عبور

ما مشك رنج‌هاي انقلاب را به دندان كشيده‌ايم و دست و پا داده‌ايم، اما رهايش نكرده‌ايم

تأملاتی در سیاست های اخیر

به نام حضرت دوست و با صلوات بر محمد و آل محمد

یکم: دکتر توکلی در جمع اصولگرایان مشهد درباره توفیقی، (وزیر پیشنهادی احتمالی برای وزارت علوم) اینطور گفته است که او هیچگاه از تقلب حرف نزده و سخنرانی معروفش هم از سر عصبانیت بوده. ضمن اینکه توفیقی نظام و انقلاب را هم قبول دارد.

پاسخ این است که سلّمنا. آقای توفیقی از تقلب حرف نزده. اما آیا نمی توانست در مذمت تقلب هم حرف بزند؟ و یا همینطور در مذمت فتنه که هنوز هم گویا آقای دکتر اِبا دارند از اینکه کلمه "فتنه" را بکار ببرند!

همچنین دکتر توکلی طوری درباره آقای توفیقی صحبت می کند که هرکس نداند فکر می کند انگار مثلاً ما بسیجیها و اصولگراها و سپاه پاسداران بودیم که فتنه کردیم و کشور را تا لبه پرتگاه جنگ داخلی هم بردیم!!! به سخن دیگر، یعنی اینکه اگر امثال توفیقی و موسوی و مرعشی و خاتمی فتنه نکردند و یا مثلاً عصبانی شده اند و چیزکی گفته اند؛ پس چه کسی بود که آنهمه ظلم را بر مردم و کشور روا داشت؟!

این نسیان ها و قیاس های غلط (که در ماجرای وزیر پیشنهادی نفت و اکبر دانستن قسم دروغ نسبت به فتنه گری! هم نمونه اش را دیدیم) اخیراً در صحبت ها و مواضع دکتر توکلی عزیز زیاد شده است متأسفانه!


دوم: شیخ حسن آقای روحانی، رئیس جمهور خوبمان در سخنان اخیری که در بیشکک و در اجلاس همکاری های شانگهای داشته است پیرامون بحران سوریه، بهانه های آمریکا و مسئله سلاح شیمیایی گفته است: "ایران که خود بزرگترین قربانی استفاده سلاح های شیمیایی است، مخالف هرگونه تولید، نگهداری و بکارگیری این سلاح ها بوده، خواهان برچیده شدن کلیه سلاح های کشتار جمعی از منطقه است و لذا ابتکار روسیه را شروع مناسبی برای این هدف می داند. ما همچنین معتقدیم که تسلیح گروه های افراطی و تکفیری و بویژه دستیابی این گروه ها به سلاح های شیمیایی بزرگترین خطر برای صلح و امنیت منطقه است و باید در تمامی طرح ها مورد توجه قرار گیرد.همچنین همه تلاش ها برای دستیابی به راه حل سیاسی می بایست هرگونه تهدید و توسل به زور را محکوم و منتفی نماید."

حقیقت این است که از این صحبت های جناب روحانی بوی "دو پهلویی" و استنباط "میانه گیری بین حق و باطل" به مشام می رسد!

یعنی اگر یک ناظر بی طرف هم که با نظرات آقای هاشمی و سایر نزدیکان دکتر روحانی در قبال سوریه آشنا نیست! این جملات را بخواند به راحتی می فهمد که رئیس جمهور ایران یکی به نعل کوفته است و یکی به میخ. یعنی هم به دولت سوریه اشاره کرده است و هم به خلافکاری های تروریست ها!

و این یعنی یک جورهایی امثال ما داریم حسرت می خوریم که چرا فلان رئیس جمهور و فلان وزیر خارجه فلان کشور اروپایی، توان و تحلیلش را دارند که صریحاً و رسماً بگویند ماجرای استفاده از سلاح شیمیایی در سوریه تقصیر تروریست ها و اربابان آمریکایی و سعودی شان است اما رئیس جمهور و وزیر خارجه ما به هر دلیلی از این کار اِحتراز می کنند.

البته قبل از این عرض کرده بودم که در دولت فخیمه آقای روحانی، باید خودمان را آماده کنیم که از غصه سیاست خارجی دولت سر به چاه ببریم.

ضمنن زیاده جسارت است ولی آقای روحانی مشخص کنند اینکه دائم درباره سوریه می گویند: راه حل سیاسی، راه حل سیاسی؛ منظورشان چیست؟

یعنی اینکه بشّار و سران تروریست ها با هم بنشینند سر میز گفتگو؟! یا نه! منظورشان این است که سردار سلیمانی و حسن نصرالله بساط کمک های علنی و غیر علنی شان را از سوریه جمع کنند تا راه سیاست باز شود؟!

