گفتارهایی در باب سیاست این روزها
به نام خدا و با سلام و صلوات بر محمد و خاندان پاکش
_ حضرت آقای ظریف در یکی از کشورهای خارجه اینطور گفته است که ایران به غنی سازی 20 درصدی نیاز دارد و فعلاً هم در حال انجام این کار هست. و بعد هم اینطور گفته است که نظر پارلمانی های ایران که گفته اند پیشنهاد دولت روحانی در مذاکرات کاهش غنی سازی بوده، توسط خودشان پس گرفته شده!
خلاصه باز هم از موضع اعتدالی! آقای ظریف مشخص نمی شود که حضرات مذاکره کننده بالاخره درباره کاهش یا مانایی سطح غنی سازی در ایران چه موضعی دارند.
خدا کند این مسئله که زمانی احمدی نژاد هم به آن تن داد؛ رخ نداده باشد و کلاً گزینه کاهش سطح غنی سازی روی میز آقای ظریف و شرکا نباشد. (که با تحلیل من و همانطور که قبل تر از حمیدخان رسایی گفته بودم، هست)
_ یعنی آدم هاج و واج می ماند از این تحلیلها و کارهای غلط اندر غلط جبهه پایداری.
آن از صحبت یکی از آقایان منتسب به جبهه که اخیراً فرموده بود: "..." (به احترامش رویم نشد، بنویسم. فقط اینکه اینطور تعریف کردن های ویژه از هیچ دولتی کار درستی نیست. بگذریم)
این هم از آق محمود نبویان که اخیراً در مجلس، دیپلماسی دولت آقای روحانی و کارهای نابجایش را یکسره، "ناب"! لقب داده است.
و لابد توجه دارید که مدتی بعد از رأی آوردن آقای روحانی، سخنگوی جبهه پایداری اعلام کرد اگر روحانی را می شناختیم به او رأی می دادیم و دبیر کل پایداران هم روحانی را ولایتمدارتر از قالیباف خطاب کرده بود. (من در اینجا اشاره ای به یک مصاحبه داشتم و فکر می کردم که آنرا آقای سیدمحمود نبویان انجام داده است اما اشتباه می کردم و به این وسیله از شخص ایشان عذر می خواهم)
به نظر من، نه محبّت جبهه پایداری ارزش دارد نه دشمنی اش.
از محبتش احمدی نژاد درمی آید و ایضاً این صحبت ها و اباطیلی که می بینید و از دشمنی اش حادثه 22 بهمن قم و چماق ساکت فتنه، ساکت فتنه گفتن به این و آن که دست آخر صدای اعتراض رهبر مملکت را هم بلند می کند.
آقایان هم اگر رسماً عذرخواهی کردند، می گوییم بارک الله...
_ اینکه آقای خاتمی به تازگی (و دوباره!) گفته است سران فتنه باید فک حصر شوند، حرف عجیبی نیست.
بالاخره آقای خاتمی برای ما با سیاست میخ و نعلش مشهور است. که یک بار در انتخاباتی که اصلاح طلبان تحریمش کرده اند شرکت می کند و رأی می دهد و یک بار هم برای عرض ارادت و همراهی با جریانات برانداز و اپوزیسیون، مجبور می شود یک، دو جمله ای هم راجع به فکّ حصر آن دو تا مومیایی حرف بزند.
گفتم حرفش ناعجیب است. عجیب ولی این است که عده ای نمی فهمند، موسوی و کروبی تا رسماً یا تلویحاً نگویند در سال 88 تقلب نشد! خواب حصر را باید ببینند.
آقای انصاری هم که در برنامه شناسنامه به فتنه سال 88 می گوید: "حادثه"! علی القاعده هم در این دنیا و هم در آن دنیا پاسخگوی خون شهدا خواهد شد.
(حضرات می خواستند ایران ما را مثل سوریه بکنند، حالا هم آسّه آسّه برای خودشان می آیند و می روند و لام تا کام حاضر به عذرخواهی نیستند)
_ شنیده ام یک عده ای می گویند باید دولت را حمایت کرد و آمریکا می خواهد روحانی زمین بخورد و نباید نقد کرد و از این حرفها.
اولاً که آمریکا کدام وقت می خواسته زیر بغل کدام رئیس جمهور ایران را بگیرد که آقای روحانی نفر دومش باشد؟! (بماند که در یکی از تحلیل هایم عرض کرده ام که احتمالاً در لسان چنین حمایتی به دلایلی انجام می شود!)
