عبور

ما مشك رنج‌هاي انقلاب را به دندان كشيده‌ايم و دست و پا داده‌ايم، اما رهايش نكرده‌ايم

در شباهت ستاد برجام و اطرافیان احمدی‌نژاد

این متن پر از درد را امروز در کانال تلگرامم منتشر کردم و مایلم شما هم بخوانیدش:

***

از دست این جماعت به کجا پناه ببریم؟!
از «چهره‌هایی» که نمی‌پذیرند برجام بی‌دستاورد است، توی تیمشان جاسوس وول می‌خورد، تحریم‌ها اثر تعیین‌کننده ندارند، تهدید جنگ با قدرت نظامی دفع شده نه با برجام، خوشبینی به آمریکا بی‌تأثیر و زمینه‌ساز نفوذ است و...
و از «اطرافیانی» که از سال ۸۴ تا همین الآن متوجه اغلاط احمدی‌نژاد نیستند و با اینکه یکبار به او گفته بودند «شعیب‌بن‌صالح» و «مالک اشتر»! و نتیجه‌اش را هم بعد از ۸ سال با «دوستی با مردم اسرائیل» و «خانه‌نشینی» و «خلاف شرع و قانون» دیدند؛ اما حالا و بعد از نهی این موجود از حضور در انتخابات، باز هم او را «برادر مؤمن» و «عبدالعالیِ» رهبری می‌نامند...
این دو جماعت وجه اشتراک جالبتری هم دارند و آن اینکه حرف حق را نه پیش از تعیّن می‌پذیرند و نه بعد از آن. یعنی زمانی که گفته شد احمدی‌نژاد «کج‌رو و ناصالح برای حضور در انتخابات ۹۶» است و برجام هم «بی‌دستاورد» خواهد بود شروع به فحّاشی کردند و حالا هم که کوس رسوایی به صدا درآمده باز هم فحّاشی می‌کنند.

پ.ن: بر طبق بیان الهی در آیات ۲۰۹ تا ۲۱۱ سوره بقره، برخی پس از رؤیت براهین و ادلّه لغزش می‌کنند و در عین حال انتظار دارند خداوند دلایل تازه‌ای در اختیار آنها بگذارد اما این کار محال است (چون اختلاف بعد از علم محسوب می‌شود) و از آنجا که آن براهین، نِعم الهی محسوب می‌شوند، کفران‌کنندگان این نعمت‌ها گرفتار عذاب می‌شوند.

***

آدرس کانال تلگرام من:
@masoud_yarazavi


برچسب‌ها: برجام, احمدی‌نژاد, روحانی, انحراف
+ نوشته شده در  چهارشنبه هفتم مهر ۱۳۹۵ساعت 14:43  توسط مسعود يارضوي  | 

کسی حواسش به فتنه اقتصادی هست؟!

این مطلب را امروز در خروجی کانال تلگرامی‌ام منتشر کردم و دوست دارم که شما هم بخوانیدش:
 
***

عباس عبدی (از زعمای اصلاح‌طلب) در جایی گفته است که «اگر آدرس محل سکونت کسانی که در جریان رویدادهای ۸۸ به زندان رفته‌اند را بنویسی، معلوم می‌شود که بخش قابل توجهی از آنان در مناطق شمالی تهران ساکن هستند...»
بگذریم از اینکه عقل و فهم و دین و حرمت نان و نمک ایجاب می‌کرد که عبدی این حرف را همان سال ۸۸ بزند نه الآن و از این هم بگذریم که آنچه در ۸۸ رخ داد؛ فتنه بود نه رویداد!
اما عرضم این است که همین خرده بورژواهای بالاشهری از روزی که از زندان آمدند بیرون؛ یک‌باره شدند دلسوز مردم و کم‌درآمدها. همین‌ها یک‌هو گفتند: «آه از اثر ۱۰۰ درصدی تحریم‌ها»، «اقتصاد ایران فلج شد»، «غارت‌زده‌ایم»، «فساد بیداد می‌کند» و کار را رساندند به امروز که بیکاری کمتر از ۳ میلیون نفری را هم با وقاحت ۸ میلیونی عنوان می‌کنند و تمامی شاخص‌های اقتصادی کشور را هم «غیر قابل قبول» می‌نامند.
باید بیش از این به ربط و ارتباط ارگانیک این رخدادها و گفته‌ها با چیزی به نام «فتنه اقتصادی» و تقلّای اصلاح‌طلبان برای کشاندن مردم به خیابان‌ها، اینبار به بهانه اقتصاد، اندیشید.
رفقا، نشود که اوضاعمان اثباتاً بهتر شده باشد اما عده‌ای با موبایل‌های هوشمند و شکم‌های سیر و امنیتی مثال‌زدنی، با ماسک «فقیر» و «بیکار» و «کارگر» به خیابان‌ها بریزند.
نشود که عبدی چند سال دیگر هم در جایی از نقش شورانگیز رفقای برج عاج نشینش در ترویج یک مشت دروغ آماری و بزرگنمایی مشکلات اقتصادی پرده بردارد...

*پ.ن: تعطیلی کارخانه ارج یک چیز است، مبتلا بودن به بحران اقتصادی که به معنی قحطی غذا، تعطیلی بانک‌ها، بیکاری ۲۰ درصدی و تلاطم هر روزه اقتصادی است یک چیز دیگر!
 
***
آدرس کانال تلگرام من:
@masoud_yarazavi

برچسب‌ها: فتنه, اقتصاد, تحریم
+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و سوم خرداد ۱۳۹۵ساعت 19:17  توسط مسعود يارضوي  | 

چرا روحانی هم به بی‌دستاوردی برجام اشاره کرد؟!

به نام خدای متعال و با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد
 
*یک‌ماه و یازده روز قبل، در یادداشتی تحلیلی با عنوان «مقصّرتراشی و منازعه داخلی؛ راهبرد برجامیان برای بی‌دستاوردی برجام» که از سوی معاونت پژوهشی خبرگزاری فارس منتشر شد، عرض کردم که «زعمای برجامیان از هم‌اکنون بصورت بطئی وارد پروژه مقصّرتراشی برای بی‌دستاوردی برجام شده‌اند و احتمالاً کار به جایی خواهد رسید که شخص رئیس‌جمهور روحانی نیز وارد مسئله اشاره به این بی‌دستاوردی خواهد شد. اما اینکه مقصّر چه کسی یا کسانی باشند بحث دیگریست».

*قبل از آن و در ۱۶ فروردین ماه هم روی وبلاگم در مطلبی نوشته بودم:
«اینکه می‌گویم دولت به دنبال مقصّرتراشی برای بی‌دستاوردی برجام است و این بی‌دستاوردی‌ها دست آخر پای شیخ حسن روحانی را هم به جمع مقصّرتراشان باز خواهد کرد؛ حرف و تحلیلی قابل اثبات است نه گزافه‌گویی و نه مهملات یک تندروی مخالف برجام».

*پیش‌تر از آن هم در ۲۲ اسفندماه سال گذشته در تحلیلی که با عنوان «روحانی هم وارد ماجرای بی‌دستاوردی برجام می‌شود» روی وبلاگ و کانالم تلگرامی‌ام بصورت مشترک، منتشر کردم، بیان کردم که «غیر از صالحی و لاریجانی و عراقچی، روحانی هم حتی به بی‌دستاوردی‌ها و شکست‌های برجام اشاره خواهد کرد اما نکته آنجاست که او قصد دارد از این منفذ، "مقصّرتراشی" کند و کسی یا کسانی را در داخل بعنوان موانع حصول و یا مانع اصلی حصول دستاوردهای برجام معرفی کند».

*در همین حین و بین، کراراً این مسئله را مورد اشاره قرار دادم و مثلاً در ۱۱ اردیبهشت ماه گذشته، باز هم طی مطلبی در کانال تلگرامی‌ام تصریح کردم که «زودا که روحانی هم وارد اشاره مستقیم به مسئله بی‌دستاوردی برجام شود... البته برای معرفی مقصّر اصلی!»
و ایضاً در ۲۴ فروردین ماه هم در خروجی کانالم نوشته بودم: «آی مردم... چرا ماجرای مقصّرتراشی دولتی‌ها برای بی‌دستاوردی برجام و خطراتش را نمی‌خواهید جدی بگیرید؟! باشد که داشته باشید تا روزی که روحانی هم وارد این مقصّرتراشی مضحک ‌شود.»

تمام اینها را دوباره برایتان بیان کردم که بهتر بدانید وقتی حسن روحانی، روز گذشته (۱۰ خرداد ۹۵) در جلسه توسعه و سرمایه‌گذاری آذربایجان غربی، به یکباره «آفتاب تابان» و «فتح‌الفتوح» بودن برجام را نادیده می‌گیرد و می‌گوید: «همه مشکلات اقتصادی بعد از برجام صد در صد حل نشده»... این سخن و رفتار او چرا اینهمه قابل تفرّس و پیش‌بینی بود.

رفقای خوبم، من اگر هم حرف و تحلیلی بر قلم و زبانم جاری می‌شود جز از فضل خدای متعال نیست.
فهم و پیش‌بینی این رخدادها هم روش‌هایی دارد که بماند.

عرضم این است که من‌بنده‌ای که می‌گویم و شمایی که لطف می‌کنید و می‌شنوید، باید که همگی به تکلیفمان که از روی فهم و عقل تشخیص داده‌ایم عمل کنیم.
یعنی اینکه تمام ابعاد ماجرای این برجام لعنتی که حتماً هم بصورت رسمی نیز خواهد شکست، فقط در تحلیل کردن و دیدن آینده‌اش خلاصه نمی‌شود.
ابعاد مهم‌تر، همانطور که در متن تمام تحلیل‌های اشاره شده در بالا بصورت مبسوط بیان کرده‌ام، این است که نباید اجازه داد روند رخدادهای برجامی به سمتی برود که عده‌ای بتوانند رهبری نظام را بعنوان امضاکننده اصلی برجام و مقصّر بی‌دستاوردی‌های آن جلوه بدهند.
و بعد هم که برجام رسماً شکست (که الّا و لابد باید هم با این بی‌دستاوردی‌ها و خسارت‌های محرزش بشکند) دامان خود را بالا بگیرند که به رجس این ماجرا آلوده نشوند!
از ورود روحانی به مسئله بی‌دستاوردی برجام که گذشت... کاش حواس کسی به پروژه «فرار شبهِ موسویانی» هم باشد.

پ.ن: مردم، این برجام نه تصمیم رهبری بود نه پروژه رهبری. شروط رهبری نیز بر آن اعمال نشد و در فرایند وقوعش از برخی خطوط قرمز ترسیمی حضرت آقا هم عبور و عدول شد.
این برجام، صرفاً تصمیم مشترک روحانی و لاریجانی و خاتمی بود و بس! که البته احمدی‌نژاد و جلیلی هم به دنبال مدل دیگری از آن بودند ولی به فضل خدا نتوانستند.
 
***
همین مطلب در کانال تلگرام من:

@masoud_yarazavi


برچسب‌ها: روحانی, برجام, رهبری
+ نوشته شده در  سه شنبه یازدهم خرداد ۱۳۹۵ساعت 12:10  توسط مسعود يارضوي  | 

گزارش به مردم

به نام خداوند بلندمرتبه و با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد

***

یکم_ از صبح فردای اعلام نتایج انتخابات مجلس دهم، مشخص بود که علی آقای لاریجانی رئیس مجلس جدید هم هست.

این جمله را گفتم که پروپاگاندای این هفته‌های اصلاح‌طلبان درباره آقای عارف را جدی نگیرید.

فی‌الجمله اینکه آقای عارف گوشت قربانی شده تا بوسیله‌اش؛ اصلاح‌طلبان بتوانند اندکی از هویت از دست‌رفته‌شان را با طرح عارف در افکار عمومی بازیابی کنند.

 

دوم_ عقل سیاسی می‌گوید، کسی به نام محمود احمدی‌نژاد بعد از این در هیچ انتخاباتی تأیید صلاحیت نخواهد شد...

چه اینکه دیاثت سیاسی کار یک لحظه‌ای اوست و همگی می‌دانیم که به چندین هنر دیگر از قبیل انحراف، بغی علیه ولی فقیه، خلاف شرع و قانون بیّن و... هم علاوه بر دیاثت آغشته است.

فقط دعا کنید، قُل دومش یعنی سعیدخان جلیلی که احتمالاً از فیلتر شورای نگهبان عبور می‌کند هم رأی نیاورد که خدای نخواسته مجبور شویم از چاله روحانی به چاه تفکر منحطّ جبهه پایداری سقوط آزاد کنیم.

 

سوم_ همانطور که می‌دانید تحلیل من از چند سال قبل این بوده که این توافق نهایی میان روحانی و آمریکا (موسوم به برجام) یقیناً با صدای بلند و بصورت رسمی خواهد شکست و ایضاً اینکه تعدادی از فعالان دولت روحانی هم دچار پرونده‌ای همانند «سیدحسین موسویان» خواهند شد.

خواستم بگویم این دو تا تحلیل اگرچه صورت عینی‌تری هم خواهند داشت اما با اجازه شریفتان همین الآن هم محقق شده‌اند چه اینکه اولاً آقای عراقچی صراحتاً اعتراف کرد که برجام بر اساس شروط رهبری نظام نقض شده است! (و برجام منها شده از امر رهبر یعنی حرام عینی و حکماً می‌دانید که ساحت پاک انقلاب اسلامی هرگز حرام عینی را نمی‌پذیرد)

و ثانیاً رهبر انقلاب هم اخیراً اذعان کردند که محمدجواد ظریف از برخی خطوط قرمز عبور کرده است. (و این یعنی اینکه نظام اسلامی دارای سماحت اگر نبود؛ الآن باید ظریف را با لباس منقش به ترازو مشاهده می‌کردیم. و این سماحت و بزرگی البته معلوم نیست که تا کجا ادامه داشته باشد...)

 

چهارم_ رفقای خوبم، مسئله اصلی ما در این روزها نه دیدار صبیّه آقای هاشمی با بهائیان است نه بحث و فحص درباره کیستی ریاست مجلس!

مسئله اصلی (غیر از برجام!) باید این باشد که این اصلاح‌طلبان نامرد، که در انتخابات ادعای برد کرده‌اند و هم‌اکنون می‌گویند صاحب بیش از 50 درصد کرسی‌های مجلس هستند (و یک جورهایی هم راست می‌گویند و از ۲ سال قبل همین جا خوانده بودید که نوشته بودم برنده انتخابات می‌شوند)، چه خوابی برای پس از انتخاب رئیس مجلس دیده‌اند؟!

خوابی که البته برای آن (که می‌تواند یک طرح و تصویب چالشی برای نظام باشد) منتظر مساعی مشترک دکتر لاریجانی هم هستند چه اینکه لاریجانی برای ادامه نمایش پیشاانتخابات خود و ماجرای مضحک اعلام استقلال از اصولگرایان، یقیناً در این طرح دهان اصلاح‌طلبان را شیرین خواهد کرد.

درباره تحقق این تحلیل به شدت خائفم و می‌ترسم که توی کله‌ی این پیرمردها، نطفه‌ای در شرف تکوین باشد که نظام را دچار چالش کند!

ضمن اینکه نه از باب تحلیل که من‌باب نظر باید بگویم که این تحلیل بوی خون هم می‌دهد حتی...

 

_ و پنجم: رفقای عزیزم، این ماجرای فتنه اقتصادی و «احتمال وقوع فتنه اقتصادی» را جدی بگیرید و تا می‌توانید روشنگری کنید.

اقتصاد و امنیت و اقتدار ما به هیچ وجه آن مرداری که روحانی و ظریف و اصلاح‌طلبان و رسانه‌های نامردشان می‌گویند و معرفی می‌کنند، نیست.

بیکاری ما نسبت به سال ۸۹، به میزان ۳ درصد کاهش یافته و فقط ۶ درصد از استاندارد جهانی بالاتریم، هجدهمین اقتصاد بزرگ دنیا هستیم، ۹۰ درصد درآمدهای مالیاتی دولت برای اولین بار محقق شده، از نظر میزان بدهی‌های دولت حتی از ژاپن هم بهتریم، دچار قحطی و ناامنی نیستیم و تحریم‌ها هم هیچگاه بصورت میانگین اثری بیش از ۳۰ درصد بر اقتصادمان نداشته‌اند. از طرفی به قول حضرت آقا(حفظه) بیکاری و گرانی در کجای دنیا نیست؟!

رفقای خوبم... نشود که صبح فردا مردمی که این حرف‌ها به گوششان هم نرسیده به خیابان بیایند و بشود آنچه در ونزوئلا و سودان و اوکراین شد!

***

پی‌نوشت: و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی... خوب می‌دانم ولی به قاعده‌ی یک شهر خسته‌ام... بس که ۳ سال گذشته به حسین موسویان بد و بیراه گفتم و صدای این بد و بیراه حالا از حق‌التحریر پرداختی کاخ سفید به موسویان درآمده، بس که دارم می‌گویم آدمهایی از تیم روحانی دارند منافع آمریکا را پی می‌گیرند و بس که حرف‌های بالا را بیان می‌کنم و آنها که باید نمی‌شنوند...

خب نشنوید... و همچنان هم احساس کنید که شما با آن ریش و چفیه و عمامه و صندلی و پست و مقام و اهمیتی که دارید خیلی مهمّید و می‌فهمید و در این طرف، یک آدم فقط از تحقق تحلیل‌هایش مسرور است و دل به این بازی «بیان و تحقق» بسته است.

نه! نکته اینجاست که من و شما می‌رویم اما «حقیقت» می‌ماند.

و این حقیقت نامیرا، توی این دنیا نه تنها اثرش را می‌گذارد که بی‌تفاوت‌ها و معاندینش را هم رسوا می‌کند و برای آن دنیا هم بزمی تماشایی برایشان تدارک دیده است.

من هم که حاشا و کلّا که از حقّم بگذرم...


