عبور

ما مشك رنج‌هاي انقلاب را به دندان كشيده‌ايم و دست و پا داده‌ايم، اما رهايش نكرده‌ايم

لوبیای سحرآمیز

سرکار خانم ناتالیا سیدوف (درگذشته 1962)، همسر آقای رفیق تروتسکی!

نظر به اینکه با وجود اعتقادات مضرّ و غیر صحیحی مثل مرام سوسیالیسم و خداناباوری؛ اما در آرمان ساده زیستی تا آنجا پیش رفتید که سفره های زربفت کاخ کرملین را پاره کردید و برای لییوا و سیرگئی لباس دوختید و گفتمان بورژوازی را آنچنان به سخره گرفتید که حتی رفیق لنین، بعنوان رئيس بلشویکها هم انگشت حیرت به دهان گزید...

و نظر به اینکه با وجود تمام خودسری ها، غرورها و نخوت های رفیق تروتسکی، اما در 1935 و هنگام مریضی پیرمرد در تبعید به او گفتید: "اگر فقط تو خوب می شدی، من به هیچ چیز دیگری نیازی نداشتم"...

و با توجه به اینکه وصف شورانگیزتان از واژه عشق و همسری اینطور در گفتگو با یکی از منشی های رفیق تروتسکی جلوه گری کرد که "من باید مواظبش باشم تا او بتواند به کارهایش برسد"...

و ایضاً نظر به اینکه علیرغم وجود شایعات و واضحاتی مبنی بر وجود روابط حلال و حرام! میان آقای تروتسکی و خانمها کلییر شریدن، فریدا کالو و لاریسا ریسنر؛ اما نه تنها از پیرمرد دل نبریدید بلکه فقط چند روزی به نشانه قهر، خانه اش را ترک کردید و مدتی بعد هم که بازگشتید، در جریان حمله دار و دسته آلفارو سیکئیروس به منزلتان در اونیدا وینای مکزیک؛ خودتان را سپر گلوله هایی قرار دادید که می خواستند جان تروتسکی دلبندتان را بستانند...

لذا این متن، برای رفتارها و منش شما که در عصر ما مثل لوبیای سحرآمیز! و یا چیزی شبیه به آن است؛ نوشته شد.

هرچند که سوسیالیست بودید و خدای مهربان عالمیان را هم ظاهراً قبول نداشتید.

با احترام!

 

*مأخذ و منبع: کتاب "تروتسکی، کاهن معبد سرخ" اثر رابرت سرویس


پانويس:

اصولا عادت ندارم گاه وقتي كه در دانشگاهي يا جمعي يا مناظره اي دعوت مي شوم و حرف مي زنم؛ درباره اش روي اين خانه شيشه اي چيزي بگويم.

اما الحال اينكه امروز (شنبه) در دانشگاه كرمان با آقاي حسين نقاشي مناظره كردم. منهاي اينكه چه گفتيم و چه شنيديم؛ لازم بود تا لينك سه تا مطلبي كه حسين آقاي عزيز از ابتدا تا انتهاي مناظره به جاي پاسخ به حرفهاي من فقط تكرار مي‌كرد "دروغ هايي بيش نيستند"! را يك بار ديگر با هم مرور كنيم. 

اينهم آن سه تا لينك: + + +

يك منبع ديگر را هم مايل بودم لينك كنم كه از آنجا كه خبر مال حوالي 9 سال قبل بود؛ جستجوهايم راه به جايي نبرد. (قصه از اين قرار است كه آقامحمدرضاي خاتمي،‌ دولت اخوي شان كه به اتمام رسيد؛ به يك رسانه خارجي گفت دستاورد دولت خاتمي اين است كه دختر و پسر، مي توانند به راحتي كنار هم راه بروند!)

و يك حرف اساسي...

پر واضح آنكه منش و شُل ديني آقامحمدرضاي خاتمي و همسرشان و خواهر خانمشان؛ امروز ديگر چيز پوشيده اي نيست و همه مي دانند كه اين آدمها جملگي چه مشي و مرامي در زمينه حجاب و اين حرفها دارند. و ايضاً كس ديگري كه خانم بود و در دوران اصلاحات با كت و شلوار هم در يك مجمع عمومي ظاهر شده بود!

دست دادن محمد خاتمي با نامحرمها را هم اگر فاكتور بگيريم!!!

حالا آقاي نقاشي از جان من چه مي خواست، نمي دانم؟!

+ نوشته شده در  شنبه سی ام آذر ۱۳۹۲ساعت 17:39  توسط مسعود يارضوي  | 

فتنه آینده؛ از محتوا تا مدل

به نام خدا و با صلوات بر محمد و اهلبیت طاهرینش

_ تحلیلم را درباره شکل الگویی "فتنه آینده" و تأملی که اخیراً درباره اغتشاشات اوکراین انجام دادم را سرانجام آوردم روی کاغذ و خوشحالم از اینکه از شرّ یک عالمه یادداشت و ترجمه و عکس و روزنامه و پرینت و غیره خلاص شدم.

و خوشحال می شوم که در لینک زیر بخوانیدش...

"فتنه آینده؛ از محتوای اوکراینی تا مدل تایلندی"

سخت گذشت و باید از زحمت بچه های خوب خبرگزاری فارس و مشرق و یالثارات در این مقوله تشکر کرد.

امیدوارم این مسئله بیش از این به اقتراح گذاشته شود و دیگرانی هم اگر احساس می کنند که حرفها و تحلیلهای درون مطلبم پیرامون فتنه آینده درست است و اهمیتی دارد؛ بار تکلیف را در این رابطه به هر نحو که می توانند به سهم خود بر دوش بکشند.

