عبور

ما مشك رنج‌هاي انقلاب را به دندان كشيده‌ايم و دست و پا داده‌ايم، اما رهايش نكرده‌ايم

یک گفت‌وشنود شبکه‌ای درباره خطوط قرمز هسته‌ای و مواضع رهبری

به نام خدا و با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد

_شبکه گوگل‌پلاس، تنها شبکه‌ای است که به دلایلی در آن عضو هستم و فعالیت مختصر شبکه‌ای انجام می‌دهم.

بگذریم...

آنچه که در ادامه می‌خوانید متن گفت و گوی مجازی من با شخصی به نام آقای «کیوان ابراهیمی» است که چندی قبل صورت گرفت.

بهانه آغاز این گفت و گوی کوتاه و شاید بلند! هم پستی بود که ایشان در اشاره به رهبر معظم انقلاب منتشر کرده بود.

به نظرم آمد، که خوبست متن آن پست و گفت‌وشنود من و کیوان در ادامه‌ی آنرا شما هم بخوانید.

متن پست: تا جایی که مطلع‌ام، پس از حصول توافق، رهبر انقلاب حتی یکبار هم از کلیدواژه‌ی سابقاً پر تکرارِ «خط قرمز» بهره نبرده‌اند. ابهامی جدی که اکنون در برخی محافل حزب اللهی مطرح شده این است که چطور می‌توان در کنار مقتدایی حرکت کرد که از مواضع مکرر التاکیدشان عدول کرده‌اند. روی درست و غلط‌اش به قطعیت نرسیده‌ام اما برخی فکر می‌کنند بازی خورده‌اند؛ زمزمه‌های رو به تقویتی وجود دارد که ملت می‌گویند وقتی آن همه تاکید روی خط قرمزها یکهو رنگ باخت، چه تضمینی وجود دارد که فردا بعد از نفوذ همه جانبه‌ی امریکا در کشور، بیانات دیروز رهبر باز رنگ نبازد و فراموش نشود؟
باز هم تاکید می‌کنم که به دنبال جوابم، نه صدور حکم و قضاوت.

 

من: مواضع مکرر التأکيد و غير قابل تغيير رهبري «حفظ حقوق هسته‌اي ملت»، «عدم کرنش در مقابل هژموني آمريکا»، «عدم اجازه به امريکا براي استيلا‌ي فرهنگي و سياسي و اقتصادي به ايران» و «حفظ خط اسلام و امام» است.

به نظر من غير از اين موارد هرکس هرچه بصورت اصولي توانست مي‌تواند توافق بد صورت گرفته را نقد کند و به دلايل برخي عقب نشيني‌ها و سکوت‌هاي رهبري در مقابل برخي خواسته‌هاي دولتمردان (که در تمام دولت‌ها مسبوق به سابقه است) اشاره کند. آن سکوت‌ها و عقب‌نشيني‌هاي تاکتيکي يقيناً به معني تغيير مواضع اصولي نيستند.
باشد که شبهات افکار عمومي رفع شود.
 
 
کیوان ابراهیمی: اینهایی که گفتید یکسری شاخص کلی اند که نمی‌شود مترشان کرد. بر خطوط قرمز هم به عنوان شاخص‌های کمی و کیفیِ عینی و جزئی بسیار تاکید شد که اوایل تیرماه و چند روز قبل از توافق، اوجِ این تاکیدات بود. بعد یکهو توافق شد و انگار که لم یکن شئ مذکورا! نمی‌شود رهبری یک شبه تسلیمِ خواسته‌های دولت شده باشند که. هر چه بوده، از قبل بر روی آن توافق شده؛ با این اوصاف و با قبول این واقعیت که رهبری قصدِ بازی دادن طرفداران‌شان را نداشته اند، باید پرسید علت طرحِ خط قرمزها چه بوده؟ آیا باید تعبیر و تفسیر نشریه‌ی خط حزب الله را قبول کنیم؟
 