برچسب‌ها: سیاست, تحلیل, انتخابات
+ نوشته شده در  سه شنبه چهارم خرداد ۱۳۹۵ساعت 16:37  توسط مسعود يارضوي  | 

بهشت شدّادِ آنها...

این مطلب را به تازگی در کانال تلگرامم منتشر کردم و مایلم که شما هم بخوانیدش.

البته اگه مشتری اینجا بوده باشید، فکر می‌کنم طی ۳ سال گذشته چندین مرتبه درباره‌اش با کنایه صحبت کرده‌ام.

کنایه‌ها اما این‌بار کمی پرکنایه‌تر شده‌اند...

***

_ خب می‌دانید؟!... تحلیل من این است که آمریکا چنان «بهشت شدّاد»ی برای برخی‌ها آماده کرده است که مسلمان نشنود، کافر نبیند.

یعنی یکجورهایی حتی از کرسی مطالعاتی دانشگاه پرینستون هم بالاتر! که چند نفر بعد از اینهمه دردسرسازی و پیگیری منافع آمریکا و روابط زیر زمینی؛ بروند آنجا بنشینند و یاوه‌گویی‌های حسین آقای موسویان را تکرار کنند.

البته بعید هم نیست که این بهشت شدّاد تفرّس شده در آن‌سو؛ یک دادگاه داخلی در این‌سو باشد که چند نفر دستگیرشده، در پشت میزش به اتهام «ارائه اسناد کشور به غیر» و «ارتباط با بیگانه» مشغول حساب پس دادن، بشوند.

خلاصه که آن بشود یا این... و گذشته از تفرّس من درباره موضوعی که احساس می‌کنم، نباید درباره‌اش حرف زد؛ ولی ان‌شاء‌الله یک عده حتماً توی کشور هستند که از پس اینهمه دروغ و بی‌دستاوردی و بتن‌ریزی و پیگیری منافع آمریکا؛ نمی‌گذارند کسی قسر دَر برود...!

تا یک دادگاه درست و حسابی در مقابل دیدگان مردم تشکیل بشود و افکار عمومی بفهمند که به بهانه «یک پرونده» چه بر سر این نظام اسلامی و کشور مظلوم رفت.

آدم وقتی درباره آینده تحلیل می‌کند،‌ قیافه‌اش مثل احمق‌ها به نظر می‌رسد...

مثل وقتی که توی تیر یا مرداد ۹۲، خدای رحمان می‌خواست که عرض کردم روحانی قرار است حتماً به یک توافق برسد اما توافقش نه تنها بی‌اثر است که شکست هم می‌خورد و قرار است تقصیر بی‌دستاوردی‌ها و شکست‌ها به گردن آن «مانع اصلی» -که البته مظلوم هم هست- بیافتد.

«نقض برجام»، «دستاورد تقریباً هیچ برجام»، «نقض شروط ۹‌ گانه رهبری»، «برجام، کار و تصمیم رهبری بود»، «یک عده نمی‌گذارند دستاوردهای برجام آشکار شود»، «آزمایش‌های موشکی کشورهای غربی را می‌ترساند» و... تماماً جملاتی هستند که اگر هم نخواهید اما این روزها زیاد به گوشتان خورده‌اند.

یا علی...

 

 ***

 

آدرس کانال تلگرام من:

@masoud_yarazavi


برچسب‌ها: برجام, مذاکره, آمریکا
+ نوشته شده در  یکشنبه نوزدهم اردیبهشت ۱۳۹۵ساعت 14:53  توسط مسعود يارضوي  | 

کسی حواسش به فتنه اقتصادی هست؟!

به نام خدا و با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد

_ بچه‌ها و رفقایی که مشتری نوشته‌های من باشند؛‌ می‌دانند که چند سالی هست که اگرچه به تنهایی اما مشغول هشدار پیرامون «فتنه اقتصادی» و چیزی ذیل عنوان «اوکراینیزه شدن ایران» هستم!

مسئله‌ای که در ظاهر کمی دور از ذهن می‌نماید اما از ۳ سال قبل، بصورت چندین باره مورد اشاره رهبر معظم انقلاب هم قرار گرفت و کسانی مثل محمدجواد لاریجانی، حاج حیدر مصلحی و چند نفر دیگر نیز بعداً بصورت تک و توک، صحبت‌هایی را درباره‌اش مطرح کرده‌اند.

بگذریم...

در بخشی از مصاحبه شماره اخیر روزنامه آرمان امروز با «محمد کیانوش‌راد» از فعالان اصلاح‌طلب می‌خوانیم:

***

مي‌توان اين احتمال را داد كه جريانات مخالف دولت، دست به تحريك اقشار آسيب پذير اقتصادي زنند تا عرصه را بر دولت تنگ كنند؟

احتمال اينكه برخي از جريانات رقيب كه از قدرت كافي جهت ايجاد سازماندهي هم برخوردار هستند، دست به برخي اقدامات تحريك آميز همچون اعتراضات بزنند، وجود دارد.

دولت چه راهكاري براي مقابله با اين جريانات پيش رو دارد؟

دولت لازم است با دقت عمل، هم از جهت رفع زمينه‌هاي شكل‌گيري رفتارهاي پوپوليستي در ميان برخي سياسيون و هم از جهت كار كارشناسانه امنيتي، نسبت به برخي جرياناتي كه احتمال ايجاد ساختگي جريانات مخالف را در اقشار صنفي مي‌توانند داشته باشند، جلوگيري نمايند. +

***

کیانوش راد همچنین در بخش دیگری از این گفت‌وگو از عبارت «لشکر معترضان اقتصادی» هم یاد می‌کند...

رفقای عزیزم؛ در جریان باشید که برای طراحان غربی مدل اوکراینی فتنه و اذناب داخلی‌شان(چه در میان اصلاح‌طلبان و چه در میان حلقه انحرافی دولت احمدی‌نژاد)؛ این مهم نیست که برای آغاز فتنه و اغتشاش اقتصادی چه دولتی بر رأس امور است و کدام محمل یا جریان سیاسی برای این کار ظرفیت بیشتری دارد!

با عنایت به دلایل متقنی، آنها می‌خواهند مردم را با شعار اقتصادی و مطالبات غلط به خیابان بکشانند و بعد هم همین شعارها را به شعارهای براندازانه تبدیل کنند و دست آخر بکنند آنچه را که در اوکراین کردند و در ونزوئلا و هنگ‌کنگ هم در دست اجرایش دارند.

و لابد دقت دارید که تمام این تحلیل‌های پیش‌گفته همچنین قابلیت چفت شدن فراوانی هم با مقولات این روزها مثل «بی‌دستاوردی برجام»، «تحریم‌ها»، «دروغ‌های بزرگی مثل بحران بیکاری و اقتصاد در ایران» و... دارد.

اینکه نوش‌داروی برخورد با این احتمال خطرناک به زعم من چیست هم بماند برای بچه‌هایی که ارتباطات شخصی‌تری با هم داریم.


برچسب‌ها: فتنه آینده, ‌ فتنه اقتصادی, اصلاح‌طلبان, ‌ اوکراین
+ نوشته شده در  چهارشنبه هجدهم فروردین ۱۳۹۵ساعت 15:44  توسط مسعود يارضوي  | 

مقصّرتراشی دولت برای بی‌دستاوردی برجام

این تحلیل را امروز در کانال تلگرامم منتشر کردم و مایلم رفقایی که عضو کانال نیستند هم، بخوانندش:

***

اینکه می‌گویم دولت به دنبال «مقصّرتراشی برای بی‌دستاوردی برجام» است و این بی‌دستاوردی‌ها دست آخر پای شیخ حسن روحانی را هم به جمع مقصّرتراشان باز خواهد کرد؛ حرف و تحلیلی قابل اثبات است نه گزافه‌گویی و نه مهملات یک تندروی مخالف برجام!

پس از حرف‌های اخیر عراقچی که رسماً اعلام کرد تحریم‌های پسابرجامی نقض برجام نیستند اما نقیض دستور ۹ بندی رهبر انقلاب هستند! علی مطهری نیز به تازگی در سایت جماران این اظهارات را بر زبان رانده است:

«نباید به شکلی جلوه دهیم که خوبی‌های برجام مربوط به بخشی از نظام و بدی‌های آن مربوط به آقایان روحانی و ظریف باشد، بلکه کل نظام این تصمیم را گرفته و برجام را با همه خوبی‌ها و بدی‌هایش پذیرفته است، همانگونه که امام (ره) پس از پذیرش قطعنامه 598 ایستاد و گفت که مسئول این پذیرش خود من هستم»!

رفقای خوبم، این‌ها-خواسته یا ناخواسته-می‌خواهند ولد نامشروع برجام را به دامن نظام اسلامی تحمیل و کاری کنند که امام جامعه به هِن‌هِن بیافتد و دست از سیرت انقلاب اسلامی و انقلابی‌گری بردارد.

مسئول برجام هم اثباتاً خودشان بودند و از اول هم می‌دانستند که قرار نیست هیچ دستاورد اقتصادی خاصی برای مردم داشته باشد.

چرا برای یاری امام مظلوم جامعه،‌ هیچ صدایی از هیچ حلقومی برنمی‌خیزد؟!

***

آدرس کانال تلگرام من:

@masoud_yarazavi


برچسب‌ها: برجام, دستاورد, تحریم, روحانی
+ نوشته شده در  دوشنبه شانزدهم فروردین ۱۳۹۵ساعت 16:9  توسط مسعود يارضوي  | 

روحانی هم وارد ماجرای بی‌دستاوردی برجام می‌شود

این تحلیل را به تازگی در کانال تلگرامم منتشر کردم و دوست دارم شما هم بخوانیدش...

***

از شما چه پنهان! ۲ سال قبل و هنوز کابینه روحانی معرفی نشده بود، تحلیلی را روی وبلاگم منتشر و طی آن من‌باب تفرّس به سه مقوله وقوع توافق روحانی، شکست توافق روحانی و مقصّرتراشی برای این شکست! اشاره کردم.

حالا می‌خواهم حرف عجیبی بزنم... اینکه غیر از صالحی و لاریجانی و عراقچی، «روحانی هم حتی به بی‌دستاوردی‌ها و شکست‌های برجام اشاره خواهد کرد» اما نکته آنجاست که او قصد دارد از این منفذ، «مقصّرتراشی» کند و کسی! یا کسانی را در داخل بعنوان «موانع حصول» و یا «مانع اصلی حصول دستاوردهای برجام» معرفی کند.

امیدوارم که شماها که این حرف‌ها را می‌خوانید نقشه خوبی را برای آن روزهای تلخ طراحی کرده باشید...(کما اینکه انتظار بود برای حرف‌های این‌روزهای صالحی و لاریجانی و عراقچی پیرامون محقق نشدن وعده‌های برجام نقشه می‌داشتید)

و باز هم امیدوارم کسی فکر نکند این حرف‌ها مشتی ورّاجی سیاسی و پیش‌گویی است. نه رفقای خوبم! از شما چه پنهان، همین آقای روحانی وقتی از سفر اول نیویورکی‌اش برگشت، به «موانع داخلی توافق» اشاره کرد. بعد از برجام هم کسانی مثل «اسحاق‌خان جهانگیری» و «ولی‌الله خان سیف» از وجود «آن عده» و «دست‌های پنهانی» سخن گفته‌اند که نمی‌گذارند دستاوردهای توافق برای مردم ملموس شود! این سه اماره باشد برای آنهایی که دنبال شاهد تحلیلم می‌گردند. مابقی هم باشد برای بعد...

الحال اینکه دوست دارم روزی که جملاتی مثل «اگر هم برجام شکستی داشته»، «بخش محقق نشده‌ی دستاوردهای برجام»، «همان چند وعده‌ای هم که در کنار اینهمه دستاورد! عملی نشده» و چیزهایی شبیه این از زبان روحانی بعنوان مقدمه ورود به بحث «مقصّرتراشی» اظهار می‌شود؛ باشند کسانی که پاسخ‌های درخور و اقناع‌کننده‌ای را برای افکار عمومی در چنته داشته باشند.

این برجام لعنتیِ بی‌دستاورد، همین الآن هم شکسته و از نشانه‌های شکستنش همین بس که نه تنها مردم هیچ اثری از آن را لمس نمی‌کنند بلکه حضرت آقا(حفظه) بعنوان دیده‌بان راستگو و خیرخواه انقلاب هم حتی هیچ تشعشعی از آن «آفتاب مورد اشاره‌ی روحانی» ندیده‌اند و این ندیدگی را تلویحاً مورد اشاره صریح هم قرار داده‌اند.

اما تحلیل من می‌گوید که شکستگی برجام البته صدای بلندتری هم دارد... مثل سال ۸۴ و وقتی آنهمه بیانیه و نشست و غیره با صدای «گرومپ» شکست و از بین رفت و روحانی هم به جای عذرخواهی از مردم ، کتابچه‌ای نوشت و همه تقاصیر را به گردن «مانع اصلی» انداخت...

***

آدرس کانال تلگرام من:

@masoud_yarazavi


برچسب‌ها: برجام, تحریم, دستاورد
+ نوشته شده در  شنبه بیست و دوم اسفند ۱۳۹۴ساعت 12:59  توسط مسعود يارضوي  | 

اجرای برجام؛ وعده‌هایی که محقق نشد و میرایی توافق روحانی

به نام خدا و با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد

_ نمایش تئاتر دولت یازدهم درباره مذاکره با غرب وارد پرده ماقبل آخر خود شده است.

حرف جدیدتری غیر از آنچه طی 3 سال گذشته روی این وبلاگ درباره مذاکرات هسته‌ای و توافقات دولت حسن روحانی نوشته‌ام، ندارم.

چه اینکه نه از باب خودتعریفی که من‌باب ارائه گزارش به مخاطبان «عبور»؛ نیک می‌دانید که نعل به نعل چیزهایی که درباره مشی دولت حسن روحانی و توافقاتش تحلیل کرده بودیم، محقق شده است.

عرض کرده بودیم که میان ایران و آمریکا چیزی به نام توافق نهایی ممکن و میسور نیست و اگرچه در این میان توافقک‌هایی امضا می‌شود و تحریمک‌هایی هم لغو خواهد شد اما اولاً مردم ایران لغو این تحریمک‌ها را در معیشت خود هرگز لمس نخواهند کرد (چون اساساً اثر تحریم‌ها بر اقتصاد ایران بیش از 30 درصد نیست!) و ثانیاً توافقات میان دولت روحانی و کشورهای 1+5 و کدخدای آنها یعنی آمریکا نیز هرگز مانا نخواهد بود و می‌شکند.(چون مشکل بین ما دشمنی است نه سوء تفاهمی که بخواهد با مذاکره حل شود)

آنهایی هم که امروز و در صبح روز اجرایی شدن چیزی به نام برجام، دچار خرسندی هستند باید بدانند که این خرسندی اگر دلیلش «لغو تحریم‌هاست» پس آنها باید به خودشان و مردم نشان دهند که اثر این لغو تحریم‌ها دقیقاً کجاست؟!(یعنی اینکه هرگز چیزی بهتر از آنچه که بعد از توافق موقت ژنو در سال 92 وقوع یافت، رخ نمی‌دهد)

البته باید بهتان بگویم که اگر سیاست‌ورز کم تحملی بودم، عرض می‌کردم که برجام همین الآن هم شکسته است.

چه اینکه لابد خبر تحریم‌های جدید آمریکا در پسابرجام را شنیده‌اید!

و ایضاً اینکه بر اساس دستور 9 بندی مقام معظم رهبری درباره برجام هم برخی مفاد آن مشخصاً رعایت نشده است و این یعنی نقض برجام.

اما تحلیل من این است که صدای افتادن برجام را همه هم حتی خواهند شنید و میرایی آن آشکارتر از این هم می‌شود.

از بابت دولت و اصلاح‌طلبان و غیره هم لابد می‌دانید یا دیده‌اید که حضرات مشغول اذکاری مثل «عده‌ای می‌خواهند نگذارند مردم شیرینی لغو تحریم‌ها را احساس کنند»، «مشکلات اقتصادی با انتخابات مجلس رفع می‌شود»، «موانعی در کار است» و ... هستند.

اذکاری که تدقیق در آنها نشان می‌دهد اساساً خود این حضرات هم می‌دانند خبری از «باغ سبز ارزانی!» نیست و لذا قرار است تقصیر بی‌دستاوردی برجام و شکست آن به گردن چیزهای دیگری از جمله «موانع اصلی»! بیافتد.

رفقای عزیزم، علاوه‌ی بر اینها در جریان باشید که رخدادهایی که در بالا توضیح دادم، به شدت قابلیت چفت شدن با فتنه اقتصادی و اوکراینیزه کردن ایران را هم دارند و برای همین بایستی به شدت حواس همه‌مان جمع باشد.

از بابت انتخابات اسفند ماه هم خیالتان راحت... که هیچ فتنه‌ای رخ نخواهد داد.

سوگمندانه باید بگویم که فتنه در سمت دیگری در حال نضج گرفتن و رشد یافتن است که البته گویا حواس عمده‌ی آنهایی هم که باید جلب نیست.

 

انتهای پیام/

 

پ.ن: از سه، چهار روز پیش که رفته‌اند و سیمان ریخته‌اند توی قلب رآکتور اراک هنوز جای خودم نیستم و احساس خرد شدگی‌ام خوب نشده است هنوز.

می‌توانید، بگویید طرف روی یک وبلاگ، برای تفاخر و ریا وقت گیر آورده... هرجور راحتید!

ولی شما هم حتما می‌دانید نزدیک به 15 سال خون دلی را که بچه‌های جنبش دانشجویی، بچه‌های وزارت اطلاعات، حضرت آقا، رسانه‌های انقلابی، دانشمندان هسته‌ای و امثال شهید احمدی‌روشن‌ها خوردند! اما حالا سیمان‌های سرد و سفت شده، قلب رآکتور اراک را پر کرده است.

بگذریم...

لابد آن تحلیلم را هم خوانده‌اید که هزار بار گفته‌ام یک تعدادی از چهره‌های فعلی، به زودی یا به دوری جلای وطن خواهند کرد و به جمع اپوزسیون خارج نشین فعلی خواهند پیوست!

