رأی من _ آخرین گزارش به مردم (گزارش یازدهم و پایانی)
اول دفتر: خیلی حسین(ع) زحمت ما را کشیده است...
مشکل اصلی دشمنان ما این است که رأی هریک از ما، رأی به شخص نیست. رأی به نظامی مقدس از نوع جمهوری و اسلامی است که ثمره مجاهدتها، آرمانخواهی ها و تقدیم هزاران شهید مظلوم است.
دشمن این واقعیت را به وضوح می داند و برای همین است که زمین مبارزه او هدفی غیر از ستون اصلی نظام یعنی ولایت فقیه ندارد.
پس تلاش کنیم که اول از همه رأی ما از روی حجت عقلی و شرعی باشد نه از روی نشان دادن این و آن و ثانیاً در ورای همه این مقولات، همواره پشتیبان ولایت فقیه و سیدعلی آقای خامنه ای بمانیم.
این حقیقت بزرگ را نیز از یاد نبریم که هرکسی که رئیس جمهور شود؛ از حاج باقر قالیباف گرفته تا دکتر ولایتی و سعیدآقای جلیلی و حسن آقای روحانی؛ رئیس جمهور همه ماست و باید مرد و مردانه حمایتش کنیم. خواه نماینده اصلاحات باشد، خواه نماینده پایداری و خواه هرکس دیگری. او رئیس جمهور همه ماست و این حقیقت باید فصل الخطاب باشد.
و پر واضح آنکه وظیفه داریم نقاط قوت رئیس جمهور جدید را تقویت کنیم و ضعفهایش را به ورطه انتقاد بکشیم.
و این نکته مهم هم یادمان باشد که همیشه مواظب فرق "رئیس جمهور" و "ریاست جمهور" باشیم.
یعنی اینکه نقد احتمالی ما به شخص رئیس جمهور سبب نشود که جایگاه ریاست جمهوری آسیب ببیند.
قبل از ورود به متن، ذکر این نکته هم ضروریست که از روی استثنا و بر خلاف سیاق گذشته، قصد نداشتم نام کاندیدایی که در این انتخابات به او رسیده ام و به او رأی خواهم داد را کسی بگویم. چه اینکه اولاً در شرایط خاصی هستم و ثانیاً به دلایلی تمایل نداشتم حتی کوچکترین کاری انجام بدهم که شبهه سمپات بودنم برای یک کاندیدای خاص مطرح باشد.
اما احساس کردم در شرایطی که فتنه و انحراف بصورتی ویژه کشورم و مردمم را تهدید می کند و عده ای هم در بلاهت کامل از فهم و درک این معنای واضح عاجزند؛ اقتضای تکلیف چیز دیگریست.
و رأی من
اگر مخاطب این وبلاگ یا صحبتهایم بوده باشید نیک می دانید که از همه کاندیداهای کنونی انتقاداتی داشته و دارم.
در کنار این مسئله اما آرمان قلبی ام این بود که دولتی بر سر کار بیاید که اخلاق حداد را داشته باشد، دیپلماسی ولایتی را، مدیریت و ولایتمداری باقر قالیباف را و خوش وجهگی سعید جلیلی را.
اما رخدادهای چندماه گذشته به سمتی رفت که از همان ابتدا معلوم بود خواسته "اجماع" بر باد است. این در حالی بود که انتقاداتم به کاندیداها را هم نمی توانستم نادیده بگیرم. انتقاداتی که در سرفصل آنها مبارزه با فتنه و انحراف (به علمداری اصلاح طلبان و جریان پایداری) قرار داشت.
رأی من در این انتخابات با مهندسی معکوس معین شد.
یعنی خطرناک ترین ضعفها و مهمترین قوتهای کاندیداها را در کنار اولویت ها و نیازهای کشور مشاهده کردم و با ملاک های مورد اشاره رهبر معظم انقلاب تطبیق دادم.
آنگاه با توجه به معدل به دست آمده، کاندیداهای اصولگرا را بر اساس خصلت هایی اعم از سابقه، مواضع و اینکه چه کسانی حمایتشان می کنند؛ یکی یکی حذف کردم تا به کاندیدای اصلح رسیدم.