 
من: اولاً شما ملاکتان عقل و منطق باشد نه يادداشت‌هاي يک نشريه.
ثانياً قبلا هم گفتم که تلاش براي متر کردن چيزي بويژه در سياست و حکومت به معني ساده‌سازي است. کاري که در فقه سياسي شيعه به هيچ وجه پذيرفته نيست.
ملاک‌ها را بايد با حق و باطل و سمت حق و باطل سنجيد.
همچنين است که بايد اشاره کرد اتفاقا کار ملک و مملکت بر اساس همين کليات مي‌چرخد نه بر جزئيات!
انتظار اينکه مملکتي تمام تصميمات ريز و درشت خود را وحي منزل و لايتغير بپندارد انتظاري درست و منطقي نيست.
مثل قضيه کوبا که در اصلي‌ترين اعتقاد بنياني حکومت خود تغيير داد و به آغوش آمريکا رفت. اما تصميماتي که به اصول بنيادين کوبا ربطي ندارند، چندان براي ما و افکار عمومي جهان بااهميت نيستند.
خط قرمز ديوار نيست. بلکه مثل تابلوي ورود ممنوع است که اگرچه بايد به آن تمکين کرد اما ممکن است عده‌اي بخواهند از زير آن به اشتباه رد شوند و به هر دليل هم پليس نتواند در آن لحظه کاري بکند. اين رد شدن نه مصحح اشتباه آن آدم‌هاي رد شده از تابلوست نه تقبيح کننده پليس.
 
 
کیوان ابراهیمی: ملاکم بشود یادداشت‌های یک نشریه یعنی چه؟! انگار متوجهِ بیان سوال گونه‌ی پست و انتهای کامنت قبلیم که خطاب به شما بود نیستید برادر. تحلیلِ خط حزب الله رو به عنوان یه توضیح محتمل برای شرایط موجود، اونهم به صورت سوالی مطرح کردم. فارغ از این مصداق، حرفِ منطقی رو باید پذیرفت، چه توسط یه نشریه‌ی PDF مطرح شده باشه و چه توسط یه اکانت در Plus.
فقه سیاسیِ شیعه که ازش نام بردید، کی دچار این اوضاع بوده؟ سراغ دارید جایی ائمه علیه السلام، چه بزرگوارانی که حکومت داشتند و چه باقی معصومین، چنین دعوی پیشه کرده باشن؟ سراغ دارید معصومی به این فرمِ یکهویی از مواضعش عدول کرده باشه، اونهم در شرایطی که تغییر اساسی در پس و پیشِ ماجرا رخ نداده باشه؟ سراغ دارید معصومی علی رغم بی‌وفایی و ناسپاسی مردم، مدام از اونها تمجید کرده باشه؟ یا به عکس، وقتی امت وفا و استقامت بر طریق حق به خرج نداده، با شدیدترین خطاب‌ها و عتاب‌ها از سوی امیرالمومنین و سایر ذوات مقدسه‌ی معصومین مواجه شدن؟
نیک گفتید که ملاک‌ها باید منطبق بر حق و باطل سنجیده بشه. صادق الوعد بودن و رو راست بودن با مردم، دو صفت حق هستن که در وفاداری رهبری به اونها خدشه وارد شده؛ حداقل در ذهن برخی انقلابی‌ها. باز هم تاکید میکنم که قصد قضاوت یقینی ندارم و فعلاً فقط در حال طرح شبهات و ابهامات هستم.
گفتید کار ملک و مملکت بر اساس کلیات می‌چرخه نه جزئیات. قبول دارم؛ شما هم توجه بفرمایید بسیاری از خطوط قرمز، از جمله مهمترینِ این کلیات بودند. تنها یک فقره‌ی بازدیدها از اماکن نظامی رو در نظر بگیرید. چرا پس از توافق نسبت به این قضیه سکوت شده؟ چرا رهبری نیومدن برای نهادهای نظام که وظیفه‌ی بررسی توافق رو بر عهده دارن (که البته هنوز هم دقیقاً مشخص نشدن)، تاکید کنن که اگر خط قرمزِ بازدید از مراکز نظامی مراعات نشده بود، حق ندارید توافق رو تصویب کنید؟ میشه سوالات مشابهی در مورد سایر ردلاین‌ها هم مطرح کرد.
اگر عده‌ای بخوان از تابلوی ورود ممنوع رد بشن و قصد کنن با عوام فریبی به ناظرین القا کنن که خلافی مرتکب نشدن، حتی اگه پلیس در لحظه توانایی برخورد و جریمه‌ی اون رانندگان متخلف رو نداشته باشه، موظف هست کار خلاف قانون اونها رو برای ملت توضیح بده و تبیین کنه تا بقیه رو وهم بر نداره که میتونن از فردا هر قانونی رو نقض کنن و بهش بی‌اعتنایی کنن و کسی هم متعرض شون نشه. شرایطِ الان مملکت داره به این سمت میره: با سکوت رهبری در رابطه با خط قرمزهای مکرر التاکید سابق، اعتماد به بقیه‌ی سخنان‌شون هم داره کمرنگ میشه.
 
