عبور

ما مشك رنج‌هاي انقلاب را به دندان كشيده‌ايم و دست و پا داده‌ايم، اما رهايش نكرده‌ايم

تحریمها نمی میرند و درباره فرجام یک بازی

به نام خداوند متعال و با سلام و صلوات بر حضرت رسول و اهلبیت پاکش

مقدمه: شنا کردن بر خلاف جهت آب کار سختی است.

یعنی در واقع، میان اینهمه تحلیل غلطی که درباره ماجرای مذاکره و تحریمها وجود دارد؛ سخن به میان آوردن چندباره از یک تئوری و تحلیل ظاهراً غامض اما اثبات شدنی کار دشواری است.

از باب مقدمه اینکه در همان آغاز به کار دولت شیخ حسن روحانی در تحلیلی عرض کردم که این دولت، دولت تب و لرزهای ما در عرصه سیاست خارجی است.

مدتی بعدتر هم در تحلیل دیگری به بحث تحریم ها و ماجرای مذاکره با آمریکا پرداختم و احتمالاً در آنجا هم خواندید که نوشته بودم اولاً کسی که خواب لغو تحریم های به زعم آمریکا اسم و رسم دار و جدی را دیده است خیر باشد برایش و ثانیاً این ماجرا پیش می رود تا اینکه صداهایی نضج می گیرند که بحث "موانع" را پیش می کشند و تلاش می کنند تا به افکار عمومی ایران بقبولانند که این موانع! نمی گذارند راه رفع تحریم ها پیموده شود.

در باب تحلیل اول فکر نمی کنم با توجه به اصل "چنانکه افتد و دانی" نیازی به اثبات تحقق باشد.

و اما درباره تحلیل دوم و بحث موانع...

فکر می کنم بارها از زبان جان کری و اوباما و سایرین کاخ سفید شنیدید که تحریم ها به اقسامی تبدیل می شوند و آن اقسام هم به اقسامی و غیره.

این حرف یعنی اینکه تأتر تحریمها شامل اپیزودهایی است. از اپیزود تحریم های کاملاً بی خاصیت و قابل رفع در هر زمانی گرفته تا تحریمهایی که مثلاً توانستند در سرجمع، تأثیری 25 درصدی بر اقتصاد ایران بگذارند و هیچگاه لغو نمی شوند. (مگر روزی که یا آمریکا، آمریکا نباشد یا ما، ما نباشیم)

اما از باب اثبات بیشتر فرضها و برای تنقیح بهتر مطلب بد نیست که این مطلب را از نیویورک تایمز بخوانید که اخیراً منتشر شده و آمریکایی ها در آن صریحاً تأکید کرده اند که از لغو تحریمهای بانکی و نفتی خبری نیست که نیست مگر با بروز یک اتفاق غیر ممکن! و ایضاً این مطلب را هم در اندیشکده بروکینگز ببینید که چطور صریحاً از این مطلب پرده برمی دارد که اولاً آمریکا از برداشتن تحریم های موثر(به نظر خودش!) اِبا دارد و ثانیاً حالا که آقای روحانی و اطرافیانش معتقدند لغو تحریمها، مادر حل مشکلات است؛ چرا آمریکا از این اهرم برای رسیدن به اهداف بزرگتر و تسلیم ایران! استفاده نکند.

و اما بحث مهم موانع مقدس که عرض کرده بودم...

اولاً معتقدم حالا بعد از دو ماهی که از انتشار مطالبم می گذرد، افکار عمومی دارند بدون اسم بردن، ولی درباره "موانع" صحبت می کنند.

خوشبین نبودن رهبر انقلاب نسبت به مذاکرات، سطح غنی سازی اورانیوم که به همه 20 درصد و ای بسا بیشترش نیاز داریم، بودن یا نبودن بیلبوردهای ضد آمریکایی و ...

اما اینها تمام استقرائات نیستند.

تحلیل ما در لفظ هم مصداق یافت.

