عبور

ما مشك رنج‌هاي انقلاب را به دندان كشيده‌ايم و دست و پا داده‌ايم، اما رهايش نكرده‌ايم

قرار است چه اتفاقی برایمان رخ دهد؟!

تقریبا همه چیز برای اصلاح‌طلبان آماده است...

۱_سیاه‌نمایی ناراست آنها از اوضاع کشور، کسانی از افکار عمومی را به مرز انفجار (اگرچه غیر معقول) رسانده است.

۲_در حال مقصر جلوه دادن رهبری نظام در جمیع مشاکل ارضی و سماوی هستند و حتی از این می‌گویند که برجام روحانی و FATF هم کار رهبری و چیزی به نام «دولت موازی» است.

۳_سمّی را به افکار عمومی تزریق کرده‌اند که می‌گوید: اوضاع درست‌بشو! نیست، سایه شوم احمدی‌نژاد هیچوقت تمام نمی‌شود و علت همه این مشکلات هم نظام جمهوری اسلامی -بخوانید رهبری!- است.

و ۴_ به دنبال هدم دولت و «استعفای روحانی» هستند و اتفاقا اصولگرایان را عامل آن معرفی می‌کنند تا اوضاع بغرنج شود.

بیان این ۴ گزاره تحلیلی لازم بود تا بگویم همه چیز برای آنها آماده است تا آتش فتنه‌ای به نام «اعتراض ظالمانه» در کف خیابان‌ها گُر بگیرد و دامن همه را بگیرد.

رخدادی که پیش لرزه‌اش در «فتنه اقتصادی» دیماه ۹۶ رخ داد و عده‌ای که اکثریتشان شاغل بودند و موبایل‌ هوشمند هم داشتند! به بهانه گرسنگی و بیکاری به خیابان آمدند اما به جای اینکه مطالبه اقتصادی داشته باشند؛ علیه حکومتی که هجدهمین اقتصاد جهان است، شعار مگر بر دیکتاتور سر دادند و عکس سردار سلیمانی را آتش زدند.

قضیه البته وقتی جالب‌تر می‌شود که از جانب من بشنوید سعید حجاریان و محمدرضا خاتمی درباره «حکومت جدید ایران» و کیفیت اصلاح طلبی در آن هم زمزمه‌هایی البته وقیحانه را مطرح کرده‌اند.

 

پ.ن: نوشداروی مبارزه با این توطئه شوم که دامن همه‌مان را می‌گیرد نیز #روشنگری است و بس. همان که از ۷ سال قبل هشدارش را داده‌ام...


برچسب‌ها: اعتراض ظالمانه, اصلاح‌طلبان, بصیرت, خواص
+ نوشته شده در  چهارشنبه دوم خرداد ۱۳۹۷ساعت 12:15  توسط مسعود يارضوي  | 

«پیرمرد» چشم ما بود

تیرماه سال ۹۲ بود. عده‌ای هجمه‌های شدیدی را علیه مدیر مسئول روزنامه کیهان به راه انداخته بودند و کسی هم دفاعی از حاج حسین شریعتمداری نمی‌کرد.
همان روزها یادداشت «ما، بزرگ‌زادگان و حسین شریعتمداری» را نوشتم.
بعد از چند روز ناشناسی تماس گرفت و شروع به احوالپرسی کرد...
می‌خواست، بداند چرا از حسین شریعتمداری دفاع کرده‌ام؟
لحنش گیرا بود ولی من با بی‌تفاوتی خواستم خودش را معرفی کند! گفت: من «مرد پشت پرده روزنامه کیهان» هستم.
اسم حاج حسن شایانفر را شنیده بودم ولی مرد نامی از خودش نبرد.
خلاصه قرار شد در روزنامه کیهان همدیگر را ببینیم و راجع به چند موضوع صحبت کنیم...
پیرمرد، دریا دریا آرامش بود... مثل یک رفیق قدیمی مقابلم نشست و حرف‌هایم را که از موضوع لزوم دفاع از حاج حسین شریعتمداری به سیاست و رسانه و الزامات تحلیل صحیح کشیده بود را مو به مو شنید.
هرچه می‌گفتم او بیشترش را می‌دانست ولی در سکوتی عمیق اجازه می‌داد توی بحر دانایی‌اش غوص بخورم.
گذشت و آن جلسه ۲.۵ ساعته و آن حرف‌ها تبدیل به یک رابطه استاد و شاگردی شد و یک همکاری کوتاه مدت در بخش پژوهش‌های سیاسی روزنامه خوب کیهان.
«حاج حسن شایانفر» ولی صبح امروز برای همیشه از بین ما رفت...
چند سالی دچار تألمات جسمی بود و همان روزها هم حتی کارهای روزنامه را در حالیکه روی تخت می‌خوابید انجام می‌داد.
من این را می‌دانم که رفتن حاج حسن شایانفر ثلمه‌ای است که هیچ چیزی جای آن را پر نمی‌کند.
و پر بیراه نیست اگر بگویم او برای ما مثل حبیب‌بن‌مظاهر بود و حالا در نبودش چاره‌مان کم شده است.
باشد که حالا که رفته است اما در تنّعم الهی و در جایگاه شهدای انقلاب باشد و اجر سال‌ها مجاهدت و گمنامی‌اش را از صاحب اصلی انقلاب و اسلام بستاند...

*همین مطلب در کانال تلگرام من:
@masoud_yarazavi


برچسب‌ها: شایانفر, کیهان, روزنامه
+ نوشته شده در  شنبه بیست و نهم آبان ۱۳۹۵ساعت 11:4  توسط مسعود يارضوي  | 

در شباهت ستاد برجام و اطرافیان احمدی‌نژاد

این متن پر از درد را امروز در کانال تلگرامم منتشر کردم و مایلم شما هم بخوانیدش:

***

از دست این جماعت به کجا پناه ببریم؟!
از «چهره‌هایی» که نمی‌پذیرند برجام بی‌دستاورد است، توی تیمشان جاسوس وول می‌خورد، تحریم‌ها اثر تعیین‌کننده ندارند، تهدید جنگ با قدرت نظامی دفع شده نه با برجام، خوشبینی به آمریکا بی‌تأثیر و زمینه‌ساز نفوذ است و...
و از «اطرافیانی» که از سال ۸۴ تا همین الآن متوجه اغلاط احمدی‌نژاد نیستند و با اینکه یکبار به او گفته بودند «شعیب‌بن‌صالح» و «مالک اشتر»! و نتیجه‌اش را هم بعد از ۸ سال با «دوستی با مردم اسرائیل» و «خانه‌نشینی» و «خلاف شرع و قانون» دیدند؛ اما حالا و بعد از نهی این موجود از حضور در انتخابات، باز هم او را «برادر مؤمن» و «عبدالعالیِ» رهبری می‌نامند...
این دو جماعت وجه اشتراک جالبتری هم دارند و آن اینکه حرف حق را نه پیش از تعیّن می‌پذیرند و نه بعد از آن. یعنی زمانی که گفته شد احمدی‌نژاد «کج‌رو و ناصالح برای حضور در انتخابات ۹۶» است و برجام هم «بی‌دستاورد» خواهد بود شروع به فحّاشی کردند و حالا هم که کوس رسوایی به صدا درآمده باز هم فحّاشی می‌کنند.

پ.ن: بر طبق بیان الهی در آیات ۲۰۹ تا ۲۱۱ سوره بقره، برخی پس از رؤیت براهین و ادلّه لغزش می‌کنند و در عین حال انتظار دارند خداوند دلایل تازه‌ای در اختیار آنها بگذارد اما این کار محال است (چون اختلاف بعد از علم محسوب می‌شود) و از آنجا که آن براهین، نِعم الهی محسوب می‌شوند، کفران‌کنندگان این نعمت‌ها گرفتار عذاب می‌شوند.

***

آدرس کانال تلگرام من:
@masoud_yarazavi


برچسب‌ها: برجام, احمدی‌نژاد, روحانی, انحراف
+ نوشته شده در  چهارشنبه هفتم مهر ۱۳۹۵ساعت 14:43  توسط مسعود يارضوي  | 

اشتباه پشت اشتباه درباره احمدی‌نژاد

این مطلب را امروز در کانال تلگرامی‌ام نوشتم و مایلم شما هم اگر وقت داشتید، بخوانیدش:

***

بعد از انتشار خبر محرمانه نهی احمدی‌نژاد از حضور در انتخابات آینده توسط مقام معظم رهبری، برخی رفقای اصولگرا مواضعی اخذ کرده‌اند که به نظر من نه تنها دلچسب نیست که مضارّ زیادی هم دارد.
مثلاً گفته‌اند که احمدی‌نژاد از این فرصت استفاده و ولایت‌پذیری‌اش را اثبات کند و یا گفته‌اند او حق ندارد خلاف نظر رهبری عمل کند و...!
این در حالی است که اساساً اسلوب احمدی‌نژاد درباره «ولایت فقیه» مشکّک است و به قول سردار احمدی‌مقدم، او وقتی می‌گوید «ولایت» اصلاً منظورش مشخص نیست.
ضمن اینکه همین برخی رفقای اصولگرا انگار نمی‌دانند که احمدی‌نژاد در مسئله ولایت به امر مولوی و ارشادی اعتقادی انحرافی دارد و برای همین تصور اینکه رفتار او می‌تواند یا باید تابعی از امر رهبری باشد حکماً یک تصوّر واهیست.
(و برای همین هم از سال ۸۴ می‌شد فهمید که او و جبهه پایداری یا همان سوم تیری‌ها جملگی منحرف‌اند)
سوگمندانه باید بگویم که در این قضیه، تحلیل اصلاح‌طلبان دلچسب‌تر است که از چند ماه قبل یکصدا گفتند احمدی‌نژاد علی‌القاعده از نظر شورای نگهبان و برای ریاست‌جمهوری «بی‌صلاحیّت» است.
به نظر من، این گزاره و تأکید بر آن برای احمدی‌نژاد منطقی‌تر است تا حرف‌های همین برخی رفقا که بعضاً هم جزو احمدی‌نژادیست‌های سال ۸۴ بودند...

 

پ.ن۱: نیمه‌های سال ۹۱ بود که طی تحلیلی در نشریه پنجره و بعد هم در جاهای دیگر عرض شد که احمدی‌نژاد اگرچه دنبال ریاست‌جمهوری در «دولت دوازدهم» است اما دیگر صلاحیت حضور در هیچ انتخاباتی را ندارد. و گفتیم که یا ردّ صلاحیت می‌شود یا اینکه خودش وارد فرایند انتخابات نمی‌شود.
نظر حضرت آقا-که البته معلوم نیست احمدی‌نژاد به آن عمل کند یا خیر- اثباتی بود بر همین تحلیل که به فضل خدا محقق شد.
البته هنوز هستند عزیزان مسئولی که درباره احمدی‌نژاد و سؤالات انتخاباتی پیرامون وی بحث و فحص می‌کنند و پاسخ‌های تحلیلی رفقای ما که می‌گویند «پایگاه آرای او به نسخه بدیلش، یعنی به کاندیدای جبهه پایداری رأی خواهند داد» را قبول ندارند!
اشتباه پشت اشتباه...

پ.ن۲: من یکی معتقدم که تمام اصلاح‌طلب‌ها را باید ریخت توی دریا... اما این اعتقاد دلیل نمی‌شود اگر دوستان اصولگرا کار غلطی می‌کنند نسبت به آن سکوت اختیار کنم.

***

آدرس کانال تلگرام من:

@masoud_yarazavi


برچسب‌ها: احمدی‌نژاد, انتخابات, تحلیل, رهبری
+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و نهم شهریور ۱۳۹۵ساعت 10:25  توسط مسعود يارضوي  | 

ما لامذهب نبودیم...

این مطلب را امروز در کانالم تلگرامی‌ام منتشر کردم و مایلم شمایی هم که مشتری اینجایید، بخوانیدش:

***

اگرچه هنوز پایان ماجرا نیست اما فکر می‌کنم حالا که «رسول درّی اصفهانی» عضو هیئت مذاکره کننده دولت روحانی و مسئول یکی از کمیته‌های آن به جرم جاسوسی دستگیر شده است؛ مخاطبانم معنای تحلیل ۳.۵ ساله‌ی «فرار شبهِ موسویانی» که اینجا درباره‌اش مطلب می‌خواندند را بهتر متوجه شده باشند.
بماند که بخاطر این تحلیل به ما گفتند «لامذهب»، گفتند «ساکت باش دیگر»، گفتند «این آدم که دنبال غواصی و سوارکاری است را چه به این حرف‌ها؟!» و مثل غریبه‌ها ترجیح دادند منزوی باشیم و سرمان به کار خودمان باشد...
ولی همانطور که همیشه عرض می‌کنم، حقیقت نامیراست و دیر یا زود خودش را به رخ می‌کشد.

من البته تمام چیزهایی که در این زمینه می‌دانم را نگفته‌ام و اینجا هم نخواهم گفت ولی الحال اینکه ان‌شاءالله حواستان هست که پول‌هایی که درّی اصفهانی گرفته؛ همان پول‌ها را حسین موسویان هم گرفته است.
و همان پول‌ها هم به انحاء دیگری در جلسات واسطه‌گری که زمانی دکتر زاکانی از وقوع آنها خبر داد؛ دارند جابه‌جا می‌شوند.
و ایضاً اینکه ۳۰ میلیون تومان ماهانه‌ای که درّی اصفهانی می‌گرفته، زیادی پول کمی بوده است و این یعنی...!
به حساب من، فعلاً نام ۳ نفر در پرونده «فرار شبهِ موسویانی» برده شده که یکی از آنها دستگیر و از مابقی هم در روزهای آینده خبر خواهیم شنید.
اما هنوز ابعاد دیگری هم از تحلیل ما در این زمینه مانده است تا محقق شود.

نتیجه‌گیری:

اولاً که بینی و بین‌الله ما از خودمان چیزی نداریم و همه «اوست...» که فرمود: و ما رمیتَ اذ رمیت و لکنّ اللهَ رمی...
ثانیاً من نه الآن و نه هیچوقت دیگر اهل «دیدید، گفتیم» نیستم (اگرچه اهل این هستم که لامذهب نبودن بچه‌های سرِ‌راهی نظام را ثابت کنم!)
و ثالثاً حرف‌های بالا صرفاً کدهای بیشتری بود برای اینکه بدانید چرا می‌گویم ما بچه‌های سرِ راهی نظام هستیم و چرا ماجرای پرونده «فرار شبهِ موسویانی» هنوز هم ادامه خواهد داشت؟!

***

آدرس کانال تلگرام من: @masoud_yarazavi


برچسب‌ها: موسویان, اصفهانی, دستگیری, برجام
+ نوشته شده در  چهارشنبه سوم شهریور ۱۳۹۵ساعت 11:21  توسط مسعود يارضوي  | 

کیارستمی، برجام و آن عکس‌های یادگاری

می‌دانید رفقا...؟! بنا به فرمول‌هایی، ورود به دهکده جهانی و «گلوبالیزه ‌شدن» بلیط می‌خواهد.

یعنی نمی‌شود عشّاق تنفّس در فرهنگ اُتازونی، همینطور سرشان را پایین بیاندازند و آسّه آسّه، از ممالک جهان سومی و یا در حال توسعه (به قول خودشان!) وارد زیست جهانی و سیطره هژمونیک ممالک راقیه بشوند.

خواستم بگویم اگر می‌بینید درگذشت یک کارگردان برای چندتا پیرمرد از درگذشت خودشان و عزیزانشان هم مهمتر است انگار و از پاریس تا ایران، ملت را زابه‌راه کرده‌اند و عصازنان و مویه‌کنان و مشکی‌پوش حتی تا فرودگاه هم می‌روند که جسد متوفی را تحویل بگیرند و زیر تابوتش عکسی به یادگار بیاندازند...

و اگر می‌بینید چندتا پیرمرد دیگر! مدام اظهار می‌کنند که در حال رؤیت گشایش‌های هر روزه پسابرجامی هستند و دائم عکس‌های خودشان و پیاده‌روی‌هایشان و مصافحه‌شان در مقابل کلوزیوم و کنار رود هادسن و در پناه پرچم آمریکا را به رخ می‌کشند...

تمام این رفتارها فی‌الواقع یک‌جور ابراز بیعت حاجی‌واشنگتنی و قرض و قوله برای خریدن همان بلیطی است که گفتم.

راستش این است که نه کیارستمیِ خدابیامرز (که خیلی‌ها دو تا فیلم هم از او ندیده‌اند) در فیلمسازی یک اسطوره بود و نه «برجامِ روحانی» از اول قرار بود دستاورد اقتصادی خاصی داشته باشد.

تنها خصلت مشترک هر دوتای اینها این است که اولی فیلم‌هایش گاهی در دهکده جهانی جایزه می‌گرفت و دومی هم که تعارفی کدخدای همان دهکده است.

و لذا تلاش برخی برای آویزان شدن به مقولات پیش‌گفته، با این دوراندیشی است که شاید آنها هم بتوانند از وعده تنعّم جهانی‌سازی و التفات خاصّه‌ی کدخدا به قدر ظرفیتشان بهره‌مند شوند.

بهره‌هایی از یک رِد کارپِت گرفته تا تبدیل شدن به یک ماندلای دیگر (که از دشمن مسلح آمریکا به دوست آمریکا تبدیل شد) و یا اگر هیچکدام نشد لااقل امیدی به رفع معطلی در روز ورود به فرودگاه جان‌.اف.کندی وجود داشته باشد!

 

#مرگ_بر_نیت_خوانی

#_نحن_ابناء_الدلیل

#تکرار_شبه_موسویانی

 

***


آدرس کانال تلگرام من:

@masoud_yarazavi


برچسب‌ها: کیارستمی, سینما, جهانی‌سازی, برجام
+ نوشته شده در  یکشنبه بیستم تیر ۱۳۹۵ساعت 11:43  توسط مسعود يارضوي  | 

این کُت گشاد...

اول: «بعضی‏‌ها خیال مى‏‌کنند اگر زنى کارش عبارت از‌‌ همان کار داخل خانه باشد، این اهانت به زن است؛ نه، این هیچ اهانت نیست؛ بلکه مهم‌ترین کار براى زن، این است که زندگى را سر پا نگه‏دارد.»

دوم: این چه اندیشه‌ای است که گفته شود یا زن باید بتواند وظیفه مادری خود را انجام دهد و یا حضور در جامعه پیدا کند. ما چنین تفکری در اسلام نداریم...این چه تفکری است که گفته شود امنیت و اخلاق زن، فقط در درون خانه تامین می شود.

***

جملات اول را مقام معظم رهبری (حفظه) بیان کرده‌اند و جملات دومی هم از اظهارات حسن روحانی در دیدار اخیرش با بانوان است.

اینکه چرا در حرف‌های آقای روحانی بصورت علی‌الدوام، مقولاتی آشکار و تلویحی در مخالفت با منویات رهبری نظام دیده می‌شود، شاید یک «تحلیل محرمانه» است.

اما فی‌الحال خواستم بگویم دولتی که:

نمادش: اکبر ترکان

بلیّه‌اش: پیرمردی

رفیقش: جیسون رضائیان و حسین موسویان

آرزویش: عکس یادگاری در مقابل پرچم آمریکا

حقوقش: چند ۱۰ میلیونی

مثالش: آبگوشت بزباش

هنرش: سفر خارجی

نماینده‌اش: مینو خالقی

رفیقش: جان کری و فائزه هاشمی

و مشکلش «آب خوردن» باشد، لازم نکرده برای بانوان مسلمان و شهد گوارای «مادری» نسخه بپیچد و ژست منورالفکری بگیرد.

 

*پ.ن: همین اباطیل را سر هم کردند که حالا رسیده‌ایم به تک‌فرزندی و نسبت طلاق دو به یک و اتاق خواب مختلط دانشجویی!

و این برای بار هزارم که ژست‌های کافه‌نادری دولت روحانی همانقدر نافع خواهد بود که مصافحه و معانقه احمدی‌نژاد با والده‌ی مرحوم چاوز!

 

***

کانال تلگرام من

@masoud_yarazavi


برچسب‌ها: زن, خانواده, مادر
+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و پنجم خرداد ۱۳۹۵ساعت 14:41  توسط مسعود يارضوي  | 

کسی حواسش به فتنه اقتصادی هست؟!

این مطلب را امروز در خروجی کانال تلگرامی‌ام منتشر کردم و دوست دارم که شما هم بخوانیدش:
 
***

عباس عبدی (از زعمای اصلاح‌طلب) در جایی گفته است که «اگر آدرس محل سکونت کسانی که در جریان رویدادهای ۸۸ به زندان رفته‌اند را بنویسی، معلوم می‌شود که بخش قابل توجهی از آنان در مناطق شمالی تهران ساکن هستند...»
بگذریم از اینکه عقل و فهم و دین و حرمت نان و نمک ایجاب می‌کرد که عبدی این حرف را همان سال ۸۸ بزند نه الآن و از این هم بگذریم که آنچه در ۸۸ رخ داد؛ فتنه بود نه رویداد!
اما عرضم این است که همین خرده بورژواهای بالاشهری از روزی که از زندان آمدند بیرون؛ یک‌باره شدند دلسوز مردم و کم‌درآمدها. همین‌ها یک‌هو گفتند: «آه از اثر ۱۰۰ درصدی تحریم‌ها»، «اقتصاد ایران فلج شد»، «غارت‌زده‌ایم»، «فساد بیداد می‌کند» و کار را رساندند به امروز که بیکاری کمتر از ۳ میلیون نفری را هم با وقاحت ۸ میلیونی عنوان می‌کنند و تمامی شاخص‌های اقتصادی کشور را هم «غیر قابل قبول» می‌نامند.
باید بیش از این به ربط و ارتباط ارگانیک این رخدادها و گفته‌ها با چیزی به نام «فتنه اقتصادی» و تقلّای اصلاح‌طلبان برای کشاندن مردم به خیابان‌ها، اینبار به بهانه اقتصاد، اندیشید.
رفقا، نشود که اوضاعمان اثباتاً بهتر شده باشد اما عده‌ای با موبایل‌های هوشمند و شکم‌های سیر و امنیتی مثال‌زدنی، با ماسک «فقیر» و «بیکار» و «کارگر» به خیابان‌ها بریزند.
نشود که عبدی چند سال دیگر هم در جایی از نقش شورانگیز رفقای برج عاج نشینش در ترویج یک مشت دروغ آماری و بزرگنمایی مشکلات اقتصادی پرده بردارد...

*پ.ن: تعطیلی کارخانه ارج یک چیز است، مبتلا بودن به بحران اقتصادی که به معنی قحطی غذا، تعطیلی بانک‌ها، بیکاری ۲۰ درصدی و تلاطم هر روزه اقتصادی است یک چیز دیگر!
 
***
آدرس کانال تلگرام من:
@masoud_yarazavi

برچسب‌ها: فتنه, اقتصاد, تحریم
+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و سوم خرداد ۱۳۹۵ساعت 19:17  توسط مسعود يارضوي  | 

چرا روحانی هم به بی‌دستاوردی برجام اشاره کرد؟!

به نام خدای متعال و با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد
 
*یک‌ماه و یازده روز قبل، در یادداشتی تحلیلی با عنوان «مقصّرتراشی و منازعه داخلی؛ راهبرد برجامیان برای بی‌دستاوردی برجام» که از سوی معاونت پژوهشی خبرگزاری فارس منتشر شد، عرض کردم که «زعمای برجامیان از هم‌اکنون بصورت بطئی وارد پروژه مقصّرتراشی برای بی‌دستاوردی برجام شده‌اند و احتمالاً کار به جایی خواهد رسید که شخص رئیس‌جمهور روحانی نیز وارد مسئله اشاره به این بی‌دستاوردی خواهد شد. اما اینکه مقصّر چه کسی یا کسانی باشند بحث دیگریست».

*قبل از آن و در ۱۶ فروردین ماه هم روی وبلاگم در مطلبی نوشته بودم:
«اینکه می‌گویم دولت به دنبال مقصّرتراشی برای بی‌دستاوردی برجام است و این بی‌دستاوردی‌ها دست آخر پای شیخ حسن روحانی را هم به جمع مقصّرتراشان باز خواهد کرد؛ حرف و تحلیلی قابل اثبات است نه گزافه‌گویی و نه مهملات یک تندروی مخالف برجام».

