آلبوم
دوست داشتم این سه تا عکس را با شما هم به اشتراک بگذارم...
این دوتا عکس بالایی و پایینی از مجموعه نمایشگاه احتمالی[۱] هستند که به دلایلی تصمیم به انتشارشان گرفتم.
بالایی یک دلقکماهی شیطان است که بعد از کلی ناز خریدن، شد که توجهش را به دوربینم جلب کنم و پایینی هم فرشته ماهی آرامی که بیخیال من و حبابهای ترسناک غواصی اسکوبا، چپّه شده بود وسط بیانتهای دریا برای خودش بازی میکرد.
فکر میکنم یکی از عکسها را در جزیره کیش و دیگری را در نزدیکی قشم گرفتهام.
*این عکس پایین هم که مثل همیشه صفحهای از علاقه ذاتیام به اسب و سواری است.
فکر میکنم مربوط به یکی از روزهای سرد نوروز ۹۵ باشد که میهمان گلودردهای همیشگی بودم ولی اسب و کویر و دریا برای من چیز دیگریست...
مردها همیشه حرف میزنند... گاهی با اسب و گاهی با «چاه»!
***
[۱]: نه که حالا من خودم را عکاس و هنرمند بدانم... نه! ولی از نظر مادام و موسیوهای شورای داوری خانه هنرمندان تهران، مجموعهای شامل دو تا عکس بالایی صلاحیت حضور در مقابل چشم آدمها و دیده شدن را ندارند...
برچسبها: غواصی, سواری, اسب