فتنه آينده و تكليف ما
در پست قبل وبلاگ عبور، از احتمال بروز يك فتنه بزرگ در آينده نزدیک صحبت كردم و تحليلم را پيرامونش نوشتم.
حادثهاي كه سنجش من از فضاي پيرامون جريانهاي متمايل به براندازي و همچنين رصدي كه از
فعاليتهاي دشمنان خارجي مردم دارم، احتمال وقوع زيادي را با کم و کیفی که قبلاً توضیح داده ام، برايش متصوّر است.
در اينجا اما ممكن است اين سؤال پيش بيايد كه فرض بر پذيرش احتمال وقوع چنين فتنهاي، وظيفه هريك از ما چيست و چه بايد كرد تا در گام اول، اين اتفاق رخ ندهد و در گام بعد، اگر رخ داد (كه خدا كند اينطور نشود) خيلي زود از بين برود و آثار سوء نداشته باشد؟!
مايل هستم در اين زمينه حرفهايي را بصورت كلي بنويسم. زيرا تكليف من همان رصدي است كه انجام دادهام و نتيجهاش را منتشر كردهام. و لذا از روی قاعده، مابقي قصه را چيزي جز اشاره به سرفصل های یک عالمه تحلیل غیر قابل انتشار در منصه عمومی نمی دانم.
در مقوله برخورد با فتنه، قبل از هرچيز بايد اين حقيقت را دانست كه فتنه حاصل نسيانها و اشتباهات دستهجمعي است.
من و مايي هم اگر در اين اشتباهات دستهجمعي نقش نداشته باشيم اما به حكم قضيه عقلايي "آتش كه گرفت، خشك و تر ميسوزد"، بايد در فرونشاندن نتيجه اشتباهات و پذيرش هزينههاي آن سهيم شويم.
در همين حال، اين نكته هم وجود دارد كه فتنه همانطور كه در اثر اشتباه دستهجمعي ايجاد ميشود، با عمل جمعي نيز درمان ميشود.
گام بعدي كه در حوزه مردم تعريف ميشود عمل به تكليف است.
دقت كنيد كه منظور من از تكليف مداري آن چيزي نيست كه مثلاً جبهه پايداري به غلط در ميان عدهاي در كشور باب كرده است!
بلكه منظور دقيق من، رصد درست فعاليت دشمن و برنامهريزي صحيح براي برخورد با آن است.
(كه شامل فرايند برخورداري از فهم و بصيرت، رصد درست، برنامهريزي انقلابي و توجه به نتيجه ميشود)
و تبعاً آن رصد و اين برنامهريزي بايد بر اساس جايگاهي باشد كه هريك از ما در جامعه اسلامي داريم.
يعني يكي از ما كارمند است، ديگري وبلاگنويس، آن يكي خانهدار و نفر بعدي يك فعال سياسي يا فرهنگي و ...
هريك از اين افراد نقش خاص خود را دارند كه اگرچه در معنا كه همان فرونشاندن غبار فتنه است با هم يكسان هستند اما در صورت حتماً تفاوتهايي دارد.
تعريف اين نقشها را در كنار ولايتمداري، اصليترين راه مبارزه با فتنه، در پيش، حين و پس از آن ميدانم.
در مواجهه با "فتنه آينده" يك بخش بزرگ ديگر هم وجود دارد كه شامل حيطه حاكميت ميشود و ايفاي نقش آن از هماكنون بسيار تأثيرگذار خواهد بود.
شورايعالي امنيت ملي، وزارت اطلاعات، مجلس شوراي اسلامي، تشكلهاي دانشجويي، بسيج، رسانهها، سازمان اطلاعات سپاه پاسداران و ناجا.
در اينجا بايد به اين مسئله هم اشاره كنم كه همه ميدانيم كه هريك از سيستمهاي تأثيرگذار بالا اگر در مقطعي به وظايف خود عمل نكنند، اي بسا از همين فردا درگير يك فتنه بزرگ شويم.
اما ديدهبانيها و تحليل من درباره تصميمي است كه دشمن گرفته و به گواه عقل و تجربه، حتماً آنرا اجرا خواهد كرد.
پس (در صورت قائل بودن به تحلیل منتشر شده پیرامون فتنه آینده) ميپذيريم كه كار و راهبرد ما از اينجا وارد گردنههايي پر پيچ و خم ميشود و ديگر قيد روزمره ندارد.
در واقع، تصور هميشگي ما از حمله احتمالي دشمن يك چيز است و خبر ما از حمله حتمي و ديده باني ما از تحركات دشمن كه بوي تهاجم ميدهد يك چيز ديگر.
بگذريم...
اگرچه براي هريك از سيستمهاي اشاره شده حرفهايي براي مبارزه با فتنه مد نظرم هست اما فكر نميكنم روي اين وبلاگ نيازي به طرح اين نظرات و تحليلهاي خاص باشد.
ضمن اينكه تشخيص حدّ و حدود و مرزهايي كه يك نفر براي فعاليت در حيطه آنها پرورش يافته است را از الطاف خفيه الهي ميدانم.
بعدنوشت:
_ اميدوارم اين تحليل من پيرامون فتنه آينده هيچوقت محقق نشود و جان و آبروي هزارها چون مني تا هميشه فداي يك تار موي انقلاب اسلامي و ايران.
_ ضمنن براي مبارزه با فتنه، اين ماهواره لعنتي را هم جدي بگيريد.
یعنی تا ميتوانيد نبينيد و ديگران را هم از ديدن آن باز بداريد.
مثال من براي نشستن پاي برنامههاي ماهواره، (غير از آنكه هميشه ميگويم آب مسموم را به
تشنگاني كه براي يافتن اطلاعات تنبل هستند، ميدهد و مسمومشان ميكند) مثال تخريبچيها درون ميدان مين است!
يكم: آيا كسي حاضر هست بدون هيچ تخصصي از خنثي كردن مواد و تلههاي انفجاري، وارد يك ميدان مين بزرگ بشود كه اتفاقاً بصورتي كاملاً تخصصي هم پهن شده؟!!
دوم: از سوي ديگر فرض بر اينكه آن يك نفر يك تخريبچي حرفهاي باشد. (كه عموماً نيست!) آيا او حاضر است قسم بخورد كه اصلاً و اصلاً هيچ ميني زير پايش منفجر نخواهد شد و او سالم از اين ميدان مين و تله هاي انفجارياش گذر خواهد كرد؟!!!
اپيزود اول براي آنهايي بود كه مثل ما كار روزمرهشان سياست و رسانه نيست و اپيزود دوم هم براي آنهايي كه سياسي و رسانهاياند.
خواستم بگويم براي هر دوتا خطرناك است.
(توضيح سؤالهاي توي ذهنتان در اين زمينه هم لطفا باشد براي بعد)
_ این تحلیل را درباره واژه "اعتدال" و انتظاراتی که از رئیس جمهور جدید درباره شعار معروفش می رود، امروز در خبرگزاری تسنیم منتشر کردیم.
به شدت الحاح می کنم که هر طور شده رئیس جمهور جدیدمان منظور دقیقش را از اعتدال بگوید تا این معنا خدای نکرده به سرنوشت آزادی خاتمی و عدالت احمدی نژاد دچار نشود و به مسلخ نرود.