عبور

ما مشك رنج‌هاي انقلاب را به دندان كشيده‌ايم و دست و پا داده‌ايم، اما رهايش نكرده‌ايم

اشک هایی نذر سلامتی رهبر

_ این برجام لعنتی شکست می خورد و به قول آقا توی پیام 9 بندی‌شان، مایه «عبرت» می شود!

ولی رفقا اینکه اثباتاً می گویم، می‌شکند و شما هم اگر مشتری اینجا بوده باشید، می دانید که از روی هوا حرف نمی زنم! اصلاً دلیل نمی شود که شکستن برجام و عبرت شدن آن «بدون هزینه»! باشد...

و برای همین است که فکر می کنم این لحظه های احتمال اشک برای قتیل العبرات را می شود برای غریب حسینیه امام خمینی هم دعا کرد.

اصلاً فکر کنید دارم زهد فروشی می کنم یا اینکه من هم یکی از آن چند حزب اللهی ول‌معطلی هستم که جز اِکو بودن هیچ هنر دیگری توی این دنیا ندارند... مهم نیست ولی!

مهم این است که فکر می کنم با یک حساب ریاضی ساده هم می شود به این نتیجه رسید که دعا کردن برای رهبرمان توی لحظه های گریه برای جدّ غریبش، یقیناً کارِ کارستانی خواهد کرد ان‌شاء‌الله.

و مهمتر هم این است که با نظر کرامت بارگاه و دستگاه اباعبدالله(ع) سعادت دین و دنیایمان تضمین بشود و خودمان و کشورمان و رهبرمان، از گردنه برجام، سر به سلامت عبور کنیم.

 

پ.ن: خواستم، بنویسم این علم ها و پرچم ها و خیمه ها خاستگاه دلبری هستند.

خواستم، بگویم بعضی روزهای این دنیا هست که دیگر نمی شود مال خودت باشی.

خواستم از این حرف بزنم که گدایی اصلاً چیز خوبی نیست مگر در آستان دربار علمدار حسین(ع).

می خواستم بنویسم دوست دارم این روزها مثل معتادهای سابقه دار زشت و بی چیز، توی کنجی از این سرزمین عزا توی خودم بروم و برای غصه های پسر فاطمه خود را بزنم و گریه کنم.

ولی گاهی وقت ها، چیزهای مهمتری وجود دارد...

دعا کنید رفقا


برچسب‌ها: برجام, توافق نهایی, تحریم ها, شکست برجام
+ نوشته شده در  پنجشنبه سی ام مهر ۱۳۹۴ساعت 12:3  توسط مسعود يارضوي  | 

یک گفت‌وشنود شبکه‌ای درباره خطوط قرمز هسته‌ای و مواضع رهبری

به نام خدا و با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد

_شبکه گوگل‌پلاس، تنها شبکه‌ای است که به دلایلی در آن عضو هستم و فعالیت مختصر شبکه‌ای انجام می‌دهم.

بگذریم...

آنچه که در ادامه می‌خوانید متن گفت و گوی مجازی من با شخصی به نام آقای «کیوان ابراهیمی» است که چندی قبل صورت گرفت.

بهانه آغاز این گفت و گوی کوتاه و شاید بلند! هم پستی بود که ایشان در اشاره به رهبر معظم انقلاب منتشر کرده بود.

به نظرم آمد، که خوبست متن آن پست و گفت‌وشنود من و کیوان در ادامه‌ی آنرا شما هم بخوانید.

متن پست: تا جایی که مطلع‌ام، پس از حصول توافق، رهبر انقلاب حتی یکبار هم از کلیدواژه‌ی سابقاً پر تکرارِ «خط قرمز» بهره نبرده‌اند. ابهامی جدی که اکنون در برخی محافل حزب اللهی مطرح شده این است که چطور می‌توان در کنار مقتدایی حرکت کرد که از مواضع مکرر التاکیدشان عدول کرده‌اند. روی درست و غلط‌اش به قطعیت نرسیده‌ام اما برخی فکر می‌کنند بازی خورده‌اند؛ زمزمه‌های رو به تقویتی وجود دارد که ملت می‌گویند وقتی آن همه تاکید روی خط قرمزها یکهو رنگ باخت، چه تضمینی وجود دارد که فردا بعد از نفوذ همه جانبه‌ی امریکا در کشور، بیانات دیروز رهبر باز رنگ نبازد و فراموش نشود؟
باز هم تاکید می‌کنم که به دنبال جوابم، نه صدور حکم و قضاوت.