همین برافتادن ماسک از صورت خیانت هم که البته در آینده رخ می‌دهد، کمی تسکینم می‌دهد...


برچسب‌ها: برجام, تحریم‌ها, وعده‌های دولت روحانی, نقض برجام
+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و هفتم دی ۱۳۹۴ساعت 14:28  توسط مسعود يارضوي  | 

اين «بيماري ويَني»

آه... که توافقي را امضا کرده‌اند که ديگر حتي بخيه‌هاي ديپلمات کارکشته‌اي مثل جوادآقاي لاريجاني هم به کار نمي‌آيد. (متن مصاحبه دکتر محمدجواد لاريجاني با تسنيم درباره توافق وين و متن برجام)

پ.ن: دکترجواد مي‌گويد مجلس برجام را تصويب ولي بندهايش را هم اصلاح کند!
خب اصلاً دعواي اصلي برجام در داخل ايران همين است که آقايان دولتي مي‌گويند کسي حق ندارد دست به مفاد توافقنامه وين بزند!
مجلس هم که مثل دانشجوهاي سال اولي دارد رفتار مي‌کند...
به نظر من نوشداروي اين بيماري ويني! حتي حرف‌هاي نوي جوادآقا هم نيست، بلکه تأکيد بر اين تحليل است که اين توافق هم سرنوشتي بهتر از توافقات روحاني و تيمش در سال‌هاي 82 و 83 شمسي ندارد و مي‌شکند.
اگرچه به قول جوادآقا حضرات مجلس و بقيه بايد دست از اين تسبيحات سبوح قدوس بردارند و وظايف قانوني خود را انجام دهند...


برچسب‌ها: برجام, توافق نهايي, دولت روحاني, شکست برجام
+ نوشته شده در  دوشنبه نوزدهم مرداد ۱۳۹۴ساعت 10:11  توسط مسعود يارضوي  | 

آتش در خرمن توافق بد

به نام خدا و با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد

_ رفقای خوبم، این ماجرای «تصویب متن جمع‌بندی هسته‌ای» که حضرت آقا(حفظه) این دو سه روزه چند بار بیانش کرده اند را اصلاً دستکم نگیرید و هرطور می توانید تبدیلش کنید به مطالبه.

راستش این است که مذاکره خواهان از اول هم طوری پازل این توافق را چیدند که عنان کار اصلاً به دست مجلسی ها داده نشود و برای همین است که در متن منتشره از این توافق بد! دائم می خوانید ایران، ایران ایران! و نمی خوانید دولت ایران، دولت ایران، دولت ایران!

از قبل و بعد از توافق هم زمزمه ها این بود که مجلس اساساً قرار نیست دیگر چیزی را تصویب کند بلکه همان مصوبه طرح الزام دولت را که گذرانده کافیست و زین پس فقط باید تطابق متن توافق را با این مصوبه بسنجد و تمام!

صحبت های نماینده ها را هم اگر شنیده باشید؛ انگاری بعضی هاشان این واقعیت تلخ را پذیرفته بودند.

شورایعالی امنیت ملی هم در کشور ما به چندتا دلیل، کارهایی نظیر وتوی توافق دولت را انجام نمی دهد. یعنی اینکه بعضی آقایان از این می گفتند که مجلس باید توافق را تطبیق بدهد و شورا هم بررسی‌اش کند؛ فی الجمله یعنی هیچ!

گرفتید نکته را؟!

یعنی اینکه حضرت آقا با طرح مسئله «ضرورت تصویب توافق» که حضرات به زعم خودشان چالش کرده بودند و تمام! آتشی به خرمن آمریکادوستان انداخته‌اند و مابقی قصه تکلیف مجلسی ها و رسانه ای ها و شما گرامیان است.

فقط این میان یک نگرانی بزرگ وجود دارد و آنهم اینکه نکند طرح الزام هسته ای که چندی قبل با انجام اصلاحاتی خاص! به تصویب رسید؛ دست مجلسی ها را برای بررسی مطلوب ببندد و کار را به جای دیگری بکشاند...


برچسب‌ها: توافق نهایی, مذاکرات وین, برجام, دولت یازدهم
+ نوشته شده در  شنبه بیست و هفتم تیر ۱۳۹۴ساعت 16:47  توسط مسعود يارضوي  | 

توافق وین به زبان ساده

به نام خدا و با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد

_ توافقی که دولت روحانی با کشورهای 1+5 در وین قول انجامش را به هم دادند به زبان ساده می شود چیزهایی که در ادامه می نویسم...

یکم: بر طبق این توافق تعداد زیادی از تحریم های تأثیرگذار علیه مردم ایران باقی می ماند و تعدادی هم که قرار شده صرفاً تعلیق شوند را «باید بمانید تا بیاید»! به این معنی که ان شاءالله طی چند سال آینده اگر همه چیز روی روال باشد؛ این تعلیق آنهم بصورت قطره چکانی اتفاق خواهد افتاد.

دوم: ما در این توافق باب مذاکره درباره سایت های نظامی مان را باز گذاشته ایم. اگر هم جایی اختلاف پیش بیاید کار به یک هیئت میانجی واگذار می شود که توافق درباره فرجام این مسئله سکوت دارد اما نکته آنجاست که یادمان باشد مرجع راستی آزمایی رفتار ما آژانس اتمی تعیین شده و بنابر یک اصل ریاضی ساده؛ آژانس از هر کار ما ناراضی باشد اتفاقات بدی رخ خواهد داد!

سوم: ما در این توافق و بر اساس متنی که ظریف و موگرینی خواندند؛ تلویحاً پذیرفته ایم که تا قبل از این دنبال سلاح اتمی بودیم اما از این به بعد دیگر نیستیم.

چهارم: مرکز غنی سازی فردوی ما عملاً به یک سایت تحقیقاتی (مثل همان آزمایشگاه های معروف دانشگاه هایمان) تبدیل می شود و رآکتور اراک هم بازطراحی می شود.

پنجم: اینکه قرار بود تمام تحریم ها در هنگام امضای توافق لغو شوند، اینکه قرار بود توافق چند مرحله ای نباشد و ایضاً قرار بود بحث بازدید از سایت های نظامی کأن لم یکن باشد؛ هر سه مسئله محقق نشدند و به بیان دیگر اینکه خطوط قرمزمان شکست!

ششم: رفقای خوبم، این توافق لعنتی، برگردان موسع بیانیه لوزان یا همان توافق لوزان است که فکت شیت صحیح آمریکایی ها مفسر آن شد. کسی اگر واقعاً می خواهد بداند چه دادیم و چه گرفتیم لطفا سری به فکت شیت آمریکایی توافق لوزان بزند. (سر امواتتان هم گیر ندهید که چرا می گویی حرف آمریکایی ها درست است! بزرگ شده باشید و درست فکر کنید لطفاً)

هفتم: کسی لطفا نگوید چرا رهبری به مذاکره کننده ها خسته نباشید گفته اند و یا چرا هیچ نمی گویند؟!

جواب ساده است... اولاً انتظار دارید رهبری چه بگوید؟! (و یا در کارنامه رهبری و یا امام راحل و ایضاً ائمه هدی(س) در این موارد چه برخورد غیر قابل پیش بینی را دیده اید که اکنون خواهان آنید؟!)

و ثانیاً اینکه رفقای خوبم، رفتار رهبری تابعیست از رفتار و نظرات صحیح خواص کشور. وقتی که آقایان جلیلی و حداد و لاریجانی و صفار هرندی و زاکانی و قالیباف و فدایی و غیره 2 سال است سکوت اختیار کرده و در بهترین حالت در لفافه و یا بدون تکرار و دفعتاً حرف می زنند انتظار دارید رهبری چه بکند جز همین سکوت و همراهی های نرم و انتظار برای یک لحظه بموقع برای زدن رکب منطقی بمنظور حفظ دستاوردهای کشور. (همان کاری که رهبری در سال 83 و 84 کرد)

هشتم: کسی لطفا نگوید چرا خبرگزاری ها و چهره های کشور دارند بصورت علنی یا تلویحی از توافق حمایت می کنند، چرا به آن می گویند توافق خوب! چرا اصلاً به آن نمی گویند توافق و چرا می گویند جمع بندی اولیه و از این سوال ها.

پاسخ آنجاست که کم نبوده است در تاریخ که همه از یک امر غلط دفاع کرده اند یا نسبت به امر درست سکوت اختیار کرده اند و غیره... ضمنن تر اینکه این روزها فریاد تک و توک خواص هم بگوش می رسد ولی چه سود که کم رمق است و میان این غبار بدعملی، صدا و تحلیل درست آنها شنیده نمی شود. البته گاهی هم مصلحت است که همه سکوت کنند یا تمجید کنند.

و نهم: عزیزان من، چندان هم نگران نباشید... از قدیم گفته اند سنگ بزرگ علامت نزدن است.

توافق دولت روحانی و کشورهای 1+5 در وین آنقدر تودرتو و گنده و لایتناهی است که اگر به آدمی باسابقه اجرایی و مدیریتی نشانش بدهید؛ منصف باشد اگر، یقیناً مکان لمس دستاوردهای توافق را «قله قاف» اعلام خواهد کرد.

تازه ماجرا وقتی خوشمزه تر می شود که بدانیم باید برای تمام این اجرائیات پیچاپیچ و در هم تنیده؛ یک قاضی بهانه گیر بدسابقه یعنی آژانس اتمی هم باید نظر بدهد و البته تمام موارد را تأیید کند.

و تمام اینها یعنی اینکه نگران نباشید چون این توافق اعلامی یقینا میراست و تجربه سال 83 که تیم روحانی همین کارها را کرد، شکست خورد اما درس نگرفت؛ باز هم تکرار خواهد شد. باشد که این بار را درس بگیرد.

 

پ.ن: می خواستم صد بند دیگر هم بنویسم ولی خستگی مجالم نمی‌دهد.

خواستم بگویم پابوس حضرت رضا(ع) رفتن که هنر نیست. نادرشاه و آقامحمدخان و سایرین هم می‌رفتند.

خواستم بگویم اگر ارزنة‌الروم میرزا تقی خان خوب است به این خاطر است که 200 سال پس از امضای آن هم هیچ عقلی سلیمی نمی گوید قرارداد میرزا خوب نبود! به سخن دیگر اینکه امیرکبیر شدن خوب است به این شرط که در همان زمان حیاتت، نشود اثبات کرد پای توافق بد را امضا کرده‌ای! بعد هم خودت ابراز نگرانی بکنی که نکند تاریخ قضاوت اشتباه بکند...

خواستم بگویم خائن بودن یک چیز است، خیانت متدینین یک چیز دیگر. این جمله حضرت آقا را بخوانید: «بنده یک زمانی در زندگی امیر المومنین(ع)در دوران تقریبا پنج ساله ی آن بزرگوار و آن چه پیش آمد،یک مطالعات وسیعی داشته ام  که آن چه می توانستم از این مطالعات به عنوان جمع بندی به دست بیاورم این است که تحلیل سیاسی ضعیف بود.البته عوامل دیگری هم وجود داشت،در درجه ی بعد، اما مهمترین  مسئله این بود . و الا خیلی از مردم هنوز مومن بودند و مومنانه در پای هودج ام المومنین به دلیل تحلیل غلط در مقابل علی(ع) جنگیدند و کشته شدند.»

خواستم بگویم یک افسانه قدیمی اروپایی هست که یک نفر برای هرکس نی‌لبک می زد؛ شنونده عاشقش می‌شد و آنوقت آن نی‌لبک زن، عاشقش را به دنبال نوای خوشش می کشاند توی رودخانه و غرقش می کرد. عاشق آمریکا و شیطان بزرگ شدن فرجامی غیر از غرق ندارد، خواه من و شما باشیم، خواه کسانی در دولت، خواه کسانی در هرجای دیگر.

خواستم بگویم...


برچسب‌ها: توافق هسته‌ای وین, اعلام جمع‌بندی مذاکرات در وین, دولت روحانی, 1
+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و چهارم تیر ۱۳۹۴ساعت 11:23  توسط مسعود يارضوي  | 

آهای نسل‌های آینده... از رنجی که در توافق هسته‌ای بردیم

به نام خدا و با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد

سلام نسل‌های آینده...

که فکر می‌کنم الان یا خیلی کوچولو هستید و یا شاید دبیرستانی باشید و از دو، سه سال بعد وارد دانشگاه بشوید...

الآن که دارم این متن را برای شماها می‌نویسم؛ موسم مذاکرات دولت یازدهم ایران با کشورهای 1+5 در وین است و هنوز هم خبری از اعلام توافق نهایی میان طرفین نیست.

خبری نیست ولی خواستم بهتان بگویم اگر خبری شد و احیاناً توافق را اعلام کردند؛ بعدها که داشتید درباره این قضیه فکر می‌کردید و اسنادش را می‌خوانید؛ لطفا یکوقت فکر نکنید که ما بچه بسیجی‌ها و رسانه‌ای‌ها و خواص کشور احیاناً گاگول و بی‌غیرت بودیم که چنین توافق تلخی به کشور تحمیل شد.(اینکه چرا می‌گویم تلخ و تحمیل را دیگر باید به نوشته‌های قبلی‌ام برگردید!)

نه رفقا... ما هیچکدام از اینها نبودیم و گلویمان پاره شده و قلم‌هایمان شکست و بی‌رمق شد بس که گفتیم و نوشتیم درباره عدم امکان عقلی چیزی به نام توافق نهایی ایران با آمریکا.

و مردیم بس که با اینکه بعضی‌هامان بچه‌های سرراهی نظام بودیم ولی داد زدیم و هوار کشیدیم که افکار عمومی باید بدانند آزموده را دوباره آزمودن خطاست.

هِی توافق بی‌دستاورد موقت ژنو در سال 92 را به رخ مردم کشیدیم و هی به گوش دولت خواندیم که شماها دارید با نگاه کدخدامنشانه و با فرمول آمریکا مذاکره می‌کنید و این یعنی حتی اگر توافق هم بشود اما می‌شکند!

ولی چه کنیم نسل‌های آینده...

چه کنیم که شماها الآن که دارید این نوشته‌ها را می‌خوانید شاید متوجه نشوید اینکه ما اسیر یک مشت پیرمرد شکم‌گنده‌ی دنیازده بودیم که جوانانه دل به آمریکا سپرده بودند و نه تنها می‌ترسیدند از این هیولای پوشالی بلکه می‌مردند برایش و فکر می‌کردند ماها خریم و نمی‌فهمیم این عشق و علاقه‌ی جوانانه را.

دردسرتان ندهم نسل‌های آینده که ما، هم از دست پیرمردهای بد کشیدیم هم از دست پیرمردهای خوب اما احمقی که سررسید به دست در اینجا و آنجا ما و تحلیل‌های درستمان را اَخ می‌کردند و به دنبال خبرهای محرمانه بودند.

یعنی آنقدر اَخمان کردند که مثل جودی آبوت شدیم بچه‌های سرراهی و فقط به سایه‌ی رهبرمان که بالا سر مای دیروز و شمای امروز بود و هست دلخوش کردیم.

البته فکر می‌کنم الآن که دارید این نوشته‌ها را می‌خوانید؛ به مدد همان سایه‌ای که گفتم! ثمره‌ی کارهای ما سر راهی‌ها را هم به عینه می‌بینید که به لطایف‌الحیل و هرجوری بود، نگذاشتیم این مملکت نه از انرژی هسته‌ای محروم شود نه به کرنش ذلیلانه جلوی آمریکا متهم.

و البته به همان پیرمردهای بد و خوب هم دائماً گفتیم که چه با خباثتتان و چه با سررسید‌های خبر محرمانه‌تان! باید بشنوید این حرف قاطع و مدلل ما را که این توافق حتی اگر امضا هم بشود؛ خواهد شکست.

خلاصه که نسل‌های آینده‌ی عزیزم! سر جدتان اگر خواستید تاریخ بخوانید و یا اگر احیاناً پشت یک تریبون دانشجویی کلی شور گرفتید یا اینکه توی صفحه اجتماعی‌تان خیلی احساساتی شدید؛ لطفاً کارتان با دقت باشد و گتره‌ای و از سر کم‌خوانی و کم‌دانی و بدفهمی چیزی را تحلیل نکنید.

و بدانید که ما مواظبتان بودیم و دوستتان داشتیم و البته بی‌غیرت و بی‌بصیرت هم نبودیم.

خداحافظ...


برچسب‌ها: توافق نهایی, مذاکرات هسته‌ای, تحریم‌ها, شکست توافق نهایی
+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و دوم تیر ۱۳۹۴ساعت 20:32  توسط مسعود يارضوي  | 

«شکست»؛ تحلیلی بر توافق نهایی منهای دستاوردهای ملموس

به نام خدا و با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد

ـ بيتاب و خسته‌ام ولي آنچه در اين روزهاي وين مي‌گذرد؛ تکليف را بر چون مني واجب کرده شايد که جداي از بسته‌هاي تحليلي و صحبت‌هاي با دوستان، باز و در اینجا هم برايتان بگويم دقيقاً در ماجراي هسته‌اي چه خبر است؟!

همانطور که پیش‌بینی می‌شد و عباس‌خان عراقچي هم اخيراً اعلام کرد؛ بحث امضاي توافق کأن لم يکن شده است.

به سخن ديگر اينکه طرف آمريکايي متني توافقي و بي‌امضا را به دولت روحاني تحميل کرده است که گويي هدف اصلي‌اش نشان دادن رويي ديگر از «در باغ سبز» به افکار عمومي ايران است.

تا به مردم گفته شود که آي مردم، ما بر سر اين موضوعات با اين نتايج خيلي خوب! توافق کرده‌ايم اما «موانع» داخلي در ايران! نمي‌گذارند اين قدم‌ها برداشته شود... ديگر ريش و قيچي دست خودتان.

