عبور

ما مشك رنج‌هاي انقلاب را به دندان كشيده‌ايم و دست و پا داده‌ايم، اما رهايش نكرده‌ايم

در شباهت ستاد برجام و اطرافیان احمدی‌نژاد

این متن پر از درد را امروز در کانال تلگرامم منتشر کردم و مایلم شما هم بخوانیدش:

***

از دست این جماعت به کجا پناه ببریم؟!
از «چهره‌هایی» که نمی‌پذیرند برجام بی‌دستاورد است، توی تیمشان جاسوس وول می‌خورد، تحریم‌ها اثر تعیین‌کننده ندارند، تهدید جنگ با قدرت نظامی دفع شده نه با برجام، خوشبینی به آمریکا بی‌تأثیر و زمینه‌ساز نفوذ است و...
و از «اطرافیانی» که از سال ۸۴ تا همین الآن متوجه اغلاط احمدی‌نژاد نیستند و با اینکه یکبار به او گفته بودند «شعیب‌بن‌صالح» و «مالک اشتر»! و نتیجه‌اش را هم بعد از ۸ سال با «دوستی با مردم اسرائیل» و «خانه‌نشینی» و «خلاف شرع و قانون» دیدند؛ اما حالا و بعد از نهی این موجود از حضور در انتخابات، باز هم او را «برادر مؤمن» و «عبدالعالیِ» رهبری می‌نامند...
این دو جماعت وجه اشتراک جالبتری هم دارند و آن اینکه حرف حق را نه پیش از تعیّن می‌پذیرند و نه بعد از آن. یعنی زمانی که گفته شد احمدی‌نژاد «کج‌رو و ناصالح برای حضور در انتخابات ۹۶» است و برجام هم «بی‌دستاورد» خواهد بود شروع به فحّاشی کردند و حالا هم که کوس رسوایی به صدا درآمده باز هم فحّاشی می‌کنند.

پ.ن: بر طبق بیان الهی در آیات ۲۰۹ تا ۲۱۱ سوره بقره، برخی پس از رؤیت براهین و ادلّه لغزش می‌کنند و در عین حال انتظار دارند خداوند دلایل تازه‌ای در اختیار آنها بگذارد اما این کار محال است (چون اختلاف بعد از علم محسوب می‌شود) و از آنجا که آن براهین، نِعم الهی محسوب می‌شوند، کفران‌کنندگان این نعمت‌ها گرفتار عذاب می‌شوند.

***

آدرس کانال تلگرام من:
@masoud_yarazavi


برچسب‌ها: برجام, احمدی‌نژاد, روحانی, انحراف
+ نوشته شده در  چهارشنبه هفتم مهر ۱۳۹۵ساعت 14:43  توسط مسعود يارضوي  | 

کیارستمی، برجام و آن عکس‌های یادگاری

می‌دانید رفقا...؟! بنا به فرمول‌هایی، ورود به دهکده جهانی و «گلوبالیزه ‌شدن» بلیط می‌خواهد.

یعنی نمی‌شود عشّاق تنفّس در فرهنگ اُتازونی، همینطور سرشان را پایین بیاندازند و آسّه آسّه، از ممالک جهان سومی و یا در حال توسعه (به قول خودشان!) وارد زیست جهانی و سیطره هژمونیک ممالک راقیه بشوند.

خواستم بگویم اگر می‌بینید درگذشت یک کارگردان برای چندتا پیرمرد از درگذشت خودشان و عزیزانشان هم مهمتر است انگار و از پاریس تا ایران، ملت را زابه‌راه کرده‌اند و عصازنان و مویه‌کنان و مشکی‌پوش حتی تا فرودگاه هم می‌روند که جسد متوفی را تحویل بگیرند و زیر تابوتش عکسی به یادگار بیاندازند...

و اگر می‌بینید چندتا پیرمرد دیگر! مدام اظهار می‌کنند که در حال رؤیت گشایش‌های هر روزه پسابرجامی هستند و دائم عکس‌های خودشان و پیاده‌روی‌هایشان و مصافحه‌شان در مقابل کلوزیوم و کنار رود هادسن و در پناه پرچم آمریکا را به رخ می‌کشند...

تمام این رفتارها فی‌الواقع یک‌جور ابراز بیعت حاجی‌واشنگتنی و قرض و قوله برای خریدن همان بلیطی است که گفتم.

راستش این است که نه کیارستمیِ خدابیامرز (که خیلی‌ها دو تا فیلم هم از او ندیده‌اند) در فیلمسازی یک اسطوره بود و نه «برجامِ روحانی» از اول قرار بود دستاورد اقتصادی خاصی داشته باشد.

تنها خصلت مشترک هر دوتای اینها این است که اولی فیلم‌هایش گاهی در دهکده جهانی جایزه می‌گرفت و دومی هم که تعارفی کدخدای همان دهکده است.

و لذا تلاش برخی برای آویزان شدن به مقولات پیش‌گفته، با این دوراندیشی است که شاید آنها هم بتوانند از وعده تنعّم جهانی‌سازی و التفات خاصّه‌ی کدخدا به قدر ظرفیتشان بهره‌مند شوند.

بهره‌هایی از یک رِد کارپِت گرفته تا تبدیل شدن به یک ماندلای دیگر (که از دشمن مسلح آمریکا به دوست آمریکا تبدیل شد) و یا اگر هیچکدام نشد لااقل امیدی به رفع معطلی در روز ورود به فرودگاه جان‌.اف.کندی وجود داشته باشد!

 

#مرگ_بر_نیت_خوانی

#_نحن_ابناء_الدلیل

#تکرار_شبه_موسویانی

 

***


آدرس کانال تلگرام من:

@masoud_yarazavi


برچسب‌ها: کیارستمی, سینما, جهانی‌سازی, برجام
+ نوشته شده در  یکشنبه بیستم تیر ۱۳۹۵ساعت 11:43  توسط مسعود يارضوي  | 

کسی حواسش به فتنه اقتصادی هست؟!

این مطلب را امروز در خروجی کانال تلگرامی‌ام منتشر کردم و دوست دارم که شما هم بخوانیدش:
 
***

عباس عبدی (از زعمای اصلاح‌طلب) در جایی گفته است که «اگر آدرس محل سکونت کسانی که در جریان رویدادهای ۸۸ به زندان رفته‌اند را بنویسی، معلوم می‌شود که بخش قابل توجهی از آنان در مناطق شمالی تهران ساکن هستند...»
بگذریم از اینکه عقل و فهم و دین و حرمت نان و نمک ایجاب می‌کرد که عبدی این حرف را همان سال ۸۸ بزند نه الآن و از این هم بگذریم که آنچه در ۸۸ رخ داد؛ فتنه بود نه رویداد!
اما عرضم این است که همین خرده بورژواهای بالاشهری از روزی که از زندان آمدند بیرون؛ یک‌باره شدند دلسوز مردم و کم‌درآمدها. همین‌ها یک‌هو گفتند: «آه از اثر ۱۰۰ درصدی تحریم‌ها»، «اقتصاد ایران فلج شد»، «غارت‌زده‌ایم»، «فساد بیداد می‌کند» و کار را رساندند به امروز که بیکاری کمتر از ۳ میلیون نفری را هم با وقاحت ۸ میلیونی عنوان می‌کنند و تمامی شاخص‌های اقتصادی کشور را هم «غیر قابل قبول» می‌نامند.
باید بیش از این به ربط و ارتباط ارگانیک این رخدادها و گفته‌ها با چیزی به نام «فتنه اقتصادی» و تقلّای اصلاح‌طلبان برای کشاندن مردم به خیابان‌ها، اینبار به بهانه اقتصاد، اندیشید.
رفقا، نشود که اوضاعمان اثباتاً بهتر شده باشد اما عده‌ای با موبایل‌های هوشمند و شکم‌های سیر و امنیتی مثال‌زدنی، با ماسک «فقیر» و «بیکار» و «کارگر» به خیابان‌ها بریزند.
نشود که عبدی چند سال دیگر هم در جایی از نقش شورانگیز رفقای برج عاج نشینش در ترویج یک مشت دروغ آماری و بزرگنمایی مشکلات اقتصادی پرده بردارد...

*پ.ن: تعطیلی کارخانه ارج یک چیز است، مبتلا بودن به بحران اقتصادی که به معنی قحطی غذا، تعطیلی بانک‌ها، بیکاری ۲۰ درصدی و تلاطم هر روزه اقتصادی است یک چیز دیگر!
 
***
آدرس کانال تلگرام من:
@masoud_yarazavi

برچسب‌ها: فتنه, اقتصاد, تحریم
+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و سوم خرداد ۱۳۹۵ساعت 19:17  توسط مسعود يارضوي  | 

کسی حواسش به فتنه اقتصادی هست؟!

به نام خدا و با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد

_ بچه‌ها و رفقایی که مشتری نوشته‌های من باشند؛‌ می‌دانند که چند سالی هست که اگرچه به تنهایی اما مشغول هشدار پیرامون «فتنه اقتصادی» و چیزی ذیل عنوان «اوکراینیزه شدن ایران» هستم!

مسئله‌ای که در ظاهر کمی دور از ذهن می‌نماید اما از ۳ سال قبل، بصورت چندین باره مورد اشاره رهبر معظم انقلاب هم قرار گرفت و کسانی مثل محمدجواد لاریجانی، حاج حیدر مصلحی و چند نفر دیگر نیز بعداً بصورت تک و توک، صحبت‌هایی را درباره‌اش مطرح کرده‌اند.

