عبور

ما مشك رنج‌هاي انقلاب را به دندان كشيده‌ايم و دست و پا داده‌ايم، اما رهايش نكرده‌ايم

ما و آقای دکتر جلیلی

به نام حضرت دوست و با سلام و صلوات بر حضرت رسول و اهلبیت(س)

_ رسانه الف، اخیراً در مطلبی، لَب به مدح و ثنای سعید جلیلی گشوده و انتقاد نکردن او از قرارداد هسته ای ژنو را عین اخلاقمداری توصیف کرده است.

الف، همچنین در فحوای مطلب خود تصریح می کند که جلیلی با این کار خود باید به الگویی برای سیاستمداران ایرانی تبدیل شود و الحق و الانصاف هم که ماجرای "نخ تسبیح بودن"! سزاوار اوست...

من به این مطلب الف و محتوای آن انتقاد جدی دارم و بیان توضیحاتی پیرامون ماجرای نخ تسبیح و ارتباط آن با دکتر جلیلی را هم ضروری می دانم.

انتقادات و توضیحی که قبل از آن باید تصریح و تأکید کنم که روند تعریف و تمجید از دولتمردان و سیاسیون را در رسانه های انقلاب اسلامی به هیچ وجه کار درستی نمی دانم.

تعریفی هم اگر هست نباید طعم زننده داشته باشد و انتقاد هم ایضاً.

من نمی پسندم این منش و ممشای هفت، هشت ماه اخیر سایف الف و شخص احمدآقای توکلی را که یک روز در مدح ظریف مطلب می نویسد و با چشم پوشی از اغلاط توافق ژنو، او را پهلوان و مرد! معرفی می کند، روز دیگر چشمش را به روی خبط و خطاهای مهم دکتر جلیلی در انتخابات گذشته می بندد و بازوبند نخ تسبیح را به او هدیه می کند و همه این روشهای غلط نیز قبل از این و پس از حمایت دکتر توکلی از چهره ای که در فتنه نقش مستقیم داشته است! قابل پیش بینی بود.

بگذریم...

در باب مطلب ناخوب الف و دکتر سعید جلیلی (با توجه به اینکه ایشان بر اساس تحلیل من، کاندیدای اصلح! جبهه پایداری در انتخابات دولت دوازدهم خواهد بود) انتقادات و حرفهای من اینهاست:

یکم: دکتر جلیلی متأسفانه در جریان انتخابات گذشته، در قبال سه مسئله، سکوت معنادار و البته ناصحیحی را پیشه کرد.

اول، ماجرای اینکه گفتند ایشان کاندیدای رهبری! است، دوم، تأکید بر اینکه نماد مقاومت ایشان است و سوم تعاریفی نظیر اینکه ایشان مثل امیرالمونین(ع) است، نظیر حضرت عباس(ع) است و غیره که برخی از اعاظم جبهه پایداری همواره درباره ایشان به کار می بردند.

این سکوت فقط یک معنا می توانست داشته باشد و آن اینکه سعید آقای جلیلی هم این مقولات را درباره خودش قبول دارد!

ندیدن و از یاد بردن این خطاهای فاحش و تعریف و تمجید از دکتر جلیلی به جای پاسخ خواستن از ایشان، با ما وکشورمان همان خواهد کرد که در دوره احمدی نژاد و جنجال های مربوط به ظهور، انسان کامل و کاندیدای امام زمان و رهبری! شاهد بودیم. وانگهی امیدوارم خوانندگان این مطلب از یاد نبرده باشند که چگونه نامه هایی با 313 امضا! در حمایت از دکتر جلیلی بر روی خروجی سایت رجانیوز! قرار می گرفت و سعیدآقای جلیلی هم لام تا کام حرفی نمی زد!

دقت کنید لطفاً که من ندیدن و از یاد بردن خطاهای بزرگی که استعداد تبدیل شدن به رویه های غلط دارند را مثل این می دانم که فرض کنید ما میرحسین موسوی را هم از حصر به درآوریم و با ندیدن خطاهای او در فتنه! به تعریف و تمجید از دوران نخست وزیری و برخی اخلاق مداری های همیشگی! او بپردازیم.

و علی القاعده قبول دارید که خطر انحراف و رفتن به کج راهه بیش از فتنه است.

دوم: نمی دانم چرا چند سالی است که در سیاست ایران، هر کسی اهل سکوت و مداهنه و مماشات بود و مرد لحظه های سخت و انتخاب میان بد و بدتر نبود؛ فوراً توسط عده ای و رسانه هایی، به صفت "با اخلاقی" متّصف می شود؟!

با اخلاقی، رعایت چارچوب های دینی، قانونی و عرفی در عین عمل به تکلیف است نه سکوت های ممتد و عذاب آوری که دست آخر جرأت نمی کنند علی(ع) را هم بر حق بنامند و ای بسا که در ماجرای سقیفه متهم هم باشند!