رفقاي خوبم، طي دو و نيم سال گذشته اگر با محتواي تحليلي اين وبلاگ درباره مذاکرات هسته‌اي دولت روحاني با 1+5 همراه بوده باشيد يقيناً خوانده‌ايد حرف‌هايم را که همواره تأکيد کرده‌ام چيزي به نام توافق ميان ايران و 1+5 ممکن و ميسور نيست و اگر هم چيزي امضا يا اعلام بشود حتماً دچار ميرايي خواهد بود و خواهد شکست.

الآن هم عرضم همين است که حتي اگر چند روز ديگر يا حتي تا ساعاتي ديگر، دود سفيد از پشت بام مذاکرات وين به هوا برخاست؛ کسي اسير اِغواي جماعت اصلاح‌طلب و آنهايي که 2 سال است جيغ‌هايشان را براي هيچ هم حتي حبس کرده‌اند؛ نشود.

اين توافق، حتي اگر هم اعلام بشود؛ اولا همانند توافق موقت ژنو کاملاً بی‌دستاورد خواهد بود و ثانیاً همین توافق بی‌دستاورد هم خواهد شکست و درست مثل تجربه سال 83 و بيانيه سعدآباد از بين خواهد رفت.

فقط عرضم اين است که در اين ميانه تا مي‌توانيد بصورتي مدلل و محکم و اصولي، از دروغ بودن باغ سبزي که اين همه مدت؛ عده‌اي به مردم وعده دادند، بگوييد و با قول سديد بيان کنيد که بزرگنمايي تحريم‌هايي که هيچگاه اثري بيش از 30 درصد بر اقتصاد کلان ايران نداشته‌اند؛ مهملاتي بود که عده‌اي در داخل و خارج ايران بافتند تا به زعم خود؛ پروژه‌ي شوم «اوکراينيزه کردن ايران» و براندازي به بهانه ارتقاي سطح معيشت را اجرایی کنند.

مهملاتي که فکر مي‌کنم باطل بودنشان حالا ديگر با ماجراي «ربط داده شدن آب خوردن به تحريم‌ها»! بر بچه و بزرگ هم مکشوف شده باشد.

عزيزان من، تا مي‌توانيد از رمق اين فتنه اقتصادي که کشور را تهديد مي‌کند به هر صورتي بکاهيد و به قدر رسا بودن فريادتان، واقعيت‌هاي کشور را که برخي اصلاح‌طلبان تلاش کرده‌اند با شکم‌هاي گنده و تن‌هاي فربه‌شان آنها را بپوشانند؛ مکشوف کنيد و در مقابل ديدگان مردم و اطرافيان قرار دهيد.

و ضمنن این را هم بدانید که متدین و امین و غیور بودن؛ دلیلی بر خیانت نکردن نیست و فراوان بوده‌اند در طول تاریخ کسانی که امین و متدین بوده‌اند اما مرتکب خیانت نادانسته و انحراف و تصمیمات اشتباه هم شده‌اند.

باشد که خداوند رحمان از همه‌ي ما در حفظ کردن ميراث امام و شهدا و دلسپاري به ولايت فقيه قبول کند.


برچسب‌ها: توافق نهایی, مذاکرات هسته‌ای وین, دولت یازدهم, محمدجواد ظریف
+ نوشته شده در  دوشنبه پانزدهم تیر ۱۳۹۴ساعت 15:16  توسط مسعود يارضوي  | 

تحلیلهایی برای سرانجام پرونده "توافق نهایی ایران و غرب"

به نام خداوند متعال و با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد

_ مذاکرات هسته ای ایران و غرب وارد پروسه ای به نام "نهایی" شده است.

فازی که بر اساس اظهارات رئیس جمهور، وزیر خارجه و عددی دیگر از دیپلماتها، قرار است طی آن سوالات غرب از فعالیتهای هسته ای صلح آمیز جمهوری اسلامی ایران پاسخ داده شده! و در انتها نیز تمامی تحریمها! لغو شوند.

اجازه بدهید با اشاره به تحلیلها و تأکیدات قبلی ام پیرامون توافق ژنو و ماجرای مذاکرات هسته ای وارد فرایند تحلیلی بشویم.

آنجا که 5 ماه قبل در تحلیلی عرض کردم که آمریکا در قبال دولت جدید ایران، نرمش ها و رامشگری هایی را به خرج خواهد داد و برخی از تحریم ها را نیز لغو می کند تا اینکه بحث "موانع" بروز خواهد کرد و عده ای در داخل و خارج، اینگونه شروع به پروپاگاندا می کنند که کسانی نمی گذارند تحریم ها لغو شود و موانعی در این راه هست.

و همچنین در یادداشتهای دیگری تصریح کردم که این موانع، مقولاتی مثل حمایت ایران از حزب الله، توانمندی های علمی و دفاعی ما و مسائلی از این دست هستند و بر این نکته هم الحاح ورزیدم که اساساً تحریم ها در صورت کلی خود هیچگاه لغو نخواهند شد. +

 

*بروز مسئله ای به نام "موانع" در فرایند مذاکرات/کارکرد "موانع" چیست؟

اکنون چند هفته از توافق بی دستاورد ژنو میان ایران و کشورهای 1+5 می گذرد.

بحث موانعی که نمی گذارند توافقات اصلی و نهایی حاصل شوند! در بیان و حتی در لفظ! صحبتهای مقامات آمریکایی و البته عددی از...(ادامه مطلب)


برچسب‌ها: توافق نهایی ژنو, تحریمهای ایران, مذاکرات هسته ای, اوکراین
ادامه مطلب
+ نوشته شده در  پنجشنبه یکم اسفند ۱۳۹۲ساعت 22:16  توسط مسعود يارضوي  | 

پدرهای ما

_ "مرد ارتشی چهل و چند ساله است.

قطع نخاع شده و روی یکی از تخت های بخش جانبازان خوابیده است.

می گوید استوار است و سال 58 توی کردستان مجروح شده و حال از روی تخت بودنش، دو و نیمسال می گذرد.

حرفهایمان گرم می گیرد و وقتی می پرسم خواسته ات از خدای رحمان چیست؟ می گوید: 

فقط یک خواسته دارم!

من سالها در ارتش شاه خدمت کردم و چیزی جز شاه پرستی نمی فهمیدم.

مدام به ما تلقین می کردند: شها کیش تو آیین من است... پرستیدن نام تو دین من است.

اما توی این سه، چهار ساله همه چیز برایم تغییر کرده است و الآن هم راضی ام به رضای خدا.

من می دانم که این پیرمرد خدایی (امام خمینی) دلش میخواهد در مسجد الاقصی نماز بخواند...

از خدا می خواهم که این خواسته امام امت را برآورده کند."


*تکه ای بازنویسی شده از کتاب "خاطرات یک طلبه از جبهه های جنگ" نوشته حجت الاسلام علی زادسر. چاپ 1364


پ.ن: خواستم بگویم اینها کسانی بودند که چندی روزی بیشتر امام را ندیده بودند و اینطور عاشق راهش شدند. تکلیف ماهایی که زبانمان با اسم امام(ره) و آقا باز شد که مشخص است...

و خواستم بگویم امام راحل کاری با دلهای ما کرده است که صادق زیباکلامی که میگوید رژیم صهیونیستی را به رسمیت می شناسد که هیچ! وعده معیشت بهتر و لغو تمام تحریمها و تهدید و جنگ هم نمی تواند ما را از راه انقلاب اسلامی منحرف کند. ان شاء الله. 

وندی شرمن و زیباکلام و سایت جماران و سریع القلم و حجاریان و ظریف و الیاس حضرتی و خاتمی و تابش و لیلاز و روزنامه شرق و سایت الجزیره اگر نمی دانند، بدانند که ما نه از تحریمها می ترسیم نه از آمریکا.

نه تنها نمی ترسیم بلکه "سر اسلام دعوا داریم" و تا آخر هم کنار سیدعلی خامنه ای ایستاده ایم.

+ نوشته شده در  چهارشنبه سی ام بهمن ۱۳۹۲ساعت 7:16  توسط مسعود يارضوي  | 

راهبردهایی برای فردا

به نام خدا و با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد


_ من از بابت فعالیتهای سایت جماران و رویکردهای سیدحسن آقای خمینی نگرانم.

به قول حضرت حافظ: "نمی شنوم بوی خیر از این اوضاع"

نمی شود یک "بلاگ – مدیا" به اسم جماران و با مدیریت سیدحسن آقا، از صبح تا شب به صورت کنایه وار در حال امام سازی! باشد و درباره رویکردهای نظام و رهبری هم بدون اسم بردن! و با نیش و کنایه صحبت کند و بعد هم ما متوجه نباشیم که این رسانه چه اهداف خاصی دارد و چه فرایند سوئی در حال بروز است؟!

اینکه می گویم: "امام سازی" بخاطر این است که جمارانی ها فی الجمله یکجوری درباره امام راحل ما مطلب منتشر می کنند که تو گویی امام(ره) نبود که می فرمود: "آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند" و مهمترین مسئله و دعوای امام راحل هم "اسلام ناب" نبود! و ایضاً "ولایت فقیه" را هم لابد ما بوده ایم که وارد ساحت نظام جمهوری اسلامی ایران کرده ایم و حضرت امام(ره) در این زمینه نظر خاصی نداشته اند!

البته "جماران" به نظر من کرامات خطرناک دیگری هم دارد که توضیح و بیان نتیجه آنها باشد برای وقتی دیگر.

کراماتی از جمله اینکه آقای عارف در همین سایت فرمودند "به دانشجوی پرخاشگر هم نیاز داریم" و یا فلان نماینده مجلس ششمی هم در ساحت سایت جماران بود که در مضمون گفت دیدگاه امام(ره) نسبت به اسلام با دیدگاه حوزه علمیه متفاوت بوده است! و ایضاً این هم خانم ابتکار بود که در همین سایت جماران و به تبعیت از نعیمه اشراقی، دختر عمه حسن آقا!، افاضه کرد که چادر نماد زن مسلمان نیست!

 


_ تحلیلم این است که به دلایلی، جمع خارج نشین مزروعی و مهاجرانی و گنجی قابلیت زیادتر شدن و عضوگیری از میان برخی تازه واردها! را دارد.

معتقدم خون عددی از این تازه واردها، به هیچ وجه از خون آن 3 نفر و اذنابشان رنگینتر نیست و نشانه هایی هم وجود دارد که این "عده" مجبورند یک روز حرفهایشان به ما و نظام را از جایی خارج از سرزمین ایران بزنند و یا اینکه پشت میز دادگاه شاهد اعترافاتشان باشیم.

از نشانه های این عده کمتر از انگشتان یک دست! تمایل به تسلیم در مقابل هژمونی آمریکا، کراوات، اعتراض به فیلترینگ و تأکید بر تأثیرگذار بودن تحریمهاست.

بیش از این نمی شود و نباید نوشت.

پ.ن: کسی نگوید "حالا که چی؟!"

حالا اینکه تلاش کنید در مقابل رویکردهای غلط این "عده" موضع بگیرید و به صورت اصولی نقدشان کنید تا اثر کارهایشان و حرفهایشان کم بشود و وقتی هم احتمالاً به سرنوشتی که گفتم، دچار شدند؛ اثری نداشته باشند.

و البته شما هم به تکلیفتان در قبال نظام و انقلاب و خون شهدا عمل کرده باشید.

 


_ به نظر من، اصلاح طلبان حمایتهای اجباری و ریاکارانه خود از دولت آقای روحانی را در فرایندی به "حمایتهای مشروط" بدل می کنند.

شما فکر کرده اید این جماعت از کسی که نمی تواند حصر موسوی و کروبی را بشکند، درباره 18 تیر موضع صریح ولایی گرفته، یکبار هم نگفته اصلاح طلب است، عضو یک تشکل سیاسی اصولگرا بوده و رخداد 9 دی را مطلوب می داند، می گذرند؟!

و برای همین است که می گویم حمایت های این روزهایشان ریاکارانه است.

امیدوارم آقای روحانی طوری بازی کند که در روزگار مشروط شدن حمایت های اصلاح طلبان (که البته اجرای شرطهایشان برای آقای روحانی ناممکن است) کُمیتش تندتر از آنها بدود.

اصلاح طلبها که رابطه الآنشان با دولت مثل رابطه ازدواج موقت! است، پس از طی شدن چرخه حمایتهای تصنّعی و ورود به فاز حمایت های مشروط؛ بین خودشان راهبرد "عبور از روحانی" را در پیش خواهند گرفت و آنوقت است که آقای روحانی دیگر هیچ صدای به به و چه چهی را از روزنامه های اصلاح طلب نخواهد شنید.

پ.ن: آنهایی هم که می گویند: "حالا که چی؟!" حواسشان باشد که اگر تلاش کنند واقعیتهای این حمایتهای تصنّعی برای دولت آشکار شود! آنوقت است که اولاً آقای روحانی دیگر به منتقدان اصولگرایش نمی گوید: "کم سواد"! و ثانیاً میتوان به دلیل ایجاد فضای واقع بینی و شکست پوپولیسم اصلاح طلبانه، انتظار عملکرد بهتری را در حوزه های مختلف از دولت داشت.

البته من بعید می دانم آقای روحانی این حرفهای ما را باور کند ولی نکته ی ماجرا، عمل به تکلیف است و آگاه کردن همه از واقعیت های صحنه...

+ نوشته شده در  شنبه بیست و ششم بهمن ۱۳۹۲ساعت 10:53  توسط مسعود يارضوي  | 

تحریم فوبیای این آدمها

به نام حضرت دوست و با سلام و صلوات بر حضرت محمد و خاندان پاکش


این چهار بند را بخوانید:

 

1_ "در شرایط شعب ابی طالب هستیم"

 

2_ از تیرماه ۲ سال گذشته تا چند هفته قبل آمریکا اجازه نداده است کشتی های کشورهای خارجی در اسکله از ما نفت بخرند/ در اثر تحریمهای نفتی آنقدر بر دولت دهم فشار وارد می شد که گاهی وزرای اقتصاد و نفت دولت دهم در مجلس گریه می کردند/ بالاتر از تحریم های نفتی، تحریم های بانکی است که نمی توان مبلغ ناچیز فروش نفت خود را به کشور بازگردانیم.

 

3_ تحریمها شدیدترین برخورد دشمن هستند/ شرایط فعلی از دوران 8 سال دفاع مقدس سخت‌تر است.

 

4_ تحریم‌ها با هدف جلوگیری از گردش مالی جمهوری اسلامی به مرحله اجرا درآمدند/ حتی نمی‌توانیم نفتمان را بفروشیم، دارو بخریم و کالایمان را حمل کنیم.

***

فکر نمی کنم یکسان بودن محتوای هر چهار بند فوق و البته تحلیل غلط مستتر در آنها که معتقد است "تحریمها خیلی! تأثیرگذارند"؛ نیازی به اشاره و توضیح داشته باشد.

این 4 بند را به ترتیب آقایان بهمنی (مدیر کل سابق بانک مرکزی در دولت دهم)، سیدمحمود نبویان (نماینده مجلس و عضو جبهه پایداری)، رحیمی (معاون اول رئیس جمهور سابق) و حرفهای بند چهارم را یکی از مقامات بلندپایه دولت فعلی در مقاطع مختلفی از دو سال گذشته تاکنون بیان کرده اند.

همچنین قابل ذکر است که بندهای 2 و 4 در همین دو، سه هفته اخیر از سوی آقای نبویان و آن مقام دولتی در فضای افکار عمومی کشور بیان و منتشر شده اند.

ببینید عزیزان من، اینکه افراد اشاره شده در بیان این حرفها پیرامون تحریمها و تأکید بر تأثیرگذاری زیاد! آنها تعمّد داشته اند یا سهواً گفته اند هرگز محل بحث ما نیست.

محل بحث اینجاست که...


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و سوم بهمن ۱۳۹۲ساعت 21:36  توسط مسعود يارضوي  | 

حرف‌هاي رهبر و آن سه گروه

به نام خداوند رحمان و با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد


_ حرف‌هاي اخير حضرت آقا در جمع همافرها به نظر من جاي تأمل خيلي زيادي از سوي همه ما دارد.

جاي تأمل بيشتر از اين لحاظ كه اين حرفهاي مهم در يك بزنگاه مهم ايراد شدند و مقام معظم رهبري طبق معمول با يك تيزبيني و تفرّس خردمندانه،‌ خط مشي هايي را براي همه ترسيم كردند كه به نظر من اگر هر يك از ما به فراخور وظيفه اي كه داريم به آنها عمل نكنيم؛‌ دورنماي شرايط كشور در قسمت‌هايي با چالش مواجه خواهد شد.

از آن "همه"‌اي كه در بالا توضيح دادم؛ اشاره به سه طيف به نظرم ضروري است:


اول: دولت

مقام معظم رهبري در صحبت‌هاي ديروزشان به نظر من ابعاد ديگري از بحث سابوتاژ اقتصادي را مورد اشاره قرار دادند و به دولتي‌ها با كنايه گفتند كه تحريم‌ها يك تئاتر مضحك است و "راه حل مشكلات اقتصاد،‌ برطرف كردن تحريم نيست"

البته همه ما مي‌دانيم كه به هر حال بخش كوچكي از مشكلات هم به توطئه‌هاي خارجي مربوط است ولي به هر حال جان كلام رهبر اين است كه مواظب باشيد موازنه تحليلي ماجرا به سمت با اهميت‌تر بودن تئاتر تحريم‌ها خم نشود.

همچنين معظم‌له در صحبت‌هاي خود مقولات مهمي را هم پيرامون بحث "سازش" مطرح كردند كه به نظر من گزينه بسيار مهم و قابل توجهي براي دولت است.

دقت شود كه كسي معتقد نيست كه خداي نكرده دولت معتقد به سازش! است.

خير! بحث اصلي ما و البته جان كلام حضرت آقا ماجراي "تحليلهاي غلط" است كه ممكن است سبب شود تا افرادي، به موافقتنامه‌هاي مقطعي و نشستن پاي ميز مذاكره با غرب؛ بيش از اندازه دلخوش كنند و اين دلخوش كردن يقيناً ثمرات تلخي خواهد داشت. (كما اينكه در ماجراي اقدامات نابجاي نيويورك و بيانيه اقدام مشترك ژنو داشت!)