 

من: مواضع مکرر التأکيد و غير قابل تغيير رهبري «حفظ حقوق هسته‌اي ملت»، «عدم کرنش در مقابل هژموني آمريکا»، «عدم اجازه به امريکا براي استيلا‌ي فرهنگي و سياسي و اقتصادي به ايران» و «حفظ خط اسلام و امام» است.

به نظر من غير از اين موارد هرکس هرچه بصورت اصولي توانست مي‌تواند توافق بد صورت گرفته را نقد کند و به دلايل برخي عقب نشيني‌ها و سکوت‌هاي رهبري در مقابل برخي خواسته‌هاي دولتمردان (که در تمام دولت‌ها مسبوق به سابقه است) اشاره کند. آن سکوت‌ها و عقب‌نشيني‌هاي تاکتيکي يقيناً به معني تغيير مواضع اصولي نيستند.
باشد که شبهات افکار عمومي رفع شود.
 
 
کیوان ابراهیمی: اینهایی که گفتید یکسری شاخص کلی اند که نمی‌شود مترشان کرد. بر خطوط قرمز هم به عنوان شاخص‌های کمی و کیفیِ عینی و جزئی بسیار تاکید شد که اوایل تیرماه و چند روز قبل از توافق، اوجِ این تاکیدات بود. بعد یکهو توافق شد و انگار که لم یکن شئ مذکورا! نمی‌شود رهبری یک شبه تسلیمِ خواسته‌های دولت شده باشند که. هر چه بوده، از قبل بر روی آن توافق شده؛ با این اوصاف و با قبول این واقعیت که رهبری قصدِ بازی دادن طرفداران‌شان را نداشته اند، باید پرسید علت طرحِ خط قرمزها چه بوده؟ آیا باید تعبیر و تفسیر نشریه‌ی خط حزب الله را قبول کنیم؟
 
 
من: اولاً شما ملاکتان عقل و منطق باشد نه يادداشت‌هاي يک نشريه.
ثانياً قبلا هم گفتم که تلاش براي متر کردن چيزي بويژه در سياست و حکومت به معني ساده‌سازي است. کاري که در فقه سياسي شيعه به هيچ وجه پذيرفته نيست.
ملاک‌ها را بايد با حق و باطل و سمت حق و باطل سنجيد.
همچنين است که بايد اشاره کرد اتفاقا کار ملک و مملکت بر اساس همين کليات مي‌چرخد نه بر جزئيات!
انتظار اينکه مملکتي تمام تصميمات ريز و درشت خود را وحي منزل و لايتغير بپندارد انتظاري درست و منطقي نيست.
مثل قضيه کوبا که در اصلي‌ترين اعتقاد بنياني حکومت خود تغيير داد و به آغوش آمريکا رفت. اما تصميماتي که به اصول بنيادين کوبا ربطي ندارند، چندان براي ما و افکار عمومي جهان بااهميت نيستند.
خط قرمز ديوار نيست. بلکه مثل تابلوي ورود ممنوع است که اگرچه بايد به آن تمکين کرد اما ممکن است عده‌اي بخواهند از زير آن به اشتباه رد شوند و به هر دليل هم پليس نتواند در آن لحظه کاري بکند. اين رد شدن نه مصحح اشتباه آن آدم‌هاي رد شده از تابلوست نه تقبيح کننده پليس.
 
