طی دو سال گذشته این عبارت را زیاد شنیده ایم: "افزایش تحریم ها"!
عبارتی که با واکاوی نشانه های نرم آن، به این معانی می رسیم:
"آمریکا قدرت اعمال تحریم های بیشتر را هم علیه جمهوری اسلامی ایران دارد!"، "مدیریت و کنترل تحریم ها به دست آمریکا و 5 قدرت دیگر(چین، روسیه، آلمان، انگلیس و فرانسه) است"، "تحریم ها عامل اصلی مشکلات ما هستند و کلید اصلی حل این مشکلات هم تعامل با دنیاست".
من اما تحلیل دیگری دارم و قصد دارم با ارائه کدها و دلایلی، گزاره ابتدای متن و البته نتایج مترتّب بر آن را طی دو اپیزود رد کنم. (و البته می دانم که اینکار و حتی تیتر مطلبم کمی عجیب می نماید اما امیدوارم تا انتهای متن همراهم باشید.)
اول _ چرا گزاره "افزایش تحریم ها" غلط است؟!
این عبارت غلط است به این دلیل که پذیرندگان آن لاجرم پذیرفته اند که مثلاً آمریکا 5سال، 10 سال و یا 20 سال قبل در حال تخفیف دادن به ما پیرامون تحریم ها بوده و به عبارتی مثلاً آنموقع کمتر با ما دشمن بوده است!
آیا هیچ عقل سلیمی هست که چنین نکته ای را تأیید کند؟!
دقت کنید که در حال اشاره به آمریکایی هستیم که قبل از انقلاب و با استشمام رایحه خیزش مردم شروع به توطئه چینی علیه ما کرد و از بعد از انقلاب تاکنون هم هرکاری که می توانسته علیه ایران و مردم ایران انجام داده است.
از ممنوعیت ورود سیم خاردار گرفته تا تحریم قطعات هواپیماهای مسافربری، حضور مستقیم در جنگ علیه ما، حمله سایبری، تلاش برای براندازی، توهین به مردم ایران، مدیریت واردات مواد مخدر به ایران، کمک رسمی به دشمنان ایران و...
آیا درباره چنین دشمنی و با چنین سوابق غیر قابل انکاری؛ عقلایی است که بپذیریم او در مقطعی یا مقاطعی به ما از سر دلسوزی یا هر چیز دیگری تخفیف داده است؟!
پس می پذیریم که این گزاره غلط است و باید معنای درست تری را به جای آن بکار برد.
در اینجا اما این سوال ممکن است بروز کند که اگر آمریکا به ما تخفیف نداده پس ماجرای تحریم خطرناک و ظاهراً بزرگ عدم خرید نفت از ایران چگونه به یکباره بر روی میز آمریکایی ها قرار گرفته است؟!
آیا آمریکا و همپیمانانش به نفت ما نیازی نداشته اند که از عدم خرید نفت ایران سخن می گویند؟! یا اینکه این فاز جدید را نگه داشته بودند تا روزی علیه ما استفاده کنند؟!
پاسخ این سوال دو بخش دارد!
بخش اول آن است که به گواه تاریخ، آمریکا هرگاه که بر ذخایر کشورهای نفت خیز همپیمانش دسترسی بیشتری داشته و از بابت تأمین انرژی برای خودش و همپیمانانش در خیال راحت بوده است؛ اتفاقاً به موقعیت پاتک علیه "نفت ایران" تغییر وضعیت داده و مقولاتی مثل تحریم نفت ایران و یا "جنگ نفتکش ها" نیز شاهد همین مدعاست.
از یاد نبریم که آمریکا در جنگ نفتکش ها به صورت رسمی و علنی وارد جنگ علیه ایران شد تا به زعم خود نگذارد نفت ایران به اندازه نیاز بودجه ای کشور صادر شود.
پس نکته آنکه در حالتی بعید، حتی اگر آمریکا هم به نفت ایران نیازی نداشته باشد؛ این قاعده حتماً شامل همپیمانانش نبوده و نیست و لذا آمریکا مجبور است فقط در هنگامی که چاه های نفت بیشتری توسط روسای برخی کشورهای خاص! در اختیار همپیمانانش و خودش قرار می گیرد، نسبت به نفت ایران چنگ و دندان نشان بدهد و در مابقی روزها خبری از این حرفها نباید باشد.
