از این روزها
_ من با ترور به عنوان یک مقابله به مثل مخالفم.
چرایش هم واضح است. اصلاً این را منطقی نمی دانم که مثلاً نظام جمهوری اسلامی ایران بخواهد برای گوشمالی اسرائیل که دست به ترور 4 عنصر دخیل در فناوری های هسته ای ما زده است؛ دست به ترور در سرزمین های اشغالی و یا هرجای دیگری از دنیا بزند.
البته حتماً یکی مثل من خبر مرگ هر صهیونیستی را بشنود از خوشحالی به آسمان می رود و یا همین آقای من حتما از تئوری های مقابله و دکترین تهدید در مقابل تهدید و حتی عملیات! در مقابل تهدید استقبال می کند اما اینکه انتظار داشته باشم کشور من هم اعلام کند در جبران این ترورها قصد دارد برود در هر جایی از جهان و مقامات آمریکا و رژیم صهیونیستی را به وسیله عواملش ترور کند را اصلاً نمی پسندم و این مسئله را اقدامی معقولانه هم نمی دانم.
ضمن آنکه معتقدم برای تهدید در مقابل تهدید و یا حتی عملیات! در مقابل تهدید هم صدها راه منطقی تر و تأثیرگذارتر وجود دارد که باید روی آنها کار کرد و البته از روی کاغذ هم آنها را به منصه اجرا کشاند.
و در این میان برای مظلومیت "رهبر" دعای رفع می خوانم که خدا در میان تئوری های برخی از خودعمارپندارهای این کشور و بد محاسبه گری های آنها در مورد حرف های رهبر معظم انقلاب؛ مواظبش باشد و توفیقات خداوندی اش را شامل حال "آقا" بفرماید.
به احتمال قوی در روز شنبه و مصادف با اربعین حسینی در همین زمینه, مقاله ای را در خبرگزاری فارس منتشر خواهم کرد.
_ این را اخیراً برای فرید زکریای دروغگو نوشته بودم. و این را برای فتنه گری های حسین علاییِ شمر! و این را هم برای مومیایی ها! که حواسشان باشد بسیجی ها حواریّون عشق اند.