*پیش‌تر از آن هم در ۲۲ اسفندماه سال گذشته در تحلیلی که با عنوان «روحانی هم وارد ماجرای بی‌دستاوردی برجام می‌شود» روی وبلاگ و کانالم تلگرامی‌ام بصورت مشترک، منتشر کردم، بیان کردم که «غیر از صالحی و لاریجانی و عراقچی، روحانی هم حتی به بی‌دستاوردی‌ها و شکست‌های برجام اشاره خواهد کرد اما نکته آنجاست که او قصد دارد از این منفذ، "مقصّرتراشی" کند و کسی یا کسانی را در داخل بعنوان موانع حصول و یا مانع اصلی حصول دستاوردهای برجام معرفی کند».

*در همین حین و بین، کراراً این مسئله را مورد اشاره قرار دادم و مثلاً در ۱۱ اردیبهشت ماه گذشته، باز هم طی مطلبی در کانال تلگرامی‌ام تصریح کردم که «زودا که روحانی هم وارد اشاره مستقیم به مسئله بی‌دستاوردی برجام شود... البته برای معرفی مقصّر اصلی!»
و ایضاً در ۲۴ فروردین ماه هم در خروجی کانالم نوشته بودم: «آی مردم... چرا ماجرای مقصّرتراشی دولتی‌ها برای بی‌دستاوردی برجام و خطراتش را نمی‌خواهید جدی بگیرید؟! باشد که داشته باشید تا روزی که روحانی هم وارد این مقصّرتراشی مضحک ‌شود.»

تمام اینها را دوباره برایتان بیان کردم که بهتر بدانید وقتی حسن روحانی، روز گذشته (۱۰ خرداد ۹۵) در جلسه توسعه و سرمایه‌گذاری آذربایجان غربی، به یکباره «آفتاب تابان» و «فتح‌الفتوح» بودن برجام را نادیده می‌گیرد و می‌گوید: «همه مشکلات اقتصادی بعد از برجام صد در صد حل نشده»... این سخن و رفتار او چرا اینهمه قابل تفرّس و پیش‌بینی بود.

رفقای خوبم، من اگر هم حرف و تحلیلی بر قلم و زبانم جاری می‌شود جز از فضل خدای متعال نیست.
فهم و پیش‌بینی این رخدادها هم روش‌هایی دارد که بماند.

عرضم این است که من‌بنده‌ای که می‌گویم و شمایی که لطف می‌کنید و می‌شنوید، باید که همگی به تکلیفمان که از روی فهم و عقل تشخیص داده‌ایم عمل کنیم.
یعنی اینکه تمام ابعاد ماجرای این برجام لعنتی که حتماً هم بصورت رسمی نیز خواهد شکست، فقط در تحلیل کردن و دیدن آینده‌اش خلاصه نمی‌شود.
ابعاد مهم‌تر، همانطور که در متن تمام تحلیل‌های اشاره شده در بالا بصورت مبسوط بیان کرده‌ام، این است که نباید اجازه داد روند رخدادهای برجامی به سمتی برود که عده‌ای بتوانند رهبری نظام را بعنوان امضاکننده اصلی برجام و مقصّر بی‌دستاوردی‌های آن جلوه بدهند.
و بعد هم که برجام رسماً شکست (که الّا و لابد باید هم با این بی‌دستاوردی‌ها و خسارت‌های محرزش بشکند) دامان خود را بالا بگیرند که به رجس این ماجرا آلوده نشوند!
از ورود روحانی به مسئله بی‌دستاوردی برجام که گذشت... کاش حواس کسی به پروژه «فرار شبهِ موسویانی» هم باشد.

پ.ن: مردم، این برجام نه تصمیم رهبری بود نه پروژه رهبری. شروط رهبری نیز بر آن اعمال نشد و در فرایند وقوعش از برخی خطوط قرمز ترسیمی حضرت آقا هم عبور و عدول شد.
این برجام، صرفاً تصمیم مشترک روحانی و لاریجانی و خاتمی بود و بس! که البته احمدی‌نژاد و جلیلی هم به دنبال مدل دیگری از آن بودند ولی به فضل خدا نتوانستند.
 
***
همین مطلب در کانال تلگرام من:

@masoud_yarazavi


برچسب‌ها: روحانی, برجام, رهبری
+ نوشته شده در  سه شنبه یازدهم خرداد ۱۳۹۵ساعت 12:10  توسط مسعود يارضوي  | 

رهبری نظام، تنها در خیمه‌ی مظلومیت

این مطلب را امروز در کانال تلگرامم منتشر کردم و مایلم که شما مخاطب‌های «عبور» هم مایل بودید اگر، بخوانیدش.

***

عباس عراقچی، از دیپلمات‌های مذاکره‌کننده دولت یازدهم اخیراً گفته است: «اجازه نخواهیم داد که نقض برجام به طور صریح صورت گیرد.»
جدای از دستاوردهای تقریباً هیچ برجام و نقض حقوقی آن؛ همین آقا، چندی قبل اعتراف کرد که برجام بر اساس شروط رهبر انقلاب شکسته و نقض شده است.
پس علی‌القاعده منظور او از اجازه و برجام و نقض، «برجام آمریکایی» است نه برجام مورد نظر نظام اسلامی.
مردم، این واقعیت‌ها و تناقضات را اگر می‌بینید؛ صبح فردا از تضاد در مواضع رهبر انقلاب هم تعجب نکنید.
(مثلاً اگر دیدید رهبر انقلاب حکم به شکست برجام و کأن‌لم‌یکن شدن آن داد و یا از اینکه برجام روزگاری در مجلس ایران تصویب شد و عده‌ای هم گفتند که این برجام تصمیم نظام! بوده است.)
پس از صفین هم شخصی به امیرالمؤمنین(ع) گفته بود، چگونه شد که صبح با حکمیت مخالفت کردید اما ظهر موافق آن شدید؟! و حضرت اینطور فرموده بود که کسی که امرش را نبرند کارش همینگونه می‌شود.
مردم، رافع این مظلومیت از ساحت رهبر و امام جامعه؛ داشتن بصیرت نافذ، آگاه شدن خود و سپس آگاه کردن مردمان است.

*پ.ن۱: آن آقایی هم که گفته بود بعضی‌ها مرثیه‌سرایی می‌کنند که «آی، رهبری تنهاست»؛ برود به جهنم...

*پ.ن۲: با خوانش‌های من، تا بحال ۲ مقام رسمی آمریکا اعتراف کرده‌اند که با ایران فعلی (منظورشان دولت است) روابط خاصی دارند.
مردم، همین روابط است که می‌بینید در مقابل نقض شروط رهبر انقلاب سکوت عمدی صورت می‌گیرد، همین روابط پر دیاثت است که در کمتر از چند ساعت تفنگدارهای دستگیر شده آمریکایی را رهاسازی می‌کند و همین روابط لعنتی است که می‌گویم پروژه «فرار شبهِ موسویانی» باز هم تکرار می‌شود...

***

آدرس کانال تلگرام من:

@masoud_yarazavi


برچسب‌ها: برجام, نقض, موسویان
+ نوشته شده در  یکشنبه نهم خرداد ۱۳۹۵ساعت 16:44  توسط مسعود يارضوي  | 

گزارش به مردم

به نام خداوند بلندمرتبه و با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد

***

یکم_ از صبح فردای اعلام نتایج انتخابات مجلس دهم، مشخص بود که علی آقای لاریجانی رئیس مجلس جدید هم هست.

این جمله را گفتم که پروپاگاندای این هفته‌های اصلاح‌طلبان درباره آقای عارف را جدی نگیرید.

فی‌الجمله اینکه آقای عارف گوشت قربانی شده تا بوسیله‌اش؛ اصلاح‌طلبان بتوانند اندکی از هویت از دست‌رفته‌شان را با طرح عارف در افکار عمومی بازیابی کنند.

 

دوم_ عقل سیاسی می‌گوید، کسی به نام محمود احمدی‌نژاد بعد از این در هیچ انتخاباتی تأیید صلاحیت نخواهد شد...

چه اینکه دیاثت سیاسی کار یک لحظه‌ای اوست و همگی می‌دانیم که به چندین هنر دیگر از قبیل انحراف، بغی علیه ولی فقیه، خلاف شرع و قانون بیّن و... هم علاوه بر دیاثت آغشته است.

فقط دعا کنید، قُل دومش یعنی سعیدخان جلیلی که احتمالاً از فیلتر شورای نگهبان عبور می‌کند هم رأی نیاورد که خدای نخواسته مجبور شویم از چاله روحانی به چاه تفکر منحطّ جبهه پایداری سقوط آزاد کنیم.

 

سوم_ همانطور که می‌دانید تحلیل من از چند سال قبل این بوده که این توافق نهایی میان روحانی و آمریکا (موسوم به برجام) یقیناً با صدای بلند و بصورت رسمی خواهد شکست و ایضاً اینکه تعدادی از فعالان دولت روحانی هم دچار پرونده‌ای همانند «سیدحسین موسویان» خواهند شد.

خواستم بگویم این دو تا تحلیل اگرچه صورت عینی‌تری هم خواهند داشت اما با اجازه شریفتان همین الآن هم محقق شده‌اند چه اینکه اولاً آقای عراقچی صراحتاً اعتراف کرد که برجام بر اساس شروط رهبری نظام نقض شده است! (و برجام منها شده از امر رهبر یعنی حرام عینی و حکماً می‌دانید که ساحت پاک انقلاب اسلامی هرگز حرام عینی را نمی‌پذیرد)

و ثانیاً رهبر انقلاب هم اخیراً اذعان کردند که محمدجواد ظریف از برخی خطوط قرمز عبور کرده است. (و این یعنی اینکه نظام اسلامی دارای سماحت اگر نبود؛ الآن باید ظریف را با لباس منقش به ترازو مشاهده می‌کردیم. و این سماحت و بزرگی البته معلوم نیست که تا کجا ادامه داشته باشد...)

 

چهارم_ رفقای خوبم، مسئله اصلی ما در این روزها نه دیدار صبیّه آقای هاشمی با بهائیان است نه بحث و فحص درباره کیستی ریاست مجلس!

مسئله اصلی (غیر از برجام!) باید این باشد که این اصلاح‌طلبان نامرد، که در انتخابات ادعای برد کرده‌اند و هم‌اکنون می‌گویند صاحب بیش از 50 درصد کرسی‌های مجلس هستند (و یک جورهایی هم راست می‌گویند و از ۲ سال قبل همین جا خوانده بودید که نوشته بودم برنده انتخابات می‌شوند)، چه خوابی برای پس از انتخاب رئیس مجلس دیده‌اند؟!

خوابی که البته برای آن (که می‌تواند یک طرح و تصویب چالشی برای نظام باشد) منتظر مساعی مشترک دکتر لاریجانی هم هستند چه اینکه لاریجانی برای ادامه نمایش پیشاانتخابات خود و ماجرای مضحک اعلام استقلال از اصولگرایان، یقیناً در این طرح دهان اصلاح‌طلبان را شیرین خواهد کرد.

درباره تحقق این تحلیل به شدت خائفم و می‌ترسم که توی کله‌ی این پیرمردها، نطفه‌ای در شرف تکوین باشد که نظام را دچار چالش کند!

ضمن اینکه نه از باب تحلیل که من‌باب نظر باید بگویم که این تحلیل بوی خون هم می‌دهد حتی...

 

_ و پنجم: رفقای عزیزم، این ماجرای فتنه اقتصادی و «احتمال وقوع فتنه اقتصادی» را جدی بگیرید و تا می‌توانید روشنگری کنید.

اقتصاد و امنیت و اقتدار ما به هیچ وجه آن مرداری که روحانی و ظریف و اصلاح‌طلبان و رسانه‌های نامردشان می‌گویند و معرفی می‌کنند، نیست.

بیکاری ما نسبت به سال ۸۹، به میزان ۳ درصد کاهش یافته و فقط ۶ درصد از استاندارد جهانی بالاتریم، هجدهمین اقتصاد بزرگ دنیا هستیم، ۹۰ درصد درآمدهای مالیاتی دولت برای اولین بار محقق شده، از نظر میزان بدهی‌های دولت حتی از ژاپن هم بهتریم، دچار قحطی و ناامنی نیستیم و تحریم‌ها هم هیچگاه بصورت میانگین اثری بیش از ۳۰ درصد بر اقتصادمان نداشته‌اند. از طرفی به قول حضرت آقا(حفظه) بیکاری و گرانی در کجای دنیا نیست؟!

رفقای خوبم... نشود که صبح فردا مردمی که این حرف‌ها به گوششان هم نرسیده به خیابان بیایند و بشود آنچه در ونزوئلا و سودان و اوکراین شد!

***

پی‌نوشت: و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی... خوب می‌دانم ولی به قاعده‌ی یک شهر خسته‌ام... بس که ۳ سال گذشته به حسین موسویان بد و بیراه گفتم و صدای این بد و بیراه حالا از حق‌التحریر پرداختی کاخ سفید به موسویان درآمده، بس که دارم می‌گویم آدمهایی از تیم روحانی دارند منافع آمریکا را پی می‌گیرند و بس که حرف‌های بالا را بیان می‌کنم و آنها که باید نمی‌شنوند...

خب نشنوید... و همچنان هم احساس کنید که شما با آن ریش و چفیه و عمامه و صندلی و پست و مقام و اهمیتی که دارید خیلی مهمّید و می‌فهمید و در این طرف، یک آدم فقط از تحقق تحلیل‌هایش مسرور است و دل به این بازی «بیان و تحقق» بسته است.

نه! نکته اینجاست که من و شما می‌رویم اما «حقیقت» می‌ماند.

و این حقیقت نامیرا، توی این دنیا نه تنها اثرش را می‌گذارد که بی‌تفاوت‌ها و معاندینش را هم رسوا می‌کند و برای آن دنیا هم بزمی تماشایی برایشان تدارک دیده است.

من هم که حاشا و کلّا که از حقّم بگذرم...


برچسب‌ها: سیاست, تحلیل, انتخابات
+ نوشته شده در  سه شنبه چهارم خرداد ۱۳۹۵ساعت 16:37  توسط مسعود يارضوي  | 

نیروی انتظامی و آن ویدئوی بد!

تازگی‌ها ویدئویی توی شبکه‌های اجتماعی نشر یافته که در تصاویرش؛ بچه‌های ناجا دارند چند تا از اوباشِ دستگیری را با چک و تودهنی و ناسزا توی یک شهر –که نمی‌دانم کجاست؟!- می‌گردانند و حتی برگ درخت به خوردشان می‌دهند و مجبورشان می‌کنند بع‌بع کنند!

رفقای خوبم... این اوباشِ دستگیری حتی اگر جرم تجاوز به عنف و قتل و محاربه با ولایت فقیه هم داشته باشند اما این رفتارها، رفتارهای صحیحی نیست.

«زندان‌بانی اسلامی» یا به عبارت بهتر زندان‌بانی شیعی به هیچ وجه چنین رفتارهایی را برنمی‌تابد و من معتقدم بخاطر تأثیر و تأثر ظاهری و باطنی همین اشتباهات گاهی وقتی هم هست که نیروی انتظامی کشورمان علیرغم مجاهدت عمده فرماندهان و افسران و سربازانش؛ اما گاهی توفیق لازم را ندارد. گاهی نمی‌تواند از برنامه‌هایش، خواسته‌هایش و پرسنلش دفاع کند و گاهی هم هزینه‌هایی مثل «ستار بهشتی» یا «لکنت در اجرای طرح‌های امنیت اخلاقی» را به نظام تحمیل می‌کند.

رفقای عزیزم، حقیقت این است که این رفتارها و کارهای دیگری مثل «انتشار عکس‌های بی حجاب فلان خانم فعال سیاسی» و «گذاشتن میکروفون توی اتاق خواب فلان مسئول کشوری»؛ همگی «اشتباه» است و هرگز «رویه» نیست و نظام اسلامی هم اثبات کرده که به قاعده‌ی ذره‌ای با آنها موافق نیست.

و منهای این اشتباهات، یقیناً اگر عملکرد مجاهدانه‌ی ناجا و رشادت‌های امثال سیدنورخدای موسوی (شهید زنده‌ی ناجا) نبود، ای بسا که الآن خاک بخش‌هایی از ایران اسلامی به توبره رفته بود و این امنیت مثال‌زدنی را هم نداشتیم.

ما توی ناجا بسیجی‌ها و فرماندهان مخلصی داریم که پانچوی بارانی را چتر می‌کنند تا پسرکی فال‌فروش از ضرب باران آزرده نشود، بچه‌های با عشقی داریم که با چفیه و عکس آقا و قرآن و ذکر یازهرا (س) مدافعین حرم شهرها و مرزهایمان می‌شوند و بسیجی‌هایی در نیروی رشید انتظامی هستند که برای حفظ امنیت مردم و به عشق سیدعلی‌آقای خامنه‌ای؛ حتی جلوی «اَجنّه» و اشرار غولتشن ۲ متر و چند سانتی متری هم ایستادند و خوفی به دل راه ندادند.

اسلام به ذات خود ندارد عیبی

هر عیب که هست از مسلمانی ماست...

***

همین مطلب در کانال تلگرام من:

@masoud_yarazavi


برچسب‌ها: ناجا, نیروی انتظامی, اسلام, شیعه
+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و نهم اردیبهشت ۱۳۹۵ساعت 14:35  توسط مسعود يارضوي  | 

این درد کهنه...

_ این متن را امروز در خروجی کانال تلگرامم منتشر کردم و دوست دارم که شما هم بخوانیدش.

 

***

 

_ آقای «مسئولان نظام» را اتفاقی می‌بینم. دوستش دارم بنده‌ی خدا را.

میان حال و احوالپرسی پای ماجرای احتمال وقوع «فتنه اقتصادی» و بحث «فرار یا مهاجرت شبه موسویانی» بعضی‌ها را وسط می‌کشم و توی همان چند دقیقه توضیح می‌دهم که این احتمالات به نظر من ضریب وقوع بالایی دارند.

می‌گوید: هماهنگ کنید یک جلسه با هم بگذاریم...!

و من بهتر از خودش شاید می‌دانم که از صلب و رحم کثیری از این جلسه‌ها هیچ مولودی خارج نخواهد شد.

عزم رفتن که می‌کند، تقریباً مطمئنم همان لحظه دکمه‌های شیفت+دیلیتش را گرفت و حرفهایم را یادش رفت.

چون شاید حرف‌هایم به زعم او نه درست بود نه مهم...

درست مثل سال 91 که پشت تلفن به او گفتم: «به نظر ما آقای هاشمی یقیناً کاندیدای انتخابات است» اما او پاسخ داد: نه آقا! پیر شده و نمی‌آید.

و درست مثل سال 84 که همین برادر عزیز داشت توی یک جمع خودمانی می‌گفت «دعا کنید احمدی‌نژاد را ترور نکنند» و من در گوش دوستم گفتم «این مردک دارد منافع آمریکا را پیش می‌برد. چرا اساساً باید ترورش کنند»؟!

 ***

آدرس کانال من در تلگرام:

@masoud_yarazavi

 


برچسب‌ها: تحلیل صحیح
+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و دوم اردیبهشت ۱۳۹۵ساعت 17:30  توسط مسعود يارضوي  | 

بهشت شدّادِ آنها...

این مطلب را به تازگی در کانال تلگرامم منتشر کردم و مایلم که شما هم بخوانیدش.

البته اگه مشتری اینجا بوده باشید، فکر می‌کنم طی ۳ سال گذشته چندین مرتبه درباره‌اش با کنایه صحبت کرده‌ام.

کنایه‌ها اما این‌بار کمی پرکنایه‌تر شده‌اند...

***

_ خب می‌دانید؟!... تحلیل من این است که آمریکا چنان «بهشت شدّاد»ی برای برخی‌ها آماده کرده است که مسلمان نشنود، کافر نبیند.

یعنی یکجورهایی حتی از کرسی مطالعاتی دانشگاه پرینستون هم بالاتر! که چند نفر بعد از اینهمه دردسرسازی و پیگیری منافع آمریکا و روابط زیر زمینی؛ بروند آنجا بنشینند و یاوه‌گویی‌های حسین آقای موسویان را تکرار کنند.

البته بعید هم نیست که این بهشت شدّاد تفرّس شده در آن‌سو؛ یک دادگاه داخلی در این‌سو باشد که چند نفر دستگیرشده، در پشت میزش به اتهام «ارائه اسناد کشور به غیر» و «ارتباط با بیگانه» مشغول حساب پس دادن، بشوند.

خلاصه که آن بشود یا این... و گذشته از تفرّس من درباره موضوعی که احساس می‌کنم، نباید درباره‌اش حرف زد؛ ولی ان‌شاء‌الله یک عده حتماً توی کشور هستند که از پس اینهمه دروغ و بی‌دستاوردی و بتن‌ریزی و پیگیری منافع آمریکا؛ نمی‌گذارند کسی قسر دَر برود...!

تا یک دادگاه درست و حسابی در مقابل دیدگان مردم تشکیل بشود و افکار عمومی بفهمند که به بهانه «یک پرونده» چه بر سر این نظام اسلامی و کشور مظلوم رفت.

آدم وقتی درباره آینده تحلیل می‌کند،‌ قیافه‌اش مثل احمق‌ها به نظر می‌رسد...

مثل وقتی که توی تیر یا مرداد ۹۲، خدای رحمان می‌خواست که عرض کردم روحانی قرار است حتماً به یک توافق برسد اما توافقش نه تنها بی‌اثر است که شکست هم می‌خورد و قرار است تقصیر بی‌دستاوردی‌ها و شکست‌ها به گردن آن «مانع اصلی» -که البته مظلوم هم هست- بیافتد.

«نقض برجام»، «دستاورد تقریباً هیچ برجام»، «نقض شروط ۹‌ گانه رهبری»، «برجام، کار و تصمیم رهبری بود»، «یک عده نمی‌گذارند دستاوردهای برجام آشکار شود»، «آزمایش‌های موشکی کشورهای غربی را می‌ترساند» و... تماماً جملاتی هستند که اگر هم نخواهید اما این روزها زیاد به گوشتان خورده‌اند.

یا علی...

 

 ***

 

آدرس کانال تلگرام من:

@masoud_yarazavi


برچسب‌ها: برجام, مذاکره, آمریکا
+ نوشته شده در  یکشنبه نوزدهم اردیبهشت ۱۳۹۵ساعت 14:53  توسط مسعود يارضوي  | 

کسی حواسش به فتنه اقتصادی هست؟!

به نام خدا و با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد

_ بچه‌ها و رفقایی که مشتری نوشته‌های من باشند؛‌ می‌دانند که چند سالی هست که اگرچه به تنهایی اما مشغول هشدار پیرامون «فتنه اقتصادی» و چیزی ذیل عنوان «اوکراینیزه شدن ایران» هستم!

مسئله‌ای که در ظاهر کمی دور از ذهن می‌نماید اما از ۳ سال قبل، بصورت چندین باره مورد اشاره رهبر معظم انقلاب هم قرار گرفت و کسانی مثل محمدجواد لاریجانی، حاج حیدر مصلحی و چند نفر دیگر نیز بعداً بصورت تک و توک، صحبت‌هایی را درباره‌اش مطرح کرده‌اند.

بگذریم...

در بخشی از مصاحبه شماره اخیر روزنامه آرمان امروز با «محمد کیانوش‌راد» از فعالان اصلاح‌طلب می‌خوانیم:

***

مي‌توان اين احتمال را داد كه جريانات مخالف دولت، دست به تحريك اقشار آسيب پذير اقتصادي زنند تا عرصه را بر دولت تنگ كنند؟

احتمال اينكه برخي از جريانات رقيب كه از قدرت كافي جهت ايجاد سازماندهي هم برخوردار هستند، دست به برخي اقدامات تحريك آميز همچون اعتراضات بزنند، وجود دارد.

دولت چه راهكاري براي مقابله با اين جريانات پيش رو دارد؟

دولت لازم است با دقت عمل، هم از جهت رفع زمينه‌هاي شكل‌گيري رفتارهاي پوپوليستي در ميان برخي سياسيون و هم از جهت كار كارشناسانه امنيتي، نسبت به برخي جرياناتي كه احتمال ايجاد ساختگي جريانات مخالف را در اقشار صنفي مي‌توانند داشته باشند، جلوگيري نمايند. +

***

کیانوش راد همچنین در بخش دیگری از این گفت‌وگو از عبارت «لشکر معترضان اقتصادی» هم یاد می‌کند...