یکی از آقایان دولت، بلافاصله بعد از سفر نیویورک از این گفت که باید "موانع مذاکرات"! را برداریم. (در بولتن تحلیلی محرمانه "عبور"، کمّ و کیفش را توضیح داده ام) و اخیراً هم با اشاره به دیپلماسی دولت و بحث هسته ای از این گفت که دولت می رود تا "موانع پیشرفت" را از سر راه مردم بردارد.

و ایضاً یک اندیشکده آمریکایی هم چند هفته قبل از این گفت که ایران در مذاکرات ژنو یک، فقط "مانع اول"! را برداشت. (اینجا)

ببخشید ولی تمام اینها مقدمه بود برای اینکه تحلیل "نمایش غم انگیز تحریم ها و نماهایی از آینده" را با اینکه به کرات در رسانه های دیگر به آن پرداخته ام دوباره بیان کنم و اشاره هایی به فرجام بازی مذاکره و تحریم داشته باشم.

 

آغاز: ببینید عزیزان من، این تحلیل برخی آقایانی که می گویند آمریکا یا تحریمها را لغو می کند که ناشی از نرمش قهرمانانه ماست و یا لغو نمی کند و مردم می فهمند دروغ می گوید، تحلیل ساده اِنگارانه ای است.

در واقع آنالیز بازی تحریم ها و قاعده بازی اینطور به من می گوید که آنسوی دیگر این تساوی نه یک نتیجه احتمالی دو گانه که یک نتیجه سه گانه وجود دارد.

شقّ سوم که البته به نظرم با مقدمه ای که خواندید، قابل اثبات تر به نظر می رسد، این است که آمریکایی ها عددی از تحریم های به نظر خودشان غیر تأثیرگذار را لغو می کنند اما تحریم های عامل تأثیر را منوط به برداشته شدن موانع می کنند. (یا کسانی در داخل از این می گویند که "موانع"! نمی گذارند این تحریم ها برداشته شوند)

فکر می کنم از همینجا مشخص بشود که چه گردنه های سختی در مسیرمان قرار دارد.

به مسائلی که گفتم، بیافزایید تحلیلهای جدیدتری را از برخی چهره ها و رسانه های دلسوز نظام که اینطور می گویند که "اگر دولت از مذاکرات نتیجه نگیرد آنوقت مردم می فهمند آمریکا دودوزه باز است و راه بهانه جویی ها بسته می شود و نوبت پرداختن به خودمان فرا می رسد و قص علی هذا..."

حرف من این است که اینها که می گویید خوب است و علی القاعده هم همین است اما "اگر بگذارند..."

یعنی خوب است اما اگر شرق و الجزیره و اعتماد و ماهواره و اصلاح طلب ها و خواص بدفهم و دیر فهم و غیره بگذارند که سطح معرفتی افکار عمومی نسبت به ماهیت بازی مذاکره و تحریم ها بالا برود...

لطفا از این حرف من ناراحت نشوید ولی وقتی همین 4 سال قبل برای یک دروغ ساده به اسم تقلّب، کلی آدم حاضر می شود بریزد توی خیابان؛ پس حتماً نتوانسته ایم سطح معرفتی مردم را در لحظه نسبت به واقعیت ارتقا بدهیم و آن به خیابان آمده ها با فرض اینکه همه شان آدم های خوبی بوده اند و دچار توهم شده اند؛ با ابزارهای فعلی ما که همین رسانه ها و همین خواص هستیم؛ بعد از حدود 8 ماه که به قول مقام معظم رهبری، کشور در پرتگاه جنگ داخلی قرار گرفته بود، تازه نسبت به حقیقت وقوف پیدا کردند.

گرفتید مطلب را؟!

عرضم این است در دنیایی که کارش واقعیت سازی است مگر می شود یک شبه از افکار عمومی انتظار داشت همه واقعیتها را بفهمند؟!

از سوی دیگر از کجا معلوم که این نوشدار تا قبل از مرگ سهراب به دستش برسد؟!