بگذریم...

در بخشی از مصاحبه شماره اخیر روزنامه آرمان امروز با «محمد کیانوش‌راد» از فعالان اصلاح‌طلب می‌خوانیم:

***

مي‌توان اين احتمال را داد كه جريانات مخالف دولت، دست به تحريك اقشار آسيب پذير اقتصادي زنند تا عرصه را بر دولت تنگ كنند؟

احتمال اينكه برخي از جريانات رقيب كه از قدرت كافي جهت ايجاد سازماندهي هم برخوردار هستند، دست به برخي اقدامات تحريك آميز همچون اعتراضات بزنند، وجود دارد.

دولت چه راهكاري براي مقابله با اين جريانات پيش رو دارد؟

دولت لازم است با دقت عمل، هم از جهت رفع زمينه‌هاي شكل‌گيري رفتارهاي پوپوليستي در ميان برخي سياسيون و هم از جهت كار كارشناسانه امنيتي، نسبت به برخي جرياناتي كه احتمال ايجاد ساختگي جريانات مخالف را در اقشار صنفي مي‌توانند داشته باشند، جلوگيري نمايند. +

***

کیانوش راد همچنین در بخش دیگری از این گفت‌وگو از عبارت «لشکر معترضان اقتصادی» هم یاد می‌کند...

رفقای عزیزم؛ در جریان باشید که برای طراحان غربی مدل اوکراینی فتنه و اذناب داخلی‌شان(چه در میان اصلاح‌طلبان و چه در میان حلقه انحرافی دولت احمدی‌نژاد)؛ این مهم نیست که برای آغاز فتنه و اغتشاش اقتصادی چه دولتی بر رأس امور است و کدام محمل یا جریان سیاسی برای این کار ظرفیت بیشتری دارد!

با عنایت به دلایل متقنی، آنها می‌خواهند مردم را با شعار اقتصادی و مطالبات غلط به خیابان بکشانند و بعد هم همین شعارها را به شعارهای براندازانه تبدیل کنند و دست آخر بکنند آنچه را که در اوکراین کردند و در ونزوئلا و هنگ‌کنگ هم در دست اجرایش دارند.

و لابد دقت دارید که تمام این تحلیل‌های پیش‌گفته همچنین قابلیت چفت شدن فراوانی هم با مقولات این روزها مثل «بی‌دستاوردی برجام»، «تحریم‌ها»، «دروغ‌های بزرگی مثل بحران بیکاری و اقتصاد در ایران» و... دارد.

اینکه نوش‌داروی برخورد با این احتمال خطرناک به زعم من چیست هم بماند برای بچه‌هایی که ارتباطات شخصی‌تری با هم داریم.


برچسب‌ها: فتنه آینده, ‌ فتنه اقتصادی, اصلاح‌طلبان, ‌ اوکراین
+ نوشته شده در  چهارشنبه هجدهم فروردین ۱۳۹۵ساعت 15:44  توسط مسعود يارضوي  | 

درباره برنده شدن فهرست اصلاح‌طلبان در تهران

_«تقصیر مردم خوب تهران نیست» این نتیجه‌ی انتخابات...
به زعم من و به تحلیل من، عاملیّت پیروزی قاطع فهرست اصلاح‌طلبان در تهران را باید به درستی و در جایی که نشسته است،‌ فهم کرد نه در جای دیگری.
در آنجا که این جریان سیاسی خاص از 2 سال قبل تا توانست به اصولگرایان و مجلس اصولگرا نسبت‌هایی مثل «بی‌عقل»، «کارنابلد»، «تندرو»، «افراطی»، «موافق اختلاس»، «کم‌توان» و «بدترین مجلس تاریخ ایران» را داد.
و آنهایی که باید! هم صمٌ‌بکم نشستند و هیچ نگفتند.
جریان خاص همچنین و در ادامه تا توانست از خودش، از دولت و از چیزی به نام «برجام»، خوب گفت و خوب گفت.
ولی ما حتی در اثبات ساده‌ترین چیزها مثل اینکه «تحریم‌ها فقط 30 درصد اثرگذاری دارند» ناکام شدیم... تا آنجا که رهبری نظام مجبور شد به صحنه بیاید و درباره این اثرگذاری کم تحریم‌ها سخن بگوید!
انتظار دارید وقتی آن تهمت‌ها و مغالطات در ذهن افکار عمومی طرح می‌شود و این ناکامی‌ها و بی‌توجهی‌ها از جانب اعاظم و رسانه‌های اصولگرا هم بر عمق فاجعه می‌افزاید؟! نتیجه‌ای بهتر از این برای فهرست اصولگرایان در انتخابات تهران رقم بخورد؟!

پ.ن: وقت داشتید اگر، مایل هستم این تحلیل کوتاه که ۶ بهمن‌ماه امسال پیرامون «فهرست اصلاح‌طلبان» و در انتهای یک مطلب نوشته‌ام را بخوانید:
«صحبت‌های اشاره شده از چهره‌های ستادی جریان اصلاحات به روشنی بیان می‌کند که بازی از ابتدا هم فرجام دیگری داشت و دروغی به نام ردّ صلاحیت گسترده اصلاح‌طلبان احتمالاً برای ایجاد حاشیه امن اظهار می‌شده است.
اما اکنون سؤال دیگری به ذهن خطور می‌کند و آن اینکه میزان توفیق «لیست اصلاح‌طلبان ناشناخته» در انتخابات مجلس چقدر است؟!
پاسخ به این سؤال بستگی به فاکتورهای فراوانی دارد و فی‌الواقع نمی‌توان چیزی را بصورت دقیق بیان کرد اما در عین حال، جدی نگرفتن این لیست مرموز نیز پس از ۱۴ سال شکست پیاپی اصلاح‌طلبان در تمام انتخابات‌ها خطایی بزرگ است.
جریان سیاسی خاص طی ۳ سال گذشته تا حد توانش نسبت به سیاه‌نمایی اوضاع کشور، بزرگنمایی تحریم‌ها، شبهه افکنی و انتقاد نسبت به اصولگرایان اقدام کرده است.
بدیهی‌است که اگر این اقدامات و شبهات و دروغ‌ها به صورت عقلایی و با استدلال‌های محکم، در ساحت افکار عمومی پاسخی درخور نیابند و در ادامه خطوط قرمز مهمی همچون «فتنه ۸۸» و تلاش خطرناک عده‌ای برای ایجاد فتنه‌ای دوباره (مثل فتنه اقتصادی و اوکراینیزه کردن ایران) نیز از سوی دلسوزان کشور مورد توجه ویژه قرار نگیرد؛ بعید نیست که فتنه‌گران سال ۸۸ و منتسبین به آنها بتوانند راهبردهای خود را عملی سازند.
این خطری است که باید بصورت جدی متوجه آن بود... »
 
آدرس کانال من در تلگرام:
@masoud_yarazavi

برچسب‌ها: انتخابات, لیست, فهرست
+ نوشته شده در  یکشنبه نهم اسفند ۱۳۹۴ساعت 13:17  توسط مسعود يارضوي  | 

هایکوهای درد

خب راستش آنهایی که چند سالی هست مخاطب وبلاگ عبور هستند، می‌دانند که من عادت ندارم وقتی تحلیلم محقق می‌شود حرف زیادی بزنم و حتی‌الامکان سکوت را ترجیح می‌دهم.

ولی من هم آدمم و گاهی دلم می‌گیرد.

متن زیر را شنبه شب گذشته درباره انتخابات مجلس دهم بر روی خروجی کانال تحلیلی‌ام در تلگرام منتشر کردم. مایلم شما هم آنرا بخوانید...

***

_ تا ساعاتی دیگر "پیروزی اصلاح طلبان و دولتیون در انتخابات" توسط خودشان و به هر قیمتی (حتی اگر اقلیت شده باشند!) اعلام خواهد شد.
کاش آن یک نفری که طی ۲ سال گذشته در بسته های گزارش تحلیلی خبرگزاری فارس, روی وبلاگش و در خروجی همین کانال نوشته بود اصلاح‌طلبان و دولتیها ولو حتی اگر یک کرسی هم در انتخابات مجلس جابه جا شود; اعلام پیروزی خواهند کرد و هیچ فتنه ای هم در کار نخواهد بود; خودم نبودم!
فکر نکنید کسی دارد از خودش تعریف می کند...!
اینجا سرزمین واقعیتهاست.
خواستم بگویم کاش آن آدم به تنهایی خودش تبعید! خودم نبودم تا حرفهایم را می گفتم و سبک می شدم.

پ.ن: مثلا درد سنگینی بود که ۲ سال تمام, بقیه فکر کنند یک آدم تنهای احمق هستی که خودت را به اصولگرایی الصاق کرده ای و عادت داری بیانیه‌ی خودت را بخوانی!


برچسب‌ها: انتخابات, نتیجه, مجلس
+ نوشته شده در  یکشنبه نهم اسفند ۱۳۹۴ساعت 10:19  توسط مسعود يارضوي  | 

چرا عربستان رفت؟!

حمله به سفارت عربستان توسط يک عده اگرچه کار نادرستي بود اما تحليلم اين است که اعلام قطع رابطه از سوي مقامات سعودي، ربطي به آن نداشت.

يعني عربستان چند ماهي هست که احساس مي‌کند در مقابل ايران به ته خط رسيده و حالا ممکن است هرکاري ولو جنگ! را هم مرتکب شود.