رفقای عزیزم؛ در جریان باشید که برای طراحان غربی مدل اوکراینی فتنه و اذناب داخلی‌شان(چه در میان اصلاح‌طلبان و چه در میان حلقه انحرافی دولت احمدی‌نژاد)؛ این مهم نیست که برای آغاز فتنه و اغتشاش اقتصادی چه دولتی بر رأس امور است و کدام محمل یا جریان سیاسی برای این کار ظرفیت بیشتری دارد!

با عنایت به دلایل متقنی، آنها می‌خواهند مردم را با شعار اقتصادی و مطالبات غلط به خیابان بکشانند و بعد هم همین شعارها را به شعارهای براندازانه تبدیل کنند و دست آخر بکنند آنچه را که در اوکراین کردند و در ونزوئلا و هنگ‌کنگ هم در دست اجرایش دارند.

و لابد دقت دارید که تمام این تحلیل‌های پیش‌گفته همچنین قابلیت چفت شدن فراوانی هم با مقولات این روزها مثل «بی‌دستاوردی برجام»، «تحریم‌ها»، «دروغ‌های بزرگی مثل بحران بیکاری و اقتصاد در ایران» و... دارد.

اینکه نوش‌داروی برخورد با این احتمال خطرناک به زعم من چیست هم بماند برای بچه‌هایی که ارتباطات شخصی‌تری با هم داریم.


برچسب‌ها: فتنه آینده, ‌ فتنه اقتصادی, اصلاح‌طلبان, ‌ اوکراین
+ نوشته شده در  چهارشنبه هجدهم فروردین ۱۳۹۵ساعت 15:44  توسط مسعود يارضوي  | 

مقصّرتراشی دولت برای بی‌دستاوردی برجام

این تحلیل را امروز در کانال تلگرامم منتشر کردم و مایلم رفقایی که عضو کانال نیستند هم، بخوانندش:

***

اینکه می‌گویم دولت به دنبال «مقصّرتراشی برای بی‌دستاوردی برجام» است و این بی‌دستاوردی‌ها دست آخر پای شیخ حسن روحانی را هم به جمع مقصّرتراشان باز خواهد کرد؛ حرف و تحلیلی قابل اثبات است نه گزافه‌گویی و نه مهملات یک تندروی مخالف برجام!

پس از حرف‌های اخیر عراقچی که رسماً اعلام کرد تحریم‌های پسابرجامی نقض برجام نیستند اما نقیض دستور ۹ بندی رهبر انقلاب هستند! علی مطهری نیز به تازگی در سایت جماران این اظهارات را بر زبان رانده است:

«نباید به شکلی جلوه دهیم که خوبی‌های برجام مربوط به بخشی از نظام و بدی‌های آن مربوط به آقایان روحانی و ظریف باشد، بلکه کل نظام این تصمیم را گرفته و برجام را با همه خوبی‌ها و بدی‌هایش پذیرفته است، همانگونه که امام (ره) پس از پذیرش قطعنامه 598 ایستاد و گفت که مسئول این پذیرش خود من هستم»!

رفقای خوبم، این‌ها-خواسته یا ناخواسته-می‌خواهند ولد نامشروع برجام را به دامن نظام اسلامی تحمیل و کاری کنند که امام جامعه به هِن‌هِن بیافتد و دست از سیرت انقلاب اسلامی و انقلابی‌گری بردارد.

مسئول برجام هم اثباتاً خودشان بودند و از اول هم می‌دانستند که قرار نیست هیچ دستاورد اقتصادی خاصی برای مردم داشته باشد.

چرا برای یاری امام مظلوم جامعه،‌ هیچ صدایی از هیچ حلقومی برنمی‌خیزد؟!

***

آدرس کانال تلگرام من:

@masoud_yarazavi


برچسب‌ها: برجام, دستاورد, تحریم, روحانی
+ نوشته شده در  دوشنبه شانزدهم فروردین ۱۳۹۵ساعت 16:9  توسط مسعود يارضوي  | 

روحانی هم وارد ماجرای بی‌دستاوردی برجام می‌شود

این تحلیل را به تازگی در کانال تلگرامم منتشر کردم و دوست دارم شما هم بخوانیدش...

***

از شما چه پنهان! ۲ سال قبل و هنوز کابینه روحانی معرفی نشده بود، تحلیلی را روی وبلاگم منتشر و طی آن من‌باب تفرّس به سه مقوله وقوع توافق روحانی، شکست توافق روحانی و مقصّرتراشی برای این شکست! اشاره کردم.

حالا می‌خواهم حرف عجیبی بزنم... اینکه غیر از صالحی و لاریجانی و عراقچی، «روحانی هم حتی به بی‌دستاوردی‌ها و شکست‌های برجام اشاره خواهد کرد» اما نکته آنجاست که او قصد دارد از این منفذ، «مقصّرتراشی» کند و کسی! یا کسانی را در داخل بعنوان «موانع حصول» و یا «مانع اصلی حصول دستاوردهای برجام» معرفی کند.

امیدوارم که شماها که این حرف‌ها را می‌خوانید نقشه خوبی را برای آن روزهای تلخ طراحی کرده باشید...(کما اینکه انتظار بود برای حرف‌های این‌روزهای صالحی و لاریجانی و عراقچی پیرامون محقق نشدن وعده‌های برجام نقشه می‌داشتید)

و باز هم امیدوارم کسی فکر نکند این حرف‌ها مشتی ورّاجی سیاسی و پیش‌گویی است. نه رفقای خوبم! از شما چه پنهان، همین آقای روحانی وقتی از سفر اول نیویورکی‌اش برگشت، به «موانع داخلی توافق» اشاره کرد. بعد از برجام هم کسانی مثل «اسحاق‌خان جهانگیری» و «ولی‌الله خان سیف» از وجود «آن عده» و «دست‌های پنهانی» سخن گفته‌اند که نمی‌گذارند دستاوردهای توافق برای مردم ملموس شود! این سه اماره باشد برای آنهایی که دنبال شاهد تحلیلم می‌گردند. مابقی هم باشد برای بعد...

الحال اینکه دوست دارم روزی که جملاتی مثل «اگر هم برجام شکستی داشته»، «بخش محقق نشده‌ی دستاوردهای برجام»، «همان چند وعده‌ای هم که در کنار اینهمه دستاورد! عملی نشده» و چیزهایی شبیه این از زبان روحانی بعنوان مقدمه ورود به بحث «مقصّرتراشی» اظهار می‌شود؛ باشند کسانی که پاسخ‌های درخور و اقناع‌کننده‌ای را برای افکار عمومی در چنته داشته باشند.

این برجام لعنتیِ بی‌دستاورد، همین الآن هم شکسته و از نشانه‌های شکستنش همین بس که نه تنها مردم هیچ اثری از آن را لمس نمی‌کنند بلکه حضرت آقا(حفظه) بعنوان دیده‌بان راستگو و خیرخواه انقلاب هم حتی هیچ تشعشعی از آن «آفتاب مورد اشاره‌ی روحانی» ندیده‌اند و این ندیدگی را تلویحاً مورد اشاره صریح هم قرار داده‌اند.

اما تحلیل من می‌گوید که شکستگی برجام البته صدای بلندتری هم دارد... مثل سال ۸۴ و وقتی آنهمه بیانیه و نشست و غیره با صدای «گرومپ» شکست و از بین رفت و روحانی هم به جای عذرخواهی از مردم ، کتابچه‌ای نوشت و همه تقاصیر را به گردن «مانع اصلی» انداخت...

***

آدرس کانال تلگرام من:

@masoud_yarazavi


برچسب‌ها: برجام, تحریم, دستاورد
+ نوشته شده در  شنبه بیست و دوم اسفند ۱۳۹۴ساعت 12:59  توسط مسعود يارضوي  | 

برگه‌ای خوانده نشده درباره انتخابات

_یک‌ماه قبل از انتخابات اسفند؛ هیئت امام جعفر صادق(ع) شهر تهران، نشستی تحلیلی را پیرامون انتخابات اسفندماه برگزار می‌کند.

 در آن جلسه، یک آدم گمنام بعنوان مدعوّ حضور می‌یابد و صحبت‌هایی را درباره نتیجه احتمالی انتخابات هفتم اسفند بیان می‌کند.

در ادامه فرازهایی از آن صحبت‌ها را به نقل از فایل صوتی مضبوط در جلسه بخوانید:

 

_ ما می‌خواهیم در این جلسه درباره یک احتمال خطرناک صحبت کنیم.

اصلاح‌طلبان طی ۳ سال گذشته مشغول فعالیت برای انتخابات مجلس بوده‌اند و در یکی از راهبردهای خود در این زمینه تمام بدی‌های عالم را به اصولگرایان ربط داده‌ و در عین حال از خودشان نیز خوب‌نمایی کرده‌اند.

جالب آنکه هیچ پاسخی هم برای این دروغ‌ها؛ ارائه نشده است. بصورتیکه اصولگرایان دچار نوعی امتناع افکار عمومی شده‌اند و لذا بایستی گفت که احتمال اکثریت شدن اصلاح‌طلبان، از نظر ریاضی یک احتمال پر قدرت و با ضریب وقوع بالا است.

 

_ اصلاح‌طلبان در لیست احتمالی خود، آدم‌های کمترشناخته شده، زیاد خواهند داشت اما نکته آنجاست که مردم به چه کسی قول داده‌اند که حتماً به نامزدهای سرشناس رأی می‌دهند؟!

 

_‌ باید توجه داشت که (در نتیجه نهایی انتخابات) ترکیب اصلی مجلس را شهرستان‌ها تشکیل می‌دهد نه تهران.

 

_ احتمال اکثریت شدن اصلاح‌طلبان (به نسبت اصولگرایان)، کم است اما بایستی به پرخطر بودن و ضریب وقوع بالای آن توجه داشت.

 

_ در انتخابات آینده هیچ فتنه‌ای نخواهیم داشت...

 

_ اصلاح‌طلبان در هر حالتی در انتخابات آینده اعلام پیروزی می‌کنند. و بقیه احتمالات (اکثریت شدن آنها یا پیروزی نامزدهای سرشناس فهرست احتمالی‌شان) این اعلام پیروزی را به کام آنها شیرین‌تر خواهد کرد.

 

آدرس کانال تلگرام من:

masoud_yarazavi


برچسب‌ها: انتخابات, مجلس, نتیجه
+ نوشته شده در  دوشنبه دهم اسفند ۱۳۹۴ساعت 10:21  توسط مسعود يارضوي  | 

درباره برنده شدن فهرست اصلاح‌طلبان در تهران

_«تقصیر مردم خوب تهران نیست» این نتیجه‌ی انتخابات...
به زعم من و به تحلیل من، عاملیّت پیروزی قاطع فهرست اصلاح‌طلبان در تهران را باید به درستی و در جایی که نشسته است،‌ فهم کرد نه در جای دیگری.
در آنجا که این جریان سیاسی خاص از 2 سال قبل تا توانست به اصولگرایان و مجلس اصولگرا نسبت‌هایی مثل «بی‌عقل»، «کارنابلد»، «تندرو»، «افراطی»، «موافق اختلاس»، «کم‌توان» و «بدترین مجلس تاریخ ایران» را داد.
و آنهایی که باید! هم صمٌ‌بکم نشستند و هیچ نگفتند.
جریان خاص همچنین و در ادامه تا توانست از خودش، از دولت و از چیزی به نام «برجام»، خوب گفت و خوب گفت.
ولی ما حتی در اثبات ساده‌ترین چیزها مثل اینکه «تحریم‌ها فقط 30 درصد اثرگذاری دارند» ناکام شدیم... تا آنجا که رهبری نظام مجبور شد به صحنه بیاید و درباره این اثرگذاری کم تحریم‌ها سخن بگوید!
انتظار دارید وقتی آن تهمت‌ها و مغالطات در ذهن افکار عمومی طرح می‌شود و این ناکامی‌ها و بی‌توجهی‌ها از جانب اعاظم و رسانه‌های اصولگرا هم بر عمق فاجعه می‌افزاید؟! نتیجه‌ای بهتر از این برای فهرست اصولگرایان در انتخابات تهران رقم بخورد؟!

پ.ن: وقت داشتید اگر، مایل هستم این تحلیل کوتاه که ۶ بهمن‌ماه امسال پیرامون «فهرست اصلاح‌طلبان» و در انتهای یک مطلب نوشته‌ام را بخوانید:
«صحبت‌های اشاره شده از چهره‌های ستادی جریان اصلاحات به روشنی بیان می‌کند که بازی از ابتدا هم فرجام دیگری داشت و دروغی به نام ردّ صلاحیت گسترده اصلاح‌طلبان احتمالاً برای ایجاد حاشیه امن اظهار می‌شده است.
اما اکنون سؤال دیگری به ذهن خطور می‌کند و آن اینکه میزان توفیق «لیست اصلاح‌طلبان ناشناخته» در انتخابات مجلس چقدر است؟!
پاسخ به این سؤال بستگی به فاکتورهای فراوانی دارد و فی‌الواقع نمی‌توان چیزی را بصورت دقیق بیان کرد اما در عین حال، جدی نگرفتن این لیست مرموز نیز پس از ۱۴ سال شکست پیاپی اصلاح‌طلبان در تمام انتخابات‌ها خطایی بزرگ است.
جریان سیاسی خاص طی ۳ سال گذشته تا حد توانش نسبت به سیاه‌نمایی اوضاع کشور، بزرگنمایی تحریم‌ها، شبهه افکنی و انتقاد نسبت به اصولگرایان اقدام کرده است.
بدیهی‌است که اگر این اقدامات و شبهات و دروغ‌ها به صورت عقلایی و با استدلال‌های محکم، در ساحت افکار عمومی پاسخی درخور نیابند و در ادامه خطوط قرمز مهمی همچون «فتنه ۸۸» و تلاش خطرناک عده‌ای برای ایجاد فتنه‌ای دوباره (مثل فتنه اقتصادی و اوکراینیزه کردن ایران) نیز از سوی دلسوزان کشور مورد توجه ویژه قرار نگیرد؛ بعید نیست که فتنه‌گران سال ۸۸ و منتسبین به آنها بتوانند راهبردهای خود را عملی سازند.
این خطری است که باید بصورت جدی متوجه آن بود... »
 
آدرس کانال من در تلگرام:
@masoud_yarazavi

برچسب‌ها: انتخابات, لیست, فهرست
+ نوشته شده در  یکشنبه نهم اسفند ۱۳۹۴ساعت 13:17  توسط مسعود يارضوي  | 

هایکوهای درد

خب راستش آنهایی که چند سالی هست مخاطب وبلاگ عبور هستند، می‌دانند که من عادت ندارم وقتی تحلیلم محقق می‌شود حرف زیادی بزنم و حتی‌الامکان سکوت را ترجیح می‌دهم.

ولی من هم آدمم و گاهی دلم می‌گیرد.

متن زیر را شنبه شب گذشته درباره انتخابات مجلس دهم بر روی خروجی کانال تحلیلی‌ام در تلگرام منتشر کردم. مایلم شما هم آنرا بخوانید...

***

_ تا ساعاتی دیگر "پیروزی اصلاح طلبان و دولتیون در انتخابات" توسط خودشان و به هر قیمتی (حتی اگر اقلیت شده باشند!) اعلام خواهد شد.
کاش آن یک نفری که طی ۲ سال گذشته در بسته های گزارش تحلیلی خبرگزاری فارس, روی وبلاگش و در خروجی همین کانال نوشته بود اصلاح‌طلبان و دولتیها ولو حتی اگر یک کرسی هم در انتخابات مجلس جابه جا شود; اعلام پیروزی خواهند کرد و هیچ فتنه ای هم در کار نخواهد بود; خودم نبودم!
فکر نکنید کسی دارد از خودش تعریف می کند...!
اینجا سرزمین واقعیتهاست.
خواستم بگویم کاش آن آدم به تنهایی خودش تبعید! خودم نبودم تا حرفهایم را می گفتم و سبک می شدم.

پ.ن: مثلا درد سنگینی بود که ۲ سال تمام, بقیه فکر کنند یک آدم تنهای احمق هستی که خودت را به اصولگرایی الصاق کرده ای و عادت داری بیانیه‌ی خودت را بخوانی!


برچسب‌ها: انتخابات, نتیجه, مجلس
+ نوشته شده در  یکشنبه نهم اسفند ۱۳۹۴ساعت 10:19  توسط مسعود يارضوي  | 

آنها که قبل از انتخابات «پیروز» شدند!

_ این تحلیل را روز چهارشنبه گذشته در کانال تلگرامم منتشر کردم و معذرت می‌خواهم از اینکه پس از گذشت 2 روز، می‌گذارمش اینجا...

ادب اقتضا می‌کرد که همانروز بصورت همزمان منتشرش می‌کردم ولی به دلایلی میسور نشد.

الحال اینکه طبق معمول امیدوارم این تحلیل محقق نشود و قضایا طوری رقم بخورد که اصلاح‌طلبان و دولتی‌ها نتوانند، ادعا کنند که مردم به اعتدال و اصلاحات و برجام! رأی داده‌اند ولی چه کنم که مقتضیات صحنه معنای دیگری دارد.

معنایی که یقیناً بایستی آنرا با شما هم به اشتراک گذاشت...

***

«اعلام پیروزی اصلاح‌طلبان در انتخابات به هر قیمتی» سیاستی است که جریان خاص از ۳ سال قبل درباره انتخابات مجلس دهم شورای اسلامی پِی گرفته است.
الآن که در حال نوشتن این مطلب هستم حتی مطمئنم که آنها تیترها و محتوای رسانه‌ای خود برای این «اعلام پیروزی به هر قیمتی» را هم حتی آماده کرده‌اند و اقلیت بشوند یا اکثریت اما پیشاپیش مسرور پیروزی خویش‌اند!
پیروزی‌ای که نمی‌دانم خودخوانده است، یا گفتمانی یا حتی شاید اکثریتی؟!
اما هرچه هست در پرتو بازی‌خوردگی کسانی نظیر علی لاریجانی و سایرینی که فریب عباراتی مثل «اصولگرای معتدل» و «تندروی و اعتدال»! را خوردند؛ رخ خواهد داد.

مجلس آینده یا با اکثریت اصولگرایی تشکیل می‌شود (احتمال قریب) یا با اکثریت اصلاح‌طلبان(احتمال بعید) که بر مبنای تحلیل من، اصلاح‌طلبان در هر دو حالتش اعلام پیروزی خود را به خورد افکار عمومی می‌دهند و به مردم اینطور می‌گویند که «گام دوم را هم برداشتیم، اکنون پیش به سوی گام سوم»!
کثیفی و فرصت‌طلبی این بازی که البته دنیاطلبی و بلاهت عده‌ای نیز بر عمق آن افزود، به حدّی بوده که رمقی برای بیان تمام آسیب‌ها و خطرات آن ندارم.
چه اینکه یادمان باشد جریان اصولگرا وقتی دچار این بازی –بیان شده در تحلیل من- شد که توانسته بود وحدتی کم‌نظیر را تجربه کند...
طرفه آنکه ما نه تنها می‌توانستیم جلوی این بازی‌خوردگی را بگیریم بلکه هم حتی در صورت ناتوانی از این کار (به دلیل آن دنیاطلبی‌ها و بلاهت‌های اثرگذاری که گفتم) اقلاً می‌شد جلوی آسیب‌هایش را گرفت و به مردم گفت که اصلاح‌طلبان همانطور که درباره پیروزی بدون کاندیدا! در انتخابات 92 به مردم راستش را نگفتند؛ درباره انتخابات 7 اسفند 94 هم دارند با افکار عمومی بازی می‌کنند...

 

***

آدرس کانال تحلیلی من در تلگرام:

masoud_yarazavi@


برچسب‌ها: انتخابات, مجلس, خبرگان
+ نوشته شده در  جمعه هفتم اسفند ۱۳۹۴ساعت 13:31  توسط مسعود يارضوي  | 

در صبح فردای انتخابات

به تازگی تحلیل زیر را که مربوط به فرجام انتخابات مجلس شورای اسلامی است روی کانال شخصی‌ام در تلگرام منتشر کرده‌ام.

 

_بنا به دلایلی! اصلاح‌طلبان در صبح روز اعلام نتایج انتخابات، اعلام می‌کنند که پیروز شده‌اند و به آنچه می‌خواستند دست یافته‌اند. (دلایلش را کراراً طی دو سال گذشته در بسته‌های گزارش تحلیلی فارس توضیح داده‌ام)

جدای از این ادعای آنها که تقریباً مطمئنم مقابله‌ی درخوری با آن انجام نخواهد شد؛ اما من هم دوست دارم تحلیل آقایان توکلی و حجاریان و نادران محقق شود و ترکیب مجلس آینده با اندکی تغییر، دارای اکثریتی اصولگرا باشد.

با اینهمه ولی با تحلیل من، نمی‌شود تأثیر رخدادهایی مثل تخریب 3 ساله اصولگرایان، کاریزما سازی برای خود و خوب‌نمایی از چیزی به نام برجام! توسط اصلاح‌طلبان را در نتیجه احتمالی انتخابات آینده نادیده گرفت.

طرفه آنکه 2 سال قبل در جایی نوشته‌ام اصلاح‌طلبان و دولتی‌ها برنده انتخابات آینده خواهند بود...

بردی انتخاباتی که گفتمانی باشد یا اکثریتی یا خودخوانده! اما به دلایلی رخ می‌دهد که امیدوارم به واسطه آنها، زنگ‌های هشدار انتخابات دولت دوازدهم برای اصولگرایان به صدا در بیایند.

انتخابات مجلس دهم مثل «دیدار دوستانه»‌ی قبل از جام جهانی است. مهم ولی بی‌تأثیر شاید...

 

*ساعاتی بعد از آنکه تحلیل قبلی مبنی بر «پیروزی اصلاح‌طلبان در انتخابات آینده» را منتشر کردم، در خبرگزاری ایسنا به این خبر برخوردم و ترجیح دادم شما هم ببینیدش.

فیه تأمل...!

 

پ.ن: آدرس کانال من در تلگرام، این است: +

https://telegram.me/masoud_yarazavi


برچسب‌ها: انتخابات, مجلس, خبرگان
+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و هفتم بهمن ۱۳۹۴ساعت 10:22  توسط مسعود يارضوي  | 

اجرای برجام؛ وعده‌هایی که محقق نشد و میرایی توافق روحانی

به نام خدا و با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد

_ نمایش تئاتر دولت یازدهم درباره مذاکره با غرب وارد پرده ماقبل آخر خود شده است.

حرف جدیدتری غیر از آنچه طی 3 سال گذشته روی این وبلاگ درباره مذاکرات هسته‌ای و توافقات دولت حسن روحانی نوشته‌ام، ندارم.

چه اینکه نه از باب خودتعریفی که من‌باب ارائه گزارش به مخاطبان «عبور»؛ نیک می‌دانید که نعل به نعل چیزهایی که درباره مشی دولت حسن روحانی و توافقاتش تحلیل کرده بودیم، محقق شده است.

عرض کرده بودیم که میان ایران و آمریکا چیزی به نام توافق نهایی ممکن و میسور نیست و اگرچه در این میان توافقک‌هایی امضا می‌شود و تحریمک‌هایی هم لغو خواهد شد اما اولاً مردم ایران لغو این تحریمک‌ها را در معیشت خود هرگز لمس نخواهند کرد (چون اساساً اثر تحریم‌ها بر اقتصاد ایران بیش از 30 درصد نیست!) و ثانیاً توافقات میان دولت روحانی و کشورهای 1+5 و کدخدای آنها یعنی آمریکا نیز هرگز مانا نخواهد بود و می‌شکند.(چون مشکل بین ما دشمنی است نه سوء تفاهمی که بخواهد با مذاکره حل شود)

آنهایی هم که امروز و در صبح روز اجرایی شدن چیزی به نام برجام، دچار خرسندی هستند باید بدانند که این خرسندی اگر دلیلش «لغو تحریم‌هاست» پس آنها باید به خودشان و مردم نشان دهند که اثر این لغو تحریم‌ها دقیقاً کجاست؟!(یعنی اینکه هرگز چیزی بهتر از آنچه که بعد از توافق موقت ژنو در سال 92 وقوع یافت، رخ نمی‌دهد)

البته باید بهتان بگویم که اگر سیاست‌ورز کم تحملی بودم، عرض می‌کردم که برجام همین الآن هم شکسته است.

چه اینکه لابد خبر تحریم‌های جدید آمریکا در پسابرجام را شنیده‌اید!