نمی خواهم اینبار هم مثل سال 87 باشد که چون گمنام تر از حالا بودیم و دستاویزی نداشتیم، فقط در جمع رفقا و روی وبلاگهایمان از خطر بروز فتنه "تقلب" و اغتشاش در انتخابات 88! حرف بزنیم...


برچسب‌ها: تحلیل, سیاست
+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و چهارم آذر ۱۳۹۲ساعت 23:57  توسط مسعود يارضوي  | 

تحریمهای پس از توافق ژنو و پاسخ به دو سوال مهم

_ فکر می کنم پس از توافق ژنو این سومین باری باشد که آمریکا دارد تحریم های جدیدی را علیه ما اعمال می کند. (دوبار را که مطمئنم اما از بابت سه بار نه!)

و می دانم که الآن دو دسته هستند که بصورتی فراگیر دو سوال را مطرح می کنند:

1_ چرا با وجود توافق ژنو، آمریکا باز هم در حال تحریم ماست؟

2_ حالا که چند شرکت ما را تحریم کرده، تکلیف توافق ژنو چه می شود؟!

احساس می کنم پیرامون این قضیه و ظرف چند روز آینده، مطالب زیادی را بشنوید و بخوانید و برای همین توضیحاتی را برای شناخت بهتر واقعیت امر در اینجا می نویسم. (باشد که قبول درگاه حضرت حق باشد)

در باب سوال اول

ببینید عزیزان من، آمریکا در توافق ژنو و بر خلاف آنچه که خیلی ها به عنوان نظر خودشان گفتند، فقط و فقط قول داد تحریم های نفتی و هسته ای را افزایش ندهد.

این قاعده دو معنا دارد. اول اینکه قوانین سابق تحریمی در تمام حوزه ها(که گاهی شامل تحریم متخلفین می شوند) ادامه می یابند و ثانیاً افزایش تحریم در سایر مقولات محتمل است.

برای مثال، کنگره آمریکا حوالی توافق ژنو طرحی را بر روی میز گذاشت که هدف آن کاهش صادرات نفت ایران به 500 هزار بشکه در روز بود (غلط می کردن!) اما به دلیل توافق ژنو، طرح مذکور از دستور کار خارج شد.

همچنین است که آمریکا به خود حق می دهد مثلاً اگر شرکتی را متهم به دور زدن تحریم ها کند و یا شخصی از نظر کاخ سفید بر خلاف رویه های سابق تحریمی عمل کند؛ با وجود توافق ژنو آن را در لیست تحریم های جدید قرار دهد.

این توضیح موید این است که اقدامهای اخیر آمریکا در تحریم چند شرکت و شخصیت ایرانی به هیچ وجه بر خلاف توافقی که آقای ظریف در ژنو به آن رسید، نیست و فقط و فقط همانطور که آقای عراقچی هم اشاره کرد با "روح"! توافق ژنو سازگاری ندارد. (نه با خود آن!)

که البته مستحضر هستید روح هم به درد کسی نمی خورد و از نظر آمریکایی ها چیزی مهم است که روی کاغذ ژنو آورده شده باشد.

البته خانم شرمن (لعنه!) هم تصریح کرده است که اگر تحریم های جدید قید هسته ای نداشته باشند شامل توافق ژنو نمی شوند! (و منظورشان هم از قید هسته ای کلمه است نه روح!)

و در باب سوال دوم

فکر می کنم با توضیحاتی که برای پاسخ به سوال اول نوشتم تقریباً متوجه شده باشید که با اقدام اخیر آمریکا هیچ اتفاق خاصی غیر از چند روزی سر و صدا و کری خوانی های رایج سیاسی و برخی اقدامات رنگ و لعاب دار اما بی فایده دولتی رخ نمی دهد.

چه اینکه باز هم مستحضر هستید در دولت، سایه کسانی بر بالای سرمان "نیست" که منتظر یک بهانه کوچک برای لغو توافق ژنو باشند یا مثلاً تمایلی داشته باشند که یک مرگ بر آمریکای جانانه بگویند!

و ایضاً از خصوصیات افراد اشاره شده این است که به قدری از آمریکا می ترسند که فکر می کنند فقط یک بمب آمریکایی هم می تواند همه ما را کان لم یکن کند!

لذا معتقدم اگر زمین بازی تغییر نکند و مقام معظم رهبری هم به قصه ورودی نداشته باشند؛ آقایان دولت همانطور که رفقایشان به اولین تحریم بعد از توافق ژنو گفتند: "بداخلاقی"! این یک، دو مورد اخیر و حتی بیش از این را هم زیر سبیلی رد خواهند داد.

اقدامات احتمالی وزارت خارجه در این رابطه هم از نظر من چیز ترساننده ای برای آمریکا نخواهد بود و علی الرویه، توافق نیم بند ژنو فعلاً برجا خواهد بود و دولتی ها حتماً طعم خوش 10،20 میلیارد دلار پول خودمان که آمریکا می خواهد به خودمان پس بدهد را خواهند چشید.

و نکته اینجاست که هنوز هم کسی درباره وقایع پس از شش ماه آینده و موسم دعوای لغو تمام تحریم ها! به قدر کافی حساس نشده است...

والسلام

 

پ.ن: یک نکته را هم باید درباره توافق ژنو گفت و آن اینکه توافق ژنو (در روح و جسم!) سایه هژمونیک آمریکا را پذیرفته است. برای بیشتر نوشتن خسته ام فقط اینکه متأسفانه در توافق نیم بند ژنو، مهم، تفسیری است که آمریکا بر روی قرارداد می گذارد نه تفسیری که ظریف و عراقچی و تخت روانچی و آقای روحانی و سایر امضاکنندگان توافق به آن معتقدند.

