از سیاست این روزها
_ من از کلی گویی های این روزهای آقای روحانی شاکی ام. +
یعنی چی که رئیس جمهور منتخب یک امت مقتدر، از بعد از انتخابات تا حالا چند هزار کلمه صحبت کرده و از هیچ کجای این کلمات نمی شود موضعی مصرّح و غالب (مثل شعار اعتدال که غالب است!) که قابل تقدیر یا انتقاد باشد، راجع به فرایندهای سیاسی کشور، اعتراض به فتنه و انحراف، جنایت های آمریکا در منطقه، توطئه جهانی در سوریه و ... را کشف کرد!
در ثانی، این را هم عیب می دانم که آقای روحانی از بعد از انتخابات تا حالا اینهمه حرف زده اما شاه بیت حرف هایش به جای دین و ولایت و مردم و معیشت و پیشرفت و ... فقط افراط و تفریط و وحدت بوده است.
امیدوارم معنای این حرف های کلّی (و البته هنوز معنا نشده!) اعتقاد آقای روحانی به ژوراسیک و رنسانس دوباره "سازندگی" و "اصلاحات" و اساساً هیچ رنسانس سیاسی دیگری نباشد.
دعایشان می کنم و دعایش کنید که هیچکس و هیچ چیز را مهمتر از رهبری و مردم نداند و نخواهد.
_ از دکتر حداد عادل به دلیل تدبیری! که در انتخابات 92 به خرج داد و به نفع هیچکس! کنار کشید تقدیر! کرده اند.
و یکی مثل من هرچه فکر می کند، نمی فهمد از کجای کنار کشیدن آقای حداد در انتخابات، گزینه ای به نام "تدبیر"! استخراج می شود؟!
البته ایشان دانسته یا نادانسته به نفع خودش یک تدبیر شخصی به خرج داد و با توجه به اینکه در نظرسنجی ها رأی پایینی داشت به عرصه انتخابات نیامد اما اینکه حاضر نشد یا نتوانست از کاندیدای خاصی حمایت کند، هر اسمی دارد غیر از "تدبیر" بیچاره!
همچنین شایان ذکر است که لایف استایل سیاسی دکتر حداد را نمی پسندم.
حرکت در سایه و مثلاً عدم انتقاد بلیغ، از انحرافات و اشتباهات برخی از خواص مبرّز کشور از عیوب ایشان است که گویا خیالی هم برای رفعش نیست.
بگذریم...
خواستم بگویم اگر از دکتر حداد عادل برای نیامدن به عرصه کاندیداتوری تشکر می کنید، پس لابد برای کنار کشیدن احمد توکلی در سال 84 به نفع وحدت فرموله اصولگرایان و حمایتش از کاندیدایی که در صدر نظرسنجی ها قرار داشت؛ کارهای نکرده فراوان و تعدادی عذرخواهی بخاطر سکوت هایتان بدهکارید!
پ.ن:
یکم: اگر دکتر حداد به این همایش تقدیر نمی رفت این تحلیل را نمی نوشتم!
دوم: این نوشته هم درباره ماجرای تقدیر از دکتر حداد خواندنیست.
_ زین پس به جای واژه غریب و نامأنوس "دولت فراجناحی"! بفرمایید: "کابینه ای متشکل از مومیایی های دولت سازندگی و اصلاح طلبان با لِی بِلِ آقای هاشمی"!
آقای روحانی و تیمش ما را چه فرض کرده اند، نمی دانم؟! (آنهایی که نمی فهمند هم امر علی حده اند!)
_ دقت کرده اید که این روزها همه رسانه ها گیر داده اند به اینکه فقط حرف های خوب آقای روحانی در گذشته و حال را پوشش می دهند؟!
انگاری مثلاً من بودم که حوالی سال 74 می گفتم " آقای هاشمی فراتر از قانون! است"!!! (در اینجا به اشتباه به یک مصاحبه اشاره کرده بودم که فکر می کردم برای آقای محمود نبویان است که عذرخواهی می کنم. آقای روحانی هیچوقت افراط نداشته است!)
خواستم بگویم باید در قبال رئیس جمهور جدید و در کنار همه شادبودن ها از آمدنش؛ نگاه واقعی را هم حفظ کرد نه اینکه ما هم باورمان بشود واقعاً قرار است برای همیشه سر کوچه حلوا خیرات کنند!
بعدنوشت: البته اگر نبویان و آقاتهرانی و قاضی زاده و سایر پایداران با این تعاریف بی حد و مرزشان از آقای روحانی بگذارند جامعه به سرمنزل مقصود برسد.
_ از یکی از این مدیرهای نابغه ای که توی ماجرای جلوگیری از ساخت حرم شهید گمنام در انار نقش داشته، خاطره جالبی دارم.
چند سال قبل به هزار مکافات، یک یادواره شهید توی دانشگاه شهید باهنر برگزار کردیم.
سال بعد که قرار شد این یادواره برای بار دوم برگزار شود؛ توی استانداری کرمان جلسه ای مرتبط برگزار کردند که از قضا همین آقای مدیر هم تویش حضور داشت.
گذاشته و برنداشته توی جلسه از این گفت که "بعله... اینها توی یادواره شان جمعیت زیادی حضور نداشت و فقط خودشان! آمده بودند."
اولاً که آن یادواره خیلی هم خوب برگزار شده بود و ما نفهمیدم منظور ایشان از جمعیت زیاد چه بود؟!، ثانیاً اصلاً یک نفر هم نخواهد بیاید؛ پرچم شهید را بلند نکنیم چون هیچکس نمی آید؟!، ثالثاً توی ده ما اگر چندتا دانشجو بیایند یادواره آدم هایی که خونشان برای دفاع از ناموس و کشور ریخته شده را گرامی بدارند، اینطوری توی ذوقشان نمی زنند و رابعاً آشنایی با ژن این آقای مدیر چندان هم سخت نبود و به راحتی می شد، فهمید که اقداماتی مثل ممانعت از ساخت حرم شهید گمنام، چند سال بعد حتماً از ایشان سر خواهد زد!