عبور

ما مشك رنج‌هاي انقلاب را به دندان كشيده‌ايم و دست و پا داده‌ايم، اما رهايش نكرده‌ايم

یا لطیف

شحنه ها تمام کوچه های این شهر را دنبال یک نگاه گشته اند ...

  انگار در این خیال جستن یک انسان حماقت بود ...

باز هم صبح می شود .

مردم تمام شب را آسوده خوابیدند ...

+ نوشته شده در  شنبه بیست و هفتم آبان ۱۳۸۵ساعت 13:9  توسط مسعود يارضوي  |