و لذا اگر آمریکا بگوید فلان تحریم جدید در حیطه توافق ژنو نیست، آقایان هم باید بگویند: نیست! (مگر اینکه زمین بازی عوض شود!)

(کاش یک پدرآمرزیده تریبون داری بیاید با صدای رسا به مردم بگوید و بگوید و بگوید که اثر این تحریمها بخدا قسم بیش از 20، 30 درصد نیست.)


برچسب‌ها: مذاکرات ژنو
+ نوشته شده در  جمعه بیست و دوم آذر ۱۳۹۲ساعت 22:15  توسط مسعود يارضوي  | 

از حوادث اوکراین درس می گیریم؟

_ من از بابت فتنه آینده نگرانم.

و با تحلیل من، رخدادهای این روزهای شهر کی اِف و کشور اوکراین، مدلی است که دشمن برای فتنه آینده در ایران در نظر گرفته است.

فتنه ای با محتوای اوکراینی و مدل تایلندی! که البته ترسندگان از تحریمها بر آن دامن خواهند زد.

به زودی تحلیلی در همین زمینه در برخی رسانه ها و در وبلاگ عبور منتشر خواهم کرد.

(یک هفته ای هست که با اوکراین می خوابم و بیدار می شوم. بچه سر راهی یعنی همین دیگر... یکبار توی شهر خودش از خستگی نای راه رفتن ندارد، یکبار وسط بیابان خوابش می برد! و یک بار هم عابر مجازی خیابانهای کی اِف می شود)

+ نوشته شده در  جمعه بیست و دوم آذر ۱۳۹۲ساعت 12:53  توسط مسعود يارضوي  | 

از غم بچه های سر راهی

 _ آقای روحانی که رأی آورد، در فرایندهای تحلیلی خودم به نتایجی رسیدم. از جمله اینکه حالا وظایف خاصی بر دوش جنبش دانشجویی و سپاه پاسداران قرار گرفته است.

و یادداشتی تحلیلی نوشتم و تشریح کردم که سپاه و جنبش دانشجویی بصورت ویژه باید بار برخی مسائل، مثل نبرد تمام عیار با شبهات را بر دوش بکشند طی 4 سال آینده...

اما غیر از چندتایی؛ سایر رسانه های خودی و حتی رسانه های وابسته به سپاه، حاضر به انتشار مطلب و توجه به آن نشدند و تلویحاً مثل عموم وقتها فرمودند که اراجیف گفته ای برای خودت!

حالا از آن روزها 4 ماه گذشته است.

این از آقای فریدون عباسی عزیز که انگار تازه متوجه شده فقط در بحث هسته ای داریم با چه مشکلاتی مواجه می شویم و لذا این جمله را در دانشگاه امام صادق بیان کرده است که: "مردم نباید فکر کنند تنها راه رفع تحریم‌ها مذاکره است. البته دانشجویان و نخبگان ما باید راه جایگزین را بیان کنند."

آن هم از فرمانده عزیز سپاه که این روزها مجبور است چپ و راست درباره سرتاپای مواضع دیپلماتیک دولت موضع بگیرد و شبهه رفع کند تا ان شاء الله نوشدارو قبل از مرگ سهراب فراهم بشود.

و ضمن اینکه جان کری ملعون هم همین چند ساعت قبل رسماً این جمله را بر زبان راند که "حمایت ایران از حزب الله و سوریه مانع لغو تمام تحریمها خواهد بود"!

و اجازه بدهید با خودم فرض کنم از سه ماه قبل مطالبم را پیرامون مذاکره و تحریم ها خوانده اید راه و بیراه که دائم الحاح کردم و گفتم این روسیاه های کاخ سفید یک روزی عین همین حرفها را می زنند! و می گویند همه تحریم ها لغو نمی شود، حمایت ایران از حزب الله و سوریه مانع است و غیره...

آه اگر همه حرفهایم را آنها که باید، در موقعی که باید شنیده بودند... (و البته هنوز هم برای فهم مابقی این حرفها وقت هست)

درباره جماعت "خب معلوم بود"ها هم در بند حرف آخر حرفهایم را گفته ام.

 

و حرف آخر:

خیلی از آنهایی که این روزها و با شنیدن و خواندن بعضی از این حرفها می گویند: "خب معلوم بود"! آدم های چیزفهم و خوبی اند.

"خب معلوم بود"ها به نظر من اگرچه در هم افزایی مثبت با اهداف نظام قرار دارند اما خیلی هاشان باید بیاموزند فرق نگاه به آینده و تفرّس آن با تشریح اوضاع پس از وقوع، مثل فرق نوشداروی قبل از مرگ سهراب و نوشداروی پس از مرگ سهراب می ماند! (البته در گام اول)

و همچنین شاید یک جای کارشان هم می لنگد! چون کسی سراغ ندارد از آنها که قبل از این رخدادهایی که مدعی وضوحشان هستند، چیزی در این باب گفته باشند!

ضمن اینکه چند نفر از این "خب معلوم بود"ها علاقه عجیبی به پامال کردن امثال مایی دارند که مثل چلومرغ می مانیم و در عروسی "معلوم بود"ها و در عزای "معلوم نبود"ها خورده می شویم. (مثل وقتی که حاضر نبودند این جماعت باور کنند که امکان کامیابی اصلاح طلب ها در انتخابات اخیر هست! و مثل همین الانی که حرفهایم درباره فتنه آینده را باد هوا می پندارند!)

و حرفهایمان برای این جماعت که از بد حادثه عموماً بر مسند امور هم هستند، بی اهمیت ترین چیز دنیا محسوب می شود لابد که یا به ما به چشم خارجی! نگاه می کنند و یا در آرزوی نقض شدن تحلیلهایمان هَل َهل می زنند.

حرفِ آخرِ حرفِ آخر:

این حرفها را گاهی می نویسم به دو دلیل.