و اما در بخش دوم پاسخ می توان این حقیقت را گفت که شاید عده زیادی ندانند که آمریکا در اوایل و اواسط بیداری اسلامی و هنگامه تنش در کشورهایی که متحد نفتی او محسوب می شدند با چه مصیبت عظیمی در عرصه نفت، تأمین انرژی و افزایش قیمت سوخت مواجه شد؟!
جالب است بدانیم که بیداری اسلامی بر اساس گزارش رسانه های ایالات متحده، بلایی را بر سر آمریکا نازل کرد که کاخ سفید مجبور شد برای اولین بار پس از چند ده سال، پلمب چاه های نفتی خود را باز کند و به قول معروف، نفت مورد نیازش را از جیب پرهزینه و البته بی کیفیتش تأمین کند.
آیا کسی هست که مدعی باشد آمریکا قبل یا تا اواسط بیداری اسلامی جرأت حرف زدن از تحریم نفتی ایران را در حدّ گسترده داشته است؟!
سکه اطلاعاتی که در بالا توضیحش رفت اما یک روی دیگر هم دارد. برای مثال، درست است که بحران کشوری مثل لیبی توانست آمریکا را به بحران نفتی بکشاند اما باز هم عده زیادی شاید ندانند که بر اساس گزارش یو.اس.ای.تودی، دولت انتقالی لیبی که با بی توجهی انقلابیون لیبی به مبانی بیداری اسلامی شکل گرفت، پس از تشکیل و در اختیارگیری جایگاه های نفتی لیبی توسط نیروهایش، در حالیکه قذافی هنوز زنده بود و فقط از طرابلس فرار کرده بود؛ با طمطراق و افتخار فراوان از آغاز دوباره و حتی "افزایش" صادرات نفت لیبی به آمریکا سخن گفت.
در واقع، اگر حاضر باشیم عقلایی فکر کنیم، می توان نظیر آنچه بر سر منابع زیرزمینی لیبی آمده است را ایضاً به مصر و یمن و تونس و عراق و ... هم تعمیم داد. (که البته به گواه اسناد، تعمیم درستی هم هست)
این در حالی است که مثلاً حتی با اندکی فراست می توان دریافت که آمریکا و همدستانش که امروز روز بر منابع معدنی افغانستان (بهشت معادن خاورمیانه) و با قراردادهای نگینی که حامد کرزای با آنها منعقد کرده است؛ دست یازیده اند، ای بسا که از صبح فردا زمزمه تحریم مس و فولاد ایران را نیز سر بدهند.
اکنون آیا واضح تر هست که چرا آمریکا مثلاً از تحریم نفتی گسترده ایران حرف می زند و یا چرا ممکن است از فردا به تحریم های جدیدتری نیز اشاره کند؟!
نظیر همین واقعیت ها و پشت پرده های آنها را می توان در مورد سایر موارد تحریمی آمریکا علیه ایران نیز به راحتی یافت و تعمیم داد و با مطالعه دقیق و فهم درست به چیستی و چرایی آنها چی برد.
همچنین با این خبرها و تحلیل ها آیا باز هم باید گفت آمریکا توانسته تحریم ها علیه ایران اسلامی را افزایش بدهد؟! یا اینکه بهتر بگوییم "زمین بازی تحریم ها تغییر کرده است؟!"
دوم _ چرا معانی نرم اشاره شده و مترتّب بر عبارت "افزایش تحریم ها" صحیح نیستند؟!
در ابتدای متن به سه معنای نرم درباره تحریم ها اشاره کردم.
پاسخ دو معنای اول به وضوح در توضیح قبلی وجود دارد و نیازی به صحبت بیشتر نیست. طرفه آنکه آمریکا و 5 کشور دیگر همتایش، در هر لحظه ای و برای انجام هر اقدامی که منجر به ضربه زدن به ایران اسلامی بشود، هرگز درنگ نخواهند کرد. فقط باید ابزار و امکانش را در اختیار داشته باشند.
پس اگر تحریم جدیدی وضع می کنند یعنی ابزار جدیدی یافته اند (بماند که گاهی هم خودمان این ابزار جدید را به سمت آنها هُل می دهیم!!!) و اگر تحریمی را برمی دارند یا کاهش می دهند یعنی آن تحریم اثر احتمالی اش را از دست داده و یا اینکه به خود تحریم کنندگان فشار مضاعف وارد کرده است.
