایند غلط خود؛ احمدی نژاد را تولید کرد!

دقت کنید که مرگ بر آمریکا گفتن و انقلابی گری وقتی خوب است که همه جای کار آدم درست باشد وگرنه بنی صدر و مشایی و منتظری از خیلی از همین آقایان، متدین تر و انقلابی تر بودند و هستند.

خواستم بگویم مشکل عقلایی ما با اسم احمدی نژاد نبود. با جریان غلطی بود که فقط در یکی از شاهکارهایش؛ کابینه او را به مغیّبات وصل کرد و تا آخر هم توجیه گر او و اعمالش باقی ماند.

دوباره لطفا دقت کنید که اینکه این جریان می گفت و می گوید که مشایی عامل کج روی احمدی نژاد بود؛ حرفی با ابتناء غلط است اگرچه در شاخه های غیر مهمی درست می نماید.

چه اینکه با این گفتمان لابد عامل جنایت های عمر سعد هم شمر بن ذی الجوشن بود و عامل شقی شدن ابن ملجم؛ قطام و قص علی هذا...

مشکل ما با اختراعات شخصی احمدی نژاد بود که همین آدم ها عاملش بودند و نطفه اش را ریختند. و گرنه مشایی مثل آفتی می ماند که تا زمینه مساعد نمی یافت، امکانی برای بروز نداشت.

اینها که می گویم پراکنده گویی نیست عزیزان من...

عرضم این است که نکند در انتخاباتهای آتی و مقاطع کنونی و بعدی، از زور نخواستن بدیها، به بدترها پناه ببریم و بشود همان که در هشت سال قبل شد!

دقت کنید که جریانی به نام پایداران و احمدی نژاد، نسخه های بدیل دیگری را هم در چنته دارد که آنها را رو خواهد کرد.

نسخه هایی مثل همان ها که به امیرالمومنین و حضرت عباس(ع) تشبیه شدند و در مقابل نامه هایی که با امضای 313 نفر!!! به آنها نوشته شده بود (نه یکبار که چندبار!)؛ لام تا کام حرف نمی زدند و مدعای ولایت و دین مداری شان هم گوش فلک را کر می کرد. و صد البته این سیگنال هم از رفتار آنها قابل خوانش بود که با فرایند احمدی نژادیزه شدن امور مشکلی ندارند و این بی مشکلی از سایر خطرات دیگر، بزرگتر بود و هست.

امیدوارم از این گردنه هم سالم عبور کنیم و دیگر به بیماری "انحراف" که از فتنه هم خطرناک تر است مبتلا نشویم.

 

پانویس 1:

ببخشید... مگر قرار است آدم همیشه حوصله داشته باشد برای خوب نوشتن و هر دو روز یکبار وبلاگنویسی و غیره؟!

برای همین می گویم، "ببخشید" که گاهی کلاژ مانند و کمی تند می نویسم و اهتمامی نمی کنم برای پیرایش کردن نوشته هایم.

گاهی وقت های همیشه، مهمترین چیز برایم این است که جان کلام حرفهایم را متوجه بشوید. و از بابت زشتی و زیبایی متن هم می دانم که می بخشید!

 

پانویس 2(گزارش) : یک گزارش هم درباره شرایط سیاسی این روزها نوشته ام که چون طولانی بود گذاشته اَمَش در ادامه مطلب.

وقت کردید اگر، بخوانیدش.

با احترام



برچسب‌ها: تحلیل, سیاست
ادامه مطلب
+ نوشته شده در  شنبه هفتم دی ۱۳۹۲ساعت 10:24  توسط مسعود يارضوي  |