عبور

ما مشك رنج‌هاي انقلاب را به دندان كشيده‌ايم و دست و پا داده‌ايم، اما رهايش نكرده‌ايم

آيه‌‌هایی برای شناخت بهتر ستاد جبهه پایداری

_ متأسفانه و همانطور كه قبلاً هم گفته و نوشته‌ام؛ بين برخي تفكرات جبهه پايداري و مقوله "انحراف" ربط و ارتباطاتي هست.

دليلش هم اينست كه آنچه كه از حلقه انحراف و مشايي و ايستايي در مقابل امر رهبر و از اين دست  در چند سال اخیر دیدیم، جملگي تمثّلات ماجراي انحراف هستند و ريشه‌ها همواره خود را در جاي ديگري به عقول ما نمايانده‌اند.

طي هفته‌هاي اخير توسط سه چهره مبرّز جبهه پايداري (مؤسس، سخنگو و دبيركل) سخناني بيان شده است كه من آنها را چيزي جز آيه‌هاي خداوندي براي عبرت گرفتن اولي‌الابصار نمي‌دانم.

اين در حالي است كه خوانش صحبت‌ها و مواضع اين سه تن سوابقي هم دارد كه رؤيت همه اينها در كنار هم و تطبيق عقلايي آنها ان‌شاءالله كه چراغ راهي خواهد بود در فهم بهتر مقوله‌اي به نام "انحراف" كه بيش از يك هزار و چهارصد سال است جان تفكر شيعي را با كنار گذاشتن عقل و ولايت به معناي دقيق آن آزرده است.

نقل اول مربوط به حسين الهام، سخنگوي كنوني دولت و از مؤسسين جبهه پايداري است كه چند روز قبل در مراسمي از اين گفت كه احمدي نژاد به همراه امام عصر(روحي فداه) رجعت خواهد كرد.

عده‌اي از اين اظهار نظر آقاي الهام انگشت حيرت به دهان گزيدند و اي بسا رگ‌هاي گردنشان هم باد كرد كه سخنگوي دولت دارد چه مي‌گويد؟!

اما واقعاً چقدر از همين عده، 8 سال و 7 سال قبل و وقايع چند هفته آغازين دولت نهم را بخاطر مي‌آورند كه افرادي از درون ستاد جبهه پايداري امروز و حاميان سال 84 احمدي نژاد، كه البته مواضع خيلي روشني هم عليه شخصي به نام مشايي دارند! احمدي نژاد را كانديداي امام زمان(عج) خواندند و دولتش را نمونه كوچكتري از دولت امام عصر(روحي فداه)...؟!

واقعاً آيا جز اين مي‌توان نتيجه گرفت كه حسين الهام و ديگران، درس‌هايي كه در محضر پايداران ستادی امروز و حاميان مؤسسه‌اي سال 84 احمدي نژاد آموخته‌اند را در حال باز پس دادن هستند؟!

***

نكته بعدي آيه‌هاي پياپي تذبذب در مواضع جبهه پايداريست كه واقعاً نمي‌دانم چه موقع عده‌اي را بيدار خواهد كرد؟!

تذبذبي كه مي‌گويم يعني اينكه جبهه‌اي كه خود را پرچمدار بصيرت و پاكي مي‌داند، يكبار از احتمال پيدا شدن كانديداي اصلحش در بسته پيشنهادي احمدي نژاد دم مي‌زند.

بار ديگر كانديدايش را قبل از اعلام نتايج تأييد يا ردّ صلاحيت‌ها توسط شوراي محترم نگهبان، بعنوان اصلح زمين و آسمان! معرفي مي‌كند و تعاريفي اهورايي از او به هوادارانش و به جامعه ارائه مي‌كند. 

بعد كه آن كانديدا به دلايلي و بدون هماهنگي! انصراف مي‌دهد، همان جبهه فوراً طوق اصلح را بر گردن كس ديگري مي‌اندازد و مي‌گويد حالا كه اين سومي را شناخته‌ايم! او اصلح است و در گام آخر هم وقتي كه اين كانديداي اصلح شكست مي‌خورد و كانديدايي در ضمّه جريان چپ و تا حدي هم‌جبهه با اصلاح‌طلبان، انتخاب مي‌شود، سخنگوي جبهه فوق‌الذكر، اينطور مي‌گويد كه اگر ايشان را مي‌شناختيم، قبل از انتخابات بهشان رأي مي‌داديم؟! +

(البته بعداً می گوید شوخی کردم. اولاً سخنگو را نمی گذارند که شوخی هایش را به جامعه بگوید، ثانیاً از جبهه ای که ممکن است کاندیدای اصلحش با کاندیدای احمدی نژاد و مشایی هم یکی باشد، چرخش به سمت دکتر روحانی چیز چندان عجیبی نیست که بخواهیم آنرا شوخی فرض کنیم. و ثالثاً در ادامه و در بخش سوم، اماره ای را خواهید دید که نشان می دهد سخنگوی پایداران چندان هم پر بیراه نگفته و عناصر ستادی پایداران به دلیل تذبذب گفتمانی، بیش از اینها به دکتر روحانی ارادت خواهند ورزید!)

