عبور

ما مشك رنج‌هاي انقلاب را به دندان كشيده‌ايم و دست و پا داده‌ايم، اما رهايش نكرده‌ايم

ما در قبیله ی سرخپوست ها!

فرض می کنیم اینجا قبیله ی سرخپوست هاست.

و اعضای قبیله هم من و آقای حسن و مابقی رفقا...

خُب لابد هرکدام از ماها که توی این قبیله هستیم، یک اسمی برای خودمان داریم دیگر...!

لذا در ادامه می خواهم اسامی سرخپوستیِ! سرخپوست ها و سایر چیزهای! موجود در این قبیله را به روایت خودم برایتان بنویسم.

 

_خودم: رقصنده با گرگ، پسر باد (اسم شناسنامه ای!)

_آقای حسن: مردی از دوردست

_علی کوچولوی ما!: پسری با عموهای آدمخوارش

_آقای فرهاد: نهنگ مهربان

_آقای حمزه: ابر سپید

_حسین پورغریب شاهی: چاقوی تیز

_ابوالفضل چمندی: (دبیر جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاهمان): آتش سرد

_گروه انجمن اسلامی دانشگاهمان: قبیله ی آدمخوارها

_وبلاگ حضور: ماهی کوچکِ قرمز

_وحید قرایی: بهار در دست هایش

_ابوذر: روح قبیله

_آقای حسن.ه: چشم های قبیله ی کناری!

_اتاق جدید من: سرزمین ارواح هنوز متولد نشده!

_فرزاد امین زاده: مردی با آتش دست هایش

_خانه انیمیشن: گورستان آهوها

_ وبلاگ "عبور": ترانه ی مرموز

_بچه های گروهان ویژه: گردبادهای سرخ

 

پانویس:

_البته پر واضح است که قبیله ی ما شامل کلی سرخپوست دیگر هم هست که هرکدامشان هم اسم هایی دارند. ولی نظر به اینکه جنگ های خانمانسوز درون قبیله ای در تاریخ ما سرخپوستها؛ همه شان از یک همچنین جاهایی شروع شده اند لذا از بردن اسامی سایر اعضای قبیله معذورم. البته رفقای عزیز می توانند با کامنت خصوصی یا استفاده از سرویس پیامک از اسامی سرخپوستی خودشان با خبر بشوند.

 

_یک نکته ی مهم دیگری هم هست و آن اینکه ما و رفقایمان چون خیلی سرخپوست های مهربانی هستیم؛ خیلی از سرخپوست های دیگر را هم عضوی از قبیله ی خودمان می دانیم. اما با توجه به "ی ب و س ت" موجود در جامعه و وجود احتمال زیاد برای عصبانی بودن مزمن سرخپوست های یاد شده؛ آنها را به حال خودشان وا می گذاریم و هیچ اسمی را فعلاً برایشان قائل نمی شویم.

+ نوشته شده در  پنجشنبه دوازدهم فروردین ۱۳۸۹ساعت 19:5  توسط مسعود يارضوي  |