روزنوشت
ــ دارم به خودم کش و قوس میدهم که بالاخره سحری را شیر بخورم یا آب بخورم یا اصلا میوه و خرما بخورم...
در نهایت کشان کشان و سینه خیز از اتاق خواب میروم سمت تلویزیون و مثل یک جانباز 99 درصدی تلویزیون را روشن میکنم.
خدایا چرا فرزاد جمشیدی داره اذان میگه...؟!
سومالییییییییییییییییییی...
ــ جنبش دانشجویی از روز اولی هم که سر ماجرای میانمار واکنش نشان داد به نظر من کار خوبی بود؛ اما همه کار خوبی که جنبش میبایست انجام میداد، نبود. و بعضی کارهای شاید خوبتر بر زمین ماند.
یک نفر باید از این آقایان جنبش بپرسد میانمار و تمام؟! مثلاً آسام هند و بنگلادشیها مسلمان نیستند دیگر که چند وقتیست دارند به دست بوداییها کشته میشوند و شما هیچ نمیگویید؟!
متاسفانه ردههایی از جنبش دانشجویی گاهی در محاق جوّ و تاثیرگذاری چندتا عکس میماند و نای بیرون آمدن هم ندارد.
به امید پویایی بیشتر ماندهایم ما.
ــ کرمان هستم. از پنجشنبه تا آخر هفته آینده. این شهر را با همه نامهربانیها و غربتهایش دوست دارم. و دهزیار و دره نسکی و حرمک و بهرامجرد را دوستتر.
"کمین" سکوی پرواز بود.
فکرش را میکردی دلت برای اشرار! هم تنگ بشود؟!
ــ جای احمدی نژاد بودم دعا میکردم این دوره ریاست جمهوری تمام نشود.
ــ جبهه پایداری برای خودش شورای فقهی تشکیل داده.
یعنی اینکه:
اولاً: میخواهند دانسته یا نادانسته! کارهایشان را وصل کنند به آقا.
و دوماً: با این کار باب عقل و بصیرت را هم دانسته و نادانسته میبندند. چون نحوه تعامل سیاست با تفقّه را نشان دادهاند که چندان متوجه نیستند.
یکی میگفت: مگر سال 84 هم همینطوری فکر نمیکردند که کارشان به انحراف کشید؟!
مسعود نوشت: جبهه پایداری به نظر من روی این حرف آیتالله مصباح که گفته است انحراف از فتنه خطرناکتر است؛ یک ذره هم تامل نمیکند. شاید به این دلیل که نقش گامهای اشتباهشان برجسته میشود.
من، لنکرانی و روانبخش و جلالی و علامه مصباح را خیلی دوست دارم ولی پای مصالح نظام همه باید با هم روراست باشیم.
جبهه پایداری فعلی در سال 84 انحراف را تحویل این کشور داد و حالا باید پاسخ انحراف بیّن و آن خانهنشینی و این قربان صدقه رفتنها برای آل سعود را بدهد.