 
کیوان ابراهیمی: ملاکم بشود یادداشت‌های یک نشریه یعنی چه؟! انگار متوجهِ بیان سوال گونه‌ی پست و انتهای کامنت قبلیم که خطاب به شما بود نیستید برادر. تحلیلِ خط حزب الله رو به عنوان یه توضیح محتمل برای شرایط موجود، اونهم به صورت سوالی مطرح کردم. فارغ از این مصداق، حرفِ منطقی رو باید پذیرفت، چه توسط یه نشریه‌ی PDF مطرح شده باشه و چه توسط یه اکانت در Plus.
فقه سیاسیِ شیعه که ازش نام بردید، کی دچار این اوضاع بوده؟ سراغ دارید جایی ائمه علیه السلام، چه بزرگوارانی که حکومت داشتند و چه باقی معصومین، چنین دعوی پیشه کرده باشن؟ سراغ دارید معصومی به این فرمِ یکهویی از مواضعش عدول کرده باشه، اونهم در شرایطی که تغییر اساسی در پس و پیشِ ماجرا رخ نداده باشه؟ سراغ دارید معصومی علی رغم بی‌وفایی و ناسپاسی مردم، مدام از اونها تمجید کرده باشه؟ یا به عکس، وقتی امت وفا و استقامت بر طریق حق به خرج نداده، با شدیدترین خطاب‌ها و عتاب‌ها از سوی امیرالمومنین و سایر ذوات مقدسه‌ی معصومین مواجه شدن؟
نیک گفتید که ملاک‌ها باید منطبق بر حق و باطل سنجیده بشه. صادق الوعد بودن و رو راست بودن با مردم، دو صفت حق هستن که در وفاداری رهبری به اونها خدشه وارد شده؛ حداقل در ذهن برخی انقلابی‌ها. باز هم تاکید میکنم که قصد قضاوت یقینی ندارم و فعلاً فقط در حال طرح شبهات و ابهامات هستم.
گفتید کار ملک و مملکت بر اساس کلیات می‌چرخه نه جزئیات. قبول دارم؛ شما هم توجه بفرمایید بسیاری از خطوط قرمز، از جمله مهمترینِ این کلیات بودند. تنها یک فقره‌ی بازدیدها از اماکن نظامی رو در نظر بگیرید. چرا پس از توافق نسبت به این قضیه سکوت شده؟ چرا رهبری نیومدن برای نهادهای نظام که وظیفه‌ی بررسی توافق رو بر عهده دارن (که البته هنوز هم دقیقاً مشخص نشدن)، تاکید کنن که اگر خط قرمزِ بازدید از مراکز نظامی مراعات نشده بود، حق ندارید توافق رو تصویب کنید؟ میشه سوالات مشابهی در مورد سایر ردلاین‌ها هم مطرح کرد.
اگر عده‌ای بخوان از تابلوی ورود ممنوع رد بشن و قصد کنن با عوام فریبی به ناظرین القا کنن که خلافی مرتکب نشدن، حتی اگه پلیس در لحظه توانایی برخورد و جریمه‌ی اون رانندگان متخلف رو نداشته باشه، موظف هست کار خلاف قانون اونها رو برای ملت توضیح بده و تبیین کنه تا بقیه رو وهم بر نداره که میتونن از فردا هر قانونی رو نقض کنن و بهش بی‌اعتنایی کنن و کسی هم متعرض شون نشه. شرایطِ الان مملکت داره به این سمت میره: با سکوت رهبری در رابطه با خط قرمزهای مکرر التاکید سابق، اعتماد به بقیه‌ی سخنان‌شون هم داره کمرنگ میشه.
 
 
من: سلام
با احترام ولی حرفاتون رو تعدادی سوال یک ذهن کنجکاو و البته بسنده کرده به تعدادی نظر و تفسیر غیر مدلل می‌دونم.
از میان تمام سؤال‌های اعتراضی هم که مطرح کردی و جواب مشخصشون تو تاریخ و عقل هست، فقط همین دو نکته رو جواب می‌دم که اولاً بازدید از مراکز نظامی جز تابلوهای عبور ممنوعه نه دیوارهای سدیدی که هرگز نمی‌شه ازشون رد شد. قابل توجهتون اینکه ما قبل از این تو پارچین، اجازه بازدید (البته به اشتباه!) داده بودیم.
و دوماً درباره تصمیمات تغییر کرده بدون رخداد خاص در پس و پیش هم اتفاقات زیادی در تاریخ اسلام افتاده. مثل قبول ولایتعهدی توسط امام رضا، تصمیم یکباره حسین‌بن‌علی برای ترک حج و البته قبول نمایندگی ابوموسی اشعری در ماجرای حکمیت.
(ضمنن امیدوارم فکر نکنید که در قبل و بعد این ماجراها اتفاقات خاصی افتاده بود! بله... اتفاقات خاصی افتاده بود اما در پیرامون خصیصین علی‌بی‌موسی الرضا و حسین‌بن علی و در خیمه علی(علیهم السلام). اتفاقات خاصی که قاطبه مردم از اونها بیخبر بودن و امروز این شمایید که با خوندن تاریخ متوجه اونها می‌شید! ای بسا که چند سال بعد هم یکی تاریخ را همراه با وقایع رخداده در خیمه غریب حسینیه امام خمینی بخواند و به مواضع شخص شما و همفکرانتان اشکال کند! که رخدادهای خاص درون خیمه را نه با چشم سر دیدید نه با چشم منطق فهمیدید...)
والسلام
 
 

پ.ن: بدیهیست که این گفت‌وگو شاهدان و نظرات دیگری هم داشت که البته فکر می‌کنم بنا به غرض انتشار، نقل همین دیالوگ دو طرفه برای مخاطبان عبور بلااشکال باشد.

