عبور

ما مشك رنج‌هاي انقلاب را به دندان كشيده‌ايم و دست و پا داده‌ايم، اما رهايش نكرده‌ايم

قرار است چه اتفاقی برایمان رخ دهد؟!

تقریبا همه چیز برای اصلاح‌طلبان آماده است...

۱_سیاه‌نمایی ناراست آنها از اوضاع کشور، کسانی از افکار عمومی را به مرز انفجار (اگرچه غیر معقول) رسانده است.

۲_در حال مقصر جلوه دادن رهبری نظام در جمیع مشاکل ارضی و سماوی هستند و حتی از این می‌گویند که برجام روحانی و FATF هم کار رهبری و چیزی به نام «دولت موازی» است.

۳_سمّی را به افکار عمومی تزریق کرده‌اند که می‌گوید: اوضاع درست‌بشو! نیست، سایه شوم احمدی‌نژاد هیچوقت تمام نمی‌شود و علت همه این مشکلات هم نظام جمهوری اسلامی -بخوانید رهبری!- است.

و ۴_ به دنبال هدم دولت و «استعفای روحانی» هستند و اتفاقا اصولگرایان را عامل آن معرفی می‌کنند تا اوضاع بغرنج شود.

بیان این ۴ گزاره تحلیلی لازم بود تا بگویم همه چیز برای آنها آماده است تا آتش فتنه‌ای به نام «اعتراض ظالمانه» در کف خیابان‌ها گُر بگیرد و دامن همه را بگیرد.

رخدادی که پیش لرزه‌اش در «فتنه اقتصادی» دیماه ۹۶ رخ داد و عده‌ای که اکثریتشان شاغل بودند و موبایل‌ هوشمند هم داشتند! به بهانه گرسنگی و بیکاری به خیابان آمدند اما به جای اینکه مطالبه اقتصادی داشته باشند؛ علیه حکومتی که هجدهمین اقتصاد جهان است، شعار مگر بر دیکتاتور سر دادند و عکس سردار سلیمانی را آتش زدند.

قضیه البته وقتی جالب‌تر می‌شود که از جانب من بشنوید سعید حجاریان و محمدرضا خاتمی درباره «حکومت جدید ایران» و کیفیت اصلاح طلبی در آن هم زمزمه‌هایی البته وقیحانه را مطرح کرده‌اند.

 

پ.ن: نوشداروی مبارزه با این توطئه شوم که دامن همه‌مان را می‌گیرد نیز #روشنگری است و بس. همان که از ۷ سال قبل هشدارش را داده‌ام...


برچسب‌ها: اعتراض ظالمانه, اصلاح‌طلبان, بصیرت, خواص
+ نوشته شده در  چهارشنبه دوم خرداد ۱۳۹۷ساعت 12:15  توسط مسعود يارضوي  | 

در شباهت ستاد برجام و اطرافیان احمدی‌نژاد

این متن پر از درد را امروز در کانال تلگرامم منتشر کردم و مایلم شما هم بخوانیدش:

***

از دست این جماعت به کجا پناه ببریم؟!
از «چهره‌هایی» که نمی‌پذیرند برجام بی‌دستاورد است، توی تیمشان جاسوس وول می‌خورد، تحریم‌ها اثر تعیین‌کننده ندارند، تهدید جنگ با قدرت نظامی دفع شده نه با برجام، خوشبینی به آمریکا بی‌تأثیر و زمینه‌ساز نفوذ است و...
و از «اطرافیانی» که از سال ۸۴ تا همین الآن متوجه اغلاط احمدی‌نژاد نیستند و با اینکه یکبار به او گفته بودند «شعیب‌بن‌صالح» و «مالک اشتر»! و نتیجه‌اش را هم بعد از ۸ سال با «دوستی با مردم اسرائیل» و «خانه‌نشینی» و «خلاف شرع و قانون» دیدند؛ اما حالا و بعد از نهی این موجود از حضور در انتخابات، باز هم او را «برادر مؤمن» و «عبدالعالیِ» رهبری می‌نامند...
این دو جماعت وجه اشتراک جالبتری هم دارند و آن اینکه حرف حق را نه پیش از تعیّن می‌پذیرند و نه بعد از آن. یعنی زمانی که گفته شد احمدی‌نژاد «کج‌رو و ناصالح برای حضور در انتخابات ۹۶» است و برجام هم «بی‌دستاورد» خواهد بود شروع به فحّاشی کردند و حالا هم که کوس رسوایی به صدا درآمده باز هم فحّاشی می‌کنند.

پ.ن: بر طبق بیان الهی در آیات ۲۰۹ تا ۲۱۱ سوره بقره، برخی پس از رؤیت براهین و ادلّه لغزش می‌کنند و در عین حال انتظار دارند خداوند دلایل تازه‌ای در اختیار آنها بگذارد اما این کار محال است (چون اختلاف بعد از علم محسوب می‌شود) و از آنجا که آن براهین، نِعم الهی محسوب می‌شوند، کفران‌کنندگان این نعمت‌ها گرفتار عذاب می‌شوند.

***

آدرس کانال تلگرام من:
@masoud_yarazavi


برچسب‌ها: برجام, احمدی‌نژاد, روحانی, انحراف
+ نوشته شده در  چهارشنبه هفتم مهر ۱۳۹۵ساعت 14:43  توسط مسعود يارضوي  | 

این کُت گشاد...

اول: «بعضی‏‌ها خیال مى‏‌کنند اگر زنى کارش عبارت از‌‌ همان کار داخل خانه باشد، این اهانت به زن است؛ نه، این هیچ اهانت نیست؛ بلکه مهم‌ترین کار براى زن، این است که زندگى را سر پا نگه‏دارد.»

دوم: این چه اندیشه‌ای است که گفته شود یا زن باید بتواند وظیفه مادری خود را انجام دهد و یا حضور در جامعه پیدا کند. ما چنین تفکری در اسلام نداریم...این چه تفکری است که گفته شود امنیت و اخلاق زن، فقط در درون خانه تامین می شود.

***

جملات اول را مقام معظم رهبری (حفظه) بیان کرده‌اند و جملات دومی هم از اظهارات حسن روحانی در دیدار اخیرش با بانوان است.

اینکه چرا در حرف‌های آقای روحانی بصورت علی‌الدوام، مقولاتی آشکار و تلویحی در مخالفت با منویات رهبری نظام دیده می‌شود، شاید یک «تحلیل محرمانه» است.

اما فی‌الحال خواستم بگویم دولتی که:

نمادش: اکبر ترکان

بلیّه‌اش: پیرمردی

رفیقش: جیسون رضائیان و حسین موسویان

آرزویش: عکس یادگاری در مقابل پرچم آمریکا

حقوقش: چند ۱۰ میلیونی

مثالش: آبگوشت بزباش

هنرش: سفر خارجی

نماینده‌اش: مینو خالقی

رفیقش: جان کری و فائزه هاشمی

و مشکلش «آب خوردن» باشد، لازم نکرده برای بانوان مسلمان و شهد گوارای «مادری» نسخه بپیچد و ژست منورالفکری بگیرد.

 

*پ.ن: همین اباطیل را سر هم کردند که حالا رسیده‌ایم به تک‌فرزندی و نسبت طلاق دو به یک و اتاق خواب مختلط دانشجویی!

و این برای بار هزارم که ژست‌های کافه‌نادری دولت روحانی همانقدر نافع خواهد بود که مصافحه و معانقه احمدی‌نژاد با والده‌ی مرحوم چاوز!

 

***

کانال تلگرام من

@masoud_yarazavi


برچسب‌ها: زن, خانواده, مادر
+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و پنجم خرداد ۱۳۹۵ساعت 14:41  توسط مسعود يارضوي  | 

چرا روحانی هم به بی‌دستاوردی برجام اشاره کرد؟!

به نام خدای متعال و با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد
 
*یک‌ماه و یازده روز قبل، در یادداشتی تحلیلی با عنوان «مقصّرتراشی و منازعه داخلی؛ راهبرد برجامیان برای بی‌دستاوردی برجام» که از سوی معاونت پژوهشی خبرگزاری فارس منتشر شد، عرض کردم که «زعمای برجامیان از هم‌اکنون بصورت بطئی وارد پروژه مقصّرتراشی برای بی‌دستاوردی برجام شده‌اند و احتمالاً کار به جایی خواهد رسید که شخص رئیس‌جمهور روحانی نیز وارد مسئله اشاره به این بی‌دستاوردی خواهد شد. اما اینکه مقصّر چه کسی یا کسانی باشند بحث دیگریست».

*قبل از آن و در ۱۶ فروردین ماه هم روی وبلاگم در مطلبی نوشته بودم:
«اینکه می‌گویم دولت به دنبال مقصّرتراشی برای بی‌دستاوردی برجام است و این بی‌دستاوردی‌ها دست آخر پای شیخ حسن روحانی را هم به جمع مقصّرتراشان باز خواهد کرد؛ حرف و تحلیلی قابل اثبات است نه گزافه‌گویی و نه مهملات یک تندروی مخالف برجام».

*پیش‌تر از آن هم در ۲۲ اسفندماه سال گذشته در تحلیلی که با عنوان «روحانی هم وارد ماجرای بی‌دستاوردی برجام می‌شود» روی وبلاگ و کانالم تلگرامی‌ام بصورت مشترک، منتشر کردم، بیان کردم که «غیر از صالحی و لاریجانی و عراقچی، روحانی هم حتی به بی‌دستاوردی‌ها و شکست‌های برجام اشاره خواهد کرد اما نکته آنجاست که او قصد دارد از این منفذ، "مقصّرتراشی" کند و کسی یا کسانی را در داخل بعنوان موانع حصول و یا مانع اصلی حصول دستاوردهای برجام معرفی کند».

*در همین حین و بین، کراراً این مسئله را مورد اشاره قرار دادم و مثلاً در ۱۱ اردیبهشت ماه گذشته، باز هم طی مطلبی در کانال تلگرامی‌ام تصریح کردم که «زودا که روحانی هم وارد اشاره مستقیم به مسئله بی‌دستاوردی برجام شود... البته برای معرفی مقصّر اصلی!»
و ایضاً در ۲۴ فروردین ماه هم در خروجی کانالم نوشته بودم: «آی مردم... چرا ماجرای مقصّرتراشی دولتی‌ها برای بی‌دستاوردی برجام و خطراتش را نمی‌خواهید جدی بگیرید؟! باشد که داشته باشید تا روزی که روحانی هم وارد این مقصّرتراشی مضحک ‌شود.»

تمام اینها را دوباره برایتان بیان کردم که بهتر بدانید وقتی حسن روحانی، روز گذشته (۱۰ خرداد ۹۵) در جلسه توسعه و سرمایه‌گذاری آذربایجان غربی، به یکباره «آفتاب تابان» و «فتح‌الفتوح» بودن برجام را نادیده می‌گیرد و می‌گوید: «همه مشکلات اقتصادی بعد از برجام صد در صد حل نشده»... این سخن و رفتار او چرا اینهمه قابل تفرّس و پیش‌بینی بود.

رفقای خوبم، من اگر هم حرف و تحلیلی بر قلم و زبانم جاری می‌شود جز از فضل خدای متعال نیست.
فهم و پیش‌بینی این رخدادها هم روش‌هایی دارد که بماند.

عرضم این است که من‌بنده‌ای که می‌گویم و شمایی که لطف می‌کنید و می‌شنوید، باید که همگی به تکلیفمان که از روی فهم و عقل تشخیص داده‌ایم عمل کنیم.
یعنی اینکه تمام ابعاد ماجرای این برجام لعنتی که حتماً هم بصورت رسمی نیز خواهد شکست، فقط در تحلیل کردن و دیدن آینده‌اش خلاصه نمی‌شود.
ابعاد مهم‌تر، همانطور که در متن تمام تحلیل‌های اشاره شده در بالا بصورت مبسوط بیان کرده‌ام، این است که نباید اجازه داد روند رخدادهای برجامی به سمتی برود که عده‌ای بتوانند رهبری نظام را بعنوان امضاکننده اصلی برجام و مقصّر بی‌دستاوردی‌های آن جلوه بدهند.
و بعد هم که برجام رسماً شکست (که الّا و لابد باید هم با این بی‌دستاوردی‌ها و خسارت‌های محرزش بشکند) دامان خود را بالا بگیرند که به رجس این ماجرا آلوده نشوند!
از ورود روحانی به مسئله بی‌دستاوردی برجام که گذشت... کاش حواس کسی به پروژه «فرار شبهِ موسویانی» هم باشد.

پ.ن: مردم، این برجام نه تصمیم رهبری بود نه پروژه رهبری. شروط رهبری نیز بر آن اعمال نشد و در فرایند وقوعش از برخی خطوط قرمز ترسیمی حضرت آقا هم عبور و عدول شد.
این برجام، صرفاً تصمیم مشترک روحانی و لاریجانی و خاتمی بود و بس! که البته احمدی‌نژاد و جلیلی هم به دنبال مدل دیگری از آن بودند ولی به فضل خدا نتوانستند.
 
***
همین مطلب در کانال تلگرام من:

@masoud_yarazavi


برچسب‌ها: روحانی, برجام, رهبری
+ نوشته شده در  سه شنبه یازدهم خرداد ۱۳۹۵ساعت 12:10  توسط مسعود يارضوي  | 

رهبری نظام، تنها در خیمه‌ی مظلومیت

این مطلب را امروز در کانال تلگرامم منتشر کردم و مایلم که شما مخاطب‌های «عبور» هم مایل بودید اگر، بخوانیدش.

***

عباس عراقچی، از دیپلمات‌های مذاکره‌کننده دولت یازدهم اخیراً گفته است: «اجازه نخواهیم داد که نقض برجام به طور صریح صورت گیرد.»
جدای از دستاوردهای تقریباً هیچ برجام و نقض حقوقی آن؛ همین آقا، چندی قبل اعتراف کرد که برجام بر اساس شروط رهبر انقلاب شکسته و نقض شده است.
پس علی‌القاعده منظور او از اجازه و برجام و نقض، «برجام آمریکایی» است نه برجام مورد نظر نظام اسلامی.
مردم، این واقعیت‌ها و تناقضات را اگر می‌بینید؛ صبح فردا از تضاد در مواضع رهبر انقلاب هم تعجب نکنید.
(مثلاً اگر دیدید رهبر انقلاب حکم به شکست برجام و کأن‌لم‌یکن شدن آن داد و یا از اینکه برجام روزگاری در مجلس ایران تصویب شد و عده‌ای هم گفتند که این برجام تصمیم نظام! بوده است.)
پس از صفین هم شخصی به امیرالمؤمنین(ع) گفته بود، چگونه شد که صبح با حکمیت مخالفت کردید اما ظهر موافق آن شدید؟! و حضرت اینطور فرموده بود که کسی که امرش را نبرند کارش همینگونه می‌شود.
مردم، رافع این مظلومیت از ساحت رهبر و امام جامعه؛ داشتن بصیرت نافذ، آگاه شدن خود و سپس آگاه کردن مردمان است.

*پ.ن۱: آن آقایی هم که گفته بود بعضی‌ها مرثیه‌سرایی می‌کنند که «آی، رهبری تنهاست»؛ برود به جهنم...

*پ.ن۲: با خوانش‌های من، تا بحال ۲ مقام رسمی آمریکا اعتراف کرده‌اند که با ایران فعلی (منظورشان دولت است) روابط خاصی دارند.
مردم، همین روابط است که می‌بینید در مقابل نقض شروط رهبر انقلاب سکوت عمدی صورت می‌گیرد، همین روابط پر دیاثت است که در کمتر از چند ساعت تفنگدارهای دستگیر شده آمریکایی را رهاسازی می‌کند و همین روابط لعنتی است که می‌گویم پروژه «فرار شبهِ موسویانی» باز هم تکرار می‌شود...

***

آدرس کانال تلگرام من:

@masoud_yarazavi


برچسب‌ها: برجام, نقض, موسویان
+ نوشته شده در  یکشنبه نهم خرداد ۱۳۹۵ساعت 16:44  توسط مسعود يارضوي  | 

گزارش به مردم

به نام خداوند بلندمرتبه و با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد

***

یکم_ از صبح فردای اعلام نتایج انتخابات مجلس دهم، مشخص بود که علی آقای لاریجانی رئیس مجلس جدید هم هست.

این جمله را گفتم که پروپاگاندای این هفته‌های اصلاح‌طلبان درباره آقای عارف را جدی نگیرید.

فی‌الجمله اینکه آقای عارف گوشت قربانی شده تا بوسیله‌اش؛ اصلاح‌طلبان بتوانند اندکی از هویت از دست‌رفته‌شان را با طرح عارف در افکار عمومی بازیابی کنند.

 

دوم_ عقل سیاسی می‌گوید، کسی به نام محمود احمدی‌نژاد بعد از این در هیچ انتخاباتی تأیید صلاحیت نخواهد شد...

چه اینکه دیاثت سیاسی کار یک لحظه‌ای اوست و همگی می‌دانیم که به چندین هنر دیگر از قبیل انحراف، بغی علیه ولی فقیه، خلاف شرع و قانون بیّن و... هم علاوه بر دیاثت آغشته است.

فقط دعا کنید، قُل دومش یعنی سعیدخان جلیلی که احتمالاً از فیلتر شورای نگهبان عبور می‌کند هم رأی نیاورد که خدای نخواسته مجبور شویم از چاله روحانی به چاه تفکر منحطّ جبهه پایداری سقوط آزاد کنیم.

 

سوم_ همانطور که می‌دانید تحلیل من از چند سال قبل این بوده که این توافق نهایی میان روحانی و آمریکا (موسوم به برجام) یقیناً با صدای بلند و بصورت رسمی خواهد شکست و ایضاً اینکه تعدادی از فعالان دولت روحانی هم دچار پرونده‌ای همانند «سیدحسین موسویان» خواهند شد.

خواستم بگویم این دو تا تحلیل اگرچه صورت عینی‌تری هم خواهند داشت اما با اجازه شریفتان همین الآن هم محقق شده‌اند چه اینکه اولاً آقای عراقچی صراحتاً اعتراف کرد که برجام بر اساس شروط رهبری نظام نقض شده است! (و برجام منها شده از امر رهبر یعنی حرام عینی و حکماً می‌دانید که ساحت پاک انقلاب اسلامی هرگز حرام عینی را نمی‌پذیرد)

و ثانیاً رهبر انقلاب هم اخیراً اذعان کردند که محمدجواد ظریف از برخی خطوط قرمز عبور کرده است. (و این یعنی اینکه نظام اسلامی دارای سماحت اگر نبود؛ الآن باید ظریف را با لباس منقش به ترازو مشاهده می‌کردیم. و این سماحت و بزرگی البته معلوم نیست که تا کجا ادامه داشته باشد...)

 

چهارم_ رفقای خوبم، مسئله اصلی ما در این روزها نه دیدار صبیّه آقای هاشمی با بهائیان است نه بحث و فحص درباره کیستی ریاست مجلس!

مسئله اصلی (غیر از برجام!) باید این باشد که این اصلاح‌طلبان نامرد، که در انتخابات ادعای برد کرده‌اند و هم‌اکنون می‌گویند صاحب بیش از 50 درصد کرسی‌های مجلس هستند (و یک جورهایی هم راست می‌گویند و از ۲ سال قبل همین جا خوانده بودید که نوشته بودم برنده انتخابات می‌شوند)، چه خوابی برای پس از انتخاب رئیس مجلس دیده‌اند؟!

خوابی که البته برای آن (که می‌تواند یک طرح و تصویب چالشی برای نظام باشد) منتظر مساعی مشترک دکتر لاریجانی هم هستند چه اینکه لاریجانی برای ادامه نمایش پیشاانتخابات خود و ماجرای مضحک اعلام استقلال از اصولگرایان، یقیناً در این طرح دهان اصلاح‌طلبان را شیرین خواهد کرد.

درباره تحقق این تحلیل به شدت خائفم و می‌ترسم که توی کله‌ی این پیرمردها، نطفه‌ای در شرف تکوین باشد که نظام را دچار چالش کند!

ضمن اینکه نه از باب تحلیل که من‌باب نظر باید بگویم که این تحلیل بوی خون هم می‌دهد حتی...

 

_ و پنجم: رفقای عزیزم، این ماجرای فتنه اقتصادی و «احتمال وقوع فتنه اقتصادی» را جدی بگیرید و تا می‌توانید روشنگری کنید.

اقتصاد و امنیت و اقتدار ما به هیچ وجه آن مرداری که روحانی و ظریف و اصلاح‌طلبان و رسانه‌های نامردشان می‌گویند و معرفی می‌کنند، نیست.

بیکاری ما نسبت به سال ۸۹، به میزان ۳ درصد کاهش یافته و فقط ۶ درصد از استاندارد جهانی بالاتریم، هجدهمین اقتصاد بزرگ دنیا هستیم، ۹۰ درصد درآمدهای مالیاتی دولت برای اولین بار محقق شده، از نظر میزان بدهی‌های دولت حتی از ژاپن هم بهتریم، دچار قحطی و ناامنی نیستیم و تحریم‌ها هم هیچگاه بصورت میانگین اثری بیش از ۳۰ درصد بر اقتصادمان نداشته‌اند. از طرفی به قول حضرت آقا(حفظه) بیکاری و گرانی در کجای دنیا نیست؟!

رفقای خوبم... نشود که صبح فردا مردمی که این حرف‌ها به گوششان هم نرسیده به خیابان بیایند و بشود آنچه در ونزوئلا و سودان و اوکراین شد!

***

پی‌نوشت: و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی... خوب می‌دانم ولی به قاعده‌ی یک شهر خسته‌ام... بس که ۳ سال گذشته به حسین موسویان بد و بیراه گفتم و صدای این بد و بیراه حالا از حق‌التحریر پرداختی کاخ سفید به موسویان درآمده، بس که دارم می‌گویم آدمهایی از تیم روحانی دارند منافع آمریکا را پی می‌گیرند و بس که حرف‌های بالا را بیان می‌کنم و آنها که باید نمی‌شنوند...

خب نشنوید... و همچنان هم احساس کنید که شما با آن ریش و چفیه و عمامه و صندلی و پست و مقام و اهمیتی که دارید خیلی مهمّید و می‌فهمید و در این طرف، یک آدم فقط از تحقق تحلیل‌هایش مسرور است و دل به این بازی «بیان و تحقق» بسته است.

نه! نکته اینجاست که من و شما می‌رویم اما «حقیقت» می‌ماند.

و این حقیقت نامیرا، توی این دنیا نه تنها اثرش را می‌گذارد که بی‌تفاوت‌ها و معاندینش را هم رسوا می‌کند و برای آن دنیا هم بزمی تماشایی برایشان تدارک دیده است.

من هم که حاشا و کلّا که از حقّم بگذرم...


برچسب‌ها: سیاست, تحلیل, انتخابات
+ نوشته شده در  سه شنبه چهارم خرداد ۱۳۹۵ساعت 16:37  توسط مسعود يارضوي  | 

بهشت شدّادِ آنها...

این مطلب را به تازگی در کانال تلگرامم منتشر کردم و مایلم که شما هم بخوانیدش.

البته اگه مشتری اینجا بوده باشید، فکر می‌کنم طی ۳ سال گذشته چندین مرتبه درباره‌اش با کنایه صحبت کرده‌ام.

کنایه‌ها اما این‌بار کمی پرکنایه‌تر شده‌اند...

***

_ خب می‌دانید؟!... تحلیل من این است که آمریکا چنان «بهشت شدّاد»ی برای برخی‌ها آماده کرده است که مسلمان نشنود، کافر نبیند.

یعنی یکجورهایی حتی از کرسی مطالعاتی دانشگاه پرینستون هم بالاتر! که چند نفر بعد از اینهمه دردسرسازی و پیگیری منافع آمریکا و روابط زیر زمینی؛ بروند آنجا بنشینند و یاوه‌گویی‌های حسین آقای موسویان را تکرار کنند.