 
من: سلام
با احترام ولی حرفاتون رو تعدادی سوال یک ذهن کنجکاو و البته بسنده کرده به تعدادی نظر و تفسیر غیر مدلل می‌دونم.
از میان تمام سؤال‌های اعتراضی هم که مطرح کردی و جواب مشخصشون تو تاریخ و عقل هست، فقط همین دو نکته رو جواب می‌دم که اولاً بازدید از مراکز نظامی جز تابلوهای عبور ممنوعه نه دیوارهای سدیدی که هرگز نمی‌شه ازشون رد شد. قابل توجهتون اینکه ما قبل از این تو پارچین، اجازه بازدید (البته به اشتباه!) داده بودیم.
و دوماً درباره تصمیمات تغییر کرده بدون رخداد خاص در پس و پیش هم اتفاقات زیادی در تاریخ اسلام افتاده. مثل قبول ولایتعهدی توسط امام رضا، تصمیم یکباره حسین‌بن‌علی برای ترک حج و البته قبول نمایندگی ابوموسی اشعری در ماجرای حکمیت.
(ضمنن امیدوارم فکر نکنید که در قبل و بعد این ماجراها اتفاقات خاصی افتاده بود! بله... اتفاقات خاصی افتاده بود اما در پیرامون خصیصین علی‌بی‌موسی الرضا و حسین‌بن علی و در خیمه علی(علیهم السلام). اتفاقات خاصی که قاطبه مردم از اونها بیخبر بودن و امروز این شمایید که با خوندن تاریخ متوجه اونها می‌شید! ای بسا که چند سال بعد هم یکی تاریخ را همراه با وقایع رخداده در خیمه غریب حسینیه امام خمینی بخواند و به مواضع شخص شما و همفکرانتان اشکال کند! که رخدادهای خاص درون خیمه را نه با چشم سر دیدید نه با چشم منطق فهمیدید...)
والسلام
 
 

پ.ن: بدیهیست که این گفت‌وگو شاهدان و نظرات دیگری هم داشت که البته فکر می‌کنم بنا به غرض انتشار، نقل همین دیالوگ دو طرفه برای مخاطبان عبور بلااشکال باشد.

و ضمنن... گویا آقای ابراهیمی هم ریشه‌ای در خاک کرمان دارد و اگرچه علت بحث ما این هم‌ریشگی نبود و نیست ولی الحال اینکه دلم از عمده هم‌محلی‌های شبکه‌های اجتماعی قانونی که می‌شناسمشان، گرفته است و برای همین عمده‌شان را (هریک به یک دلیل) بلاک کرده‌ام و این روند تا زمانی که رفتار صحیح مجازی و شبکه‌ای بودن از رفقا سر نزند، ادامه خواهد داشت...


برچسب‌ها: توافق نهایی, مواضع رهبری, خط قرمز هسته‌ای, تحلیل
+ نوشته شده در  شنبه سی و یکم مرداد ۱۳۹۴ساعت 14:32  توسط مسعود يارضوي  |