برای آینده
قول داده بودم که دیگر تحلیلی را اینجا منتشر نکنم. بویژه تحلیلی که منعطف به حوادث آینده باشد. سر قولم هم ماندهام ولی چند تا قضیه هست که باید اشاره وار آنها را برایتان بگویم.
و اشارهوار میگویم، که هم سر قولم مانده باشم و هم اینکه اشاره و تحلیل کوتاه قدرت بیشتری دارد برای اینکه نگذارد احتمالات منطقی به فراموشی سپرده نشوند.
یکم ــ هاشمی و انتخابات
من در مورد آقای هاشمی و کاندیداتوری ایشان احساس خطر میکنم. از چند ماه قبل احساس کردم آقای هاشمی هیچ دلیلی برای عدم ورودش به انتخابات نمیبیند.
از سوی دیگر تحلیلم اینست که اصلاحطلبان هم برای جلوگیری از "شکست حتمی" و فرار از خطر احتمالی حذف، چارهای غیر از کاندیدا کردن آقای هاشمی و حمایت از او را ندارند.
ضمن اینکه در اظهار نظرهای اصلاحطلبان نیز اشارههای واضحی را به سمت آقای هاشمی میبینم.
بر اساس تحلیل من، هاشمی رفسنجانی به احتمال خیلی زیاد در انتخابات ریاست جمهوری 92 شرکت خواهد کرد.
این احتمال خیلی زیاد، بدیهیست که از نظر من یعنی شرکت حتمی مگر اینکه زمین بازی از اساس و با اتفاقات غیر قابل پیشبینی و تخمین تغییر کند.
اما این تحلیل از آن رو ضرورت انتشار یافته است که عقل سلیم اینطور حکم میکند که دوستان خوبم لااقل برای این قضیه یک احتمال کم قائل باشند و تمهیداتی که شاید تکلیف آنها برای گفتمانسازی است را در نظر بگیرند.
دوم ــ جریان دولت و انتخابات
تحلیل من اینست که کاندیدای جریان دولت در انتخابات آتی شکست خواهد خورد.
بدیهیست که این حرف یک پیشبینی صرف نیست زیرا نگاهی به برآیند رفتارهای گفتمانی، سیاسی، اجرایی و عقیدتی دولت کنونی؛ از نظر من همین نتیجه را عاید میکند.
دولتیها از نظر رفتاری بگونهای نیستند که کاندیدای آنها توانایی واضحی برای قرارگیری در سبد رأی داشته باشند.
این تحلیل از آن رو ضرورت بیان داشت که اولا توجهی بیش از حد به برخی فعالیتهای فرعی معطوف نشود و ثانیاً عهدهای با خطرناک پنداشتن بیش از حد برخی فعالیتها!، از سایر احتمالات منطقی و شاید با خطرات بیشتر! غافل نشوند.
سوم ــ شرایط کشور و بحث فتنه
این تحلیل را با تألم فراوان مینویسم. رصد شرایط عمومی کشور و نگاهی به رفتار برخی خواص و حرکات رسانهای کشور از یکسو و دریافتی که بنده از حرکات نظام سلطه و دشمنان غربی ایران دارم؛ با نهایت ناراحتی این تحلیل را در ذهن من ایجاد کرده است که هماکنون در شرایط فتنه خفی و غبارآلودگی فضای جنگ صفین قرار داریم.
دقت کنید که در نگاه و تحلیل من اوضاع آینده و حتی فعلی بسیار مساعد است و ما در پیشرفتی تدریجی قرار داریم. ناراحتی اما از آنسوست که در فتنه صفین و قاسطین؛ سختی شرایط فتنه فقط در خیمه امیرالمؤمنین(ع) قابل مشاهده، لمس و درک بود.
در این فتنه، مردم، برخی مذهبیون و برخی خواص در جریان چند و چون فتنه قرار نداشتند و ایبسا همگی گوش به فرمان ولی زمانه هم بودند اما خنجر دشمنان، دوستان نادان و خواص بیبصیرت، تیزی خود را به گلوی ولایت نشان میداد و جماعتهایی که گفتم خبر نداشتند و حتی با تحلیلهای خود نیز به شرایط خطرناک پیرامون ولی زمانه پی نمیبردند چون "بصیرت نافذ" نداشتند.