البته بعید هم نیست که این بهشت شدّاد تفرّس شده در آن‌سو؛ یک دادگاه داخلی در این‌سو باشد که چند نفر دستگیرشده، در پشت میزش به اتهام «ارائه اسناد کشور به غیر» و «ارتباط با بیگانه» مشغول حساب پس دادن، بشوند.

خلاصه که آن بشود یا این... و گذشته از تفرّس من درباره موضوعی که احساس می‌کنم، نباید درباره‌اش حرف زد؛ ولی ان‌شاء‌الله یک عده حتماً توی کشور هستند که از پس اینهمه دروغ و بی‌دستاوردی و بتن‌ریزی و پیگیری منافع آمریکا؛ نمی‌گذارند کسی قسر دَر برود...!

تا یک دادگاه درست و حسابی در مقابل دیدگان مردم تشکیل بشود و افکار عمومی بفهمند که به بهانه «یک پرونده» چه بر سر این نظام اسلامی و کشور مظلوم رفت.

آدم وقتی درباره آینده تحلیل می‌کند،‌ قیافه‌اش مثل احمق‌ها به نظر می‌رسد...

مثل وقتی که توی تیر یا مرداد ۹۲، خدای رحمان می‌خواست که عرض کردم روحانی قرار است حتماً به یک توافق برسد اما توافقش نه تنها بی‌اثر است که شکست هم می‌خورد و قرار است تقصیر بی‌دستاوردی‌ها و شکست‌ها به گردن آن «مانع اصلی» -که البته مظلوم هم هست- بیافتد.

«نقض برجام»، «دستاورد تقریباً هیچ برجام»، «نقض شروط ۹‌ گانه رهبری»، «برجام، کار و تصمیم رهبری بود»، «یک عده نمی‌گذارند دستاوردهای برجام آشکار شود»، «آزمایش‌های موشکی کشورهای غربی را می‌ترساند» و... تماماً جملاتی هستند که اگر هم نخواهید اما این روزها زیاد به گوشتان خورده‌اند.

یا علی...

 

 ***

 

آدرس کانال تلگرام من:

@masoud_yarazavi


برچسب‌ها: برجام, مذاکره, آمریکا
+ نوشته شده در  یکشنبه نوزدهم اردیبهشت ۱۳۹۵ساعت 14:53  توسط مسعود يارضوي  | 

کسی حواسش به فتنه اقتصادی هست؟!

به نام خدا و با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد

_ بچه‌ها و رفقایی که مشتری نوشته‌های من باشند؛‌ می‌دانند که چند سالی هست که اگرچه به تنهایی اما مشغول هشدار پیرامون «فتنه اقتصادی» و چیزی ذیل عنوان «اوکراینیزه شدن ایران» هستم!

مسئله‌ای که در ظاهر کمی دور از ذهن می‌نماید اما از ۳ سال قبل، بصورت چندین باره مورد اشاره رهبر معظم انقلاب هم قرار گرفت و کسانی مثل محمدجواد لاریجانی، حاج حیدر مصلحی و چند نفر دیگر نیز بعداً بصورت تک و توک، صحبت‌هایی را درباره‌اش مطرح کرده‌اند.

بگذریم...

در بخشی از مصاحبه شماره اخیر روزنامه آرمان امروز با «محمد کیانوش‌راد» از فعالان اصلاح‌طلب می‌خوانیم:

***

مي‌توان اين احتمال را داد كه جريانات مخالف دولت، دست به تحريك اقشار آسيب پذير اقتصادي زنند تا عرصه را بر دولت تنگ كنند؟

احتمال اينكه برخي از جريانات رقيب كه از قدرت كافي جهت ايجاد سازماندهي هم برخوردار هستند، دست به برخي اقدامات تحريك آميز همچون اعتراضات بزنند، وجود دارد.

دولت چه راهكاري براي مقابله با اين جريانات پيش رو دارد؟

دولت لازم است با دقت عمل، هم از جهت رفع زمينه‌هاي شكل‌گيري رفتارهاي پوپوليستي در ميان برخي سياسيون و هم از جهت كار كارشناسانه امنيتي، نسبت به برخي جرياناتي كه احتمال ايجاد ساختگي جريانات مخالف را در اقشار صنفي مي‌توانند داشته باشند، جلوگيري نمايند. +

***

کیانوش راد همچنین در بخش دیگری از این گفت‌وگو از عبارت «لشکر معترضان اقتصادی» هم یاد می‌کند...

رفقای عزیزم؛ در جریان باشید که برای طراحان غربی مدل اوکراینی فتنه و اذناب داخلی‌شان(چه در میان اصلاح‌طلبان و چه در میان حلقه انحرافی دولت احمدی‌نژاد)؛ این مهم نیست که برای آغاز فتنه و اغتشاش اقتصادی چه دولتی بر رأس امور است و کدام محمل یا جریان سیاسی برای این کار ظرفیت بیشتری دارد!

با عنایت به دلایل متقنی، آنها می‌خواهند مردم را با شعار اقتصادی و مطالبات غلط به خیابان بکشانند و بعد هم همین شعارها را به شعارهای براندازانه تبدیل کنند و دست آخر بکنند آنچه را که در اوکراین کردند و در ونزوئلا و هنگ‌کنگ هم در دست اجرایش دارند.

و لابد دقت دارید که تمام این تحلیل‌های پیش‌گفته همچنین قابلیت چفت شدن فراوانی هم با مقولات این روزها مثل «بی‌دستاوردی برجام»، «تحریم‌ها»، «دروغ‌های بزرگی مثل بحران بیکاری و اقتصاد در ایران» و... دارد.

اینکه نوش‌داروی برخورد با این احتمال خطرناک به زعم من چیست هم بماند برای بچه‌هایی که ارتباطات شخصی‌تری با هم داریم.


برچسب‌ها: فتنه آینده, ‌ فتنه اقتصادی, اصلاح‌طلبان, ‌ اوکراین
+ نوشته شده در  چهارشنبه هجدهم فروردین ۱۳۹۵ساعت 15:44  توسط مسعود يارضوي  | 

مقصّرتراشی دولت برای بی‌دستاوردی برجام

این تحلیل را امروز در کانال تلگرامم منتشر کردم و مایلم رفقایی که عضو کانال نیستند هم، بخوانندش:

***

اینکه می‌گویم دولت به دنبال «مقصّرتراشی برای بی‌دستاوردی برجام» است و این بی‌دستاوردی‌ها دست آخر پای شیخ حسن روحانی را هم به جمع مقصّرتراشان باز خواهد کرد؛ حرف و تحلیلی قابل اثبات است نه گزافه‌گویی و نه مهملات یک تندروی مخالف برجام!

پس از حرف‌های اخیر عراقچی که رسماً اعلام کرد تحریم‌های پسابرجامی نقض برجام نیستند اما نقیض دستور ۹ بندی رهبر انقلاب هستند! علی مطهری نیز به تازگی در سایت جماران این اظهارات را بر زبان رانده است:

«نباید به شکلی جلوه دهیم که خوبی‌های برجام مربوط به بخشی از نظام و بدی‌های آن مربوط به آقایان روحانی و ظریف باشد، بلکه کل نظام این تصمیم را گرفته و برجام را با همه خوبی‌ها و بدی‌هایش پذیرفته است، همانگونه که امام (ره) پس از پذیرش قطعنامه 598 ایستاد و گفت که مسئول این پذیرش خود من هستم»!

رفقای خوبم، این‌ها-خواسته یا ناخواسته-می‌خواهند ولد نامشروع برجام را به دامن نظام اسلامی تحمیل و کاری کنند که امام جامعه به هِن‌هِن بیافتد و دست از سیرت انقلاب اسلامی و انقلابی‌گری بردارد.

مسئول برجام هم اثباتاً خودشان بودند و از اول هم می‌دانستند که قرار نیست هیچ دستاورد اقتصادی خاصی برای مردم داشته باشد.

چرا برای یاری امام مظلوم جامعه،‌ هیچ صدایی از هیچ حلقومی برنمی‌خیزد؟!

***

آدرس کانال تلگرام من:

@masoud_yarazavi


برچسب‌ها: برجام, دستاورد, تحریم, روحانی
+ نوشته شده در  دوشنبه شانزدهم فروردین ۱۳۹۵ساعت 16:9  توسط مسعود يارضوي  | 

برگه‌ای خوانده نشده درباره انتخابات

_یک‌ماه قبل از انتخابات اسفند؛ هیئت امام جعفر صادق(ع) شهر تهران، نشستی تحلیلی را پیرامون انتخابات اسفندماه برگزار می‌کند.

 در آن جلسه، یک آدم گمنام بعنوان مدعوّ حضور می‌یابد و صحبت‌هایی را درباره نتیجه احتمالی انتخابات هفتم اسفند بیان می‌کند.

در ادامه فرازهایی از آن صحبت‌ها را به نقل از فایل صوتی مضبوط در جلسه بخوانید:

 

_ ما می‌خواهیم در این جلسه درباره یک احتمال خطرناک صحبت کنیم.

اصلاح‌طلبان طی ۳ سال گذشته مشغول فعالیت برای انتخابات مجلس بوده‌اند و در یکی از راهبردهای خود در این زمینه تمام بدی‌های عالم را به اصولگرایان ربط داده‌ و در عین حال از خودشان نیز خوب‌نمایی کرده‌اند.

جالب آنکه هیچ پاسخی هم برای این دروغ‌ها؛ ارائه نشده است. بصورتیکه اصولگرایان دچار نوعی امتناع افکار عمومی شده‌اند و لذا بایستی گفت که احتمال اکثریت شدن اصلاح‌طلبان، از نظر ریاضی یک احتمال پر قدرت و با ضریب وقوع بالا است.

 

_ اصلاح‌طلبان در لیست احتمالی خود، آدم‌های کمترشناخته شده، زیاد خواهند داشت اما نکته آنجاست که مردم به چه کسی قول داده‌اند که حتماً به نامزدهای سرشناس رأی می‌دهند؟!

 

_‌ باید توجه داشت که (در نتیجه نهایی انتخابات) ترکیب اصلی مجلس را شهرستان‌ها تشکیل می‌دهد نه تهران.

 

_ احتمال اکثریت شدن اصلاح‌طلبان (به نسبت اصولگرایان)، کم است اما بایستی به پرخطر بودن و ضریب وقوع بالای آن توجه داشت.

 

_ در انتخابات آینده هیچ فتنه‌ای نخواهیم داشت...

 

_ اصلاح‌طلبان در هر حالتی در انتخابات آینده اعلام پیروزی می‌کنند. و بقیه احتمالات (اکثریت شدن آنها یا پیروزی نامزدهای سرشناس فهرست احتمالی‌شان) این اعلام پیروزی را به کام آنها شیرین‌تر خواهد کرد.

 

آدرس کانال تلگرام من:

masoud_yarazavi


برچسب‌ها: انتخابات, مجلس, نتیجه
+ نوشته شده در  دوشنبه دهم اسفند ۱۳۹۴ساعت 10:21  توسط مسعود يارضوي  | 

اجرای برجام؛ وعده‌هایی که محقق نشد و میرایی توافق روحانی

به نام خدا و با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد

_ نمایش تئاتر دولت یازدهم درباره مذاکره با غرب وارد پرده ماقبل آخر خود شده است.

حرف جدیدتری غیر از آنچه طی 3 سال گذشته روی این وبلاگ درباره مذاکرات هسته‌ای و توافقات دولت حسن روحانی نوشته‌ام، ندارم.

چه اینکه نه از باب خودتعریفی که من‌باب ارائه گزارش به مخاطبان «عبور»؛ نیک می‌دانید که نعل به نعل چیزهایی که درباره مشی دولت حسن روحانی و توافقاتش تحلیل کرده بودیم، محقق شده است.

عرض کرده بودیم که میان ایران و آمریکا چیزی به نام توافق نهایی ممکن و میسور نیست و اگرچه در این میان توافقک‌هایی امضا می‌شود و تحریمک‌هایی هم لغو خواهد شد اما اولاً مردم ایران لغو این تحریمک‌ها را در معیشت خود هرگز لمس نخواهند کرد (چون اساساً اثر تحریم‌ها بر اقتصاد ایران بیش از 30 درصد نیست!) و ثانیاً توافقات میان دولت روحانی و کشورهای 1+5 و کدخدای آنها یعنی آمریکا نیز هرگز مانا نخواهد بود و می‌شکند.(چون مشکل بین ما دشمنی است نه سوء تفاهمی که بخواهد با مذاکره حل شود)

آنهایی هم که امروز و در صبح روز اجرایی شدن چیزی به نام برجام، دچار خرسندی هستند باید بدانند که این خرسندی اگر دلیلش «لغو تحریم‌هاست» پس آنها باید به خودشان و مردم نشان دهند که اثر این لغو تحریم‌ها دقیقاً کجاست؟!(یعنی اینکه هرگز چیزی بهتر از آنچه که بعد از توافق موقت ژنو در سال 92 وقوع یافت، رخ نمی‌دهد)

البته باید بهتان بگویم که اگر سیاست‌ورز کم تحملی بودم، عرض می‌کردم که برجام همین الآن هم شکسته است.

چه اینکه لابد خبر تحریم‌های جدید آمریکا در پسابرجام را شنیده‌اید!

و ایضاً اینکه بر اساس دستور 9 بندی مقام معظم رهبری درباره برجام هم برخی مفاد آن مشخصاً رعایت نشده است و این یعنی نقض برجام.

اما تحلیل من این است که صدای افتادن برجام را همه هم حتی خواهند شنید و میرایی آن آشکارتر از این هم می‌شود.

از بابت دولت و اصلاح‌طلبان و غیره هم لابد می‌دانید یا دیده‌اید که حضرات مشغول اذکاری مثل «عده‌ای می‌خواهند نگذارند مردم شیرینی لغو تحریم‌ها را احساس کنند»، «مشکلات اقتصادی با انتخابات مجلس رفع می‌شود»، «موانعی در کار است» و ... هستند.

اذکاری که تدقیق در آنها نشان می‌دهد اساساً خود این حضرات هم می‌دانند خبری از «باغ سبز ارزانی!» نیست و لذا قرار است تقصیر بی‌دستاوردی برجام و شکست آن به گردن چیزهای دیگری از جمله «موانع اصلی»! بیافتد.

رفقای عزیزم، علاوه‌ی بر اینها در جریان باشید که رخدادهایی که در بالا توضیح دادم، به شدت قابلیت چفت شدن با فتنه اقتصادی و اوکراینیزه کردن ایران را هم دارند و برای همین بایستی به شدت حواس همه‌مان جمع باشد.

از بابت انتخابات اسفند ماه هم خیالتان راحت... که هیچ فتنه‌ای رخ نخواهد داد.

سوگمندانه باید بگویم که فتنه در سمت دیگری در حال نضج گرفتن و رشد یافتن است که البته گویا حواس عمده‌ی آنهایی هم که باید جلب نیست.

 

انتهای پیام/

 

پ.ن: از سه، چهار روز پیش که رفته‌اند و سیمان ریخته‌اند توی قلب رآکتور اراک هنوز جای خودم نیستم و احساس خرد شدگی‌ام خوب نشده است هنوز.

می‌توانید، بگویید طرف روی یک وبلاگ، برای تفاخر و ریا وقت گیر آورده... هرجور راحتید!

ولی شما هم حتما می‌دانید نزدیک به 15 سال خون دلی را که بچه‌های جنبش دانشجویی، بچه‌های وزارت اطلاعات، حضرت آقا، رسانه‌های انقلابی، دانشمندان هسته‌ای و امثال شهید احمدی‌روشن‌ها خوردند! اما حالا سیمان‌های سرد و سفت شده، قلب رآکتور اراک را پر کرده است.

بگذریم...

لابد آن تحلیلم را هم خوانده‌اید که هزار بار گفته‌ام یک تعدادی از چهره‌های فعلی، به زودی یا به دوری جلای وطن خواهند کرد و به جمع اپوزسیون خارج نشین فعلی خواهند پیوست!

همین برافتادن ماسک از صورت خیانت هم که البته در آینده رخ می‌دهد، کمی تسکینم می‌دهد...


برچسب‌ها: برجام, تحریم‌ها, وعده‌های دولت روحانی, نقض برجام
+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و هفتم دی ۱۳۹۴ساعت 14:28  توسط مسعود يارضوي  | 

درباره القای بحران اقتصادی و فتنه آینده

_ وقت کردید اگر، این مطلب کوتاه را بخوانید:

 

***

اوکراینیزه شدن ایران؛ عاقبت القای «بحران بیکاری»

به تازگی و در لابه‌لای اخبار رسانه‌ها، آماری مبنی بر ازدیاد نرخ بیکاری در ایران به چشم می‌خورد.

بر اساس گزارش رسانه‌ها، مرکز آمار ایران در گزارش خود نرخ بیکاری فعلی ایران را 10.9 درصد اعلام کرده است.

یکی از نمایندگان مجلس نیز چند هفته قبل در جریان سؤال از یکی از وزرا اینطور گفته بود که به دلیل یک اظهار نظر اشتباه وزیر مربوطه، 2 میلیون نفر! بیکار شده‌اند.

یکی دیگر از مجلسی‌ها هم مهرماه گذشته از بیکار شدن یک میلیون نفر در کشور خبر داده بود.

در همین حال، یک مقام سابق بانک مرکزی نیز به تازگی طی مصاحبه‌ای اظهار کرده است که علامت‌های موجود در اقتصاد ایران از حرکت به سمت یک «بحران اقتصادی شدید» حکایت دارد!

مقولاتی همچون رکود، بیکاری، نوسانات بورس و ارز و... در تمام اقتصادهای کلان دنیا وجود دارند اما عموم کشورها از بحران‌نمایی بواسطه این مشکلات اقتصادی خودداری می‌کنند چرا که اساساً هم بایستی میان «مشکل» و «بحران» فرق قائل شد.

مثلا در بحث نرخ بیکاری حتی با توجه به اینکه نرخ بیکاری فعلی ایران 10.9 درصد گزارش شده است اما در عین حال، آگاهی از میزان نرخ بیکاری در سایر کشورهای جهان اثبات می‌کند که اقتصاد ایران در بحران نیست و نرخ بیکاری فعلی هم به مثابه یک تب زودگذر، ان‌شاءالله رفع خواهد شد.

کما اینکه مثلا نرخ بیکاری در ایران در بهار سال 89 عددی در حدود 14 درصد بوده است و مشاهده می‌شود که در حال حاضر و با وجود تمام سیاه‌نمایی‌ها و برخی بی‌تدبیری‌ها اما در حدود 4 درصد کاهش یافته و به نرخ فعلی رسیده است.

در ادامه به میزان نرخ بیکاری در چند کشور دنیا اشاره می‌شود که دانستن آنها برای فهم دقیق‌تر وضعیت اقتصادی ایران ضروری است:

(قابل ذکر است که منابع ارقامی که در ادامه ذکر می‌شود مربوط به «ویکی‌پدیا» و «یورونیوز» است که جملگی مربوط به سال 2015 میلادی هستند. به این نکته نیز توجه شود که میزان استاندارد بیکاری عددی در حدود «5 درصد» است)

اسپانیا: 21 درصد

استرالیا: 6 درصد

بلژیک: 8.7 درصد

بلغارستان: 9.5 درصد

فرانسه: 10.8 درصد

آمریکا: 5 درصد

انگلیس: 5 درصد

کانادا: 7.1 درصد

ایتالیا: 11.5 درصد

مالزی: 3.1 درصد

فنلاند: 9.5 درصد

غزه: 41.5 درصد

ایسلند: 4.3 درصد

یونان: 24.6 درصد

ایرلند: 8.9 درصد

سوریه: 40 درصد

تعمق در آمار ذکر شده به روشنی نشان می‌دهد که وضعیت بیکاری در ایران اسلامی به هیچ وجه در حد بحران نیست و با اندکی تدبیر و برطرف کردن سوء مدیریت‌های موجود به حد نرمال میل خواهد کرد.

پس از ارائه این آمار، بد نیست به این نکته هم اشاره شود که گویا دست‌هایی در کار است تا بصورت خواسته یا ناخواسته نسبت به «بحران‌نمایی از اقتصاد ایران» اقدام کنند.

مثلاً در زمینه نرخ بیکاری؛ یک نشریه خارجی با عنوان «تحقیقات اقتصادی خاورمیانه» در سال 2005 _ 1384 طی گزارشی از بیکاری 40 درصدی در ایران خبر داده و مدعی شده بود که 28 میلیون نفر در ایران با بحران بیکاری مواجه هستند!

و یا از باب مثال دیگر، در سال 1393 نیز یکی از مسئولان امر، طی سخنانی رسانه‌ای اعلام کرد که ایران از نظر آمار بیکاری به «بحران»! رسیده است.

سخنی که البته مورد استقبال گسترده رسانه‌های غربی نیز قرار گرفت...

گفتنیست، بحث مناقشه در آمار مهمی مثل آمار بیکاری، امری رایج در تمام دنیاست و کارشناسان اقتصادی کشورها همواره در آمارهای اقتصادی ارائه شده از سوی دستگاه‌های مختلف کشورشان مناقشاتی را مطرح می‌کنند اما نکته آنجاست که دست آخر نظر مراجع قانونی کشور مورد اتفاق قرار می‌گیرد و مباحث کارشناسی ساحت خود را از خدشه و دروغ پنداشتن آمار ارائه شده جدا می‌کنند.

مطالب فوق البته در حالی است که متأسفانه برخی اشتباهات اقتصادی دولت یازدهم در زمینه‌هایی مثل عدم توجه لازم به اقتصاد مقاومتی، امحای 1700 تن سیب‌زمینی برای عدم کاهش قیمت، امید بستن بیش از اندازه به «برجام»، واردات 12 تن سنگ‌پای چینی در سال جاری و ... بر همگان مکشوف است اما در عین حال باید از مبحث بحران‌نمایی از اقتصاد ایران و به مرز اعتراض کشاندن قشرهایی از مردم نیز بر حذر بود.

رخدادی که نظیر آن در دو کشور ونزوئلا و اوکراین نیز به وقوع پیوسته و بر اثر بحران‌نمایی از اقتصاد؛ در کشور اول منجر به پیروزی سیاسی جریان مخالف چاوزیست‌ها در انتخابات مجلس و البته قحطی اقلامی از مواد غذایی شده و در دومی نیز به براندازی حکومت قانونی اوکراین و حاکم شدن ناامنی و بی‌ثباتی!

در کشور اوکراین بعنوان نسخه اصلی براندازی اقتصادی، مخالفان حکومت قانونی تا توانستند بر طبل بزرگنمایی تحریم‌های اتحادیه اروپا کوبیدند و اقتصاد و حکومت اوکراین را به سبب ارتباط با روسیه تا آن حد مورد عیب‌یابی و تضعیف قرار دادند که النهایه قشرهایی از مردم به خیابان آمده و با حمایت‌های سرویس‌های جاسوسی آمریکا؛ سرانجام دولت قانونی اوکراین در سال 2014 مورد براندازی قرار گرفت.

گفتنیست، جمهوری اسلامی ایران بر اساس گزارش اخیر صندوق بین‌المللی پول، هجدهمین اقتصاد بزرگ دنیا را در اختیار دارد.

 

پ.ن: مثل این مطلب را که زیر تیغ سانسور رفته و هرگز منتشر نشده را کمتر در رسانه‌های کشور می‌بینید، یا اصلاً نمی‌بینید...

دلیلش در میان رسانه‌های اصلاح‌طلب این است که آنها به صورتی خواسته یا ناخواسته در جهت مسیر ایجاد فتنه اقتصادی هستند و اصلاً فازشان چیز دیگری است و در میان رسانه‌های اصولگرا هم به این دلیل از این مطالب نمی‌بینید که آقایان می‌گویند چون ما منتقد اقتصادی دولت هستیم، انتشار این مطالب که به نوعی تقلیل مسئله بحران اقتصادی و کمک به پوشاندن اشتباهات دولت است؛ وجهی ندارد.

و من اصلاً نمی‌فهمم چرا این فهم مشترک وجود ندارد که مسئله امنیت و نظام بالاتر از این دولت و آن دولت است.

