عبور

ما مشك رنج‌هاي انقلاب را به دندان كشيده‌ايم و دست و پا داده‌ايم، اما رهايش نكرده‌ايم

ما،‌ ظريف و آن عده از چپ و راست

_ پنج ماه قبل بود كه در تحليلي كوتاه و روي همين وبلاگ درباره موضع پرابهام دولت آقاي روحاني پيرامون بحران سوريه نوشتم:‌

"آقای روحانی مشخص کنند اینکه دائم درباره سوریه می گویند: راه حل سیاسی، راه حل سیاسی؛ منظورشان چیست؟ یعنی اینکه بشّار و سران تروریست ها با هم بنشینند سر میز گفتگو؟! یا نه! منظورشان این است که سردار سلیمانی و حسن نصرالله بساط کمک های علنی و غیر علنی شان را از سوریه جمع کنند تا راه سیاست باز شود؟! آقای روحانی منظورشان را بگویند"!

و البته از همان ابتداي روي كار آمدن دولت يازدهم نيز لابد خوانده‌ايد كه عرض كردم اين دولت،‌ دولت خون دل خوردن‌هاي ما در عرصه سياست خارجي خواهد بود.

از تحليل 5 ماه قبل من گذشت تا اينكه يكي از رسانه‌ها؛ امروز (يكشنبه) متن سوال و جواب خبرنگار العربيه با آقاي ظريف را در حاشيه اجلاس اخير داووس منتشر كرده است:

"آیا از حزب‌الله می‌خواهید که نیروهای خود را از سوریه خارج کند؟

ظریفمن از همه نیروهای خارجی می خواهم از سوریه خارج شوند..."

حالا متوجه شديد رفقاي خوبم چرا دائماً با مقوله "راه حل سياسي سوريه!" كه توسط آقاي روحاني و آقاي ظريف تبليغ مي‌شود؛ مخالف بودم؟

آن نگرش غلط به بيان اين حرف‌هاي غلط منجر مي‌شود كه وزير خارجه ما بيايد و بي هيچ دغدغه‌اي! به يك رسانه سعودي بگويد كه بچه‌هاي حزب‌الله بايد از سوريه بروند. و البته كنايه‌اش هم به حاج قاسم و سپاه و بسيجي‌هاي عزيزي است كه دارند اين روزها در سوريه و براي دفاع از مقدسات شيعه؛‌ مثل گل، پر پر مي‌شوند.

و اينكه چرا مي‌گويم "بي‌دغدغه"! به اين دليل است كه امثال آقاي ظريف، دغدغه‌و چالشي در قبال اين صحبتهايشان ندارند چون عده‌اي نمي‌خواهند حرف‌ها و تحليلهاي امثال ما در جامعه شنيده شود.

راست‌هاي آن عده به ما مي‌گويند بي‌دين و كم‌فهم و ناحرفه‌اي و چپ‌هايشان هم كه تكليفشان مشخص است!

آنها با تحليل درست مخالفند چون اولا راه شنفته شدن لاطائلاتشان را در وادي سياست و فرهنگ و غيره مي‌بندد و ثانياً به اين دليل كه نان شبهه‌ناكشان آجر مي‌شود.

و براي همين است كه "انزوا" را براي امثال ما مي‌خواهند.

همانطور كه در ماجراي تحريم‌ها،‌ فتنه آينده،‌ احتمال پيروزي آقاي هاشمي و آژيتاتورهايش در انتخابات 92، فتنه اقتصادي حلقه انحراف، و غيره انزوا را براي ما خواستند.

با اينهمه ولي راه همانست كه بود...

آقايان ظريف و سريع‌القلم و ساير رفقايشان هم خيالشان راحت. ما بچه‌هاي باادبي هستيم كه البته به جنگيدن و كلاش و برف و سرما و انزوا عادت داريم. و اين يعني اينكه تا ما هستيم؛ خواب‌هاي آنها تعبير نمي‌شود.

ما هنوز هم با افتخار،‌هركاري كه بتوانيم براي شيعيان و مردم سوريه و خود سوريه به عنوان بخشي از محور مقاومت مي‌كنيم و نمي‌گذاريم راه اعتقادي امام روح‌الله(ره) در صدور انقلاب حتي كمرنگ بشود.

و بخدا قسم كه از سيدعلي خامنه‌اي دست برنمي‌داريم.


پ.ن: مخاطب اگر بوده باشيد؛‌ در جريان من و تحليل‌هايم هم هستيد لابد؟!

اين چند خط آخر را كه نوشتم از سر خوشحالي از تحقق يك تحليل ديگر نبود. از سر درد و البته اهميت موضوع سوريه و حزب‌الله بود.

كلاً اهل اين نيستم كه به بهانه ديگران از خودم حرف بزنم و اساساً حرف چنداني هم از خودم ندارم كه بزنم ولي احساس كردم اين چند خط لازم است تا شناسنامه حرفهايم درباره گذشته و آينده خوانا باشد براي همه. هم براي آقاي ظريف و هم براي شما كه مخاطب‌هاي خوب اين وبلاگ هستيد.


برچسب‌ها: تحليل, سياست
+ نوشته شده در  یکشنبه ششم بهمن ۱۳۹۲ساعت 10:58  توسط مسعود يارضوي  |