و اما معنای سوم که معتقد است تحریم ها عامل اصلی مشکلات ما هستند و کلید اصلی حل این مشکلات هم تعامل با دنیاست...!
این روزها درباره "تعامل با دنیا" و "کلید" بودن تعامل خارجی برای حل مشکلات داخلی صحبت های فراوانی می شنویم.
اولاً که بر اساس تمام گزارش های رسمی و محرمانه، 70 درصد از مشکلات داخلی کشور بویژه در حوزه اقتصاد حاصل سوء مدیریت است نه تحریم. چه اینکه مگر همین دو سال اخیر فقط با چنین شدت و حدّتی تحریم بوده ایم و همچنین نوسان چند هزار تومانی نرخ دلار در عرض چند هفته، کمیابی گوشت مرغ، عدم پرداخت یارانه تولید از سوی دولت و گرانی قیمت نان چه ربطی می تواند به تحریم ها داشته باشد؟!
ثانیاً کسانی دم از کلید بودن! تعامل با خارج برای رفع مشکلات داخل (ان شاء الله که منظورشان مشکلات اقتصادی است نه سیاسی!) می زنند که هژمونی آمریکا مقهورشان کرده باشد و یا مغلطه نامیمون "افزایش تحریم ها" را با معنای غلطی که در ابتدا فرض آن گفته شد پذیرفته باشند.
نمی دانم واقعاً آیا آنها خواهند پذیرفت که اگر معاویه هم در جنگ صفین چند روزی به شریعه دست می یابد و آب را بر سپاه امیرالمومنین(ع) می بندد؛ راه حل این مشکل نه انتقاد از سیاست های علی(ع) است و نه گفتگو با معاویه.
پس عقلاً یک راه بیشتر نمی ماند و آن، جنگ با معاویه های زمان و تلاش برای برکندن ریشه باطل و ظلم است.
همان که خمینی کبیر(ره) هم بارها و بارها بر آن تأکید می کرد.
بعد نوشت
درباره پیوست های اخبار و اطلاعات مربوط به تحریم ها می شود بسیار بیش از این هم سخن گفت. از شیطنت های اندیشکده کارنگی تا پررنگی وجه اقتصاد و نفت در چرایی تلاش آمریکا برای مصادره بیداری اسلامی.
اما این صحبت ها و نوشتارهای بیشتر، هم از حوصله خوانش بیرون است(چه اینکه مثنوی 70 من کاغذ می طلبد) و هم اینکه کسانی که به یاوه هایی مثل عدم دشمنی آمریکا با ما و یا تخفیفات فائقه حضرات کاخ سفید به ما در گذشته و حال و آینده! معتقد باشند، هیچگاه قانع نخواهند شد. چون فی الواقع نمی توان کسی خودش را به خواب زده، بیدار کرد.
تیتر از متن: احتمالاً حالا متوجه شده اید که وقتی 70 درصد مشکلات اقتصادی موجود ناشی از سوء مدیریت و بد فهمی برخی مسئولان اقتصادی و غیر اقتصادی است و با عقل هم می توان ثابتش کرد؛ پس چرا معتقدم تحریم نیستیم!
وقتی 70 درصدمان را همه با هم رفع کردیم، آنوقت درباره 30 درصد باقیمانده ای که تقصیر تحریم هاست خواهم نوشت و قطعاً تیتر خواهم زد: "ما تحریم هستیم. چرا؟!"
همچنین آنکه به هر حال واقعیت هایی هم در زمینه سختی و تحمل فشار وجود دارد.
به قول حضرت آقا در کجای دنیا گرانی و بیکاری نیست؟!
اما بپذیریم که هر ملتی در تاریخ گذشته و آینده، با افتخارات و مقاومت هایش به نیکی یاد می شود نه با سازش با بیگانه و پذیرش طوق بندگی دشمنانش.
پانویس:
مادرهای شهر من گاهی برای شیربچه هایشان این لالایی کهن را می خوانند:
تا *یشکی دشکی کنیم/ تا نون خشکی کنیم
بهر دشمنامون/ سخن درشتی کنیم
---------
*یشکی دشکی کردن: کنایه از قالی بافتن و از دسترنج خویش زیستن