و باز هم متوجه نمی‌شوم چرا حاضر به تفکیک جایگاه از شخص نیستیم؟! یعنی اینکه چرا جایگاه دولت جمهوری اسلامی و ریاست جمهوری اسلامی را از کسانی مثل احمدی‌نژاد و روحانی جدا نمی‌کنیم؟!

ببخشید رفقا...

چشم‌هایم خسته، قلمم زهر‌دار و قلبم پر از تنهایی است اما شما را به هر مقدساتی که دوست دارید، مواظب این «فتنه اقتصادی» لعنتی باشید و تا آنجا که می‌توانید، نگذارید رخ بدهد.

انتخابات آتی امن برگزار می‌شود و هیچ خطر فتنه‌باری، او و ما را تهدید نمی‌کند ولی این ماجرای فتنه اقتصادی را جدی بگیرید و تا حد امکانتان، از آتشش فرو بکاهید.

باشد که خداوند متعال از همه‌مان قبول کند و جملگی پاسدار خون شهدای عزیزمان باشیم.

همین...


برچسب‌ها: فتنه آینده, فتنه اقتصادی, اقتصاد ایران, بحران
+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و سوم دی ۱۳۹۴ساعت 14:39  توسط مسعود يارضوي  | 

بصیرتی که نافذ نباشد

_می‌دانید رفقا...! اینکه همگی دنبال بصیرت هستیم چیز خوبیست اما کافی نیست.

بصیرت باید «بصیرت نافذ» باشد. نافذ نباشد اگر می‌شود همین که بعضی‌ها جز اِکو بودن برای صحبت‌های رهبری و ریشیر عکس حاج قاسم و چند قربان صدقه موزون برای اهلبیت(س) چیز دیگری توی چنته‌شان یافت نمی‌شود. و ایضاً سالی چند بار سر دادن شعار مرگ بر آمریکا و محکم کردن عکس‌های رهبری روی میزهایشان... و آخر سر هم یا فتنه توی کشور رخ می‌دهد یا اینکه همه در مقابل یک توافق بد سکوت پیشه می‌کنند و اثبات بد بودنش برایشان سخت است.

از من اگر یکی بپرسد بصیرت نافذ یعنی چی؟! می‌گویم: یعنی بصیرتی که در بزنگاه مقرر، به بهترین شکل عمل کند و کمک به اسلام ناب داشته باشد.

به زعم من، خیلی از آنهایی که توی سقیفه بودند هم به افضل بودن امیرمؤمنان علی(ع) ایمان داشتند و حتی از روی استدلال هم می‌توانستند این اعتقاد را اثبات کنند؛ اما از آنجا که بصیرتشان نافذ نبود؛ نه تنها نفعی به اسلام ناب نرساندند بلکه موجب اضرار هم شدند.

«کان عمنا العباس نافذ البصیرة...»


برچسب‌ها: بصیرت, بصیرت نافذ
+ نوشته شده در  چهارشنبه هفتم مرداد ۱۳۹۴ساعت 12:56  توسط مسعود يارضوي  | 

آتش در خرمن توافق بد

به نام خدا و با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد

_ رفقای خوبم، این ماجرای «تصویب متن جمع‌بندی هسته‌ای» که حضرت آقا(حفظه) این دو سه روزه چند بار بیانش کرده اند را اصلاً دستکم نگیرید و هرطور می توانید تبدیلش کنید به مطالبه.

راستش این است که مذاکره خواهان از اول هم طوری پازل این توافق را چیدند که عنان کار اصلاً به دست مجلسی ها داده نشود و برای همین است که در متن منتشره از این توافق بد! دائم می خوانید ایران، ایران ایران! و نمی خوانید دولت ایران، دولت ایران، دولت ایران!

از قبل و بعد از توافق هم زمزمه ها این بود که مجلس اساساً قرار نیست دیگر چیزی را تصویب کند بلکه همان مصوبه طرح الزام دولت را که گذرانده کافیست و زین پس فقط باید تطابق متن توافق را با این مصوبه بسنجد و تمام!

صحبت های نماینده ها را هم اگر شنیده باشید؛ انگاری بعضی هاشان این واقعیت تلخ را پذیرفته بودند.

شورایعالی امنیت ملی هم در کشور ما به چندتا دلیل، کارهایی نظیر وتوی توافق دولت را انجام نمی دهد. یعنی اینکه بعضی آقایان از این می گفتند که مجلس باید توافق را تطبیق بدهد و شورا هم بررسی‌اش کند؛ فی الجمله یعنی هیچ!

گرفتید نکته را؟!

یعنی اینکه حضرت آقا با طرح مسئله «ضرورت تصویب توافق» که حضرات به زعم خودشان چالش کرده بودند و تمام! آتشی به خرمن آمریکادوستان انداخته‌اند و مابقی قصه تکلیف مجلسی ها و رسانه ای ها و شما گرامیان است.

فقط این میان یک نگرانی بزرگ وجود دارد و آنهم اینکه نکند طرح الزام هسته ای که چندی قبل با انجام اصلاحاتی خاص! به تصویب رسید؛ دست مجلسی ها را برای بررسی مطلوب ببندد و کار را به جای دیگری بکشاند...


برچسب‌ها: توافق نهایی, مذاکرات وین, برجام, دولت یازدهم
+ نوشته شده در  شنبه بیست و هفتم تیر ۱۳۹۴ساعت 16:47  توسط مسعود يارضوي  | 

توافق وین به زبان ساده

به نام خدا و با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد

_ توافقی که دولت روحانی با کشورهای 1+5 در وین قول انجامش را به هم دادند به زبان ساده می شود چیزهایی که در ادامه می نویسم...

یکم: بر طبق این توافق تعداد زیادی از تحریم های تأثیرگذار علیه مردم ایران باقی می ماند و تعدادی هم که قرار شده صرفاً تعلیق شوند را «باید بمانید تا بیاید»! به این معنی که ان شاءالله طی چند سال آینده اگر همه چیز روی روال باشد؛ این تعلیق آنهم بصورت قطره چکانی اتفاق خواهد افتاد.

دوم: ما در این توافق باب مذاکره درباره سایت های نظامی مان را باز گذاشته ایم. اگر هم جایی اختلاف پیش بیاید کار به یک هیئت میانجی واگذار می شود که توافق درباره فرجام این مسئله سکوت دارد اما نکته آنجاست که یادمان باشد مرجع راستی آزمایی رفتار ما آژانس اتمی تعیین شده و بنابر یک اصل ریاضی ساده؛ آژانس از هر کار ما ناراضی باشد اتفاقات بدی رخ خواهد داد!

سوم: ما در این توافق و بر اساس متنی که ظریف و موگرینی خواندند؛ تلویحاً پذیرفته ایم که تا قبل از این دنبال سلاح اتمی بودیم اما از این به بعد دیگر نیستیم.

چهارم: مرکز غنی سازی فردوی ما عملاً به یک سایت تحقیقاتی (مثل همان آزمایشگاه های معروف دانشگاه هایمان) تبدیل می شود و رآکتور اراک هم بازطراحی می شود.

پنجم: اینکه قرار بود تمام تحریم ها در هنگام امضای توافق لغو شوند، اینکه قرار بود توافق چند مرحله ای نباشد و ایضاً قرار بود بحث بازدید از سایت های نظامی کأن لم یکن باشد؛ هر سه مسئله محقق نشدند و به بیان دیگر اینکه خطوط قرمزمان شکست!

ششم: رفقای خوبم، این توافق لعنتی، برگردان موسع بیانیه لوزان یا همان توافق لوزان است که فکت شیت صحیح آمریکایی ها مفسر آن شد. کسی اگر واقعاً می خواهد بداند چه دادیم و چه گرفتیم لطفا سری به فکت شیت آمریکایی توافق لوزان بزند. (سر امواتتان هم گیر ندهید که چرا می گویی حرف آمریکایی ها درست است! بزرگ شده باشید و درست فکر کنید لطفاً)

هفتم: کسی لطفا نگوید چرا رهبری به مذاکره کننده ها خسته نباشید گفته اند و یا چرا هیچ نمی گویند؟!

جواب ساده است... اولاً انتظار دارید رهبری چه بگوید؟! (و یا در کارنامه رهبری و یا امام راحل و ایضاً ائمه هدی(س) در این موارد چه برخورد غیر قابل پیش بینی را دیده اید که اکنون خواهان آنید؟!)

و ثانیاً اینکه رفقای خوبم، رفتار رهبری تابعیست از رفتار و نظرات صحیح خواص کشور. وقتی که آقایان جلیلی و حداد و لاریجانی و صفار هرندی و زاکانی و قالیباف و فدایی و غیره 2 سال است سکوت اختیار کرده و در بهترین حالت در لفافه و یا بدون تکرار و دفعتاً حرف می زنند انتظار دارید رهبری چه بکند جز همین سکوت و همراهی های نرم و انتظار برای یک لحظه بموقع برای زدن رکب منطقی بمنظور حفظ دستاوردهای کشور. (همان کاری که رهبری در سال 83 و 84 کرد)

هشتم: کسی لطفا نگوید چرا خبرگزاری ها و چهره های کشور دارند بصورت علنی یا تلویحی از توافق حمایت می کنند، چرا به آن می گویند توافق خوب! چرا اصلاً به آن نمی گویند توافق و چرا می گویند جمع بندی اولیه و از این سوال ها.

پاسخ آنجاست که کم نبوده است در تاریخ که همه از یک امر غلط دفاع کرده اند یا نسبت به امر درست سکوت اختیار کرده اند و غیره... ضمنن تر اینکه این روزها فریاد تک و توک خواص هم بگوش می رسد ولی چه سود که کم رمق است و میان این غبار بدعملی، صدا و تحلیل درست آنها شنیده نمی شود. البته گاهی هم مصلحت است که همه سکوت کنند یا تمجید کنند.

و نهم: عزیزان من، چندان هم نگران نباشید... از قدیم گفته اند سنگ بزرگ علامت نزدن است.

توافق دولت روحانی و کشورهای 1+5 در وین آنقدر تودرتو و گنده و لایتناهی است که اگر به آدمی باسابقه اجرایی و مدیریتی نشانش بدهید؛ منصف باشد اگر، یقیناً مکان لمس دستاوردهای توافق را «قله قاف» اعلام خواهد کرد.

تازه ماجرا وقتی خوشمزه تر می شود که بدانیم باید برای تمام این اجرائیات پیچاپیچ و در هم تنیده؛ یک قاضی بهانه گیر بدسابقه یعنی آژانس اتمی هم باید نظر بدهد و البته تمام موارد را تأیید کند.

و تمام اینها یعنی اینکه نگران نباشید چون این توافق اعلامی یقینا میراست و تجربه سال 83 که تیم روحانی همین کارها را کرد، شکست خورد اما درس نگرفت؛ باز هم تکرار خواهد شد. باشد که این بار را درس بگیرد.

 

پ.ن: می خواستم صد بند دیگر هم بنویسم ولی خستگی مجالم نمی‌دهد.

خواستم بگویم پابوس حضرت رضا(ع) رفتن که هنر نیست. نادرشاه و آقامحمدخان و سایرین هم می‌رفتند.

خواستم بگویم اگر ارزنة‌الروم میرزا تقی خان خوب است به این خاطر است که 200 سال پس از امضای آن هم هیچ عقلی سلیمی نمی گوید قرارداد میرزا خوب نبود! به سخن دیگر اینکه امیرکبیر شدن خوب است به این شرط که در همان زمان حیاتت، نشود اثبات کرد پای توافق بد را امضا کرده‌ای! بعد هم خودت ابراز نگرانی بکنی که نکند تاریخ قضاوت اشتباه بکند...

خواستم بگویم خائن بودن یک چیز است، خیانت متدینین یک چیز دیگر. این جمله حضرت آقا را بخوانید: «بنده یک زمانی در زندگی امیر المومنین(ع)در دوران تقریبا پنج ساله ی آن بزرگوار و آن چه پیش آمد،یک مطالعات وسیعی داشته ام  که آن چه می توانستم از این مطالعات به عنوان جمع بندی به دست بیاورم این است که تحلیل سیاسی ضعیف بود.البته عوامل دیگری هم وجود داشت،در درجه ی بعد، اما مهمترین  مسئله این بود . و الا خیلی از مردم هنوز مومن بودند و مومنانه در پای هودج ام المومنین به دلیل تحلیل غلط در مقابل علی(ع) جنگیدند و کشته شدند.»

خواستم بگویم یک افسانه قدیمی اروپایی هست که یک نفر برای هرکس نی‌لبک می زد؛ شنونده عاشقش می‌شد و آنوقت آن نی‌لبک زن، عاشقش را به دنبال نوای خوشش می کشاند توی رودخانه و غرقش می کرد. عاشق آمریکا و شیطان بزرگ شدن فرجامی غیر از غرق ندارد، خواه من و شما باشیم، خواه کسانی در دولت، خواه کسانی در هرجای دیگر.

خواستم بگویم...


برچسب‌ها: توافق هسته‌ای وین, اعلام جمع‌بندی مذاکرات در وین, دولت روحانی, 1
+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و چهارم تیر ۱۳۹۴ساعت 11:23  توسط مسعود يارضوي  | 

آهای نسل‌های آینده... از رنجی که در توافق هسته‌ای بردیم

به نام خدا و با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد

سلام نسل‌های آینده...

که فکر می‌کنم الان یا خیلی کوچولو هستید و یا شاید دبیرستانی باشید و از دو، سه سال بعد وارد دانشگاه بشوید...

الآن که دارم این متن را برای شماها می‌نویسم؛ موسم مذاکرات دولت یازدهم ایران با کشورهای 1+5 در وین است و هنوز هم خبری از اعلام توافق نهایی میان طرفین نیست.

خبری نیست ولی خواستم بهتان بگویم اگر خبری شد و احیاناً توافق را اعلام کردند؛ بعدها که داشتید درباره این قضیه فکر می‌کردید و اسنادش را می‌خوانید؛ لطفا یکوقت فکر نکنید که ما بچه بسیجی‌ها و رسانه‌ای‌ها و خواص کشور احیاناً گاگول و بی‌غیرت بودیم که چنین توافق تلخی به کشور تحمیل شد.(اینکه چرا می‌گویم تلخ و تحمیل را دیگر باید به نوشته‌های قبلی‌ام برگردید!)

نه رفقا... ما هیچکدام از اینها نبودیم و گلویمان پاره شده و قلم‌هایمان شکست و بی‌رمق شد بس که گفتیم و نوشتیم درباره عدم امکان عقلی چیزی به نام توافق نهایی ایران با آمریکا.

و مردیم بس که با اینکه بعضی‌هامان بچه‌های سرراهی نظام بودیم ولی داد زدیم و هوار کشیدیم که افکار عمومی باید بدانند آزموده را دوباره آزمودن خطاست.

هِی توافق بی‌دستاورد موقت ژنو در سال 92 را به رخ مردم کشیدیم و هی به گوش دولت خواندیم که شماها دارید با نگاه کدخدامنشانه و با فرمول آمریکا مذاکره می‌کنید و این یعنی حتی اگر توافق هم بشود اما می‌شکند!

ولی چه کنیم نسل‌های آینده...

چه کنیم که شماها الآن که دارید این نوشته‌ها را می‌خوانید شاید متوجه نشوید اینکه ما اسیر یک مشت پیرمرد شکم‌گنده‌ی دنیازده بودیم که جوانانه دل به آمریکا سپرده بودند و نه تنها می‌ترسیدند از این هیولای پوشالی بلکه می‌مردند برایش و فکر می‌کردند ماها خریم و نمی‌فهمیم این عشق و علاقه‌ی جوانانه را.

دردسرتان ندهم نسل‌های آینده که ما، هم از دست پیرمردهای بد کشیدیم هم از دست پیرمردهای خوب اما احمقی که سررسید به دست در اینجا و آنجا ما و تحلیل‌های درستمان را اَخ می‌کردند و به دنبال خبرهای محرمانه بودند.

یعنی آنقدر اَخمان کردند که مثل جودی آبوت شدیم بچه‌های سرراهی و فقط به سایه‌ی رهبرمان که بالا سر مای دیروز و شمای امروز بود و هست دلخوش کردیم.

البته فکر می‌کنم الآن که دارید این نوشته‌ها را می‌خوانید؛ به مدد همان سایه‌ای که گفتم! ثمره‌ی کارهای ما سر راهی‌ها را هم به عینه می‌بینید که به لطایف‌الحیل و هرجوری بود، نگذاشتیم این مملکت نه از انرژی هسته‌ای محروم شود نه به کرنش ذلیلانه جلوی آمریکا متهم.

و البته به همان پیرمردهای بد و خوب هم دائماً گفتیم که چه با خباثتتان و چه با سررسید‌های خبر محرمانه‌تان! باید بشنوید این حرف قاطع و مدلل ما را که این توافق حتی اگر امضا هم بشود؛ خواهد شکست.

خلاصه که نسل‌های آینده‌ی عزیزم! سر جدتان اگر خواستید تاریخ بخوانید و یا اگر احیاناً پشت یک تریبون دانشجویی کلی شور گرفتید یا اینکه توی صفحه اجتماعی‌تان خیلی احساساتی شدید؛ لطفاً کارتان با دقت باشد و گتره‌ای و از سر کم‌خوانی و کم‌دانی و بدفهمی چیزی را تحلیل نکنید.

و بدانید که ما مواظبتان بودیم و دوستتان داشتیم و البته بی‌غیرت و بی‌بصیرت هم نبودیم.

خداحافظ...


برچسب‌ها: توافق نهایی, مذاکرات هسته‌ای, تحریم‌ها, شکست توافق نهایی
+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و دوم تیر ۱۳۹۴ساعت 20:32  توسط مسعود يارضوي  | 

«شکست»؛ تحلیلی بر توافق نهایی منهای دستاوردهای ملموس

به نام خدا و با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد

ـ بيتاب و خسته‌ام ولي آنچه در اين روزهاي وين مي‌گذرد؛ تکليف را بر چون مني واجب کرده شايد که جداي از بسته‌هاي تحليلي و صحبت‌هاي با دوستان، باز و در اینجا هم برايتان بگويم دقيقاً در ماجراي هسته‌اي چه خبر است؟!

همانطور که پیش‌بینی می‌شد و عباس‌خان عراقچي هم اخيراً اعلام کرد؛ بحث امضاي توافق کأن لم يکن شده است.

به سخن ديگر اينکه طرف آمريکايي متني توافقي و بي‌امضا را به دولت روحاني تحميل کرده است که گويي هدف اصلي‌اش نشان دادن رويي ديگر از «در باغ سبز» به افکار عمومي ايران است.

تا به مردم گفته شود که آي مردم، ما بر سر اين موضوعات با اين نتايج خيلي خوب! توافق کرده‌ايم اما «موانع» داخلي در ايران! نمي‌گذارند اين قدم‌ها برداشته شود... ديگر ريش و قيچي دست خودتان.

رفقاي خوبم، طي دو و نيم سال گذشته اگر با محتواي تحليلي اين وبلاگ درباره مذاکرات هسته‌اي دولت روحاني با 1+5 همراه بوده باشيد يقيناً خوانده‌ايد حرف‌هايم را که همواره تأکيد کرده‌ام چيزي به نام توافق ميان ايران و 1+5 ممکن و ميسور نيست و اگر هم چيزي امضا يا اعلام بشود حتماً دچار ميرايي خواهد بود و خواهد شکست.

الآن هم عرضم همين است که حتي اگر چند روز ديگر يا حتي تا ساعاتي ديگر، دود سفيد از پشت بام مذاکرات وين به هوا برخاست؛ کسي اسير اِغواي جماعت اصلاح‌طلب و آنهايي که 2 سال است جيغ‌هايشان را براي هيچ هم حتي حبس کرده‌اند؛ نشود.

اين توافق، حتي اگر هم اعلام بشود؛ اولا همانند توافق موقت ژنو کاملاً بی‌دستاورد خواهد بود و ثانیاً همین توافق بی‌دستاورد هم خواهد شکست و درست مثل تجربه سال 83 و بيانيه سعدآباد از بين خواهد رفت.

فقط عرضم اين است که در اين ميانه تا مي‌توانيد بصورتي مدلل و محکم و اصولي، از دروغ بودن باغ سبزي که اين همه مدت؛ عده‌اي به مردم وعده دادند، بگوييد و با قول سديد بيان کنيد که بزرگنمايي تحريم‌هايي که هيچگاه اثري بيش از 30 درصد بر اقتصاد کلان ايران نداشته‌اند؛ مهملاتي بود که عده‌اي در داخل و خارج ايران بافتند تا به زعم خود؛ پروژه‌ي شوم «اوکراينيزه کردن ايران» و براندازي به بهانه ارتقاي سطح معيشت را اجرایی کنند.

مهملاتي که فکر مي‌کنم باطل بودنشان حالا ديگر با ماجراي «ربط داده شدن آب خوردن به تحريم‌ها»! بر بچه و بزرگ هم مکشوف شده باشد.

عزيزان من، تا مي‌توانيد از رمق اين فتنه اقتصادي که کشور را تهديد مي‌کند به هر صورتي بکاهيد و به قدر رسا بودن فريادتان، واقعيت‌هاي کشور را که برخي اصلاح‌طلبان تلاش کرده‌اند با شکم‌هاي گنده و تن‌هاي فربه‌شان آنها را بپوشانند؛ مکشوف کنيد و در مقابل ديدگان مردم و اطرافيان قرار دهيد.

و ضمنن این را هم بدانید که متدین و امین و غیور بودن؛ دلیلی بر خیانت نکردن نیست و فراوان بوده‌اند در طول تاریخ کسانی که امین و متدین بوده‌اند اما مرتکب خیانت نادانسته و انحراف و تصمیمات اشتباه هم شده‌اند.

باشد که خداوند رحمان از همه‌ي ما در حفظ کردن ميراث امام و شهدا و دلسپاري به ولايت فقيه قبول کند.


برچسب‌ها: توافق نهایی, مذاکرات هسته‌ای وین, دولت یازدهم, محمدجواد ظریف
+ نوشته شده در  دوشنبه پانزدهم تیر ۱۳۹۴ساعت 15:16  توسط مسعود يارضوي  | 

تحلیلهایی برای سرانجام پرونده "توافق نهایی ایران و غرب"

به نام خداوند متعال و با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد

_ مذاکرات هسته ای ایران و غرب وارد پروسه ای به نام "نهایی" شده است.

فازی که بر اساس اظهارات رئیس جمهور، وزیر خارجه و عددی دیگر از دیپلماتها، قرار است طی آن سوالات غرب از فعالیتهای هسته ای صلح آمیز جمهوری اسلامی ایران پاسخ داده شده! و در انتها نیز تمامی تحریمها! لغو شوند.

اجازه بدهید با اشاره به تحلیلها و تأکیدات قبلی ام پیرامون توافق ژنو و ماجرای مذاکرات هسته ای وارد فرایند تحلیلی بشویم.

آنجا که 5 ماه قبل در تحلیلی عرض کردم که آمریکا در قبال دولت جدید ایران، نرمش ها و رامشگری هایی را به خرج خواهد داد و برخی از تحریم ها را نیز لغو می کند تا اینکه بحث "موانع" بروز خواهد کرد و عده ای در داخل و خارج، اینگونه شروع به پروپاگاندا می کنند که کسانی نمی گذارند تحریم ها لغو شود و موانعی در این راه هست.

و همچنین در یادداشتهای دیگری تصریح کردم که این موانع، مقولاتی مثل حمایت ایران از حزب الله، توانمندی های علمی و دفاعی ما و مسائلی از این دست هستند و بر این نکته هم الحاح ورزیدم که اساساً تحریم ها در صورت کلی خود هیچگاه لغو نخواهند شد. +

 

*بروز مسئله ای به نام "موانع" در فرایند مذاکرات/کارکرد "موانع" چیست؟

اکنون چند هفته از توافق بی دستاورد ژنو میان ایران و کشورهای 1+5 می گذرد.

