عبور

ما مشك رنج‌هاي انقلاب را به دندان كشيده‌ايم و دست و پا داده‌ايم، اما رهايش نكرده‌ايم

یا لطیف

عجب صفایی داشت . گفتم : حاجی آخه شما کجا اینجا کجا ؟

بچه ی ناف تهرون ، مربّی شنا ، با اون همه سابقه ی ... .

تو دل کویر چه کار می کنی آخه ...

خندید و گفت : آخه بهترین دوستام تو جبهه شهید شدن .

خیلی وقت پیش تصمیم گرفتم بیام اینجا .

گفتم : حاجی اینجا خطرناکه ؛ می زننت .

خندید و رفت .

................

 

برای مریض ما هم دعا کنید .

................

 

امشب به آیت ا... خزعلی قول دادم از این به بعد عید غدیر،

باشه عید اصلیم . گفت : هرشب به خاطر این کار برای من و همه ی اونایی که قول دادن دعا می کنه .

 

جانم علی...

................

  

گنجیشکک اشی مشی

 

گنجیشکک اشی مشی لب بوم ما نشین

بارون می یاد خیس می شی .

               گفته بودی بارون می یاد بدت می یاد .

              زیر بارون هرچی غصه اس یادت می یاد .

گنجیشکک اشی مشی برو ما رو رنگ نکن . ما خودمون سیا کاریم .

فکرکردی باورم می شه زیر برفا ، روی بوم خونمون ببینمت ؟

فکر کردی باورم می شه اگرم یه لحظه اونجا پر زدی ...

همه چیز و بی خیال شدی ..

لب بوم ما نشین . 

+ نوشته شده در  شنبه یازدهم شهریور ۱۳۸۵ساعت 21:59  توسط مسعود يارضوي  |