عبور

ما مشك رنج‌هاي انقلاب را به دندان كشيده‌ايم و دست و پا داده‌ايم، اما رهايش نكرده‌ايم

به سوی تو

_ می‌گویم من که شهره آفاق جهانم به گناه‌کاری و عوام زدگی ولی عاقا این ماجرای «گریختن» توی ماه شعبان، خیلی به نظرم عمق دارد ها...

یعنی به لحاظ منطق ریاضی و تحلیلی، اینکه هم در صلوات شعبانیه و هم در مناجات نازنین شعبانیه، این عبارت «گریختن» (فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْك در مناجات شعبانیه و مَلْجَأِ الْهارِبین در صلوات شعبانیه) مؤکداً و با ضمائمش آمده؛ به نظرم زیادی مهم است.

که البته غور در معانی ماه‌های رجب و شعبان و رمضان، نشان می‌دهد که یحتمل بعد از استغفار و بخشش ماه رجب، وقت پناه آوردن و گریختن به دامان الهی است و حکماً بعد از استغفار و بخشش و پناه آوردن نیز وقت ضیافت سر می‌رسد.

فرایندی معقول که به ترتیب در رجب، شعبان و رمضان هبوط کرده است و در ادعیه و مناجات‌ها نیز سررشته‌هایش را مثل مروارید توی دریا، برای اهلش پراکرده‌اند.

البته جدای از اینکه ان‌شاءالله شما خوب‌ها و ما بدها همگی میهمان واقعی بخش فینال و آن ضیافت دوست‌داشتنی هم باشیم در ماه مبارک رمضان؛ اما ناگفته پیداست که نه آن استغفار و بخشش، نه گریختن‌های این روزها و نه ضیافتی که منتظرمان است، بی‌مهر علی و آل علی نه وجودی دارد نه حتی ارزشی.

به گریختن‌های ماه شعبان برگردم...

در پی‌نوشت همین معنا، البته مرحوم دولابی هم فکر می‌کنم صحبت‌ها و مثال‌هایی را درباره ماجرای گریختن به درگاه الهی دارند که تأکید می‌کنند خیلی خوب است و نافع است و این حرفها...

و از اینها هم که بگذریم، لامسّب معنایش هم خیلی قشنگ و دوست‌داشتنی است.

همین که به سمت کسی که دوستش داری، دچار «هربت الیک» بشوی...

حالا که اینکه گریختن از چه چیزی به چه چیزی هم بحث دیگریست فکر می‌کنم!

 

پ.ن: ما که رندیم و گدا ولی انصاف هم نبود به این زیبایی‌های نازنین اشاره نکنم.

اشاره از آن رو که به روایت ما لات‌ها و معتادها و گشنه‌گداها؛ رجب و شعبان مقدمه رمضان نیستند شاید... که هر سه‌شان مقدمه‌ی محرم ارباب‌اند...

چه محرم و تاسوعا و عاشورایی می‌شود آن که در اقتفای بخشش و گریختن و میهمانی خدا رسیده باشد.


برچسب‌ها: رجب, شعبان, رمضان
+ نوشته شده در  یکشنبه شانزدهم خرداد ۱۳۹۵ساعت 15:2  توسط مسعود يارضوي  |