و ضمنن... گویا آقای ابراهیمی هم ریشه‌ای در خاک کرمان دارد و اگرچه علت بحث ما این هم‌ریشگی نبود و نیست ولی الحال اینکه دلم از عمده هم‌محلی‌های شبکه‌های اجتماعی قانونی که می‌شناسمشان، گرفته است و برای همین عمده‌شان را (هریک به یک دلیل) بلاک کرده‌ام و این روند تا زمانی که رفتار صحیح مجازی و شبکه‌ای بودن از رفقا سر نزند، ادامه خواهد داشت...


برچسب‌ها: توافق نهایی, مواضع رهبری, خط قرمز هسته‌ای, تحلیل
+ نوشته شده در  شنبه سی و یکم مرداد ۱۳۹۴ساعت 14:32  توسط مسعود يارضوي  | 

آتش در خرمن توافق بد

به نام خدا و با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد

_ رفقای خوبم، این ماجرای «تصویب متن جمع‌بندی هسته‌ای» که حضرت آقا(حفظه) این دو سه روزه چند بار بیانش کرده اند را اصلاً دستکم نگیرید و هرطور می توانید تبدیلش کنید به مطالبه.

راستش این است که مذاکره خواهان از اول هم طوری پازل این توافق را چیدند که عنان کار اصلاً به دست مجلسی ها داده نشود و برای همین است که در متن منتشره از این توافق بد! دائم می خوانید ایران، ایران ایران! و نمی خوانید دولت ایران، دولت ایران، دولت ایران!

از قبل و بعد از توافق هم زمزمه ها این بود که مجلس اساساً قرار نیست دیگر چیزی را تصویب کند بلکه همان مصوبه طرح الزام دولت را که گذرانده کافیست و زین پس فقط باید تطابق متن توافق را با این مصوبه بسنجد و تمام!

صحبت های نماینده ها را هم اگر شنیده باشید؛ انگاری بعضی هاشان این واقعیت تلخ را پذیرفته بودند.

شورایعالی امنیت ملی هم در کشور ما به چندتا دلیل، کارهایی نظیر وتوی توافق دولت را انجام نمی دهد. یعنی اینکه بعضی آقایان از این می گفتند که مجلس باید توافق را تطبیق بدهد و شورا هم بررسی‌اش کند؛ فی الجمله یعنی هیچ!

گرفتید نکته را؟!

یعنی اینکه حضرت آقا با طرح مسئله «ضرورت تصویب توافق» که حضرات به زعم خودشان چالش کرده بودند و تمام! آتشی به خرمن آمریکادوستان انداخته‌اند و مابقی قصه تکلیف مجلسی ها و رسانه ای ها و شما گرامیان است.

فقط این میان یک نگرانی بزرگ وجود دارد و آنهم اینکه نکند طرح الزام هسته ای که چندی قبل با انجام اصلاحاتی خاص! به تصویب رسید؛ دست مجلسی ها را برای بررسی مطلوب ببندد و کار را به جای دیگری بکشاند...


برچسب‌ها: توافق نهایی, مذاکرات وین, برجام, دولت یازدهم
+ نوشته شده در  شنبه بیست و هفتم تیر ۱۳۹۴ساعت 16:47  توسط مسعود يارضوي  | 

آهای نسل‌های آینده... از رنجی که در توافق هسته‌ای بردیم

به نام خدا و با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد

سلام نسل‌های آینده...

که فکر می‌کنم الان یا خیلی کوچولو هستید و یا شاید دبیرستانی باشید و از دو، سه سال بعد وارد دانشگاه بشوید...

الآن که دارم این متن را برای شماها می‌نویسم؛ موسم مذاکرات دولت یازدهم ایران با کشورهای 1+5 در وین است و هنوز هم خبری از اعلام توافق نهایی میان طرفین نیست.