(دقت کنیم که اصلح به معنای کاندیدایی به پاکی امام زمان(عج) نیست. بلکه منظور کاندیدای صالحی است که از بین موجودین، ضعفهای کم خطرتری داشته باشد و بهترین معدل را کسب کند.)
و به نتیجه رسیدم.
حسن آقای روحانی و آقای غرضی که هیچ.
درباره محسن رضایی، رأی نیاوری و اشکالاتش هم در اینجا مطالبی نوشته بودم.
سعید جلیلی هم جدای از اینکه در کارخانه کسانی تولید شده که مدتی قبل "احمدی نژاد"! را تولید کرده اند (منظورم حمایت پایداران از اوست) در مدیریت و ولایتمداری و فرهنگ و اقتصاد و ... هندوانه دربسته است و نتیجه رأی دادن به هندوانه دربسته همان چیزیست که در 8 سال اخیر تجربه کرده ایم!
راجع به آقای جلیلی هم قبلاً در اینجا مطلب نوشته بودم.
و دکتر ولایتی که با اینکه دوستشان دارم اما حقیقت اینست که ایشان هم غیر از زمینه دیپلماسی؛ در سایر زمینه ها سابقه و کارنامه ای ندارند و عقل انسان می گوید که عنان دولت را نباید به کسانی از این جنس سپرد.
و لذا کسی نماند غیر از "محمدباقر قالیباف".
نیک می دانید که از منتقدان ایشان هستم (نه از جنس انتقادات بیجای جبهه پایداری) و فقط همان تک جمله "پذیرش سلطه هژمون!" می توانست کافی باشد که به فرمانده سابقم رأی ندهم.
ضمن اینکه به راحتی هم برایم قابل تحلیل است که حاج باقر رئیس جمهور بشود چه ضعفهایی همواره قوه مجریه کشورم را در مرکز و استان ها تهدید خواهد کرد.
ولی نکته آنست که رأی دادن یعنی همین که شما بتوانید متوجه اهمّ و مهم ضعفهای کاندیداها باشید.
یعنی اینکه بتوانید بین انحراف سازان، فتنه سازان و برخی ضعفهای فکری و اجرایی و ... کاندیداها نسبتی منطقی ایجاد کنید و دست آخر به کسی رأی بدهید که بهترین معدل را بیاورد.
این در حالیست که حاج باقر قالیباف محسّنات زیادی هم از نظر سابقه نیکو در سپاه، ناجا و شهرداری تهران دارند که البته از آنجا که من همواره سیاستمدار بدبینی هستم و بخاطر مردم کشورم، بی هیچ منّتی با این بدبینی خو کرده ام؛ لذا نیازی به توضیح آن محسّنات و مثبتات نمی بینم.
خلاصه آنکه رأی مشروط من (یعنی تا روز ایستایی ایشان در خط ولایتمداری) در انتخابات دولت یازدهم، به نام محمدباقر قالیباف به صندوق خواهد افتاد. ان شاء الله.
در صورت دو مرحله ای شدن انتخابات نیز مطالب جدیدتری را به نظر مخاطبان وبلاگ عبور خواهم رساند.
درباره انتخابات شوراها و لیست کسانی که در کرمان و تهران به آنها رأی خواهم داد نیز می توانید نوشتار "ادامه مطلب" را ببینید.
و انتخابات شوراها
در تهران _ خوشبختانه فهم عمومی مردم در تهران به این سمت و سو رفته است که شهر فقط مشتی سازه و ساختمان نیست بلکه موجودی زنده است و موجود زنده هم فقط نیاز به متخصص ساخت و ساز ندارد بلکه متخصص فرهنگ و دین و ورزش هم می خواهد.
این در حالیست که مردم تهران، سابقه بد اصلاح طلبان در اداره شهر و شورای شهر را هم از یاد نبرده اند و چند دوره است که تمایل مطلوبی به اصولگرایان نشان می دهند.
لذاست که تحلیل من بر اینست که لیست مطلوبی در تهران به عنوان اعضای شورای شهر انتخاب خواهند شد و نگرانی خاصی در این زمینه ندارم.