آنها دنبال بهانه بودند و في‌المثل حتي اگر گربه‌اي هم از روي ديوار سفارت سعودي سقلمه مي‌خورد و زمين مي‌افتاد؛ سعودي‌ها حکما قطع رابطه خود را اعلام مي‌کردند.

البته آنها از همان روزي که به ظريف اجازه ملاقات ندادند و ويزاي جنتي را صادر نکردند، اين قطع رابطه را به نوعي اعلام کرده بودند به نظر من! اما خب... يک عده چيزهايي که در خشت خام مي‌شود، ديد را در آينه هم نمي‌بينند.

عربستاني‌ها بدون هيچ مجامله‌اي حالا در يمن و عراق و سوريه و لبنان شکست‌هاي مفتضحانه‌اي را بصورت پي در پي متحمل مي‌شوند و البته کسي غير از ايران را هم مسئول نمي‌دانند.

آنها در توطئه‌هاي مختلفي عليه ايران؛ نظير کاهش قيمت نفت، شارژ فعاليت‌هاي تروريستي و ناآرام‌سازي اهل سنت در ايران هم تا نفس داشتند سرمايه گذاشتند اما دست آخر، اين خودشان هستند که احساس مي‌کنند در اين چاه دست‌کنده افتاده‌اند.

و بديهيست که گربه‌ي زنداني شده در اتاق، احساس پلنگ دارد و چنگ و دندان هم نشان مي‌دهد؛ کما اينکه عربستاني‌ها سفارت خود را با سفارت آمريکا هم مقايسه کرده‌اند! (اشاره به صحبت‌هاي اخير عادل الجبير!)

مجمل آنکه آمريکايي‌ها در ليبي بي‌ثبات داعش زده! وقتي سفير و چند کارمند سفارتشان هم حتي توسط معترضين کشته شدند اما خم به ابرو نياوردند و در ليبي ماندند؛ براي آنکه منافعي داشتند.

و لذا اگر آمريکا به بهانه اشغال سفارتش در ايران قهر مي‌کند و اگر عربستان مجبور به تن دادن به قطع رابطه با کشورمان مي‌شود؛ نه به دليل خودسري يک عده که به دليل بهانه‌گيري و احساس شکستي تمام عيار از جمهوري اسلامي ايران است.


برچسب‌ها: انتقام سيلي مادر مانده هنوز
+ نوشته شده در  دوشنبه چهاردهم دی ۱۳۹۴ساعت 9:22  توسط مسعود يارضوي  | 

تهمتی که به رهبر می‌زنند

حاشا و کلّا که رهبری به مجلس پیغام داده باشد که برجام را بدون توجه به گزارش کمیسیون ویژه و بدون توجه به پیشنهادات اصلاحی تصویب کنید!

اولاً کارهای رهبر ما با عقل جور درمی‌آید نه با نقل و خبرهای محرمانه!

ثانیاً اولین کسی که گفته پیغام از رهبری بوده آقای باهنر! بوده.

ثالثاً لاریجانی بدعمل هست اما اهل دروغ نیست وقتی می‌گوید رهبری پیغامی در این زمینه نداده‌اند.

رابعاً سابقه نشان می‌دهد پیغام‌های رهبری به مجلسی‌ها صریح، بی‌شائبه و منطبق بر عقل و رویه‌های قبلی است.

و خامساً اینکه رهبری وقتی می‌گوید مجلس وارد بررسی مسئله بشود، اولاً منظورشان بررسی بی‌خاصیت و بدون جرح و تعدیل نیست و ثانیاً بعد از همین بیانات، بعید است حضرت آقا سخنان صریح‌اللهجه قبلی خود را کتمان کنند.

والسلام


برچسب‌ها: برجام, پیغام رهبری
+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و دوم مهر ۱۳۹۴ساعت 16:59  توسط مسعود يارضوي  | 

برجام در آغوش لياخوف‌هاي وطني

ـ آه که مجلس را به توپ بستيد آي لياخوف‌هاي وطني...

آه از سکوت خواص... که نه حداد حرف مي‌زند، نه صفار هرندي، نه سعيد جليلي، نه حسين فدايي، نه رحيم‌پور ازغدي و نه ديگران.

آه که حرف‌هاي حجاريان که مي‌گفت دولت بايد بتواند مجلس را منحل کند! را به احسن وجه ممکن ساختيد.

آه که يک برجام بين‌الغيّ، بيّنه‌اي شد براي اثبات بدفهمي و ديرفهمي برخي خواص کشور.

آه که به قول سيمين دانشور، تمام پهلوان‌هاي اين شهر را اخته کرده‌ايد.

آه که کاري کرده‌ايد که بابصيرت‌هايمان شده‌اند برخي مختل‌العقل‌هاي جبهه پايداري و رجانيوز!

و آه که فکر مي‌کنيد نظام بايد مدافع شما باشد نه شما مدافع نظام!

خدايا تو شاهد باش که راه ما بچه‌هاي سر راهي انقلاب، راه حسين(ع) است نه راه شوراي شش نفره خليفه دوم و نخيله و حکميت و قرآنهاي بر نيزه رفته...

حاشيه: فکر کرده‌ايد وقتي ترکمانچاي و گلستان منعقد شد؛ مثلاً ساير عناصر سياسي حکومت رفته بودند دربار و رئيس‌جمهور يا همان شاه را تخطئه کرده بودند؟!

نه آقا... آنها هم رفتند دست مريزاد گفتند و عريضه دادند که اگر جايي از ترکمانچاي يا گلستان گير است، امر بفرماييد تا حکماً راه را برايتان هموارتر! کنيم.

پ.ن: از حالا ديگر چوب‌خط بياندازيد تا روزي که برجام مي‌شکند.

با تحليلي که از دو سال قبل هم عرض کرده‌ام، اين برجام و اين توافق نهايي دولت يقيناً مي‌شکند.

مي‌شکند و روسياهي ولي به چهره زغال باقي مي‌ماند.


برچسب‌ها: برجام, طرح مجلس, توافق وين, پسابرجام
+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و یکم مهر ۱۳۹۴ساعت 9:52  توسط مسعود يارضوي  | 

اين «بيماري ويَني»

آه... که توافقي را امضا کرده‌اند که ديگر حتي بخيه‌هاي ديپلمات کارکشته‌اي مثل جوادآقاي لاريجاني هم به کار نمي‌آيد. (متن مصاحبه دکتر محمدجواد لاريجاني با تسنيم درباره توافق وين و متن برجام)

پ.ن: دکترجواد مي‌گويد مجلس برجام را تصويب ولي بندهايش را هم اصلاح کند!
خب اصلاً دعواي اصلي برجام در داخل ايران همين است که آقايان دولتي مي‌گويند کسي حق ندارد دست به مفاد توافقنامه وين بزند!
مجلس هم که مثل دانشجوهاي سال اولي دارد رفتار مي‌کند...
به نظر من نوشداروي اين بيماري ويني! حتي حرف‌هاي نوي جوادآقا هم نيست، بلکه تأکيد بر اين تحليل است که اين توافق هم سرنوشتي بهتر از توافقات روحاني و تيمش در سال‌هاي 82 و 83 شمسي ندارد و مي‌شکند.
اگرچه به قول جوادآقا حضرات مجلس و بقيه بايد دست از اين تسبيحات سبوح قدوس بردارند و وظايف قانوني خود را انجام دهند...


برچسب‌ها: برجام, توافق نهايي, دولت روحاني, شکست برجام
+ نوشته شده در  دوشنبه نوزدهم مرداد ۱۳۹۴ساعت 10:11  توسط مسعود يارضوي  | 

نظر علامه جوادي آملي درباره اهميت تحليل در رسانه

اين قسمت از صحبت‌هاي اخير علامه جوادي آملي درباره اهميت تحليل و تعليل در فضاي رسانه و خبر را بخوانيد (که براي دنيا و آخرت همه‌مان خوب است و نافع):

آيت‌الله جوادي آملي در بخشي از ديدار خود با اصحاب رسانه با توصیه بر وجود بخش‌های تحلیلی و تعلیلی برای دادن سبقه علمی به اخبار بيان داشت: شما باید در کنار اخبار یک بخش تحلیلی هم داشته باشید، تحلیل و تعلیل خبر یک آدم باسوادی می‌خواهد که خبر شناس باشد، صدر و ساقه خبر را بشناسد، اطلاع رسانی جزء سواد نیست، اطلاعات مانند کشکول است، تحلیل خبر، مبدأ خبر، منشأ خبر و جوشش خبر از کجا درآمده، چرا اینگونه شده، این می‌شود تحلیل و تعلیل، و گرنه فلان حادثه آنجا اتفاق افتاده برای مخاطبی که قدرت تحلیل ندارد بی ثمر است... +

 

پ.ن: با من هستيد هنوز؟! ضرورت نشر تحليل‌هاي صحيح، انديشکده، تواصي حضرت آقا پيرامون «تحليل صحيح»... آنچه آقا در ديدار با دانشجويان حجت خدايش خواند چه بود...؟!


برچسب‌ها: تحليل صحيح, رسانه, خبر, علامه جوادي آملي
+ نوشته شده در  یکشنبه هجدهم مرداد ۱۳۹۴ساعت 13:9  توسط مسعود يارضوي  | 

بصیرتی که نافذ نباشد

_می‌دانید رفقا...! اینکه همگی دنبال بصیرت هستیم چیز خوبیست اما کافی نیست.

