عبور

ما مشك رنج‌هاي انقلاب را به دندان كشيده‌ايم و دست و پا داده‌ايم، اما رهايش نكرده‌ايم

زنگ آخر


اپیزود یکم ــ
خیلی قبل‌تر از این هم می‌شد با تحلیل فهمید که اسب‌های آممباقر قالیباف‌، دکتر حداد و هاشمی رفسنجانی توی کورس انتخابات ریاست جمهوری از بقیه تندتر خواهند دوید. به گواه پارت اول این پست روی همین وبلاگ در اوایل شهریور ماه و چند پست دیگر.

دکتر حداد هم چند روز قبل در کرمان کلید قضیه را زد و گفت که با قالیباف و ولایتی، سه‌تایی در حال رایزنی هستند.

اگر هم شک دارید که دکتر ولایتی دخیل امامزاده‌ی هاشمی هست یا نیست باید بیشتر مطالعه کنید.

من فقط با تحلیل به این نکته رسیده بودم و صد البته پیشگویی در حرف‌های من هیچوقت جایی ندارد.

خلاصه در جریان باشید که توی انتخابات باید از بین قالیباف، حداد و هاشمی یا کاندیدایش یکی را انتخاب کنید.

اصلاح‌طلب‌ها هم کاندیدای قوی‌ای نخواهند داشت. و همینطور جبهه پایداری و دولت.

این هم که چه کسی رأی می‌آورد را نمی‌دانم. توی ایران همیشه ممکن است هرکسی رأی بیاورد.

در همین زمینه فقط راجع به دولت بعداً تحلیلم را خواهم گفت که چرا حتما کاندیدایشان در انتخابات ریاست جمهوری آتی شکست خواهد خورد.


اپیزود دوم ــ ارائه درخواست آمریکا برای مذاکره با ایران هم نتوانست به یک عده بفهماند که این ماه آذری سال 91 از آن آذرماه‌ها بود. نکته اینجاست که آمریکایی‌ها با توجه به موقعیتی که از فضای ایران و انتخابات آتی رصد کرده بودند این حرف را زده‌اند نه شانسی و از روی رمل و اُسطُرلاب.

و البته از دو سه ماه قبل هویدا بود که این موقعیت‌شناسی احتمالا برای خیلی‌ها در "ماه آذر" خواهد بود. ضمن اینکه دولت هم به اهمیت این روزهایی که هنوز در آن هستیم پی برده بود و البته دسته‌گل‌هایش را هم به آب داد. به گواه چند پستی که در همینجا منتشر و به اهمیت آذرستان داغ پیش از تمام این قضایا اشاره کردیم. +

این ماجرا هم به خبرهای محرمانه نیازی نداشت. با من هستید هنوز؟!


اپیزود سوم ــ اوباما که رأی آورد... دو یا سه روز از ورودش به کاخ سفید نگذشته، تحریم‌های جدیدی را علیه ایران وضع کرد. این قضیه و همچنین رأی آوردن اوباما غیر قابل پیش‌بینی نبود و نیازی هم به خبرهای محرمانه نداشت. به گواه این پست‌ها در اینجا و اینجا.


اپیزود قبل از پانویس ــ تمام تحلیل‌هایی که طی ماه‌های گذشته روی وبلاگ عبور خوانده‌اید عملی و محقق شدند (که گزارش محقق شدن عده دیگر را در پست‌های قبلی خوانده‌اید)... و فقط مانده یک مورد. آنهم اینکه معتقدم حلقه انحرافی طی ماه‌های آینده از محلی غیر از یارانه‌های ماهیانه طرح هدفمندی؛ پولی را به مردم پرداخت خواهد کرد تا شاید برای انتخابات طرفه‌ای برای خودش بگیرد. +

اگر این تحلیل هم محقق شد که امیدوارم نشود! برادرتان را دعا کنید.


پی‌نوشت:

این همه درد بی‌تفاوتی آدم‌ها و خطر و سختی مسخره شدن بابت گفتن و نوشتن از چیزهایی که اصلاً معلوم نیست محقق می‌شوند یا خیر را طی یکسال گذشته به جان خریدم که فقط یک حرف را لااقل همین شما 180، 200 تا مخاطب وبلاگ عبور بفهمید که تحلیل چرا مهمتر از خبر است و آقا وقتی می‌گویند:‌ "من حجت خدا را درباره تحلیل صحیح! با شما تمام کردم"، این حرف چه معنایی دارد؟!

