_ خیلی وقت است
که اگر مخاطب عبور بوده باشید؛ تک جمله "برای رهبر دعا کنید" را اینجا
دیده و خوانده اید.
اخیراً دیدم که آیت الله یزدی نیز به مقوله مظلومیت حضرت آقا
اشاره کرده و با نگرانی، خطر تنهایی ایشان را هشدار داده اند. و درست هم
فرموده اند. اینجا
باز هم می گویم... شما را به هر دینی که مسلمانید؛ برای رهبر دعا کنید.
آی جماعت... مرد اگر هستید و حرمت نان و نمک می شناسید؛
این امنیت و اسلام و استقلال بی خدشه ای که دارید، مرهون جوانمردی های غریب
حسینیه امام خمینی(ره) است که الآن وقت دعا کردن برای اوست.
_ حسین آقای شریعتمداری در تحلیل اخیرشان پیرامون آمدن آقای
هاشمی، از خطر بروز فتنه گفته اند و به آرزومندان اغتشاشات سال 88 هشدار داده اند.
از تحلیل برادر شریعتمداری اینطور مستفاد می شود که خطر
تکرار حوادث سال 88 در انتخابات اخیر وجود دارد.
این یک تحلیل خوب است. اما من همانطور که از قبل هم گفته ام
و تحلیل هایم را در این زمینه خوانده اید معتقد به بروز این رخداد آنهم در قد و
قامت سال 88 نیستم.
فتنه گران اگر بلاهت محض نداشته نباشند (که ندارند)
انتخابات آتی را به تلاش برای بر تخت نشاندن آقای هاشمی خواهند گذراند.
در مقابل، این حلقه انحراف است که رویای اغتشاشات خیابانی
را از دو سال قبل در سر دارد و البته در اواسط مهرماه 91 و در ماجرای بازار ارز
نیز تلاشی ناکام را در این رابطه انجام داد.
البته با تحلیل من، آنها اگرچه موفق به شکل دادن تجمعات
کوچکی خواهند شد (که در هیچ کجای دنیا هم قابل جلوگیری نیست) و تاکنون نیز همین
تحلیل محقق شده است؛ اما اساساً موفق نخواهند شد کاری را از پیش ببرند.
پ.ن: همچنین با لوث کردن واژه فتنه و اتلاق آن به هر رخداد
ریز و درشتی مخالفم شدید.
_ بیانیه اخیر جبهه پایداری در حمایت از دکتر لنکرانی در
مقابل جلیلی را خوانده اید؟! +
و دقت کرده اید که اگر پایداران حرف های چند ماه قبل وبلاگ
عبور را خوانده بودند و بعد از آنکه دکتر جلیلی بهشان گفت: نمی آید! بصورت گفتمانی در
انتخابات شرکت کرده بودند؛ حالا دیگر با مشکل اصلح بازی مواجه نمی شدند؟!
پ.ن: دکتر لنکرانی هم کوتاه قدتر از آنست که پایداران
حرفهایش را در زمینه ائتلاف با جلیلی جدی بگیرند.
(البته پایداران بر خلاف ظاهرشان به شدت مشتهی اند تا هرطور
شده در انتخابات رأی بیاورند و لذا بعید نیست که با لطایف الحیلی به سبد آرای دکتر جلیلی طمع کنند و دست آخر یک طوری
خودشان را به ایشان سنجاق کنند. این اشتهای پایداران در حالتی کم احتمال می تواند
زمین بازی را تغییر دهد و لنکرانی را بعنوان کاندیدای پایداران واگذارد.)
_ اخیراً از چند رجل سیاسی شنیده ام که گفته اند:
"آمدن آقای هاشمی تأمین کننده نظر رهبری در حضور حداکثری مردم است"
در اینکه نظر رهبر معظم انقلاب بر حضور حداکثری مردم است
شکی نیست اما اینکه رهبری بر این نظر به هر قیمتی تأکید داشته باشند حتماً شک است.