خبری نیست ولی خواستم بهتان بگویم اگر خبری شد و احیاناً توافق را اعلام کردند؛ بعدها که داشتید درباره این قضیه فکر می‌کردید و اسنادش را می‌خوانید؛ لطفا یکوقت فکر نکنید که ما بچه بسیجی‌ها و رسانه‌ای‌ها و خواص کشور احیاناً گاگول و بی‌غیرت بودیم که چنین توافق تلخی به کشور تحمیل شد.(اینکه چرا می‌گویم تلخ و تحمیل را دیگر باید به نوشته‌های قبلی‌ام برگردید!)

نه رفقا... ما هیچکدام از اینها نبودیم و گلویمان پاره شده و قلم‌هایمان شکست و بی‌رمق شد بس که گفتیم و نوشتیم درباره عدم امکان عقلی چیزی به نام توافق نهایی ایران با آمریکا.

و مردیم بس که با اینکه بعضی‌هامان بچه‌های سرراهی نظام بودیم ولی داد زدیم و هوار کشیدیم که افکار عمومی باید بدانند آزموده را دوباره آزمودن خطاست.

هِی توافق بی‌دستاورد موقت ژنو در سال 92 را به رخ مردم کشیدیم و هی به گوش دولت خواندیم که شماها دارید با نگاه کدخدامنشانه و با فرمول آمریکا مذاکره می‌کنید و این یعنی حتی اگر توافق هم بشود اما می‌شکند!

ولی چه کنیم نسل‌های آینده...

چه کنیم که شماها الآن که دارید این نوشته‌ها را می‌خوانید شاید متوجه نشوید اینکه ما اسیر یک مشت پیرمرد شکم‌گنده‌ی دنیازده بودیم که جوانانه دل به آمریکا سپرده بودند و نه تنها می‌ترسیدند از این هیولای پوشالی بلکه می‌مردند برایش و فکر می‌کردند ماها خریم و نمی‌فهمیم این عشق و علاقه‌ی جوانانه را.

دردسرتان ندهم نسل‌های آینده که ما، هم از دست پیرمردهای بد کشیدیم هم از دست پیرمردهای خوب اما احمقی که سررسید به دست در اینجا و آنجا ما و تحلیل‌های درستمان را اَخ می‌کردند و به دنبال خبرهای محرمانه بودند.

یعنی آنقدر اَخمان کردند که مثل جودی آبوت شدیم بچه‌های سرراهی و فقط به سایه‌ی رهبرمان که بالا سر مای دیروز و شمای امروز بود و هست دلخوش کردیم.

البته فکر می‌کنم الآن که دارید این نوشته‌ها را می‌خوانید؛ به مدد همان سایه‌ای که گفتم! ثمره‌ی کارهای ما سر راهی‌ها را هم به عینه می‌بینید که به لطایف‌الحیل و هرجوری بود، نگذاشتیم این مملکت نه از انرژی هسته‌ای محروم شود نه به کرنش ذلیلانه جلوی آمریکا متهم.

و البته به همان پیرمردهای بد و خوب هم دائماً گفتیم که چه با خباثتتان و چه با سررسید‌های خبر محرمانه‌تان! باید بشنوید این حرف قاطع و مدلل ما را که این توافق حتی اگر امضا هم بشود؛ خواهد شکست.

خلاصه که نسل‌های آینده‌ی عزیزم! سر جدتان اگر خواستید تاریخ بخوانید و یا اگر احیاناً پشت یک تریبون دانشجویی کلی شور گرفتید یا اینکه توی صفحه اجتماعی‌تان خیلی احساساتی شدید؛ لطفاً کارتان با دقت باشد و گتره‌ای و از سر کم‌خوانی و کم‌دانی و بدفهمی چیزی را تحلیل نکنید.

و بدانید که ما مواظبتان بودیم و دوستتان داشتیم و البته بی‌غیرت و بی‌بصیرت هم نبودیم.

خداحافظ...


برچسب‌ها: توافق نهایی, مذاکرات هسته‌ای, تحریم‌ها, شکست توافق نهایی
+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و دوم تیر ۱۳۹۴ساعت 20:32  توسط مسعود يارضوي  | 

«شکست»؛ تحلیلی بر توافق نهایی منهای دستاوردهای ملموس

به نام خدا و با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد

ـ بيتاب و خسته‌ام ولي آنچه در اين روزهاي وين مي‌گذرد؛ تکليف را بر چون مني واجب کرده شايد که جداي از بسته‌هاي تحليلي و صحبت‌هاي با دوستان، باز و در اینجا هم برايتان بگويم دقيقاً در ماجراي هسته‌اي چه خبر است؟!