دقت کنید که عدهای هستند که اگرچه به دلیل بصیرتی که دارند در سپاه عمر سعد قرار نمیگیرند اما چون "بصیرت نافذ" ندارند در خیل لشکریان حسین زمانه هم قرار نمیگیرند.
در شرایط کنونی، فتنهای که شرایطش را توضیح دادم، در نظر من آغاز شده است و بخش اعظم آن نیز بر دوش حلقه انحراف است که زمینه بروز این شرایط صفینگونه را فراهم کرده است.
به مسئله احتمال "اغتشاش" در فرآیند این فتنه در اپیزودها بعدی اشاره خواهم کرد.
چهارم ــ نقشههای حلقه انحراف برای اعتراض و اغتشاش
ماهها قبل از انتخابات مجلس نهم طی تحلیلی در خبرگزاری فارس به مسئله ارتباط حلقه انحراف با مقوله اعتراض و اغتشاش پرداختم. +
منحرفین راه حیات خود را در اعتراض و اغتشاش میبینند و دقیقاً تلاش میکنند تا مدل فتنهگران در سال 88 را پیاده سازی کنند اما به هیچ وجه من الوجوه موفق نخواهند شد.
آنها اگرچه حتی برای این کار به تئوری کثیف حساسسازی اقتصادی! و "فتنه یقهآبیها"! روی آوردهاند اما تحلیل من اینست که به فضل خداوند رحمان موفق نخواهند شد. این کار آنها با تحلیلی که بنده دارم، در اوج ظهور و بروز احتمالی خود هم رمق و نای سال 88 را نخواهد داشت (مثل تجمعی که در مهرماه و برای گرانی ارز شکل گرفت) و منحرفین و اعوان و انصار آنها را مضحکه عام و خاص خواهد کرد تا امیدوار به تحقق هدفشان.
در واقع میخواهم این مژده را به دوستان و دشمنان انقلاب اسلامی بدهم که در مقطع انتخابات آتی و البته تا حدود چند سال دیگر هم شاهد اغتشاشاتی شبیه سال 88 نخواهیم بود. (در چند سال دیگر هم اگر در مقابل توده سازی دشمن مبارزه کردیم حتماً شاهد اغتشاشاتی با رمق سال 88 نخواهیم بود)
پ.ن:
میدانم که باورتان نمیشود ولی برای من هزار روز جنگیدن و ماندن توی سرما و ایستادن جلوی اشرار، به مراتب راحتتر از نوشتن این حرفهای تلخ و سخت است.
سخت و تلخ از این بابت که هم با اینکه معتقدم کار تحلیلگر پیشبینی نیست؛ این حرفها را گفتهام و نوشتهام و تلخ از این رو که لابد میپذیرید برای من تحمل چیزهایی که نوشتهام بعنوان واقعیت سخت است. همانطور که در روز انتخابات سال 88 و هنگامی که نوشتم میرحسین یعنی 18 تیر؛ هم سخت بود. +
و یک اتمام حجت:
من این تحلیلها را از باب این مینویسم که جامعه مخاطبان و آنهایی که این خطها را میبینند به سمت احتمالات منطقی و احتمالاتی که کمتر دیده میشوند هم توجه داشته باشند.
و خدای متعال شاهد من و شما که هیچیک از این تحلیلها برای این نوشته نشدهاند که خدای نکرده قصدی برای خودنمایی باشد.
چه اینکه لابد همه میپذیریم اولا این برادر کوچکتان نیازی به اثبات خودش احساس نمیکند و ثانیاً هریک از این تحلیلها ممکن است به هر دلیلی رخ ندهد و تحلیلگر آنها مضحکه خاص و عام شود.
با این همه ولی سنگینی غصههای غریب حسینیه امام خمینی(ره) به آن وا میداردم که با عنایت به آنچه که میبینم و در ذهنم بعنوان تحلیل شکل میگیرد؛ بیهراس از تمام آینده مبهمی که با آن مواجهم و هیچیک از مولفههایش بر من هویدا نیست؛ آبروی خودم را برای این انقلاب اسلامی سودا کنم و تنها اجر را از خداوند رحمان مسئلت کنم.
والاسلام