بصیرت باید «بصیرت نافذ» باشد. نافذ نباشد اگر می‌شود همین که بعضی‌ها جز اِکو بودن برای صحبت‌های رهبری و ریشیر عکس حاج قاسم و چند قربان صدقه موزون برای اهلبیت(س) چیز دیگری توی چنته‌شان یافت نمی‌شود. و ایضاً سالی چند بار سر دادن شعار مرگ بر آمریکا و محکم کردن عکس‌های رهبری روی میزهایشان... و آخر سر هم یا فتنه توی کشور رخ می‌دهد یا اینکه همه در مقابل یک توافق بد سکوت پیشه می‌کنند و اثبات بد بودنش برایشان سخت است.

از من اگر یکی بپرسد بصیرت نافذ یعنی چی؟! می‌گویم: یعنی بصیرتی که در بزنگاه مقرر، به بهترین شکل عمل کند و کمک به اسلام ناب داشته باشد.

به زعم من، خیلی از آنهایی که توی سقیفه بودند هم به افضل بودن امیرمؤمنان علی(ع) ایمان داشتند و حتی از روی استدلال هم می‌توانستند این اعتقاد را اثبات کنند؛ اما از آنجا که بصیرتشان نافذ نبود؛ نه تنها نفعی به اسلام ناب نرساندند بلکه موجب اضرار هم شدند.

«کان عمنا العباس نافذ البصیرة...»


برچسب‌ها: بصیرت, بصیرت نافذ
+ نوشته شده در  چهارشنبه هفتم مرداد ۱۳۹۴ساعت 12:56  توسط مسعود يارضوي  | 

تحلیلهایی برای سرانجام پرونده "توافق نهایی ایران و غرب"

به نام خداوند متعال و با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد

_ مذاکرات هسته ای ایران و غرب وارد پروسه ای به نام "نهایی" شده است.

فازی که بر اساس اظهارات رئیس جمهور، وزیر خارجه و عددی دیگر از دیپلماتها، قرار است طی آن سوالات غرب از فعالیتهای هسته ای صلح آمیز جمهوری اسلامی ایران پاسخ داده شده! و در انتها نیز تمامی تحریمها! لغو شوند.

اجازه بدهید با اشاره به تحلیلها و تأکیدات قبلی ام پیرامون توافق ژنو و ماجرای مذاکرات هسته ای وارد فرایند تحلیلی بشویم.

آنجا که 5 ماه قبل در تحلیلی عرض کردم که آمریکا در قبال دولت جدید ایران، نرمش ها و رامشگری هایی را به خرج خواهد داد و برخی از تحریم ها را نیز لغو می کند تا اینکه بحث "موانع" بروز خواهد کرد و عده ای در داخل و خارج، اینگونه شروع به پروپاگاندا می کنند که کسانی نمی گذارند تحریم ها لغو شود و موانعی در این راه هست.

و همچنین در یادداشتهای دیگری تصریح کردم که این موانع، مقولاتی مثل حمایت ایران از حزب الله، توانمندی های علمی و دفاعی ما و مسائلی از این دست هستند و بر این نکته هم الحاح ورزیدم که اساساً تحریم ها در صورت کلی خود هیچگاه لغو نخواهند شد. +

 

*بروز مسئله ای به نام "موانع" در فرایند مذاکرات/کارکرد "موانع" چیست؟

اکنون چند هفته از توافق بی دستاورد ژنو میان ایران و کشورهای 1+5 می گذرد.

بحث موانعی که نمی گذارند توافقات اصلی و نهایی حاصل شوند! در بیان و حتی در لفظ! صحبتهای مقامات آمریکایی و البته عددی از...(ادامه مطلب)


برچسب‌ها: توافق نهایی ژنو, تحریمهای ایران, مذاکرات هسته ای, اوکراین
ادامه مطلب
+ نوشته شده در  پنجشنبه یکم اسفند ۱۳۹۲ساعت 22:16  توسط مسعود يارضوي  | 

راهبردهایی برای فردا

به نام خدا و با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد


_ من از بابت فعالیتهای سایت جماران و رویکردهای سیدحسن آقای خمینی نگرانم.

به قول حضرت حافظ: "نمی شنوم بوی خیر از این اوضاع"

نمی شود یک "بلاگ – مدیا" به اسم جماران و با مدیریت سیدحسن آقا، از صبح تا شب به صورت کنایه وار در حال امام سازی! باشد و درباره رویکردهای نظام و رهبری هم بدون اسم بردن! و با نیش و کنایه صحبت کند و بعد هم ما متوجه نباشیم که این رسانه چه اهداف خاصی دارد و چه فرایند سوئی در حال بروز است؟!

اینکه می گویم: "امام سازی" بخاطر این است که جمارانی ها فی الجمله یکجوری درباره امام راحل ما مطلب منتشر می کنند که تو گویی امام(ره) نبود که می فرمود: "آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند" و مهمترین مسئله و دعوای امام راحل هم "اسلام ناب" نبود! و ایضاً "ولایت فقیه" را هم لابد ما بوده ایم که وارد ساحت نظام جمهوری اسلامی ایران کرده ایم و حضرت امام(ره) در این زمینه نظر خاصی نداشته اند!

البته "جماران" به نظر من کرامات خطرناک دیگری هم دارد که توضیح و بیان نتیجه آنها باشد برای وقتی دیگر.

کراماتی از جمله اینکه آقای عارف در همین سایت فرمودند "به دانشجوی پرخاشگر هم نیاز داریم" و یا فلان نماینده مجلس ششمی هم در ساحت سایت جماران بود که در مضمون گفت دیدگاه امام(ره) نسبت به اسلام با دیدگاه حوزه علمیه متفاوت بوده است! و ایضاً این هم خانم ابتکار بود که در همین سایت جماران و به تبعیت از نعیمه اشراقی، دختر عمه حسن آقا!، افاضه کرد که چادر نماد زن مسلمان نیست!

 


_ تحلیلم این است که به دلایلی، جمع خارج نشین مزروعی و مهاجرانی و گنجی قابلیت زیادتر شدن و عضوگیری از میان برخی تازه واردها! را دارد.

معتقدم خون عددی از این تازه واردها، به هیچ وجه از خون آن 3 نفر و اذنابشان رنگینتر نیست و نشانه هایی هم وجود دارد که این "عده" مجبورند یک روز حرفهایشان به ما و نظام را از جایی خارج از سرزمین ایران بزنند و یا اینکه پشت میز دادگاه شاهد اعترافاتشان باشیم.

از نشانه های این عده کمتر از انگشتان یک دست! تمایل به تسلیم در مقابل هژمونی آمریکا، کراوات، اعتراض به فیلترینگ و تأکید بر تأثیرگذار بودن تحریمهاست.

بیش از این نمی شود و نباید نوشت.

پ.ن: کسی نگوید "حالا که چی؟!"

حالا اینکه تلاش کنید در مقابل رویکردهای غلط این "عده" موضع بگیرید و به صورت اصولی نقدشان کنید تا اثر کارهایشان و حرفهایشان کم بشود و وقتی هم احتمالاً به سرنوشتی که گفتم، دچار شدند؛ اثری نداشته باشند.

و البته شما هم به تکلیفتان در قبال نظام و انقلاب و خون شهدا عمل کرده باشید.

 


_ به نظر من، اصلاح طلبان حمایتهای اجباری و ریاکارانه خود از دولت آقای روحانی را در فرایندی به "حمایتهای مشروط" بدل می کنند.

شما فکر کرده اید این جماعت از کسی که نمی تواند حصر موسوی و کروبی را بشکند، درباره 18 تیر موضع صریح ولایی گرفته، یکبار هم نگفته اصلاح طلب است، عضو یک تشکل سیاسی اصولگرا بوده و رخداد 9 دی را مطلوب می داند، می گذرند؟!

و برای همین است که می گویم حمایت های این روزهایشان ریاکارانه است.

امیدوارم آقای روحانی طوری بازی کند که در روزگار مشروط شدن حمایت های اصلاح طلبان (که البته اجرای شرطهایشان برای آقای روحانی ناممکن است) کُمیتش تندتر از آنها بدود.

اصلاح طلبها که رابطه الآنشان با دولت مثل رابطه ازدواج موقت! است، پس از طی شدن چرخه حمایتهای تصنّعی و ورود به فاز حمایت های مشروط؛ بین خودشان راهبرد "عبور از روحانی" را در پیش خواهند گرفت و آنوقت است که آقای روحانی دیگر هیچ صدای به به و چه چهی را از روزنامه های اصلاح طلب نخواهد شنید.

پ.ن: آنهایی هم که می گویند: "حالا که چی؟!" حواسشان باشد که اگر تلاش کنند واقعیتهای این حمایتهای تصنّعی برای دولت آشکار شود! آنوقت است که اولاً آقای روحانی دیگر به منتقدان اصولگرایش نمی گوید: "کم سواد"! و ثانیاً میتوان به دلیل ایجاد فضای واقع بینی و شکست پوپولیسم اصلاح طلبانه، انتظار عملکرد بهتری را در حوزه های مختلف از دولت داشت.

البته من بعید می دانم آقای روحانی این حرفهای ما را باور کند ولی نکته ی ماجرا، عمل به تکلیف است و آگاه کردن همه از واقعیت های صحنه...

+ نوشته شده در  شنبه بیست و ششم بهمن ۱۳۹۲ساعت 10:53  توسط مسعود يارضوي  | 

حرف‌هاي رهبر و آن سه گروه

به نام خداوند رحمان و با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد


_ حرف‌هاي اخير حضرت آقا در جمع همافرها به نظر من جاي تأمل خيلي زيادي از سوي همه ما دارد.