همانطور که پیش‌بینی می‌شد و عباس‌خان عراقچي هم اخيراً اعلام کرد؛ بحث امضاي توافق کأن لم يکن شده است.

به سخن ديگر اينکه طرف آمريکايي متني توافقي و بي‌امضا را به دولت روحاني تحميل کرده است که گويي هدف اصلي‌اش نشان دادن رويي ديگر از «در باغ سبز» به افکار عمومي ايران است.

تا به مردم گفته شود که آي مردم، ما بر سر اين موضوعات با اين نتايج خيلي خوب! توافق کرده‌ايم اما «موانع» داخلي در ايران! نمي‌گذارند اين قدم‌ها برداشته شود... ديگر ريش و قيچي دست خودتان.

رفقاي خوبم، طي دو و نيم سال گذشته اگر با محتواي تحليلي اين وبلاگ درباره مذاکرات هسته‌اي دولت روحاني با 1+5 همراه بوده باشيد يقيناً خوانده‌ايد حرف‌هايم را که همواره تأکيد کرده‌ام چيزي به نام توافق ميان ايران و 1+5 ممکن و ميسور نيست و اگر هم چيزي امضا يا اعلام بشود حتماً دچار ميرايي خواهد بود و خواهد شکست.

الآن هم عرضم همين است که حتي اگر چند روز ديگر يا حتي تا ساعاتي ديگر، دود سفيد از پشت بام مذاکرات وين به هوا برخاست؛ کسي اسير اِغواي جماعت اصلاح‌طلب و آنهايي که 2 سال است جيغ‌هايشان را براي هيچ هم حتي حبس کرده‌اند؛ نشود.

اين توافق، حتي اگر هم اعلام بشود؛ اولا همانند توافق موقت ژنو کاملاً بی‌دستاورد خواهد بود و ثانیاً همین توافق بی‌دستاورد هم خواهد شکست و درست مثل تجربه سال 83 و بيانيه سعدآباد از بين خواهد رفت.

فقط عرضم اين است که در اين ميانه تا مي‌توانيد بصورتي مدلل و محکم و اصولي، از دروغ بودن باغ سبزي که اين همه مدت؛ عده‌اي به مردم وعده دادند، بگوييد و با قول سديد بيان کنيد که بزرگنمايي تحريم‌هايي که هيچگاه اثري بيش از 30 درصد بر اقتصاد کلان ايران نداشته‌اند؛ مهملاتي بود که عده‌اي در داخل و خارج ايران بافتند تا به زعم خود؛ پروژه‌ي شوم «اوکراينيزه کردن ايران» و براندازي به بهانه ارتقاي سطح معيشت را اجرایی کنند.

مهملاتي که فکر مي‌کنم باطل بودنشان حالا ديگر با ماجراي «ربط داده شدن آب خوردن به تحريم‌ها»! بر بچه و بزرگ هم مکشوف شده باشد.

عزيزان من، تا مي‌توانيد از رمق اين فتنه اقتصادي که کشور را تهديد مي‌کند به هر صورتي بکاهيد و به قدر رسا بودن فريادتان، واقعيت‌هاي کشور را که برخي اصلاح‌طلبان تلاش کرده‌اند با شکم‌هاي گنده و تن‌هاي فربه‌شان آنها را بپوشانند؛ مکشوف کنيد و در مقابل ديدگان مردم و اطرافيان قرار دهيد.

و ضمنن این را هم بدانید که متدین و امین و غیور بودن؛ دلیلی بر خیانت نکردن نیست و فراوان بوده‌اند در طول تاریخ کسانی که امین و متدین بوده‌اند اما مرتکب خیانت نادانسته و انحراف و تصمیمات اشتباه هم شده‌اند.

باشد که خداوند رحمان از همه‌ي ما در حفظ کردن ميراث امام و شهدا و دلسپاري به ولايت فقيه قبول کند.


برچسب‌ها: توافق نهایی, مذاکرات هسته‌ای وین, دولت یازدهم, محمدجواد ظریف
+ نوشته شده در  دوشنبه پانزدهم تیر ۱۳۹۴ساعت 15:16  توسط مسعود يارضوي  |