من به رسم مرام سربازی، که از سال‌های مبارزه با اشرار برایم مانده؛ فقط خواستم حرف رهبر زمین نماند و از راهی که تشخیص می‌دادم برای شما مخاطب‌های خوبم به مدد مادر شهدا، ثابت کردم که حرف ولی زمانه چرا درست است.

ما بچه‌های مکتبی هستیم که یکی از علمایش برای اثبات به اهل سنت که می‌گفتند امیرالمؤمنین چطور گاهی در یک شب هزار رکعت نماز می‌خواندند؛ 30 شب یک ماه رمضان را (با تمام مشقّت‌ها) شبی یک‌هزار رکعت نماز خواند و ثابت کرد که این کار شدنی است.

حالا امیدوارم با همین زبان الکن و قلم کند و شکسته؛ متوجه شده باشید که رهبر وقتی از "تحلیل صحیح" و ضرورت‌هایش سخن می‌گویند؛ این تحلیل صحیح چطور می‌تواند خبرهای محرمانه را کیلومترها جا بگذارد و خط درگیری را به صورتی صحیح در مقابل چشم‌های جامعه هویدا کند.

و البته تحلیل صحیح نیاز به ساز و کارهایی هم دارد که قبلاً بصورتی جسته و گریخته به آنها اشاره‌هایی کرده‌ام.

راستش اینست که الآن که دارم این خط‌ها را می‌نویسم حالت بهجت دارم. حالت بهجت و مسروری از این بابت که احساس می‌کنم خستگی‌های جهاد یکساله و البته مجازی من در زمینه تبیین و بیان ضرورت "تحلیل درست سیاسی" حالا دیگر پایان یافته است.

سخت است اینکه مطالبی را منتشر کرده باشی که هیچکدامشان تضمینی و گاهی حتی احتمالی هم برای وقوع ندارند و همه هم در کلام اول مسخره‌ات می‌کنند که چرا از این چیزها می‌نویسی؟!

و این در حالی است که امیدوارم از این بابت هم اجر داشته باشم که با وجود اینکه تحلیل نباید ضرورتاً محقق شود هم، خدای رحمان به من توفیق داد و در این جهاد ان‌شاء‌الله مقدس، کمکم کرد که تحلیل‌هایم جاری و ساری شوند.

با من هستید هنوز؟!

این جهاد یکساله، غیر از تحلیلی که در ابتدا هم گفتم برای چرایی شکست احمدی نژادیست‌ها در انتخابات ریاست جمهوری آتی خواهم نوشت و موارد دیگری که در آنها ضرورت یا تکلیفی احساس کنم؛ برای من تمام شده محسوب می‌شود چون فکر می‌کنم به هدف این جهاد رسیده‌ام.

هدفی که فقط می‌خواست بگوید "تحلیل صحیح" چقدر می‌تواند اهمیت داشته باشد. (کسانی هم که اول گفتند الکی نوشته، بعداً گفتند شانسی شد و بعداًتر با بی‌تفاوتی گفتند نوشته تا قدرتش را به رخ بکشد، حلالشان نمی‌کنم به رسم عادت.)

و حالا این نهادهای نظام، فعالان سیاسی و جنبش دانشجویی و این هم قدرتی که تحلیل صحیح می‌تواند برای روزهای فعلی و آینده روشن نظام اسلامی داشته باشد.

شما هم شاهد که مشق من تمام شد و دیگر هیچ تمایلی برای نوشتن هیچ تحلیلی ندارم. (مگر به ضرورت)

و تمام اینها از فضل خدای مهربان من بود.


مسعود نوشت:

اول اینکه این خبر محرمانه را هم به گواه پارت هفتم این پست بخوانید بد نیست:

حزب‌الله لبنان اخیراً قرارگاه جنگ نرم تشکیل داده است!

دوم هم اینکه حاج مصطفای پورمحمدی وقتی در کرمان می‌گوید ما فعلا به تحلیل نیاز نداریم و خبر مهمتر است؛ خب معلوم است که چرا در انتخابات 92 اگر کاندیدا بشود رأی نخواهد آورد. (ببخشید که سر تحلیل‌نکردن نماندم!)

و حرف آخر:

خیلی از این تحلیل‌ها در رسانه‌های کشور منتشر نشدند به هزار و یک دلیل. که اگر باهوش بوده باشید تمام این هزار و یک دلیل را تا الآن که دارید این کلمات را می‌خوانید، متوجه شده‌اید.

+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و نهم آذر ۱۳۹۱ساعت 11:21  توسط مسعود يارضوي  |