و ایضاً اینکه بر اساس دستور 9 بندی مقام معظم رهبری درباره برجام هم برخی مفاد آن مشخصاً رعایت نشده است و این یعنی نقض برجام.

اما تحلیل من این است که صدای افتادن برجام را همه هم حتی خواهند شنید و میرایی آن آشکارتر از این هم می‌شود.

از بابت دولت و اصلاح‌طلبان و غیره هم لابد می‌دانید یا دیده‌اید که حضرات مشغول اذکاری مثل «عده‌ای می‌خواهند نگذارند مردم شیرینی لغو تحریم‌ها را احساس کنند»، «مشکلات اقتصادی با انتخابات مجلس رفع می‌شود»، «موانعی در کار است» و ... هستند.

اذکاری که تدقیق در آنها نشان می‌دهد اساساً خود این حضرات هم می‌دانند خبری از «باغ سبز ارزانی!» نیست و لذا قرار است تقصیر بی‌دستاوردی برجام و شکست آن به گردن چیزهای دیگری از جمله «موانع اصلی»! بیافتد.

رفقای عزیزم، علاوه‌ی بر اینها در جریان باشید که رخدادهایی که در بالا توضیح دادم، به شدت قابلیت چفت شدن با فتنه اقتصادی و اوکراینیزه کردن ایران را هم دارند و برای همین بایستی به شدت حواس همه‌مان جمع باشد.

از بابت انتخابات اسفند ماه هم خیالتان راحت... که هیچ فتنه‌ای رخ نخواهد داد.

سوگمندانه باید بگویم که فتنه در سمت دیگری در حال نضج گرفتن و رشد یافتن است که البته گویا حواس عمده‌ی آنهایی هم که باید جلب نیست.

 

انتهای پیام/

 

پ.ن: از سه، چهار روز پیش که رفته‌اند و سیمان ریخته‌اند توی قلب رآکتور اراک هنوز جای خودم نیستم و احساس خرد شدگی‌ام خوب نشده است هنوز.

می‌توانید، بگویید طرف روی یک وبلاگ، برای تفاخر و ریا وقت گیر آورده... هرجور راحتید!

ولی شما هم حتما می‌دانید نزدیک به 15 سال خون دلی را که بچه‌های جنبش دانشجویی، بچه‌های وزارت اطلاعات، حضرت آقا، رسانه‌های انقلابی، دانشمندان هسته‌ای و امثال شهید احمدی‌روشن‌ها خوردند! اما حالا سیمان‌های سرد و سفت شده، قلب رآکتور اراک را پر کرده است.

بگذریم...

لابد آن تحلیلم را هم خوانده‌اید که هزار بار گفته‌ام یک تعدادی از چهره‌های فعلی، به زودی یا به دوری جلای وطن خواهند کرد و به جمع اپوزسیون خارج نشین فعلی خواهند پیوست!

همین برافتادن ماسک از صورت خیانت هم که البته در آینده رخ می‌دهد، کمی تسکینم می‌دهد...


برچسب‌ها: برجام, تحریم‌ها, وعده‌های دولت روحانی, نقض برجام
+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و هفتم دی ۱۳۹۴ساعت 14:28  توسط مسعود يارضوي  | 

درباره القای بحران اقتصادی و فتنه آینده

_ وقت کردید اگر، این مطلب کوتاه را بخوانید:

 

***

اوکراینیزه شدن ایران؛ عاقبت القای «بحران بیکاری»

به تازگی و در لابه‌لای اخبار رسانه‌ها، آماری مبنی بر ازدیاد نرخ بیکاری در ایران به چشم می‌خورد.

بر اساس گزارش رسانه‌ها، مرکز آمار ایران در گزارش خود نرخ بیکاری فعلی ایران را 10.9 درصد اعلام کرده است.

یکی از نمایندگان مجلس نیز چند هفته قبل در جریان سؤال از یکی از وزرا اینطور گفته بود که به دلیل یک اظهار نظر اشتباه وزیر مربوطه، 2 میلیون نفر! بیکار شده‌اند.

یکی دیگر از مجلسی‌ها هم مهرماه گذشته از بیکار شدن یک میلیون نفر در کشور خبر داده بود.

در همین حال، یک مقام سابق بانک مرکزی نیز به تازگی طی مصاحبه‌ای اظهار کرده است که علامت‌های موجود در اقتصاد ایران از حرکت به سمت یک «بحران اقتصادی شدید» حکایت دارد!

مقولاتی همچون رکود، بیکاری، نوسانات بورس و ارز و... در تمام اقتصادهای کلان دنیا وجود دارند اما عموم کشورها از بحران‌نمایی بواسطه این مشکلات اقتصادی خودداری می‌کنند چرا که اساساً هم بایستی میان «مشکل» و «بحران» فرق قائل شد.

مثلا در بحث نرخ بیکاری حتی با توجه به اینکه نرخ بیکاری فعلی ایران 10.9 درصد گزارش شده است اما در عین حال، آگاهی از میزان نرخ بیکاری در سایر کشورهای جهان اثبات می‌کند که اقتصاد ایران در بحران نیست و نرخ بیکاری فعلی هم به مثابه یک تب زودگذر، ان‌شاءالله رفع خواهد شد.

کما اینکه مثلا نرخ بیکاری در ایران در بهار سال 89 عددی در حدود 14 درصد بوده است و مشاهده می‌شود که در حال حاضر و با وجود تمام سیاه‌نمایی‌ها و برخی بی‌تدبیری‌ها اما در حدود 4 درصد کاهش یافته و به نرخ فعلی رسیده است.

در ادامه به میزان نرخ بیکاری در چند کشور دنیا اشاره می‌شود که دانستن آنها برای فهم دقیق‌تر وضعیت اقتصادی ایران ضروری است:

(قابل ذکر است که منابع ارقامی که در ادامه ذکر می‌شود مربوط به «ویکی‌پدیا» و «یورونیوز» است که جملگی مربوط به سال 2015 میلادی هستند. به این نکته نیز توجه شود که میزان استاندارد بیکاری عددی در حدود «5 درصد» است)

اسپانیا: 21 درصد

استرالیا: 6 درصد

بلژیک: 8.7 درصد

بلغارستان: 9.5 درصد

فرانسه: 10.8 درصد

آمریکا: 5 درصد

انگلیس: 5 درصد

کانادا: 7.1 درصد

ایتالیا: 11.5 درصد

مالزی: 3.1 درصد

فنلاند: 9.5 درصد

غزه: 41.5 درصد

ایسلند: 4.3 درصد

یونان: 24.6 درصد

ایرلند: 8.9 درصد

سوریه: 40 درصد

تعمق در آمار ذکر شده به روشنی نشان می‌دهد که وضعیت بیکاری در ایران اسلامی به هیچ وجه در حد بحران نیست و با اندکی تدبیر و برطرف کردن سوء مدیریت‌های موجود به حد نرمال میل خواهد کرد.

پس از ارائه این آمار، بد نیست به این نکته هم اشاره شود که گویا دست‌هایی در کار است تا بصورت خواسته یا ناخواسته نسبت به «بحران‌نمایی از اقتصاد ایران» اقدام کنند.

مثلاً در زمینه نرخ بیکاری؛ یک نشریه خارجی با عنوان «تحقیقات اقتصادی خاورمیانه» در سال 2005 _ 1384 طی گزارشی از بیکاری 40 درصدی در ایران خبر داده و مدعی شده بود که 28 میلیون نفر در ایران با بحران بیکاری مواجه هستند!

و یا از باب مثال دیگر، در سال 1393 نیز یکی از مسئولان امر، طی سخنانی رسانه‌ای اعلام کرد که ایران از نظر آمار بیکاری به «بحران»! رسیده است.

سخنی که البته مورد استقبال گسترده رسانه‌های غربی نیز قرار گرفت...

گفتنیست، بحث مناقشه در آمار مهمی مثل آمار بیکاری، امری رایج در تمام دنیاست و کارشناسان اقتصادی کشورها همواره در آمارهای اقتصادی ارائه شده از سوی دستگاه‌های مختلف کشورشان مناقشاتی را مطرح می‌کنند اما نکته آنجاست که دست آخر نظر مراجع قانونی کشور مورد اتفاق قرار می‌گیرد و مباحث کارشناسی ساحت خود را از خدشه و دروغ پنداشتن آمار ارائه شده جدا می‌کنند.

مطالب فوق البته در حالی است که متأسفانه برخی اشتباهات اقتصادی دولت یازدهم در زمینه‌هایی مثل عدم توجه لازم به اقتصاد مقاومتی، امحای 1700 تن سیب‌زمینی برای عدم کاهش قیمت، امید بستن بیش از اندازه به «برجام»، واردات 12 تن سنگ‌پای چینی در سال جاری و ... بر همگان مکشوف است اما در عین حال باید از مبحث بحران‌نمایی از اقتصاد ایران و به مرز اعتراض کشاندن قشرهایی از مردم نیز بر حذر بود.

رخدادی که نظیر آن در دو کشور ونزوئلا و اوکراین نیز به وقوع پیوسته و بر اثر بحران‌نمایی از اقتصاد؛ در کشور اول منجر به پیروزی سیاسی جریان مخالف چاوزیست‌ها در انتخابات مجلس و البته قحطی اقلامی از مواد غذایی شده و در دومی نیز به براندازی حکومت قانونی اوکراین و حاکم شدن ناامنی و بی‌ثباتی!

در کشور اوکراین بعنوان نسخه اصلی براندازی اقتصادی، مخالفان حکومت قانونی تا توانستند بر طبل بزرگنمایی تحریم‌های اتحادیه اروپا کوبیدند و اقتصاد و حکومت اوکراین را به سبب ارتباط با روسیه تا آن حد مورد عیب‌یابی و تضعیف قرار دادند که النهایه قشرهایی از مردم به خیابان آمده و با حمایت‌های سرویس‌های جاسوسی آمریکا؛ سرانجام دولت قانونی اوکراین در سال 2014 مورد براندازی قرار گرفت.

گفتنیست، جمهوری اسلامی ایران بر اساس گزارش اخیر صندوق بین‌المللی پول، هجدهمین اقتصاد بزرگ دنیا را در اختیار دارد.

 

پ.ن: مثل این مطلب را که زیر تیغ سانسور رفته و هرگز منتشر نشده را کمتر در رسانه‌های کشور می‌بینید، یا اصلاً نمی‌بینید...

دلیلش در میان رسانه‌های اصلاح‌طلب این است که آنها به صورتی خواسته یا ناخواسته در جهت مسیر ایجاد فتنه اقتصادی هستند و اصلاً فازشان چیز دیگری است و در میان رسانه‌های اصولگرا هم به این دلیل از این مطالب نمی‌بینید که آقایان می‌گویند چون ما منتقد اقتصادی دولت هستیم، انتشار این مطالب که به نوعی تقلیل مسئله بحران اقتصادی و کمک به پوشاندن اشتباهات دولت است؛ وجهی ندارد.

و من اصلاً نمی‌فهمم چرا این فهم مشترک وجود ندارد که مسئله امنیت و نظام بالاتر از این دولت و آن دولت است.

و باز هم متوجه نمی‌شوم چرا حاضر به تفکیک جایگاه از شخص نیستیم؟! یعنی اینکه چرا جایگاه دولت جمهوری اسلامی و ریاست جمهوری اسلامی را از کسانی مثل احمدی‌نژاد و روحانی جدا نمی‌کنیم؟!

ببخشید رفقا...

چشم‌هایم خسته، قلمم زهر‌دار و قلبم پر از تنهایی است اما شما را به هر مقدساتی که دوست دارید، مواظب این «فتنه اقتصادی» لعنتی باشید و تا آنجا که می‌توانید، نگذارید رخ بدهد.

انتخابات آتی امن برگزار می‌شود و هیچ خطر فتنه‌باری، او و ما را تهدید نمی‌کند ولی این ماجرای فتنه اقتصادی را جدی بگیرید و تا حد امکانتان، از آتشش فرو بکاهید.

باشد که خداوند متعال از همه‌مان قبول کند و جملگی پاسدار خون شهدای عزیزمان باشیم.

همین...


برچسب‌ها: فتنه آینده, فتنه اقتصادی, اقتصاد ایران, بحران
+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و سوم دی ۱۳۹۴ساعت 14:39  توسط مسعود يارضوي  | 

چرا عربستان رفت؟!

حمله به سفارت عربستان توسط يک عده اگرچه کار نادرستي بود اما تحليلم اين است که اعلام قطع رابطه از سوي مقامات سعودي، ربطي به آن نداشت.

يعني عربستان چند ماهي هست که احساس مي‌کند در مقابل ايران به ته خط رسيده و حالا ممکن است هرکاري ولو جنگ! را هم مرتکب شود.

آنها دنبال بهانه بودند و في‌المثل حتي اگر گربه‌اي هم از روي ديوار سفارت سعودي سقلمه مي‌خورد و زمين مي‌افتاد؛ سعودي‌ها حکما قطع رابطه خود را اعلام مي‌کردند.

البته آنها از همان روزي که به ظريف اجازه ملاقات ندادند و ويزاي جنتي را صادر نکردند، اين قطع رابطه را به نوعي اعلام کرده بودند به نظر من! اما خب... يک عده چيزهايي که در خشت خام مي‌شود، ديد را در آينه هم نمي‌بينند.

عربستاني‌ها بدون هيچ مجامله‌اي حالا در يمن و عراق و سوريه و لبنان شکست‌هاي مفتضحانه‌اي را بصورت پي در پي متحمل مي‌شوند و البته کسي غير از ايران را هم مسئول نمي‌دانند.

آنها در توطئه‌هاي مختلفي عليه ايران؛ نظير کاهش قيمت نفت، شارژ فعاليت‌هاي تروريستي و ناآرام‌سازي اهل سنت در ايران هم تا نفس داشتند سرمايه گذاشتند اما دست آخر، اين خودشان هستند که احساس مي‌کنند در اين چاه دست‌کنده افتاده‌اند.

و بديهيست که گربه‌ي زنداني شده در اتاق، احساس پلنگ دارد و چنگ و دندان هم نشان مي‌دهد؛ کما اينکه عربستاني‌ها سفارت خود را با سفارت آمريکا هم مقايسه کرده‌اند! (اشاره به صحبت‌هاي اخير عادل الجبير!)

مجمل آنکه آمريکايي‌ها در ليبي بي‌ثبات داعش زده! وقتي سفير و چند کارمند سفارتشان هم حتي توسط معترضين کشته شدند اما خم به ابرو نياوردند و در ليبي ماندند؛ براي آنکه منافعي داشتند.

و لذا اگر آمريکا به بهانه اشغال سفارتش در ايران قهر مي‌کند و اگر عربستان مجبور به تن دادن به قطع رابطه با کشورمان مي‌شود؛ نه به دليل خودسري يک عده که به دليل بهانه‌گيري و احساس شکستي تمام عيار از جمهوري اسلامي ايران است.


برچسب‌ها: انتقام سيلي مادر مانده هنوز
+ نوشته شده در  دوشنبه چهاردهم دی ۱۳۹۴ساعت 9:22  توسط مسعود يارضوي  | 

از باب رفع تهمت

_ راستش این است که من به دولت فعلی انتقادات زیادی دارم. و البته ترسی هم از بیان این انتقادات ندارم. چه اینکه نظام اسلامی هم به ما اجازه آزادی انتقاد را داده است.

اما آنهایی که نوشته‌هایم را شناخته یا نشناخته می‌خوانند، می‌دانند که اهل توهین و تحقیر و ناسزا خطاب به مسئولانی که در سمت هستند، نیستم.

یعنی راستش را بخواهید، معتقدم همیشه باید جایگاه را از فرد جدا کرد. و لذا اگر کسی نسبت به مقام مسئولی ناسزایی بگوید یا تهمتی بزند؛ این ناسزا و آن تهمت؛ آن جایگاه را هدف می‌گیرد.

وانگهی، تا وقتی عقل و استدلال و سند برای درست بودن یک انتقاد یا غلط بودن یک رفتار وجود دارد؛ ناسزاگفتن و ارجاع دادن نیت به الفاظ رکیک هیچ جایی ندارد به نظر من.

خلاصه اینکه من‌باب «اتّقو من مواضع التهم»! خواستم بگویم علیرغم اینکه بعضی از مسئولان دولت فعلی را به هیچ وجه صالح برای تصدی سمت نمی‌دانم و به خاطر دینم، مردمم و کشورم دست از انتقاد علیه آنها - و مقابله با آنها - هم نخواهم کشید اما در هیچیک از ناسزاگویی‌های سیاسی و طیفی و محفلی و شخصی این روزها نه مطلبی نوشته‌ام، نه موافقتی ابراز کرده‌ام و عباس‌وکیلی! رضایت نداشته‌ام که هیچ که صد در صد هم مخالف بوده‌ام.

و ضمنن اینکه مرد باید مرد باشد و پای کار و نوشته و حرفش بایستد. یعنی اینکه به قول لُرها مرد کارش را پنهان نمی‌کند و نمی‌ترسد(با اندکی تلخیص!) یعنی اینکه بعضی‌ها با یک من ریش و سابقه جنگ و حروف حلقی وقت نماز و انواع و اقسام چیزهای دیگر؛ ولی عرضه این را ندارند که پای نوشته‌شان؛ امضای خودشان را بزنند و یواشکی دیگران را به جای خودشان جا می‌زنند.

ضمنن‌تر اینکه رفقا، من از 2 سال قبل تا حال حاضر، مدیر هیچ قسمتی در هیچ‌کجا نیستم. دبیر و مدیر سیاسی هیچ رسانه‌ای هم نیستم. البته کارهایی انجام می‌دهم ولی بابت هیچ‌کدامشان نه امضایی داده‌ام و نه حکمی گرفته‌ام.

و این‌همه توضیح می‌دهم و رفع تهمت می‌کنم نه از بابت ترس که از این بابت که بدانید نه دین من و نه شخص من به خودمان اجازه نمی‌دهیم که مسئولان حال حاضر کشور را حتی به اندازه حروف یک کلمه با بی‌احترامی مورد خطاب قرار دهیم و مثلاً به مسئولی که سرتاپایش را اشتباه فرا گرفته، بگوییم سلیطه!

+ نوشته شده در  سه شنبه هشتم دی ۱۳۹۴ساعت 13:45  توسط مسعود يارضوي  | 

این فصل را هرگز با من نخوان

مگر مي‌شود انسان باشي و با شنيدن و ديدن آنچه بر شيعيان نيجريايي رفته، احساس انکسار نکني...؟!

مگر مي‌شود خونت به جوش نيايد و دستت روي قبضه شمشير، خون گريه نکند که چرا بين ما و برادرهايمان در سرزمين‌هاي دور بايد فاصله‌اي به وسعت «تحمل» باشد؟!

با اينهمه ولي من چند تا حرف دارم که چندوقتيست بغض شده روي دلم و مايلم به بهانه حوادث کشتار شيعيان نيجريه بيانشان کنم.

يعني حتي با اينکه خودم را بچه سر راهي نظام مي‌دانم و حرف‌هاي يک بچه سر راهي هم از نظر عوام و خواص خواندن ندارد؛ ولي مهم نيست.

رفقاي خوبم، حوادث نيجريه نه تنها قابل پيش‌بيني بود بلکه در هر کجاي ديگر عالم هم محافلي از شيعه تشکيل شود و سلاح به دست نداشته باشد؛ همين مي‌شود که در نيجريه مي‌بينيد.

شيعه‌ي بي‌سلاح و صرفاً صلح‌مدار! عاقبتش يا سلاخي در نيجريه است يا تحمل ستمگري آل خليفه در بحرين.

مي‌دانم که عده‌اي فقط منتظرند به من و امثال من بگويند خشونت‌طلب و متحجر و از این دست حرف‌های یاوه.

ولی حقیقت قابل اثبات همین است که در نیجریه متبلور شد.

من معتقدم آن وقتی که امام راحلمان فرمود باید هسته‌های مقاومت را در سایر کشورهای جهان تشکیل دهیم؛ اگر ما این کار را به معنای درست کلمه انجام داده بودیم و نسخه‌ای مثل «حزب‌الله لبنان» را در تمام کشورهایی که جمعیت شیعه دارند، تکثیر کرده بودیم؛ حالا اوضاع هزار بار بهتر از الآن بود.

لطفاً فکر نکنید که من پاهایم روی زمین نیست و این حرفها زیادی آرمانگرایانه هستند.

نه رفقای خوبم!

به نظر من در کنار آقاي هاشمي و ظريف و آن احمدي‌نژاد ملعون که جلوي چیزی به نام جامعه جهاني غير از خنديدن هيچ هنر ديگري نداشته و ندارند و یکیشان گفته است که صدور انقلاب صرفاً یعنی «تسخیر قلوب»! اگر کسان دیگری هم می‌توانستند حرف بزنند و صدایشان به محاق برده نمی‌شد؛ آنوقت دژخیمان دولت نیجریه جرأت نمی‌کردند تجمع برادرهای ما را با آر.پی.جی هدف بگیرند و آنوقت اینهمه اتفاق بد در سوریه رخ نمی‌داد و آنوقت رژیم یهودیِ سعودی‌ها برای بمباران مردم عادی در یمن عاجز می‌شد و فقط به پارس کردن بسنده می‌کرد.

رخدادهای نیجریه اتفاق می‌افتد در حالی که هیچکس حرف‌های ما بچه‌های سر راهی را نمی‌شنود که باید مثل سوریه و بوسنی، توی آفریقا هم برویم و مجاهده و قتال کنیم. که باید برویم توی تمام کشورهای مستعد دنیا و حزب شیعه‌ی مسلح طرفدار قانون اساسی تشکیل بدهیم و تمام‌عیار هم حمایتشان کنیم.

می‌دانید چرا کسی نمی‌رود نیجریه برای قتال و چرا کسی جرأت نمی‌کند نسبتی به نام «سلاح» را درباره انقلاب بحرین مطرح کند و چرا دولت سعودی جرأت می‌کند جلوی دپوی سلاح‌های ما را به یمن بگیرد؟!

جوابش حتی برای خودم هم تلخ است...

به این دلیل که حتی «قاسم سلیمانی» هم دل بسته به آنهایی که دورش می‌زنند و بعد شهید می‌شوند. و کاری با من و امثال من ندارد.* به این دلیل که...

چه گستره‌ی دردآور مضحکی!

یک عالمه حرف کنج این سینه مانده ولی مثل قلبی که زجر سالیان،‌ رگ‌هایش را بسته تراوش نمی‌کنند انگار.

می‌دانید رفقا... اگر زمان شاه بود می‌دانستم چطور فریاد کنم این حرف‌های تلمبار شده را ولی افسوس.

افسوس که دوران زعامت ولی فقیه است و باید «انزوا» را به جای «فریاد» انتخاب کنی.

باید دردهایت را به دیوار بگویی... یا احیانا با گیراندن سیگاری خودت را بزنی به بی‌خیالی.

طرح‌ها و نقشه‌هایت را به نقش آدم‌های ایستاده‌ای که روی دیوار کنار تختت کشیده‌ای شیرفهم کنی.

خودت را در لابه‌لای کتاب‌های داستایوفسکی و تاریخ انقلاب بلشویکی، تعقیبات فرائض و اخبار روزانه عمداً گم کنی تا حالا که قرار نیست صدایت شنیده شود؛ لااقل خودت هم دیگر صدای خودت را نشنوی.

بشینی در گوشه‌ای و مثل آدم‌های بازنشسته هی با خودت حرف بزنی و خودخوری کنی.

با خودت بگویی نقشه عربستان سعودی برای به خرج دادن حماقت و درگیری حتمی با ایران را، با خودت غصه بخوری چرا بعضی‌ها اصرار کردند پرونده PMD حتماً بسته نخواهد شد، قلوه سنگ‌ها را از مقابل فتنه آینده جمع کنی، تنها فشنگ‌های مانده‌ی ذهنت را به سمت نسخه‌های زرهی براندازی در ونزوئلا و اوکراین شلیک کنی و وقتی فشنگ‌هایت تمام شد، با گوشت‌های تنت بایستی جلویشان.

و همینطور هر روز و هر لحظه چند تا آدم نشسته باشند توی ذهنت و هی پچ‌پچ کنند و تو تنها بمانی بینشان.

لعنت به این فضای مجازی که به لطف همان چند تا آدم بالایی،‌می‌دانم الان توی ذهن هرکسی که این حرف‌ها را می‌خواند چه افکاری می‌تواند شکل بگیرد.

