عبور

ما مشك رنج‌هاي انقلاب را به دندان كشيده‌ايم و دست و پا داده‌ايم، اما رهايش نكرده‌ايم

                                       خداحافظ خبرگزاری فارس

 

رفتنی شده ایم. یعنی احساس کردیم که باید برویم و رفتیم. با تمام خبرهایی که به نقل از ما می دیدید و می خواندید. و با تمام انتقادها و با تمام آنچه که بودیم...

رفتنی شده ایم و قضاوت اینکه خوب بودیم یا بد باشد برای تاریخ کرمان.

حالا که با خودم فکر می کنم می بینم توی این 5 سال کاری نکرده ام که پشیمان آن باشم. یعنی می خواهم بگویم اگر الآن و در یک رسانه ی دیگر هم کارم را ادامه بدهم باز هم همان مسعود یارضوی سابق خواهم بود. با تمام دغدغه ها و سلایقش.

این هم که چرا رفتنی شده ام هفت؛ هشت تا دلیل دارد. همه شان را هم می شود گفت ولی خُب. طبقه بندی دارد.

بگذریم.

از همه ی مدیران و مردم عزیز استانم حلالیت می خواهم و امیدوارم که این برادر کوچکشان را به بزرگواری ببخشند. امیدوارم مسئولان خدوم استان انتقادها و زخم زبان هایم را به حساب دشمنی نگذارند و مردم شریف استان نیز باور کنند که کم کاریم از سر ناتوانی بود و نه از سر تنبلی و یا فکر نکردن به مسائلشان.

به بعضی از مردم و مسئولان عزیز قول هایی دادم که عملی نشد. از این بابت عذر خواهم و مایلم که عذرم را بپذیرند.

به بچه های خبرگزاری فارس در کرمان که توی این چند ساله خیلی زحمتشان دادم مدیونم. هرچه را که از فارس در کرمان بر روی خروجی مشاهده می کردید با زحمت همین دوستان خوبم تهیه می شد. از آنها نیز حلالیت می خواهم و دوست دارم که این برادر کوچکشان را به بزگواری ببخشند.

می خواهم برای مردم خوب استانم و همه ی کسانی که مرا می شناسند چندتا شهادت بدهم. که حجتی باشد برای من و مخاطبانم در روز قیامت و در پیشگاه گرامی حضرت دوست!

_ شهادت می دهم که توی این پنج سال تمام تلاشم این بود که دچار سانسور نشوم. و حالا می گویم که توی این تلاش هم موفق بوده ام.

_ شهادت می دهم که هیچگاه در خبرهایم دروغ نگفتم و هرآنچه را که از ما می خواندید راست بود و حقیقت داشت.

_ شهادت می دهم که در راه انعکاس اخبار استانم هیچگاه از تهدیدها و از هیچ چیز دیگری نترسیدم و همواره سعی کردم به وظیفه حرفه ای و اخلاقیم عمل کنم.

_ شهادت می دهم که مقولات ارزشی و دینی برای من یک خط قرمز بودم. بر سر این مقولات نه بزرگتر و کوچکتر حالیم بود و نه از تهدید و تشرها ترسیدم.

بارها شد که بخاطر دفاع از بچه های جنگ؛ فقط و فقط بخاطر این که بعضی هایشان اصولگرا نبوده اند متهم شده ام. ولی شهادت می دهم که ذره ای هم برایم مهم نبود. و امیدوارم که خدای عزیز این متهم شدن های مرا در حساب جبران ذره ای از دِین من نسبت به این یادگاران عزیز دوران دفاع مقدس قرار دهد.

_ می خواهم از همه ی دوستان خوبم نیز که طی مدتی که در خبرگزاری فارس بودم؛ یاریم کردند تشکر کنم. دست مهربان همه ی این آدم های خوب را می بوسم.

_ من و تمام بچه های خبرگزاری فارس در کرمان طی 5 سال گذشته تمام تلاشمان را کردیم که حرفه ای باشیم. استان کرمان اولین اخبارش را از نتایج انتخابات طی این مدت از خبرگزاری فارس کسب کرد. و همینطور در بسیاری از خبرهای مهم و سوژه های جدید آنچنانکه می دانید اولین بودیم. در سبک نگارش و توجه به بحث " خبرهای نرم " نیز تمام تلاشمان را کردیم. تنها خبرگزاری بودیم که بی پرده انتقاد و صحبت های انتقادیمان را نیز منتشر می کردیم و در این راه حتی برخی از خبرنگاران هم معترضمان می شدند اما احساس می کردیم باید بعنوان چشم های بیدار جامعه نسبت به مردم و خدایمان پاسخگو باشیم.

_ در انتقال صحبت های مسئولان خدوم استان ملاحظه ای نداشتیم و هیچگاه نخواستیم که خدای نکرده در این فرآیند نقش وکیل داشته باشیم و اگر بخشی از حرف هایشان به مذاقمان خوش نیامد آن را حذف کنیم.

ـ از خبرگزاری فارس هم راضیم. به نظر من فارس در حال حاضر یکی از بهترین رسانه های کشور در انعکاس اخبار و توجه به ۲ مقوله ی حرفه ای گری و ارزش گرایی است. امیدوارم این رسانه ی مطرح به هدف بلند خود که همان تبدیل شدن به رسانه ی برتر در منطقه ی خاورمیانه است بزودی دست یابد.

و حرف آخر...

از بعضی ها دلم گرفته است. یعنی یکی از دلایل رها کردن سمت سرپرستی خبرگزاری فارس در بزرگترین استان کشور، همین دلگیری ها بود. تهمت های زیادی خورده ام و سرزنش های زیادی را شنیده ام. تهدید شده ام. و مقولاتی را به من نسبت دادند که هیچکدامشان در مورد من صادق نبود. آنهایی هم که می بایست بصورت جدی حمایتم می کردند از این کار به هر دلیلی اجتناب کردند. ( ببخشید که اسم نمی برم. ) از این افراد هم نمی گذرم. ( و باز هم ببخشید که مثل همه نیستم که در پایان حرف هایم همه را ببخشم. ) حساب من و آنها باشد برای قیامت. البته خدای خوبم را شکرگذارم که طی این مدت طاقتم داد که من مثل آنها نباشم.

 

پینوشت:

_ وقتی نوشته ی بالا را می خوانم می بینم برای کیفیت متن آن تلاش چندانی نکرده ام. دلیل هم داشتم. برای من مثل وصیت نامه می ماند. آن هم وصیت نامه ی آدمی که باید توی گیرودار کارهای ضروری که دارد حتما" حرف هایش را بنویسد. از این بابت از مخاطبان خوبم معذرت خواهی می کنم.

والسلام

+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و دوم آبان ۱۳۸۷ساعت 22:51  توسط مسعود يارضوي  |