بحث موانعی که نمی گذارند توافقات اصلی و نهایی حاصل شوند! در بیان و حتی در لفظ! صحبتهای مقامات آمریکایی و البته عددی از...(ادامه مطلب)


برچسب‌ها: توافق نهایی ژنو, تحریمهای ایران, مذاکرات هسته ای, اوکراین
ادامه مطلب
+ نوشته شده در  پنجشنبه یکم اسفند ۱۳۹۲ساعت 22:16  توسط مسعود يارضوي  | 

بدرود یانوکویچ

دولت اوکراین سقوط خواهد کرد به نظر من.

در واقع اگر زمین بازی عوض نشود، رئیس جمهور یانوکویچ به دلیل سبک بازی پر اشتباهش در برخورد با اغتشاشگران، دو راه بیشتر، باقی نگذاشته است.

اول سقوط و دوم تن دادن به خواسته های اغتشاشگران.

و باز هم با تحلیل خودم باید بگویم که دولت روسیه و پوتین هم برای حمایت از یانوکویچ کاری از پیش نخواهند برد.

دلایل من هم باشد برای بعد...


پ.ن: اگر این تحلیل محقق بشود؛ به نظرم، تحلیل ماهیت رخدادهای این روزهای میدان استقلال کی اِف که بعداً خواهمشان گفت، شنیدنی تر باشد. 

رخدادهایی که بعنوان مدل اجرا می شوند تا در فرایند احتمالی اوکراینیزه کردن ایران ما و بحث سابوتاژ اقتصادی مورد استفاده قرار بگیرند!


برچسب‌ها: اوکراین, اغتشاش, تحریم, اقتصاد
+ نوشته شده در  پنجشنبه یکم اسفند ۱۳۹۲ساعت 10:38  توسط مسعود يارضوي  | 

لحظه هایی که نبودند و تکلیف مشخص جیش العدل

_ تمام آن سال ها روی دلم ماند یکبار قبل از اینکه عازم عملیات بشویم، یک طلبه باصفا بیاید برایمان حرف بزند.

بیاید و چیزهای قشنگ را یادمان بیاندازد و توکلمان را به خدا صد چندان کند.

نشد. هیچوقت...

نه تنها هیچوقت هیچ طلبه ای بدرقه مان نکرد که حتی روی دلمان ماند یکبار وقت رفتن، یک نفر هم قرآن بگیرد روی سرمان.

نمی دانم خاصیت من اینطور است یا خاصیت کارهایی که می کنم...؟! 

نه اینکه از آدمها انتظار خاصی داشته باشم. اصلاً توی دنیای ماها، هیچ "آدمهایی" وجود ندارد که بخواهی انتظار خاصی ازشان داشته باشی.

ولی "آرزو کردن" و "اعتراف به قشنگی لحظه ها" نه عیب است نه نشانه نیاز.

داشتم می گفتم.

برای ماها خبری از طلبه های باصفا و قرآن گرفتن نبود. به جایش تا دلت بخواهد؛ لباس عوض کردن توی کوچه و متلک های استاد سر کلاس دانشگاه که "بیدارش نکنید، بذارید بخوابه" و عصبانیتهای دور و بری ها که "خبر مرگت دیشب کجا بودی؟!"؛ بود.

و البته درد هم که مال مرد است.

با اینهمه ولی دو بار دو تا اتفاق افتاد که فکر کنم به همه این نشدها و نبودن ها می ارزید.

اولی یک شب تاریک و سرد رخ داد. که عده مان قلیل بود و کار داشت سخت می شد.

فرمانده مان آمد همه را جمع کرد و در حالی که هوهوی سرد کویر صدایش را برایمان بریده بریده کرده بود، گفت: سخت می شود. هرکس توانش را ندارد؛ از اینجا تا جاده اصلی راهی نیست. برود... بچه های پشتیبانی هستند.

نمی دانم دیده اید غربت یک "مرد" را یا نه؟!

فرمانده مان این حرفها را گفت و رفت سر چال کردن جای 81.

و یک نفر هم پا پس نکشید.

اتفاق دوم هم یک ظهر داغ بود.

نگهبان اهل دل، زنجیر را بست و بی هیچ دلیلی جلوی ماشین ها را گرفت.

می بایست سر وقت می رسیدیم و برای همین شروع کردیم به اعتراض.

نگهبان اما لحظاتی بعد، قرآن به دست و دوان دوان خودش را رساند به برجک نگهبانی و رفت روی سکو ایستاد.

داشتیم بهت زده جوانک نگهبان را نگاه می کردیم و خودروها همينطور یکی یکی از زیر قرآن راه افتادند سمت اشرار.

بگذریم...

عرضم این است که باصفا و بی صفا، با بدرقه قرآن و بی بدرقه قرآن و کف خیابان آسفالت باشد یا پهنه سرد کویر؛ کسی خیال نکند، می گذاریم باد ناامنی به این کشور قشنگ بوزد. خواه اشرار مرزی باشند خواه اشرار سیاسی که خواب ناآرام سازی اقتصادی را دیده اند.

این اشرار جیش الظلم هم یادشان رفته مثل سگ توی کوه ها از دستمان فرار می کردند و پشت بيسيم به همدیگر فحش ناموس میدادند که "تندتر بدوید"! 

می دانستند مثل خود نامردشان سر نمی بُریم و فرض بر اینکه یک گلوله حرامشان نشود؛ محترمانه و بعد از دادرسی؛ فقط جایشان بالای دار است ولی با اینهمه از مهابت بسیجی های سیدعلی خامنه ای بیشتر از مرگ می ترسیدند.

نه اهل سنت بودند نه شیعه. یک مشت کافر محارب بی پدر و مادر که کارشان عملگی برای آمریکا و 4 تا ارباب حرامخور بود و بس.

خواستم بگویم فکر نکنند اگر 5 تا سرباز مظلوم را سر تعویض پست دزدیده اند خیلی هنر کرده اند و حالا بچه های بلوچ باید فکر کنند اینها "سردارند"!!!

یا مثلاً حالا که لباس سیاه پوشیده اند و یک کلاشینکف ماستکی گرفته اند دستشان یعنی خیلی!

همان ریگی هم که گنده تان بود و حرف از "جهاد" و "جنگ رو در رو" می زد؛ یک راهزن ساده بیشتر نبود که زورش فقط به خودروهای عبوری و مردم غیر مسلح می رسید.

و گرنه شما تکفیری ها خودتان هم می دانید عرضه مثل مرد جنگیدن و صاحب اسلحه بودن را ندارید.

چه برسد به ادعای مسلمان بودن و دفاع از اهل سنت محترم ایران را!


برچسب‌ها: جیش العدل
+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و هفتم بهمن ۱۳۹۲ساعت 23:50  توسط مسعود يارضوي  | 

راهبردهایی برای فردا

به نام خدا و با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد


_ من از بابت فعالیتهای سایت جماران و رویکردهای سیدحسن آقای خمینی نگرانم.

به قول حضرت حافظ: "نمی شنوم بوی خیر از این اوضاع"

نمی شود یک "بلاگ – مدیا" به اسم جماران و با مدیریت سیدحسن آقا، از صبح تا شب به صورت کنایه وار در حال امام سازی! باشد و درباره رویکردهای نظام و رهبری هم بدون اسم بردن! و با نیش و کنایه صحبت کند و بعد هم ما متوجه نباشیم که این رسانه چه اهداف خاصی دارد و چه فرایند سوئی در حال بروز است؟!

اینکه می گویم: "امام سازی" بخاطر این است که جمارانی ها فی الجمله یکجوری درباره امام راحل ما مطلب منتشر می کنند که تو گویی امام(ره) نبود که می فرمود: "آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند" و مهمترین مسئله و دعوای امام راحل هم "اسلام ناب" نبود! و ایضاً "ولایت فقیه" را هم لابد ما بوده ایم که وارد ساحت نظام جمهوری اسلامی ایران کرده ایم و حضرت امام(ره) در این زمینه نظر خاصی نداشته اند!

البته "جماران" به نظر من کرامات خطرناک دیگری هم دارد که توضیح و بیان نتیجه آنها باشد برای وقتی دیگر.

کراماتی از جمله اینکه آقای عارف در همین سایت فرمودند "به دانشجوی پرخاشگر هم نیاز داریم" و یا فلان نماینده مجلس ششمی هم در ساحت سایت جماران بود که در مضمون گفت دیدگاه امام(ره) نسبت به اسلام با دیدگاه حوزه علمیه متفاوت بوده است! و ایضاً این هم خانم ابتکار بود که در همین سایت جماران و به تبعیت از نعیمه اشراقی، دختر عمه حسن آقا!، افاضه کرد که چادر نماد زن مسلمان نیست!

 


_ تحلیلم این است که به دلایلی، جمع خارج نشین مزروعی و مهاجرانی و گنجی قابلیت زیادتر شدن و عضوگیری از میان برخی تازه واردها! را دارد.

معتقدم خون عددی از این تازه واردها، به هیچ وجه از خون آن 3 نفر و اذنابشان رنگینتر نیست و نشانه هایی هم وجود دارد که این "عده" مجبورند یک روز حرفهایشان به ما و نظام را از جایی خارج از سرزمین ایران بزنند و یا اینکه پشت میز دادگاه شاهد اعترافاتشان باشیم.

از نشانه های این عده کمتر از انگشتان یک دست! تمایل به تسلیم در مقابل هژمونی آمریکا، کراوات، اعتراض به فیلترینگ و تأکید بر تأثیرگذار بودن تحریمهاست.

بیش از این نمی شود و نباید نوشت.

پ.ن: کسی نگوید "حالا که چی؟!"

حالا اینکه تلاش کنید در مقابل رویکردهای غلط این "عده" موضع بگیرید و به صورت اصولی نقدشان کنید تا اثر کارهایشان و حرفهایشان کم بشود و وقتی هم احتمالاً به سرنوشتی که گفتم، دچار شدند؛ اثری نداشته باشند.

و البته شما هم به تکلیفتان در قبال نظام و انقلاب و خون شهدا عمل کرده باشید.

 


_ به نظر من، اصلاح طلبان حمایتهای اجباری و ریاکارانه خود از دولت آقای روحانی را در فرایندی به "حمایتهای مشروط" بدل می کنند.

شما فکر کرده اید این جماعت از کسی که نمی تواند حصر موسوی و کروبی را بشکند، درباره 18 تیر موضع صریح ولایی گرفته، یکبار هم نگفته اصلاح طلب است، عضو یک تشکل سیاسی اصولگرا بوده و رخداد 9 دی را مطلوب می داند، می گذرند؟!

و برای همین است که می گویم حمایت های این روزهایشان ریاکارانه است.

امیدوارم آقای روحانی طوری بازی کند که در روزگار مشروط شدن حمایت های اصلاح طلبان (که البته اجرای شرطهایشان برای آقای روحانی ناممکن است) کُمیتش تندتر از آنها بدود.

اصلاح طلبها که رابطه الآنشان با دولت مثل رابطه ازدواج موقت! است، پس از طی شدن چرخه حمایتهای تصنّعی و ورود به فاز حمایت های مشروط؛ بین خودشان راهبرد "عبور از روحانی" را در پیش خواهند گرفت و آنوقت است که آقای روحانی دیگر هیچ صدای به به و چه چهی را از روزنامه های اصلاح طلب نخواهد شنید.

پ.ن: آنهایی هم که می گویند: "حالا که چی؟!" حواسشان باشد که اگر تلاش کنند واقعیتهای این حمایتهای تصنّعی برای دولت آشکار شود! آنوقت است که اولاً آقای روحانی دیگر به منتقدان اصولگرایش نمی گوید: "کم سواد"! و ثانیاً میتوان به دلیل ایجاد فضای واقع بینی و شکست پوپولیسم اصلاح طلبانه، انتظار عملکرد بهتری را در حوزه های مختلف از دولت داشت.

البته من بعید می دانم آقای روحانی این حرفهای ما را باور کند ولی نکته ی ماجرا، عمل به تکلیف است و آگاه کردن همه از واقعیت های صحنه...

+ نوشته شده در  شنبه بیست و ششم بهمن ۱۳۹۲ساعت 10:53  توسط مسعود يارضوي  | 

تحریم فوبیای این آدمها

به نام حضرت دوست و با سلام و صلوات بر حضرت محمد و خاندان پاکش


این چهار بند را بخوانید:

 

1_ "در شرایط شعب ابی طالب هستیم"

 

2_ از تیرماه ۲ سال گذشته تا چند هفته قبل آمریکا اجازه نداده است کشتی های کشورهای خارجی در اسکله از ما نفت بخرند/ در اثر تحریمهای نفتی آنقدر بر دولت دهم فشار وارد می شد که گاهی وزرای اقتصاد و نفت دولت دهم در مجلس گریه می کردند/ بالاتر از تحریم های نفتی، تحریم های بانکی است که نمی توان مبلغ ناچیز فروش نفت خود را به کشور بازگردانیم.

 

3_ تحریمها شدیدترین برخورد دشمن هستند/ شرایط فعلی از دوران 8 سال دفاع مقدس سخت‌تر است.

 

4_ تحریم‌ها با هدف جلوگیری از گردش مالی جمهوری اسلامی به مرحله اجرا درآمدند/ حتی نمی‌توانیم نفتمان را بفروشیم، دارو بخریم و کالایمان را حمل کنیم.

***

فکر نمی کنم یکسان بودن محتوای هر چهار بند فوق و البته تحلیل غلط مستتر در آنها که معتقد است "تحریمها خیلی! تأثیرگذارند"؛ نیازی به اشاره و توضیح داشته باشد.

این 4 بند را به ترتیب آقایان بهمنی (مدیر کل سابق بانک مرکزی در دولت دهم)، سیدمحمود نبویان (نماینده مجلس و عضو جبهه پایداری)، رحیمی (معاون اول رئیس جمهور سابق) و حرفهای بند چهارم را یکی از مقامات بلندپایه دولت فعلی در مقاطع مختلفی از دو سال گذشته تاکنون بیان کرده اند.

همچنین قابل ذکر است که بندهای 2 و 4 در همین دو، سه هفته اخیر از سوی آقای نبویان و آن مقام دولتی در فضای افکار عمومی کشور بیان و منتشر شده اند.

ببینید عزیزان من، اینکه افراد اشاره شده در بیان این حرفها پیرامون تحریمها و تأکید بر تأثیرگذاری زیاد! آنها تعمّد داشته اند یا سهواً گفته اند هرگز محل بحث ما نیست.

محل بحث اینجاست که...


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و سوم بهمن ۱۳۹۲ساعت 21:36  توسط مسعود يارضوي  | 

حرف‌هاي رهبر و آن سه گروه

به نام خداوند رحمان و با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد


_ حرف‌هاي اخير حضرت آقا در جمع همافرها به نظر من جاي تأمل خيلي زيادي از سوي همه ما دارد.

جاي تأمل بيشتر از اين لحاظ كه اين حرفهاي مهم در يك بزنگاه مهم ايراد شدند و مقام معظم رهبري طبق معمول با يك تيزبيني و تفرّس خردمندانه،‌ خط مشي هايي را براي همه ترسيم كردند كه به نظر من اگر هر يك از ما به فراخور وظيفه اي كه داريم به آنها عمل نكنيم؛‌ دورنماي شرايط كشور در قسمت‌هايي با چالش مواجه خواهد شد.

از آن "همه"‌اي كه در بالا توضيح دادم؛ اشاره به سه طيف به نظرم ضروري است:


اول: دولت

مقام معظم رهبري در صحبت‌هاي ديروزشان به نظر من ابعاد ديگري از بحث سابوتاژ اقتصادي را مورد اشاره قرار دادند و به دولتي‌ها با كنايه گفتند كه تحريم‌ها يك تئاتر مضحك است و "راه حل مشكلات اقتصاد،‌ برطرف كردن تحريم نيست"

البته همه ما مي‌دانيم كه به هر حال بخش كوچكي از مشكلات هم به توطئه‌هاي خارجي مربوط است ولي به هر حال جان كلام رهبر اين است كه مواظب باشيد موازنه تحليلي ماجرا به سمت با اهميت‌تر بودن تئاتر تحريم‌ها خم نشود.

همچنين معظم‌له در صحبت‌هاي خود مقولات مهمي را هم پيرامون بحث "سازش" مطرح كردند كه به نظر من گزينه بسيار مهم و قابل توجهي براي دولت است.

دقت شود كه كسي معتقد نيست كه خداي نكرده دولت معتقد به سازش! است.

خير! بحث اصلي ما و البته جان كلام حضرت آقا ماجراي "تحليلهاي غلط" است كه ممكن است سبب شود تا افرادي، به موافقتنامه‌هاي مقطعي و نشستن پاي ميز مذاكره با غرب؛ بيش از اندازه دلخوش كنند و اين دلخوش كردن يقيناً ثمرات تلخي خواهد داشت. (كما اينكه در ماجراي اقدامات نابجاي نيويورك و بيانيه اقدام مشترك ژنو داشت!)


دوم: جبهه پايداري

بحث مهم ديگري كه در بيانات رهبر معظم انقلاب، مايلم آنرا مورد اشاره قرار بدهم بحث اشاره رهبر به منتقدان است.

و البته از اين حيث هم به جبهه پايداري اشاره مي‌كنم چون افراد وابسته به طيف مذكور، بدترين حمايت‌ها را در اوان كار و ايضاً بدترين انتقادها را در روزهاي كنوني از دولت مطرح كرده‌اند.

حضرت آقا در صحبت‌هاي خود در جمع همافرها ضمن برشمردن مؤكداتي پيرامون رفتار منتقدان و دولت،‌ اين جمله را به كار بردند كه "همه ملاحظه‌ي يكديگر را بكنند"

منهاي اينكه من اساساً معتقد هستم شناخت انتقاد منصفانه از غير منصفانه تقريباً غير ممكن و مثل تلاش براي شناخت سطح ولايتمداري افراد! است؛ (مگر اينكه افراد خودشان اعتراف كنند و يا اينكه انتقاد و ولايتمداري آنها توسط اهل فن شناخته شده و داراي سابقه درست در شناخت مورد مناقشه قرار گيرد) اما با اين وجود پيدا كردن درك از مقوله‌اي به نام "ملاحظه‌ي يكديگر" كار چندان سختي نيست.

در واقع با عنايت به مؤكدات رهبري، ما همانگونه كه از دولت انتظار نداريم كه به منتقدان برخي اقدامات خود بگويد:‌"كم سواد"، از جبهه پايداري هم انتظار نداريم كه يكهو به صحنه بيايد و به برخي از اقدامات و گفته‌هاي دولتي‌ها نسبت "سازش" و يا "دروغ" بدهد.

دقت شود كه جبهه پايداري تا همين چند وقت قبل معتقد بود دولتي بر سر كار آمده كه مجبور است هواي خط رهبري را داشته باشد و ولايتمداري آقاي روحاني بيشتر از قاليباف است و غيره... اما اكنون به صحنه آمده و انتقاداتش را با اين جملات ناخوب به زبان مي‌آورد كه به نظر من هر دو غلط است.

ضمن اينكه بايد توجه داشت كه فرض بر اينكه جبهه پايداري در جايي هم انتقاد درستي دارد؛ بايد آنرا با كلمات درستي بيان كند و ماجراي مشهور "بفرما و بنشين"! را رعايت كند نه اينكه يك روز بگويد ما اگر روحاني را مي‌شناختيم به او رأي مي‌داديم! و يا "روحاني هيچوقت دچار افراط نمي‌شود!" و روز ديگر هم به صحنه بيايد و صريحاً به دولتي كه قرار است 4 سال بر مسند امور باشد، بگويد دروغگو! و يا بياييد، ببينيم شما بي‌سواديد يا ما؟! +


و سوم: جنبش دانشجويي و آقاي دكتر زيباكلام

حوالي شش ماه قبل بود كه در تحليلي متذكر شدم به نظر من افكار دكتر مطهري و دكتر زيباكلام وارد مرحله‌اي شده است كه بايد فعالان سياسي و رسانه‌ها آنها را بصورت جدي نقد كنند.

دقت شود كه من از آنهايي نيستم كه علي مطهري را بي بصيرت مي‌دانند و يا معتقدند كه حرف‌هاي صادق زيباكلام جواب ندارد!

خير! من معتقدم كه سطح بصيرت آدم‌ها را با دماسنج اين و آن نمي‌شود اندازه گرفت و همچنين هر حرفي ولو فحش و ناسزا هم جواب مستدل و منطقي دارد (و براي همين از دولت ناراحتم كه براي انتقادها شرط منصفانه بودن! گذاشته است) و در عين حال هم اعتقاد دارم كه فعالان سياسي،‌ رسانه‌ها و جنبش دانشجويي بايد بتوانند در لحظه، خطراتي كه در ظرفيت فراگيري قرار مي‌گيرند را رصد و نسبت به پاسخگويي به آنها اقدام كنند.

به هر حال و بخواهيم يا نخواهيم،‌ امثال آقاي زيباكلام هم اكنون به نوعي مرجع اجتماعي محسوب مي‌شوند،‌ تريبون دارند و البته گاهي هم حرف‌هاي الجزيره! را بلغور مي‌كنند.

بگذريم...

مقام معظم رهبري در جمع همافرها بر اين نكته هم تأكيد كردند كه: "دستگاه‌هاي تبليغاتي قدرتهاي مداخله‌گر ميكوشند با طرح اين ادعا كه استقلال با پيشرفت كشور منافات دارد، حس استقلال را در ملت‌ها تضعيف كنند. اين حرف كاملاً غلط و ساخته و پرداخته قدرت‌هاي مداخله‌گر را برخي در داخل كشورها از جمله كشور ما پخش مي‌كنند."

اين همان ماجراي "آيا چرخش همزمان سانتريفيوژها و چرخ زندگي مردم ممكن است يا خير؟" و همان ماجراي "تأكيدات دائم آقاي زيباكلام و برخي دوستان اصلاح‌طلبشان بر اين كه داشتن انرژي هسته‌اي چه خاصيتي براي ما دارد؟!" است.

ماجرايي كه البته فكر مي‌كنم اگر مخاطب من بوده باشيد،‌ سه سال قبل هم در وبلاگ عبور ديديد كه رصد اين راهبرد شوم كار ممكني بود. 

راهبرد شومي كه البته سه سال بعد يعني همين چند وقت قبل مشخص شد كه جماعتي از اصلاح‌طلبان هم قصد دارند آنرا در دستور كار قرار بدهند و نامه آقاي زيباكلام به آقاي شريعتمداري مهر تأييد را بر اين تحليل زد. +

ببينيد عزيزان من، اشكالي ندارد كه آقاي زيباكلام نظري بر خلاف نظر مقام معظم رهبري دارد. (البته من الحاح بر نظر غلط در مقابل نظر ولي فقيه را داراي اشكال مي‌دانم)

اما اشكال خطرناك‌تر از آنجا آغاز مي‌شود كه برخي حرف‌هاي بد در جامعه پاسخ داده نمي‌شوند و يا در موقعي كه بايد مورد پاسخگويي قرار نمي‌گيرند.

حرف من اين است كه جنبش دانشجويي و برخي خواص و رسانه‌هاي ما بايد در اين مسئله تفقه و تفكر كنند كه چطور مي‌شود امري كه از سه سال قبل هم حتي قابل تشيخص و رصد و پيگيري بود؛ آنقدر مورد بي تفاوتي قرار مي‌گيرد كه حالا مقام معظم رهبري مجبور مي‌شود و بيايد فقط در گام اول نسبت به آن ايراد اشكال كند.


و حرف آخر:

صداي بسيجي‌ها هنوز هم از پشت خاكريز به گوش مي‌رسد.

او خواهد آمد، بايد رفت...


برچسب‌ها: سياست, تحليل
+ نوشته شده در  یکشنبه بیستم بهمن ۱۳۹۲ساعت 9:24  توسط مسعود يارضوي  | 

دی اِن اِی خانم شرمن و واقعیتهای ایران/Ms. Sherman's DNA and facts about Iran

_ همانطور که قبلاً تحلیل کرده بودم، منهای انتقادات پیرامونی از طرح توزیع سبد کالا، اما عده ای قصد داشتند و دارند که از لابه لای آن پیام های خاصی را به داخل و خارج کشور مخابره کنند.

