عبور

ما مشك رنج‌هاي انقلاب را به دندان كشيده‌ايم و دست و پا داده‌ايم، اما رهايش نكرده‌ايم

دوستان و دشمنان همیشه

بعد از آنکه رئیس جمهور روحانی گزارش کار 100 روزه اش را ارائه کرد، دو تا اعلام نظر را از دو تا از آقایان منتسب به جریان احمدی نژاد و انشعاب پایداری در رسانه ها خواندم که تقریباً توانست تا سرحدّ ممکن عصبانی ام کند.

نقل به مضمون اینکه گفته اند دولت در یکصد روز گذشته هیچ دستاوردی نداشته است و اوضاع بدتر از قبل شده و تنها هنر دولت یازدهم توزیع شیر رایگان در مدارس! بوده است و ناسزاهایی از این دست!

من واقعاً احساس شرم می کنم از اینکه در وادی سیاست ایران یک چنین شاخ شمشادهای مونشویک همیشه اذیت کنی را می شود رویت کرد که یا مولّد انحراف هستند و یا چوب گذار لای چرخ کارهای دولت.

متأسف می شوم وقتی می بینم کسی اسم سیاست ورز روی خودش می گذارد و علی الظاهر دستی هم بر آتش رسانه دارد ولی تا این اندازه کوته نگرانه حرف می زند و دچار یبوست فکری است.

نمی دانم با امثال این آدمها باید چه کار کرد یا چه چیزی را یادشان داد که اینهمه چیزهای بد ازشان تراوش نکند و تلخ کردن کام مردم و کشور پیشه همیشگی شان نباشد.

چرا باید از خدا نترسید و طوری حرف زد که انگار حسن روحانی و جهانگیری و نوبخت و بقیه دولتی ها نمازشان را با نیت گران تر کردن کالاها برای مردم احرام می بندند؟!

چه کسی واقعاً می تواند تا این اندازه سیاه و بی انصاف و پلشت فکر کند؟!

چرا باید نگاهمان به هر روندی و مصلحتی تا این اندازه سخیف و احمقانه باشد که حتی بدیهیات دولت خودمان را هم به سخره بگیریم و حیاتمان بسته به عضویت در ستاد مشترک نق زنی برای هر دولتی غیر از دولت هم مسلک خودمان باشد؟!

می دانم توی ذهنتان دارید به چه چیزی فکر می کنید...

دقت کنید لطفا که یکی مثل من شاید تندترین انتقادها را هم به هر دولتی بیان بکند و در مقابل هیچ انحراف و خلاف بیّنی هم کوتاه نیاید.

اما آن انتقاد کردن تند و یواش یک چیز است و متهم کردن دولت جمهوری اسلامی ایران؛ آنهم 4 ماه بعد از روی کار آمدنش، به اینکه نه می خواهد و نه عرضه اش را دارد که به مردم خدمت کند چیز دیگری...!

همچنین برای اصلاح طلبان هم یک وقت فضا مشتبه نشود و فکر نکنند نظیر این نوابغی که در ابتدای متن حرفهایشان را مورد اشاره قرار دادم، مثلاً در طیف آنها یافت نمی شود...

یادمان نرفته هنوز متلکهای عدد زیادی از ریز و درشتشان را به دولت احمدی نژاد که می گفتند از وسط سقف خانه های مسکن مهر، همسایه سقوط می کند وسط سفره، باید قدردان مشایی بود، از الف تا یای سیاستهای اقتصادی دولت غلط است، سفرهای استانی پوپولیسم است و غیره.

و حالا هم یک جوری درباره دولت یازدهم حرف می زنند که تو گویی دیگر نیازی به ظهور امام زمان(عج) هم حتی نیست و همه چیز خوب است!

(البته قبلاً در نوشته هایم خوانده اید لابد که اصلاح طلبان به دولت آقای روحانی فی الواقع به عنوان متعه نگاه می کنند و این تعریف و تمجیدهای مسخره و هر روزه شان، یک روز مثل ییلاق و قشلاق عشایر تمام می شود!)

خلاصه عرضم این است که بعضی ها حواسشان نیست که هر چیزی باید به قاعده باشد.

یعنی انتقاد، حتی اگر با فریاد است و حتی اگر انتقاد هم نیست و تخطئه است، اما نباید به جنگ بدیهیات برود و به جای گفتن حرفهای با منطق، الّا و لابد قصد لجن مال کردن داشته باشد.

تیتر از متن: من نه در نیت خیر آقای هاشمی شکی دارم نه در نیت خیر دکتر روحانی و نه حتی در نیت خیر محمود احمدی نژاد. (مگر آنکه هرکسی خودش یک روزی اعتراف کند نیت خیر نداشته است! همانطور که احمدی نژاد در ماههای آخر می گفت تمایلی به ماندن ندارد و با خانه نشینی 11 روزه اش گفت که می خواهد به تودیع از پاستور نرسد ولی نتوانست!)

حرف اساسی ما فقط مبارزه با تحلیلها و رویه های نادرست است.

تحلیلها و رویه های نادرستی که یکبار به انحراف می انجامد و یکبار هم سبب ساز قرارداد بد ژنو و البته حوادث تلخ آینده! می شود.

ضمناً اگر وقت کردید خوشحالم می شوم این مطلب 4 سال قبل مرا که در دفاع از مثبتات دولت نوشتم، بخوانید. و اپیزودهای سوم و چهارم این پست وبلاگ عبور را که همان روزها منتشر کردم.


*مونشویک: اقلیت!


برچسب‌ها: تحلیل, سیاست
+ نوشته شده در  شنبه نهم آذر ۱۳۹۲ساعت 7:59  توسط مسعود يارضوي  |