اول اینکه من هم آدمم و با اینکه عادت دارم به بی مهری و مبارزه تنهایی اما گاهی دلم می گیرد و دوست دارم با کسانی که شما باشید حرف بزنم.

و دوم اینکه مِن بعد از این و پس از مکشوف شدن اتقان این تحلیلها؛ اقلّ کم به استعداد یک نفر هم حتی، مردمی باور کنند که انقلاب اسلامی می تواند آینده را هم به بند بکشد و به یُمن این باور، یک زخم کمتر بر پیکره آینده وارد بیاید.

و تأکید می کنم که این تحلیلها و حرفهای مکشوف، فقط و فقط لطف لایزال الهی و خواست اوست که گاهی بر زبان و قلم من کمترین جاری می شود.

گفتم من هم آدمم...!

گاهی وقتها احساس می کنم بچه سر راهی نظام هستم.

یعنی فرزند نظام هستم مثل همه شما، اما من یکی سر راه مانده ام و چون بی خانواده ام، خبری از قرآنهایی که بخواهند فقط اقلّ کم بدرقه ات کنند هم نیست... چون سر راه مانده ای و رئیس سازمان تأمین اجتماعی هم که مرتضوی! است.

+ نوشته شده در  چهارشنبه بیستم آذر ۱۳۹۲ساعت 23:6  توسط مسعود يارضوي  | 

ما و آقای دکتر جلیلی

به نام حضرت دوست و با سلام و صلوات بر حضرت رسول و اهلبیت(س)

_ رسانه الف، اخیراً در مطلبی، لَب به مدح و ثنای سعید جلیلی گشوده و انتقاد نکردن او از قرارداد هسته ای ژنو را عین اخلاقمداری توصیف کرده است.

الف، همچنین در فحوای مطلب خود تصریح می کند که جلیلی با این کار خود باید به الگویی برای سیاستمداران ایرانی تبدیل شود و الحق و الانصاف هم که ماجرای "نخ تسبیح بودن"! سزاوار اوست...

من به این مطلب الف و محتوای آن انتقاد جدی دارم و بیان توضیحاتی پیرامون ماجرای نخ تسبیح و ارتباط آن با دکتر جلیلی را هم ضروری می دانم.

انتقادات و توضیحی که قبل از آن باید تصریح و تأکید کنم که روند تعریف و تمجید از دولتمردان و سیاسیون را در رسانه های انقلاب اسلامی به هیچ وجه کار درستی نمی دانم.

تعریفی هم اگر هست نباید طعم زننده داشته باشد و انتقاد هم ایضاً.

من نمی پسندم این منش و ممشای هفت، هشت ماه اخیر سایف الف و شخص احمدآقای توکلی را که یک روز در مدح ظریف مطلب می نویسد و با چشم پوشی از اغلاط توافق ژنو، او را پهلوان و مرد! معرفی می کند، روز دیگر چشمش را به روی خبط و خطاهای مهم دکتر جلیلی در انتخابات گذشته می بندد و بازوبند نخ تسبیح را به او هدیه می کند و همه این روشهای غلط نیز قبل از این و پس از حمایت دکتر توکلی از چهره ای که در فتنه نقش مستقیم داشته است! قابل پیش بینی بود.

بگذریم...

در باب مطلب ناخوب الف و دکتر سعید جلیلی (با توجه به اینکه ایشان بر اساس تحلیل من، کاندیدای اصلح! جبهه پایداری در انتخابات دولت دوازدهم خواهد بود) انتقادات و حرفهای من اینهاست:

یکم: دکتر جلیلی متأسفانه در جریان انتخابات گذشته، در قبال سه مسئله، سکوت معنادار و البته ناصحیحی را پیشه کرد.

اول، ماجرای اینکه گفتند ایشان کاندیدای رهبری! است، دوم، تأکید بر اینکه نماد مقاومت ایشان است و سوم تعاریفی نظیر اینکه ایشان...


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  دوشنبه هجدهم آذر ۱۳۹۲ساعت 8:53  توسط مسعود يارضوي  | 

موسوی یوسف نیست، "قارون" است

_تلگرافی سرگشاده برای آقای شکوری راد.

سلام.

احتراماً، آقای موسوی شما که به دلیل عدم انقیاد به قانون، دروغگویی، فراخوانی به اغتشاش، معاضدت در قتل و بر هم زدن نظم عمومی، هم اکنون به حکم عقل حسابگر و با تصویب شورایعالی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران در حصر خانگی به سر می برد، هرگز و هرگز "یوسف"! محسوب نمی شود.

بلکه او "قارون"! است که در زمین خشم مردم ایران برای همیشه دفن شد.

عامل اصلی این دفن شدن نیز آشکار شدن ناراستی های خودش و اطرافیانش بود.

و البته دیده بینای مردم که ایستایی ایشان در مقابل حق و عقل و ولایت را دیدند.

با احترام

مسعود یارضوی

+ نوشته شده در  یکشنبه هفدهم آذر ۱۳۹۲ساعت 11:34  توسط مسعود يارضوي  | 

برف بار

سردم است...

زیر این هوای برف بار...

می خواهم پناه ببرم به گوشه ای ولی یک تنهایی اشغالگر هست که از نیل تا فراتم را گرفته است انگار.

و هیچ جا امن نیست از آن تنهایی و از این دردسرهای همیشگی...

نصف شبی صورتم می خورد دم تیزی شوفاژ و لبم می شکافد و توی این جای جدیدی که هستیم، پنج بار هم کله ام با آساق پاساق های* آشپزخانه برخورد کرده است.

سر صبحی دارم با نور موبایل، "شرق" را می خوانم. بعد از چند ساعت قبلی که به دوستهایم گفته ام: "نمی دانم چرا حرفی اگر هست، انزوای بیشتر هم هست"؛...!