دوم: جبهه پايداري

بحث مهم ديگري كه در بيانات رهبر معظم انقلاب، مايلم آنرا مورد اشاره قرار بدهم بحث اشاره رهبر به منتقدان است.

و البته از اين حيث هم به جبهه پايداري اشاره مي‌كنم چون افراد وابسته به طيف مذكور، بدترين حمايت‌ها را در اوان كار و ايضاً بدترين انتقادها را در روزهاي كنوني از دولت مطرح كرده‌اند.

حضرت آقا در صحبت‌هاي خود در جمع همافرها ضمن برشمردن مؤكداتي پيرامون رفتار منتقدان و دولت،‌ اين جمله را به كار بردند كه "همه ملاحظه‌ي يكديگر را بكنند"

منهاي اينكه من اساساً معتقد هستم شناخت انتقاد منصفانه از غير منصفانه تقريباً غير ممكن و مثل تلاش براي شناخت سطح ولايتمداري افراد! است؛ (مگر اينكه افراد خودشان اعتراف كنند و يا اينكه انتقاد و ولايتمداري آنها توسط اهل فن شناخته شده و داراي سابقه درست در شناخت مورد مناقشه قرار گيرد) اما با اين وجود پيدا كردن درك از مقوله‌اي به نام "ملاحظه‌ي يكديگر" كار چندان سختي نيست.

در واقع با عنايت به مؤكدات رهبري، ما همانگونه كه از دولت انتظار نداريم كه به منتقدان برخي اقدامات خود بگويد:‌"كم سواد"، از جبهه پايداري هم انتظار نداريم كه يكهو به صحنه بيايد و به برخي از اقدامات و گفته‌هاي دولتي‌ها نسبت "سازش" و يا "دروغ" بدهد.

دقت شود كه جبهه پايداري تا همين چند وقت قبل معتقد بود دولتي بر سر كار آمده كه مجبور است هواي خط رهبري را داشته باشد و ولايتمداري آقاي روحاني بيشتر از قاليباف است و غيره... اما اكنون به صحنه آمده و انتقاداتش را با اين جملات ناخوب به زبان مي‌آورد كه به نظر من هر دو غلط است.

ضمن اينكه بايد توجه داشت كه فرض بر اينكه جبهه پايداري در جايي هم انتقاد درستي دارد؛ بايد آنرا با كلمات درستي بيان كند و ماجراي مشهور "بفرما و بنشين"! را رعايت كند نه اينكه يك روز بگويد ما اگر روحاني را مي‌شناختيم به او رأي مي‌داديم! و يا "روحاني هيچوقت دچار افراط نمي‌شود!" و روز ديگر هم به صحنه بيايد و صريحاً به دولتي كه قرار است 4 سال بر مسند امور باشد، بگويد دروغگو! و يا بياييد، ببينيم شما بي‌سواديد يا ما؟! +


و سوم: جنبش دانشجويي و آقاي دكتر زيباكلام

حوالي شش ماه قبل بود كه در تحليلي متذكر شدم به نظر من افكار دكتر مطهري و دكتر زيباكلام وارد مرحله‌اي شده است كه بايد فعالان سياسي و رسانه‌ها آنها را بصورت جدي نقد كنند.

دقت شود كه من از آنهايي نيستم كه علي مطهري را بي بصيرت مي‌دانند و يا معتقدند كه حرف‌هاي صادق زيباكلام جواب ندارد!

خير! من معتقدم كه سطح بصيرت آدم‌ها را با دماسنج اين و آن نمي‌شود اندازه گرفت و همچنين هر حرفي ولو فحش و ناسزا هم جواب مستدل و منطقي دارد (و براي همين از دولت ناراحتم كه براي انتقادها شرط منصفانه بودن! گذاشته است) و در عين حال هم اعتقاد دارم كه فعالان سياسي،‌ رسانه‌ها و جنبش دانشجويي بايد بتوانند در لحظه، خطراتي كه در ظرفيت فراگيري قرار مي‌گيرند را رصد و نسبت به پاسخگويي به آنها اقدام كنند.

به هر حال و بخواهيم يا نخواهيم،‌ امثال آقاي زيباكلام هم اكنون به نوعي مرجع اجتماعي محسوب مي‌شوند،‌ تريبون دارند و البته گاهي هم حرف‌هاي الجزيره! را بلغور مي‌كنند.

بگذريم...

مقام معظم رهبري در جمع همافرها بر اين نكته هم تأكيد كردند كه: "دستگاه‌هاي تبليغاتي قدرتهاي مداخله‌گر ميكوشند با طرح اين ادعا كه استقلال با پيشرفت كشور منافات دارد، حس استقلال را در ملت‌ها تضعيف كنند. اين حرف كاملاً غلط و ساخته و پرداخته قدرت‌هاي مداخله‌گر را برخي در داخل كشورها از جمله كشور ما پخش مي‌كنند."

اين همان ماجراي "آيا چرخش همزمان سانتريفيوژها و چرخ زندگي مردم ممكن است يا خير؟" و همان ماجراي "تأكيدات دائم آقاي زيباكلام و برخي دوستان اصلاح‌طلبشان بر اين كه داشتن انرژي هسته‌اي چه خاصيتي براي ما دارد؟!" است.

ماجرايي كه البته فكر مي‌كنم اگر مخاطب من بوده باشيد،‌ سه سال قبل هم در وبلاگ عبور ديديد كه رصد اين راهبرد شوم كار ممكني بود. 

راهبرد شومي كه البته سه سال بعد يعني همين چند وقت قبل مشخص شد كه جماعتي از اصلاح‌طلبان هم قصد دارند آنرا در دستور كار قرار بدهند و نامه آقاي زيباكلام به آقاي شريعتمداري مهر تأييد را بر اين تحليل زد. +

ببينيد عزيزان من، اشكالي ندارد كه آقاي زيباكلام نظري بر خلاف نظر مقام معظم رهبري دارد. (البته من الحاح بر نظر غلط در مقابل نظر ولي فقيه را داراي اشكال مي‌دانم)

اما اشكال خطرناك‌تر از آنجا آغاز مي‌شود كه برخي حرف‌هاي بد در جامعه پاسخ داده نمي‌شوند و يا در موقعي كه بايد مورد پاسخگويي قرار نمي‌گيرند.

حرف من اين است كه جنبش دانشجويي و برخي خواص و رسانه‌هاي ما بايد در اين مسئله تفقه و تفكر كنند كه چطور مي‌شود امري كه از سه سال قبل هم حتي قابل تشيخص و رصد و پيگيري بود؛ آنقدر مورد بي تفاوتي قرار مي‌گيرد كه حالا مقام معظم رهبري مجبور مي‌شود و بيايد فقط در گام اول نسبت به آن ايراد اشكال كند.


و حرف آخر:

صداي بسيجي‌ها هنوز هم از پشت خاكريز به گوش مي‌رسد.

او خواهد آمد، بايد رفت...


برچسب‌ها: سياست, تحليل
+ نوشته شده در  یکشنبه بیستم بهمن ۱۳۹۲ساعت 9:24  توسط مسعود يارضوي  | 

دی اِن اِی خانم شرمن و واقعیتهای ایران/Ms. Sherman's DNA and facts about Iran

_ همانطور که قبلاً تحلیل کرده بودم، منهای انتقادات پیرامونی از طرح توزیع سبد کالا، اما عده ای قصد داشتند و دارند که از لابه لای آن پیام های خاصی را به داخل و خارج کشور مخابره کنند.

پیام های خاصی که خیلی خیلی خطرناکتر از اشکالات واضح طرح بودند و هستند و مثلاً اینگونه در صحبت های خانم وندی شرمن، معاون وزیر خارجه آمریکا تبلور یافتند که اخیراً در سنای آمریکا گفت:

(خبرگزاری فارس) "شما در اخبار دیدید که ایران اخیراً به طور قابل مشاهده‌ای غذا به مردم فقیر در جامعه داد که به نوعی نشان‌دهنده این است که کاهش هدفمند و محدود تحریم‌ها تاثیر مستقیم بر مردم این کشور داشته است، همانطور که روحانی قول داده بود که این پول صرف اهداف دیگر نشود"

و البته می گذرم از اینکه عده ای در رسانه ها و عده دیگری مثل آقای مطهری، فهم درستی از نحوه اطلاع رسانی صحیح ندارند و ایضاً صاحب تحلیل های غلطی هستند که یا پوشش اخبارشان آب به آسیاب دشمن می ریزد (که ریخت!) و یا اظهار نظرهایشان درباره رفتار مردم و توده جامعه ایرانی به هیچ وجه صحیح نیست و ملاک درستی ندارد.

من با تحلیل خانم وندی شرمن و آقای علی مطهری درباره نیازمند بودن مردم ایران، تمایل آنها به صف بستن، تأثیرگذاری تحریم ها، تأثیرگذار لغو محدود تحریم ها و جولان گسترده فقر در ایران مخالفم.

به این دلیل که اولاً تأثیر تحریم ها در اقتصاد ایران به گواه عقل و آمار منتشر شده بیش از 25 درصد نیست.

ثانیاً اقتصاددانان ایرانی قبل از لغو محدود تحریمها و اساساً قبل از شروع تئاتر مسخره تحریم ها، طرح توزیع کوپن غذایی و یا کالاهای اساسی را در میان قشرهای جامعه ارائه کرده بودند و طرح توزیع سبد کالا ربطی به تحریم ها ندارد. (رجوع شود به آرای دکتر احمد توکلی در سال 91) 

و ثالثاً صف بستن برای غذا، برای خرید آیفون 5، برای باز شدن یک رستوران جدید، برای رأی دادن و برای هر چیز دیگری، نه تنها در ایران بلکه در تمام کشورهای دنیا یک رسم بشری محسوب می شود و نشانه هیچ چیز غیر از انضباط اجتماعی نیست. (حتی اگر داخل صف زد و خورد صورت بگیرد یا یکنفر سکته کند)

در آخر هم این عکس ها و توضیحات ذیل آنها را بعنوان فصل الخطاب ارائه می کنم تا خانم شرمن، آقای مطهری و طرفداران نظرات این دو نفر، تحلیل بهتری راجع به ماجرای توزیع خدمات رایگان توسط دولت و البته ماجرای "صف بستن"! درباره هرچیزی و در هرکجای دنیا داشته باشند و نتایج درستی در این باره بگیرند.

***

این تصویر، جوانان و خانواده های ایرانی را نشان می دهد که برای دیدن یک فیلم سینمایی صف بسته اند. قاعدتاً این تصویر بیانگر آن است که تصور خانم وندی شرمن و همچنین آقای مطهری از دلایل صف بستن ایرانی ها به بهانه هایی مثل تحریم ها و یا کالاهای رایگان، تصوّر صحیحی نیست.

***

این تصویر، مردم یکی از شهرهای اروپا را نشان می دهد که برای خریدن آیفون 5 صف بسته اند. صف بستن امر مرسومی در دنیا محسوب می شود و هیچ تحلیلگر منصفی و حتی نامنصفی به خودش اجازه نمی دهد؛ حضور مردم در یک صف را به فقر و تحریم مربوط بداند!

***

این تصویر یک زن یونانی را نشان می دهد که در صف توزیع کالای رایگان در کشور یونان ایستاده و از خدمات رایگان عمومی کشورش استفاده می کند. تبعاً خانم شرمن و آقای مطهری این قضاوت را ندارند که یونان تحریم بوده یا فرهنگ مردم یونان، طوری است که اگر جارو هم توزیع رایگان داشته باشد؛ آنها برای داشتنش صف می کشند...

یونان هم مثل هر کشور دیگری در دنیا مشکلاتی دارد و مردمش از خدمات عمومی دولت نخست وزیر ساماراس استفاده کرده اند.

***

این تصویر که توسط رسانه های ایرانی منتشر شده، جوانان مشتاق ایرانی را نشان می دهد که در انتظار آغاز توزیع گوشی هوشمند ال جی 2 هستند. به نظر من، حرفهای خانم شرمن درباره فقر در ایران و اثرگذاری تحریمها! با واقعیت این تصویر هیچ تطابقی ندارد.

***

این تصویر، آلمانیها را نشان می دهد که برای بهره مندی از خدمات عمومی کشورشان که شامل غذا و لباس است در صف ایستاده اند. خانم شرمن با دیدن این عکسها هیچگاه نگفته و البته نخواهد گفت که آلمان یک کشور فقیر است...

***

این عکس مربوط به مردم ایرلند است و سایت ایریش میرور، آنرا مخابره کرده است. گویا آنها با مشکل کار مواجه هستند و در صف ایستاده اند تا یک مرکز کاریابی مشکل آنها را حل کند. در صف ایستادن و استفاده از خدمات عمومی در هیچ کشوری از دنیا نماد فقر و تحریم نیست.

***

این تصویر مربوط به یک مرکز توزیع غذای رایگان در انگلستان است. مردم برای استفاده از خدمات این مرکز باید در صف بایستند. انگلستان تحریم نیست...

***

این تصویر مردم ایران را نشان می دهد که برای بهره مندی از طرح عمومی دولت در ارائه سبد رایگان کالا، در صف ایستاده اند.

***

این افراد، استرالیایی هایی هستند که در صف توزیع خدمات رایگان یک مرکز عمومی ایستاده اند. قاعدتاً خانم شرمن و آقای مطهری می دانند که کشور استرالیا نه تحریم است و نه برخی از چهره های دولتی و پارلمانی اش معتقدند که مردم استرالیا برای توزیع جارو! یا مرگ موش در صف می ایستند!

***

این مردم ایران هستند که در یکی از خیابان های تهران در انتظار توزیع گوشی های گلکسی نوت 2 سامسونگ هستند. این در حالی است که خانم شرمن مدعی تأثیرگذاری گسترده تحریمها و فقر عمده مردم در ایران است!

***

این عکس که از یک گزارش تصویری اخذ شده، مردم یکی از شهرهای استان قشنگ فارس را نشان می دهد که در یکی از انتخاباتها، برای انداختن رأی خود، در صف ایستاده اند. ایرانی ها مثل مردم همه دنیا، برای کارهای مختلفی در صف می ایستند. ضمن اینکه تئاتر تحریم ها نیز میزان حمایت سیاسی آنها از حاکمیت جمهوری اسلامی ایران را افزایش داده است.

***

صف بستن گاهی ممکن است برای اعتراض به مدیریت بد بانک های یک کشور صورت بگیرد. این تصویر متعلق به بحران مالی چند سال قبل بانک های کشور قبرس است که در پیامد آن مردم این کشور با ازدحام در مقابل بانکها تلاش کردند تا حساب های پس انداز خود را خالی کنند. خانم شرمن در آن مقطع مدعی نشد که کشور قبرس با فقر شدید مواجه است!

***

گویا مردم فرانسه هم گاهی در مقابل فروشگاه های مواد غذایی صف می بندند. قابل توجه خانم شرمن اینکه مثل محتوای همین عکس؛ در تهران هم رستوران ها و کافی شاپ های زیادی وجود دارد که هرگاه قصد کنید وارد آنها بشوید؛ اول باید چند ساعتی را در صف بایستید تا نوبت شما برسد.

آنها جای خالی ندارند.

***

فکر می کنم بهتر است خانم شرمن به جای تحلیل غلط وضعیت اقتصادی ایران و مردم ایران؛ فکری به حال اوضاع رو به سقوط کشور خودش بکند.

این تصویر که سایت انگلیسی دیلی میل آنرا منتشر کرده است؛ یکی از 49 میلیون مادر تنها و بی خانمان آمریکایی را نشان می دهد که در کنار یکی از پیاده روهای خیابان های آمریکا نشسته و بر روی تابلوی خود نوشته است: "فقط یک شغل. من یک مادر تنها هستم. لطفاً کمک کنید. متشکرم. خدا به شما خیر بدهد."

و البته امیدوارم خانم شرمن بعد از آنکه فکری به حال پدیده مادران تنهای بی خانمان در آمریکا کردند؛ سپس فکری هم به حال 47 میلیون آمریکایی استفاده کننده از کوپن غذا بکنند و بعد هم فکری به حال بیکارهایی که هم اکنون در کانالهای فاضلاب آمریکا زندگی می کنند و بعد هم فکری به حال تحلیلهای غلط خودشان و سایر مقامات آمریکایی از وضعیت جمهوری اسلامی ایران در ابعاد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی که ممکن است تبعات جبران ناپذیری را برای دولت آمریکا به همراه داشته باشد...

خانم شرمن حتماً فراموش نکرده اگر این روزها قیمت سوخت در کشورش افزایش نیافته و یا در راهروی وزارت خارجه آمریکا از سرما خبری نیست؛ فقط و فقط به خاطر این است که تنگه هرمز بعنوان شاهراه 80 درصد انرژی فسیلی جهان، هنوز باز است.

***

Ms. Sherman... your analysis about the situation in Iran and about the economic conditions and the impact of sanctions, is not correct.


I think that if you see these images and the translation! of their related texts can help you find the correct analysis about Iran and its people.

Sanctions have low effect on Iran's economy Ms. Sherman! and of course you are aware of it,
I just want to tell you and your partners that we and our people have found out your programs and do not let them succeed... programs that you and your colleagues have planned them in White House.

you are not able to think properly because of your DNA
Ms. Sherman...

Respect

Masoud yarazavi

+ نوشته شده در  چهارشنبه شانزدهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 19:23  توسط مسعود يارضوي  | 

آقای روحانی و ما کم سوادها

به نام حضرت دوست و با سلام و صلوات بر محمد و اهلبیت طاهرینش

 

آقای روحانی چقدر بد دارد بازی می کند...

بالاخره هم سیاست راه و رسمی دارد، هم لباس روحانیت اقتضائاتی و هم رئیس جمهور بودن مشی و مرامی.

