عبور

ما مشك رنج‌هاي انقلاب را به دندان كشيده‌ايم و دست و پا داده‌ايم، اما رهايش نكرده‌ايم

تولد من ...

یا لطیف

امروز دومین سالگرد تولد وبلاگ عبور و نوشته های آن است.

این نوشته ی خط خطی را که چند وقتی بود بغضش کرده بودم به مناسبت این تولد رقم زدم...

 

می خواهم از میان تمام " اخبار برگزیده ی " امشب، دست های مهربانت را پیدا کنم ...

بگذار بگویم تو " با بیان اینکه " از فاصله ها بیزاری؛ دلم را شکسته ای ... ( این فاصله ها اجباریست ها ...! )

من در این جا به " اذعان " مرگ که " تصریح می کند" بیهودگی بازی ما را؛ به طلوع خونین صبح سلام می کنم ... و گاهی به خودم می گویم: " او افزود:" از خزان فاصله ها فرار کن .

من " با اشاره به اینکه " از هُرم سکوت هم گاهی شکسته ام به تو سلام می کنم .

سلام مهربان ترین ... نگذار بشنوم که " گفت:" فسانه های صحرا دروغند و بس .

          ... و " انتهای پیامِ " من بی تو بی مفهوم است. لطفا" مرا توی این " تیتر" های مبهم رها نکن .

آی خوبِ من ...چلّه ی خونخوار عاشق " متن " های بیرحم است ...با من بمان در لحظه های *عبور...

 کاشکی در هجوم سئوال های نالطیف هم پناهم باشی ... " چرا "، " چگونه"،...

... "کی"، "چی"، "کجا"، ... "کِی"، ...

+ نوشته شده در  پنجشنبه سی و یکم مرداد ۱۳۸۷ساعت 1:26  توسط مسعود يارضوي  |