یعنی اینکه چرا وقتی می شود با تحلیل درست آینده را پیش بینی و مختصاتش را رسم کرد و در عین حال چاره هایی بسیار کم هزینه تر مثل روشنگری و دور کردن مردم و رسانه ها از تحلیل های غلط را اندیشید؛ چرا بیاییم با بی تفاوتی و خوشبینیهای نابخردانه منتظر وقوع حوادث بد باشیم.

امیدوارم جان کلام را بیشتر متوجه شده باشید.

کاخ سفید برای رسیدن به اهدافش هیچ امتناعی ندارد از اینکه به قول خودشان در هر  قالبی مثل مذاکره یا غیره، تحریم ها را نسبتاً کاهش بدهند. اما این کاهش نسبی هیچگاه و هیچگاه و در قسمت تأثیر گذار خود "مطلق" نخواهد شد و مناقشه از همانجا آغاز می شود.

در اینجا بگذارید مثالی برایتان بزنم تا ابعاد مسئله باز هم روشنتر شود.

در آستانه دور دوم مذاکرات ژنو خواندم که یک روزنامه انگلیسی ضمن اشاره به اینکه قرار است دولت ایران در مذاکرات به کاهش سطح غنی سازی راضی شود!!! از این گفته بود که در قبال این اقدام ایران، آمریکا نیز بخشی از دارایی های بلوکه شده ایران را آزاد می کند.

آزادسازی دارایی های ایران صورت قشنگی دارد اما راستش را بخواهید به دلایلی که در ادامه توضیح می دهم، چیزی غیر از یک "خروس قندی" ساده و مضحک بیشتر نیست.

ایران نزدیک به 50 میلیارد دلار (کمتر یا بیشتر) دارایی بلوکه شده دارد که 12 میلیارد دلار آن نزد آمریکاست.

فرض کنیم که آمریکا بخشی یا حتی تمام این مقدار را به ایران بازگرداند. اما آیا این مبلغ (که بعید است تمام آن را برگردانند) پاسخگوی خسارت  ما در اثر کاهش 700 هزار بشکه ای صادرات نفت ایران که به دلیل تحریمهای آمریکا در دو سال گذشته رخ داده است خواهد بود یا خیر؟!

در واقع، آمریکا دارد با تحریمهای به قول خودش تأثیرگذار، سالی نزدیک به 37 تا 40 میلیارد دلار به اقتصاد جمهوری اسلامی ایران ضربات عامدانه و از سر کینه و دشمنی با مردم وارد می کند.

حالا اینکه آقای ظریف و همکارانشان که البته بچه های انقلاب هستند اما تحلیلهای غلطی هم دارند و این حرفها چیزی جز مبارزه با همان تحلیلهای غلط نیست؛ اگر بیایند و در حالی محال، همه 12 میلیارد دلار دارایی بلوکه شده ایران را هم برگردانند آیا به نظر شما اتفاق خاصی می افتد؟!

پاسخ این سوال مشخص است.

و از این نقاط تاریک که دارم سعی می کنم برای شما مخاطبانم به ابعادش نور بتابانم که بگذریم، تازه بحث "موانع" بروز می کند.

یعنی اینکه رسانه های زنجیره ای و چهره های وابسته به محافل اصلاح طلب، با این اهرم شروع می کنند به پروپاگاندا که "ای افکار عمومی، و ما ادراک ما تحریم؟! اگر شام عروسی را می خواهید باید منتظر لغو همه تحریم ها باشید و همه تحریم ها هم لغو نمی شوند مگر اینکه از غنی سازی کوتاه بیایید، محور مقاومت منطقه را هم ول کنید به حال خودش، دست از پشتیبانی رهبرتان بکشید، اسلام ترکی و عربی را به جای اسلام ناب امامتان انتخاب کنید و قص علی هذا..."

و نیک می پذیرید که تزریق اطلاعات غلط به ساحت افکار عمومی همچنانکه در سال 88 به عینه مشاهده کردیم چه عواقب شومی را در پی خواهد داشت.

من از این بابت نگرانم که در این نقطه حساس که برای بار چندم توضیحش می دهم، همان ماجراهای سال 88 و یا فتنه صفین و نخیله و عاشورا تکرار شود.