بگویید اصلاً نیجریه چه ربطی داشت به این حرف‌های شخصی‌ات؟! یا اصلاً بگویید تو که نه جنگیده‌ای نه تفنگ می‌شناسی را چه به قاسم سلیمانی؟! شاید فکر کنید عصبانی شده‌ام؟! برایم مهم نیست.

تنها وجه مهم این کلمه‌ها در این لحظه برای من همین است که توی تاریخ انقلاب اسلامی ثبت شود که «ما مشك رنج‌هاي انقلاب را به دندان كشيده‌ايم و دست و پا داده‌ايم، اما رهايش نكرده‌ايم»

 

*اشاره به صحبتی نقل شده از سردار سلیمانی برای یکی از شهدای عزیز مدافع حرم

+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و چهارم آذر ۱۳۹۴ساعت 15:59  توسط مسعود يارضوي  | 

گزارش به مردم

_ ظرف چند روز گذشته بارها و بارها خواستم درباره یک مطلب تحلیلی با شما صحبت کنم...

درباره انتخابات دولت دوازدهم و اینکه ما که اصولگراییم و دلی در گرو این نظام و انقلاب داریم،‌ باید از حالا یک چهره اصولگرای دارای سابقه خوب اجراییِ بدون سابقه منفی را به افکار عمومی معرفی کنیم...

در واقع یعنی اصلاً دوست ندارم در انتخابات آینده دوباره به این فرایند همیشه ناتمام نظرسنجی و وحدت دلخوش کنم! یا اینکه منتظر باشم تا از توی لُپ‌لُپ کسی مثل احمدی‌نژاد سر برآورد.

خلاصه غیر از گفتنی‌ها به دوستان و نزدیکانم؛ نشد که نشد بنویسم تا اینکه امروز (جمعه) برادرهای همیشه در صحنه مؤتلفه‌ای این نامه سرگشاده را در نقد محمدباقر قالیباف منتشر کردند...

سلّمنا... گرفتید ماجرا را...؟! حالا بهتر متوجه می‌شوید دیدارهای مؤتلفه‌ای‌ها با آقای هاشمی، نمازهایی که پشت سر حسن‌آقای خمینی می‌خوانند و ژست‌هایی که برای وحدت می‌گیرند را؟!

البته حرف‌های این بچه سرراهی زیادتر از این چیزهاست...

خواستم بگویم سوریه را هرزگوینیزه بکنند یا نکنند؛ اما هنوز امیدهای زیادی دارم که منافعمان در سوریه حفظ بشود.

رفقا حواستان باشد که منافع ما از روز اول هم «حفظ بشار اسد در سمت ریاست‌جمهوری سوریه» نبود...

نبود و حالا هم اگر برود به معنی از دست رفتن آرمان‌ها و خطوط قرمز و منافع ما نیست.

نفع اصلی و اولین ما حفظ شدن محور مقاومت و حمایت از مردم سوریه بوده و هست. دعا کنید که این هدفمان (که تاکنون هم محقق شده) در خطر دیپلماسی لبخند و کلید و زانو زدن و درخواست‌های بی‌جواب! قرار نگیرد.

و ضمنا اینکه این روزها هر روز که از خانه می‌روم بیرون، منتظرم بوی آتش به مشامم بخورد و صدای پارس کردن جماعت ضد انقلاب به خیابان آمده را بشنوم! (آنهایی هم که مثل همیشه گول می‌خورند و می‌آیند و سنگی می‌پرانند و بعد هم روزی‌خور همیشگی امنیت و اقتصاد و زیبایی این کشور هستند هیچی...!)

ببخشید ولی من نمی‌توانم رخدادهای مهاباد و تبریز را ببینم و هر روز هم اشاره‌های اصلاح‌طلبان لعنتی مبنی بر فاسد بودن نظام و مشکلات بی حد و حصر معیشتی! را نیوش کنم و بعد هم مثل احمق‌ها نفهمم که این حرام‌لقمه‌ها می‌خواهند چه بر سر این مملکت دوست‌داشتنی بیاورند و چه خواب‌های اوکراینی! را که برای خیابان‌های تهران و شهرهای بزرگ ندیده‌اند...

خلاصه اینکه هرجا می‌روید؛ لااقل به آدم‌های اطرافتان بگویید که اولاً هیچیک از مشکلات اقتصادی ما در حد بحران نیست و ثانیاً مشاکل اقتصادی هم با به خیابان ریختن و تظاهرات حل نمی‌شود. (همین‌که هر کداممان به اندازه چند نفر بتوانیم از رمق فتنه آینده بکاهیم خودش خیلی‌است...)

درباره «برجام ملال‌آور» هم تا حالا هرچی دستاورد داشته مبارک عشّاقش... بعد از این هم که قطعاً خواهد شکست؛ منتظر باشید که حضرات عشّاق بهانه‌های جدیدتری را برای توجیه و بزک آمریکا سر هم کنند.

این ماجرای دعوای مشهور به PMD را نیز در سطح کلان؛ دعوای چندان مهمی نمی‌دانم. یعنی اینکه صحیح نمی‌دانم که این روزها همه به جای پرداختن به الزامات تعیین شده از سوی رهبرمان برای برجام و ارائه تحلیل درست برای فرجام این قضیه لعنتی؛ شده‌اند دو دسته و گیر داده‌اند به اینکه PMD بسته می‌شود یا باز می‌ماند؟!

می‌خواهم بگویم به همان اندازه که دلایلی هست برای اینکه شورای حکّام ممکن است پرونده را مختومه نکند؛ همان اندازه هم دلیل وجود دارد که این کار را بکند...

ضمن اینکه اگر بزند و PMD بسته شود؛ دولت سر همه منتقدانش را به صورت یکجا خواهد برد روی نیزه! و بعد هم که برجام بشکند (که اثباتاً می‌شکند) آنوقت دیگر نمی‌شود کار چندانی روی افکار عمومی صورت داد.

نمی‌دانم متوجه منظورم سر ماجرای دعواهای PMD شدید یا نه...؟!

الحال امیدوارم بچه‌هایی که اهل انتقادات و تحلیل‌های اصولی هستند و این روزها از بسته نشدن PMD ابراز اطمینان می‌کنند؛ بعد از مختومه شدن احتمالی‌اش جلوی دولت کنف نشوند! و آنهایی هم که سرخوشانه از مثبت بودن گزارش آمانو حرف می‌زنند و از قطعیت بسته شدن؛ نشود که صبح روز باز ماندن PMD در آذرماه جاری، باز هم دست به «توجیه» بزنند و نوستالژی توجیهات احمقانه‌ی 100 تحریم جدید پس از توافق موقت ژنو در 2 سال قبل را باز هم تکرار کنند.

این برجام حرامزاده یا همان که دولتی‌ها می‌گویندش «توافق نهایی ایران با غرب»! از 2 سال قبل و به هزار تا دلیل معلوم بود که می‌شکند... یعنی اینکه PMD هم که بسته شود، باز خواهد شکست. باشد که داشته باشید...

 

پ.ن اولی: این حرف‌ها نه از جام جهان‌بین درآمده‌اند نه کسی قصد فرضیه دادن برای آینده را دارد. اینها برآیند فرمول‌ها و معادله‌هایی است که روزانه با معلومات و فرمول‌های فراوان حل می‌شوند و برایشان اتقان و اثبات وجود دارد.

پ.ن دومی: من هم خوبم... یعنی میان اینهمه چیزی که در بالا خواندید؛ اگر قرار است هزینه‌ای داده شود؛ بگذار همین تنهایی من و امثال من باشد. این بچه‌های سر راهی انقلاب...


برچسب‌ها: برجام, PMD, تحریم, روحانی
+ نوشته شده در  جمعه سیزدهم آذر ۱۳۹۴ساعت 19:2  توسط مسعود يارضوي  | 

این دو تا توضیح کوتاه

_ خواستم بگویم من هرگز و در هیچ حالتی قائل و موافق با این نیستم که خدای نکرده با معنایی، با کنایه‌ای، با سخنانی و یا با تیتر اول و دوم و چندمی... دولت و رئیس‌جمهور کشورم را به استعفا یا اسقاط! فرابخوانم.

حاشا و کلّا که نه از فکر من چنین چیزی مستفاد می‌شود، نه از مرامم و نه از تحلیلم.

 

_ و خواستم باز هم بگویم که آدم پشت این کلمه‌ها دارد درد می‌کشد از بابت اینکه گفت ولی نشنیدند که سوریه دارد برای ما، سرنوشتی مثل بوسنی و هرزگوین (که در آن هم رفتیم و جنگیدیم) پیدا می‌کند و گفت که فتنه اقتصادی و اغتشاش خیابانی به بهانه معیشت دارد رخ می‌دهد...

درد دارد خب... وقتی اولی را می‌گذراند به حساب شانس و چیزی را پراندن! و دومی را هم به حساب اینکه حکماً برای خودش چیزکی گفته؛ هنوز هم نمی‌خواهند که بشنوند.


برچسب‌ها: سوریه, هرزگوینیزه شدن سوریه, فتنه اقتصادی, فتنه آینده
+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و ششم آبان ۱۳۹۴ساعت 19:56  توسط مسعود يارضوي  | 

هرزگوينيزاسيون سوريه در شيب تند

به نام خدا و با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد

-نمي‌خواهم هنوز بگويم تحليلم درباره هرزگوينيزه شدن سوريه محقق شده ولي هرکس نگاهي کوتاه به دو نشست اخير وين و بيانيه‌ها و اظهارات پس از آنها داشته باشد و تحولات آشکار ميداني در سوريه را بويژه پس از حضور نظامي روس‌ها رصد کرده باشد، در مي‌يابد که سوريه با سرعتي بسيار تند به سمت فرايند «هرزگوينيزه شدن» در حال سقوط است. (يعني اينکه ايران بعنوان تنها حامي اصلي دولت و ملت سوريه از ابتدا تاکنون، از آينده سياسي اين کشور کنار گذاشته شود)

فرايند آتش بس، دور کردن پشتيبانان نظامي سوريه از صحنه رزم زميني،‌ دولت انتقالي و راهبرد سياسي عملاً و لساناً پذيرفته شده و جالب آنکه دولت روحاني هم در تمام اين فرايندها، نقش سمپات را در نشست‌هاي وين ايفا کرده است!

بگذريم...

بس که تنها مانده‌ام اين روزها، رمقي براي نوشتن بيشتر ندارم، ولي الحال اينکه اميدوارم بي‌عرضگي ما در عرصه ديپلماتيک، دستاوردهايمان در عرصه زمين و ميدان رزم را بر باد ندهد.

درباره شهداي مدافع حرم هم يقيناً مي دانيد که شهيد، از خدا اجر مي‌گيرد نه قول! (يعني اينکه خون شهداي سوريه در صورت بدعملي دولتي‌ها و حتي بدعملي آنهايي که خفگي امثال مرا دوست‌تر دارند، تضميني براي تحقق اهداف ما نيست)

اين روسيه نامرد هم از همان اول با طرفهاي معارضه، سر يک ميز نشسته بود. اخبار رسمي‌اش را هم از چند هفته قبل داشتم، ولي به دلايلي مجاز به انتشارش نبودم.

متنفرم بگويم الخير في ما وقع! ولي هرچه مي‌توانيد دعا کنيد اين روزها براي رهبرمان.

 

پ.ن: در ادامه پست قبلي هم بايد بگويم که ساده‌انديشي است اگر 4 تا انفجار در پايتخت فرانسه را ربط بدهيم به پيش‌بيني حضرت آقا درباره بازگشت بومرنگ تروريسم‌پروري به سمت پرتاب‌کننده‌هايش!

حرف و تحليل آقا در حد رخدادي مثل جنبش وال‌استريت يا خيزش مردم انگليس در چند سال قبل خواهد بود و البته يقيناً هم محقق خواهد شد. ولي رخداد صحنه‌سازي شده پاريس، نبايد تحقق آن تفرّس تحليلي انگاشته شود.

خبرهايش درآمده که زعماي يهودي پاريس، از صبح جمعه به دور و بري‌هايشان مي‌گفته‌اند که امروز را از خانه بيرون نرويد...


برچسب‌ها: سوريه, وين, بوسني و هرزگوين, پاريس
+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و چهارم آبان ۱۳۹۴ساعت 14:12  توسط مسعود يارضوي  | 

فرجام انفجارهای فرانسه

به نام خدا و با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد

_ خب کار من «تحلیل» است و وظیفه دارم چیزی را که برای اثباتش، دلایلی یافته‌ام و نشانه‌هایی را دیده‌ام برای مخاطب‌هایم و برای افکار عمومی بازگو کنم.

رفقای خوبم، این ماجرای کشتارهای اخیر فرانسه، از نظر من برای این است که آمریکا و متحدان اروپایی‌اش قصد دارند فرانسه را در کاری که نمی‌دانم چیست! پیشقدم کنند...

ماجرای شارلی هبدو هم برای همین بود. که البته قوت لازم را گویا نداشت.

آن کاری که نمی‌دانم چیست! هم مسئله‌ای است که در یک سمتش اسلام و مسلمانی قرار دارد... حالا اینکه خیزش گسترده علیه مسلمانان باشد، آغاز جنگ اروپا و آمریکا علیه سوریه باشد، تلاش برای شکل‌دهی به یک جنگ نیابتی برای مقابله با ایران باشد و یا غیره را نمی‌دانم.

دلایل و نشانه‌های اثبات این تحلیل هم نکات زیر هستند:

 

1_ تصور تروریسم بعنوان یک قدرت بالذات برای من مضحک است. عقل منفصل داعش و پیرمرد خیمه‌شب‌بازی که فارین‌فایترها را در لیبی و سوریه و یمن می‌رقصاند، در کاخ الیزه الیزه و باکینگهام و کاخ سفید نشسته است. و این یعنی اینکه چاقو دسته‌ی خودش را هرگز نمی‌برد!

 

2_ جریان صهیونیسم جهانی و کشورهای امپریالیست، با جهانی که در پروژه گلوبالیزاسیون ساخته‌اند؛ مجبورند برای هر گامی که می‌خواهند بردارند، بهانه‌ای بتراشند تا افکار عمومی جهانی شده! را با خود همراه کنند. و چه بهانه‌ای بهتر از چند انفجار و گروگانگیری که عواملش بصورت غیر قابل اثباتی به داعش و سوریه مرتبط عنوان شوند؟!

 

3_ پس از وقوع انفجارهای پاریس، اگر خوانشی گذرا بر پیام‌های مقامات اروپا و آمریکا داشته باشید؛ از فحوای آنها یک نوع امضای همپیمانی جدید لمس می‌شود. این نشانه‌ای است که خبر از وقوع رخدادهای خاص در آینده می‌دهد.

 

4_ نگاهی به کیفیت عملیات‌های پاریس، برای من که یک کهنه سربازم! حاکی از آن است که ماهیت عملیات‌ها به هیچ وجه با فرمول‌های تروریسم داعشی همخوان نیست.

داعشی‌ها در هنگام طرح چنین عملیات‌هایی نه از قبل کسی را با خبر می‌کنند و نه خیالی برای القای رعب و وحشت احمقانه دارند. به این معنی که تهدید شدن تیم ملی فوتبال آلمان و در ادامه تخلیه هتل محل اقامت توسط آنها و یا عدم انتحار تروریست‌ها تا لحظات آخر(بر طبق اخبار منتشره) برای من نشانه‌ای است از اینکه میان داعشی‌ها و مقامات کاخ الیزه حتما یک هم‌داستانی هست اما این عملیات‌ها کار داعشی‌ها نیست.

(همانطور که کیفیت عملیات شارلی‌هبدو هم فوق‌العاده احمقانه و نشانه‌های ساختگی بودنش آشکار بود)

 

5_ به هر حال اگر کسی مدعی باشد که رخدادهای تروریستی فرانسه که بصورت تناوبی تکرار می‌شود؛ نقشه داعش است! باید به این سؤال هم جواب بدهد که چرا این رخدادها در سایر کشورهای اروپایی، در آمریکا و یا در عربستان رخ نمی‌دهند؟!

این سؤالی است که پاسخ آن اثبات می‌کند کاخ الیزه و مقامات کشور فرانسه، صرفاً قرار است یک پروژه آزمایشگاهی را انجام دهند... همین.

(حتی اگر این رخدادها، برای رد گم کردن در چند کشور دیگر هم بوقوع بپیوندند اما باز هم دلایل بالا اثبات می‌کند که قرار است پیراهن خونین فرانسه بعنوان پرچم خونخواهی در نظر گرفته شود و باید منتظر طعمه فرانسوی ماند)


برچسب‌ها: انفجارهای فرانسه, هدف انفجارهای فرانسه, تروریسم, اولاند
+ نوشته شده در  شنبه بیست و سوم آبان ۱۳۹۴ساعت 10:7  توسط مسعود يارضوي  | 

از دست دادن حسين(ع) تا مصافحه ظريف

زور من همينقدر بيشتر نمي‌رسد...+

که خدا کند، نتوانند در روزهاي شکسته شدن برجام و توافق ويَني دولت؛ از مظان اتهامات و اينهمه کرنش و اميدهاي واهي به خارج از کشور بِرهند. و به خيال خودشان همه چيز را حواله کنند سمت حسينيه امام خميني! کما اينکه سال 83 هم همين غلط را کردند.

درباره مصافحه مذموم ظريف با اوباما هم يک روز دست دادن کاسترو با کلينتون را شاهد مثال آوردند و اين روزها هم شنيده‌ام آقاي نقويان از دست دادن سيدالشهدا(ع) با عمر سعد لعين! گفته است.

سلّمنا... ما که نديد بديد نبوديم... ظريف هم اندازه کاسترو ضد آمريکايي باشد و مثل امام حسين(ع) عليه عمر سعد و کدخداي دوران شمشير بکشد اگر مرد است...

دست دادن و قدم زدن وقتي بد است و حال بهم زن؛ که ما مطمئنيم از تهش،‌ آن ضد آمريکايي بودن و اين مقاتله دَر نمي‌آيد!

با من هستيد هنوز...؟!


برچسب‌ها: برجام, توافق نهايي, دولت روحاني, شکست برجام
+ نوشته شده در  دوشنبه چهارم آبان ۱۳۹۴ساعت 14:18  توسط مسعود يارضوي  | 

اشک هایی نذر سلامتی رهبر

_ این برجام لعنتی شکست می خورد و به قول آقا توی پیام 9 بندی‌شان، مایه «عبرت» می شود!

ولی رفقا اینکه اثباتاً می گویم، می‌شکند و شما هم اگر مشتری اینجا بوده باشید، می دانید که از روی هوا حرف نمی زنم! اصلاً دلیل نمی شود که شکستن برجام و عبرت شدن آن «بدون هزینه»! باشد...

و برای همین است که فکر می کنم این لحظه های احتمال اشک برای قتیل العبرات را می شود برای غریب حسینیه امام خمینی هم دعا کرد.

اصلاً فکر کنید دارم زهد فروشی می کنم یا اینکه من هم یکی از آن چند حزب اللهی ول‌معطلی هستم که جز اِکو بودن هیچ هنر دیگری توی این دنیا ندارند... مهم نیست ولی!

مهم این است که فکر می کنم با یک حساب ریاضی ساده هم می شود به این نتیجه رسید که دعا کردن برای رهبرمان توی لحظه های گریه برای جدّ غریبش، یقیناً کارِ کارستانی خواهد کرد ان‌شاء‌الله.

و مهمتر هم این است که با نظر کرامت بارگاه و دستگاه اباعبدالله(ع) سعادت دین و دنیایمان تضمین بشود و خودمان و کشورمان و رهبرمان، از گردنه برجام، سر به سلامت عبور کنیم.

 

پ.ن: خواستم، بنویسم این علم ها و پرچم ها و خیمه ها خاستگاه دلبری هستند.

خواستم، بگویم بعضی روزهای این دنیا هست که دیگر نمی شود مال خودت باشی.

خواستم از این حرف بزنم که گدایی اصلاً چیز خوبی نیست مگر در آستان دربار علمدار حسین(ع).

می خواستم بنویسم دوست دارم این روزها مثل معتادهای سابقه دار زشت و بی چیز، توی کنجی از این سرزمین عزا توی خودم بروم و برای غصه های پسر فاطمه خود را بزنم و گریه کنم.

ولی گاهی وقت ها، چیزهای مهمتری وجود دارد...

دعا کنید رفقا


برچسب‌ها: برجام, توافق نهایی, تحریم ها, شکست برجام
+ نوشته شده در  پنجشنبه سی ام مهر ۱۳۹۴ساعت 12:3  توسط مسعود يارضوي  | 

تهمتی که به رهبر می‌زنند

حاشا و کلّا که رهبری به مجلس پیغام داده باشد که برجام را بدون توجه به گزارش کمیسیون ویژه و بدون توجه به پیشنهادات اصلاحی تصویب کنید!

اولاً کارهای رهبر ما با عقل جور درمی‌آید نه با نقل و خبرهای محرمانه!

ثانیاً اولین کسی که گفته پیغام از رهبری بوده آقای باهنر! بوده.

ثالثاً لاریجانی بدعمل هست اما اهل دروغ نیست وقتی می‌گوید رهبری پیغامی در این زمینه نداده‌اند.

رابعاً سابقه نشان می‌دهد پیغام‌های رهبری به مجلسی‌ها صریح، بی‌شائبه و منطبق بر عقل و رویه‌های قبلی است.

و خامساً اینکه رهبری وقتی می‌گوید مجلس وارد بررسی مسئله بشود، اولاً منظورشان بررسی بی‌خاصیت و بدون جرح و تعدیل نیست و ثانیاً بعد از همین بیانات، بعید است حضرت آقا سخنان صریح‌اللهجه قبلی خود را کتمان کنند.

والسلام


برچسب‌ها: برجام, پیغام رهبری
+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و دوم مهر ۱۳۹۴ساعت 16:59  توسط مسعود يارضوي  | 

برجام در آغوش لياخوف‌هاي وطني

ـ آه که مجلس را به توپ بستيد آي لياخوف‌هاي وطني...

آه از سکوت خواص... که نه حداد حرف مي‌زند، نه صفار هرندي، نه سعيد جليلي، نه حسين فدايي، نه رحيم‌پور ازغدي و نه ديگران.

آه که حرف‌هاي حجاريان که مي‌گفت دولت بايد بتواند مجلس را منحل کند! را به احسن وجه ممکن ساختيد.

آه که يک برجام بين‌الغيّ، بيّنه‌اي شد براي اثبات بدفهمي و ديرفهمي برخي خواص کشور.

آه که به قول سيمين دانشور، تمام پهلوان‌هاي اين شهر را اخته کرده‌ايد.

آه که کاري کرده‌ايد که بابصيرت‌هايمان شده‌اند برخي مختل‌العقل‌هاي جبهه پايداري و رجانيوز!

و آه که فکر مي‌کنيد نظام بايد مدافع شما باشد نه شما مدافع نظام!

خدايا تو شاهد باش که راه ما بچه‌هاي سر راهي انقلاب، راه حسين(ع) است نه راه شوراي شش نفره خليفه دوم و نخيله و حکميت و قرآنهاي بر نيزه رفته...

حاشيه: فکر کرده‌ايد وقتي ترکمانچاي و گلستان منعقد شد؛ مثلاً ساير عناصر سياسي حکومت رفته بودند دربار و رئيس‌جمهور يا همان شاه را تخطئه کرده بودند؟!

نه آقا... آنها هم رفتند دست مريزاد گفتند و عريضه دادند که اگر جايي از ترکمانچاي يا گلستان گير است، امر بفرماييد تا حکماً راه را برايتان هموارتر! کنيم.

پ.ن: از حالا ديگر چوب‌خط بياندازيد تا روزي که برجام مي‌شکند.

با تحليلي که از دو سال قبل هم عرض کرده‌ام، اين برجام و اين توافق نهايي دولت يقيناً مي‌شکند.

مي‌شکند و روسياهي ولي به چهره زغال باقي مي‌ماند.


برچسب‌ها: برجام, طرح مجلس, توافق وين, پسابرجام
+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و یکم مهر ۱۳۹۴ساعت 9:52  توسط مسعود يارضوي  | 

یک گفت‌وشنود شبکه‌ای درباره خطوط قرمز هسته‌ای و مواضع رهبری

به نام خدا و با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد

_شبکه گوگل‌پلاس، تنها شبکه‌ای است که به دلایلی در آن عضو هستم و فعالیت مختصر شبکه‌ای انجام می‌دهم.

بگذریم...