پیام های خاصی که خیلی خیلی خطرناکتر از اشکالات واضح طرح بودند و هستند و مثلاً اینگونه در صحبت های خانم وندی شرمن، معاون وزیر خارجه آمریکا تبلور یافتند که اخیراً در سنای آمریکا گفت:

(خبرگزاری فارس) "شما در اخبار دیدید که ایران اخیراً به طور قابل مشاهده‌ای غذا به مردم فقیر در جامعه داد که به نوعی نشان‌دهنده این است که کاهش هدفمند و محدود تحریم‌ها تاثیر مستقیم بر مردم این کشور داشته است، همانطور که روحانی قول داده بود که این پول صرف اهداف دیگر نشود"

و البته می گذرم از اینکه عده ای در رسانه ها و عده دیگری مثل آقای مطهری، فهم درستی از نحوه اطلاع رسانی صحیح ندارند و ایضاً صاحب تحلیل های غلطی هستند که یا پوشش اخبارشان آب به آسیاب دشمن می ریزد (که ریخت!) و یا اظهار نظرهایشان درباره رفتار مردم و توده جامعه ایرانی به هیچ وجه صحیح نیست و ملاک درستی ندارد.

من با تحلیل خانم وندی شرمن و آقای علی مطهری درباره نیازمند بودن مردم ایران، تمایل آنها به صف بستن، تأثیرگذاری تحریم ها، تأثیرگذار لغو محدود تحریم ها و جولان گسترده فقر در ایران مخالفم.

به این دلیل که اولاً تأثیر تحریم ها در اقتصاد ایران به گواه عقل و آمار منتشر شده بیش از 25 درصد نیست.

ثانیاً اقتصاددانان ایرانی قبل از لغو محدود تحریمها و اساساً قبل از شروع تئاتر مسخره تحریم ها، طرح توزیع کوپن غذایی و یا کالاهای اساسی را در میان قشرهای جامعه ارائه کرده بودند و طرح توزیع سبد کالا ربطی به تحریم ها ندارد. (رجوع شود به آرای دکتر احمد توکلی در سال 91) 

و ثالثاً صف بستن برای غذا، برای خرید آیفون 5، برای باز شدن یک رستوران جدید، برای رأی دادن و برای هر چیز دیگری، نه تنها در ایران بلکه در تمام کشورهای دنیا یک رسم بشری محسوب می شود و نشانه هیچ چیز غیر از انضباط اجتماعی نیست. (حتی اگر داخل صف زد و خورد صورت بگیرد یا یکنفر سکته کند)

در آخر هم این عکس ها و توضیحات ذیل آنها را بعنوان فصل الخطاب ارائه می کنم تا خانم شرمن، آقای مطهری و طرفداران نظرات این دو نفر، تحلیل بهتری راجع به ماجرای توزیع خدمات رایگان توسط دولت و البته ماجرای "صف بستن"! درباره هرچیزی و در هرکجای دنیا داشته باشند و نتایج درستی در این باره بگیرند.

***

این تصویر، جوانان و خانواده های ایرانی را نشان می دهد که برای دیدن یک فیلم سینمایی صف بسته اند. قاعدتاً این تصویر بیانگر آن است که تصور خانم وندی شرمن و همچنین آقای مطهری از دلایل صف بستن ایرانی ها به بهانه هایی مثل تحریم ها و یا کالاهای رایگان، تصوّر صحیحی نیست.

***

این تصویر، مردم یکی از شهرهای اروپا را نشان می دهد که برای خریدن آیفون 5 صف بسته اند. صف بستن امر مرسومی در دنیا محسوب می شود و هیچ تحلیلگر منصفی و حتی نامنصفی به خودش اجازه نمی دهد؛ حضور مردم در یک صف را به فقر و تحریم مربوط بداند!

***

این تصویر یک زن یونانی را نشان می دهد که در صف توزیع کالای رایگان در کشور یونان ایستاده و از خدمات رایگان عمومی کشورش استفاده می کند. تبعاً خانم شرمن و آقای مطهری این قضاوت را ندارند که یونان تحریم بوده یا فرهنگ مردم یونان، طوری است که اگر جارو هم توزیع رایگان داشته باشد؛ آنها برای داشتنش صف می کشند...

یونان هم مثل هر کشور دیگری در دنیا مشکلاتی دارد و مردمش از خدمات عمومی دولت نخست وزیر ساماراس استفاده کرده اند.

***

این تصویر که توسط رسانه های ایرانی منتشر شده، جوانان مشتاق ایرانی را نشان می دهد که در انتظار آغاز توزیع گوشی هوشمند ال جی 2 هستند. به نظر من، حرفهای خانم شرمن درباره فقر در ایران و اثرگذاری تحریمها! با واقعیت این تصویر هیچ تطابقی ندارد.

***

این تصویر، آلمانیها را نشان می دهد که برای بهره مندی از خدمات عمومی کشورشان که شامل غذا و لباس است در صف ایستاده اند. خانم شرمن با دیدن این عکسها هیچگاه نگفته و البته نخواهد گفت که آلمان یک کشور فقیر است...

***

این عکس مربوط به مردم ایرلند است و سایت ایریش میرور، آنرا مخابره کرده است. گویا آنها با مشکل کار مواجه هستند و در صف ایستاده اند تا یک مرکز کاریابی مشکل آنها را حل کند. در صف ایستادن و استفاده از خدمات عمومی در هیچ کشوری از دنیا نماد فقر و تحریم نیست.

***

این تصویر مربوط به یک مرکز توزیع غذای رایگان در انگلستان است. مردم برای استفاده از خدمات این مرکز باید در صف بایستند. انگلستان تحریم نیست...

***

این تصویر مردم ایران را نشان می دهد که برای بهره مندی از طرح عمومی دولت در ارائه سبد رایگان کالا، در صف ایستاده اند.

***

این افراد، استرالیایی هایی هستند که در صف توزیع خدمات رایگان یک مرکز عمومی ایستاده اند. قاعدتاً خانم شرمن و آقای مطهری می دانند که کشور استرالیا نه تحریم است و نه برخی از چهره های دولتی و پارلمانی اش معتقدند که مردم استرالیا برای توزیع جارو! یا مرگ موش در صف می ایستند!

***

این مردم ایران هستند که در یکی از خیابان های تهران در انتظار توزیع گوشی های گلکسی نوت 2 سامسونگ هستند. این در حالی است که خانم شرمن مدعی تأثیرگذاری گسترده تحریمها و فقر عمده مردم در ایران است!

***

این عکس که از یک گزارش تصویری اخذ شده، مردم یکی از شهرهای استان قشنگ فارس را نشان می دهد که در یکی از انتخاباتها، برای انداختن رأی خود، در صف ایستاده اند. ایرانی ها مثل مردم همه دنیا، برای کارهای مختلفی در صف می ایستند. ضمن اینکه تئاتر تحریم ها نیز میزان حمایت سیاسی آنها از حاکمیت جمهوری اسلامی ایران را افزایش داده است.

***

صف بستن گاهی ممکن است برای اعتراض به مدیریت بد بانک های یک کشور صورت بگیرد. این تصویر متعلق به بحران مالی چند سال قبل بانک های کشور قبرس است که در پیامد آن مردم این کشور با ازدحام در مقابل بانکها تلاش کردند تا حساب های پس انداز خود را خالی کنند. خانم شرمن در آن مقطع مدعی نشد که کشور قبرس با فقر شدید مواجه است!

***

گویا مردم فرانسه هم گاهی در مقابل فروشگاه های مواد غذایی صف می بندند. قابل توجه خانم شرمن اینکه مثل محتوای همین عکس؛ در تهران هم رستوران ها و کافی شاپ های زیادی وجود دارد که هرگاه قصد کنید وارد آنها بشوید؛ اول باید چند ساعتی را در صف بایستید تا نوبت شما برسد.

آنها جای خالی ندارند.

***

فکر می کنم بهتر است خانم شرمن به جای تحلیل غلط وضعیت اقتصادی ایران و مردم ایران؛ فکری به حال اوضاع رو به سقوط کشور خودش بکند.

این تصویر که سایت انگلیسی دیلی میل آنرا منتشر کرده است؛ یکی از 49 میلیون مادر تنها و بی خانمان آمریکایی را نشان می دهد که در کنار یکی از پیاده روهای خیابان های آمریکا نشسته و بر روی تابلوی خود نوشته است: "فقط یک شغل. من یک مادر تنها هستم. لطفاً کمک کنید. متشکرم. خدا به شما خیر بدهد."

و البته امیدوارم خانم شرمن بعد از آنکه فکری به حال پدیده مادران تنهای بی خانمان در آمریکا کردند؛ سپس فکری هم به حال 47 میلیون آمریکایی استفاده کننده از کوپن غذا بکنند و بعد هم فکری به حال بیکارهایی که هم اکنون در کانالهای فاضلاب آمریکا زندگی می کنند و بعد هم فکری به حال تحلیلهای غلط خودشان و سایر مقامات آمریکایی از وضعیت جمهوری اسلامی ایران در ابعاد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی که ممکن است تبعات جبران ناپذیری را برای دولت آمریکا به همراه داشته باشد...

خانم شرمن حتماً فراموش نکرده اگر این روزها قیمت سوخت در کشورش افزایش نیافته و یا در راهروی وزارت خارجه آمریکا از سرما خبری نیست؛ فقط و فقط به خاطر این است که تنگه هرمز بعنوان شاهراه 80 درصد انرژی فسیلی جهان، هنوز باز است.

***

Ms. Sherman... your analysis about the situation in Iran and about the economic conditions and the impact of sanctions, is not correct.


I think that if you see these images and the translation! of their related texts can help you find the correct analysis about Iran and its people.

Sanctions have low effect on Iran's economy Ms. Sherman! and of course you are aware of it,
I just want to tell you and your partners that we and our people have found out your programs and do not let them succeed... programs that you and your colleagues have planned them in White House.

you are not able to think properly because of your DNA
Ms. Sherman...

Respect

Masoud yarazavi

+ نوشته شده در  چهارشنبه شانزدهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 19:23  توسط مسعود يارضوي  | 

شک

ـ من این روزها به دوتا قضیه مشکوکم...

اول به این ماجرای نحوه توزیع سبد کالایی و دوم به این جمله یک بنده خدایی که چندباری گفته است: "ما فقط یک رهبر داریم"!

البته من تکلیف دارم که نگذارم چیزی در مقابلم رنگ شک داشته باشد اما در عین حال گاهی هم باید به واژه "شک" پناه برد تا برخی حریمها حفظ بشود.

به ماجرای نحوه توزیع سبد کالایی مشکوکم چون اساساً این ماجرا بیش از آنکه قصد ارائه یک سبد کالایی یارانه ای به ارزش ۸۰ هزار تومان (کمتر یا بیشتر) به مردم باشد؛ در حال ارائه پیام هایی خاص است.

پیام هایی خاص که عواقب سوئی دارد به نظر من.

و به ماجرای "ما فقط یک رهبر داریم"! هم مشکوکم، چون مگر قرار است یا قرار بوده ما بیش از یک رهبر داشته باشیم؟!

ضمن اینکه یکی مثل احمدی نژاد از بیان آن همه حرف مشکک چه طرفی بست که حالا یک عده ای افتاده اند دنبال این قبیل حرف های بلاوجه؟!

خلاصه امیدوارم این شک های من بر سیاق یقین هایی که دارم و نمی توانم، بگویمشان؛ حرکت نکنند و این چیزهای بدی که در ذهن من شکل گرفته است، درست نباشد.

(البته اگر دیدار آقای جهانگیری معاون با آقای صانعی! بگذارد...!)

 

پ.ن: روزگاری (چند ماه قبل) تحلیلی در خبرگزاری فارس با عنوان "کابینه یا باند فرود" نوشتم و آنجا بیان کردم که این کابینه ای که آقای روحانی به مجلس معرفی کرده است؛ یک جورهایی به باند فرود هواپیمای اصلی بیشتر شباهت می دهد تا یک کابینه!

آنروزها کسی حرفم را نشنید ولی همین دو، سه هفته قبل دیدم آقای کوشکی، مطلبی با عنوان "دولت اعتدال یا پل پیروزی" نوشته و طی آن محققاً همین تئوری را تأیید کرده است.

البته نه اینکه ملاک درست یا غلط بودن تحلیل من، حرف آقای کوشکی عزیز باشد اما نکته آنست که نشانه ها و اِماره هایی که گفتم، متأسفانه در حال وقوع است و خواص کشور هم دارند به این مسئله پی می برند.

این میان صدتا مثل من هم حرفهایشان شنیده نشود، طوری نیست. فقط لطفاً دعا برای حضرت رهبر فراموشتان نشود و اینکه سعی کنید هرجا که هستید، تکالیف بر ذمه تان را در قبال انقلاب اسلامی انجام دهید.

ما باید دست و پای فتنه ناآرام سازی اقتصادی را فلج کنیم...


برچسب‌ها: تحلیل, سیاست
+ نوشته شده در  دوشنبه چهاردهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 22:30  توسط مسعود يارضوي  | 

از روزهای سیاست

_ نمی فهمم چرا یک عده ای دست گرفته اند و دائماً از "مذاکرات نهایی"! با آمریکا سخن می گویند؟

البته من متوجه منظورشان هستم و این منظور را چند ماهی هست که دارم به هر زبانی که می توانم، می گویم.

مجمل اینکه چنین چیزی (مذاکره نهایی!) اساساً بین تقابل هژمونیک ایران و آمریکا ممکن نیست و ما حالا حالاها با هم کار داریم...

در این باره بعداً و بیشتر هم خواهم نوشت.

آه از این همه توطئه و انزوا...


_ در لابه لای خبرها دیدم که حضرت آیت الله مکارم شیرازی گویا به اسحاق خان جهانگیری هشدار داده اند که مراقب جهت گیری های قومیت گرایانه برخی عناصر منتسب به دولت! باشید.

من هم البته همانطور که در جریان هستید از 4 ماه قبل در حال هشدار دادن این مسئله هستم و مریض شده ام بس که از بابت برخی اظهارات آقای ع.ی درباره قومیت های ایرانی نگرانی کشیده ام.

ببینید عزیزان من، این بحث پررنگ سازی بحث قومیت ها، مقوله ای نیست که بخواهیم با ساده نگری از کنارش عبور کنیم.

باید بیش از این مواظبت کرد و مراقب خطر "تفرقه" بود.

پ.ن: انصافاً وقتی می بینم قبل از وقوع یک رخداد؛ تحلیل هایم توسط دیگرانی هم بیان می شود؛ خوشحال می شوم... ولی امان از وقت هایی که بعد از رخداد؛ تازه دیده می شوم... آه...


_ آقاجان، من مخالف این هستم که هرکس در ایران رئیس جمهور می شود؛ همان اول کار می رود با "فرید زکریا"ی آمریکایی مصاحبه می کند.

این فرید زکریا از اعضای سیستم های جاسوسی آمریکاست و کلاً نماد خیلی چیزهای مربوط به هژمونی آمریکا هم در دنیا هست.

یعنی یک نفر توی آن نهاد ریاست جمهوری نیست که به احمدی نژاد و ایضاً به حسن آقای روحانی هشدار بدهد که نروند با این مردک، تاک شو برگزار کنند؟! آنهم در عمق نهاد ریاست جمهوری؟

ضمناً آقای روحانی هم که به زکریا گفته اند آن دو تا لعین تا چند ماه آینده آزاد می شوند؛ اشتباه می کنند. 

آنها تا توبه نکنند؛ از فک حصر خبری نیست...


_ اینکه سخنگوی وزارت خارجه آمریکا، گفته است: "شکست مذاکرات هسته ای می تواند منجر به اقدام نظامی شود"!!! حرف درستی نیست.

چون اولاً آمریکا اگر می توانست به ایران حمله کند در همان زمان احمدی نژاد و قبلش و یا حتی همین الآن حمله می کرد و یک لحظه هم نمی گذاشت نظام و انقلاب اسلامی و مردم ایران زنده بمانند.

ثانیاً آمریکا اساساً و به اثبات تاریخ، هیچوقت هیچ غلطی نمی تواند، بکند و ثالثاً هم فکر می کنم حرف های وزیر جنگ سابق آمریکا یعنی آقای گیتس قابل اعتمادتر باشد که اخیراً گفت آمریکا هیچوقت درباره ایران به گزینه نظامی فکر هم نکرده است.

البته امیدوارم این نکته هم فراموش نشود که آمریکایی ها اساساً از این دست حرف های لولو مآب! می زنند تا یک عده مثل حجاریان و سریع القلم و زیباکلام بیشتر بترسند و بیشتر بخشی از افکار عمومی را مغشوش کنند با حرفها و تحلیلهای غلط عمدی یا سهوی شان... 

ضمن اینکه لولوی اشاره شده فعلاً دو سر دارد. یکی تحریم ها و دیگری گزینه نظامی که البته هر دوتایشان یک مشت تئاتر و دیالوگ مسخره هستند که امیدوارم کید دشمن در این زمینه ها هم به خودش برگردد و افکار عمومی در جمهوری اسلامی ایران نه تنها فریب نیرنگ دشمن را نخورد بلکه مثل همیشه باز هم توطئه ها را نقش بر آب کند. ان شاء الله...


برچسب‌ها: تحلیل, سیاست
+ نوشته شده در  شنبه دوازدهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 19:37  توسط مسعود يارضوي  | 

ما،‌ ظريف و آن عده از چپ و راست

_ پنج ماه قبل بود كه در تحليلي كوتاه و روي همين وبلاگ درباره موضع پرابهام دولت آقاي روحاني پيرامون بحران سوريه نوشتم:‌

"آقای روحانی مشخص کنند اینکه دائم درباره سوریه می گویند: راه حل سیاسی، راه حل سیاسی؛ منظورشان چیست؟ یعنی اینکه بشّار و سران تروریست ها با هم بنشینند سر میز گفتگو؟! یا نه! منظورشان این است که سردار سلیمانی و حسن نصرالله بساط کمک های علنی و غیر علنی شان را از سوریه جمع کنند تا راه سیاست باز شود؟! آقای روحانی منظورشان را بگویند"!

و البته از همان ابتداي روي كار آمدن دولت يازدهم نيز لابد خوانده‌ايد كه عرض كردم اين دولت،‌ دولت خون دل خوردن‌هاي ما در عرصه سياست خارجي خواهد بود.

از تحليل 5 ماه قبل من گذشت تا اينكه يكي از رسانه‌ها؛ امروز (يكشنبه) متن سوال و جواب خبرنگار العربيه با آقاي ظريف را در حاشيه اجلاس اخير داووس منتشر كرده است:

"آیا از حزب‌الله می‌خواهید که نیروهای خود را از سوریه خارج کند؟

ظریفمن از همه نیروهای خارجی می خواهم از سوریه خارج شوند..."

حالا متوجه شديد رفقاي خوبم چرا دائماً با مقوله "راه حل سياسي سوريه!" كه توسط آقاي روحاني و آقاي ظريف تبليغ مي‌شود؛ مخالف بودم؟

آن نگرش غلط به بيان اين حرف‌هاي غلط منجر مي‌شود كه وزير خارجه ما بيايد و بي هيچ دغدغه‌اي! به يك رسانه سعودي بگويد كه بچه‌هاي حزب‌الله بايد از سوريه بروند. و البته كنايه‌اش هم به حاج قاسم و سپاه و بسيجي‌هاي عزيزي است كه دارند اين روزها در سوريه و براي دفاع از مقدسات شيعه؛‌ مثل گل، پر پر مي‌شوند.

و اينكه چرا مي‌گويم "بي‌دغدغه"! به اين دليل است كه امثال آقاي ظريف، دغدغه‌و چالشي در قبال اين صحبتهايشان ندارند چون عده‌اي نمي‌خواهند حرف‌ها و تحليلهاي امثال ما در جامعه شنيده شود.

راست‌هاي آن عده به ما مي‌گويند بي‌دين و كم‌فهم و ناحرفه‌اي و چپ‌هايشان هم كه تكليفشان مشخص است!

آنها با تحليل درست مخالفند چون اولا راه شنفته شدن لاطائلاتشان را در وادي سياست و فرهنگ و غيره مي‌بندد و ثانياً به اين دليل كه نان شبهه‌ناكشان آجر مي‌شود.

و براي همين است كه "انزوا" را براي امثال ما مي‌خواهند.

همانطور كه در ماجراي تحريم‌ها،‌ فتنه آينده،‌ احتمال پيروزي آقاي هاشمي و آژيتاتورهايش در انتخابات 92، فتنه اقتصادي حلقه انحراف، و غيره انزوا را براي ما خواستند.

با اينهمه ولي راه همانست كه بود...

آقايان ظريف و سريع‌القلم و ساير رفقايشان هم خيالشان راحت. ما بچه‌هاي باادبي هستيم كه البته به جنگيدن و كلاش و برف و سرما و انزوا عادت داريم. و اين يعني اينكه تا ما هستيم؛ خواب‌هاي آنها تعبير نمي‌شود.

ما هنوز هم با افتخار،‌هركاري كه بتوانيم براي شيعيان و مردم سوريه و خود سوريه به عنوان بخشي از محور مقاومت مي‌كنيم و نمي‌گذاريم راه اعتقادي امام روح‌الله(ره) در صدور انقلاب حتي كمرنگ بشود.

و بخدا قسم كه از سيدعلي خامنه‌اي دست برنمي‌داريم.


پ.ن: مخاطب اگر بوده باشيد؛‌ در جريان من و تحليل‌هايم هم هستيد لابد؟!

اين چند خط آخر را كه نوشتم از سر خوشحالي از تحقق يك تحليل ديگر نبود. از سر درد و البته اهميت موضوع سوريه و حزب‌الله بود.

كلاً اهل اين نيستم كه به بهانه ديگران از خودم حرف بزنم و اساساً حرف چنداني هم از خودم ندارم كه بزنم ولي احساس كردم اين چند خط لازم است تا شناسنامه حرفهايم درباره گذشته و آينده خوانا باشد براي همه. هم براي آقاي ظريف و هم براي شما كه مخاطب‌هاي خوب اين وبلاگ هستيد.


برچسب‌ها: تحليل, سياست
+ نوشته شده در  یکشنبه ششم بهمن ۱۳۹۲ساعت 10:58  توسط مسعود يارضوي  | 

نگراني

_ اين خيلي خوب است كه داريم كم‌كم صداهايي را از لابه‌لاي رسانه‌هاي كشور مي‌شنويم كه نسبت به ناآرامي اقتصادي در كشور اوكراين حساس شده‌اند. اما به نظر من هنوز براي بسياري از خواص و جنبش دانشجويي جا نيافتاده كه اين حادثه قرار است به عنوان يك مدل و البته با فورمتي متفاوت، براي ايران ما هم پياده سازي شود.

چرا و چگونه‌اش را قبلاً در يادداشتهايم خوانده‌ايد و از باب تأكيد هم عرض مي‌كنم كه تلاش دشمنان براي اين پروژه ناآرام سازي اقتصادي مدتهاست كه در دور و اطراف ما آغاز شده است.

عزيزان من،‌ اينكه اين روزها زيادتر مي‌شنويد از "تحريم‌ها"،‌ از "سياست درهاي باز"، از "آنهايي كه نمي‌خواهند تحريم‌ها لغو شوند!"، از "موانع مذاكرات و لغو تحريم‌ها!" و ... اينها همه يعني اينكه خوانش دقيق محتواي عكس بالا! كه فقط يك كادر از همه حقايق اين روزهاي شهر كي‌اِف و اغتشاش اقتصادي آن است؛ براي تك تك ما يك ضرورت مهم محسوب مي‌شود.

پ.ن: اين روزها چقدر بايد براي همه دعا كنيم... براي خودمان،‌ براي كشورمان، براي سوريه، براي حزب‌الله،‌ براي آينده‌مان،‌ براي نطنز و فوردو و اراكمان، براي كوثر و براي رهبرمان... و براي تكسوار حجاز(عج)...