دکتر جلیلی اگر انتقادی از توافق ژنو دارد و برای آن مبانی عقلی و قانونی هم قائل است؛ اگر آنها را بیان نکرده اتفاقاً باید توبیخ شود و مورد انتقاد قرار گیرد نه اینکه بعنوان اسوه اخلاق! معرفی شود.

دقت کنید که منظور من اصلاً این نیست که دکتر جلیلی مثل روش های جبهه پایداری پرچم موافقتهای اغراق گونه و یا مخالفت های همیشگی را له و علیه دولت و توافق ژنو بردارد و همانند برخی آقایان، در هر زمان و مکانی به گفتن اباطیل پیرامون دولت و آقای ظریف و غیره بپردازد.

هرگز منظور من این نیست...

اما بپذیریم که اگر کسی مثل سعید جلیلی و ایضاً برخی دیگر از خواص کشور، قبل و بعد از توافق ژنو، موضع اصولی تری می داشتند و هشدارها و انتقادهای لازم را انجام می دادند؛ (که ندادند) نه توافق ژنو دچار نامطلوبی های فاحش بود، نه آقای ظریف به خودش اجازه می داد، بگوید آمریکا فقط با یک بمب می تواند حساب ما را برسد و نه شاهد برخی تناقض ها در قبال پرونده هسته ای ایران می شدیم. (نظیر اینکه برخی آقایان دولتی، یکماه قبل از ژنو می گفتند به غنی سازی 20 درصدی نیاز داریم و بعد از توافق ژنو گفتند، نیاز نداریم!)

باید آقای جلیلی و امثال ایشان را در فضاهای نقّادانه مواخذه کرد که چرا به عنوان آشنایان به کار، هرگز به خود اجازه ندادند که پیش و پس از توافق ژنو، حرفی در این رابطه بزنند و احیاناً انتقادی اصولی را مطرح کنند که به اینجا نرسیم.

این رفتارها البته ما را به یاد سکوت های معنادار سعید جلیلی در قبال شبهه خطرناک و غلط کاندیدای رهبری بودن وی و همینطور تعاریف حور و قلیایی برخی چهره ها از وی، نظیر اینکه رأی آقای جلیلی خالصانه ترین رأی انتخابات است!!! می اندازد.

در اینجا بر این نکته تأکید می کنم که کارکرد خواص در نظام ما فقط رئیس جمهور شدن و انجام کارهای اجرایی نیست. بلکه بصیرت افزایی و برآوردن نیاز لحظه وظیفه اصلی و اول خواص است.

و سوم: اگر عمری باشد و اگر خدا بخواهد، حتماً درباره آقای جلیلی بیشتر خواهم نوشت. چه اینکه این تکلیف را بر خودم قطعی تر می دانم وقتی که سکوت های ایشان و برخی نظریه پردازی های پایدارانه اخوی شان (وحید آقا) معنایی غیر از کاندیداتوری در انتخابات دولت دوازدهم را ندارد. رخدادی که معلوم نیست با این کج روی ها به چه نتایج بدی منجر شود.

اما در اینجا مایلم نکته ای مهم را پیرامون ماجرای "نخ تسبیح" و ارتباط آن با دکتر جلیلی تشریح کنم.

ببینید عزیزان من، گفته می شود که این جمله، (تلاش کنید نخ تسبیح باشید) توصیه مقام معظم رهبری به دکتر جلیلی بوده که پس از روزهای انتخابات گذشته بیان شده و با اینکه این خبر محرمانه است و به نظر من دکتر جلیلی می بایست اهتمام می کرد تا توصیه رهبری به خودش را بروز ندهد اما نظر به تواتر نقل جمله اشاره شده در رسانه ها و شباهت آن با توصیه های رهبری به سایر آقایان، بگذارید نتیجه بگیریم اصل خبر درست است و حال با توجه به این اتقان و منهای اشتباه آقای جلیلی در استفاده نابجا از این جمله، توضیحاتم را بخوانید:

اولاً جمله "تلاش کنید نخ تسبیح هوادارانتان باشید" هر معنایی داشته باشد، حتما این معنا که اِلّا و لابد شما از نظر من! باید رئیس جمهور آینده باشید و نظر من بر شماست! را ندارد.

چه اینکه مقام معظم رهبری جملاتی مثل "آقای قالیباف از نعمات الهی به این نظام است"، "آقای رضایی را از ته دل دوست دارم" و "هیچکس برای من آقای هاشمی نمی شود" را نیز بیان کرده اند و هیچکس هم نباید از آنها نتیجه بگیرد که احیاناً هم حتی منظور رهبری، رئیس جمهور شدن ضروری هریک از این شخصیت ها است.

