عبور

ما مشك رنج‌هاي انقلاب را به دندان كشيده‌ايم و دست و پا داده‌ايم، اما رهايش نكرده‌ايم

به فداي چشم مستت

سخنان مقام معظم رهبري در سال ۷۱؛

اگر جوان بسيجى را درانزوا انداختيم آن وقت همه چيز دگرگون می‌شود

اما اگر اينها را از دست داديم چه؟ اگر روحيه بسيجى را ازدست داديم چه؟ اگربه جاى توجّه به تكليف و وظيفه و آرمان الهى، به فكر تجمّلات شخصى خودمان افتاديم چه؟ اگر جوان بسيجى را، جوان مؤمن را، جوان با اخلاص را - كه هيچ چيزنمى‏خواهد جز اين‏كه ميدانى باشد كه در راه خدا مجاهدت كند - در انزوا انداختيم و آن آدم ‏پرروىِ افزون‏خواهِ پرتوقّعِ بى‏صفاىِ بى‏معنويّت را مسلّط كرديم چه؟ آن وقت همه چيز دگرگون خواهد شد. اگر در صدر اسلام فاصله بين رحلت نبىّ‏اكرم (ص) و شهادت جگرگوشه‏اش پنجاه سال شد، در روزگار ما، اين فاصله، خيلى كوتاهتر ممكن است بشود و زودتر از اين حرفها، فضيلتها و صاحبان فضايل ما به مذبح بروند. بايد نگذاريم. بايد در مقابل انحرافى كه‏ممكن است دشمن بر ما تحميل كند، بايستيم.

                                                 
... آنچه كه جامعه ما را فاسد مى‏كند، غرق‏شدن در شهوات است؛ از دست‏دادن روح تقوا و فداكارى است؛ يعنى همان روحيه‏اى كه در بسيجيهاست. بسيجى بايد در وسط ميدان باشد تا فضيلتهاى اصلى انقلاب زنده بماند.
دشمن از راه اشاعه فرهنگ غلط - فرهنگ فساد و فحشا - سعى مى‏كند جوانهاى ما را از مابگيرد. كارى كه دشمن از لحاظ فرهنگى مى‏كند، يك "تهاجم‏فرهنگى" بلكه بايد گفت يك «شبيخون فرهنگى» يك «غارت فرهنگى» و يك «قتل عام فرهنگى» است. امروز دشمن اين كار را با ما مى‏كند.

چه‏كسى مى‏تواند از اين فضيلتها دفاع كند؟ آن جوان مؤمنى كه دل به دنيا نبسته، دل به منافع شخصى نبسته و مى‏تواند بايستد و از فضيلتها دفاع كند. كسى كه خودش آلوده و گرفتاراست كه نمى‏تواند از فضيلتها دفاع كند! اين جوان بااخلاص مى‏تواند دفاع كند. اين جوان، از انقلاب، از اسلام، از فضايل و ارزشهاى‏اسلامى مى‏تواند دفاع كند. لذا، چندى پيش گفتم: «همه امربه معروف و نهى از منكر كنند.» الآن هم عرض مى‏كنم: نهى از منكر كنيد. اين، واجب است.اين، مسؤوليت شرعى شماست. امروز مسؤوليت انقلابى و سياسى شما هم هست.


*[بيانات رهبرمعظم انقلاب اسلامى در ديدار فرماندهان گردانها، گروهانها و دسته‏هاى عاشوراى نيروهاى مقاومت بسيج سراسر كشور، در سالروز شهادت امام سجّاد(ع)(22/4/71)]

 

پانويس: تقديم به تمام بچه‌هايي كه در تمام اين ‌سال‌ها دلمان در كنار يكديگر گرفت و شكست...

ولي ما هنوز توي سنگر مانده‌ايم... هنوز هم خاك اشرار و تمام تك و طايفه‌شان را به توبره مي‌كشيم و هنوز هم... ما هنوز مسافر طلوع خونين صبح مانده‌ايم...

+ نوشته شده در  یکشنبه نهم آبان ۱۳۸۹ساعت 16:38  توسط مسعود يارضوي  |