*عكس از الجزيره


برچسب‌ها: سياست, تحليل
+ نوشته شده در  شنبه پنجم بهمن ۱۳۹۲ساعت 12:48  توسط مسعود يارضوي  | 

از فتنه آینده

به نام خدا و با صلوات بر محمد و آل محمد


_ من درباره فتنه آینده از دو سال قبل تاکنون حرفهای مشخصی دارم. + +

فرآیندی اغتشاش گونه با محتوای اقتصادی که عده ای تصمیم دارند تکلیف ناتمام فتنه سال 78 و البته 88 را در آن تمام کنند.

برای تک به تک این کلمه ها دلیل وجود دارد عزیزان من.

چرا فتنه؟ چرا اغتشاش؟ چرا محتوای اقتصادی؟ کدامین عده؟ تکلیف ناتمام چه معنایی دارد؟ تمام شدن تکلیف، فصل الخطاب چیست؟ و ...

چندی قبل هم تحلیل کردم و روی همین وبلاگ نوشتم که نشانه های بروز این "فتنه آینده" خیلی زودتر از آنچه که فکرش را می کردم، دارد بروز می کند.

در میان خواص کشور هم اگرچه عده ای بوی فتنه را استشمام کرده اند اما فقط دو، سه نفر مثل جوادآقای لاریجانی و حاج حیدر مصلحی هستند که به نظر من ماهیت اقتصادی فتنه آینده را دریافته اند و دارند برای عقیم کردن این فتنه شوم احتمالی تلاش می کنند.

(البته برای همین دو، سه نفر هم باید خدا را شکر کرد چون در سال 87! همین تعداد را هم نداشتیم)

این مقدمه تحلیلی لازم به ذکر بود برای اینکه نگرانی ام از بابت یک مسئله مهم، قابل فهم تر باشد.

عزیزان من، باید از بابت خبر دیروز (دوشنبه) رئیس ستاد سوخت پیرامون سناریوی بالا رفتن قیمت بنزین که هم اکنون روی میز دولت است! نگران بود.

خبری که اگرچه در خبرگزاری تسنیم منتشر شد اما قبل از آن یک منبع آگاه، همین خبر را در خبرگزاری فارس هم اعلام کرده بود.

عزیزان من، عموم اغتشاشات اقتصادی به این نحو شکل می گیرند که مشتی مطالبه تلمبار شده عموماً ناحق و غلو شده، فقط به یک بهانه گُر می گیرند و توسط عده ای تبدیل می شوند به حرکتی فتنه بار و براندازانه.

ما حتماً باید با عینک ریزبین تری به حوادث این روزهای کشور اوکراین و شهر کی اِف نگاه کنیم.

و ایضاً و بصورتی ویژه تر درباره حوادث سودان شمالی که عده ای به بهانه گران شدن قیمت سوخت در این کشور، مدتی است که به خیابان ها ریخته اند و مورد حمایت معارضین حکومت عمرالبشیر قرار گرفته اند؛ تحقیق کنیم.

من در اینجا بیش از این نمی توانم کُد بدهم و البته گفتن و نوشتن بیش از این، کار صحیحی هم نیست.

از ته دل هم دعا می کنم که این دودهای سر قله، نشانه فعال شدن یک آتشفشانی فتنه گرانه نباشد.

اما از باب تکلیف عرض می کنم که هرکس در هرکجا که هست باید تکلیف خود را نسبت به احتمال خطرات آینده که امنیت همه ما و البته امنیت و مانایی انقلاب اسلامی و دین ما در گرو آن است انجام بدهد.

باید مردم و هرکس را که می توانیم نسبت به ماهیت مشکلات اقتصادی کنونی و راه های صحیح رفعشان، اهمیت بحث "مقاومت"، چیستی دقیق تحریمها و همچنین دروغ های دشمنان خارجی و ایادی داخلی آنها پیرامون مسائل اقتصادی کشورمان آگاه کنیم و شرط اول قدم آن است که خودمان در باب این مسائل به سلاح دانایی مسلح باشیم و به درک های درست رسیده باشیم.

انتهای پیام/


پ.ن: اگر مایل بودید، برخی حرفهای وبلاگی ام درباره تئاتر تحریم ها، چیستی شان و همچنین ماهیت فتنه آینده را در اینجا نوشته ام...


برچسب‌ها: سیاست, تحلیل
+ نوشته شده در  سه شنبه یکم بهمن ۱۳۹۲ساعت 9:46  توسط مسعود يارضوي  | 

چرا با "تحلیل" موافقم و با "خبرهای محرمانه" مخالف؟

به نام حضرت دوست و با سلام و صلوات بر محمد و اهلبیت پاکش.

صحبتهای اخیر برادر "جواد کریمی قدوسی" عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس درباره توافق ژنو، توانسته است توجهات زیادی را در فضای رسانه و افکار عمومی به خود جلب کند.

صحبت هایی که در مهمترین قسمت خود، با شواهد و خبرهایی به نقد توافق ژنو و افشای ضعفهای بزرگ آن می پردازد.

این خبر و محتوای طرح شده در آن از جهات مختلفی قابل بررسی و شکافتن است.

اما به نظر من یکی از مهمترین ابعادش را نادیده گرفته اند و آن اینکه میتوان از آقای کریمی قدوسی و عمده موافقان حرفهای ایشان پرسید که آیا حرفهایتان مصداق "نوشدارو پس از مرگ سهراب" هست یا خیر؟!

به سخن دیگر چرا در ساعات اولیه پس از امضای توافق ژنو توسط آقای ظریف و آقای روحانی، بصورت کارا به صحنه نیامدید و این حرفها را نزدید؟

و یا حتی میتوان این مطالبه را هم از شما داشت که چرا این رخدادهای سوء را پیش بینی نکردید و به وقوع آنها وقوف نیافتید؟!*

ایضاً این سوال را میتوان از رسانه هایی مثل الف، فارس، مشرق، جهان و ... هم پرسید که چرا در همان ساعات اولیه ای که دکتر روحانی، اصلاح طلبان، دکتر زاکانی، سایت الف و غیره به صحنه تقدیر و تشکر از بیانیه اقدام مشترک ژنو شتافته بودند؛ شروع به نقد اصولی آن نکردید تا آنها که گفتند این توافق، تاریخی بود و سدّ تحریمها از بین رفت و از هم اکنون قرار است سطح معیشت مردم افزایش یابد!!! اقلّ کم تا حدودی از اثرات این حرفهای ناصحیحشان کم شود و افکار عمومی کشور زیر فشار تحلیلهای غلط و احتمال وقوع "فتنه آینده" قرار نگیرد؟!

(حرفها و تحلیلهایم را درباره ماجرای ژنو و بحث تحریم ها که همگی قبل و حین این توافق ناخوب منتشر شده اند را بخوانید: + + + + + + +)

پاسخ به تمام این سوالهای ساده این است به نظر من که... (ادامه مطلب)



برچسب‌ها: تحلیل, سیاست, مذاکرات ژنو
ادامه مطلب
+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و نهم دی ۱۳۹۲ساعت 22:44  توسط مسعود يارضوي  | 

به سوختن ما رضایت می دهی...؟

_ از ته دل امیدوارم آن دوست عزیزی که گفته است: "عده ای نمی خواهند تحریم برداشته شود" اقلّ کم به پامال کردن ماها توسط دوست و دشمن و منزوی شدنمان و این شرایط بدی که در آن قرار داده اند ما را رضایت بدهد و خدای نکرده، دانسته یا نادانسته و خواسته یا ناخواسته، منظورش میل نکند به سمت مرجع ضمیر و "مانع" اصلی!

پاسخ این بنده خدا هم اینست:

حرفتان غلط اندر غلط است و هیچکس در ایران نیست که نخواهد تحریمها برداشته شود.

حرف ما به زعم شما "موانع"! فقط این است که اولاً قاعده بازی حکایت از آن دارد که تحریمها هرگز برداشتنی نیستند و فقط زمین بازی است که برای آنها تغییر می کند (کما اینکه رئیس جمهور روحانی هم اگرچه دیر اما در خوزستان، بالاخره گفتند که ساختمان تحریمها باقی می ماند)

ثانیاً بر اساس اصل ساده و البته عقلایی "الاهم فی المهم"، شما مکلّفید به مسائل مهمتر بپردازید و مسئله مهمتر هم بنا به اسناد و نظرات کارشناسان اقتصادی، سهم 75 درصدی سوء تدبیرها و سوء مدیریت ها در اقتصاد ایران است. (که البته در این بخش به فضل الهی و دعای خیر مردم توفیقاتی داشته اید) تحریمها اگرچه با اثر فقط 25 درصدی خود شیطنت می کنند و حتی اگر یک درصد هم بودند، می بایست برای رفعشان تلاش کرد! اما علی القاعده الآن در مرحله دوم قرار دارند و مسئله مهمتر نگاه به داخل کشور برای حل مشکلات است.

و ثالثاً در امور ظاهر سیاست ورزی، نیت عمد و سهو، اهمیت چندانی در شکل ترسیمی پایان کارها و امورات ندارد.

یعنی اهمیتی ندارد که عمدی این حرف را زده اید یا سهوی و متوجه عواقب این حرف بوده اید یا خیر، اما محتوای حرفتان خبر از آینده خاصی می دهد.

آینده ای که همانطور که از ماه های پیش هم قابل رصد بود قصد دارد از جاده سیاست خارجی به ایستگاه "تحریمها" برسد و به بهانه موانعی که نمی گذارند تحریمها لغو شوند، مسئله "حساس سازی یقه آبی ها" را دنبال کند.

و ضمناً گفتن جمله "یک عده با شرایط عادی کشور در دنیا مخالفند" بیانگر آن است که در آینده نه چندان دور، جمله ای با محتوای "عده ای نگذاشتند توافقات و تعاملات ما با جهان به پیش برود" را خواهیم شنید.

همانطور که درباره جنگ بوسنی و ماجرای میکونوس هم این مضمون را شنیدیم.

 

پی نوشت اول: عده ای بلافاصله پس از بازگشت رئیس جمهور روحانی از نیویورک، بحث "موانع" را که قبل از سفر دولت به آمریکا، آن را هشدار داده بودم، پیش کشیدند.

و حالا همانها هم می گویند عده ای نمی خواهند تحریمها لغو شود و "مانع" شده اند.

قسمتهای دیگر بازی مسخره این چند نفر هم در دید و تیررس من هست و به فضل خدا، یک به یک برای مردم خواهمشان گفت.

 

پی نوشت دوم: بعنوان تتمه کلام این عرض را هم بشنوند که پیر جمارانی ما که صد قافله دل همره اوست، روزگاری دو مسیر را به ما نشان داد.

اول اینکه فرمود: "ما می گوییم تا شرک و کفر هست مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستیم... ما تصمیم داریم پرچم لااله الاالله را بر قلل رفیع کرامت و بزرگواری به اهتزاز درآوریم"

و دوم اینکه فرمود: "پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد"

ما هم از شما چه پنهان، سفارش به این دو مسیر را گذاشته ایم روی چشم و برای پیشبردشان قصد داریم به حضرت عباس(ع) اقتدا کنیم.

باشد که داشته باشند...


برچسب‌ها: سیاست, تحلیل
+ نوشته شده در  جمعه بیست و هفتم دی ۱۳۹۲ساعت 22:55  توسط مسعود يارضوي  | 

آبی، آبی، آرامش

_ کار رسانه تنها اطلاع رسانی نیست به نظر من. چون خبررسانی صرف را همان ها که ترجیع بند همیشگی آخر قصه ها! هستند هم می توانند انجام بدهند.

کار اصلی رسانه به نظر من، تبیین واقعیت هاست. ممزوجی از تحلیل صحیح، شناخت دوست و دشمن، آشنایی به مخاطب و دلبستگی به یک آرمان و ایدئولوژی که در قالب فراورده ای رسانه ای به افکار عمومی ارائه می شود.

گزارش "پروژه ناآرام سازی جنبش دانشجویی و کارگری" را که در گروه سیاسی سایت مشرق خواندم، احساس شعف وجودم را گرفت.

تفرّسی تحلیل محور، متقن و با اِماره های عموماً درست که موضوعش حول محور مقابله با "فتنه آینده" و "ناآرام سازی اقتصادی" شکل گرفته است.

چقدر حس خوبی دارد که آدم بداند درست در گلوگاه رسانه، بچه هایی هم هستند که تمام همّ و غمّشان تحلیل درست است و این کار را با فهم دقیقی که از توصیه رهبرمان مبنی بر شناخت "نیاز لحظه" دارند انجام می دهند.

البته بماند که مطلبشان جزو اخبار تاپ صفحه اصلی مشرق و مورد استقبال هیچ رسانه دیگری قرار نگرفت و عموماً توسط خوانندگانی مثل من، فقط خوانده شد.

ولی تمام اینها هم دلیل نمی شود که از اجر و قشنگی و تأثیرگذاری کار این بچه ها کم بشود به نظر من.

به احترامشان می ایستم...

 


_ انیمشین "سربازان بین المللی"(ATO) که رفقای من آن را ساخته اند، در جشنواره خوب عمار هم گوی سبقت را از دیگران ربود و اثر برگزیده شد.

چه حسّ قشنگی بالاتر از این که من به دوستی با بچه های سازنده این انیمشین تماماً ایرانی افتخار می کنم...

کار هنری البته هیچگاه بدون ضعف نیست و نمی شود ولی تعهد و تخصص و تلاش برای فهم و انتقال درست سوژه، به گونه ای در این به زعم من اولین انیمیشن ایرانی با کیفیت و مفهوم محور موج می زند که آدم با دیدنش، جدای از اینکه می تواند از پیموده شدن یک شبه ره صد ساله توسط چندتا جوان پاک و مخلص در جبهه جنگ نرم شاد باشد، می تواند تماشاگر طلوع یک آینده شورانگیز نیز باشد.

آینده ای که بچه های این ملک و مملکت، وقتی پای جعبه جادویی تلویزیون می نشینند، به برکت فتح الفتوح حضرت روح الله(ره) در پرورش جوانان خداجوی بسیجی؛ تولیداتی با مفهوم ایرانی و اسلامی را تماشا می کنند و به وسیله آنها تربیت می شوند که تمامشان را خودمان ساخته ایم و سرشارند از تببیین دقیق واقعیت برای نسل های فعلی و آینده ایران اسلامی.

به احترامشان از جا برمی خیزم...


برچسب‌ها: نقد, هنر
+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و چهارم دی ۱۳۹۲ساعت 8:31  توسط مسعود يارضوي  | 

درباره چند شبهه سیاسی

به نام خدا و با سلام و صلوات بر محمد و اهلبیت پاکش


_من با باز شدن دفتر نمایندگی اتحادیه اروپا در تهران مخالفم.

مخالفم مگر اینکه قول و ضمانت بدهند که فقط کار اقتصادی و دیپلماتیک انجام می دهند. (که نمی دهند!)

چون با تحلیل من، اینها می خواهند با راه اندازی این دفتر، فقط در فتنه آینده نقش ایفا کنند و اساساً به دلیل ماهیت کم رمق اتحادیه اروپا، کار چندانی هم در زمینه اقتصاد و دیپلماسی از دستشان برنمی آید.

ضمن اینکه دیدار نماینده هایشان در سفر اخیر با دو متهم فتنه سال 88 به نظر من گناهی نابخشودنیست و اتحادیه اروپا باید در این زمینه بازخواست شود نه اینکه برای باز شدن دفترش در تهران، عده ای به دنبال فرش قرمز باشند.

پ.ن: بد نیست اگر نگاهی به فعالیت های دفتر نمایندگی اتحادیه اروپا در گرماگرم اغتشاشات اوکراین بیاندازید!

 

_ آقای روحانی عزیز چه حرفهای دلسردکننده ای را در دیدار با استانداران و دیدار با هنرمندان بیان کردند.

فرمودند ما از سر و صدای چند درصدی ها نمی هراسیم و قصد داریم افراطیون را "منزوی" کنیم!

می دانید منظورشان از آن چند درصد و افراطیون چه کسانی هستند؟!

بگذریم فقط اگر دیدیدشان از قول من بگویید برخی از ما افراطیها و 99 درصدی ها! الآن به لطف تحلیلهای غلط بعضی از اصولگرایان و بدفهمی و دیرفهمی برخی از خواص کشور، در انزوا هستیم و نیازی به تلاشهای وافر در این زمینه نیست!

اما این را هم اضافه کنید که منهای سرنوشت ما 99 درصدیها؛ شما رئیس جمهور محترم هم تعمق و تدبری در حال دو رئیس جمهور قبلی بفرمایید، بد نیست.

ضمناً اینکه همه بدانند که حاشا که از سیدعلی خامنه ای و مکتب امام(ره) دست برداریم. حتی اگر فقط یک نفر بمانیم...

 

_ درباره ماجرای رخداده پیرامون حاج محمود کریمی دو نکته را مایلم بگویم.

اول اینکه نمی فهمم چرا عده ای از رسانه ایها تمام دین و دنیایشان در سایت های خبری و فیس بوک و فضای مجازی چرخ می خورد و تفسیر می شود؟!

یادتان مگر نیست که در دوره اصلاحات که عصر خشونت خشونت گفتن آقایان بود و هرکسی به جرم داشتن محاسن و هر نشانه ای از حزب اللهی گری به افراطی بودن متهم می شد(مثل همین حالا)؛ یک بنده خدایی توی تهران که اتفاقاً ظاهر غیر اصلاح طلبی! هم داشت، با اسلحه یک نفر را فرستاد آن دنیا و بعد هم دستگاه قضایی رسیدگی کرد و تمام شد؟!

و ایضاً ماجرای پسر آقای فلاحیان را؟!

الآن چه کسی اساساً به یاد می آورد این ماجراهای تلخ را...؟! و تنها مانده است تکالیف بر زمین مانده ای که عده ای از رسانه ایها و اهل فضای مجازی، برای فتنه سال 78، فتنه سال 88 و سایر رخدادهای شوم قابل پیشگیری انجام ندادند و مشغول اباطیل شدند.

خواستم بگویم دفاع هایتان از حاج محمود کریمی قبول درگاه حق ولی تحویل گرفتن زیادی پروپاگاندای دشمن هم مضارّی دارد...

و عرض دوم هم برای آنهایی که رسانه ای نیستند و درباره تیراندازی آقای کریمی در حاشیه یکی از بزرگراه های تهران!

در دوران حضورم در ناجا...


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  پنجشنبه نوزدهم دی ۱۳۹۲ساعت 19:26  توسط مسعود يارضوي  | 

فتنه زی ها!

به نام خدای بلند مرتبه و با صلوات بر آل یاسین(س)

برخی رخدادهای این روزها خبر از اتفاقات سوئی می دهد که در آینده رخ خواهند داد.

چیزی که ما به آن می گوییم "فتنه آینده" و علی الاصول هم باید هرکاری کرد تا فضای پیرامون به این بلیه دچار نشود.

اما باید از اینجای قصه یک پرانتز باز کرد و نکته مهمی را داخل آن نوشت.

و آن نکته اینکه دائم بیان کردن عبارت "فتنه آینده" توسط خواص و گروه های سیاسی و تبدیل شدن این کلمه به یک وِرد یا بهانه سیاسی، حتماً و حتماً  کاری غلط و در خور ملامت است.

اصلاً حتی به نظر من مقام معظم رهبری هم با این کار مخالف اند و ای بسا...


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  سه شنبه دهم دی ۱۳۹۲ساعت 22:8  توسط مسعود يارضوي  | 

تحریمهای جدید، پاسخ به شبهه علی مطهری و چند گفتار دیگر

به نام خدا و با صلوات بر محمد و آل محمد

_ به تازگی از آقای امیرعبداللهیان، مدیر عربی و آفریقای وزارت خارجه سوال پرسیده اند که ما شنیده ایم آمریکا گفته است در صورت ادامه حمایت جمهوری اسلامی ایران از مردم سوریه، تحریم های جدیدی علیه ایران وضع می شود. +

آقای امیرعبداللهیان هم در مضمون اینطور پاسخ داده اند که "خیر. چنین چیزی به ما اعلام نشده است"!البته در جای دیگری و در مصاحبه با راشاتودی موضع خود را اینطور بیان کردند که با وجود تحریم ها هم از سوریه حمایت می کنیم.

این گفته ها با توجه به تحلیلی که پیرامون آینده دارم و معتقدم بالاخره این بحث در خواهد گرفت که آمریکا و اروپا به واسطه حصر موسوی و یا حمایت ما از حزب الله و سوریه و غیره قصد دارند تحریمهای جدیدتری را علیه ما اعمال کنند؛ نیاز به توضیحات بیشتری دارد.

به نظر من در مرتبه نخست مورد اشاره، خیلی پاسخ ناخوبی را بیان کرده اند.

پاسخ درست این بود که "حمایت از مردم و نظام سوریه در چارچوب منافع جمهوری اسلامی ایران است و وضع تحریم های جدید یا هر تهدید دیگری علیه ایران بواسطه حمایت از سوریه، نه تنها تغییری در سیاست های جمهوری اسلامی ایران بوجود نخواهد آورد بلکه سبب چالش های بیشتری برای تحریم و تهدیدکنندگان خواهد شد."

و در بار دوم مورد اشاره هم موضع آقای امیرعبداللهیان اگرچه خوب ولی کم قوت است.

پ.ن: این نکته هم گفتنی است که حمایت از سوریه، تضمین کننده دائمی منافع ما نیز هست. نکته ای که در قبال تهدیدهای جدیدی مثل تحریم که به منافع مقطعی توجه دارند؛ باید به آن توجه داشت.

(این نحوه پاسخ های اصولی به مسئله تحریم های جدید را باید ترویج کرد. نگرانم از روزی که مسائل جدیدی مثل حمایت ایران از حزب الله یا آزادی بدون توبه سران فتنه از حصر هم بهانه تحریمها شود و کار کمی مشکل پیدا کند)

 

_ گاهی وقت ها بعضی شبهات خیلی پیش پا افتاده تا آن اندازه در جامعه نضج می گیرد و پاسخ داده نمی شود که به یکباره صدایش از هر روزنه و منفذی شنیده می شود.

اینکه آقای مطهری می گوید احمدی نژاد در مناظره سال 88 با موسوی توهین هایی را به آقای هاشمی ابراز کرده و این مسئله در کنار فتنه گری های موسوی و کروبی سبب ایجاد آتش فتنه شده است حرف درستی نیست به نظر من.

البته آقای مطهری اذعان کرده است که خطای این سه نفر در یک سطح نیست ولی این را هم باید گفت که حرف ایشان معنای خاصی را به اذهان متبادر می کند که معنایی خطرناک و شبهه ای است که مسیر تفکر را از راه حقیقت باز می دارد.

درباره این حرف آقای مطهری عزیز باید به این چند حقیقت واضح اشاره کرد:

 

اول: چند باری که احمدی نژاد در مناظره با موسوی از آقای هاشمی نام می برد در واقع اشاره به سه موضوع کلی دارد. مواضع سیاسی آقای هاشمی. دولت آقای هاشمی و فرزندان آقای هاشمی.

از باب ماجراهای دولت آقای هاشمی و دو فرزند خاصّشان یعنی بانو فائزه و آقای مهدی؛ فکر نمی کنم نیاز به توضیحی باشد. به هر حال دولت ایشان مثل هر دولت دیگری با انتقاداتی مواجه است و این دو فرزندشان هم که در برخی زمینه های خاص معرف حضور همه هستند.

لذاست که این منطقی نیست که کسی مدعی باشد بخاطر برداشتهای خاص و غلط و درست احمدی نژاد از این دو مقوله، پس علی القاعده او در فتنه سهم داشته!

و اما از باب مواضع سیاسی آقای هاشمی.

احمدی نژاد در مناظره اش فقط سه یا چهار بار اشاره می کند که آقای هاشمی به روش هایی مخالفت خود را با دولت او ابراز کرده است و یا در جبهه موسوی و خاتمی قرار دارد.