و کفری می شوم از این تیترهای پشت سر همشان... "معترضان، دولت اوکراین را.."، "مخالفت مردم با حذف.."، "تهدیدهای تازه برای عوارض سبز.."، "روح ملت در خیابانها زنده است"...

نمی فهمم چرا ما را مثل خودشان ...َر حساب می کنند و خودشان را به نفهمی می زنند از فهمیدن اینکه ما خوب می دانیم برای کشیدن مردم به خیابان ها چه تن فروشی ها که به الجزیره و بی بی سی فارسی و سی ان ان و غیره نمی کنند. آه از فتنه آینده...

به سرم می زند، بشینم و یک مطلب بلند بالا درباره کارهایشان بنویسم و همینطور درباره مدت صیغه میان اصلاح طلبان با رأی آورده ها که یک روز تمام می شود و غیره... ولی تصوّر نوشتن های عبوس و خَش دار تحلیلی که می دود توی ذهنم؛ منصرف می شوم.

برف می بارد هنوز... و یک آقاهه ای دارد توی تلویزیون به جای پاسخ دادن به سوالات سینمایی مجری برنامه راه و بیراه از این می گوید که پیام 24 خرداد این است و آن است!

و یکهو بچه ها خبر می دهند که باید برویم... مسافرتی با قطار و میان برفها... مثل لحظه های سفر قطاری که در رمان آخر می خواندم... و مثل لحظه هایی که میان برفها هم مسافر طلوع خونین بودیم.

باید رفت و من عادت دارم به تمام این لحظه ها...

ببار...


*آساق پاساق: وسایل و در و دیوار در گویش کرمانی

+ نوشته شده در  پنجشنبه چهاردهم آذر ۱۳۹۲ساعت 15:45  توسط مسعود يارضوي  | 

وعده ناممکن لغو تمام تحریمها و توطئه های شوم

به نام حضرت دوست و با سلام و صلوات بر محمد و اهلبیت طاهرینش.

حوالی سه ماه قبل در تحلیلی عرض کردم که آمریکا مقداری از تحریمهای غیر تأثیرگذار پیرامون ما را در فرایندهایی لغو می کند و رفع الباقی تحریم ها را نیز منوط به رفع "موانع"! می کند.

قسمت اول تحلیلم محقق شد و همانطور که بعدتر و قبل از مذاکره ژنو 3 هم عرض کردم، واضح بود که آقایان روحانی و ظریف با 1+5 به تفاهم می رسند و تحریم هایی در قالب این تفاهم نیم بند لغو می شوند.

بحث موانع نیز این روزها از جانب داخلی ها و خارجی ها شنیده می شود و اگر مخاطبی هنوز صدای آنرا نشنیده، می تواند به نوشته های قبلی وبلاگ عبور مراجعه کند.

و اما تحلیلی که از بابت روزهای آینده و بحث "لغو تمام تحریم ها" باید از سر تکلیف آنرا دوباره بیان کرد و بیشتر بسط داد.

قبل از حرف اصلی که می خواهم بیانش کنم، اشاره به این نکته ضروریست که همه اینهایی که می گویند با توافقنامه ژنو، سطح معیشت مردم افزایش می یابد یا معاند هستند و یا تحلیل غلطی از ماجرا دارند.

متأسفانه عده زیادی از تأکید کنندگان بر افزایش سطح معیشت مردم با توافق ژنو نیز در میان اردوگاه اصلاح طلبان حضور دارند که این مسئله به نظر من تا همیشه و همانند پرونده اصلاح طلبان در ماجرای مداهنه با انحراف و همچنین بلوای سال 88 بر تارک آنها حک خواهد شد.

طرفه آنکه کسی که از قرارداد ژنو که ارزش دلاری آن، بیش و کم 20 میلیارد دلار است و هیچ تحریم تأثیرگذاری هم در آن لغو نشده؛ انتظار افزایش سطح معیشت مردم را دارد، تقریباً به هیچ سانتیمتری از مسئله اشرافیت لازم را ندارد.

در باب این مسئله که چرا توافقنامه ژنو در حدّ اقل مطلوبیت هم نبود و اینکه چرا مفادّش دردی از ما را به صورت کارا چاره نمی کند، قبلاً و در وبلاگ عبور و جاهای دیگر توضیحات موسّعی را منتشر کرده ام.

اما از نقشه شوم "پروپاگاندای افزایش سطح معیشت با قرارداد ژنو 3" که بگذریم، یک دام خیلی خطرناکتر هم وجود دارد که درباره آن اگرچه قبلاً حرفهایی بیان کرده ام، اما ارائه تحلیلهای بیشتر ضروری می نماید.


برچسب‌ها: تحلیل, سیاست
ادامه مطلب
+ نوشته شده در  یکشنبه دهم آذر ۱۳۹۲ساعت 9:1  توسط مسعود يارضوي  | 

دوستان و دشمنان همیشه

بعد از آنکه رئیس جمهور روحانی گزارش کار 100 روزه اش را ارائه کرد، دو تا اعلام نظر را از دو تا از آقایان منتسب به جریان احمدی نژاد و انشعاب پایداری در رسانه ها خواندم که تقریباً توانست تا سرحدّ ممکن عصبانی ام کند.

نقل به مضمون اینکه گفته اند دولت در یکصد روز گذشته هیچ دستاوردی نداشته است و اوضاع بدتر از قبل شده و تنها هنر دولت یازدهم توزیع شیر رایگان در مدارس! بوده است و ناسزاهایی از این دست!

من واقعاً احساس شرم می کنم از اینکه در وادی سیاست ایران یک چنین شاخ شمشادهای مونشویک همیشه اذیت کنی را می شود رویت کرد که یا مولّد انحراف هستند و یا چوب گذار لای چرخ کارهای دولت.