جاي تأمل بيشتر از اين لحاظ كه اين حرفهاي مهم در يك بزنگاه مهم ايراد شدند و مقام معظم رهبري طبق معمول با يك تيزبيني و تفرّس خردمندانه،‌ خط مشي هايي را براي همه ترسيم كردند كه به نظر من اگر هر يك از ما به فراخور وظيفه اي كه داريم به آنها عمل نكنيم؛‌ دورنماي شرايط كشور در قسمت‌هايي با چالش مواجه خواهد شد.

از آن "همه"‌اي كه در بالا توضيح دادم؛ اشاره به سه طيف به نظرم ضروري است:


اول: دولت

مقام معظم رهبري در صحبت‌هاي ديروزشان به نظر من ابعاد ديگري از بحث سابوتاژ اقتصادي را مورد اشاره قرار دادند و به دولتي‌ها با كنايه گفتند كه تحريم‌ها يك تئاتر مضحك است و "راه حل مشكلات اقتصاد،‌ برطرف كردن تحريم نيست"

البته همه ما مي‌دانيم كه به هر حال بخش كوچكي از مشكلات هم به توطئه‌هاي خارجي مربوط است ولي به هر حال جان كلام رهبر اين است كه مواظب باشيد موازنه تحليلي ماجرا به سمت با اهميت‌تر بودن تئاتر تحريم‌ها خم نشود.

همچنين معظم‌له در صحبت‌هاي خود مقولات مهمي را هم پيرامون بحث "سازش" مطرح كردند كه به نظر من گزينه بسيار مهم و قابل توجهي براي دولت است.

دقت شود كه كسي معتقد نيست كه خداي نكرده دولت معتقد به سازش! است.

خير! بحث اصلي ما و البته جان كلام حضرت آقا ماجراي "تحليلهاي غلط" است كه ممكن است سبب شود تا افرادي، به موافقتنامه‌هاي مقطعي و نشستن پاي ميز مذاكره با غرب؛ بيش از اندازه دلخوش كنند و اين دلخوش كردن يقيناً ثمرات تلخي خواهد داشت. (كما اينكه در ماجراي اقدامات نابجاي نيويورك و بيانيه اقدام مشترك ژنو داشت!)


دوم: جبهه پايداري

بحث مهم ديگري كه در بيانات رهبر معظم انقلاب، مايلم آنرا مورد اشاره قرار بدهم بحث اشاره رهبر به منتقدان است.

و البته از اين حيث هم به جبهه پايداري اشاره مي‌كنم چون افراد وابسته به طيف مذكور، بدترين حمايت‌ها را در اوان كار و ايضاً بدترين انتقادها را در روزهاي كنوني از دولت مطرح كرده‌اند.

حضرت آقا در صحبت‌هاي خود در جمع همافرها ضمن برشمردن مؤكداتي پيرامون رفتار منتقدان و دولت،‌ اين جمله را به كار بردند كه "همه ملاحظه‌ي يكديگر را بكنند"

منهاي اينكه من اساساً معتقد هستم شناخت انتقاد منصفانه از غير منصفانه تقريباً غير ممكن و مثل تلاش براي شناخت سطح ولايتمداري افراد! است؛ (مگر اينكه افراد خودشان اعتراف كنند و يا اينكه انتقاد و ولايتمداري آنها توسط اهل فن شناخته شده و داراي سابقه درست در شناخت مورد مناقشه قرار گيرد) اما با اين وجود پيدا كردن درك از مقوله‌اي به نام "ملاحظه‌ي يكديگر" كار چندان سختي نيست.

در واقع با عنايت به مؤكدات رهبري، ما همانگونه كه از دولت انتظار نداريم كه به منتقدان برخي اقدامات خود بگويد:‌"كم سواد"، از جبهه پايداري هم انتظار نداريم كه يكهو به صحنه بيايد و به برخي از اقدامات و گفته‌هاي دولتي‌ها نسبت "سازش" و يا "دروغ" بدهد.

دقت شود كه جبهه پايداري تا همين چند وقت قبل معتقد بود دولتي بر سر كار آمده كه مجبور است هواي خط رهبري را داشته باشد و ولايتمداري آقاي روحاني بيشتر از قاليباف است و غيره... اما اكنون به صحنه آمده و انتقاداتش را با اين جملات ناخوب به زبان مي‌آورد كه به نظر من هر دو غلط است.

ضمن اينكه بايد توجه داشت كه فرض بر اينكه جبهه پايداري در جايي هم انتقاد درستي دارد؛ بايد آنرا با كلمات درستي بيان كند و ماجراي مشهور "بفرما و بنشين"! را رعايت كند نه اينكه يك روز بگويد ما اگر روحاني را مي‌شناختيم به او رأي مي‌داديم! و يا "روحاني هيچوقت دچار افراط نمي‌شود!" و روز ديگر هم به صحنه بيايد و صريحاً به دولتي كه قرار است 4 سال بر مسند امور باشد، بگويد دروغگو! و يا بياييد، ببينيم شما بي‌سواديد يا ما؟! +


و سوم: جنبش دانشجويي و آقاي دكتر زيباكلام

حوالي شش ماه قبل بود كه در تحليلي متذكر شدم به نظر من افكار دكتر مطهري و دكتر زيباكلام وارد مرحله‌اي شده است كه بايد فعالان سياسي و رسانه‌ها آنها را بصورت جدي نقد كنند.

دقت شود كه من از آنهايي نيستم كه علي مطهري را بي بصيرت مي‌دانند و يا معتقدند كه حرف‌هاي صادق زيباكلام جواب ندارد!

خير! من معتقدم كه سطح بصيرت آدم‌ها را با دماسنج اين و آن نمي‌شود اندازه گرفت و همچنين هر حرفي ولو فحش و ناسزا هم جواب مستدل و منطقي دارد (و براي همين از دولت ناراحتم كه براي انتقادها شرط منصفانه بودن! گذاشته است) و در عين حال هم اعتقاد دارم كه فعالان سياسي،‌ رسانه‌ها و جنبش دانشجويي بايد بتوانند در لحظه، خطراتي كه در ظرفيت فراگيري قرار مي‌گيرند را رصد و نسبت به پاسخگويي به آنها اقدام كنند.

به هر حال و بخواهيم يا نخواهيم،‌ امثال آقاي زيباكلام هم اكنون به نوعي مرجع اجتماعي محسوب مي‌شوند،‌ تريبون دارند و البته گاهي هم حرف‌هاي الجزيره! را بلغور مي‌كنند.

بگذريم...

مقام معظم رهبري در جمع همافرها بر اين نكته هم تأكيد كردند كه: "دستگاه‌هاي تبليغاتي قدرتهاي مداخله‌گر ميكوشند با طرح اين ادعا كه استقلال با پيشرفت كشور منافات دارد، حس استقلال را در ملت‌ها تضعيف كنند. اين حرف كاملاً غلط و ساخته و پرداخته قدرت‌هاي مداخله‌گر را برخي در داخل كشورها از جمله كشور ما پخش مي‌كنند."

اين همان ماجراي "آيا چرخش همزمان سانتريفيوژها و چرخ زندگي مردم ممكن است يا خير؟" و همان ماجراي "تأكيدات دائم آقاي زيباكلام و برخي دوستان اصلاح‌طلبشان بر اين كه داشتن انرژي هسته‌اي چه خاصيتي براي ما دارد؟!" است.

ماجرايي كه البته فكر مي‌كنم اگر مخاطب من بوده باشيد،‌ سه سال قبل هم در وبلاگ عبور ديديد كه رصد اين راهبرد شوم كار ممكني بود. 

راهبرد شومي كه البته سه سال بعد يعني همين چند وقت قبل مشخص شد كه جماعتي از اصلاح‌طلبان هم قصد دارند آنرا در دستور كار قرار بدهند و نامه آقاي زيباكلام به آقاي شريعتمداري مهر تأييد را بر اين تحليل زد. +

ببينيد عزيزان من، اشكالي ندارد كه آقاي زيباكلام نظري بر خلاف نظر مقام معظم رهبري دارد. (البته من الحاح بر نظر غلط در مقابل نظر ولي فقيه را داراي اشكال مي‌دانم)

اما اشكال خطرناك‌تر از آنجا آغاز مي‌شود كه برخي حرف‌هاي بد در جامعه پاسخ داده نمي‌شوند و يا در موقعي كه بايد مورد پاسخگويي قرار نمي‌گيرند.

حرف من اين است كه جنبش دانشجويي و برخي خواص و رسانه‌هاي ما بايد در اين مسئله تفقه و تفكر كنند كه چطور مي‌شود امري كه از سه سال قبل هم حتي قابل تشيخص و رصد و پيگيري بود؛ آنقدر مورد بي تفاوتي قرار مي‌گيرد كه حالا مقام معظم رهبري مجبور مي‌شود و بيايد فقط در گام اول نسبت به آن ايراد اشكال كند.


و حرف آخر:

صداي بسيجي‌ها هنوز هم از پشت خاكريز به گوش مي‌رسد.

او خواهد آمد، بايد رفت...


برچسب‌ها: سياست, تحليل
+ نوشته شده در  یکشنبه بیستم بهمن ۱۳۹۲ساعت 9:24  توسط مسعود يارضوي  | 

نگراني

_ اين خيلي خوب است كه داريم كم‌كم صداهايي را از لابه‌لاي رسانه‌هاي كشور مي‌شنويم كه نسبت به ناآرامي اقتصادي در كشور اوكراين حساس شده‌اند. اما به نظر من هنوز براي بسياري از خواص و جنبش دانشجويي جا نيافتاده كه اين حادثه قرار است به عنوان يك مدل و البته با فورمتي متفاوت، براي ايران ما هم پياده سازي شود.