اولاً که کجای این حرف غلط است؟! در واقع نباید این حرف ناصحیح را بسط داد که اگر واقعیت ها به مردم گفته شود آنها می شورند و به خیابان می آیند و غیره!

ثانیاً آیا واقعاً هیچ عقل سلیمی می پذیرد که اگر در یک مناظره و به تعداد انگشتان یک دست یا کمتر! به دیدگاه های هر رجل سیاسی در ایران انتقاداتی وارد شود؛ آن انتقادات سبب ساز بروز فتنه، دمنده بر آن و یا از عوامل مقوّم آن است؟!

مگر از تریبون مجلس و در همین کشور به دیدگاه های مقام معظم رهبری انتقاد نکردند؟!

مگر شخص آقای مطهری... (ادامه مطلب)

_این مطلب در مشرق

_این مطلب در یالثارات


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  دوشنبه نهم دی ۱۳۹۲ساعت 9:17  توسط مسعود يارضوي  | 

فتنه آینده؛ از محتوا تا مدل

به نام خدا و با صلوات بر محمد و اهلبیت طاهرینش

_ تحلیلم را درباره شکل الگویی "فتنه آینده" و تأملی که اخیراً درباره اغتشاشات اوکراین انجام دادم را سرانجام آوردم روی کاغذ و خوشحالم از اینکه از شرّ یک عالمه یادداشت و ترجمه و عکس و روزنامه و پرینت و غیره خلاص شدم.

و خوشحال می شوم که در لینک زیر بخوانیدش...

"فتنه آینده؛ از محتوای اوکراینی تا مدل تایلندی"

سخت گذشت و باید از زحمت بچه های خوب خبرگزاری فارس و مشرق و یالثارات در این مقوله تشکر کرد.

امیدوارم این مسئله بیش از این به اقتراح گذاشته شود و دیگرانی هم اگر احساس می کنند که حرفها و تحلیلهای درون مطلبم پیرامون فتنه آینده درست است و اهمیتی دارد؛ بار تکلیف را در این رابطه به هر نحو که می توانند به سهم خود بر دوش بکشند.

نمی خواهم اینبار هم مثل سال 87 باشد که چون گمنام تر از حالا بودیم و دستاویزی نداشتیم، فقط در جمع رفقا و روی وبلاگهایمان از خطر بروز فتنه "تقلب" و اغتشاش در انتخابات 88! حرف بزنیم...


برچسب‌ها: تحلیل, سیاست
+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و چهارم آذر ۱۳۹۲ساعت 23:57  توسط مسعود يارضوي  | 

از حوادث اوکراین درس می گیریم؟

_ من از بابت فتنه آینده نگرانم.

و با تحلیل من، رخدادهای این روزهای شهر کی اِف و کشور اوکراین، مدلی است که دشمن برای فتنه آینده در ایران در نظر گرفته است.

فتنه ای با محتوای اوکراینی و مدل تایلندی! که البته ترسندگان از تحریمها بر آن دامن خواهند زد.

به زودی تحلیلی در همین زمینه در برخی رسانه ها و در وبلاگ عبور منتشر خواهم کرد.

(یک هفته ای هست که با اوکراین می خوابم و بیدار می شوم. بچه سر راهی یعنی همین دیگر... یکبار توی شهر خودش از خستگی نای راه رفتن ندارد، یکبار وسط بیابان خوابش می برد! و یک بار هم عابر مجازی خیابانهای کی اِف می شود)

+ نوشته شده در  جمعه بیست و دوم آذر ۱۳۹۲ساعت 12:53  توسط مسعود يارضوي  | 

وعده ناممکن لغو تمام تحریمها و توطئه های شوم

به نام حضرت دوست و با سلام و صلوات بر محمد و اهلبیت طاهرینش.

حوالی سه ماه قبل در تحلیلی عرض کردم که آمریکا مقداری از تحریمهای غیر تأثیرگذار پیرامون ما را در فرایندهایی لغو می کند و رفع الباقی تحریم ها را نیز منوط به رفع "موانع"! می کند.

قسمت اول تحلیلم محقق شد و همانطور که بعدتر و قبل از مذاکره ژنو 3 هم عرض کردم، واضح بود که آقایان روحانی و ظریف با 1+5 به تفاهم می رسند و تحریم هایی در قالب این تفاهم نیم بند لغو می شوند.

بحث موانع نیز این روزها از جانب داخلی ها و خارجی ها شنیده می شود و اگر مخاطبی هنوز صدای آنرا نشنیده، می تواند به نوشته های قبلی وبلاگ عبور مراجعه کند.

و اما تحلیلی که از بابت روزهای آینده و بحث "لغو تمام تحریم ها" باید از سر تکلیف آنرا دوباره بیان کرد و بیشتر بسط داد.

قبل از حرف اصلی که می خواهم بیانش کنم، اشاره به این نکته ضروریست که همه اینهایی که می گویند با توافقنامه ژنو، سطح معیشت مردم افزایش می یابد یا معاند هستند و یا تحلیل غلطی از ماجرا دارند.

متأسفانه عده زیادی از تأکید کنندگان بر افزایش سطح معیشت مردم با توافق ژنو نیز در میان اردوگاه اصلاح طلبان حضور دارند که این مسئله به نظر من تا همیشه و همانند پرونده اصلاح طلبان در ماجرای مداهنه با انحراف و همچنین بلوای سال 88 بر تارک آنها حک خواهد شد.

طرفه آنکه کسی که از قرارداد ژنو که ارزش دلاری آن، بیش و کم 20 میلیارد دلار است و هیچ تحریم تأثیرگذاری هم در آن لغو نشده؛ انتظار افزایش سطح معیشت مردم را دارد، تقریباً به هیچ سانتیمتری از مسئله اشرافیت لازم را ندارد.

در باب این مسئله که چرا توافقنامه ژنو در حدّ اقل مطلوبیت هم نبود و اینکه چرا مفادّش دردی از ما را به صورت کارا چاره نمی کند، قبلاً و در وبلاگ عبور و جاهای دیگر توضیحات موسّعی را منتشر کرده ام.

اما از نقشه شوم "پروپاگاندای افزایش سطح معیشت با قرارداد ژنو 3" که بگذریم، یک دام خیلی خطرناکتر هم وجود دارد که درباره آن اگرچه قبلاً حرفهایی بیان کرده ام، اما ارائه تحلیلهای بیشتر ضروری می نماید.


برچسب‌ها: تحلیل, سیاست
ادامه مطلب
+ نوشته شده در  یکشنبه دهم آذر ۱۳۹۲ساعت 9:1  توسط مسعود يارضوي  | 

نمایش غم انگیز تحریم ها و نماهایی از آینده

به نام خدای رحمان و با صلوات بر محمد و آل محمد

_ تا ما هستیم، تا انقلابی گری هست و تا ولایت فقیه هست، تحریم ها هستند اما...

اما صداها و اشاره های چندی نضج گرفته اخیری که درباره تحریم ها و از جانب عده ای داخلی و خارجی دیده و شنیده ایم، خبر از آینده ای می دهد که زوایای آنرا از هم اکنون می توان دید و نسبت به آنها هشدار داد.

...آمریکا در قبال ایران نرمش ها و رامشگری هایی به انواع مختلف به خرج خواهد داد. تا آن اندازه که برخی تحریم های اسم و رسم دار! علیه ما در ظاهر لغو می شوند و اتفاق های دیگری ظاهراً به نفع ما و با بازیگری آمریکا رخ خواهد داد.

در این روند، اما تحریم های بزرگ و جدی بر جای خواهند بود تا اینکه صداهایی از داخل بلند می شوند که علت اصلی مشکلات باقیمانده، حل نشده و یا لاینحل دولت یازدهم را وجود همین تحریم های بزرگ خواهند خواند.

و پژواک این صدا هر روز و هر روز توسط اصلاح طلبان و عده ای دیگر که وقوف کاملی به اوضاع ندارند و یا دچار بدفهمی و دیرفهمی هستند بیشتر خواهد شد.

دولت و نظریات شاذش در حوزه های بین المللی و برخی حوزه های داخلی مورد توجه... (ادامه مطلب)


_ اين مطلب در يالثارت

_ اين مطلب در نداي انقلاب



ادامه مطلب
+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و پنجم شهریور ۱۳۹۲ساعت 20:17  توسط مسعود يارضوي  | 

خوانش هایی از سیاست و آینده

این چند روزه حرفهایی را در رسانه های مختلف نوشته ام که دوست دارم شما هم بخوانیدشان.

"فتنه آینده" که قبلاً هم درباره اش نوشته ام، ذهنم را بصورتی خاص مشغول خودش کرده است و نمی دانم چرا راه و بیراه، نظرات و تحلیلهایم راهشان را به این سو کج می کنند؟!


_ "هواپیما یا باند فرود؛ مسئله کابینه اینست" تحلیلی درباره واقعیت های کابینه دولت یازدهم و مقوله فتنه آینده است که در روزهای قبل از رأی گیری درباره لیست وزرای پیشنهادی دکتر روحانی، در خبرگزاری فارس منتشر شد.


_ "پیرامون روشنفکرانی که در مقابل تحریم ها پرچم سفید بالا برده اند" هم تفسیری است که جرقه دوباره اش را صحبت های اخیر سعید حجاریان درباره تحریم ها و تمنّایش از روشنفکرها برای عدم سکوت در این زمینه! در ذهنم زد.

نمی دانم آیا در ذهن شما هم ادا و اصولهای کارگر مآبانه حجاریان و کابینه دولت، صفحه کارگری روزنامه تغییر یافته ایران و بحث "انقلاب یقه آبی ها" که فارین پالیسی دو سال قبل کلیدش را زد، در کنار هم معنای خاصی دارد یا نه؟!

احمدی نژاد تمام تلاشش را در این زمینه کرد ولی حتی با اینکه 7 هزار نفر را در اواسط مهر 91 به خیابان کشاند، کاری از پیش نبرد. امیدوارم حجاریان و دار و دسته اش هم نتوانند.

پ.ن: برای انتشار این مطلب در خبرگزاری تسنیم، برادر سیدمحسن هم زحمت کشید. خدای مهربان اجرش بدهد.


_ گفتم فتنه آینده... "چهار نقش سپاه و جنبش دانشجویی در 4 سال آینده" نوشته دیگریست که بچه های یالثارات منتشر کردند.

امیدوارم نکاتی را که در حد بضاعتم و پیرامون نقش سپاه و جنبش دانشجویی در مواجهه با فتنه آینده به نظرم می رسید گفته باشم و آنهایی که باید هم، این تحلیل را خوب فهم کنند.


_ و حدود یکماه و نیم قبل بود که احساس کردم جریانی دارد بصورت خزنده "حاج حسین شریعتمداری" را هدف تخریب می گیرد.

منتظر بودم که از جانب بزرگترها و برای دفاع از حاج حسین، حرفی بشنوم یا خطی را بخوانم.

اما دریغ... که یا نبود یا من ندیدم.

"ما، بزرگ زادگان و حسین شریعتمداری" را به همین مناسبت نوشتم و بچه های خوب سایت صراط منتشر کردند.

البته از بچه های الف هم شاید باید ممنون بود که بعد از این همه نامهربانی با حاج حسین، انگاری از دستشان در رفت و همین نوشته را در بخش تعاملی خود منتشر کردند و زیرش نوشتند: "مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست"!!!

پ.ن: حواستان که هست؟! که من و حاج حسین شریعتمداری هیچ نیازی به هم نداریم و مهم، نه خود آدمها بلکه راهیست که آدم ها می روند. غرض فقط تکلیفی بود که برای دفاع از مظلوم بر عهده داشتم.

+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و نهم مرداد ۱۳۹۲ساعت 22:4  توسط مسعود يارضوي  | 

درباره مطهری، حجاریان و اندیشکده اسلامی

_ با ارکان مهمی از نطق اخیر دکتر علی مطهری در مجلس مخالفم.

اینکه می گویند اگر قرار است موسوی و کروبی عذرخواهی کنند پس احمدی نژاد هم باید به واسطه برخی اقداماتش معذرت بخواهد از نظر من استدلال غلطی است.

مثل این می ماند که یک متهم به قتل را اگر می خواهیم مجازات کنیم؛ بگوییم پدرش را هم بیاورید چون در تربیت او دخیل بوده است!!! پدر مرتکب جرم را باید به گونه دیگری تعذیر کرد و گناه او رافع مجازات مجرم نیست.

و همچنین اینکه در صحبت هایشان از تندروی و نقش برخی اصولگرایان در این زمینه می گویند؛ به نظر من کاری ناصواب و غلطی فاحش است.

راستش را بخواهید منظور آقای مطهری و برخی دیگر از تندروی اینست که عده ای دائم بر مقابله و مبارزه با فتنه، افشا اسناد خیانت برخی چهره ها و ... تأکید دارند!

این تندروی نیست به نظر من. تندروی یعنی آشوب خیابانی و سکوت در مقابل فتنه گران در نماز جمعه و درخواست از کف خیابانی ها برای ادامه "مقاومت"! در ایام فتنه. همان اقداماتی که متأسفانه آقای مطهری گویا قطب نمای بصیرتش به سمت آنها حرکتی ندارد.

سیاست ورزی شیعی کار ساده ای نیست.



_فضای رسانه ای و فکری جمهوری اسلامی ایران، یک مولفه کم دارد و آن "اندیشکده اسلامی" است به نظر من.

دقت کنید که منظورم تینک تنک غربی ها یا بنگاه های واقعیت سازی مثل بروکینگز و استراتفور و کارنگی و شورای روابط خارجی آمریکا نیستند. 

بلکه مجموعه ایست که با شناخت دقیقی که از واقعیت، آرمان های اسلام ناب و فرآیند رسیدن به تحلیل صحیح درباره حال و آینده دارد؛ بتواند مرجعی برای خوانش های صحیح از واقعیت های امروز و فردا باشد. چه اینکه ما معتقدیم اسلام ناب و آرمان های امام و انقلاب و رهبری، جملگی بر محمل واقعیت وقوف یافته اند و این مسئله، حتماً ظرفیتی بزرگ برای همراه سازی دلها و فکرها است.

ما به این گزینه نیاز شدیدی داریم به نظر من، که البته با کج فهمی برخی از سیاسیون و رسانه ای ها، فعلاً علی الظاهر قراری نیست که در این زمینه ره به جایی ببریم و اندیشکده های اسلامی با خصلت هایی که اشاره کردم؛ در جمهوری اسلامی ایران راه اندازی شوند.

مگر اینکه فرجی در این مسئله حاصل شود.


پ.ن: خبرهایی در این زمینه دارم و خودم هم به لطف بعضی از دوستان فهیم، اقداماتی را انجام داده ام اما باید کاری کارستان صورت بپذیرد.

ما به این اندیشکده های اسلامی برای امروز و فردایمان نیاز داریم.


_ وقتی سعید حجاریان از این می گوید که اصلاح طلبان باید به سمت فعالیت های مدنی بروند؛ می دانید معنایش چیست؟!

معنایش همان فرایندی است که از سال 76 و 86 شروع شد و دو سال بعد ثمره اش را در کف خیابان های برخی شهرهای کشور به نظاره نشست.

فعالیت مدنی که حجاریان می گوید یعنی همراه سازی و مسخ کردن عده ای با فرآیند های مختلف، برای استفاده شدن به عنوان گروه فشار و آلت دست رسانه ای و خیابانی.

نمی دانم چرا برخی نمی فهمند راه اندازی کرسی های آزاد اندیشی و مناظره آزاد؛ قطع کننده این خطرات از دامن ماست.

من نگران فتنه آینده هستم.

+ نوشته شده در  یکشنبه ششم مرداد ۱۳۹۲ساعت 13:10  توسط مسعود يارضوي  | 

ما تحریم نیستیم/برای بسته شدن آب، از علی(ع) انتقاد کنیم یا با معاویه گفتگو؟!

طی دو سال گذشته این عبارت را زیاد شنیده ایم: "افزایش تحریم ها"!

عبارتی که با واکاوی نشانه های نرم آن، به این معانی می رسیم:

"آمریکا قدرت اعمال تحریم های بیشتر را هم علیه جمهوری اسلامی ایران دارد!"، "مدیریت و کنترل تحریم ها به دست آمریکا و 5 قدرت دیگر(چین، روسیه، آلمان، انگلیس و فرانسه) است"، "تحریم ها عامل اصلی مشکلات ما هستند و کلید اصلی حل این مشکلات هم تعامل با دنیاست".

من اما تحلیل دیگری دارم و قصد دارم با ارائه کدها و دلایلی، گزاره ابتدای متن و البته نتایج مترتّب بر آن را طی دو اپیزود رد کنم. (و البته می دانم که اینکار و حتی تیتر مطلبم کمی عجیب می نماید اما امیدوارم تا انتهای متن همراهم باشید.)

اول _ چرا گزاره "افزایش تحریم ها" غلط است؟!

این عبارت غلط است به این دلیل که پذیرندگان آن لاجرم پذیرفته اند که مثلاً آمریکا 5سال، 10 سال و یا 20 سال قبل در حال تخفیف دادن به ما پیرامون تحریم ها بوده و به عبارتی مثلاً آنموقع کمتر با ما دشمن بوده است!

آیا هیچ عقل سلیمی هست که چنین نکته ای را تأیید کند؟!

دقت کنید که در حال اشاره به آمریکایی هستیم که قبل از انقلاب و با استشمام رایحه خیزش مردم شروع به توطئه چینی علیه ما کرد و از بعد از انقلاب تاکنون هم هرکاری که می توانسته علیه ایران و مردم ایران انجام داده است.

از ممنوعیت ورود سیم خاردار گرفته تا تحریم قطعات هواپیماهای مسافربری، حضور مستقیم در جنگ علیه ما، حمله سایبری، تلاش برای براندازی، توهین به مردم ایران، مدیریت واردات مواد مخدر به ایران، کمک رسمی به دشمنان ایران و...

آیا درباره چنین دشمنی و با چنین سوابق غیر قابل انکاری؛ عقلایی است که بپذیریم او در مقطعی یا مقاطعی به ما از سر دلسوزی یا هر چیز دیگری تخفیف داده است؟!

پس می پذیریم که این گزاره غلط است و باید معنای درست تری را به جای آن بکار برد.

در اینجا اما این سوال ممکن است بروز کند که اگر آمریکا به ما تخفیف نداده پس ماجرای تحریم خطرناک و ظاهراً بزرگ عدم خرید نفت از ایران چگونه به یکباره بر روی میز آمریکایی ها قرار گرفته است؟!

آیا آمریکا و همپیمانانش به نفت ما نیازی نداشته اند که از عدم خرید نفت ایران سخن می گویند؟! یا اینکه این فاز جدید را نگه داشته بودند تا روزی علیه ما استفاده کنند؟!

پاسخ این سوال دو بخش دارد!

بخش اول آن است که به گواه تاریخ، آمریکا هرگاه که بر ذخایر کشورهای نفت خیز همپیمانش دسترسی بیشتری داشته و از بابت تأمین انرژی برای خودش و همپیمانانش در خیال راحت بوده است؛ اتفاقاً به موقعیت پاتک علیه "نفت ایران" تغییر وضعیت داده و مقولاتی مثل تحریم نفت ایران و یا "جنگ نفتکش ها" نیز شاهد همین مدعاست.

از یاد نبریم که آمریکا در جنگ نفتکش ها به صورت رسمی و علنی وارد جنگ علیه ایران شد تا به زعم خود نگذارد نفت ایران به اندازه نیاز بودجه ای کشور صادر شود.

پس نکته آنکه در حالتی بعید، حتی اگر آمریکا هم به نفت ایران نیازی نداشته باشد؛ این قاعده حتماً شامل همپیمانانش نبوده و نیست و لذا آمریکا مجبور است فقط در هنگامی که چاه های نفت بیشتری توسط روسای برخی کشورهای خاص! در اختیار همپیمانانش و خودش قرار می گیرد، نسبت به نفت ایران چنگ و دندان نشان بدهد و در مابقی روزها خبری از این حرفها نباید باشد.

و اما در بخش دوم پاسخ می توان این حقیقت را گفت که شاید عده زیادی ندانند که آمریکا در اوایل و اواسط بیداری اسلامی و هنگامه تنش در کشورهایی که متحد نفتی او محسوب می شدند با چه مصیبت عظیمی در عرصه نفت، تأمین انرژی و افزایش قیمت سوخت مواجه شد؟!

جالب است بدانیم که بیداری اسلامی بر اساس گزارش رسانه های ایالات متحده، بلایی را بر سر آمریکا نازل کرد که کاخ سفید مجبور شد برای اولین بار پس از چند ده سال، پلمب چاه های نفتی خود را باز کند و به قول معروف، نفت مورد نیازش را از جیب پرهزینه و البته بی کیفیتش تأمین کند.

آیا کسی هست که مدعی باشد آمریکا قبل یا تا اواسط بیداری اسلامی جرأت حرف زدن از تحریم نفتی ایران را در حدّ گسترده داشته است؟!

سکه اطلاعاتی که در بالا توضیحش رفت اما یک روی دیگر هم دارد. برای مثال، درست است که بحران کشوری مثل لیبی توانست آمریکا را به بحران نفتی بکشاند اما باز هم عده زیادی شاید ندانند که بر اساس گزارش یو.اس.ای.تودی، دولت انتقالی لیبی که با بی توجهی انقلابیون لیبی به مبانی بیداری اسلامی شکل گرفت، پس از تشکیل و در اختیارگیری جایگاه های نفتی لیبی توسط نیروهایش، در حالیکه قذافی هنوز زنده بود و فقط از طرابلس فرار کرده بود؛ با طمطراق و افتخار فراوان از آغاز دوباره و حتی "افزایش" صادرات نفت لیبی به آمریکا سخن گفت.

در واقع، اگر حاضر باشیم عقلایی فکر کنیم، می توان نظیر آنچه بر سر منابع زیرزمینی لیبی آمده است را ایضاً به مصر و یمن و تونس و عراق و ... هم تعمیم داد. (که البته به گواه اسناد، تعمیم درستی هم هست)

این در حالی است که مثلاً حتی با اندکی فراست می توان دریافت که آمریکا و همدستانش که امروز روز بر منابع معدنی افغانستان (بهشت معادن خاورمیانه) و با قراردادهای نگینی که حامد کرزای با آنها منعقد کرده است؛ دست یازیده اند، ای بسا که از صبح فردا زمزمه تحریم مس و فولاد ایران را نیز سر بدهند.

اکنون آیا واضح تر هست که چرا آمریکا مثلاً از تحریم نفتی گسترده ایران حرف می زند و یا چرا ممکن است از فردا به تحریم های جدیدتری نیز اشاره کند؟!

نظیر همین واقعیت ها و پشت پرده های آنها را می توان در مورد سایر موارد تحریمی آمریکا علیه ایران نیز به راحتی یافت و تعمیم داد و با مطالعه دقیق و فهم درست به چیستی و چرایی آنها چی برد.

همچنین با این خبرها و تحلیل ها آیا باز هم باید گفت آمریکا توانسته تحریم ها علیه ایران اسلامی را افزایش بدهد؟! یا اینکه بهتر بگوییم "زمین بازی تحریم ها تغییر کرده است؟!"


دوم _ چرا معانی نرم اشاره شده و مترتّب بر عبارت "افزایش تحریم ها" صحیح نیستند؟!

در ابتدای متن به سه معنای نرم درباره تحریم ها اشاره کردم.

پاسخ دو معنای اول به وضوح در توضیح قبلی وجود دارد و نیازی به صحبت بیشتر نیست. طرفه آنکه آمریکا و 5 کشور دیگر همتایش، در هر لحظه ای و برای انجام هر اقدامی که منجر به ضربه زدن به ایران اسلامی بشود، هرگز درنگ نخواهند کرد. فقط باید ابزار و امکانش را در اختیار داشته باشند.

پس اگر تحریم جدیدی وضع می کنند یعنی ابزار جدیدی یافته اند (بماند که گاهی هم خودمان این ابزار جدید را به سمت آنها هُل می دهیم!!!) و اگر تحریمی را برمی دارند یا کاهش می دهند یعنی آن تحریم اثر احتمالی اش را از دست داده و یا اینکه به خود تحریم کنندگان فشار مضاعف وارد کرده است.