این چه معنایی دارد که رئیس جمهور یک کشور بزرگ و با افتخار؛ در سخنان اخیرش؛ گذاشته و برنداشته به منتقدان یک توافق خارجی بگوید: "کم سواد"؟!

آنهم رئیس جمهوری که در کتاب امنیت ملی اش می نویسد: "باید منتقدان را تشویق کرد نه تنبیه؟!"

و یا همینطور یکی از مشاورانش به خود حق بدهد که به لبو فروش ها و راننده تاکسی های زحمتکش (یعنی همین پدرها و مادرهای ما) کنایه بزند که "به شما چه ربطی دارد که انرژی هسته ای چیست و اساساً حق مسلم هست یا نه؟!"

اغلاط این حرفهای ناثواب نیازی به توضیح و توشیح ندارد. فقط اینکه دولتمردان ما باید بدانند این طرز حرف زدن با آنها همان می کند که با سایرین مشابه کرده است.

اما نمی دانم چرا درباره توافق ژنو باید چند تا توضیح را بیان کنم و بیشتر حرف بزنم تا دلم آرام بشود و مردم و مخاطبها هم بیشتر بدانند که داستان دعوای ما "کم سوادها" با "گرین کارتی ها"! چیست؟!

اولاً آقای روحانی عزیز انگاری این اصل ساده اسلامی و شیعی را از یاد برده اند که مهم نیست چه کسی چه حرفی می زند؟! بلکه مهم این است که حرف آن بنده خدای کم سواد، زیاد سواد! کافر، مسلمان و غذای خوب خورده یا نخورده چیست؟!

پس قاعدتاً مهم نیست که ماهایی که منتقد جدی توافق ژنو بودیم و از قبل از وقوع آن، وجب به وجبش را پیش بینی کردیم؛ چه آدمهایی هستیم و چقدر درس خوانده ایم و مثل برخی مشاوران و نزدیکان آقای روحانی، گرین کارت آمریکا را داریم یا نه؟! و ایضاً گاهی کراوات میزنیم یا نه؟!

ثانیاً مگر حرفهای ما پیرامون توافق ناخوب ژنو یا به قول آقای ظریف "بیانیه اقدام مشترک ژنو"! چقدر غامض است که عوام و خواص حرفمان را نفهمند و یا رئیس دولت به خودش اجازه بدهد به ما بچه های اسلام و انقلاب بگوید: "کم سواد"؟! (نمی شود که فقط آقای روحانی و ظریف فرزندان انقلاب باشند و ماها کم سواد و فرومایه و شهروند درجه چند!)

ما می گویم این چه توافقی است که...


برچسب‌ها: تحلیل, سیاست, مذاکرات ژنو
ادامه مطلب
+ نوشته شده در  سه شنبه پانزدهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 15:0  توسط مسعود يارضوي  | 

از فتنه آینده

به نام خدا و با صلوات بر محمد و آل محمد


_ من درباره فتنه آینده از دو سال قبل تاکنون حرفهای مشخصی دارم. + +

فرآیندی اغتشاش گونه با محتوای اقتصادی که عده ای تصمیم دارند تکلیف ناتمام فتنه سال 78 و البته 88 را در آن تمام کنند.

برای تک به تک این کلمه ها دلیل وجود دارد عزیزان من.

چرا فتنه؟ چرا اغتشاش؟ چرا محتوای اقتصادی؟ کدامین عده؟ تکلیف ناتمام چه معنایی دارد؟ تمام شدن تکلیف، فصل الخطاب چیست؟ و ...

چندی قبل هم تحلیل کردم و روی همین وبلاگ نوشتم که نشانه های بروز این "فتنه آینده" خیلی زودتر از آنچه که فکرش را می کردم، دارد بروز می کند.

در میان خواص کشور هم اگرچه عده ای بوی فتنه را استشمام کرده اند اما فقط دو، سه نفر مثل جوادآقای لاریجانی و حاج حیدر مصلحی هستند که به نظر من ماهیت اقتصادی فتنه آینده را دریافته اند و دارند برای عقیم کردن این فتنه شوم احتمالی تلاش می کنند.

(البته برای همین دو، سه نفر هم باید خدا را شکر کرد چون در سال 87! همین تعداد را هم نداشتیم)

این مقدمه تحلیلی لازم به ذکر بود برای اینکه نگرانی ام از بابت یک مسئله مهم، قابل فهم تر باشد.

عزیزان من، باید از بابت خبر دیروز (دوشنبه) رئیس ستاد سوخت پیرامون سناریوی بالا رفتن قیمت بنزین که هم اکنون روی میز دولت است! نگران بود.

خبری که اگرچه در خبرگزاری تسنیم منتشر شد اما قبل از آن یک منبع آگاه، همین خبر را در خبرگزاری فارس هم اعلام کرده بود.

عزیزان من، عموم اغتشاشات اقتصادی به این نحو شکل می گیرند که مشتی مطالبه تلمبار شده عموماً ناحق و غلو شده، فقط به یک بهانه گُر می گیرند و توسط عده ای تبدیل می شوند به حرکتی فتنه بار و براندازانه.

ما حتماً باید با عینک ریزبین تری به حوادث این روزهای کشور اوکراین و شهر کی اِف نگاه کنیم.

و ایضاً و بصورتی ویژه تر درباره حوادث سودان شمالی که عده ای به بهانه گران شدن قیمت سوخت در این کشور، مدتی است که به خیابان ها ریخته اند و مورد حمایت معارضین حکومت عمرالبشیر قرار گرفته اند؛ تحقیق کنیم.

من در اینجا بیش از این نمی توانم کُد بدهم و البته گفتن و نوشتن بیش از این، کار صحیحی هم نیست.

از ته دل هم دعا می کنم که این دودهای سر قله، نشانه فعال شدن یک آتشفشانی فتنه گرانه نباشد.

اما از باب تکلیف عرض می کنم که هرکس در هرکجا که هست باید تکلیف خود را نسبت به احتمال خطرات آینده که امنیت همه ما و البته امنیت و مانایی انقلاب اسلامی و دین ما در گرو آن است انجام بدهد.

باید مردم و هرکس را که می توانیم نسبت به ماهیت مشکلات اقتصادی کنونی و راه های صحیح رفعشان، اهمیت بحث "مقاومت"، چیستی دقیق تحریمها و همچنین دروغ های دشمنان خارجی و ایادی داخلی آنها پیرامون مسائل اقتصادی کشورمان آگاه کنیم و شرط اول قدم آن است که خودمان در باب این مسائل به سلاح دانایی مسلح باشیم و به درک های درست رسیده باشیم.

انتهای پیام/


پ.ن: اگر مایل بودید، برخی حرفهای وبلاگی ام درباره تئاتر تحریم ها، چیستی شان و همچنین ماهیت فتنه آینده را در اینجا نوشته ام...


برچسب‌ها: سیاست, تحلیل
+ نوشته شده در  سه شنبه یکم بهمن ۱۳۹۲ساعت 9:46  توسط مسعود يارضوي  | 

به سوختن ما رضایت می دهی...؟

_ از ته دل امیدوارم آن دوست عزیزی که گفته است: "عده ای نمی خواهند تحریم برداشته شود" اقلّ کم به پامال کردن ماها توسط دوست و دشمن و منزوی شدنمان و این شرایط بدی که در آن قرار داده اند ما را رضایت بدهد و خدای نکرده، دانسته یا نادانسته و خواسته یا ناخواسته، منظورش میل نکند به سمت مرجع ضمیر و "مانع" اصلی!

پاسخ این بنده خدا هم اینست:

حرفتان غلط اندر غلط است و هیچکس در ایران نیست که نخواهد تحریمها برداشته شود.

حرف ما به زعم شما "موانع"! فقط این است که اولاً قاعده بازی حکایت از آن دارد که تحریمها هرگز برداشتنی نیستند و فقط زمین بازی است که برای آنها تغییر می کند (کما اینکه رئیس جمهور روحانی هم اگرچه دیر اما در خوزستان، بالاخره گفتند که ساختمان تحریمها باقی می ماند)

ثانیاً بر اساس اصل ساده و البته عقلایی "الاهم فی المهم"، شما مکلّفید به مسائل مهمتر بپردازید و مسئله مهمتر هم بنا به اسناد و نظرات کارشناسان اقتصادی، سهم 75 درصدی سوء تدبیرها و سوء مدیریت ها در اقتصاد ایران است. (که البته در این بخش به فضل الهی و دعای خیر مردم توفیقاتی داشته اید) تحریمها اگرچه با اثر فقط 25 درصدی خود شیطنت می کنند و حتی اگر یک درصد هم بودند، می بایست برای رفعشان تلاش کرد! اما علی القاعده الآن در مرحله دوم قرار دارند و مسئله مهمتر نگاه به داخل کشور برای حل مشکلات است.

و ثالثاً در امور ظاهر سیاست ورزی، نیت عمد و سهو، اهمیت چندانی در شکل ترسیمی پایان کارها و امورات ندارد.

یعنی اهمیتی ندارد که عمدی این حرف را زده اید یا سهوی و متوجه عواقب این حرف بوده اید یا خیر، اما محتوای حرفتان خبر از آینده خاصی می دهد.

آینده ای که همانطور که از ماه های پیش هم قابل رصد بود قصد دارد از جاده سیاست خارجی به ایستگاه "تحریمها" برسد و به بهانه موانعی که نمی گذارند تحریمها لغو شوند، مسئله "حساس سازی یقه آبی ها" را دنبال کند.

و ضمناً گفتن جمله "یک عده با شرایط عادی کشور در دنیا مخالفند" بیانگر آن است که در آینده نه چندان دور، جمله ای با محتوای "عده ای نگذاشتند توافقات و تعاملات ما با جهان به پیش برود" را خواهیم شنید.

همانطور که درباره جنگ بوسنی و ماجرای میکونوس هم این مضمون را شنیدیم.

 

پی نوشت اول: عده ای بلافاصله پس از بازگشت رئیس جمهور روحانی از نیویورک، بحث "موانع" را که قبل از سفر دولت به آمریکا، آن را هشدار داده بودم، پیش کشیدند.

و حالا همانها هم می گویند عده ای نمی خواهند تحریمها لغو شود و "مانع" شده اند.

قسمتهای دیگر بازی مسخره این چند نفر هم در دید و تیررس من هست و به فضل خدا، یک به یک برای مردم خواهمشان گفت.

 

پی نوشت دوم: بعنوان تتمه کلام این عرض را هم بشنوند که پیر جمارانی ما که صد قافله دل همره اوست، روزگاری دو مسیر را به ما نشان داد.

اول اینکه فرمود: "ما می گوییم تا شرک و کفر هست مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستیم... ما تصمیم داریم پرچم لااله الاالله را بر قلل رفیع کرامت و بزرگواری به اهتزاز درآوریم"

و دوم اینکه فرمود: "پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد"

ما هم از شما چه پنهان، سفارش به این دو مسیر را گذاشته ایم روی چشم و برای پیشبردشان قصد داریم به حضرت عباس(ع) اقتدا کنیم.

باشد که داشته باشند...


برچسب‌ها: سیاست, تحلیل
+ نوشته شده در  جمعه بیست و هفتم دی ۱۳۹۲ساعت 22:55  توسط مسعود يارضوي  | 

تحریمهای جدید، پاسخ به شبهه علی مطهری و چند گفتار دیگر

به نام خدا و با صلوات بر محمد و آل محمد

_ به تازگی از آقای امیرعبداللهیان، مدیر عربی و آفریقای وزارت خارجه سوال پرسیده اند که ما شنیده ایم آمریکا گفته است در صورت ادامه حمایت جمهوری اسلامی ایران از مردم سوریه، تحریم های جدیدی علیه ایران وضع می شود. +

آقای امیرعبداللهیان هم در مضمون اینطور پاسخ داده اند که "خیر. چنین چیزی به ما اعلام نشده است"!البته در جای دیگری و در مصاحبه با راشاتودی موضع خود را اینطور بیان کردند که با وجود تحریم ها هم از سوریه حمایت می کنیم.

این گفته ها با توجه به تحلیلی که پیرامون آینده دارم و معتقدم بالاخره این بحث در خواهد گرفت که آمریکا و اروپا به واسطه حصر موسوی و یا حمایت ما از حزب الله و سوریه و غیره قصد دارند تحریمهای جدیدتری را علیه ما اعمال کنند؛ نیاز به توضیحات بیشتری دارد.

به نظر من در مرتبه نخست مورد اشاره، خیلی پاسخ ناخوبی را بیان کرده اند.

پاسخ درست این بود که "حمایت از مردم و نظام سوریه در چارچوب منافع جمهوری اسلامی ایران است و وضع تحریم های جدید یا هر تهدید دیگری علیه ایران بواسطه حمایت از سوریه، نه تنها تغییری در سیاست های جمهوری اسلامی ایران بوجود نخواهد آورد بلکه سبب چالش های بیشتری برای تحریم و تهدیدکنندگان خواهد شد."

و در بار دوم مورد اشاره هم موضع آقای امیرعبداللهیان اگرچه خوب ولی کم قوت است.

پ.ن: این نکته هم گفتنی است که حمایت از سوریه، تضمین کننده دائمی منافع ما نیز هست. نکته ای که در قبال تهدیدهای جدیدی مثل تحریم که به منافع مقطعی توجه دارند؛ باید به آن توجه داشت.

(این نحوه پاسخ های اصولی به مسئله تحریم های جدید را باید ترویج کرد. نگرانم از روزی که مسائل جدیدی مثل حمایت ایران از حزب الله یا آزادی بدون توبه سران فتنه از حصر هم بهانه تحریمها شود و کار کمی مشکل پیدا کند)

 

_ گاهی وقت ها بعضی شبهات خیلی پیش پا افتاده تا آن اندازه در جامعه نضج می گیرد و پاسخ داده نمی شود که به یکباره صدایش از هر روزنه و منفذی شنیده می شود.

اینکه آقای مطهری می گوید احمدی نژاد در مناظره سال 88 با موسوی توهین هایی را به آقای هاشمی ابراز کرده و این مسئله در کنار فتنه گری های موسوی و کروبی سبب ایجاد آتش فتنه شده است حرف درستی نیست به نظر من.

البته آقای مطهری اذعان کرده است که خطای این سه نفر در یک سطح نیست ولی این را هم باید گفت که حرف ایشان معنای خاصی را به اذهان متبادر می کند که معنایی خطرناک و شبهه ای است که مسیر تفکر را از راه حقیقت باز می دارد.

درباره این حرف آقای مطهری عزیز باید به این چند حقیقت واضح اشاره کرد:

 

اول: چند باری که احمدی نژاد در مناظره با موسوی از آقای هاشمی نام می برد در واقع اشاره به سه موضوع کلی دارد. مواضع سیاسی آقای هاشمی. دولت آقای هاشمی و فرزندان آقای هاشمی.

از باب ماجراهای دولت آقای هاشمی و دو فرزند خاصّشان یعنی بانو فائزه و آقای مهدی؛ فکر نمی کنم نیاز به توضیحی باشد. به هر حال دولت ایشان مثل هر دولت دیگری با انتقاداتی مواجه است و این دو فرزندشان هم که در برخی زمینه های خاص معرف حضور همه هستند.

لذاست که این منطقی نیست که کسی مدعی باشد بخاطر برداشتهای خاص و غلط و درست احمدی نژاد از این دو مقوله، پس علی القاعده او در فتنه سهم داشته!

و اما از باب مواضع سیاسی آقای هاشمی.

احمدی نژاد در مناظره اش فقط سه یا چهار بار اشاره می کند که آقای هاشمی به روش هایی مخالفت خود را با دولت او ابراز کرده است و یا در جبهه موسوی و خاتمی قرار دارد.

اولاً که کجای این حرف غلط است؟! در واقع نباید این حرف ناصحیح را بسط داد که اگر واقعیت ها به مردم گفته شود آنها می شورند و به خیابان می آیند و غیره!

ثانیاً آیا واقعاً هیچ عقل سلیمی می پذیرد که اگر در یک مناظره و به تعداد انگشتان یک دست یا کمتر! به دیدگاه های هر رجل سیاسی در ایران انتقاداتی وارد شود؛ آن انتقادات سبب ساز بروز فتنه، دمنده بر آن و یا از عوامل مقوّم آن است؟!

مگر از تریبون مجلس و در همین کشور به دیدگاه های مقام معظم رهبری انتقاد نکردند؟!

مگر شخص آقای مطهری... (ادامه مطلب)

_این مطلب در مشرق

_این مطلب در یالثارات


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  دوشنبه نهم دی ۱۳۹۲ساعت 9:17  توسط مسعود يارضوي  | 

تباهی درد

به نام خدای بلندمرتبه و با سلام و صلوات بر حضرت رسول و اهلبیت مکرّمش

درگاه: می گویند حضرت ابراهیم(ع) را که در منجنیق قرار دادند تا روانه سمت آتش کنند؛ حضرتش، زنبوری را دید که اندکی آب را در دهان گرفته و می برد تا بر روی آتش بریزد.

خلیل ا... به زنبور فرمود: این اندازه آب، چه سود که توانی باشدش تا این آتش گران را خاموش سازد؟!

و زنبور خطاب به حضرتش گفت: می دانم که خاموش نمی شود اما تکلیف من این است که برای دور کردن خطر از شما که ولی خدا هستید، هر کار که می توانم، بکنم و این ذره آب قلیل نیز همان تکلیف من است...

 

1: با تحلیل من، آمریکایی ها و اروپایی ها چند وقت دیگر بعید نیست که تحریم هایی را برای ایران تدارک ببینند و عدم اعمال آنها را نیز منوط به آزادی سران فتنه از حصر خانگی خواهند کرد. (باشد که آنها که باید، از هم اکنون به تکلیفشان در این زمینه عمل کنند)

 

2: جنبش دانشجویی باید و باید بازوی نظام اسلامی و حکومت جمهوری اسلامی ایران باشد.

دانشجویی که بازوی نظام و حکومت اسلامی اَش نباشد؛ پس چه باشد؟! می شود عمله سیا و اِم.آی.سیکس و موساد و بنیاد سوروس و غیره.