آقای روحانی منظورشان را بگویند لطفاً (و بعد هم خواهشاً اگر وقت شد منظورشان را از "اعتدال" هم بگویند)


سوم: پرویز خان فتاح، وزیر نیروی دولت نهم، در برنامه اخیر شناسنامه از پرده غیبت بیرون آمد و به بیان ناگفته هایی از دولت نهم پرداخت.

ایشان مثل عدد دیگری از کنارگذاشته شده های احمدی نژاد، قضیه را به جلسه کذایی معاون اولی مشایی و عصبانیت احمدی نژاد ارجاع داده اند و ضمن بیان کلی یک اعتراض به عملکرد احمدی نژاد در این قضیه، گفته اند که بعله... احمدی نژاد ابتدای دولت نهم، احمدی نژاد آخر دولت نهم نبود و نمی شد با او کار کرد و از این حرفها...

عرض من با تمام آنهاییست که این تحلیل پایدارانه آقای فتاح را قبول دارند. 

خواستم بگویم حضرات یک جوری صحبت می کنند که انگاری مثلاً مشایی از اول با احمدی نژاد نبود و در دوران شهرداری او در کسوت رئیس سازمان فرهنگی - هنری شهرداری تهران قرار نداشت!

همچنین انگار که مشایی نبود که همان ابتدای دولت نهم از دوستی با مردم اسرائیل حرف زد!

و همینطور انگار احمدی نژاد نبود که خلاف امر رهبری، علی لاریجانی را از دبیری شورای امنیت ملی عزل کرد.

و همچنین انگار احمدی نژاد نبود که دستور داد زنان در ورزشگاه ها حاضر شوند و انگار احمدی نژاد نبود که به مرحوم کردان لقب بسیجی و حزب اللهی! را داد و انگار احمدی نژاد نبود که به ریچارد فرای ملعون مدال اعطا کرد!

به نظر من آقای فتاح و سایر کنار گذاشته شدگان احمدی نژاد، تمام تاریخ را روایت نمی کنند و فقط بخشی از آن که در رابطه اش کمتر پاسخگو می شوند را با آب و تاب تعریف می کنند.

این کار درستی نیست و واقعیت ها را از دید مردم پنهان می کند. (و کتمان واقعیت یعنی تسریع حرکت به سمت فتنه آینده!)


چهارم: آقای نبویان به بچه های خبرگزاری تسنیم گفته است که از مردم عذر می خواهد که یک چنین اصلاح طلبان نابکاری! به شورای شهر تهران راه یافته اند که می خواهند سیاسی کاری کنند و رأی به قالیباف را تحمل نمی کنند و صداقت ندارند و غیره...

پاسخ این است که حضرت آقای نبویان عزیز که معتقد هستید آقای روحانی هیچ افراط و تفریطی در طول عمرش نداشته! و حمایت رهبری از احمدی نژاد با حمایت های ایشان از سایر روسای جمهور متفاوت!!! بوده و غیره!

فکر نمی کنید اصلاح طلبان، اصولگرایان و ما و همه تاریخ اولی تر هستیم به اینکه از مردم عذرخواهی کنیم برای بروز کسانی در سپهر سیاسی کشور به نام "پایداران" که یکی دو ماه از دولت احمدی نژاد نگذشته بود؛ به دولتش گفتند نمونه ای از دولت امام زمان(عج)! و بعد در مقابل حضور حاشیه ساز مشایی در کنار او سکوت کردند و در ادامه به همین محمدباقر قالیباف گفتند ناولایتمدار و بیت المال خور و ساکت فتنه! و بعد در همین جریان انتخاب شهردار تهران یکهو موضع عوض کردند که "ما از قالیباف حمایت می کنیم؟!"

حضرت استاد، از اصلاح طلبان تعجب و توقعی هم نیست که صد بار از این بدتر را در سابقه دارند. 

تعجب از کسانی است که به اسم مقدّسات، انحراف خطرناکتر از فتنه را به جامعه ایران تحویل دادند و حالا هم حاضر نیستند، بپذیرند که "احمدی نژاد" و خطاهای خطرناکش فقط ثمره ای از بروز تفکرات آنها بود و خودش به تنهایی هیچ ید بیضایی نداشت!

+ نوشته شده در  شنبه بیست و سوم شهریور ۱۳۹۲ساعت 23:23  توسط مسعود يارضوي  |