چرا و چگونه‌اش را قبلاً در يادداشتهايم خوانده‌ايد و از باب تأكيد هم عرض مي‌كنم كه تلاش دشمنان براي اين پروژه ناآرام سازي اقتصادي مدتهاست كه در دور و اطراف ما آغاز شده است.

عزيزان من،‌ اينكه اين روزها زيادتر مي‌شنويد از "تحريم‌ها"،‌ از "سياست درهاي باز"، از "آنهايي كه نمي‌خواهند تحريم‌ها لغو شوند!"، از "موانع مذاكرات و لغو تحريم‌ها!" و ... اينها همه يعني اينكه خوانش دقيق محتواي عكس بالا! كه فقط يك كادر از همه حقايق اين روزهاي شهر كي‌اِف و اغتشاش اقتصادي آن است؛ براي تك تك ما يك ضرورت مهم محسوب مي‌شود.

پ.ن: اين روزها چقدر بايد براي همه دعا كنيم... براي خودمان،‌ براي كشورمان، براي سوريه، براي حزب‌الله،‌ براي آينده‌مان،‌ براي نطنز و فوردو و اراكمان، براي كوثر و براي رهبرمان... و براي تكسوار حجاز(عج)...

*عكس از الجزيره


برچسب‌ها: سياست, تحليل
+ نوشته شده در  شنبه پنجم بهمن ۱۳۹۲ساعت 12:48  توسط مسعود يارضوي  | 

اجلاس ژنو 2 و هرزگوینیزاسیون سوریه

به نام خدای بلندمرتبه و با صلوات بر حضرت رسول و اهلبیت طاهرش

 

اجلاس ژنو 2 پیرامون مسائل سوریه، در حالی در 23 نوامبر برگزار می شود که با تحلیل من، نتیجه آن از هم اکنون مشخص و پرونده سوریه نیز در حال ورود به فرایندهایی جدید است.

آمریکا و متحدان منطقه ای و فرامنطقه ای اش در جنگ سوریه به رئوس اهداف خود نرسیده اند.

این رخداد غیر قابل انکار بر خلاف سوال و تصور افکار عمومی، منجر به قبول شکست از سوی آمریکا و متحدانش نمی شود بلکه گزینه های دیگری غیر از ادامه جنگ در سوریه را در مقابل آنها قرار می دهد.

واضح ترین این گزینه ها نیز که به نظر من، آمریکا مجبور به تیک زدن آن است، فرایند هرزگوینیزاسیون سوریه و تجربه ای است که آمریکا از حمایت ایران از مسلمانان بوسنی و همچنین اجلاس دیتون دارد... (ادامه مطلب)


برچسب‌ها: سیاست, تحلیل
ادامه مطلب
+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و چهارم دی ۱۳۹۲ساعت 23:0  توسط مسعود يارضوي  | 

آبی، آبی، آرامش

_ کار رسانه تنها اطلاع رسانی نیست به نظر من. چون خبررسانی صرف را همان ها که ترجیع بند همیشگی آخر قصه ها! هستند هم می توانند انجام بدهند.

کار اصلی رسانه به نظر من، تبیین واقعیت هاست. ممزوجی از تحلیل صحیح، شناخت دوست و دشمن، آشنایی به مخاطب و دلبستگی به یک آرمان و ایدئولوژی که در قالب فراورده ای رسانه ای به افکار عمومی ارائه می شود.

گزارش "پروژه ناآرام سازی جنبش دانشجویی و کارگری" را که در گروه سیاسی سایت مشرق خواندم، احساس شعف وجودم را گرفت.

تفرّسی تحلیل محور، متقن و با اِماره های عموماً درست که موضوعش حول محور مقابله با "فتنه آینده" و "ناآرام سازی اقتصادی" شکل گرفته است.

چقدر حس خوبی دارد که آدم بداند درست در گلوگاه رسانه، بچه هایی هم هستند که تمام همّ و غمّشان تحلیل درست است و این کار را با فهم دقیقی که از توصیه رهبرمان مبنی بر شناخت "نیاز لحظه" دارند انجام می دهند.

البته بماند که مطلبشان جزو اخبار تاپ صفحه اصلی مشرق و مورد استقبال هیچ رسانه دیگری قرار نگرفت و عموماً توسط خوانندگانی مثل من، فقط خوانده شد.

ولی تمام اینها هم دلیل نمی شود که از اجر و قشنگی و تأثیرگذاری کار این بچه ها کم بشود به نظر من.

به احترامشان می ایستم...

 


_ انیمشین "سربازان بین المللی"(ATO) که رفقای من آن را ساخته اند، در جشنواره خوب عمار هم گوی سبقت را از دیگران ربود و اثر برگزیده شد.

چه حسّ قشنگی بالاتر از این که من به دوستی با بچه های سازنده این انیمشین تماماً ایرانی افتخار می کنم...

کار هنری البته هیچگاه بدون ضعف نیست و نمی شود ولی تعهد و تخصص و تلاش برای فهم و انتقال درست سوژه، به گونه ای در این به زعم من اولین انیمیشن ایرانی با کیفیت و مفهوم محور موج می زند که آدم با دیدنش، جدای از اینکه می تواند از پیموده شدن یک شبه ره صد ساله توسط چندتا جوان پاک و مخلص در جبهه جنگ نرم شاد باشد، می تواند تماشاگر طلوع یک آینده شورانگیز نیز باشد.

آینده ای که بچه های این ملک و مملکت، وقتی پای جعبه جادویی تلویزیون می نشینند، به برکت فتح الفتوح حضرت روح الله(ره) در پرورش جوانان خداجوی بسیجی؛ تولیداتی با مفهوم ایرانی و اسلامی را تماشا می کنند و به وسیله آنها تربیت می شوند که تمامشان را خودمان ساخته ایم و سرشارند از تببیین دقیق واقعیت برای نسل های فعلی و آینده ایران اسلامی.

به احترامشان از جا برمی خیزم...


برچسب‌ها: نقد, هنر
+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و چهارم دی ۱۳۹۲ساعت 8:31  توسط مسعود يارضوي  | 

درباره چند شبهه سیاسی

به نام خدا و با سلام و صلوات بر محمد و اهلبیت پاکش


_من با باز شدن دفتر نمایندگی اتحادیه اروپا در تهران مخالفم.

مخالفم مگر اینکه قول و ضمانت بدهند که فقط کار اقتصادی و دیپلماتیک انجام می دهند. (که نمی دهند!)

چون با تحلیل من، اینها می خواهند با راه اندازی این دفتر، فقط در فتنه آینده نقش ایفا کنند و اساساً به دلیل ماهیت کم رمق اتحادیه اروپا، کار چندانی هم در زمینه اقتصاد و دیپلماسی از دستشان برنمی آید.

ضمن اینکه دیدار نماینده هایشان در سفر اخیر با دو متهم فتنه سال 88 به نظر من گناهی نابخشودنیست و اتحادیه اروپا باید در این زمینه بازخواست شود نه اینکه برای باز شدن دفترش در تهران، عده ای به دنبال فرش قرمز باشند.

پ.ن: بد نیست اگر نگاهی به فعالیت های دفتر نمایندگی اتحادیه اروپا در گرماگرم اغتشاشات اوکراین بیاندازید!

 

_ آقای روحانی عزیز چه حرفهای دلسردکننده ای را در دیدار با استانداران و دیدار با هنرمندان بیان کردند.

فرمودند ما از سر و صدای چند درصدی ها نمی هراسیم و قصد داریم افراطیون را "منزوی" کنیم!

می دانید منظورشان از آن چند درصد و افراطیون چه کسانی هستند؟!

بگذریم فقط اگر دیدیدشان از قول من بگویید برخی از ما افراطیها و 99 درصدی ها! الآن به لطف تحلیلهای غلط بعضی از اصولگرایان و بدفهمی و دیرفهمی برخی از خواص کشور، در انزوا هستیم و نیازی به تلاشهای وافر در این زمینه نیست!

اما این را هم اضافه کنید که منهای سرنوشت ما 99 درصدیها؛ شما رئیس جمهور محترم هم تعمق و تدبری در حال دو رئیس جمهور قبلی بفرمایید، بد نیست.

ضمناً اینکه همه بدانند که حاشا که از سیدعلی خامنه ای و مکتب امام(ره) دست برداریم. حتی اگر فقط یک نفر بمانیم...

 

_ درباره ماجرای رخداده پیرامون حاج محمود کریمی دو نکته را مایلم بگویم.

اول اینکه نمی فهمم چرا عده ای از رسانه ایها تمام دین و دنیایشان در سایت های خبری و فیس بوک و فضای مجازی چرخ می خورد و تفسیر می شود؟!

یادتان مگر نیست که در دوره اصلاحات که عصر خشونت خشونت گفتن آقایان بود و هرکسی به جرم داشتن محاسن و هر نشانه ای از حزب اللهی گری به افراطی بودن متهم می شد(مثل همین حالا)؛ یک بنده خدایی توی تهران که اتفاقاً ظاهر غیر اصلاح طلبی! هم داشت، با اسلحه یک نفر را فرستاد آن دنیا و بعد هم دستگاه قضایی رسیدگی کرد و تمام شد؟!

و ایضاً ماجرای پسر آقای فلاحیان را؟!

