عبور

ما مشك رنج‌هاي انقلاب را به دندان كشيده‌ايم و دست و پا داده‌ايم، اما رهايش نكرده‌ايم

هیس!

از روی متکا نشستن برخی مقامات دولتی و قوه ای! در مقابل چشم های مردم انتقاد می کنی، می گویند هیس!

دوباره از اشتهار به سوارکاری و غواصی و تنیس بازی کردن چندتا از همین آقایان و بعض دیگر از آقایان انتقاد می کنی می گویند: وارد اما باز هم هیس!

به هیس گفتنشان انتقاد می کنی می گویند چون تو می گویی، هیس!

می گویی خب خودتان که قبول دارید، بگویید. می گویند آدمش را نداریم!، پس در نتیجه هیس!

* می خواهید لخت ترش را برایتان بگویم...؟!

قصه این است که همیشه تقصیر آن گردن کلفت ها و کشته و مرده های بستنی های روکش طلای برج میلاد و بقیه نیست که حدّشان میل می کند به سمت این چرب و شیرین های چند روزه دنیا و در ادامه پامال کردن حق چندتا مستضعفی که امام راحلمان گفت انقلاب مال همینهاست...؟! نه...!

گاهی هم تقصیر خود ماست. که به هزار دلیل، جلوی "صدا" را می گیریم.

ولی فقط صداست که می ماند!

+ نوشته شده در  پنجشنبه بیست و چهارم شهریور ۱۳۹۰ساعت 10:36  توسط مسعود يارضوي  |