متأسف می شوم وقتی می بینم کسی اسم سیاست ورز روی خودش می گذارد و علی الظاهر دستی هم بر آتش رسانه دارد ولی تا این اندازه کوته نگرانه حرف می زند و دچار یبوست فکری است.

نمی دانم با امثال این آدمها باید چه کار کرد یا چه چیزی را یادشان داد که اینهمه چیزهای بد ازشان تراوش نکند و تلخ کردن کام مردم و کشور پیشه همیشگی شان نباشد.

چرا باید از خدا نترسید و طوری حرف زد که انگار حسن روحانی و جهانگیری و نوبخت و بقیه دولتی ها نمازشان را با نیت گران تر کردن کالاها برای مردم احرام می بندند؟!

چه کسی واقعاً می تواند تا این اندازه سیاه و بی انصاف و پلشت فکر کند؟!

چرا باید نگاهمان به هر روندی و مصلحتی تا این اندازه سخیف و احمقانه باشد که حتی بدیهیات دولت خودمان را هم به سخره بگیریم و حیاتمان بسته به عضویت در ستاد مشترک نق زنی برای هر دولتی غیر از دولت هم مسلک خودمان باشد؟!

می دانم توی ذهنتان دارید به چه چیزی فکر می کنید...

دقت کنید لطفا که یکی مثل من شاید تندترین انتقادها را هم به هر دولتی بیان بکند و در مقابل هیچ انحراف و خلاف بیّنی هم کوتاه نیاید.

اما آن انتقاد کردن تند و یواش یک چیز است و متهم کردن دولت جمهوری اسلامی ایران؛ آنهم 4 ماه بعد از روی کار آمدنش، به اینکه نه می خواهد و نه عرضه اش را دارد که به مردم خدمت کند چیز دیگری...!

همچنین برای اصلاح طلبان هم یک وقت فضا مشتبه نشود و فکر نکنند نظیر این نوابغی که در ابتدای متن حرفهایشان را مورد اشاره قرار دادم، مثلاً در طیف آنها یافت نمی شود...

یادمان نرفته هنوز متلکهای عدد زیادی از ریز و درشتشان را به دولت احمدی نژاد که می گفتند از وسط سقف خانه های مسکن مهر، همسایه سقوط می کند وسط سفره، باید قدردان مشایی بود، از الف تا یای سیاستهای اقتصادی دولت غلط است، سفرهای استانی پوپولیسم است و غیره.

و حالا هم یک جوری درباره دولت یازدهم حرف می زنند که تو گویی دیگر نیازی به ظهور امام زمان(عج) هم حتی نیست و همه چیز خوب است!

(البته قبلاً در نوشته هایم خوانده اید لابد که اصلاح طلبان به دولت آقای روحانی فی الواقع به عنوان متعه نگاه می کنند و این تعریف و تمجیدهای مسخره و هر روزه شان، یک روز مثل ییلاق و قشلاق عشایر تمام می شود!)

خلاصه عرضم این است که بعضی ها حواسشان نیست که هر چیزی باید به قاعده باشد.

یعنی انتقاد، حتی اگر با فریاد است و حتی اگر انتقاد هم نیست و تخطئه است، اما نباید به جنگ بدیهیات برود و به جای گفتن حرفهای با منطق، الّا و لابد قصد لجن مال کردن داشته باشد.

تیتر از متن: من نه در نیت خیر آقای هاشمی شکی دارم نه در نیت خیر دکتر روحانی و نه حتی در نیت خیر محمود احمدی نژاد. (مگر آنکه هرکسی خودش یک روزی اعتراف کند نیت خیر نداشته است! همانطور که احمدی نژاد در ماههای آخر می گفت تمایلی به ماندن ندارد و با خانه نشینی 11 روزه اش گفت که می خواهد به تودیع از پاستور نرسد ولی نتوانست!)

حرف اساسی ما فقط مبارزه با تحلیلها و رویه های نادرست است.

تحلیلها و رویه های نادرستی که یکبار به انحراف می انجامد و یکبار هم سبب ساز قرارداد بد ژنو و البته حوادث تلخ آینده! می شود.

ضمناً اگر وقت کردید خوشحالم می شوم این مطلب 4 سال قبل مرا که در دفاع از مثبتات دولت نوشتم، بخوانید. و اپیزودهای سوم و چهارم این پست وبلاگ عبور را که همان روزها منتشر کردم.


*مونشویک: اقلیت!


برچسب‌ها: تحلیل, سیاست
+ نوشته شده در  شنبه نهم آذر ۱۳۹۲ساعت 7:59  توسط مسعود يارضوي  | 

فریادهای توافقنامه ژنو

_ فکر می کنید این جمله را حوالی یک ماه قبل، چه کسی گفته باشد خوب است؟!

"به اورانیوم با غنای 20 درصد نیاز داریم"

عرض می کنم که اول اسم گوینده، "محمدجواد ظریف" است که 9 آبانماه گذشته و در آفریقای جنوبی این جمله را بر زبان راند.

حالا اگر گفتید این یکی جمله را بعد از امضای توافق ژنو، چه کسی گفته است؟!

"به سوخت (اورانیوم) 20 درصد نیاز نداریم"

باید بگویم که این جمله را هم همان جوادآقای ظریف در 3 آذرماه جاری و البته پس از توافق ژنو بیان کرده است.

قصد مچ گیری ندارم و از این کار خوشحال هم نمی شوم ولی فکر می کنم حالا بهتر متوجه باشید که چرا می گفتم و می گویم که توافقنامه ژنو، حدّ اقل مطلوبیت را هم ندارد...