الآن چه کسی اساساً به یاد می آورد این ماجراهای تلخ را...؟! و تنها مانده است تکالیف بر زمین مانده ای که عده ای از رسانه ایها و اهل فضای مجازی، برای فتنه سال 78، فتنه سال 88 و سایر رخدادهای شوم قابل پیشگیری انجام ندادند و مشغول اباطیل شدند.

خواستم بگویم دفاع هایتان از حاج محمود کریمی قبول درگاه حق ولی تحویل گرفتن زیادی پروپاگاندای دشمن هم مضارّی دارد...

و عرض دوم هم برای آنهایی که رسانه ای نیستند و درباره تیراندازی آقای کریمی در حاشیه یکی از بزرگراه های تهران!

در دوران حضورم در ناجا...


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  پنجشنبه نوزدهم دی ۱۳۹۲ساعت 19:26  توسط مسعود يارضوي  | 

تباهی درد

به نام خدای بلندمرتبه و با سلام و صلوات بر حضرت رسول و اهلبیت مکرّمش

درگاه: می گویند حضرت ابراهیم(ع) را که در منجنیق قرار دادند تا روانه سمت آتش کنند؛ حضرتش، زنبوری را دید که اندکی آب را در دهان گرفته و می برد تا بر روی آتش بریزد.

خلیل ا... به زنبور فرمود: این اندازه آب، چه سود که توانی باشدش تا این آتش گران را خاموش سازد؟!

و زنبور خطاب به حضرتش گفت: می دانم که خاموش نمی شود اما تکلیف من این است که برای دور کردن خطر از شما که ولی خدا هستید، هر کار که می توانم، بکنم و این ذره آب قلیل نیز همان تکلیف من است...

 

1: با تحلیل من، آمریکایی ها و اروپایی ها چند وقت دیگر بعید نیست که تحریم هایی را برای ایران تدارک ببینند و عدم اعمال آنها را نیز منوط به آزادی سران فتنه از حصر خانگی خواهند کرد. (باشد که آنها که باید، از هم اکنون به تکلیفشان در این زمینه عمل کنند)

 

2: جنبش دانشجویی باید و باید بازوی نظام اسلامی و حکومت جمهوری اسلامی ایران باشد.

دانشجویی که بازوی نظام و حکومت اسلامی اَش نباشد؛ پس چه باشد؟! می شود عمله سیا و اِم.آی.سیکس و موساد و بنیاد سوروس و غیره.

یا در مرحله ای نازل تر می شود بازوی اصلاحات و پایداران و غیره.

این توضیح را برای این لازم دانستم که یکی از خبرگزاری ها در خبری که از روی لطف اما بی دقت و نصفه و نیمه از مناظره اخیرم در دانشگاه شهید باهنر منتشر کرد، جمله ای را اشتباه نوشته بود.

 

3: خیلی از ماها به شرایط امروز انتقاد داریم. به هر حال اگرچه آقای روحانی اصلاح طلب نیست اما اینهمه رنجی که به واسطه رابطه محرمیت موقت آقای روحانی با اصلاح طلبان! و نگرش های غلط برخی اطرافیان ایشان در باب سیاست خارجی مشاهده می کنیم قابل کتمان نیستند.

با این حال ولی احساس کردم این نکته قابل ذکر است که تمام این شرایط بد سیاسی هم دلیل نمی شود عده ای دل به کسی یا جریانی ببندند که روزگاری در فرایند غلط خود؛ احمدی نژاد را تولید کرد!

دقت کنید که مرگ بر آمریکا گفتن و انقلابی گری وقتی خوب است که همه جای کار آدم درست باشد وگرنه بنی صدر و مشایی و منتظری از خیلی از همین آقایان، متدین تر و انقلابی تر بودند و هستند.

خواستم بگویم مشکل عقلایی ما با اسم احمدی نژاد نبود. با جریان غلطی بود که فقط در یکی از شاهکارهایش؛ کابینه او را به مغیّبات وصل کرد و تا آخر هم توجیه گر او و اعمالش باقی ماند.

دوباره لطفا دقت کنید که اینکه این جریان می گفت و می گوید که مشایی عامل کج روی احمدی نژاد بود؛ حرفی با ابتناء غلط است اگرچه در شاخه های غیر مهمی درست می نماید.

چه اینکه با این گفتمان لابد عامل جنایت های عمر سعد هم شمر بن ذی الجوشن بود و عامل شقی شدن ابن ملجم؛ قطام و قص علی هذا...

مشکل ما با اختراعات شخصی احمدی نژاد بود که همین آدم ها عاملش بودند و نطفه اش را ریختند. و گرنه مشایی مثل آفتی می ماند که تا زمینه مساعد نمی یافت، امکانی برای بروز نداشت.

اینها که می گویم پراکنده گویی نیست عزیزان من...

عرضم این است که نکند در انتخاباتهای آتی و مقاطع کنونی و بعدی، از زور نخواستن بدیها، به بدترها پناه ببریم و بشود همان که در هشت سال قبل شد!

دقت کنید که جریانی به نام پایداران و احمدی نژاد، نسخه های بدیل دیگری را هم در چنته دارد که آنها را رو خواهد کرد.

نسخه هایی مثل همان ها که به امیرالمومنین و حضرت عباس(ع) تشبیه شدند و در مقابل نامه هایی که با امضای 313 نفر!!! به آنها نوشته شده بود (نه یکبار که چندبار!)؛ لام تا کام حرف نمی زدند و مدعای ولایت و دین مداری شان هم گوش فلک را کر می کرد. و صد البته این سیگنال هم از رفتار آنها قابل خوانش بود که با فرایند احمدی نژادیزه شدن امور مشکلی ندارند و این بی مشکلی از سایر خطرات دیگر، بزرگتر بود و هست.

امیدوارم از این گردنه هم سالم عبور کنیم و دیگر به بیماری "انحراف" که از فتنه هم خطرناک تر است مبتلا نشویم.

 

پانویس 1:

ببخشید... مگر قرار است آدم همیشه حوصله داشته باشد برای خوب نوشتن و هر دو روز یکبار وبلاگنویسی و غیره؟!

برای همین می گویم، "ببخشید" که گاهی کلاژ مانند و کمی تند می نویسم و اهتمامی نمی کنم برای پیرایش کردن نوشته هایم.

گاهی وقت های همیشه، مهمترین چیز برایم این است که جان کلام حرفهایم را متوجه بشوید. و از بابت زشتی و زیبایی متن هم می دانم که می بخشید!

 

پانویس 2(گزارش) : یک گزارش هم درباره شرایط سیاسی این روزها نوشته ام که چون طولانی بود گذاشته اَمَش در ادامه مطلب.

وقت کردید اگر، بخوانیدش.

با احترام



برچسب‌ها: تحلیل, سیاست
ادامه مطلب
+ نوشته شده در  شنبه هفتم دی ۱۳۹۲ساعت 10:24  توسط مسعود يارضوي  | 

از غم بچه های سر راهی

 _ آقای روحانی که رأی آورد، در فرایندهای تحلیلی خودم به نتایجی رسیدم. از جمله اینکه حالا وظایف خاصی بر دوش جنبش دانشجویی و سپاه پاسداران قرار گرفته است.

و یادداشتی تحلیلی نوشتم و تشریح کردم که سپاه و جنبش دانشجویی بصورت ویژه باید بار برخی مسائل، مثل نبرد تمام عیار با شبهات را بر دوش بکشند طی 4 سال آینده...

اما غیر از چندتایی؛ سایر رسانه های خودی و حتی رسانه های وابسته به سپاه، حاضر به انتشار مطلب و توجه به آن نشدند و تلویحاً مثل عموم وقتها فرمودند که اراجیف گفته ای برای خودت!

حالا از آن روزها 4 ماه گذشته است.

این از آقای فریدون عباسی عزیز که انگار تازه متوجه شده فقط در بحث هسته ای داریم با چه مشکلاتی مواجه می شویم و لذا این جمله را در دانشگاه امام صادق بیان کرده است که: "مردم نباید فکر کنند تنها راه رفع تحریم‌ها مذاکره است. البته دانشجویان و نخبگان ما باید راه جایگزین را بیان کنند."

آن هم از فرمانده عزیز سپاه که این روزها مجبور است چپ و راست درباره سرتاپای مواضع دیپلماتیک دولت موضع بگیرد و شبهه رفع کند تا ان شاء الله نوشدارو قبل از مرگ سهراب فراهم بشود.

و ضمن اینکه جان کری ملعون هم همین چند ساعت قبل رسماً این جمله را بر زبان راند که "حمایت ایران از حزب الله و سوریه مانع لغو تمام تحریمها خواهد بود"!

و اجازه بدهید با خودم فرض کنم از سه ماه قبل مطالبم را پیرامون مذاکره و تحریم ها خوانده اید راه و بیراه که دائم الحاح کردم و گفتم این روسیاه های کاخ سفید یک روزی عین همین حرفها را می زنند! و می گویند همه تحریم ها لغو نمی شود، حمایت ایران از حزب الله و سوریه مانع است و غیره...

آه اگر همه حرفهایم را آنها که باید، در موقعی که باید شنیده بودند... (و البته هنوز هم برای فهم مابقی این حرفها وقت هست)

درباره جماعت "خب معلوم بود"ها هم در بند حرف آخر حرفهایم را گفته ام.

 

و حرف آخر:

خیلی از آنهایی که این روزها و با شنیدن و خواندن بعضی از این حرفها می گویند: "خب معلوم بود"! آدم های چیزفهم و خوبی اند.

