انتهای شب مرگی ...
_یکی می گوید: کرم شب تاب دیده ای . می گویم: یکی طلب ما ولی اگه بازم کرم شب تاب ببینم
می زنم ها ...!
_ پیامک های طولانی سرت را گاهی گرم می کند. ولی این آخری دیگر احساس می کنی جواب ندادن یعنی شرمندگی . تقصیر خودت نیست البته . از تهدید گریزانی چون نمی خواهی آدم ها روی دیگر
سکّه اَت را ببینند . زور می زنی و بالاخره می نویسی : رفته بودم ستاره چینی .
کاش آدم ها همیشه خوب می ماندند !
+ نوشته شده در دوشنبه هشتم مهر ۱۳۸۷ساعت 0:35  توسط مسعود يارضوي
|