آنچه که در ادامه می‌خوانید متن گفت و گوی مجازی من با شخصی به نام آقای «کیوان ابراهیمی» است که چندی قبل صورت گرفت.

بهانه آغاز این گفت و گوی کوتاه و شاید بلند! هم پستی بود که ایشان در اشاره به رهبر معظم انقلاب منتشر کرده بود.

به نظرم آمد، که خوبست متن آن پست و گفت‌وشنود من و کیوان در ادامه‌ی آنرا شما هم بخوانید.

متن پست: تا جایی که مطلع‌ام، پس از حصول توافق، رهبر انقلاب حتی یکبار هم از کلیدواژه‌ی سابقاً پر تکرارِ «خط قرمز» بهره نبرده‌اند. ابهامی جدی که اکنون در برخی محافل حزب اللهی مطرح شده این است که چطور می‌توان در کنار مقتدایی حرکت کرد که از مواضع مکرر التاکیدشان عدول کرده‌اند. روی درست و غلط‌اش به قطعیت نرسیده‌ام اما برخی فکر می‌کنند بازی خورده‌اند؛ زمزمه‌های رو به تقویتی وجود دارد که ملت می‌گویند وقتی آن همه تاکید روی خط قرمزها یکهو رنگ باخت، چه تضمینی وجود دارد که فردا بعد از نفوذ همه جانبه‌ی امریکا در کشور، بیانات دیروز رهبر باز رنگ نبازد و فراموش نشود؟
باز هم تاکید می‌کنم که به دنبال جوابم، نه صدور حکم و قضاوت.

 

من: مواضع مکرر التأکيد و غير قابل تغيير رهبري «حفظ حقوق هسته‌اي ملت»، «عدم کرنش در مقابل هژموني آمريکا»، «عدم اجازه به امريکا براي استيلا‌ي فرهنگي و سياسي و اقتصادي به ايران» و «حفظ خط اسلام و امام» است.

به نظر من غير از اين موارد هرکس هرچه بصورت اصولي توانست مي‌تواند توافق بد صورت گرفته را نقد کند و به دلايل برخي عقب نشيني‌ها و سکوت‌هاي رهبري در مقابل برخي خواسته‌هاي دولتمردان (که در تمام دولت‌ها مسبوق به سابقه است) اشاره کند. آن سکوت‌ها و عقب‌نشيني‌هاي تاکتيکي يقيناً به معني تغيير مواضع اصولي نيستند.
باشد که شبهات افکار عمومي رفع شود.
 
 
کیوان ابراهیمی: اینهایی که گفتید یکسری شاخص کلی اند که نمی‌شود مترشان کرد. بر خطوط قرمز هم به عنوان شاخص‌های کمی و کیفیِ عینی و جزئی بسیار تاکید شد که اوایل تیرماه و چند روز قبل از توافق، اوجِ این تاکیدات بود. بعد یکهو توافق شد و انگار که لم یکن شئ مذکورا! نمی‌شود رهبری یک شبه تسلیمِ خواسته‌های دولت شده باشند که. هر چه بوده، از قبل بر روی آن توافق شده؛ با این اوصاف و با قبول این واقعیت که رهبری قصدِ بازی دادن طرفداران‌شان را نداشته اند، باید پرسید علت طرحِ خط قرمزها چه بوده؟ آیا باید تعبیر و تفسیر نشریه‌ی خط حزب الله را قبول کنیم؟
 
 
من: اولاً شما ملاکتان عقل و منطق باشد نه يادداشت‌هاي يک نشريه.
ثانياً قبلا هم گفتم که تلاش براي متر کردن چيزي بويژه در سياست و حکومت به معني ساده‌سازي است. کاري که در فقه سياسي شيعه به هيچ وجه پذيرفته نيست.
ملاک‌ها را بايد با حق و باطل و سمت حق و باطل سنجيد.
همچنين است که بايد اشاره کرد اتفاقا کار ملک و مملکت بر اساس همين کليات مي‌چرخد نه بر جزئيات!
انتظار اينکه مملکتي تمام تصميمات ريز و درشت خود را وحي منزل و لايتغير بپندارد انتظاري درست و منطقي نيست.
مثل قضيه کوبا که در اصلي‌ترين اعتقاد بنياني حکومت خود تغيير داد و به آغوش آمريکا رفت. اما تصميماتي که به اصول بنيادين کوبا ربطي ندارند، چندان براي ما و افکار عمومي جهان بااهميت نيستند.
خط قرمز ديوار نيست. بلکه مثل تابلوي ورود ممنوع است که اگرچه بايد به آن تمکين کرد اما ممکن است عده‌اي بخواهند از زير آن به اشتباه رد شوند و به هر دليل هم پليس نتواند در آن لحظه کاري بکند. اين رد شدن نه مصحح اشتباه آن آدم‌هاي رد شده از تابلوست نه تقبيح کننده پليس.
 
 
کیوان ابراهیمی: ملاکم بشود یادداشت‌های یک نشریه یعنی چه؟! انگار متوجهِ بیان سوال گونه‌ی پست و انتهای کامنت قبلیم که خطاب به شما بود نیستید برادر. تحلیلِ خط حزب الله رو به عنوان یه توضیح محتمل برای شرایط موجود، اونهم به صورت سوالی مطرح کردم. فارغ از این مصداق، حرفِ منطقی رو باید پذیرفت، چه توسط یه نشریه‌ی PDF مطرح شده باشه و چه توسط یه اکانت در Plus.
فقه سیاسیِ شیعه که ازش نام بردید، کی دچار این اوضاع بوده؟ سراغ دارید جایی ائمه علیه السلام، چه بزرگوارانی که حکومت داشتند و چه باقی معصومین، چنین دعوی پیشه کرده باشن؟ سراغ دارید معصومی به این فرمِ یکهویی از مواضعش عدول کرده باشه، اونهم در شرایطی که تغییر اساسی در پس و پیشِ ماجرا رخ نداده باشه؟ سراغ دارید معصومی علی رغم بی‌وفایی و ناسپاسی مردم، مدام از اونها تمجید کرده باشه؟ یا به عکس، وقتی امت وفا و استقامت بر طریق حق به خرج نداده، با شدیدترین خطاب‌ها و عتاب‌ها از سوی امیرالمومنین و سایر ذوات مقدسه‌ی معصومین مواجه شدن؟
نیک گفتید که ملاک‌ها باید منطبق بر حق و باطل سنجیده بشه. صادق الوعد بودن و رو راست بودن با مردم، دو صفت حق هستن که در وفاداری رهبری به اونها خدشه وارد شده؛ حداقل در ذهن برخی انقلابی‌ها. باز هم تاکید میکنم که قصد قضاوت یقینی ندارم و فعلاً فقط در حال طرح شبهات و ابهامات هستم.
گفتید کار ملک و مملکت بر اساس کلیات می‌چرخه نه جزئیات. قبول دارم؛ شما هم توجه بفرمایید بسیاری از خطوط قرمز، از جمله مهمترینِ این کلیات بودند. تنها یک فقره‌ی بازدیدها از اماکن نظامی رو در نظر بگیرید. چرا پس از توافق نسبت به این قضیه سکوت شده؟ چرا رهبری نیومدن برای نهادهای نظام که وظیفه‌ی بررسی توافق رو بر عهده دارن (که البته هنوز هم دقیقاً مشخص نشدن)، تاکید کنن که اگر خط قرمزِ بازدید از مراکز نظامی مراعات نشده بود، حق ندارید توافق رو تصویب کنید؟ میشه سوالات مشابهی در مورد سایر ردلاین‌ها هم مطرح کرد.
اگر عده‌ای بخوان از تابلوی ورود ممنوع رد بشن و قصد کنن با عوام فریبی به ناظرین القا کنن که خلافی مرتکب نشدن، حتی اگه پلیس در لحظه توانایی برخورد و جریمه‌ی اون رانندگان متخلف رو نداشته باشه، موظف هست کار خلاف قانون اونها رو برای ملت توضیح بده و تبیین کنه تا بقیه رو وهم بر نداره که میتونن از فردا هر قانونی رو نقض کنن و بهش بی‌اعتنایی کنن و کسی هم متعرض شون نشه. شرایطِ الان مملکت داره به این سمت میره: با سکوت رهبری در رابطه با خط قرمزهای مکرر التاکید سابق، اعتماد به بقیه‌ی سخنان‌شون هم داره کمرنگ میشه.
 
 
من: سلام
با احترام ولی حرفاتون رو تعدادی سوال یک ذهن کنجکاو و البته بسنده کرده به تعدادی نظر و تفسیر غیر مدلل می‌دونم.
از میان تمام سؤال‌های اعتراضی هم که مطرح کردی و جواب مشخصشون تو تاریخ و عقل هست، فقط همین دو نکته رو جواب می‌دم که اولاً بازدید از مراکز نظامی جز تابلوهای عبور ممنوعه نه دیوارهای سدیدی که هرگز نمی‌شه ازشون رد شد. قابل توجهتون اینکه ما قبل از این تو پارچین، اجازه بازدید (البته به اشتباه!) داده بودیم.
و دوماً درباره تصمیمات تغییر کرده بدون رخداد خاص در پس و پیش هم اتفاقات زیادی در تاریخ اسلام افتاده. مثل قبول ولایتعهدی توسط امام رضا، تصمیم یکباره حسین‌بن‌علی برای ترک حج و البته قبول نمایندگی ابوموسی اشعری در ماجرای حکمیت.
(ضمنن امیدوارم فکر نکنید که در قبل و بعد این ماجراها اتفاقات خاصی افتاده بود! بله... اتفاقات خاصی افتاده بود اما در پیرامون خصیصین علی‌بی‌موسی الرضا و حسین‌بن علی و در خیمه علی(علیهم السلام). اتفاقات خاصی که قاطبه مردم از اونها بیخبر بودن و امروز این شمایید که با خوندن تاریخ متوجه اونها می‌شید! ای بسا که چند سال بعد هم یکی تاریخ را همراه با وقایع رخداده در خیمه غریب حسینیه امام خمینی بخواند و به مواضع شخص شما و همفکرانتان اشکال کند! که رخدادهای خاص درون خیمه را نه با چشم سر دیدید نه با چشم منطق فهمیدید...)
والسلام
 
 

پ.ن: بدیهیست که این گفت‌وگو شاهدان و نظرات دیگری هم داشت که البته فکر می‌کنم بنا به غرض انتشار، نقل همین دیالوگ دو طرفه برای مخاطبان عبور بلااشکال باشد.

و ضمنن... گویا آقای ابراهیمی هم ریشه‌ای در خاک کرمان دارد و اگرچه علت بحث ما این هم‌ریشگی نبود و نیست ولی الحال اینکه دلم از عمده هم‌محلی‌های شبکه‌های اجتماعی قانونی که می‌شناسمشان، گرفته است و برای همین عمده‌شان را (هریک به یک دلیل) بلاک کرده‌ام و این روند تا زمانی که رفتار صحیح مجازی و شبکه‌ای بودن از رفقا سر نزند، ادامه خواهد داشت...


برچسب‌ها: توافق نهایی, مواضع رهبری, خط قرمز هسته‌ای, تحلیل
+ نوشته شده در  شنبه سی و یکم مرداد ۱۳۹۴ساعت 14:32  توسط مسعود يارضوي  | 

اين «بيماري ويَني»

آه... که توافقي را امضا کرده‌اند که ديگر حتي بخيه‌هاي ديپلمات کارکشته‌اي مثل جوادآقاي لاريجاني هم به کار نمي‌آيد. (متن مصاحبه دکتر محمدجواد لاريجاني با تسنيم درباره توافق وين و متن برجام)

پ.ن: دکترجواد مي‌گويد مجلس برجام را تصويب ولي بندهايش را هم اصلاح کند!
خب اصلاً دعواي اصلي برجام در داخل ايران همين است که آقايان دولتي مي‌گويند کسي حق ندارد دست به مفاد توافقنامه وين بزند!
مجلس هم که مثل دانشجوهاي سال اولي دارد رفتار مي‌کند...
به نظر من نوشداروي اين بيماري ويني! حتي حرف‌هاي نوي جوادآقا هم نيست، بلکه تأکيد بر اين تحليل است که اين توافق هم سرنوشتي بهتر از توافقات روحاني و تيمش در سال‌هاي 82 و 83 شمسي ندارد و مي‌شکند.
اگرچه به قول جوادآقا حضرات مجلس و بقيه بايد دست از اين تسبيحات سبوح قدوس بردارند و وظايف قانوني خود را انجام دهند...


برچسب‌ها: برجام, توافق نهايي, دولت روحاني, شکست برجام
+ نوشته شده در  دوشنبه نوزدهم مرداد ۱۳۹۴ساعت 10:11  توسط مسعود يارضوي  | 

نظر علامه جوادي آملي درباره اهميت تحليل در رسانه

اين قسمت از صحبت‌هاي اخير علامه جوادي آملي درباره اهميت تحليل و تعليل در فضاي رسانه و خبر را بخوانيد (که براي دنيا و آخرت همه‌مان خوب است و نافع):

آيت‌الله جوادي آملي در بخشي از ديدار خود با اصحاب رسانه با توصیه بر وجود بخش‌های تحلیلی و تعلیلی برای دادن سبقه علمی به اخبار بيان داشت: شما باید در کنار اخبار یک بخش تحلیلی هم داشته باشید، تحلیل و تعلیل خبر یک آدم باسوادی می‌خواهد که خبر شناس باشد، صدر و ساقه خبر را بشناسد، اطلاع رسانی جزء سواد نیست، اطلاعات مانند کشکول است، تحلیل خبر، مبدأ خبر، منشأ خبر و جوشش خبر از کجا درآمده، چرا اینگونه شده، این می‌شود تحلیل و تعلیل، و گرنه فلان حادثه آنجا اتفاق افتاده برای مخاطبی که قدرت تحلیل ندارد بی ثمر است... +

 

پ.ن: با من هستيد هنوز؟! ضرورت نشر تحليل‌هاي صحيح، انديشکده، تواصي حضرت آقا پيرامون «تحليل صحيح»... آنچه آقا در ديدار با دانشجويان حجت خدايش خواند چه بود...؟!


برچسب‌ها: تحليل صحيح, رسانه, خبر, علامه جوادي آملي
+ نوشته شده در  یکشنبه هجدهم مرداد ۱۳۹۴ساعت 13:9  توسط مسعود يارضوي  | 

بسته گزارش تحلیلی خبرگزاری فارس

به نام خدا و با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد(ص)

_ فکر می‌کنم حالا دیگر یکسالی گذشته باشد از انتشار بسته‌های گزارش تحلیلی خبرگزاری فارس.

و ببخشید از اینکه طی ماه‌های گذشته، در این باره برایتان نگفتم و حرفی نزدم. چون اگر باور می‌کنید؛ نه وقتش پیش می‌آمد و نه ایضاً مصلحت بود تاکنون که عوامل پشت پرده این بسته‌ها افشا شوند!

ماجرا از اهتمام همیشگی‌ام به مسئله تحلیل صحیح و تبیین واقعیت‌ها آغاز شد و از لطف خداوند متعال و رویکرد خوب و منطقی مدیران خبرگزاری خوب فارس که به من هم اعتماد داشتند؛ کار به آنچه که در بسته‌های گزارش تحلیلی می‌بینید و خوانده‌اید، منتج شد.

از صحبت‌هایی مثل اینکه بسته خوب خوانده می‌شود و چه افسانه‌ها که مخالفان و موافقانش برایش سروده‌اند، می‌گذرم.

برای این کار تحلیلی مثل تک تیراندازها عمل می‌کنیم. خواندن و تدقیق کارمان است و تفکر در محتوایی که هر روز به واسطه یک خبر کمتر خوانده شده، قرار است به استحضار مخاطبانمان برسد؛ دغدغه‌ای همیشگی است که روز و شب ندارد برایمان.

تحلیل خودمان را هم از اصل خبر کمتر خوانده شده جدا کرده‌ایم تا چیزی به نام احترام به مخاطب با شدت بیشتری رعایت شود.

یعنی اینکه آنهایی که ما را کمتر دوست دارند، یا آنهایی که فکر می‌کنند دروغ‌گوییم یا آنهایی که خواندن واقعیت‌ها بهشان فشار می‌آورد! می‌توانند تحلیل جدا شده از خبر را نخوانند و به خواندن همان چند سطر تلخیص شده که حاصل کنجکاوی و خوانش‌های مدقّانه‌ی ما از عموم مطالب منتشره روزانه در رسانه‌های کشور است بسنده کنند.

در طول یکسال گذشته با اینکه شاید 90 درصد آنهایی که حرف‌هایمان را خواندند، معتقد بودند داریم چرت و پرت و *قینوس می‌گوییم! ولی اولاً آنچه که ناظر به آینده گفته بودیم محقق شد و چند موردش هم مانده تا محقق شود! و آنچه را هم که درباره مختصات فضای پیرامون سیاست و امنیت و فرهنگ گفتیم نیز نه تنها تکذیب نشد بلکه هر روز ادله بیشتری برای اثباتش به دست همگان رسید.

(مثل ماجرای اسلام رحمانی که توی اوج تنهایی چند بار خطراتش را توی همین بسته گوشزد کردیم و ریشخند شدیم؛ تا اینکه رهبر انقلاب به میدان آمدند و نقد تِز خطرناک اسلام رحمانی شد نقل محافل)

و لابد آنقدرها به مرز حقیقت نزدیک بوده‌ایم که در حرف‌های مخالفان و آدم‌های بی‌تفاوت نسبت به خودمان؛ کلیدواژه‌ها و مفاهیم و سوژه‌های تولیدی‌مان را بوضوح می‌بینیم؛ البته بدون رعایت حق کپی رایت!

ببخشید که شاید کمی عجیب و بدون روتوش حرف می‌زنم! اینجایی که من ایستاده‌ام رفقا، میدان جنگ است...

و توی میدان جنگ هم احتمالاً بعضی‌هایتان می‌دانید که حلوا خیرات نمی‌کنند. اینجایی که من هستم نقطه‌ی تماس واقعیت‌هاست نه تعارف و لفافه و یاوه.

در اینجا البته باید از آنهایی که حتی به حرمت یک حمایت کوچک هم لایقمان ندانستند و مهجوریت بیشتر را برایمان رقم زدند تشکر کنم و ایضاً از آنهایی که تا توانستند برای این بسته‌های بی‌ادعای تحلیلی، سنگ‌پرانی خواسته و نخواسته کردند.

و آنهایی که گفتند از 400 بسته تولیدی‌تان فقط یکی دو مورد قابل نقد است و ما آمده‌ایم که سر همان یکی دو مورد صحبت کنیم!

ما که از کویر لوت و تپه ماهورهای کشیت تا پشت میز و صندلی‌های نونوار فارس‌نیوز برامان جنگ است و مدت‌هاست که به سنگر ساختن تنهایی عادت داریم ولی فکر می‌کنم این تشکرات لازم است از آنهایی که دوست دارند چشم و دل مردم با جنجال و خبر محرمانه و نوشداروهای پس از مرگ سهراب بیشتر آشنا باشد تا تحلیل‌های ما!

و برای همین از جواب سلام ندادن گرفته تا هر کار دیگری که فکرش را بکنید، می‌کنند تا مگر این بسته‌های تحلیلی سقلمه‌ای بخورد و به صورت نقش زمین شود. تا فرق حقیقت شکافته شود.

بگذریم...

الآن که دارم این خط‌ها را برایتان می‌نویسم؛ عباس‌وکیلی معلوم نیست که بسته‌ی گزارش تحلیلی خبرگزاری فارس، همین صبح فردا هم منتشر بشود یا نشود!

یعنی در تمام طول ماه‌های گذشته هم به لطف حمایت‌ها و رفاقت‌هایی که اشاره کردم! این گنگ بودن آینده بسته‌های گزارش تحلیلی فارس با ما همنشین بوده ولی خب! از آنجا که لابد مستحضرید؛ دنیای پساتکلیف برای من و ما پر است از تفریحات رنگارنگ و خوشدلی‌هایی مثل اسب‌سواری و غواصی و غیره.

و از آنجا که ما مثل بعضی‌ها با شیر خر غسل نکرده‌ایم و دلمان برای کار و سمت تنگ نمی‌شود؛ دوران پساتکلیف برایمان با هرچیزی مساوی هست الّا با اصرار و ناراحتی و احیاناً دلتنگی.

مثل همیشه سر خود می‌گیریم و در سنگری دیگر به دنبال آسمان دگری و ماه دگری خواهیم رفت.

ان‌شاء‌الله که این برادرهای کوچکتان را دعا می‌کنید که کارهایشان مرضی رضای حضرت حق، امام عصر(عج) و رهبر معظم انقلاب قرار گیرد.

 

پ.ن: ببخشید که این قلم زهردار است و زمخت حرف می‌زند. به قول آقاجلال آل احمد، این قلم زهر نداشت ولی بس که توی تن موجودات زهردار فرو رفت، دگردیسی یافت و زهردار شد!

*قِینوس: در گویش کرمانی‌ها به معنی حرف لغو و یاوه


برچسب‌ها: بسته گزارش تحلیلی خبرگزاری فارس, تحلیل صحیح, تحلیل روزنامه‌ای, واقعیت
+ نوشته شده در  شنبه دهم مرداد ۱۳۹۴ساعت 17:7  توسط مسعود يارضوي  | 

بصیرتی که نافذ نباشد

_می‌دانید رفقا...! اینکه همگی دنبال بصیرت هستیم چیز خوبیست اما کافی نیست.

بصیرت باید «بصیرت نافذ» باشد. نافذ نباشد اگر می‌شود همین که بعضی‌ها جز اِکو بودن برای صحبت‌های رهبری و ریشیر عکس حاج قاسم و چند قربان صدقه موزون برای اهلبیت(س) چیز دیگری توی چنته‌شان یافت نمی‌شود. و ایضاً سالی چند بار سر دادن شعار مرگ بر آمریکا و محکم کردن عکس‌های رهبری روی میزهایشان... و آخر سر هم یا فتنه توی کشور رخ می‌دهد یا اینکه همه در مقابل یک توافق بد سکوت پیشه می‌کنند و اثبات بد بودنش برایشان سخت است.

از من اگر یکی بپرسد بصیرت نافذ یعنی چی؟! می‌گویم: یعنی بصیرتی که در بزنگاه مقرر، به بهترین شکل عمل کند و کمک به اسلام ناب داشته باشد.

به زعم من، خیلی از آنهایی که توی سقیفه بودند هم به افضل بودن امیرمؤمنان علی(ع) ایمان داشتند و حتی از روی استدلال هم می‌توانستند این اعتقاد را اثبات کنند؛ اما از آنجا که بصیرتشان نافذ نبود؛ نه تنها نفعی به اسلام ناب نرساندند بلکه موجب اضرار هم شدند.

«کان عمنا العباس نافذ البصیرة...»


برچسب‌ها: بصیرت, بصیرت نافذ
+ نوشته شده در  چهارشنبه هفتم مرداد ۱۳۹۴ساعت 12:56  توسط مسعود يارضوي  | 

آتش در خرمن توافق بد

به نام خدا و با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد

_ رفقای خوبم، این ماجرای «تصویب متن جمع‌بندی هسته‌ای» که حضرت آقا(حفظه) این دو سه روزه چند بار بیانش کرده اند را اصلاً دستکم نگیرید و هرطور می توانید تبدیلش کنید به مطالبه.

راستش این است که مذاکره خواهان از اول هم طوری پازل این توافق را چیدند که عنان کار اصلاً به دست مجلسی ها داده نشود و برای همین است که در متن منتشره از این توافق بد! دائم می خوانید ایران، ایران ایران! و نمی خوانید دولت ایران، دولت ایران، دولت ایران!

از قبل و بعد از توافق هم زمزمه ها این بود که مجلس اساساً قرار نیست دیگر چیزی را تصویب کند بلکه همان مصوبه طرح الزام دولت را که گذرانده کافیست و زین پس فقط باید تطابق متن توافق را با این مصوبه بسنجد و تمام!

صحبت های نماینده ها را هم اگر شنیده باشید؛ انگاری بعضی هاشان این واقعیت تلخ را پذیرفته بودند.

شورایعالی امنیت ملی هم در کشور ما به چندتا دلیل، کارهایی نظیر وتوی توافق دولت را انجام نمی دهد. یعنی اینکه بعضی آقایان از این می گفتند که مجلس باید توافق را تطبیق بدهد و شورا هم بررسی‌اش کند؛ فی الجمله یعنی هیچ!