*امّهات استدلالها و مطالبم در انتقاد از توافقنامه ژنو را می توانید در پست های قبل "عبور" بخوانید.

(برای این کار می توانید بر روی برچسب "مذاکرات ژنو" در سمت چپ صفحه وبلاگ کلیک کنید)


پانویس: آنهایی که چپ و راست می گویند با این توافقنامه سطح معیشت مردم ارتقا می یابد و خوب هم می فهمند که مردم مظلوم چه برداشتی از این حرف آنها می کنند و همچنین وعده "لغو تمام تحریمها" نیز یک لحظه هم حتی از زبانشان نمی افتد؛ ایکاش که حواسشان نباشد و قید "عمد" به حرفهایشان نچسبد و این ادا و اطوارها مثل سال 87، راه صاف کن فتنه آینده و هشتاد و هشتی دیگر نباشد...

قبلاً توضیحاتم را گفته ام و می توانید، بخوانیدشان اما در این رابطه بیشتر خواهم نوشت ان شاء الله...


برچسب‌ها: مذکرات ژنو
+ نوشته شده در  چهارشنبه ششم آذر ۱۳۹۲ساعت 22:32  توسط مسعود يارضوي  | 

بی کسی های توافقنامه ژنو

_ اسدا... علم، نوکر شاه و همه کاره درباره پهلوی، صبح روزی که اربابش جزیره بحرین را از خاک ایران جدا کرده بود و او داشت به خبر رادیو ایران در این زمینه گوش می داد، لحظاتی بعد از استماع متن و لحن گوینده، این جملات را در خاطرات روزانه اش حک کرد:

"گوينده خبر چنان با افتخار و غرور آن را خواند كه گويي هم اكنون بحرين را فتح كرده‌ايم."!!!

این ماجرا یکجورهایی شبیه حکایت همین توافقنامه ژنو خودمان است...

برخی از خواص و مردم، طوری از این توافقنامه تمجید می کنند که انگار همای سعادت را در آغوش گرفته اند.

متأسفانه برای ستایشگران معاهده ژنو فقط دو حالت را میتوان در نظر گرفت.

اینکه یا اصلاً و مطلقاً متن توافقنامه را نخوانده اند و ایضاً تحلیل درستی ندارند و یا اینکه آنقدر شیدای برخی از رجال سیاسی دولت یازدهم هستند که هر نیک و بدی را صرفاً خیر کثیر! می پندارند.

و همچنین متأسفم برای آنهایی که می گویند به غنی سازی 20 درصدی نیازی نداشتیم و یا این سطح غنی سازی قابل چانه زنی بود! (که اولی را آقای هاشمی گفت و دومی را احمدآقای توکلی خودمان!)

و متأسفم برای آقای ظریف که اولاً در قبال توافقنامه ژنو، به جای راستگویی به مردم با کلمات بازی می کند (مثلاً به جای اینکه بگوید معاهده ژنو جلوی فعالیت آب سنگین اراک را گرفت، می گوید هیچ فعالیتی در ایران تعطیل نشد! که لفظش درست ولی معنایش غلط است)

و ثانیاً به مردم وعده لغو تمام تحریمها در ماه های پس از این 6 ماه را می دهد. آنهم نه یکبار که چندبار... (که سه ماه قبل توضیح دادم این حرف غلط، چرا و چقدر خطرناک است)

دو، سه تا از این آقایان شناسنامه خورده در جبهه پایداری هم دارند مخالفتهای کمرنگ و تا آنجا که من دیده ام بی اصولی را با توافقنامه ژنو ابراز می کنند که البته به نظر من بصیرت لازم را ندارند و ایضاً مخالفتهایشان هم داروینی! است و یکجورهایی نه کور می کند و نه شفا می دهد. + +

ما چند نفر هم که معرّف حضور هستیم! این روزها سلاحی جز دعا و بکاء و همین وبلاگنویسی برایمان باقی نمانده است... (غیر از لطف بچه های حزب الله تهران که تحلیلم درباره توافقنامه ژنو را منتشر کردند)

بغضهای من تا همینجا بس ولی حرف اصلی این بود که برای آقا دعا کنید...


پ.ن:

_ آقای ظریف پس از بازگشت از سوییس عنوان کردند (و قبلاً هم عنوان کرده بودند) که ما قدرتمان را از سلاح نمی گیریم!

درست می فرمایند لابد...! قدرتمان را که اصلاً از موشک فجر 5 و توانایی های سپاه و ضرب شصت بچه های اطلاعات و تسخیر RQ170 نمی گیریم که!!!

قدرتمان را بر طبق بیان آقای ظریف از همین اقتصاد کاملاً بی مشکل و دیپلماسی فعال دولتمان که رگ غنی سازی 20 درصدی را عینهو رگ امیرکبیر برید و شهیدش کرد، می گیریم لابد...!

سلّمنا...

_ آنهایی هم که می گویند مقام معظم رهبری جواب نامه تبریک دکتر روحانی را داد و از این مسئله بعنوان یک سند توجیه توافقنامه ژنو یاد می کنند، یادشان نرفته ان شاء الله که خیلی ها از سر صدق بود که به سیدالشهدا(ع) نامه نوشتند و امام هم با محبت پاسخشان را داد ولی بعداً همانها داد زدند "حسین مَیا به کوفه" اما دیگر فائده ای نداشت!

دقت کنید که منظورم محتوای نامه ها نیست. بلکه منظورم دقیقاً اینست که نامه نگاری و رد و بدل کردن پیغام های محبت آمیز دلیل نمی شود که هیچ اتفاق بدی در ورای نامه ها نیفتاده و یا نمی تواند بیافتد!


_ نکته آخری هم که باید بگویم اینست:

من اگر تحلیلی دارم و حرفهایی می زنم که محقق می شود، قسمتهای درست و محقق شده اش جز لطف خدای متعال هیچ چیز دیگری نیست.