همچنین با توجه به مطلوبیت عمومی لیست های اصولگرا در تهران احساس کردم کسی نیازی به نظر من راجع به اعضای شورای شهر تهران ندارد و لذا زحمت معرفی اصلح از بین آنها را به خودم ندادم. (البته وقت چندانی هم در این زمینه نداشتم که مزید بر علت شد)
و در کرمان _ از بابت شورای شهر در کرمان احساس خطر زیادی دارم.
متأسفانه نزدیک به چند صد نفر در شهر من کاندیدای انتخابات شورای شهر شده اند و جالب آنکه شعار یک نفرشان هم مبارزه با فساد و رانتخواری نیست. (یا اقلّ کم من نشنیده ام کسی این شعار را بدهد.)
این در حالی است که عمده معاریف موجود را هم می شناسم و علی الرویّه می دانم که برخی از آنها اگر برنده انتخابات بشوند چه بر سر بیت المال، فضای کلی شهر و غیره خواهند آورد.
یک مسئله مهم را هم درباره انتخابات شورای شهر نباید از یاد برد و آن اینکه وظیفه اصلی شورای شهر؛ معرفی یک شهردار خوب و اصولگراست.
باید گفت که متأسفانه رسانه ها و همچنین تشکل های دانشجویی، سیاسی و مذهبی شهر و استان کرمان در زمینه بیان این واضحات تأثیرگذار برای مردم کم کارند و این مسئله به شدت سبب نگرانی است.
با این اوصاف، در روزهای گذشته وقت فراوانی را برای انتخاب بهترین ها در شورای شهر با دو فرایند "شناخت اصلح" و "مهندسی معکوس" از بین معاریف صرف کردم و به این پانزده نفر رسیدم که در انتخابات شورای شهر کرمان، به آنها رأی مشروط (تا وقت مانایی در خط قانون مداری و پاکی) خواهم داد.
از لیست جبهه پایداری:
1_ محمدعلی فرقانی
2_ حسین خاکسار
3_ محمدرضا ملاحسنی
4_ فرج الله عطایی
5_ فتح الله مویدی
6_ محمد محمدحسنی
7_ اکبر نظری
8_ منصور ایرانمنش
9_ عبدالکریم ناجی
(از لیست اصولگرایان)
10_ حجت الاسلام محمد ربانی زاده
(کاندیداهای مستقل)
11_ محمود وهّابی
12_ مهدی دهقانی
13_ علی منصوری
(از لیست اصلاح طلبان)
14_ مجتبی بهمنی
15_ محمد جهانشاهی
و اما چرا این 15 نفر؟!
در کرمان به لیست بچه های جبهه پایداری اعتماد زیادی دارم. البته انتقادها به پایداران هم سرجایش. ولی خب. حقیقت اینست که بین مرکزیت جبهه فتنه و علی الخصوص انحراف، با شاخه های استانی آنها که عموماً مخلص و بیخبر از فتنه و انحراف هستند، فرق زیادی قائل هستم.
درباره لیست اصولگرایان سنتی کرمان هم نظر خاصی ندارم و فقط توانستم یکی از آنها را برای رأی دادن انتخاب کنم.
سه نفر مستقلی را هم که می بینید با تحقیق انتخاب کردم و از دوستان شناسا و ناشناس خوبم هستند.
به دو نفر از لیست اصلاح طلبان کرمان هم رأی می دهم. به اولی به این دلیل که تفکر اصوگرایی که به آن معتقدم معنای جزم گرایی ندارد (به این معنا که وقتی نیروی خوب کم داریم هیچ اشکالی ندارد به اصلاح طلبان خوب هم رأی بدهیم)
و به محمد جهانشاهی عزیز هم چون دوستی خوب و نجیب و کاندیدایی با نشاط است. ( و به این دلیل که اعتقاد دارم شورای شهر نباید یگان ویژه! یا چیزی شبیه به این باشد. باید شورایی پر از نشاط و لبخند هم باشد و ان شاء الله پسر گرما و شرجی کرمان این وظیفه را به خوبی و همیشه برای شهرش ادا می کند. چه رأی بیاورد و چه محمد جهانشاهی خودمان باقی بماند)
والسلام علی من التبع الهدی