و اما معنای سوم که معتقد است تحریم ها عامل اصلی مشکلات ما هستند و کلید اصلی حل این مشکلات هم تعامل با دنیاست...!

این روزها درباره "تعامل با دنیا" و "کلید" بودن تعامل خارجی برای حل مشکلات داخلی صحبت های فراوانی می شنویم.

اولاً که بر اساس تمام گزارش های رسمی و محرمانه، 70 درصد از مشکلات داخلی کشور بویژه در حوزه اقتصاد حاصل سوء مدیریت است نه تحریم. چه اینکه مگر همین دو سال اخیر فقط با چنین شدت و حدّتی تحریم بوده ایم و همچنین نوسان چند هزار تومانی نرخ دلار در عرض چند هفته، کمیابی گوشت مرغ، عدم پرداخت یارانه تولید از سوی دولت و گرانی قیمت نان چه ربطی می تواند به تحریم ها داشته باشد؟!

ثانیاً کسانی دم از کلید بودن! تعامل با خارج برای رفع مشکلات داخل (ان شاء الله که منظورشان مشکلات اقتصادی است نه سیاسی!) می زنند که هژمونی آمریکا مقهورشان کرده باشد و یا مغلطه نامیمون "افزایش تحریم ها" را با معنای غلطی که در ابتدا فرض آن گفته شد پذیرفته باشند.

نمی دانم واقعاً آیا آنها خواهند پذیرفت که اگر معاویه هم در جنگ صفین چند روزی به شریعه دست می یابد و آب را بر سپاه امیرالمومنین(ع) می بندد؛ راه حل این مشکل نه انتقاد از سیاست های علی(ع) است و نه گفتگو با معاویه.

پس عقلاً یک راه بیشتر نمی ماند و آن، جنگ با معاویه های زمان و تلاش برای برکندن ریشه باطل و ظلم است.

همان که خمینی کبیر(ره) هم بارها و بارها بر آن تأکید می کرد.


بعد نوشت

درباره پیوست های اخبار و اطلاعات مربوط به تحریم ها می شود بسیار بیش از این هم سخن گفت. از شیطنت های اندیشکده کارنگی تا پررنگی وجه اقتصاد و نفت در چرایی تلاش آمریکا برای مصادره بیداری اسلامی.

اما این صحبت ها و نوشتارهای بیشتر، هم از حوصله خوانش بیرون است(چه اینکه مثنوی 70 من کاغذ می طلبد) و هم اینکه کسانی که به یاوه هایی مثل عدم دشمنی آمریکا با ما و یا تخفیفات فائقه حضرات کاخ سفید به ما در گذشته و حال و آینده! معتقد باشند، هیچگاه قانع نخواهند شد. چون فی الواقع نمی توان کسی خودش را به خواب زده، بیدار کرد.


تیتر از متن: احتمالاً حالا متوجه شده اید که وقتی 70 درصد مشکلات اقتصادی موجود ناشی از سوء مدیریت و بد فهمی برخی مسئولان اقتصادی و غیر اقتصادی است و با عقل هم می توان ثابتش کرد؛ پس چرا معتقدم تحریم نیستیم!

وقتی 70 درصدمان را همه با هم رفع کردیم، آنوقت درباره 30 درصد باقیمانده ای که تقصیر تحریم هاست خواهم نوشت و قطعاً تیتر خواهم زد: "ما تحریم هستیم. چرا؟!"

همچنین آنکه به هر حال واقعیت هایی هم در زمینه سختی و تحمل فشار وجود دارد.

به قول حضرت آقا در کجای دنیا گرانی و بیکاری نیست؟!

اما بپذیریم که هر ملتی در تاریخ گذشته و آینده، با افتخارات و مقاومت هایش به نیکی یاد می شود نه با سازش با بیگانه و پذیرش طوق بندگی دشمنانش.


پانویس:

مادرهای شهر من گاهی برای شیربچه هایشان این لالایی کهن را می خوانند:

تا *یشکی دشکی کنیم/ تا نون خشکی کنیم

بهر دشمنامون/ سخن درشتی کنیم

---------

*یشکی دشکی کردن: کنایه از قالی بافتن و از دسترنج خویش زیستن

+ نوشته شده در  چهارشنبه دوم مرداد ۱۳۹۲ساعت 14:33  توسط مسعود يارضوي  | 

فتنه آينده و تكليف ما

در پست قبل وبلاگ عبور، از احتمال بروز يك فتنه بزرگ در آينده نزدیک صحبت كردم و تحليلم را پيرامونش نوشتم.

حادثه‌اي كه سنجش من از فضاي پيرامون جريان‌هاي متمايل به براندازي و همچنين رصدي كه از 

فعاليت‌هاي دشمنان خارجي مردم دارم، احتمال وقوع زيادي را با کم و کیفی که قبلاً توضیح داده ام، برايش متصوّر است.

در اينجا اما ممكن است اين سؤال پيش بيايد كه فرض بر پذيرش احتمال وقوع چنين فتنه‌اي، وظيفه هريك از ما چيست و چه بايد كرد تا در گام اول، اين اتفاق رخ ندهد و در گام بعد، اگر رخ داد (كه خدا كند اينطور نشود) خيلي زود از بين برود و آثار سوء نداشته باشد؟!

مايل هستم در اين زمينه حرف‌هايي را بصورت كلي بنويسم. زيرا تكليف من همان رصدي است كه انجام داده‌ام و نتيجه‌اش را منتشر كرده‌ام. و لذا از روی قاعده، مابقي قصه را چيزي جز اشاره به سرفصل های یک عالمه تحلیل غیر قابل انتشار در منصه عمومی نمی دانم.

در مقوله برخورد با فتنه، قبل از هرچيز بايد اين حقيقت را دانست كه فتنه حاصل نسيان‌ها و اشتباهات دسته‌جمعي است.

من و مايي هم اگر در اين اشتباهات دسته‌جمعي نقش نداشته باشيم اما به حكم قضيه عقلايي "آتش كه گرفت، خشك و تر مي‌سوزد"، بايد در فرونشاندن نتيجه اشتباهات و پذيرش هزينه‌هاي آن سهيم شويم.

در همين حال، اين نكته هم وجود دارد كه فتنه همانطور كه در اثر اشتباه دسته‌جمعي ايجاد مي‌شود، با عمل جمعي نيز درمان مي‌شود.

گام بعدي كه در حوزه مردم تعريف مي‌شود عمل به تكليف است.

دقت كنيد كه منظور من از تكليف مداري آن چيزي نيست كه مثلاً جبهه پايداري به غلط در ميان عده‌اي در كشور باب كرده است!

بلكه منظور دقيق من،‌ رصد درست فعاليت دشمن و برنامه‌ريزي صحيح براي برخورد با آن است. 

(كه شامل فرايند برخورداري از فهم و بصيرت، رصد درست، برنامه‌ريزي انقلابي و توجه به نتيجه مي‌شود)

و تبعاً آن رصد و اين برنامه‌ريزي بايد بر اساس جايگاهي باشد كه هريك از ما در جامعه اسلامي داريم.

يعني يكي از ما كارمند است، ديگري وبلاگنويس، آن يكي خانه‌دار و نفر بعدي يك فعال سياسي يا فرهنگي و ...

هريك از اين افراد نقش خاص خود را دارند كه اگرچه در معنا كه همان فرونشاندن غبار فتنه است با هم يكسان هستند اما در صورت حتماً تفاوت‌هايي دارد.

تعريف اين نقش‌ها را در كنار ولايت‌مداري، اصلي‌ترين راه مبارزه با فتنه، در پيش، حين و پس از آن مي‌دانم.

در مواجهه با "فتنه آينده" يك بخش بزرگ ديگر هم وجود دارد كه شامل حيطه حاكميت مي‌شود و ايفاي نقش آن از هم‌اكنون بسيار تأثيرگذار خواهد بود.

شورايعالي امنيت ملي، وزارت اطلاعات، مجلس شوراي اسلامي، تشكل‌هاي دانشجويي، بسيج، رسانه‌ها، سازمان اطلاعات سپاه پاسداران و ناجا.

در اينجا بايد به اين مسئله هم اشاره كنم كه همه مي‌دانيم كه هريك از سيستم‌هاي تأثيرگذار بالا اگر در مقطعي به وظايف خود عمل نكنند، اي بسا از همين فردا درگير يك فتنه بزرگ شويم.

اما ديده‌باني‌ها و تحليل من درباره تصميمي است كه دشمن گرفته و به گواه عقل و تجربه، حتماً آنرا اجرا خواهد كرد.

پس (در صورت قائل بودن به تحلیل منتشر شده پیرامون فتنه آینده) مي‌پذيريم كه كار و راهبرد ما از اينجا وارد گردنه‌هايي پر پيچ و خم مي‌شود و ديگر قيد روزمره ندارد.

در واقع، تصور هميشگي ما از حمله احتمالي دشمن يك چيز است و خبر ما از حمله حتمي و ديده باني ما از تحركات دشمن كه بوي تهاجم مي‌دهد يك چيز ديگر.

بگذريم...

اگرچه براي هريك از سيستم‌هاي اشاره شده حرف‌هايي براي مبارزه با فتنه مد نظرم هست اما فكر نمي‌كنم روي اين وبلاگ نيازي به طرح اين نظرات و تحليل‌هاي خاص باشد.

ضمن اينكه تشخيص حدّ و حدود و مرزهايي كه يك نفر براي فعاليت در حيطه آنها پرورش يافته است را از الطاف خفيه الهي مي‌دانم.

 

بعدنوشت:

_ اميدوارم اين تحليل من پيرامون فتنه آينده هيچوقت محقق نشود و جان و آبروي هزارها چون مني تا هميشه فداي يك تار موي انقلاب اسلامي و ايران.


_ ضمنن براي مبارزه با فتنه، اين ماهواره لعنتي را هم جدي بگيريد.

یعنی تا مي‌توانيد نبينيد و ديگران را هم از ديدن آن باز بداريد.

مثال من براي نشستن پاي برنامه‌هاي ماهواره، (غير از آنكه هميشه مي‌گويم آب مسموم را به

تشنگاني كه براي يافتن اطلاعات تنبل هستند، مي‌دهد و مسمومشان مي‌كند) مثال تخريب‌چي‌ها درون ميدان مين است!

يكم: آيا كسي حاضر هست بدون هيچ تخصصي از خنثي كردن مواد و تله‌هاي انفجاري، وارد يك ميدان مين بزرگ بشود كه اتفاقاً بصورتي كاملاً تخصصي هم پهن شده؟!!

دوم: از سوي ديگر فرض بر اينكه آن يك نفر يك تخريب‌چي حرفه‌اي باشد. (كه عموماً نيست!) آيا او حاضر است قسم بخورد كه اصلاً و اصلاً هيچ ميني زير پايش منفجر نخواهد شد و او سالم از اين ميدان مين و تله هاي انفجاري‌اش گذر خواهد كرد؟!!!

اپيزود اول براي آنهايي بود كه مثل ما كار روزمره‌شان سياست و رسانه نيست و اپيزود دوم هم براي آنهايي كه سياسي و رسانه‌اي‌اند.

خواستم بگويم براي هر دوتا خطرناك است.

(توضيح سؤال‌هاي توي ذهنتان در اين زمينه هم لطفا باشد براي بعد)


این تحلیل را درباره واژه "اعتدال" و انتظاراتی که از رئیس جمهور جدید درباره شعار معروفش می رود، امروز در خبرگزاری تسنیم منتشر کردیم.

به شدت الحاح می کنم که هر طور شده رئیس جمهور جدیدمان منظور دقیقش را از اعتدال بگوید تا این معنا خدای نکرده به سرنوشت آزادی خاتمی و عدالت احمدی نژاد دچار نشود و به مسلخ نرود.


+ نوشته شده در  دوشنبه دهم تیر ۱۳۹۲ساعت 13:2  توسط مسعود يارضوي  | 

سه گفتار؛ پیرامون روحانی و اصلاح طلبان و یک نکته از آینده پیش رو

اول دفتر: در روزهایی که انتخابات پرشکوه ریاست جمهوری را پشت سر گذاشته ایم و چشم انداز وسیع و پر گردنه ای از آینده کشور عزیزمان در مقابل قرار دارد؛ می شود راجع به مقولات مختلفی سخن گفت و تحلیل هایی را درباره گذشته، حال و البته آینده ارائه کرد.

در این میانه اما مضامینی هم هستند که قید "مهمتر" به آنها تعلق می گیرد و شاید تکلیف ما آن باشد که به این مفاهیم، بیش از مقولات دیگر که نامهم و یا کمتر مهم هستند، بپردازیم.

آنچه که در ادامه می خوانید، خوانشی تحلیلی از سه موضوع هستند که به نظر من در روزهای اخیر و حتی شاید تا یک، دوسال آینده و بیشتر جزو مهمترین هایند و پرداختن به آنها نیز یک تکلیف است.


_ باب اول: "دکتر حسن روحانی"

درباره دولت هنوز تشکیل نشده دکتر روحانی با شواهد و براهینی که وجود دارد، به این تحلیل رسیده ام که طی 4 سال آینده، کم تنش ترین رئیس جمهور را طی 12 سال اخیر در عرصه "سیاست داخلی" به نظاره خواهیم نشست.

گروه خونی دکتر روحانی و مواضعی که در طول سالهای حضور در مسئولیت هایش داشته اینطور می گوید که شیخ ما در سیاست داخلی بیشتر یک رئیس جمهور خواهد بود تا یک نظریه پرداز، لیدر، ایدئولوگ بین المللی!، سهم خواه و غیره.

ضمن اینکه سوابق دیپلماتیک دکتر روحانی نیز این گزاره را بیشتر تقویت می کند که او به رسم قاعده نانوشته دیپلمات ها که دوست دارند تا آخر عمر دیپلمات بمانند! تمایل چندانی ندارد که به راه احمدی نژاد و خاتمی برود.

دقت کنیم که یک رئیس جمهور حتماً و همیشه مواضعی دارد که برخی از آنها ذاتاً تنش زا هستند اما "احمدی نژاد" و "خاتمی" چیز دیگری بودند و عملاً به این تنش زایی، اشتهار و اشتغال روزمره داشتند.

ولی آقای روحانی حتی با اینکه شاکله اصلی دولتش را مومیایی های اصلاح طلب تشکیل خواهند داد، اینطور نخواهد بود، ان شاء الله... (مگر اینکه زمین بازی عوض شود که در صورت زیاد شدن احتمالش مطالبی را خواهم گفت)

در عین حال اما چیزی که در باب شیخ حسن آقای روحانی و دولت هنوز تشکیل نشده اش نگرانم می کند بحث "سیاست خارجی" است.

می شود، گفت که هرچقدر که مقام معظم رهبری طی هشت سال گذشته مجبور به مدیریت بیش از حد معمول صحنه سیاست داخلی کشور و مبارزه با خطاهای احمدی نژاد و کج روی های گروه سیاسی هوادارش شدند، در طول 4 سال آینده، همین روند اما در صحنه سیاست خارجی کشور و انقلاب اسلامی تکرار خواهد شد.

به هر حال مواضع دکتر روحانی در عرصه کم تحملی نسبت به مقاومت و تمایل گفتگو با آمریکا مشخص و هویداست و این صحنه هم صحنه ای نیست که بخواهیم بر سر آن مماشات کنیم و یا از دیدن واضحاتش طفره برویم.

این تحلیل بیانگر آنست که نقش خواص کشور، رسانه ها، تشکل های دانشجویی و سپاه پاسداران در 4 سال آینده و در مسیر ایستایی بر سر آرمان های اصیل انقلاب اسلامی، نقشی خطیر خواهد بود.


_باب دوم: "اصلاح طلبان"

نسبت اصلاح طلبان و رئیس جمهور جدید، در تمثیل، نسبت زن و شوهری است که با صیغه موقت به عقد هم درمی آیند. 

اینکه زن کیست و شوهر کیست؟ بماند اما اینکه نسبت اصلاح طلبان و آقای روحانی؛ از جانب اصلاح طلبان بصورتی کاملاً مصلحتی تعریف شده و مثل صیغه عقد موقت می ماند، امریست واضح.

در کلام واضح تر اینکه، مسیر اصلی اصلاح طلبان، همانطور که در فتنه سال های 78 و 88 دیدیم و همانطور که آقایان نجفقلی حبیبی و اکبر شکوری راد تصریح کرده اند! ذاتاً به سمت و سوهای خطرناکی تمایل دارد.

تمایلی که البته و علی الظاهر در آقای روحانی نیست. (ولی ژنش هست که فعلاً نمی خواهم بیشتر توضیح بدهم)

در واقع دکتر روحانی نسبت به این رویکردهای اصلاح طلبان چه در سال 78 و فتنه مشهور به کوی دانشگاه و چه در سال 88، مواضع شفافی داشته که گویای مخالف خوانی ایشان با شاکله اصلی اصلاح طلبان است.

از سوی دیگر، شیخ حسن روحانی بر خلاف عموم اصلاح طلبان که نسبت به بعض از زعمای برانداز و حبس کشیده خود ارادت ویژه می ورزند، لااقل و تاکنون موضع "فدایت شوم" نداشته و این مسئله هم به زعم ستون های اصلی خیمه اصلاحات یک ذنب لایغفر و گناهی نابخشودنی است. ضمن اینکه برهانی محکم برای موقتی بودن دوستی آنها با رئیس جمهور دولت یازدهم نیز محسوب می شود.

در همین جا باید اشاره کنم که آقای روحانی به هیچ وجه کاندیدای اصلاح طلبان در انتخابات دولت یازدهم نبوده و نیست اما خیرالموجودین کاندیداهای موجود و بهترین نتیجه پس از رد صلاحیت آقای هاشمی، برای آنها بود.

در واقع، من اگرچه اصولگرایان را بازنده انتخابات 92 می دانم اما اصلاح طلبان را هم پیروز قطعی نمی دانم. (و البته عُقلایشان هم این تحلیل را قبول دارند). بی اغراق، پیروز این انتخابات نظام اسلامی بود و بس.

در این مقطع یک تحلیل دیگر را هم باید بیان کرد و آن اینکه اصلاح طلبان، این رابطه موقت را به نظر نمی رسد که بیش از 4 سال تحمل کنند.

در واقع، آنهایی که زمزمه "عبور از خاتمی" را هم در زمان دولت اصلاحات سر دادند بعید است، بخواهند به کسی مثل آقای روحانی بیش از 4 سال قناعت کنند و شهوت رسوخ دادن تفکرات لیبرالیستی به جان کشور را در پله انتخابات سال 96 و دولت دوازدهم، بر اساس مسلکی که دارند وا بگذارند. (ضمن اینکه جانم برایتان بگوید آنها همان آقای هاشمی را هم فقط برای 4 سال می خواستند نه بیشتر. چون مجبور بودند)

البته اصلاح طلبان برای عرصه خطیر انتخابات دولت دوازدهم کسی را هم در قامت یک کاندیدا ندارند (کاندیداتوری خاتمی هم یک جوک سیاسی است) و علی القاعده برای این مسئله مجبور به کاندیداسازی طی 4 سال پیش رو خواهند شد. (و نمی دانم چرا دائماً نام "حسن خمینی" می آید به ذهنم! البته امیدوارم این معنا به ذهن خودشان نیاید چون در فتنه سال 88 اصلاً نقش مثبتی ایفا نکردند و این در حالیست که علی الظاهر دفتر شخصی شان نیز تحت نظارت و راهبری اقوام و دامادهای گرامی است که رد پایشان را یا باید در ماجرای مبارزه با چادر! دید یا در حزب منحلّه مشارکت! و تمام اینها یعنی اینکه شیخ حسن آقا نمی تواند رئیس جمهور خوبی برای ما باشد. دانسته های تحلیلی ما هم باشد برای بعد)

اینکه آقای روحانی بر قاعده 8 دولت قبل از خود، رئیس جمهوری 8 ساله بشود و بر مسند دولت دوازدهم نیز تکیه بزند، بحث دیگریست اما اصلاح طلبان به ایشان به چشم یک رئیس جمهور 4 ساله نگاه می کنند که قرار است بخشی از راهبردهای آنها را عملی کند و سبب ساز بروز زمینه های سایر کارها هم (از نظر اصلاح طلبان) بشود.


_باب سوم: "آینده"

از فتنه آینده شدیداً نگرانم...

به گواه تجربه، به گواه عقل و بر اساس رصد آنچه که دشمن دارد طرح ریزی می کند؛ نه تنها بعید نیست که خیلی زیاد احتمال دارد از سال 94 به بعد، باز هم شاهد یک فتنه دیگر همانند آنچه که در کوی دانشگاه و در سال 78، در انتخابات 88 و در قضیه نیمه مهرماه بازار تهران و نرخ ارز پدید آمد، باشیم. (و این فتنه لزوماً فتنه خفی و مثل شرایط صفین هم نخواهد بود و صورت بیرونی دارد)

آدمهایی که دشمن برای این کار نیاز داشته از سال 88 به این سو در بلاهت فرهنگی محض عده ای و بیخیالی عده ای دیگر، رشده کرده و استخوان ترکانده اند و البته تقویت شده اند. (چه اینکه من ریشه اصلی فتنه را در فرهنگ می جویم نه تماماً در سیاست)

این آدم ها از دو، سه سال دیگر به جایی می رسند که قدرت تبدیل شدن به یک سرباز خیابانی مسخ شده را دارند و هم افزایی اینها با تقویت شده های قبلی یعنی آغاز یک خطر.

البته نیک بدانیم که نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران فتنه زی نیست و شخص من هم با فتنه فتنه گفتن مدام مخالفم اما این یکی حساب بدن و بیماری است. و ذکر این نکته هم ضروریست که چیزی از میزان ربط این فتنه با دولت جدید و هنوز شکل نگرفته نمی دانم. چه اینکه دولت در دو فتنه 78 و 88 و همچنین در ماجرای انحراف، همواره یک ستون اصلی ماجرا بوده است.

تأکید می کنم که این فتنه ای که ضرباهنگش را می شنوم ضرورتاً هم قرار نیست به بهانه انتخابات باشد. (اگرچه عده ای در داخل آنرا با انتخابات تست کردند)

در واقع، ممکن است از دو سال آینده و در بازه ای 3 ساله، به هر بهانه ای ولو کوچک، شاهد یک فتنه بزرگ و عمیق باشیم. که باز رهبری صلای أین عمار برکشد، اصل نظام مورد تهدید قرار بگیرد و امنیت همه مان نیز خدشه دار شود.

برای باب سوم، اماره و دلیل چندانی را در اینجا ارائه نمی کنم. چه اینکه اولاً بنای من بر اینست که مخاطبانم پیش از این نیز حرفهایم را درباره اغتشاشات سال 88، تلاش های حلقه انحراف برای طغیانگری و ... خوانده اند و سبک و سیاقم را می شناسند و ثانیاً اینجا جای دلیل آوری کامل و میز تشریح هم نیست.

اما به این نکته اشاره می کنم که وقتی عده ای شهوت براندازی داشته باشند، نیروی مورد نیاز را هم ساخته و در اختیار داشته باشند و به لاغری و آسیب پذیری نظام (غلط کرده اند! چون نظام لاغر اینهمه پیشرفت نمی کند و دشمن از قدرتش اینهمه نمی ترسد)نیز معتقد باشند، پس دلیلی ندارد که به زدن تیر خلاص نیاندیشند.

و تیر خلاص فقط در پس یک فتنه عمیق امکان شلیک دارد... اگر آن فتنه، مثل تمام فتنه های تحمیل شده بر انقلاب اسلامی نوپای ما شکست نخورد!

انتهای پیام/


*چند بعدنوشت سیاسی هم به نظرم رسید که آنها را می توانید در ادامه مطلب بخوانید.


برچسب‌ها: سیاست, تحلیل
ادامه مطلب
+ نوشته شده در  جمعه هفتم تیر ۱۳۹۲ساعت 15:52  توسط مسعود يارضوي  |