وصيتنامههاي آنلاين
_ نماز صبح با كيفيت ميخوانييييِيم...
_ روسها يك نارنجكانداز سبك ساختهاند. اسمش را گذاشتهاند: "نارنجكانداز هاشم".
پانويس: منم يكي ميخوااااااام...
_رسانههاي خارجي دارند روي سوژه اختلاف ميان دولت و مجلس كار ميكنند.
_وزير دفاع كره جنوبي! هم استعفا داد
پانويس: وا...؟! وسط اين هيري ويري...؟!
_چه مملكت جالبي داريم ما!. سريال جديد برادر كيم ايل سونگ را ميگويم.
اينهمه عقلاي قوم، فحش و بد و بيراه داديم و گفتيم كه "بابا، اين سريال كرهاي جومونگ كلاً صهيونيستيه..."
ته قصه اين شد كه دارند يك جومونگ جديدتر پخش ميكنند.
به نظر من پوشاندن ضعف برنامهسازي سيما با پخش اين قبيل سريالهايي كه ميتوانند نسل آينده ما را بيهويت بار بياورند؛ به بهانه اينكه مردم پاي سيماي ملي بنشينند مثل اين ميماند كه بخواهي به يك آدم قرص ضد درد بدهي بخورد كه آنقدر دردهايش را نفهمد تا بميرد.
نگوييد برنامه و برنامهساز نداريم. نمونهاش همين مختارنامه خودمان...
_روسيه هم موشك بين قارهاي "بولاوا" را آزمايش كرد. اين موشك بيش از 8 هزار كيلومتر برد و قابليت تغيير مسير دارد.
بولاوا از نوع بالستيك با قابليت حمل كلاهك هستهايست.
اين موشك به گونهاي طراحي شده است كه توانايي عبور از سپر دفاع ضد موشكي را نيز دارد.
_دلم براي ابوذر تنگ شده است و براي طلوع خونبار صبح. لحظههايي پر از بوي خون و باروت و خواب... و پر از عطر يوسف زهرا... و مايي كه جا مانده بوديم.
ياد ديوار نوشته قديمي قرارگاهمان بخير... خوننامه نبرد است آيين پاسداران...
من هنوز هم مسافر صبح ميمانم.
ــ و اين مطلب را هم در مورد بسيج از وبلاگ هويت بخوانيد.