ثانیاً کدام دولت را نباید حمایت می کردیم که دولت یازدهم دومی اش باشد و ثالثاً هر وقت دیدید کسی غیر از حضرت آقا می گوید نقد نکنید یا زیر میزی و با تلفن نقد کنید و یا تعاریف هور و قلیایی و غیر منطقی می کند؛ از این برادر کوچکتان به شما نصیحت که حرفهایش را بکوبید به دیوار...
برخی ها نمی فهمند که اگر زخم های دولت را مهربانانه نبندی (اعم از هر دولتی) کارش به "اقدامات نابجا" می کشد.
دولت را از ابتدا و به صورت اصولی نقد نکنی، روز آخر می شوی مثل همان تراژدی که بر سر احمدی نژاد و جبهه پایداری آمد.
و امّهات دیالوگهای ضروری نقّادانه را مردم و افکار عمومی کشور متوجه نباشند، آنچه دست آخر درست می شود شهر هرت است نه مدینه فاضله.
از محمود سریع القلم و محمود نبویان هم بگذریم که یکی اصلاح طلب است و دکتر روحانی ما را اولین و آخرین رئیس جمهور ایران و جهان معرفی می کند! و دیگری عضو جبهه پایداری است و به دیپلماسی کسانی که گاهی کارهای نابجا هم میکنند، می گوید: "ناب"!
و از آنهایی که از همین ابتدا کمر به تمسخر دولت بسته اند هم می گذریم...
_ نمی دانم واقعاً که آیا دور و بری های دکتر روحانی این حرف اندیشکده بروکینگز را به گوش ایشان رسانده اند که گفته است: حالا که دکتر روحانی و اطرافیانش تحریم ها را کلید حل مشکلات اقتصادی ایران می دانند، پس چرا ما از این اهرم برای اهداف بیشتری استفاده نکنیم؟!
ان شاء الله که دکتر روحانی این حرف را خوانده و درباره اش تأمل کرده باشد.
عرضم با آمریکایی ها است.
اولاً که هیچ غلطی نمی توانید، بکنید.
ثانیاً شماها آدم این بودید که صادرات نفت ما را به 500 هزار بشکه برسانید، خیلی زودتر از این کارهایتان را کرده بودید. نکرده اید چون نمی توانستید و البته نخواهید توانست.
الباقی ماجرا هم اینکه دارید ارواح عمه تان کُری می خوانید و راستش را بخواهید عاقبت کسی که کُری بیجا می خواند ناکامی است.
درباره تحریم های معدنی اخیری که باز هم کنگره تان می خواهد بررسی کند، یادتان باشد که یک اقدام غیر قابل پیش بینی نبود. ضمن اینکه این ادا و اصولها برای اقتصاد درون زای کشور ما غیر از برکت نخواهد داشت ان شاء الله.
حواله به اتفاق مشابهی که در حوالی 1930 برای ایرلند افتاد و این کشور بعد از تحریم های همه جانبه بریتانیای صغیر! در همه زمینه ها خودکفا شد و بصورتی خیره کننده پیشرفت کرد.
_ اصلاح طلب ها خیلی کار بدی می کنند به نظر من که از حالا بحث انتخابات مجلس دهم را پیش کشیده اند.
این کارشان در وهله اول یک نامردی سیاسی در حق مردم و نظام است و در گام دوم بلایای بدی را شامل حال آنها خواهد کرد که کوچکترین آن، نارَس به دنیا آمدن مولود انتخابات مجلس دهم برای آنهاست.
_ گاهی که وقت دارید برای رزمنده ها و شهدای ناجا دعا کنید.
ناجا به نظر من بعد از بچه های وزارت امور مخفیه! مظلوم ترین نیروی کشور است که همه اعم از رسانه ها، دولت، فیلمسازها، برخی آدمها، روشنفکرهای غیر متعهد و غیره دیواری کوتاه تر از او پیدا نکرده اند.
فقط مگر گاهی صدای امثال حضرت آقا بلند شود که به بچه های ناجا بگوید مجاهد و یا صلای علامه جوادی آملی به گوش برسد که از دفتر شهادت باز شده در ناجا سخنی به میان بیاورد.
بقیه علی الظاهر ول معطل اند و عین خیالشان نیست که این صلاح الدین و آن عبدالمالک معدوم و سایر ماترکشان اگر خون بچه های ناجا و اطلاعات نبود الآن توی همین خیابان های شهرهای ما داشتند قلعه می ساختند برای خودشان.
یکی از اوتاد گفته بود شهدای جنگ تحمیلی همینطور که گاهی به ماها کمک می کنند و گاهی کارنامه های بچه هایشان را امضا می کنند؛ گاهی هم می روند کمک رزمنده هایی که با اشرار درگیر شده اند.