"خب معلوم بود"ها به نظر من اگرچه در هم افزایی مثبت با اهداف نظام قرار دارند اما خیلی هاشان باید بیاموزند فرق نگاه به آینده و تفرّس آن با تشریح اوضاع پس از وقوع، مثل فرق نوشداروی قبل از مرگ سهراب و نوشداروی پس از مرگ سهراب می ماند! (البته در گام اول)

و همچنین شاید یک جای کارشان هم می لنگد! چون کسی سراغ ندارد از آنها که قبل از این رخدادهایی که مدعی وضوحشان هستند، چیزی در این باب گفته باشند!

ضمن اینکه چند نفر از این "خب معلوم بود"ها علاقه عجیبی به پامال کردن امثال مایی دارند که مثل چلومرغ می مانیم و در عروسی "معلوم بود"ها و در عزای "معلوم نبود"ها خورده می شویم. (مثل وقتی که حاضر نبودند این جماعت باور کنند که امکان کامیابی اصلاح طلب ها در انتخابات اخیر هست! و مثل همین الانی که حرفهایم درباره فتنه آینده را باد هوا می پندارند!)

و حرفهایمان برای این جماعت که از بد حادثه عموماً بر مسند امور هم هستند، بی اهمیت ترین چیز دنیا محسوب می شود لابد که یا به ما به چشم خارجی! نگاه می کنند و یا در آرزوی نقض شدن تحلیلهایمان هَل َهل می زنند.

حرفِ آخرِ حرفِ آخر:

این حرفها را گاهی می نویسم به دو دلیل.

اول اینکه من هم آدمم و با اینکه عادت دارم به بی مهری و مبارزه تنهایی اما گاهی دلم می گیرد و دوست دارم با کسانی که شما باشید حرف بزنم.

و دوم اینکه مِن بعد از این و پس از مکشوف شدن اتقان این تحلیلها؛ اقلّ کم به استعداد یک نفر هم حتی، مردمی باور کنند که انقلاب اسلامی می تواند آینده را هم به بند بکشد و به یُمن این باور، یک زخم کمتر بر پیکره آینده وارد بیاید.

و تأکید می کنم که این تحلیلها و حرفهای مکشوف، فقط و فقط لطف لایزال الهی و خواست اوست که گاهی بر زبان و قلم من کمترین جاری می شود.

گفتم من هم آدمم...!

گاهی وقتها احساس می کنم بچه سر راهی نظام هستم.

یعنی فرزند نظام هستم مثل همه شما، اما من یکی سر راه مانده ام و چون بی خانواده ام، خبری از قرآنهایی که بخواهند فقط اقلّ کم بدرقه ات کنند هم نیست... چون سر راه مانده ای و رئیس سازمان تأمین اجتماعی هم که مرتضوی! است.

+ نوشته شده در  چهارشنبه بیستم آذر ۱۳۹۲ساعت 23:6  توسط مسعود يارضوي  | 

خوانش هایی از سیاست و آینده

این چند روزه حرفهایی را در رسانه های مختلف نوشته ام که دوست دارم شما هم بخوانیدشان.

"فتنه آینده" که قبلاً هم درباره اش نوشته ام، ذهنم را بصورتی خاص مشغول خودش کرده است و نمی دانم چرا راه و بیراه، نظرات و تحلیلهایم راهشان را به این سو کج می کنند؟!


_ "هواپیما یا باند فرود؛ مسئله کابینه اینست" تحلیلی درباره واقعیت های کابینه دولت یازدهم و مقوله فتنه آینده است که در روزهای قبل از رأی گیری درباره لیست وزرای پیشنهادی دکتر روحانی، در خبرگزاری فارس منتشر شد.


_ "پیرامون روشنفکرانی که در مقابل تحریم ها پرچم سفید بالا برده اند" هم تفسیری است که جرقه دوباره اش را صحبت های اخیر سعید حجاریان درباره تحریم ها و تمنّایش از روشنفکرها برای عدم سکوت در این زمینه! در ذهنم زد.

نمی دانم آیا در ذهن شما هم ادا و اصولهای کارگر مآبانه حجاریان و کابینه دولت، صفحه کارگری روزنامه تغییر یافته ایران و بحث "انقلاب یقه آبی ها" که فارین پالیسی دو سال قبل کلیدش را زد، در کنار هم معنای خاصی دارد یا نه؟!

احمدی نژاد تمام تلاشش را در این زمینه کرد ولی حتی با اینکه 7 هزار نفر را در اواسط مهر 91 به خیابان کشاند، کاری از پیش نبرد. امیدوارم حجاریان و دار و دسته اش هم نتوانند.

پ.ن: برای انتشار این مطلب در خبرگزاری تسنیم، برادر سیدمحسن هم زحمت کشید. خدای مهربان اجرش بدهد.


_ گفتم فتنه آینده... "چهار نقش سپاه و جنبش دانشجویی در 4 سال آینده" نوشته دیگریست که بچه های یالثارات منتشر کردند.

امیدوارم نکاتی را که در حد بضاعتم و پیرامون نقش سپاه و جنبش دانشجویی در مواجهه با فتنه آینده به نظرم می رسید گفته باشم و آنهایی که باید هم، این تحلیل را خوب فهم کنند.


_ و حدود یکماه و نیم قبل بود که احساس کردم جریانی دارد بصورت خزنده "حاج حسین شریعتمداری" را هدف تخریب می گیرد.

منتظر بودم که از جانب بزرگترها و برای دفاع از حاج حسین، حرفی بشنوم یا خطی را بخوانم.

اما دریغ... که یا نبود یا من ندیدم.

"ما، بزرگ زادگان و حسین شریعتمداری" را به همین مناسبت نوشتم و بچه های خوب سایت صراط منتشر کردند.

البته از بچه های الف هم شاید باید ممنون بود که بعد از این همه نامهربانی با حاج حسین، انگاری از دستشان در رفت و همین نوشته را در بخش تعاملی خود منتشر کردند و زیرش نوشتند: "مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست"!!!

پ.ن: حواستان که هست؟! که من و حاج حسین شریعتمداری هیچ نیازی به هم نداریم و مهم، نه خود آدمها بلکه راهیست که آدم ها می روند. غرض فقط تکلیفی بود که برای دفاع از مظلوم بر عهده داشتم.

+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و نهم مرداد ۱۳۹۲ساعت 22:4  توسط مسعود يارضوي  | 

برای جنبش دانشجویی؛ مقاماتش!، مسئولانش و اعضایش

ــ یک نفر اگر توی این دنیا می‌فهمید من چقدر جنبش دانشجویی و بچه‌هایش را دوست دارم خوب بود...!

از آن معجزه‌خواه‌تر ولی اینست که یک نفر پیدا بشود که بفهمد من، مسعود یارضوی، چقدر به قابلیت‌های این جنبش اطمینان دارم.

با همه این تفاسیر ولی از آن‌هایی هستم که برای خوب شدن و سالم ماندن کسیکه که دوستش داشته باشم، حتی اگر شده، نیشتر هم به جانش می‌زنم تا تبش قطع شود. استخوان در رفته‌اش را می‌شکنم تا خوب و اصولی جوش بخورد و به زور کتک هم که شده دوای تلخ می‌دهم بخورد تا خوب شود.

راستش را هم بخواهید توی این راهی که پیش روی خودم دارم از ملامت ملامت‌کننده‌ها هم نمی‌ترسم.

و تازه اگر این ملامت‌کننده‌ها دانشجوی معقول و منطقی هم باشند خوشحال می‌شوم و چیزی را به دل نمی‌گیرم.

این توضیح ضروری را می‌بایست می‌نوشتم تا آنهایی که احیاناً نمی‌دانستند کسی جز من از این چیزها برای جنبش دانشجویی نمی‌نویسد، زیاده از این توی حیرت نمانند.

هوای اینجا همیشه آفتابی می‌ماند. ان‌شاءالله...

+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و نهم شهریور ۱۳۹۱ساعت 10:18  توسط مسعود يارضوي  | 

دیپلماسی بیخیالی

به نظر من دولت مردان باید به این سوال پاسخ جدی بدهند که چرا وزارت خارجه و دولت نهم مسائل مربوط به دیپلماتهای ربوده شده در لبنان و همچنین مساله ی ترور دیپلماتهای ایرانی در سال ۵۹ در لندن را پیگیری نمی کند.
اوایلی که دولت نهم بر سر کار آمده بود خیلی خوشحال بودم که لااقل دولتی که می گویند در مباحث بین المللی از حق ملت کوتاه نمی آید این مسائل را حتما پیگیری می کند اما نکرد که هیچ حالا مساله ی ربوده شدن دیپلماتها در بغداد هم به آن اضافه شده و دولت باز هم اقدام فوری انجام نمی دهد .

هیچوقت یادم نمی رود روزیرا که ۱۵ سرباز انگلیسی در ایران اسیر بودند و ظرف یک روز ۳ تا وزیرخارجه ی غیر انگلیسی با منوچهر متکی تماس گرفتند و آزادی این ۱۵ سرباز متجاوز را از وی خواستار شدند . رسانه ی ملی هم با پخش با افتخار این اخبار آنها را تند و تند انعکاس می داد .

انگار در مملکت ما همه چیز را با شهادت حل کرده اند .

                 یادحاج احمد متوسلیان بخیر ... و یاد همه ی دیپلماتهای فعلی ایران هم بخیر ...

+ نوشته شده در  دوشنبه هفتم خرداد ۱۳۸۶ساعت 19:54  توسط مسعود يارضوي  |