در اینجا باید به یک نکته هم اشاره کنم و آن فرجامی است که رهبر معظم انقلاب اخیراً برای پایان کار مذاکرات و تحریمها مورد اشاره قرار دادند و ضمن تأکید چندباره بر اینکه به مذاکرات خوشبین نیستند، اینطور گفتند که این تجربه ظرفیت فکری ملت ما را بالا خواهد برد و اگر آقایان از مذاکرات نتیجه نگرفتند معنایش این باشد که کشور باید روی پای خودش بایستد.

ببینید عزیزان من، به قول یکی از دوستان ما، چه جایگزینی برای این حرفهای رهبری می توان پیدا کرد که بخواهیم انتظار داشته باشیم حضرت آقا چیزهای دیگری راجع به مذاکرات و دولت و تمایلش به مذاکره در ساحت افکار عمومی بگویند. (و تازه اگر مظلومیت ایشان را در تأکید چندباره بر اینکه به مذاکرات خوشبین نیستند در نظر نگیریم!)

در ثانی حضرت آقا درست می گویند. این تجربه ظرفیت فکری ملت ما را بالا خواهد برد. اما ما هم بعنوان خواص وظیفه داریم این جمله تحلیلی را در اقتفای بیان رهبری به افکار عمومی بگوییم که شاید این تجربه به قیمت حوادثی مشابه سال 88 و بصورت بسیار سخت حاصل آید.

شاهد مثال آنکه مگر فتنه سال 88 ظریفت فکری ملت را بالا نبرد؟! برد اما قیمت گزافی داشت این بالا رفتن ظرفیت فکری.

بخش آخر بیان رهبر معظم انقلاب هم کاملاً صحیح و همانی است که بنده هم در بالا عرض کردم خیلی خوب و اصلاً مُرّ صحیح است. اما اگر بگذارند...

مگر حضرت آقا کم حرفهایی دارند که یا خواص بد فهم و دیر فهم نمی گذارند این حرفها به درستی شنیده شود یا عده ای مغرض همواره در حال غبار پراکنی بر روی آنها هستند؟!

خب! پس نیک بپذیرید که حرفهای آقا را مثل تفسیر قرآن باید با تفسیرش شنید و فهم کرد و استفاده از فرمول هایی مثل ساده سازی یا اِخباری مسلکی که متأسفانه چند سالی است توسط عده ای از سیاسیون باب شده، هیچ عایدی برای کسی نخواهد داشت.

به سخن دیگر اینکه حرفهای رهبری کاملاً صحیح هستند اما هیچ تضادی هم با حوادثی که در این تحلیل مطوّل خواندید، ندارند.

البته باز هم می گویم که خوانش آینده و تحلیل های آینده محور نباید به این معنا باشد که عده ای صبح و شب منتظر باشند که ببینند آنچه در این تحلیلها و ناظر به آینده بیان شده، رخ می دهند یا خیر؟! این قسمت اگرچه جذاب اما نامهم است.

یکی از شعبه های حرف من در این تحلیل آنست که تلاش کردم احتمال یک خطر را که البته از جهات مختلف هم قابل اثبات است برایتان روشن کنم. و صد البته ای کاش هرگز و هرگز آن اتفاق و اتفاقات سوئی که در این تحلیل گفتم و یا تحفّظ به خرج دادم و نگفتم بروز نکنند.

در پایان امیدوارم و دعا می کنم که از این گردنه حساس نیز به سلامت عبور کنیم. همانطور که از گردنه های خطرناکتری مثل فتنه سال 88 به سلامت گذشتیم.

از شما می خواهم برای رهبرمان دعا کنیم.

و خداوند متعال هم ان شاء الله از ما قبول کند.

انتهای پیام/


برچسب‌ها: مذاکرات ژنو, تحلیل, سیاست
+ نوشته شده در  پنجشنبه شانزدهم آبان ۱۳۹۲ساعت 23:34  توسط مسعود يارضوي  |