یا در مرحله ای نازل تر می شود بازوی اصلاحات و پایداران و غیره.

این توضیح را برای این لازم دانستم که یکی از خبرگزاری ها در خبری که از روی لطف اما بی دقت و نصفه و نیمه از مناظره اخیرم در دانشگاه شهید باهنر منتشر کرد، جمله ای را اشتباه نوشته بود.

 

3: خیلی از ماها به شرایط امروز انتقاد داریم. به هر حال اگرچه آقای روحانی اصلاح طلب نیست اما اینهمه رنجی که به واسطه رابطه محرمیت موقت آقای روحانی با اصلاح طلبان! و نگرش های غلط برخی اطرافیان ایشان در باب سیاست خارجی مشاهده می کنیم قابل کتمان نیستند.

با این حال ولی احساس کردم این نکته قابل ذکر است که تمام این شرایط بد سیاسی هم دلیل نمی شود عده ای دل به کسی یا جریانی ببندند که روزگاری در فرایند غلط خود؛ احمدی نژاد را تولید کرد!

دقت کنید که مرگ بر آمریکا گفتن و انقلابی گری وقتی خوب است که همه جای کار آدم درست باشد وگرنه بنی صدر و مشایی و منتظری از خیلی از همین آقایان، متدین تر و انقلابی تر بودند و هستند.

خواستم بگویم مشکل عقلایی ما با اسم احمدی نژاد نبود. با جریان غلطی بود که فقط در یکی از شاهکارهایش؛ کابینه او را به مغیّبات وصل کرد و تا آخر هم توجیه گر او و اعمالش باقی ماند.

دوباره لطفا دقت کنید که اینکه این جریان می گفت و می گوید که مشایی عامل کج روی احمدی نژاد بود؛ حرفی با ابتناء غلط است اگرچه در شاخه های غیر مهمی درست می نماید.

چه اینکه با این گفتمان لابد عامل جنایت های عمر سعد هم شمر بن ذی الجوشن بود و عامل شقی شدن ابن ملجم؛ قطام و قص علی هذا...

مشکل ما با اختراعات شخصی احمدی نژاد بود که همین آدم ها عاملش بودند و نطفه اش را ریختند. و گرنه مشایی مثل آفتی می ماند که تا زمینه مساعد نمی یافت، امکانی برای بروز نداشت.

اینها که می گویم پراکنده گویی نیست عزیزان من...

عرضم این است که نکند در انتخاباتهای آتی و مقاطع کنونی و بعدی، از زور نخواستن بدیها، به بدترها پناه ببریم و بشود همان که در هشت سال قبل شد!

دقت کنید که جریانی به نام پایداران و احمدی نژاد، نسخه های بدیل دیگری را هم در چنته دارد که آنها را رو خواهد کرد.

نسخه هایی مثل همان ها که به امیرالمومنین و حضرت عباس(ع) تشبیه شدند و در مقابل نامه هایی که با امضای 313 نفر!!! به آنها نوشته شده بود (نه یکبار که چندبار!)؛ لام تا کام حرف نمی زدند و مدعای ولایت و دین مداری شان هم گوش فلک را کر می کرد. و صد البته این سیگنال هم از رفتار آنها قابل خوانش بود که با فرایند احمدی نژادیزه شدن امور مشکلی ندارند و این بی مشکلی از سایر خطرات دیگر، بزرگتر بود و هست.

امیدوارم از این گردنه هم سالم عبور کنیم و دیگر به بیماری "انحراف" که از فتنه هم خطرناک تر است مبتلا نشویم.

 

پانویس 1:

ببخشید... مگر قرار است آدم همیشه حوصله داشته باشد برای خوب نوشتن و هر دو روز یکبار وبلاگنویسی و غیره؟!

برای همین می گویم، "ببخشید" که گاهی کلاژ مانند و کمی تند می نویسم و اهتمامی نمی کنم برای پیرایش کردن نوشته هایم.

گاهی وقت های همیشه، مهمترین چیز برایم این است که جان کلام حرفهایم را متوجه بشوید. و از بابت زشتی و زیبایی متن هم می دانم که می بخشید!

 

پانویس 2(گزارش) : یک گزارش هم درباره شرایط سیاسی این روزها نوشته ام که چون طولانی بود گذاشته اَمَش در ادامه مطلب.

وقت کردید اگر، بخوانیدش.

با احترام



برچسب‌ها: تحلیل, سیاست
ادامه مطلب
+ نوشته شده در  شنبه هفتم دی ۱۳۹۲ساعت 10:24  توسط مسعود يارضوي  | 

تحریمهای پس از توافق ژنو و پاسخ به دو سوال مهم

_ فکر می کنم پس از توافق ژنو این سومین باری باشد که آمریکا دارد تحریم های جدیدی را علیه ما اعمال می کند. (دوبار را که مطمئنم اما از بابت سه بار نه!)

و می دانم که الآن دو دسته هستند که بصورتی فراگیر دو سوال را مطرح می کنند:

1_ چرا با وجود توافق ژنو، آمریکا باز هم در حال تحریم ماست؟

2_ حالا که چند شرکت ما را تحریم کرده، تکلیف توافق ژنو چه می شود؟!

احساس می کنم پیرامون این قضیه و ظرف چند روز آینده، مطالب زیادی را بشنوید و بخوانید و برای همین توضیحاتی را برای شناخت بهتر واقعیت امر در اینجا می نویسم. (باشد که قبول درگاه حضرت حق باشد)

در باب سوال اول

ببینید عزیزان من، آمریکا در توافق ژنو و بر خلاف آنچه که خیلی ها به عنوان نظر خودشان گفتند، فقط و فقط قول داد تحریم های نفتی و هسته ای را افزایش ندهد.

این قاعده دو معنا دارد. اول اینکه قوانین سابق تحریمی در تمام حوزه ها(که گاهی شامل تحریم متخلفین می شوند) ادامه می یابند و ثانیاً افزایش تحریم در سایر مقولات محتمل است.

برای مثال، کنگره آمریکا حوالی توافق ژنو طرحی را بر روی میز گذاشت که هدف آن کاهش صادرات نفت ایران به 500 هزار بشکه در روز بود (غلط می کردن!) اما به دلیل توافق ژنو، طرح مذکور از دستور کار خارج شد.

همچنین است که آمریکا به خود حق می دهد مثلاً اگر شرکتی را متهم به دور زدن تحریم ها کند و یا شخصی از نظر کاخ سفید بر خلاف رویه های سابق تحریمی عمل کند؛ با وجود توافق ژنو آن را در لیست تحریم های جدید قرار دهد.

این توضیح موید این است که اقدامهای اخیر آمریکا در تحریم چند شرکت و شخصیت ایرانی به هیچ وجه بر خلاف توافقی که آقای ظریف در ژنو به آن رسید، نیست و فقط و فقط همانطور که آقای عراقچی هم اشاره کرد با "روح"! توافق ژنو سازگاری ندارد. (نه با خود آن!)

که البته مستحضر هستید روح هم به درد کسی نمی خورد و از نظر آمریکایی ها چیزی مهم است که روی کاغذ ژنو آورده شده باشد.

البته خانم شرمن (لعنه!) هم تصریح کرده است که اگر تحریم های جدید قید هسته ای نداشته باشند شامل توافق ژنو نمی شوند! (و منظورشان هم از قید هسته ای کلمه است نه روح!)

و در باب سوال دوم

فکر می کنم با توضیحاتی که برای پاسخ به سوال اول نوشتم تقریباً متوجه شده باشید که با اقدام اخیر آمریکا هیچ اتفاق خاصی غیر از چند روزی سر و صدا و کری خوانی های رایج سیاسی و برخی اقدامات رنگ و لعاب دار اما بی فایده دولتی رخ نمی دهد.

چه اینکه باز هم مستحضر هستید در دولت، سایه کسانی بر بالای سرمان "نیست" که منتظر یک بهانه کوچک برای لغو توافق ژنو باشند یا مثلاً تمایلی داشته باشند که یک مرگ بر آمریکای جانانه بگویند!

و ایضاً از خصوصیات افراد اشاره شده این است که به قدری از آمریکا می ترسند که فکر می کنند فقط یک بمب آمریکایی هم می تواند همه ما را کان لم یکن کند!

لذا معتقدم اگر زمین بازی تغییر نکند و مقام معظم رهبری هم به قصه ورودی نداشته باشند؛ آقایان دولت همانطور که رفقایشان به اولین تحریم بعد از توافق ژنو گفتند: "بداخلاقی"! این یک، دو مورد اخیر و حتی بیش از این را هم زیر سبیلی رد خواهند داد.

اقدامات احتمالی وزارت خارجه در این رابطه هم از نظر من چیز ترساننده ای برای آمریکا نخواهد بود و علی الرویه، توافق نیم بند ژنو فعلاً برجا خواهد بود و دولتی ها حتماً طعم خوش 10،20 میلیارد دلار پول خودمان که آمریکا می خواهد به خودمان پس بدهد را خواهند چشید.

و نکته اینجاست که هنوز هم کسی درباره وقایع پس از شش ماه آینده و موسم دعوای لغو تمام تحریم ها! به قدر کافی حساس نشده است...

والسلام

 

پ.ن: یک نکته را هم باید درباره توافق ژنو گفت و آن اینکه توافق ژنو (در روح و جسم!) سایه هژمونیک آمریکا را پذیرفته است. برای بیشتر نوشتن خسته ام فقط اینکه متأسفانه در توافق نیم بند ژنو، مهم، تفسیری است که آمریکا بر روی قرارداد می گذارد نه تفسیری که ظریف و عراقچی و تخت روانچی و آقای روحانی و سایر امضاکنندگان توافق به آن معتقدند.

و لذا اگر آمریکا بگوید فلان تحریم جدید در حیطه توافق ژنو نیست، آقایان هم باید بگویند: نیست! (مگر اینکه زمین بازی عوض شود!)

(کاش یک پدرآمرزیده تریبون داری بیاید با صدای رسا به مردم بگوید و بگوید و بگوید که اثر این تحریمها بخدا قسم بیش از 20، 30 درصد نیست.)


برچسب‌ها: مذاکرات ژنو
+ نوشته شده در  جمعه بیست و دوم آذر ۱۳۹۲ساعت 22:15  توسط مسعود يارضوي  | 

وعده ناممکن لغو تمام تحریمها و توطئه های شوم

به نام حضرت دوست و با سلام و صلوات بر محمد و اهلبیت طاهرینش.

حوالی سه ماه قبل در تحلیلی عرض کردم که آمریکا مقداری از تحریمهای غیر تأثیرگذار پیرامون ما را در فرایندهایی لغو می کند و رفع الباقی تحریم ها را نیز منوط به رفع "موانع"! می کند.

قسمت اول تحلیلم محقق شد و همانطور که بعدتر و قبل از مذاکره ژنو 3 هم عرض کردم، واضح بود که آقایان روحانی و ظریف با 1+5 به تفاهم می رسند و تحریم هایی در قالب این تفاهم نیم بند لغو می شوند.

بحث موانع نیز این روزها از جانب داخلی ها و خارجی ها شنیده می شود و اگر مخاطبی هنوز صدای آنرا نشنیده، می تواند به نوشته های قبلی وبلاگ عبور مراجعه کند.

و اما تحلیلی که از بابت روزهای آینده و بحث "لغو تمام تحریم ها" باید از سر تکلیف آنرا دوباره بیان کرد و بیشتر بسط داد.

قبل از حرف اصلی که می خواهم بیانش کنم، اشاره به این نکته ضروریست که همه اینهایی که می گویند با توافقنامه ژنو، سطح معیشت مردم افزایش می یابد یا معاند هستند و یا تحلیل غلطی از ماجرا دارند.

متأسفانه عده زیادی از تأکید کنندگان بر افزایش سطح معیشت مردم با توافق ژنو نیز در میان اردوگاه اصلاح طلبان حضور دارند که این مسئله به نظر من تا همیشه و همانند پرونده اصلاح طلبان در ماجرای مداهنه با انحراف و همچنین بلوای سال 88 بر تارک آنها حک خواهد شد.

طرفه آنکه کسی که از قرارداد ژنو که ارزش دلاری آن، بیش و کم 20 میلیارد دلار است و هیچ تحریم تأثیرگذاری هم در آن لغو نشده؛ انتظار افزایش سطح معیشت مردم را دارد، تقریباً به هیچ سانتیمتری از مسئله اشرافیت لازم را ندارد.

در باب این مسئله که چرا توافقنامه ژنو در حدّ اقل مطلوبیت هم نبود و اینکه چرا مفادّش دردی از ما را به صورت کارا چاره نمی کند، قبلاً و در وبلاگ عبور و جاهای دیگر توضیحات موسّعی را منتشر کرده ام.

اما از نقشه شوم "پروپاگاندای افزایش سطح معیشت با قرارداد ژنو 3" که بگذریم، یک دام خیلی خطرناکتر هم وجود دارد که درباره آن اگرچه قبلاً حرفهایی بیان کرده ام، اما ارائه تحلیلهای بیشتر ضروری می نماید.


برچسب‌ها: تحلیل, سیاست
ادامه مطلب
+ نوشته شده در  یکشنبه دهم آذر ۱۳۹۲ساعت 9:1  توسط مسعود يارضوي  | 

ما، ایرلند و پنج نکته درباره تحریمها

به نام خداوند متعال و با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد


یکم_ جواهر لعل نهرو در اوت 1933 در نامه ای به دخترش پیرامون اوضاع جهان در هنگامه بحران اقتصادی آن سالها می نویسد:

(در این اوضاع) ایرلند روی پای خود ایستاده است. جنگ بازرگانی ایرلند و بریتانیا هنوز ادامه دارد. وضع عوارض سنگین از طرف بریتانیا بر کالاها و محصولات ایرلندی که هدفش فشارآوردن بر ایرلند و وادار ساختن او به تسلیم بود، نتایج معکوسی به بار آورد.

زیرا موجب گشت که صنایع و کشاورزی ایرلند به سرعت توسعه پذیرد و ایرلند توانست تقریباً ملتی بی نیاز از خارج و متکی به خودش باشد.

در ایرلند کارخانه های تازه در همه جا ساخته شده است و اراضی چمن زار و مراتع سابق، از نو به صورت مزارع غلات و غیره درمی آید.

خواروباری که به انگلستان صادر می شد اکنون در خود کشور مصرف می شود و سطح زندگی مردم بالا می آید.

بدین قرار "دووالرا" رهبر ایرلند در اجرای سیاست ملی خود پیروز شد و ایرلند، امروز همچون خاری در چشم سیاست امپراطوری بریتانیاست.

ایرلند سیاستی جسورانه دارد...

منبع: نگاهی به تاریخ جهان _نوشته جواهر لعل نهرو

 

دوم_ آنچه در ژنو 3 دارد می گذرد و آقای ظریف از آن به عنوان "روند رسیدن توافق" یاد می کند بالاخره رخ می دهد.

یعنی بر اساس تحلیلهایی که قبل از این هم می شد به آنها رسید، در جلساتی که همین روزها در حال برگزاری است یا در مقاطع بعدی، آمریکا نهایتاً حاضر خواهد شد در مقابل برخی اقدامات تیم مذاکره کننده هسته ای ایران (مثل کاهش سطح غنی سازی از 20 درصد به پایینتر) جزئیاتی از برخی تحریم ها و یا برخی تحریم های از نظر خودش کم تأثیر را به صورت موقتی لغو کند و در قالب "خروس قندی" آنها را به ظریف بدهد.

و همانطور که قبلاً هم عرض کرده ام، بازی از اینجا وارد مقاطع جدیدتری خواهد شد.

امیدوارم در آن مقاطع جدیدتر همگی به وظیفه خودمان در قبال نظام اسلامی، امنیتمان و تاریخ عمل کنیم.

 

سوم_ فکر می کنم تا همینجا هم ناصحیح بودن تحلیل آقای زاکانی و احمدآقای توکلی مبنی بر اینکه چند ماه قبل می گفتند آمریکا یا تحریم هایش را لغو نمی کند و مردم ایران می فهمند دروغگوست و یا تحریم هایش را برمی دارد که نتیجه نرمش قهرمانه! است؛ مشخص شده باشد.

آقایان می بایست به حالت سومی هم می اندیشدند که طی آن آمریکا فقط بخشی از تحریم هایش را لغو کند!

 

چهارم_ به نظر من در موقعیت کنونی، بدترین گناه آن است که آنهایی که می توانند تحلیل درستی از بحث تئاتر تحریم ها، رفتار دولت و توطئه آمریکا داشته باشند؛ یا تعمداً به بیان تحلیلهای غلط بپردازند یا شروع کنند به انتشار تحلیلهای بی خاصیتی که عموماً بعد از حادثه منتشر می شوند و غیر از ترسیم مختصات صحنه هایی که خود مردم هم دارند، می بینند فائده دیگری ندارند و یا الک هایشان را بیاویزند و کاری به خیر و شر اتفاقات نداشته باشند.

عددی از اصلاح طلبان در دسته اول، برخی از تحلیلگران کنونی در دسته دوم و عددی از آقایان اصولگرا شامل سه دسته ای که گفتم، هستند.

این رسانه هایی هم که غیر از "ظریف آمد"، "ظریف رفت"! هیچ مطلب دیگری ندارند که به خورد افکار عمومی بدهند، به نظر من هم در روز جزا و هم در این دنیا مکافات عمل خود را خواهند داد.

 

و پنجم_ ببینید عزیزان من، ما برای غنی سازی 20 درصد شهید دادیم. اصلاً شاید برای برخی کارهایمان به بیشترش هم نیاز داشته باشیم.

اینکه آقای ظریف تلویحاً می گوید با کاهش این سطح از غنی سازی مشکلی نداریم و برخی دانشجوها هم بیانیه می دهند که هر سطحی از غنی سازی که مورد نیاز کشور باشد غیر قابل معامله است و منظورشان هم ظاهراً اینست که حالا از 20 درصد هم آمدید پایینتر طوری نیست؛ فاجعه است به نظر من.