در واقع با اظهار نظر مسخره آقایان و فهم ناصحیحی که از
سخنان رهبر دارند؛ باید ناز امثال کروبی و موسوی را هم خرید که یک طوری و به بهانه
حضور حداکثری مردم، دوباره بیایند و کاندیدا بشوند.
صاحبان این قبیل نظرات که گویا عادت دارند به همینطوری حرف
زدن! باید بدانند و بفهمند که منظور آقا از حضور حداکثری؛ حضور اکثریت در چارچوب
قانون است نه اینکه حضور حداکثری را به اهرم فشاری بر قانون و شورای نگهبان تبدیل
کرد تا به بهانه آن، صلاحیت هر کس و ناکسی تأیید شود.
ضمناً فهم این نکته هم دور از نظر نماند که حضور مردم در
انتخابات نباید بعنوان یک معادله وابسته به حضور برخی کاندیداهای خاص تعریف شود.
هر واجد رأی دادنی در هر مملکتی وظیفه دارد در انتخابات شرکت کند. یا به
کاندیدای دلخواهش رأی می دهد و یا به کاندیدایی که به دلخواسته های او نزدیکتر
است.
پ.ن: منظورم از ارائه این تحلیل؛ کنایه زدن به شخص آقای
هاشمی نبود. بلکه توضیح یک شبهه خطرناک بود و همین.
_ اعاظم جبهه پایداری اخیراً حرفهای زیادی را بیان می کنند.
و مثل همیشه ظاهر حرفهایشان قشنگ است اما باطن انحراف سازی دارد.
خواستم بگویم آنها سال 83 هم همین حرفها را می زدند و
دقیقاً پای بر سبیلی گذاشتند که مشخص بود به انحراف می رسد.
چه اینکه نیامده به احمدی نژاد نسبتهای اهورایی دادند؛
مخالفینش را ضد خدا خواندند و در مقابل انحرافات صریح حلقه نزدیک به "او"
و مقولاتی مثل دوستی با مردم اسرائیل، حزب اللهی و بسیجی خوانده شدن مرحوم کردان،
ایستایی در مقابل امر ولی و ... سکوت کردند. و جالب آنکه هنوز هم می گویند دولت
نهم دولت خوبیها! بود و بدیها از دولت دهم بروز کرد!!! (همین نکته هم نشان دهنده ناصالح
بودن آنها برای امر سیاست ورزی شیعی است)
عرضم اینست که هنوز هم بر سبیل سال 83 رَه می سپارند این
جماعت.
_ چه مطالبه احمقانه ایست درخواست برای ردّ صلاحیت آقای
هاشمی.
و یا مثلاً خوشحالی از ردّ صلاحیت احتمالی آقای لنکرانی.
و اما صلاحیت آقای هاشمی...
همیشه با گفتمان کم منطق پایداران برای نقد آقای هاشمی
مخالف بوده ام. آقای هاشمی را نه فتنه گر می دانم نه ضد ولایت فقیه. و حرفهایی از
قبیل اینکه ایشان خدای نکرده شمشیر بر گردن نظام گذاشته اند و غیره را لاطائلات می
دانم. (مگر اینکه در آینده این کار را بکنند!)
در تحلیل من، ایشان به "جمهوری اسلامی هاشمی"
معتقد است و همیشه هم در این راستا عمل کرده. و البته همین خصلت ایشان است که
همیشه نتایجش به جیب فتنه و اصلاحات رفته است.
لذاست که باید ایشان را به شدت نقد کرد و آرزو داشت که دیگر
هیچوقت رئیس جمهور ایران نباشند.
اما این دلیل نمی شود که خدمات ایشان برای انقلاب و سایر
سوابقشان از یادها برود و یا کلاً حبط شده به حساب آید.
کسانی هم که این خصلت ایشان (جمهوری اسلامی هاشمی) را تا
حالا نفهمیده اند؛ باید خودشان را به دکتر نشان بدهند!
برچسبها:
سیاست,
انتخابات,
تحلیل