نمي‌خواهم بگويم پايداران ستادي واقعاً چه جوابي دارند كه به اين رنگ و وارنگي سياسي خودشان بدهند!

چون پرسيدن اين سؤال مثل اين است كه بپرسيم واقعاً مخالفان شهيد بهشتي يا مثلاً بني صدر چه جوابي درباره آنهمه شيطنت و دشمني دارند كه بدهند؟! (ساده است. اگر توبه نکنند، جوابي ندارند كه بدهند)

دقت كنيد كه من پايداران امروز را براي علاقه به رأي دادن به دكتر روحاني و يا حتي مطايبه در اين زمينه ملامت نمي‌كنم و رأي هر كسي را مربوط به خودش مي‌دانم.

نقطه مورد انتقاد من، فقط و فقط تذبذب سياسي اين جبهه است و بس.

***

و ماجراي سوم و بعدي مواضع عجيب دبير كل جبهه پايداري يعني آقاي مرتضي آقاتهراني است كه البته با توضيحات و مثال‌هاي بيشتري بايد به آن اشاره كنم.

او كسي است كه خوانش حرف‌هايش و تدبّر در آنها طي 8 سال اخير، مرا به اين نتيجه رسانده است كه بايد درباره حاميان موسسه ای احمدي نژاد در سال 84 و شوراي مركزي جبهه پايداري امروز به شدت نگران بود.

من از آقاي آقاتهراني به دلايل زيادي خوف دارم كه البته در ادامه فقط به سه دليل از دلايل خوفي كه گفته‌ام اشاره و پيرامون آنها توضيحاتي را مطرح مي‌كنم.


يكم: او معتقد است که خانه نشيني 11 روزه احمدي نژاد عملي بر ضد ولايت فقيه نبوده و اگر احمدی نژاد نمی تواند با وزیری که رهبری مخالف عزل اوست کار کند، می تواند مخالفتش را ابراز کند و این کار هم خلاف نیست و اشکالی ندارد! (بر اساس كليپي تصويري كه در همان مقطع از سخنراني ايشان منتشر شد.)

تعجب نكنيد اما من اصلاً و در اينجا، كاري به اين ندارم كه اين حرفهای دبیر کل جبهه پایداری درست است يا غلط!

فقط عرضم اين است كه اين افراد و از جمله ايشان كه در سال 84 احمدي نژاد را به عنوان تحفه به مردم و نظام معرفي و از او حمايت كردند و فرياد ولايت، ولايتشان به آسمان سر مي‌ساييد؛ چرا در همان سال و قبل از آن، از اين نظريات مشعشع و شاذي كه داشتند چيزي نمي‌گفتند تا پيروانشان و عموم مردم دقيقاً بدانند با چه كساني طرف هستند و اين افراد چه عملي را ضد ولايت فقيه مي‌دانند و چه عملي را نه؟!

پر واضح آنكه در مرامي كه پايداران ستادي در سال 84 مطرح مي‌كردند، مقوله ولايت فقيه حيطه‌اي كاملاً ممنوعه به نظر مي‌رسيد و هركس چيزي غير از اين را فكر مي‌كرد، توسط آنان منكوب و تكفير مي‌شد. در واقع آنها فضا را در آن روزها به گونه ای ترسیم کردند که علی الظاهر اینطور به نظر می رسید که آنها تا آخر، با چنین مقولاتی (مثل خانه نشینی 11 روزه) مخالفت شدید و بی کم و کاست دارند، با عاملان این مقولات هیچ دوستی و نزدیکی ندارند و همچنین به هیچ وجه من الوجوه این کارها را درست نمی دانند.