گرفتید نکته را؟!

یعنی اینکه حضرت آقا با طرح مسئله «ضرورت تصویب توافق» که حضرات به زعم خودشان چالش کرده بودند و تمام! آتشی به خرمن آمریکادوستان انداخته‌اند و مابقی قصه تکلیف مجلسی ها و رسانه ای ها و شما گرامیان است.

فقط این میان یک نگرانی بزرگ وجود دارد و آنهم اینکه نکند طرح الزام هسته ای که چندی قبل با انجام اصلاحاتی خاص! به تصویب رسید؛ دست مجلسی ها را برای بررسی مطلوب ببندد و کار را به جای دیگری بکشاند...


برچسب‌ها: توافق نهایی, مذاکرات وین, برجام, دولت یازدهم
+ نوشته شده در  شنبه بیست و هفتم تیر ۱۳۹۴ساعت 16:47  توسط مسعود يارضوي  | 

توافق وین به زبان ساده

به نام خدا و با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد

_ توافقی که دولت روحانی با کشورهای 1+5 در وین قول انجامش را به هم دادند به زبان ساده می شود چیزهایی که در ادامه می نویسم...

یکم: بر طبق این توافق تعداد زیادی از تحریم های تأثیرگذار علیه مردم ایران باقی می ماند و تعدادی هم که قرار شده صرفاً تعلیق شوند را «باید بمانید تا بیاید»! به این معنی که ان شاءالله طی چند سال آینده اگر همه چیز روی روال باشد؛ این تعلیق آنهم بصورت قطره چکانی اتفاق خواهد افتاد.

دوم: ما در این توافق باب مذاکره درباره سایت های نظامی مان را باز گذاشته ایم. اگر هم جایی اختلاف پیش بیاید کار به یک هیئت میانجی واگذار می شود که توافق درباره فرجام این مسئله سکوت دارد اما نکته آنجاست که یادمان باشد مرجع راستی آزمایی رفتار ما آژانس اتمی تعیین شده و بنابر یک اصل ریاضی ساده؛ آژانس از هر کار ما ناراضی باشد اتفاقات بدی رخ خواهد داد!

سوم: ما در این توافق و بر اساس متنی که ظریف و موگرینی خواندند؛ تلویحاً پذیرفته ایم که تا قبل از این دنبال سلاح اتمی بودیم اما از این به بعد دیگر نیستیم.

چهارم: مرکز غنی سازی فردوی ما عملاً به یک سایت تحقیقاتی (مثل همان آزمایشگاه های معروف دانشگاه هایمان) تبدیل می شود و رآکتور اراک هم بازطراحی می شود.

پنجم: اینکه قرار بود تمام تحریم ها در هنگام امضای توافق لغو شوند، اینکه قرار بود توافق چند مرحله ای نباشد و ایضاً قرار بود بحث بازدید از سایت های نظامی کأن لم یکن باشد؛ هر سه مسئله محقق نشدند و به بیان دیگر اینکه خطوط قرمزمان شکست!

ششم: رفقای خوبم، این توافق لعنتی، برگردان موسع بیانیه لوزان یا همان توافق لوزان است که فکت شیت صحیح آمریکایی ها مفسر آن شد. کسی اگر واقعاً می خواهد بداند چه دادیم و چه گرفتیم لطفا سری به فکت شیت آمریکایی توافق لوزان بزند. (سر امواتتان هم گیر ندهید که چرا می گویی حرف آمریکایی ها درست است! بزرگ شده باشید و درست فکر کنید لطفاً)

هفتم: کسی لطفا نگوید چرا رهبری به مذاکره کننده ها خسته نباشید گفته اند و یا چرا هیچ نمی گویند؟!

جواب ساده است... اولاً انتظار دارید رهبری چه بگوید؟! (و یا در کارنامه رهبری و یا امام راحل و ایضاً ائمه هدی(س) در این موارد چه برخورد غیر قابل پیش بینی را دیده اید که اکنون خواهان آنید؟!)

و ثانیاً اینکه رفقای خوبم، رفتار رهبری تابعیست از رفتار و نظرات صحیح خواص کشور. وقتی که آقایان جلیلی و حداد و لاریجانی و صفار هرندی و زاکانی و قالیباف و فدایی و غیره 2 سال است سکوت اختیار کرده و در بهترین حالت در لفافه و یا بدون تکرار و دفعتاً حرف می زنند انتظار دارید رهبری چه بکند جز همین سکوت و همراهی های نرم و انتظار برای یک لحظه بموقع برای زدن رکب منطقی بمنظور حفظ دستاوردهای کشور. (همان کاری که رهبری در سال 83 و 84 کرد)

هشتم: کسی لطفا نگوید چرا خبرگزاری ها و چهره های کشور دارند بصورت علنی یا تلویحی از توافق حمایت می کنند، چرا به آن می گویند توافق خوب! چرا اصلاً به آن نمی گویند توافق و چرا می گویند جمع بندی اولیه و از این سوال ها.

پاسخ آنجاست که کم نبوده است در تاریخ که همه از یک امر غلط دفاع کرده اند یا نسبت به امر درست سکوت اختیار کرده اند و غیره... ضمنن تر اینکه این روزها فریاد تک و توک خواص هم بگوش می رسد ولی چه سود که کم رمق است و میان این غبار بدعملی، صدا و تحلیل درست آنها شنیده نمی شود. البته گاهی هم مصلحت است که همه سکوت کنند یا تمجید کنند.

و نهم: عزیزان من، چندان هم نگران نباشید... از قدیم گفته اند سنگ بزرگ علامت نزدن است.

توافق دولت روحانی و کشورهای 1+5 در وین آنقدر تودرتو و گنده و لایتناهی است که اگر به آدمی باسابقه اجرایی و مدیریتی نشانش بدهید؛ منصف باشد اگر، یقیناً مکان لمس دستاوردهای توافق را «قله قاف» اعلام خواهد کرد.

تازه ماجرا وقتی خوشمزه تر می شود که بدانیم باید برای تمام این اجرائیات پیچاپیچ و در هم تنیده؛ یک قاضی بهانه گیر بدسابقه یعنی آژانس اتمی هم باید نظر بدهد و البته تمام موارد را تأیید کند.

و تمام اینها یعنی اینکه نگران نباشید چون این توافق اعلامی یقینا میراست و تجربه سال 83 که تیم روحانی همین کارها را کرد، شکست خورد اما درس نگرفت؛ باز هم تکرار خواهد شد. باشد که این بار را درس بگیرد.

 

پ.ن: می خواستم صد بند دیگر هم بنویسم ولی خستگی مجالم نمی‌دهد.

خواستم بگویم پابوس حضرت رضا(ع) رفتن که هنر نیست. نادرشاه و آقامحمدخان و سایرین هم می‌رفتند.

خواستم بگویم اگر ارزنة‌الروم میرزا تقی خان خوب است به این خاطر است که 200 سال پس از امضای آن هم هیچ عقلی سلیمی نمی گوید قرارداد میرزا خوب نبود! به سخن دیگر اینکه امیرکبیر شدن خوب است به این شرط که در همان زمان حیاتت، نشود اثبات کرد پای توافق بد را امضا کرده‌ای! بعد هم خودت ابراز نگرانی بکنی که نکند تاریخ قضاوت اشتباه بکند...

خواستم بگویم خائن بودن یک چیز است، خیانت متدینین یک چیز دیگر. این جمله حضرت آقا را بخوانید: «بنده یک زمانی در زندگی امیر المومنین(ع)در دوران تقریبا پنج ساله ی آن بزرگوار و آن چه پیش آمد،یک مطالعات وسیعی داشته ام  که آن چه می توانستم از این مطالعات به عنوان جمع بندی به دست بیاورم این است که تحلیل سیاسی ضعیف بود.البته عوامل دیگری هم وجود داشت،در درجه ی بعد، اما مهمترین  مسئله این بود . و الا خیلی از مردم هنوز مومن بودند و مومنانه در پای هودج ام المومنین به دلیل تحلیل غلط در مقابل علی(ع) جنگیدند و کشته شدند.»

خواستم بگویم یک افسانه قدیمی اروپایی هست که یک نفر برای هرکس نی‌لبک می زد؛ شنونده عاشقش می‌شد و آنوقت آن نی‌لبک زن، عاشقش را به دنبال نوای خوشش می کشاند توی رودخانه و غرقش می کرد. عاشق آمریکا و شیطان بزرگ شدن فرجامی غیر از غرق ندارد، خواه من و شما باشیم، خواه کسانی در دولت، خواه کسانی در هرجای دیگر.

خواستم بگویم...


برچسب‌ها: توافق هسته‌ای وین, اعلام جمع‌بندی مذاکرات در وین, دولت روحانی, 1
+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و چهارم تیر ۱۳۹۴ساعت 11:23  توسط مسعود يارضوي  | 

آهای نسل‌های آینده... از رنجی که در توافق هسته‌ای بردیم

به نام خدا و با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد

سلام نسل‌های آینده...

که فکر می‌کنم الان یا خیلی کوچولو هستید و یا شاید دبیرستانی باشید و از دو، سه سال بعد وارد دانشگاه بشوید...

الآن که دارم این متن را برای شماها می‌نویسم؛ موسم مذاکرات دولت یازدهم ایران با کشورهای 1+5 در وین است و هنوز هم خبری از اعلام توافق نهایی میان طرفین نیست.

خبری نیست ولی خواستم بهتان بگویم اگر خبری شد و احیاناً توافق را اعلام کردند؛ بعدها که داشتید درباره این قضیه فکر می‌کردید و اسنادش را می‌خوانید؛ لطفا یکوقت فکر نکنید که ما بچه بسیجی‌ها و رسانه‌ای‌ها و خواص کشور احیاناً گاگول و بی‌غیرت بودیم که چنین توافق تلخی به کشور تحمیل شد.(اینکه چرا می‌گویم تلخ و تحمیل را دیگر باید به نوشته‌های قبلی‌ام برگردید!)

نه رفقا... ما هیچکدام از اینها نبودیم و گلویمان پاره شده و قلم‌هایمان شکست و بی‌رمق شد بس که گفتیم و نوشتیم درباره عدم امکان عقلی چیزی به نام توافق نهایی ایران با آمریکا.

و مردیم بس که با اینکه بعضی‌هامان بچه‌های سرراهی نظام بودیم ولی داد زدیم و هوار کشیدیم که افکار عمومی باید بدانند آزموده را دوباره آزمودن خطاست.

هِی توافق بی‌دستاورد موقت ژنو در سال 92 را به رخ مردم کشیدیم و هی به گوش دولت خواندیم که شماها دارید با نگاه کدخدامنشانه و با فرمول آمریکا مذاکره می‌کنید و این یعنی حتی اگر توافق هم بشود اما می‌شکند!

ولی چه کنیم نسل‌های آینده...

چه کنیم که شماها الآن که دارید این نوشته‌ها را می‌خوانید شاید متوجه نشوید اینکه ما اسیر یک مشت پیرمرد شکم‌گنده‌ی دنیازده بودیم که جوانانه دل به آمریکا سپرده بودند و نه تنها می‌ترسیدند از این هیولای پوشالی بلکه می‌مردند برایش و فکر می‌کردند ماها خریم و نمی‌فهمیم این عشق و علاقه‌ی جوانانه را.

دردسرتان ندهم نسل‌های آینده که ما، هم از دست پیرمردهای بد کشیدیم هم از دست پیرمردهای خوب اما احمقی که سررسید به دست در اینجا و آنجا ما و تحلیل‌های درستمان را اَخ می‌کردند و به دنبال خبرهای محرمانه بودند.

یعنی آنقدر اَخمان کردند که مثل جودی آبوت شدیم بچه‌های سرراهی و فقط به سایه‌ی رهبرمان که بالا سر مای دیروز و شمای امروز بود و هست دلخوش کردیم.

البته فکر می‌کنم الآن که دارید این نوشته‌ها را می‌خوانید؛ به مدد همان سایه‌ای که گفتم! ثمره‌ی کارهای ما سر راهی‌ها را هم به عینه می‌بینید که به لطایف‌الحیل و هرجوری بود، نگذاشتیم این مملکت نه از انرژی هسته‌ای محروم شود نه به کرنش ذلیلانه جلوی آمریکا متهم.

و البته به همان پیرمردهای بد و خوب هم دائماً گفتیم که چه با خباثتتان و چه با سررسید‌های خبر محرمانه‌تان! باید بشنوید این حرف قاطع و مدلل ما را که این توافق حتی اگر امضا هم بشود؛ خواهد شکست.

خلاصه که نسل‌های آینده‌ی عزیزم! سر جدتان اگر خواستید تاریخ بخوانید و یا اگر احیاناً پشت یک تریبون دانشجویی کلی شور گرفتید یا اینکه توی صفحه اجتماعی‌تان خیلی احساساتی شدید؛ لطفاً کارتان با دقت باشد و گتره‌ای و از سر کم‌خوانی و کم‌دانی و بدفهمی چیزی را تحلیل نکنید.

و بدانید که ما مواظبتان بودیم و دوستتان داشتیم و البته بی‌غیرت و بی‌بصیرت هم نبودیم.

خداحافظ...


برچسب‌ها: توافق نهایی, مذاکرات هسته‌ای, تحریم‌ها, شکست توافق نهایی
+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و دوم تیر ۱۳۹۴ساعت 20:32  توسط مسعود يارضوي  | 

«شکست»؛ تحلیلی بر توافق نهایی منهای دستاوردهای ملموس

به نام خدا و با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد

ـ بيتاب و خسته‌ام ولي آنچه در اين روزهاي وين مي‌گذرد؛ تکليف را بر چون مني واجب کرده شايد که جداي از بسته‌هاي تحليلي و صحبت‌هاي با دوستان، باز و در اینجا هم برايتان بگويم دقيقاً در ماجراي هسته‌اي چه خبر است؟!

همانطور که پیش‌بینی می‌شد و عباس‌خان عراقچي هم اخيراً اعلام کرد؛ بحث امضاي توافق کأن لم يکن شده است.

به سخن ديگر اينکه طرف آمريکايي متني توافقي و بي‌امضا را به دولت روحاني تحميل کرده است که گويي هدف اصلي‌اش نشان دادن رويي ديگر از «در باغ سبز» به افکار عمومي ايران است.

تا به مردم گفته شود که آي مردم، ما بر سر اين موضوعات با اين نتايج خيلي خوب! توافق کرده‌ايم اما «موانع» داخلي در ايران! نمي‌گذارند اين قدم‌ها برداشته شود... ديگر ريش و قيچي دست خودتان.

رفقاي خوبم، طي دو و نيم سال گذشته اگر با محتواي تحليلي اين وبلاگ درباره مذاکرات هسته‌اي دولت روحاني با 1+5 همراه بوده باشيد يقيناً خوانده‌ايد حرف‌هايم را که همواره تأکيد کرده‌ام چيزي به نام توافق ميان ايران و 1+5 ممکن و ميسور نيست و اگر هم چيزي امضا يا اعلام بشود حتماً دچار ميرايي خواهد بود و خواهد شکست.

الآن هم عرضم همين است که حتي اگر چند روز ديگر يا حتي تا ساعاتي ديگر، دود سفيد از پشت بام مذاکرات وين به هوا برخاست؛ کسي اسير اِغواي جماعت اصلاح‌طلب و آنهايي که 2 سال است جيغ‌هايشان را براي هيچ هم حتي حبس کرده‌اند؛ نشود.

اين توافق، حتي اگر هم اعلام بشود؛ اولا همانند توافق موقت ژنو کاملاً بی‌دستاورد خواهد بود و ثانیاً همین توافق بی‌دستاورد هم خواهد شکست و درست مثل تجربه سال 83 و بيانيه سعدآباد از بين خواهد رفت.

فقط عرضم اين است که در اين ميانه تا مي‌توانيد بصورتي مدلل و محکم و اصولي، از دروغ بودن باغ سبزي که اين همه مدت؛ عده‌اي به مردم وعده دادند، بگوييد و با قول سديد بيان کنيد که بزرگنمايي تحريم‌هايي که هيچگاه اثري بيش از 30 درصد بر اقتصاد کلان ايران نداشته‌اند؛ مهملاتي بود که عده‌اي در داخل و خارج ايران بافتند تا به زعم خود؛ پروژه‌ي شوم «اوکراينيزه کردن ايران» و براندازي به بهانه ارتقاي سطح معيشت را اجرایی کنند.

مهملاتي که فکر مي‌کنم باطل بودنشان حالا ديگر با ماجراي «ربط داده شدن آب خوردن به تحريم‌ها»! بر بچه و بزرگ هم مکشوف شده باشد.

عزيزان من، تا مي‌توانيد از رمق اين فتنه اقتصادي که کشور را تهديد مي‌کند به هر صورتي بکاهيد و به قدر رسا بودن فريادتان، واقعيت‌هاي کشور را که برخي اصلاح‌طلبان تلاش کرده‌اند با شکم‌هاي گنده و تن‌هاي فربه‌شان آنها را بپوشانند؛ مکشوف کنيد و در مقابل ديدگان مردم و اطرافيان قرار دهيد.

و ضمنن این را هم بدانید که متدین و امین و غیور بودن؛ دلیلی بر خیانت نکردن نیست و فراوان بوده‌اند در طول تاریخ کسانی که امین و متدین بوده‌اند اما مرتکب خیانت نادانسته و انحراف و تصمیمات اشتباه هم شده‌اند.

باشد که خداوند رحمان از همه‌ي ما در حفظ کردن ميراث امام و شهدا و دلسپاري به ولايت فقيه قبول کند.


برچسب‌ها: توافق نهایی, مذاکرات هسته‌ای وین, دولت یازدهم, محمدجواد ظریف
+ نوشته شده در  دوشنبه پانزدهم تیر ۱۳۹۴ساعت 15:16  توسط مسعود يارضوي  | 

تحلیلهایی برای سرانجام پرونده "توافق نهایی ایران و غرب"

به نام خداوند متعال و با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد

_ مذاکرات هسته ای ایران و غرب وارد پروسه ای به نام "نهایی" شده است.

فازی که بر اساس اظهارات رئیس جمهور، وزیر خارجه و عددی دیگر از دیپلماتها، قرار است طی آن سوالات غرب از فعالیتهای هسته ای صلح آمیز جمهوری اسلامی ایران پاسخ داده شده! و در انتها نیز تمامی تحریمها! لغو شوند.

اجازه بدهید با اشاره به تحلیلها و تأکیدات قبلی ام پیرامون توافق ژنو و ماجرای مذاکرات هسته ای وارد فرایند تحلیلی بشویم.

آنجا که 5 ماه قبل در تحلیلی عرض کردم که آمریکا در قبال دولت جدید ایران، نرمش ها و رامشگری هایی را به خرج خواهد داد و برخی از تحریم ها را نیز لغو می کند تا اینکه بحث "موانع" بروز خواهد کرد و عده ای در داخل و خارج، اینگونه شروع به پروپاگاندا می کنند که کسانی نمی گذارند تحریم ها لغو شود و موانعی در این راه هست.

و همچنین در یادداشتهای دیگری تصریح کردم که این موانع، مقولاتی مثل حمایت ایران از حزب الله، توانمندی های علمی و دفاعی ما و مسائلی از این دست هستند و بر این نکته هم الحاح ورزیدم که اساساً تحریم ها در صورت کلی خود هیچگاه لغو نخواهند شد. +

 

*بروز مسئله ای به نام "موانع" در فرایند مذاکرات/کارکرد "موانع" چیست؟

اکنون چند هفته از توافق بی دستاورد ژنو میان ایران و کشورهای 1+5 می گذرد.

بحث موانعی که نمی گذارند توافقات اصلی و نهایی حاصل شوند! در بیان و حتی در لفظ! صحبتهای مقامات آمریکایی و البته عددی از...(ادامه مطلب)


برچسب‌ها: توافق نهایی ژنو, تحریمهای ایران, مذاکرات هسته ای, اوکراین
ادامه مطلب
+ نوشته شده در  پنجشنبه یکم اسفند ۱۳۹۲ساعت 22:16  توسط مسعود يارضوي  | 

بدرود یانوکویچ

دولت اوکراین سقوط خواهد کرد به نظر من.

در واقع اگر زمین بازی عوض نشود، رئیس جمهور یانوکویچ به دلیل سبک بازی پر اشتباهش در برخورد با اغتشاشگران، دو راه بیشتر، باقی نگذاشته است.

اول سقوط و دوم تن دادن به خواسته های اغتشاشگران.

و باز هم با تحلیل خودم باید بگویم که دولت روسیه و پوتین هم برای حمایت از یانوکویچ کاری از پیش نخواهند برد.

دلایل من هم باشد برای بعد...


پ.ن: اگر این تحلیل محقق بشود؛ به نظرم، تحلیل ماهیت رخدادهای این روزهای میدان استقلال کی اِف که بعداً خواهمشان گفت، شنیدنی تر باشد. 

رخدادهایی که بعنوان مدل اجرا می شوند تا در فرایند احتمالی اوکراینیزه کردن ایران ما و بحث سابوتاژ اقتصادی مورد استفاده قرار بگیرند!


برچسب‌ها: اوکراین, اغتشاش, تحریم, اقتصاد
+ نوشته شده در  پنجشنبه یکم اسفند ۱۳۹۲ساعت 10:38  توسط مسعود يارضوي  | 

راهبردهایی برای فردا

به نام خدا و با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد


_ من از بابت فعالیتهای سایت جماران و رویکردهای سیدحسن آقای خمینی نگرانم.

به قول حضرت حافظ: "نمی شنوم بوی خیر از این اوضاع"

نمی شود یک "بلاگ – مدیا" به اسم جماران و با مدیریت سیدحسن آقا، از صبح تا شب به صورت کنایه وار در حال امام سازی! باشد و درباره رویکردهای نظام و رهبری هم بدون اسم بردن! و با نیش و کنایه صحبت کند و بعد هم ما متوجه نباشیم که این رسانه چه اهداف خاصی دارد و چه فرایند سوئی در حال بروز است؟!

اینکه می گویم: "امام سازی" بخاطر این است که جمارانی ها فی الجمله یکجوری درباره امام راحل ما مطلب منتشر می کنند که تو گویی امام(ره) نبود که می فرمود: "آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند" و مهمترین مسئله و دعوای امام راحل هم "اسلام ناب" نبود! و ایضاً "ولایت فقیه" را هم لابد ما بوده ایم که وارد ساحت نظام جمهوری اسلامی ایران کرده ایم و حضرت امام(ره) در این زمینه نظر خاصی نداشته اند!

البته "جماران" به نظر من کرامات خطرناک دیگری هم دارد که توضیح و بیان نتیجه آنها باشد برای وقتی دیگر.

کراماتی از جمله اینکه آقای عارف در همین سایت فرمودند "به دانشجوی پرخاشگر هم نیاز داریم" و یا فلان نماینده مجلس ششمی هم در ساحت سایت جماران بود که در مضمون گفت دیدگاه امام(ره) نسبت به اسلام با دیدگاه حوزه علمیه متفاوت بوده است! و ایضاً این هم خانم ابتکار بود که در همین سایت جماران و به تبعیت از نعیمه اشراقی، دختر عمه حسن آقا!، افاضه کرد که چادر نماد زن مسلمان نیست!

 


_ تحلیلم این است که به دلایلی، جمع خارج نشین مزروعی و مهاجرانی و گنجی قابلیت زیادتر شدن و عضوگیری از میان برخی تازه واردها! را دارد.

معتقدم خون عددی از این تازه واردها، به هیچ وجه از خون آن 3 نفر و اذنابشان رنگینتر نیست و نشانه هایی هم وجود دارد که این "عده" مجبورند یک روز حرفهایشان به ما و نظام را از جایی خارج از سرزمین ایران بزنند و یا اینکه پشت میز دادگاه شاهد اعترافاتشان باشیم.

از نشانه های این عده کمتر از انگشتان یک دست! تمایل به تسلیم در مقابل هژمونی آمریکا، کراوات، اعتراض به فیلترینگ و تأکید بر تأثیرگذار بودن تحریمهاست.

بیش از این نمی شود و نباید نوشت.

پ.ن: کسی نگوید "حالا که چی؟!"

حالا اینکه تلاش کنید در مقابل رویکردهای غلط این "عده" موضع بگیرید و به صورت اصولی نقدشان کنید تا اثر کارهایشان و حرفهایشان کم بشود و وقتی هم احتمالاً به سرنوشتی که گفتم، دچار شدند؛ اثری نداشته باشند.