و همچنین بپذیریم که عقل ابتدایی حتی برای ما هم حتی حکم می کند که نخواهیم شخصی را بعنوان اصلح بی قید و شرط کائنات به 75 میلیون ایرانی معرفی کنیم تا بعداً در صورت کجی روی های احتمالی او شرمنده مردم نباشیم؛ چه رسد به حکم تدبیر مقام معظم رهبری که در ورای تدابیر و دیدگاه های همه ماست.(امیدوارم خوانندگان این بخش هنوز در یادشان مانده باشد که چه ها کشیدیم درباره این موضوع که عده ای هرجا رفتند، گفتند احمدی نژاد کاندیدای رهبری است! و بعداً همین آقا در مقابل رهبری ایستاد و خواصی مثل دکتر حداد عادل هم بودند که بعدها تصریح کردند رهبری اساساً به این آدم رأی هم نداده است)

دوماً منش و ممشای رهبری این است که توصیه هایی مثل " تلاش کنید نخ تسبیح باشید"، "آقای روحانی از مدیران كارآمد، فعال و دلسوز نظام است" (که معظم له این جمله را 8 سال قبل بیان فرموده اند) و یا توصیه به آیت لله جنتی در زمینه تأیید صلاحیت دکتر علی مطهری را علی الرویه به چهره های کشور دارند. ایشان همواره نشان داده اند که برنده و بازنده را در کنار خود حفظ و با روشهای لطیف و مدیریت ولایی ، از ظرفیت هریک از بازیگران صحنه به سود نظام اسلامی و مردم استفاده می کنند.

همچنین لابد در خاطر دارید معظم له چطور عددی از نمایندگان و حتی چهره های مبرّز مجلس را نیز در ماجرای دو دو کردن! و استیضاح برخی وزرای احمدی نژاد توبیخ کردند و صریحاً به آنها فرمودند: "گناه کردید"!. و یا در ماجرای حضور احمدی نژاد در مجلس نهم و سخنانش برای دفاع از یک مدیر مسئله دار، در پیشگاه عمومی تأکید کردند که کار رئیس جمهور خلاف شرع و قانون و تضییع کننده حقوق مردم بود! (و این سخنان صریح در عین آن بود که رهبری بارها و بارها از احمدی نژاد تعریف هم کرده بودند.)

این جملات مثال هایی از یک روش مدیریتی است که در یکسوی آن توصیه های برادرانه و جملات محبت آمیز قرار دارد و در سوی دیگرش اِعمال مدیریت و شاید گاهی انتقاد.

کسی نباید فکر کند که اگر یکی از خواص کشور در شمول این دایره مدیریت قرار می گیرد؛ اگر شامل توصیه های محبت آمیز است، پس حتماً باید رئیس جمهور شود! و اگر شامل اعمال مدیریتها است پس لزوماً بدترین انسان روی زمین است. (برای مورد اول می توان شخص دکتر جلیلی را مثال زد و برای مورد دوم بداخلاقی های جبهه پایداری نسبت به دکتر احمد توکلی و کنایه پیرامون انتقاد رهبری از ایشان در مقطعی!)

لذاست که به نظر من قضیه نخ تسبیح را باید در فضایی درست تر و در معادلاتی حکیمانه تر قرار داد و نسبت به آن موضع گرفت.

در پایان باز هم تأکید می کنم که انتظار اصلی در این زمینه، نه از من که از دکتر سعید جلیلی بود که سکوت نکند و با حضور در صحنه، به شکافتن بدن این شبهات بپردازد.

یکی از الزامات نخ تسبیح بودن! همین است به نظر من...

والسلام

پی نوشت: انتقاد اول من از سکوت دکتر جلیلی پیرامون قرارداد ژنو، در یک حالت فرضی هم می تواند قرار بگیرد و آن اینکه مقام معظم رهبری به مسئولان سابق هسته ای تکلیف کرده باشند که در این رابطه موضع نگیرند.

این فرض اگرچه رافع بخشی از انتقاد اول من به دکتر جلیلی خواهد بود اما اولاً رافع مسئولیت ایشان در قبل از توافق ژنو و تنویر افکار عمومی نسبت به خط قرمزهای هسته ای ایران اسلامی نیست.

که ای بسا این کار انجام نشده، می توانست سطح غنی سازی 20 درصدی را برای ما حفظ کند و مانع جلوگیری از فعالیت رآکتور اراک شود و کسانی مثل دکتر توکلی را بر حذر دارد از اینکه قبل از توافق ژنو مصاحبه کنند و بگویند غنی سازی 20 درصدی (که برای آن شهید داده ایم حتی!) قابل مذاکره و چانه زنی است!

ثانیاً این فرض، رافع نقد من نسبت به سکوت عدد دیگری از خواص نسبت به قرارداد ژنو نیست.

و ثالثاً، فرض اشاره شده رافع اقدام غلط سایت الف هم نیست. چون در صورتیکه دکتر جلیلی بر اساس مصلحتی تکلیف شده (تأکید می کنم که صرفاً مصلحت اشاره شده از سوی رهبری در این ماجرا قابل ابتناء است) هم پیرامون قرارداد ژنو سکوت اختیار کرده است، آن مصلحت آنقدر تلخ هست که نیازی به تمجید از دکتر جلیلی و بدتر از آن، تشویق سکوت خواص نیست.

و حرف آخر: بخدا قسم دست از سیدعلی آقای خامنه ای برنمی داریم...

+ نوشته شده در  دوشنبه هجدهم آذر ۱۳۹۲ساعت 8:53  توسط مسعود يارضوي  |