به سخن ديگر آيا آنها در سال 84 هم معتقد بوده‌اند كه اگر كسي در مقابل فرمان مقام معظم رهبری تعلل كند، آن را به مولوي و ارشادي تقسيم كند و يا در اعتراض به امر رهبر، بيش از 10 روز به تاريكخانه خانه‌اش بخزد، ضد ولايت فقيه و يا ولايت ناپذير نيست يا اينكه بعداً و بنا به مصالحي به اين ديدگاه مبنايي جدید! دست يافته‌اند؟!


دوم: آقاي آقاتهراني صريحاً و بارها بيان كرده‌اند كه به دنبال يافتن با اخلاص‌ترين، پاك‌ترين و ولايتمدارترين اشخاص هستند.

بارها گفته‌ و نوشته‌ام كه اين حركت جبهه پايداري كه رگه‌هاي آن در ماجراي صفت‌هاي تفضيلي در دولت احمدي نژاد هم ديده مي‌شود، فوق‌العاده خطرناك است.

معيار پايداران ستادي براي تشخيص ولايتمدارترين و خالص‌ترين و اساساً ولايتمداري و خلوص چيست جز گفته های افراد و اعمالی که در این زمینه انجام داده اند؟!

براي مثال همين الآن من دارم خالصانه‌تر كار مي‌كنم يا آقای آقاتهراني يا دكتر روحاني؟! (می خواهم بگویم ان شاءالله همه ولایتمدار و خالص هستند مگر اینکه با سند و مدرکی قطعی، خلافش ثابت شود. مثل بنی صدر و موسوی و غیره)

پايداران بايد ياد بگيرند كه درونيات افراد اولاً با هيچ دماسنجي قابل اندازه‌گيري نيستند كه بتوان از بين آنها "ترين" را يافت و ثانياً ما هيچگاه حق نداريم كسي را بدون سند و مدرك ضد ولايت بخوانيم و كسي را به زعم خود ولايتمدار‌تر!


سوم: آقاي آقاتهراني اخيراً در جايي مصاحبه كرده و اينطور گفته است كه "فكر نمي‌كنيم در ولايتمداري آقاي روحاني مشكلي پيش بيايد چون ايشان نسبت به رهبري حساس است..." +

در اينجا بايد گفت: سلّمنا!

اولاً از شمايي كه درباره رأي ندادن به دكتر روحاني ابراز انابه و توبه مي‌كنيد و بعداً بیان می کنید که شوخی کردیم! حتماً اين انتظار وجود داشت كه به ستايش ولايتمداري ايشان زانو هم بزنيد. (البته اگر بعداً نگویید شوخی کردیم!)

ثانياً همانطور كه قبلاً هم گفتم اين ربط دادن صفت‌هاي غير قابل اندازه‌گيري به اشخاص و يا سلب آنها را كار غلطي مي‌دانم اما چاره‌اي هم از شرح آيه نازل شده مبني بر كج‌رو بودن صاحب سخن اشاره شده ندارم كه چگونه بيانگر غلط اندر غلط است.

در واقع، اين گفتار غلط اندر غلط از كسي است كه چند هفته قبل رسماً در ولايتمداري كسي مثل محمدباقر قاليباف تشكيك وارد مي‌كرد. و اكنون نيز اينطور بيان مي‌كند كه در ولايتمداري دكتر روحاني هيچ شك و شبهه‌اي ندارد!!!

واويلا...

بايد اسم اين رويه را چه گذاشت؟! تذبذب، چسبندگي به قدرت، ترس و يا فهم ناصحيح؟!


بعدنوشت:

درباره آقاي آقاتهراني و سايرين ستادي جبهه پايداري حرف و سخن بسيار است كه به برخي از آنها اشاره كرده‌ام و به برخي ديگر به هر دلیلی خير.

و اميدوارم خداوند متعال در اين راه صعب و سخت و جبهه‌اي كه احساس مي‌كنم رزمندگانش به هر دليلي كم هستند،‌ ياريمان كند و تنهامان نگذارد.

آرزو مي‌كنم و به درگاه حق‌تعالي تضرع خواهم كرد تا ان‌شاء‌الله جامعه ما در اين آيه‌هاي نازل شده‌اي كه دليل نزولشان را پاكي انقلاب اسلامي، وجود معظم ولايت فقيه، خون شهدا و دعاي مردم مي‌دانم، بيشتر تدبّر كند و راه خود را بهتر بشناسد.

ما با خطرات فراواني مواجهيم و راه كج اعضاي ستادي جبهه پايداري تنها بخشي از اين خطرات است.

+ نوشته شده در  شنبه پانزدهم تیر ۱۳۹۲ساعت 12:8  توسط مسعود يارضوي  |