و البته شما هم به تکلیفتان در قبال نظام و انقلاب و خون شهدا عمل کرده باشید.

 


_ به نظر من، اصلاح طلبان حمایتهای اجباری و ریاکارانه خود از دولت آقای روحانی را در فرایندی به "حمایتهای مشروط" بدل می کنند.

شما فکر کرده اید این جماعت از کسی که نمی تواند حصر موسوی و کروبی را بشکند، درباره 18 تیر موضع صریح ولایی گرفته، یکبار هم نگفته اصلاح طلب است، عضو یک تشکل سیاسی اصولگرا بوده و رخداد 9 دی را مطلوب می داند، می گذرند؟!

و برای همین است که می گویم حمایت های این روزهایشان ریاکارانه است.

امیدوارم آقای روحانی طوری بازی کند که در روزگار مشروط شدن حمایت های اصلاح طلبان (که البته اجرای شرطهایشان برای آقای روحانی ناممکن است) کُمیتش تندتر از آنها بدود.

اصلاح طلبها که رابطه الآنشان با دولت مثل رابطه ازدواج موقت! است، پس از طی شدن چرخه حمایتهای تصنّعی و ورود به فاز حمایت های مشروط؛ بین خودشان راهبرد "عبور از روحانی" را در پیش خواهند گرفت و آنوقت است که آقای روحانی دیگر هیچ صدای به به و چه چهی را از روزنامه های اصلاح طلب نخواهد شنید.

پ.ن: آنهایی هم که می گویند: "حالا که چی؟!" حواسشان باشد که اگر تلاش کنند واقعیتهای این حمایتهای تصنّعی برای دولت آشکار شود! آنوقت است که اولاً آقای روحانی دیگر به منتقدان اصولگرایش نمی گوید: "کم سواد"! و ثانیاً میتوان به دلیل ایجاد فضای واقع بینی و شکست پوپولیسم اصلاح طلبانه، انتظار عملکرد بهتری را در حوزه های مختلف از دولت داشت.

البته من بعید می دانم آقای روحانی این حرفهای ما را باور کند ولی نکته ی ماجرا، عمل به تکلیف است و آگاه کردن همه از واقعیت های صحنه...

+ نوشته شده در  شنبه بیست و ششم بهمن ۱۳۹۲ساعت 10:53  توسط مسعود يارضوي  | 

تحریم فوبیای این آدمها

به نام حضرت دوست و با سلام و صلوات بر حضرت محمد و خاندان پاکش


این چهار بند را بخوانید:

 

1_ "در شرایط شعب ابی طالب هستیم"

 

2_ از تیرماه ۲ سال گذشته تا چند هفته قبل آمریکا اجازه نداده است کشتی های کشورهای خارجی در اسکله از ما نفت بخرند/ در اثر تحریمهای نفتی آنقدر بر دولت دهم فشار وارد می شد که گاهی وزرای اقتصاد و نفت دولت دهم در مجلس گریه می کردند/ بالاتر از تحریم های نفتی، تحریم های بانکی است که نمی توان مبلغ ناچیز فروش نفت خود را به کشور بازگردانیم.

 

3_ تحریمها شدیدترین برخورد دشمن هستند/ شرایط فعلی از دوران 8 سال دفاع مقدس سخت‌تر است.

 

4_ تحریم‌ها با هدف جلوگیری از گردش مالی جمهوری اسلامی به مرحله اجرا درآمدند/ حتی نمی‌توانیم نفتمان را بفروشیم، دارو بخریم و کالایمان را حمل کنیم.

***

فکر نمی کنم یکسان بودن محتوای هر چهار بند فوق و البته تحلیل غلط مستتر در آنها که معتقد است "تحریمها خیلی! تأثیرگذارند"؛ نیازی به اشاره و توضیح داشته باشد.

این 4 بند را به ترتیب آقایان بهمنی (مدیر کل سابق بانک مرکزی در دولت دهم)، سیدمحمود نبویان (نماینده مجلس و عضو جبهه پایداری)، رحیمی (معاون اول رئیس جمهور سابق) و حرفهای بند چهارم را یکی از مقامات بلندپایه دولت فعلی در مقاطع مختلفی از دو سال گذشته تاکنون بیان کرده اند.

همچنین قابل ذکر است که بندهای 2 و 4 در همین دو، سه هفته اخیر از سوی آقای نبویان و آن مقام دولتی در فضای افکار عمومی کشور بیان و منتشر شده اند.

ببینید عزیزان من، اینکه افراد اشاره شده در بیان این حرفها پیرامون تحریمها و تأکید بر تأثیرگذاری زیاد! آنها تعمّد داشته اند یا سهواً گفته اند هرگز محل بحث ما نیست.

محل بحث اینجاست که...


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و سوم بهمن ۱۳۹۲ساعت 21:36  توسط مسعود يارضوي  | 

حرف‌هاي رهبر و آن سه گروه

به نام خداوند رحمان و با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد


_ حرف‌هاي اخير حضرت آقا در جمع همافرها به نظر من جاي تأمل خيلي زيادي از سوي همه ما دارد.

جاي تأمل بيشتر از اين لحاظ كه اين حرفهاي مهم در يك بزنگاه مهم ايراد شدند و مقام معظم رهبري طبق معمول با يك تيزبيني و تفرّس خردمندانه،‌ خط مشي هايي را براي همه ترسيم كردند كه به نظر من اگر هر يك از ما به فراخور وظيفه اي كه داريم به آنها عمل نكنيم؛‌ دورنماي شرايط كشور در قسمت‌هايي با چالش مواجه خواهد شد.

از آن "همه"‌اي كه در بالا توضيح دادم؛ اشاره به سه طيف به نظرم ضروري است:


اول: دولت

مقام معظم رهبري در صحبت‌هاي ديروزشان به نظر من ابعاد ديگري از بحث سابوتاژ اقتصادي را مورد اشاره قرار دادند و به دولتي‌ها با كنايه گفتند كه تحريم‌ها يك تئاتر مضحك است و "راه حل مشكلات اقتصاد،‌ برطرف كردن تحريم نيست"

البته همه ما مي‌دانيم كه به هر حال بخش كوچكي از مشكلات هم به توطئه‌هاي خارجي مربوط است ولي به هر حال جان كلام رهبر اين است كه مواظب باشيد موازنه تحليلي ماجرا به سمت با اهميت‌تر بودن تئاتر تحريم‌ها خم نشود.

همچنين معظم‌له در صحبت‌هاي خود مقولات مهمي را هم پيرامون بحث "سازش" مطرح كردند كه به نظر من گزينه بسيار مهم و قابل توجهي براي دولت است.

دقت شود كه كسي معتقد نيست كه خداي نكرده دولت معتقد به سازش! است.

خير! بحث اصلي ما و البته جان كلام حضرت آقا ماجراي "تحليلهاي غلط" است كه ممكن است سبب شود تا افرادي، به موافقتنامه‌هاي مقطعي و نشستن پاي ميز مذاكره با غرب؛ بيش از اندازه دلخوش كنند و اين دلخوش كردن يقيناً ثمرات تلخي خواهد داشت. (كما اينكه در ماجراي اقدامات نابجاي نيويورك و بيانيه اقدام مشترك ژنو داشت!)


دوم: جبهه پايداري

بحث مهم ديگري كه در بيانات رهبر معظم انقلاب، مايلم آنرا مورد اشاره قرار بدهم بحث اشاره رهبر به منتقدان است.

و البته از اين حيث هم به جبهه پايداري اشاره مي‌كنم چون افراد وابسته به طيف مذكور، بدترين حمايت‌ها را در اوان كار و ايضاً بدترين انتقادها را در روزهاي كنوني از دولت مطرح كرده‌اند.

حضرت آقا در صحبت‌هاي خود در جمع همافرها ضمن برشمردن مؤكداتي پيرامون رفتار منتقدان و دولت،‌ اين جمله را به كار بردند كه "همه ملاحظه‌ي يكديگر را بكنند"

منهاي اينكه من اساساً معتقد هستم شناخت انتقاد منصفانه از غير منصفانه تقريباً غير ممكن و مثل تلاش براي شناخت سطح ولايتمداري افراد! است؛ (مگر اينكه افراد خودشان اعتراف كنند و يا اينكه انتقاد و ولايتمداري آنها توسط اهل فن شناخته شده و داراي سابقه درست در شناخت مورد مناقشه قرار گيرد) اما با اين وجود پيدا كردن درك از مقوله‌اي به نام "ملاحظه‌ي يكديگر" كار چندان سختي نيست.

در واقع با عنايت به مؤكدات رهبري، ما همانگونه كه از دولت انتظار نداريم كه به منتقدان برخي اقدامات خود بگويد:‌"كم سواد"، از جبهه پايداري هم انتظار نداريم كه يكهو به صحنه بيايد و به برخي از اقدامات و گفته‌هاي دولتي‌ها نسبت "سازش" و يا "دروغ" بدهد.

دقت شود كه جبهه پايداري تا همين چند وقت قبل معتقد بود دولتي بر سر كار آمده كه مجبور است هواي خط رهبري را داشته باشد و ولايتمداري آقاي روحاني بيشتر از قاليباف است و غيره... اما اكنون به صحنه آمده و انتقاداتش را با اين جملات ناخوب به زبان مي‌آورد كه به نظر من هر دو غلط است.

ضمن اينكه بايد توجه داشت كه فرض بر اينكه جبهه پايداري در جايي هم انتقاد درستي دارد؛ بايد آنرا با كلمات درستي بيان كند و ماجراي مشهور "بفرما و بنشين"! را رعايت كند نه اينكه يك روز بگويد ما اگر روحاني را مي‌شناختيم به او رأي مي‌داديم! و يا "روحاني هيچوقت دچار افراط نمي‌شود!" و روز ديگر هم به صحنه بيايد و صريحاً به دولتي كه قرار است 4 سال بر مسند امور باشد، بگويد دروغگو! و يا بياييد، ببينيم شما بي‌سواديد يا ما؟! +


و سوم: جنبش دانشجويي و آقاي دكتر زيباكلام

حوالي شش ماه قبل بود كه در تحليلي متذكر شدم به نظر من افكار دكتر مطهري و دكتر زيباكلام وارد مرحله‌اي شده است كه بايد فعالان سياسي و رسانه‌ها آنها را بصورت جدي نقد كنند.

دقت شود كه من از آنهايي نيستم كه علي مطهري را بي بصيرت مي‌دانند و يا معتقدند كه حرف‌هاي صادق زيباكلام جواب ندارد!

خير! من معتقدم كه سطح بصيرت آدم‌ها را با دماسنج اين و آن نمي‌شود اندازه گرفت و همچنين هر حرفي ولو فحش و ناسزا هم جواب مستدل و منطقي دارد (و براي همين از دولت ناراحتم كه براي انتقادها شرط منصفانه بودن! گذاشته است) و در عين حال هم اعتقاد دارم كه فعالان سياسي،‌ رسانه‌ها و جنبش دانشجويي بايد بتوانند در لحظه، خطراتي كه در ظرفيت فراگيري قرار مي‌گيرند را رصد و نسبت به پاسخگويي به آنها اقدام كنند.

به هر حال و بخواهيم يا نخواهيم،‌ امثال آقاي زيباكلام هم اكنون به نوعي مرجع اجتماعي محسوب مي‌شوند،‌ تريبون دارند و البته گاهي هم حرف‌هاي الجزيره! را بلغور مي‌كنند.

بگذريم...

مقام معظم رهبري در جمع همافرها بر اين نكته هم تأكيد كردند كه: "دستگاه‌هاي تبليغاتي قدرتهاي مداخله‌گر ميكوشند با طرح اين ادعا كه استقلال با پيشرفت كشور منافات دارد، حس استقلال را در ملت‌ها تضعيف كنند. اين حرف كاملاً غلط و ساخته و پرداخته قدرت‌هاي مداخله‌گر را برخي در داخل كشورها از جمله كشور ما پخش مي‌كنند."

اين همان ماجراي "آيا چرخش همزمان سانتريفيوژها و چرخ زندگي مردم ممكن است يا خير؟" و همان ماجراي "تأكيدات دائم آقاي زيباكلام و برخي دوستان اصلاح‌طلبشان بر اين كه داشتن انرژي هسته‌اي چه خاصيتي براي ما دارد؟!" است.

ماجرايي كه البته فكر مي‌كنم اگر مخاطب من بوده باشيد،‌ سه سال قبل هم در وبلاگ عبور ديديد كه رصد اين راهبرد شوم كار ممكني بود. 

راهبرد شومي كه البته سه سال بعد يعني همين چند وقت قبل مشخص شد كه جماعتي از اصلاح‌طلبان هم قصد دارند آنرا در دستور كار قرار بدهند و نامه آقاي زيباكلام به آقاي شريعتمداري مهر تأييد را بر اين تحليل زد. +

ببينيد عزيزان من، اشكالي ندارد كه آقاي زيباكلام نظري بر خلاف نظر مقام معظم رهبري دارد. (البته من الحاح بر نظر غلط در مقابل نظر ولي فقيه را داراي اشكال مي‌دانم)

اما اشكال خطرناك‌تر از آنجا آغاز مي‌شود كه برخي حرف‌هاي بد در جامعه پاسخ داده نمي‌شوند و يا در موقعي كه بايد مورد پاسخگويي قرار نمي‌گيرند.

حرف من اين است كه جنبش دانشجويي و برخي خواص و رسانه‌هاي ما بايد در اين مسئله تفقه و تفكر كنند كه چطور مي‌شود امري كه از سه سال قبل هم حتي قابل تشيخص و رصد و پيگيري بود؛ آنقدر مورد بي تفاوتي قرار مي‌گيرد كه حالا مقام معظم رهبري مجبور مي‌شود و بيايد فقط در گام اول نسبت به آن ايراد اشكال كند.


و حرف آخر:

صداي بسيجي‌ها هنوز هم از پشت خاكريز به گوش مي‌رسد.

او خواهد آمد، بايد رفت...


برچسب‌ها: سياست, تحليل
+ نوشته شده در  یکشنبه بیستم بهمن ۱۳۹۲ساعت 9:24  توسط مسعود يارضوي  | 

دی اِن اِی خانم شرمن و واقعیتهای ایران/Ms. Sherman's DNA and facts about Iran

_ همانطور که قبلاً تحلیل کرده بودم، منهای انتقادات پیرامونی از طرح توزیع سبد کالا، اما عده ای قصد داشتند و دارند که از لابه لای آن پیام های خاصی را به داخل و خارج کشور مخابره کنند.

پیام های خاصی که خیلی خیلی خطرناکتر از اشکالات واضح طرح بودند و هستند و مثلاً اینگونه در صحبت های خانم وندی شرمن، معاون وزیر خارجه آمریکا تبلور یافتند که اخیراً در سنای آمریکا گفت:

(خبرگزاری فارس) "شما در اخبار دیدید که ایران اخیراً به طور قابل مشاهده‌ای غذا به مردم فقیر در جامعه داد که به نوعی نشان‌دهنده این است که کاهش هدفمند و محدود تحریم‌ها تاثیر مستقیم بر مردم این کشور داشته است، همانطور که روحانی قول داده بود که این پول صرف اهداف دیگر نشود"

و البته می گذرم از اینکه عده ای در رسانه ها و عده دیگری مثل آقای مطهری، فهم درستی از نحوه اطلاع رسانی صحیح ندارند و ایضاً صاحب تحلیل های غلطی هستند که یا پوشش اخبارشان آب به آسیاب دشمن می ریزد (که ریخت!) و یا اظهار نظرهایشان درباره رفتار مردم و توده جامعه ایرانی به هیچ وجه صحیح نیست و ملاک درستی ندارد.

من با تحلیل خانم وندی شرمن و آقای علی مطهری درباره نیازمند بودن مردم ایران، تمایل آنها به صف بستن، تأثیرگذاری تحریم ها، تأثیرگذار لغو محدود تحریم ها و جولان گسترده فقر در ایران مخالفم.

به این دلیل که اولاً تأثیر تحریم ها در اقتصاد ایران به گواه عقل و آمار منتشر شده بیش از 25 درصد نیست.

ثانیاً اقتصاددانان ایرانی قبل از لغو محدود تحریمها و اساساً قبل از شروع تئاتر مسخره تحریم ها، طرح توزیع کوپن غذایی و یا کالاهای اساسی را در میان قشرهای جامعه ارائه کرده بودند و طرح توزیع سبد کالا ربطی به تحریم ها ندارد. (رجوع شود به آرای دکتر احمد توکلی در سال 91) 

و ثالثاً صف بستن برای غذا، برای خرید آیفون 5، برای باز شدن یک رستوران جدید، برای رأی دادن و برای هر چیز دیگری، نه تنها در ایران بلکه در تمام کشورهای دنیا یک رسم بشری محسوب می شود و نشانه هیچ چیز غیر از انضباط اجتماعی نیست. (حتی اگر داخل صف زد و خورد صورت بگیرد یا یکنفر سکته کند)

در آخر هم این عکس ها و توضیحات ذیل آنها را بعنوان فصل الخطاب ارائه می کنم تا خانم شرمن، آقای مطهری و طرفداران نظرات این دو نفر، تحلیل بهتری راجع به ماجرای توزیع خدمات رایگان توسط دولت و البته ماجرای "صف بستن"! درباره هرچیزی و در هرکجای دنیا داشته باشند و نتایج درستی در این باره بگیرند.

***

این تصویر، جوانان و خانواده های ایرانی را نشان می دهد که برای دیدن یک فیلم سینمایی صف بسته اند. قاعدتاً این تصویر بیانگر آن است که تصور خانم وندی شرمن و همچنین آقای مطهری از دلایل صف بستن ایرانی ها به بهانه هایی مثل تحریم ها و یا کالاهای رایگان، تصوّر صحیحی نیست.

***

این تصویر، مردم یکی از شهرهای اروپا را نشان می دهد که برای خریدن آیفون 5 صف بسته اند. صف بستن امر مرسومی در دنیا محسوب می شود و هیچ تحلیلگر منصفی و حتی نامنصفی به خودش اجازه نمی دهد؛ حضور مردم در یک صف را به فقر و تحریم مربوط بداند!

***

این تصویر یک زن یونانی را نشان می دهد که در صف توزیع کالای رایگان در کشور یونان ایستاده و از خدمات رایگان عمومی کشورش استفاده می کند. تبعاً خانم شرمن و آقای مطهری این قضاوت را ندارند که یونان تحریم بوده یا فرهنگ مردم یونان، طوری است که اگر جارو هم توزیع رایگان داشته باشد؛ آنها برای داشتنش صف می کشند...

یونان هم مثل هر کشور دیگری در دنیا مشکلاتی دارد و مردمش از خدمات عمومی دولت نخست وزیر ساماراس استفاده کرده اند.

***

این تصویر که توسط رسانه های ایرانی منتشر شده، جوانان مشتاق ایرانی را نشان می دهد که در انتظار آغاز توزیع گوشی هوشمند ال جی 2 هستند. به نظر من، حرفهای خانم شرمن درباره فقر در ایران و اثرگذاری تحریمها! با واقعیت این تصویر هیچ تطابقی ندارد.

***

این تصویر، آلمانیها را نشان می دهد که برای بهره مندی از خدمات عمومی کشورشان که شامل غذا و لباس است در صف ایستاده اند. خانم شرمن با دیدن این عکسها هیچگاه نگفته و البته نخواهد گفت که آلمان یک کشور فقیر است...

***

این عکس مربوط به مردم ایرلند است و سایت ایریش میرور، آنرا مخابره کرده است. گویا آنها با مشکل کار مواجه هستند و در صف ایستاده اند تا یک مرکز کاریابی مشکل آنها را حل کند. در صف ایستادن و استفاده از خدمات عمومی در هیچ کشوری از دنیا نماد فقر و تحریم نیست.

***

این تصویر مربوط به یک مرکز توزیع غذای رایگان در انگلستان است. مردم برای استفاده از خدمات این مرکز باید در صف بایستند. انگلستان تحریم نیست...

***

این تصویر مردم ایران را نشان می دهد که برای بهره مندی از طرح عمومی دولت در ارائه سبد رایگان کالا، در صف ایستاده اند.

***

این افراد، استرالیایی هایی هستند که در صف توزیع خدمات رایگان یک مرکز عمومی ایستاده اند. قاعدتاً خانم شرمن و آقای مطهری می دانند که کشور استرالیا نه تحریم است و نه برخی از چهره های دولتی و پارلمانی اش معتقدند که مردم استرالیا برای توزیع جارو! یا مرگ موش در صف می ایستند!

***

این مردم ایران هستند که در یکی از خیابان های تهران در انتظار توزیع گوشی های گلکسی نوت 2 سامسونگ هستند. این در حالی است که خانم شرمن مدعی تأثیرگذاری گسترده تحریمها و فقر عمده مردم در ایران است!

***

این عکس که از یک گزارش تصویری اخذ شده، مردم یکی از شهرهای استان قشنگ فارس را نشان می دهد که در یکی از انتخاباتها، برای انداختن رأی خود، در صف ایستاده اند. ایرانی ها مثل مردم همه دنیا، برای کارهای مختلفی در صف می ایستند. ضمن اینکه تئاتر تحریم ها نیز میزان حمایت سیاسی آنها از حاکمیت جمهوری اسلامی ایران را افزایش داده است.

***

صف بستن گاهی ممکن است برای اعتراض به مدیریت بد بانک های یک کشور صورت بگیرد. این تصویر متعلق به بحران مالی چند سال قبل بانک های کشور قبرس است که در پیامد آن مردم این کشور با ازدحام در مقابل بانکها تلاش کردند تا حساب های پس انداز خود را خالی کنند. خانم شرمن در آن مقطع مدعی نشد که کشور قبرس با فقر شدید مواجه است!

***

گویا مردم فرانسه هم گاهی در مقابل فروشگاه های مواد غذایی صف می بندند. قابل توجه خانم شرمن اینکه مثل محتوای همین عکس؛ در تهران هم رستوران ها و کافی شاپ های زیادی وجود دارد که هرگاه قصد کنید وارد آنها بشوید؛ اول باید چند ساعتی را در صف بایستید تا نوبت شما برسد.

آنها جای خالی ندارند.

***

فکر می کنم بهتر است خانم شرمن به جای تحلیل غلط وضعیت اقتصادی ایران و مردم ایران؛ فکری به حال اوضاع رو به سقوط کشور خودش بکند.

این تصویر که سایت انگلیسی دیلی میل آنرا منتشر کرده است؛ یکی از 49 میلیون مادر تنها و بی خانمان آمریکایی را نشان می دهد که در کنار یکی از پیاده روهای خیابان های آمریکا نشسته و بر روی تابلوی خود نوشته است: "فقط یک شغل. من یک مادر تنها هستم. لطفاً کمک کنید. متشکرم. خدا به شما خیر بدهد."

و البته امیدوارم خانم شرمن بعد از آنکه فکری به حال پدیده مادران تنهای بی خانمان در آمریکا کردند؛ سپس فکری هم به حال 47 میلیون آمریکایی استفاده کننده از کوپن غذا بکنند و بعد هم فکری به حال بیکارهایی که هم اکنون در کانالهای فاضلاب آمریکا زندگی می کنند و بعد هم فکری به حال تحلیلهای غلط خودشان و سایر مقامات آمریکایی از وضعیت جمهوری اسلامی ایران در ابعاد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی که ممکن است تبعات جبران ناپذیری را برای دولت آمریکا به همراه داشته باشد...

خانم شرمن حتماً فراموش نکرده اگر این روزها قیمت سوخت در کشورش افزایش نیافته و یا در راهروی وزارت خارجه آمریکا از سرما خبری نیست؛ فقط و فقط به خاطر این است که تنگه هرمز بعنوان شاهراه 80 درصد انرژی فسیلی جهان، هنوز باز است.

***

Ms. Sherman... your analysis about the situation in Iran and about the economic conditions and the impact of sanctions, is not correct.


I think that if you see these images and the translation! of their related texts can help you find the correct analysis about Iran and its people.

Sanctions have low effect on Iran's economy Ms. Sherman! and of course you are aware of it,
I just want to tell you and your partners that we and our people have found out your programs and do not let them succeed... programs that you and your colleagues have planned them in White House.

you are not able to think properly because of your DNA
Ms. Sherman...

Respect

Masoud yarazavi

+ نوشته شده در  چهارشنبه شانزدهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 19:23  توسط مسعود يارضوي  | 

مطالب قدیمی‌تر