چون اولاً سطح دسترسی ما به فناوری های مختلف به خودمان ربط دارد نه به آمریکا.

ثانیاً بپذیریم که این عدول کردن از سطح غنی سازی، همان عدول کردن از خود غنی سازی بود که 10 سال قبل به لطف تیم مذاکره کننده هسته ای وقت به آن مفتخر شدیم. (و البته بعدها با درایت رهبر انقلاب جبران شد)

ثالثاً این کار اشتباهی است که تیم مذاکره کننده هسته ای ما، همواره خواسته های آمریکا (مثل کاهش و تعلیق غنی سازی و یا پذیرش پروتکل الحاقی) را در دستور کار بررسی دارد. این ما باید باشیم که خواسته هایمان و راهکارهایمان را ارائه می کنیم و طرف مقابل هم اگر عزمی برای ادامه مذاکرات دارد باید آنها را بررسی کند.

آمریکا مثلاً نخواهد مذاکره کند، چه غلطی می خواهد بکند؟!

کسی اگر بگوید تحریم ها را افزایش می دهد، کلاً نتیجه می گیرم که اصلاً شناختی از دشمنی و آمریکا و تحریم ها ندارد و قائل به این است که آمریکا گاهی به ایران تخفیف!!! هم می داده است.

کسی هم که بگوید حمله نظامی می کند، پاسخ ساده اش این است که آمریکا عدد این حرفها نیست وگرنه تا حالا حتماً حمله کرده بود.

و در حالت سوم هم اگر خوش انصافی پیدا بشود و بگوید باید کاری کرد تا آمریکا همه تحریم هاش را بردارد، پاسخش می دهم که اولاً آمریکا هیچوقت تحریمهایش را برنمی دارد مگر اینکه جمهوری اسلامی دیگر جمهوری اسلامی نباشد و در ثانی مگر این تحریمها تمام 35 سال گذشته وجود نداشتند که حالا همگی و حتی آنهایی که قانون داماتو در زمان آنها تصویب شد، یکهو یاد تحریم ها افتاده اند؟!

و حرف آخر هم اینکه مگر ما از ایرلندی که 700 سال مقابل انگلستان جنگید و دست آخر هم جلوی محاصره اقتصادی دشمنانش ایستاد و پیروز شد، کمتریم؟!

 

پانویس:

1_ نمی فهمم چرا تیم مذاکره کننده ایرانی از بحث وضع مقررات آمد و شد در تنگه هرمز بعنوان ابزار دیپلماسی استفاده نمی کند؟!

آها. ببخشید. یادم نبود آقای روحانی به بازی برد _ برد! می اندیشد.

2_ یکوقت اگر تیم ایرانی برای کاهش سطح 20 درصد به توافق رسید، نگویند و نگویید با هماهنگی رهبری نظام بوده. سال 82 که غنی سازی را تعلیق کردیم هم می گفتند با هماهنگی رهبری بوده و ضمنن اینکه رهبری در سطح فهم همه ما تصمیم میگیرند نه در سطحی که تنها باشند.

توضیحاتم را اینجا بخوانید.

3_ این یادداشت تحلیلی را هم که در روزهای ژنو یک نوشتم، اگر وقت داشتید، بخوانید.


برچسب‌ها: مذاکرات ژنو, تحلیل, سیاست
+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و نهم آبان ۱۳۹۲ساعت 7:51  توسط مسعود يارضوي  | 

نمایش غم انگیز تحریم ها و نماهایی از آینده

به نام خدای رحمان و با صلوات بر محمد و آل محمد

_ تا ما هستیم، تا انقلابی گری هست و تا ولایت فقیه هست، تحریم ها هستند اما...

اما صداها و اشاره های چندی نضج گرفته اخیری که درباره تحریم ها و از جانب عده ای داخلی و خارجی دیده و شنیده ایم، خبر از آینده ای می دهد که زوایای آنرا از هم اکنون می توان دید و نسبت به آنها هشدار داد.

...آمریکا در قبال ایران نرمش ها و رامشگری هایی به انواع مختلف به خرج خواهد داد. تا آن اندازه که برخی تحریم های اسم و رسم دار! علیه ما در ظاهر لغو می شوند و اتفاق های دیگری ظاهراً به نفع ما و با بازیگری آمریکا رخ خواهد داد.

در این روند، اما تحریم های بزرگ و جدی بر جای خواهند بود تا اینکه صداهایی از داخل بلند می شوند که علت اصلی مشکلات باقیمانده، حل نشده و یا لاینحل دولت یازدهم را وجود همین تحریم های بزرگ خواهند خواند.

و پژواک این صدا هر روز و هر روز توسط اصلاح طلبان و عده ای دیگر که وقوف کاملی به اوضاع ندارند و یا دچار بدفهمی و دیرفهمی هستند بیشتر خواهد شد.

دولت و نظریات شاذش در حوزه های بین المللی و برخی حوزه های داخلی مورد توجه... (ادامه مطلب)


_ اين مطلب در يالثارت

_ اين مطلب در نداي انقلاب



ادامه مطلب
+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و پنجم شهریور ۱۳۹۲ساعت 20:17  توسط مسعود يارضوي  | 

ما تحریم نیستیم/برای بسته شدن آب، از علی(ع) انتقاد کنیم یا با معاویه گفتگو؟!

طی دو سال گذشته این عبارت را زیاد شنیده ایم: "افزایش تحریم ها"!

عبارتی که با واکاوی نشانه های نرم آن، به این معانی می رسیم:

"آمریکا قدرت اعمال تحریم های بیشتر را هم علیه جمهوری اسلامی ایران دارد!"، "مدیریت و کنترل تحریم ها به دست آمریکا و 5 قدرت دیگر(چین، روسیه، آلمان، انگلیس و فرانسه) است"، "تحریم ها عامل اصلی مشکلات ما هستند و کلید اصلی حل این مشکلات هم تعامل با دنیاست".

من اما تحلیل دیگری دارم و قصد دارم با ارائه کدها و دلایلی، گزاره ابتدای متن و البته نتایج مترتّب بر آن را طی دو اپیزود رد کنم. (و البته می دانم که اینکار و حتی تیتر مطلبم کمی عجیب می نماید اما امیدوارم تا انتهای متن همراهم باشید.)

اول _ چرا گزاره "افزایش تحریم ها" غلط است؟!

این عبارت غلط است به این دلیل که پذیرندگان آن لاجرم پذیرفته اند که مثلاً آمریکا 5سال، 10 سال و یا 20 سال قبل در حال تخفیف دادن به ما پیرامون تحریم ها بوده و به عبارتی مثلاً آنموقع کمتر با ما دشمن بوده است!

آیا هیچ عقل سلیمی هست که چنین نکته ای را تأیید کند؟!

دقت کنید که در حال اشاره به آمریکایی هستیم که قبل از انقلاب و با استشمام رایحه خیزش مردم شروع به توطئه چینی علیه ما کرد و از بعد از انقلاب تاکنون هم هرکاری که می توانسته علیه ایران و مردم ایران انجام داده است.

از ممنوعیت ورود سیم خاردار گرفته تا تحریم قطعات هواپیماهای مسافربری، حضور مستقیم در جنگ علیه ما، حمله سایبری، تلاش برای براندازی، توهین به مردم ایران، مدیریت واردات مواد مخدر به ایران، کمک رسمی به دشمنان ایران و...

آیا درباره چنین دشمنی و با چنین سوابق غیر قابل انکاری؛ عقلایی است که بپذیریم او در مقطعی یا مقاطعی به ما از سر دلسوزی یا هر چیز دیگری تخفیف داده است؟!

پس می پذیریم که این گزاره غلط است و باید معنای درست تری را به جای آن بکار برد.

در اینجا اما این سوال ممکن است بروز کند که اگر آمریکا به ما تخفیف نداده پس ماجرای تحریم خطرناک و ظاهراً بزرگ عدم خرید نفت از ایران چگونه به یکباره بر روی میز آمریکایی ها قرار گرفته است؟!

آیا آمریکا و همپیمانانش به نفت ما نیازی نداشته اند که از عدم خرید نفت ایران سخن می گویند؟! یا اینکه این فاز جدید را نگه داشته بودند تا روزی علیه ما استفاده کنند؟!

پاسخ این سوال دو بخش دارد!

بخش اول آن است که به گواه تاریخ، آمریکا هرگاه که بر ذخایر کشورهای نفت خیز همپیمانش دسترسی بیشتری داشته و از بابت تأمین انرژی برای خودش و همپیمانانش در خیال راحت بوده است؛ اتفاقاً به موقعیت پاتک علیه "نفت ایران" تغییر وضعیت داده و مقولاتی مثل تحریم نفت ایران و یا "جنگ نفتکش ها" نیز شاهد همین مدعاست.

از یاد نبریم که آمریکا در جنگ نفتکش ها به صورت رسمی و علنی وارد جنگ علیه ایران شد تا به زعم خود نگذارد نفت ایران به اندازه نیاز بودجه ای کشور صادر شود.

پس نکته آنکه در حالتی بعید، حتی اگر آمریکا هم به نفت ایران نیازی نداشته باشد؛ این قاعده حتماً شامل همپیمانانش نبوده و نیست و لذا آمریکا مجبور است فقط در هنگامی که چاه های نفت بیشتری توسط روسای برخی کشورهای خاص! در اختیار همپیمانانش و خودش قرار می گیرد، نسبت به نفت ایران چنگ و دندان نشان بدهد و در مابقی روزها خبری از این حرفها نباید باشد.

و اما در بخش دوم پاسخ می توان این حقیقت را گفت که شاید عده زیادی ندانند که آمریکا در اوایل و اواسط بیداری اسلامی و هنگامه تنش در کشورهایی که متحد نفتی او محسوب می شدند با چه مصیبت عظیمی در عرصه نفت، تأمین انرژی و افزایش قیمت سوخت مواجه شد؟!

جالب است بدانیم که بیداری اسلامی بر اساس گزارش رسانه های ایالات متحده، بلایی را بر سر آمریکا نازل کرد که کاخ سفید مجبور شد برای اولین بار پس از چند ده سال، پلمب چاه های نفتی خود را باز کند و به قول معروف، نفت مورد نیازش را از جیب پرهزینه و البته بی کیفیتش تأمین کند.

آیا کسی هست که مدعی باشد آمریکا قبل یا تا اواسط بیداری اسلامی جرأت حرف زدن از تحریم نفتی ایران را در حدّ گسترده داشته است؟!

سکه اطلاعاتی که در بالا توضیحش رفت اما یک روی دیگر هم دارد. برای مثال، درست است که بحران کشوری مثل لیبی توانست آمریکا را به بحران نفتی بکشاند اما باز هم عده زیادی شاید ندانند که بر اساس گزارش یو.اس.ای.تودی، دولت انتقالی لیبی که با بی توجهی انقلابیون لیبی به مبانی بیداری اسلامی شکل گرفت، پس از تشکیل و در اختیارگیری جایگاه های نفتی لیبی توسط نیروهایش، در حالیکه قذافی هنوز زنده بود و فقط از طرابلس فرار کرده بود؛ با طمطراق و افتخار فراوان از آغاز دوباره و حتی "افزایش" صادرات نفت لیبی به آمریکا سخن گفت.

در واقع، اگر حاضر باشیم عقلایی فکر کنیم، می توان نظیر آنچه بر سر منابع زیرزمینی لیبی آمده است را ایضاً به مصر و یمن و تونس و عراق و ... هم تعمیم داد. (که البته به گواه اسناد، تعمیم درستی هم هست)

این در حالی است که مثلاً حتی با اندکی فراست می توان دریافت که آمریکا و همدستانش که امروز روز بر منابع معدنی افغانستان (بهشت معادن خاورمیانه) و با قراردادهای نگینی که حامد کرزای با آنها منعقد کرده است؛ دست یازیده اند، ای بسا که از صبح فردا زمزمه تحریم مس و فولاد ایران را نیز سر بدهند.

اکنون آیا واضح تر هست که چرا آمریکا مثلاً از تحریم نفتی گسترده ایران حرف می زند و یا چرا ممکن است از فردا به تحریم های جدیدتری نیز اشاره کند؟!

نظیر همین واقعیت ها و پشت پرده های آنها را می توان در مورد سایر موارد تحریمی آمریکا علیه ایران نیز به راحتی یافت و تعمیم داد و با مطالعه دقیق و فهم درست به چیستی و چرایی آنها چی برد.

همچنین با این خبرها و تحلیل ها آیا باز هم باید گفت آمریکا توانسته تحریم ها علیه ایران اسلامی را افزایش بدهد؟! یا اینکه بهتر بگوییم "زمین بازی تحریم ها تغییر کرده است؟!"


دوم _ چرا معانی نرم اشاره شده و مترتّب بر عبارت "افزایش تحریم ها" صحیح نیستند؟!

در ابتدای متن به سه معنای نرم درباره تحریم ها اشاره کردم.

پاسخ دو معنای اول به وضوح در توضیح قبلی وجود دارد و نیازی به صحبت بیشتر نیست. طرفه آنکه آمریکا و 5 کشور دیگر همتایش، در هر لحظه ای و برای انجام هر اقدامی که منجر به ضربه زدن به ایران اسلامی بشود، هرگز درنگ نخواهند کرد. فقط باید ابزار و امکانش را در اختیار داشته باشند.

پس اگر تحریم جدیدی وضع می کنند یعنی ابزار جدیدی یافته اند (بماند که گاهی هم خودمان این ابزار جدید را به سمت آنها هُل می دهیم!!!) و اگر تحریمی را برمی دارند یا کاهش می دهند یعنی آن تحریم اثر احتمالی اش را از دست داده و یا اینکه به خود تحریم کنندگان فشار مضاعف وارد کرده است.

و اما معنای سوم که معتقد است تحریم ها عامل اصلی مشکلات ما هستند و کلید اصلی حل این مشکلات هم تعامل با دنیاست...!

این روزها درباره "تعامل با دنیا" و "کلید" بودن تعامل خارجی برای حل مشکلات داخلی صحبت های فراوانی می شنویم.

اولاً که بر اساس تمام گزارش های رسمی و محرمانه، 70 درصد از مشکلات داخلی کشور بویژه در حوزه اقتصاد حاصل سوء مدیریت است نه تحریم. چه اینکه مگر همین دو سال اخیر فقط با چنین شدت و حدّتی تحریم بوده ایم و همچنین نوسان چند هزار تومانی نرخ دلار در عرض چند هفته، کمیابی گوشت مرغ، عدم پرداخت یارانه تولید از سوی دولت و گرانی قیمت نان چه ربطی می تواند به تحریم ها داشته باشد؟!

ثانیاً کسانی دم از کلید بودن! تعامل با خارج برای رفع مشکلات داخل (ان شاء الله که منظورشان مشکلات اقتصادی است نه سیاسی!) می زنند که هژمونی آمریکا مقهورشان کرده باشد و یا مغلطه نامیمون "افزایش تحریم ها" را با معنای غلطی که در ابتدا فرض آن گفته شد پذیرفته باشند.

نمی دانم واقعاً آیا آنها خواهند پذیرفت که اگر معاویه هم در جنگ صفین چند روزی به شریعه دست می یابد و آب را بر سپاه امیرالمومنین(ع) می بندد؛ راه حل این مشکل نه انتقاد از سیاست های علی(ع) است و نه گفتگو با معاویه.

پس عقلاً یک راه بیشتر نمی ماند و آن، جنگ با معاویه های زمان و تلاش برای برکندن ریشه باطل و ظلم است.

همان که خمینی کبیر(ره) هم بارها و بارها بر آن تأکید می کرد.


بعد نوشت

درباره پیوست های اخبار و اطلاعات مربوط به تحریم ها می شود بسیار بیش از این هم سخن گفت. از شیطنت های اندیشکده کارنگی تا پررنگی وجه اقتصاد و نفت در چرایی تلاش آمریکا برای مصادره بیداری اسلامی.

اما این صحبت ها و نوشتارهای بیشتر، هم از حوصله خوانش بیرون است(چه اینکه مثنوی 70 من کاغذ می طلبد) و هم اینکه کسانی که به یاوه هایی مثل عدم دشمنی آمریکا با ما و یا تخفیفات فائقه حضرات کاخ سفید به ما در گذشته و حال و آینده! معتقد باشند، هیچگاه قانع نخواهند شد. چون فی الواقع نمی توان کسی خودش را به خواب زده، بیدار کرد.


تیتر از متن: احتمالاً حالا متوجه شده اید که وقتی 70 درصد مشکلات اقتصادی موجود ناشی از سوء مدیریت و بد فهمی برخی مسئولان اقتصادی و غیر اقتصادی است و با عقل هم می توان ثابتش کرد؛ پس چرا معتقدم تحریم نیستیم!

وقتی 70 درصدمان را همه با هم رفع کردیم، آنوقت درباره 30 درصد باقیمانده ای که تقصیر تحریم هاست خواهم نوشت و قطعاً تیتر خواهم زد: "ما تحریم هستیم. چرا؟!"

همچنین آنکه به هر حال واقعیت هایی هم در زمینه سختی و تحمل فشار وجود دارد.

به قول حضرت آقا در کجای دنیا گرانی و بیکاری نیست؟!

اما بپذیریم که هر ملتی در تاریخ گذشته و آینده، با افتخارات و مقاومت هایش به نیکی یاد می شود نه با سازش با بیگانه و پذیرش طوق بندگی دشمنانش.


پانویس:

مادرهای شهر من گاهی برای شیربچه هایشان این لالایی کهن را می خوانند:

تا *یشکی دشکی کنیم/ تا نون خشکی کنیم

بهر دشمنامون/ سخن درشتی کنیم

---------

*یشکی دشکی کردن: کنایه از قالی بافتن و از دسترنج خویش زیستن

+ نوشته شده در  چهارشنبه دوم مرداد ۱۳۹۲ساعت 14:33  توسط مسعود يارضوي  |