اهل بیان این قبیل حرفها نیستم ولی روز قیامت اگر مادر شهدا رخصت بدهد، حرفهای زیادی برای گفتن هست...

درباره امثال آنهایی که انزوای امثال ما را می خواهند و و رویه هایی که بنا گذاشتند و کارهایی که برای ممانعت از طرح تحلیلهای صحیح در جامعه کردند.

حرفهایی که این روزها باید فقط به چاه گفتشان...

والسلام


برچسب‌ها: مذاکرات ژنو
+ نوشته شده در  سه شنبه پنجم آذر ۱۳۹۲ساعت 17:38  توسط مسعود يارضوي  | 

ما سه نفر

اپیزود اول: آقای ظریف حکماً الآن خیلی خسته است و سیاتیکش عود کرده.

شوخی که نیست. 4،5 روز تمام با این موبورهای غربی و آمریکایی سر و کلّه زدن و دست آخر به توافق رسیدن مگر کم الکی است؟!

حالا اصلن بگذریم که متن و مفادّ توافقنامه چه محتوایی داشت و از گلستان و ترکمانچای بهتر بود یا بدتر؟!

الحال اینکه دست جوادخان و همکارانش درد نکند ولی "زان یار دلنوازم شُکریست با شکایت..."


اپیزود دوم: من از آقای ظریف خسته ترم.

دلیلش را هم شمایی که مشتری دائمی عبور هستید، اگر نمی دانید که دکتری باید و معاینه ای...

برای رهگذرها هم رمقی ندارم که بخواهم توضیح بدهم در این 3 ماه و این پنج روز و این شب و روز منتهی به توافق ژنو 3 بر من چه گذشت!

فقط از باب مبهم نبودن متن اینکه اگر عابر هستید و گذری و ایضاً می خواهید، بدانید چرا خسته ام؛ پست های سیاسی گذشته که پیرامون مذاکرات ژنو نوشته ام را بخوانید.


و اپیزود سوم: ولی یکنفر هست که از من هزاربار خسته تر است...

یکنفر که بیست و چند سال است دارد با یک تن رنجور در دامنه آتشفشان می زیَد و مختصات منطقه دوست و دشمن را بهمان نشان میدهد. 

یکنفر که امروز هرچه از دین و امنیت و آبرو می شناسیم و داریم همه از همت اوست و کسی که بارها و بارها نسبت به این مذاکرات هشدار داد اما گوش خیلی ها بدهکار نبود که نبود.

و آن یکنفر خسته تر که در غربت حسینیه امام خمینی(ره) تنهای تنها مانده است، چه بیشتر خسته می شود وقتی خیلی ها حتی با خواندن چندباره متن توافقنامه ژنو هم نمی فهمند چرا خوشبین نبودن به این مذاکرات به حق بود و عقلایی...

خلاصه اینکه نقلی نیست جز اینکه من کمترین، التماس و درخواست دعا دارم از شما برای این نفر سوم... (اگرچه نیازی ندارد و حصن حصین دعای حجت بن الحسن نگهدارش هست ان شاء الله. غرض فقط بیان دوست داشتن است و همین!)

مردی و لوطی گری و با صفتی حکم می کند برای نفر سوم که خسته ترین ماست دعا کنید.

شیر پاک خورده اید اگر، برایش "الهی عظم البلاء" بخوانید و اگر دست به جیب هم هستید برای سلامتی اش یک صدقه مشتی بگذارید کنار.

مخلص کلام اینکه به حق هر صفت خوبی که توی وجودتان هست، این نفر سومی را دعا کنید.


پانویس: 

حرف که نه اما بغضهایم پیرامون توافقنامه ژنو را اگر مایل بودید در اینجا بخوانید.


برچسب‌ها: مذاکرات ژنو
+ نوشته شده در  یکشنبه سوم آذر ۱۳۹۲ساعت 22:37  توسط مسعود يارضوي  | 

در فرجام مذاکرات ژنو

_ الآن ساعت 23 جمعه شب اول آذرماه به وقت تهران است و از نتیجه مذاکرات ژنو 3 هیچ خبر خاصی نیست.

درباره اینکه نتیجه مذاکرات ایران و 1+5 چه خواهد شد؛ فکر می کنم حرفهایم را دو ماه قبل، یعنی در 25 شهریورماه گذشته، خوانده اید.

همانطور که حرفهایم پس از انتخاب دکتر روحانی را لابد خواندید که عرض کرده بودم این دولت، دولت خون دل خوردنهای ما از سمت سیاست خارجی است!

بارها و بارها عرض کردم و باز هم من باب تکلیف، می گویم که آمریکا و غرب به هر ضرب و زوری شده با دولت آقای روحانی در مقطعی به توافق می رسند (ظاهراً!) و بخشی از تحریمهای به نظر خودشان کم تأثیر را لغو می کنند. و این مسئله هیچ ربطی هم به دیپلماسی خشن و ظریف و غیره ندارد.

در ژنو 3 نشد، بالاخره در ژنو 30 می شود و البته در همین دولت یازدهم ما نیز این کار را خواهند کرد.

و از آنجاست که وارد مراحل جدیدتری خواهیم شد و ماجرای "موانع برداشته شدن همه تحریم ها"! پیشامد خواهد کرد. (کما اینکه مدتی است این فرایند پیشامدگونه آغاز شده است +)

با من هستید هنوز؟!

تحلیل بالا هنوز محقق نشده است...


برچسب‌ها: مذاکرات ژنو, تحلیل, سیاست
+ نوشته شده در  جمعه یکم آذر ۱۳۹۲ساعت 23:4  توسط مسعود يارضوي  |