عبور

ما مشك رنج‌هاي انقلاب را به دندان كشيده‌ايم و دست و پا داده‌ايم، اما رهايش نكرده‌ايم

گزارش به مردم(انتخابات)ــ 2

ــ به عقیده من آقای هاشمی طی یکسال گذشته طوری بازی کرده است که هم‌اکنون برای اصلاحات‌طلبان و عده دیگری تبدیل شده است به "امام زمان انتخابات"!

شرایط جبهه اصلاحات، ورشکستگان سیاسی سال 88 و مخالفین اصولگرایی را اگر درست رصد کنید، خواهید فهمید که این امام زمان تشبیهی برای چینش آخرین پازل حرکتی خود چاره‌ای غیر از ظهور در انتخابات خرداد 92 و کاندیداتوری در آن ندارد، مگر اینکه زمین بازی عوض شود.

و یک نکته: کاندیداتوری آقای هاشمی به معنای ژوراسیک و بازگشت دوباره همه بازیگران سریال تلخی است که در دوران حکومت تکنوکرات‌ها و بعد اصلاح‌طلب‌ها و البته دو فتنه سال‌های 78 و 88 نام‌هایشان به چشم‌تان خورده است.

علاقه‌ای به ضربه خوردن آقای هاشمی ندارم اما امیدوارم حال که ایشان تصمیم قطعی برای آمدن گرفته‌اند و منتظر چینش نهایی زمین بازی هستند؛ فضای آرای مردم بگونه‌ای تغییر کند که فهم عمومی بیش از این افزایش یابد و مردم به دست خود یک ترمیدور و بازگشت تلخ به گذشته را رقم نزنند.


ــ تا روزی که جبهه پایداری رسماً کاندیدایش را معرفی نکند معلوم نیست که دکتر جلیلی، اصلح مورد اشاره آنها خواهد بود یا دکتر لنکرانی؟!

اما اشاره‌ی من در اینجا به دکتر جلیلی است و نکاتی در رابطه با ایشان.

دکتر جلیلی انسان خوبی است و من هم بالشخصه ایشان را به دلایل مختلفی دوست دارم. (و به گواه این پست که دو سال قبل نوشته‌ام + )

اما نه دوست داشتن من و نه علاقه اجباری هیچیک از اعضای جبهه پایداری نباید سبب بشود که دکتر جلیلی به احساساتی ناصحیح درباره خود برسد.

اگر در جلسات دکتر جلیلی با پایداران برای کاندیداتوری؛ هیچ منتقدی حضور نداشته (که نداشته) تقریباً شک ندارم که اتفاقات بدی خواهد افتاد.

نمی‌شود شما بنشینید در صدر مجلس و چندتا مکلّا و معمم اصلح‌باز داد سخن بدهند که تو اصلح زمانه‌ای، تو رئیس العلمایی، تو مالک اشتری، تو... و بعد هم هیچ اتفاق بدی نیافتد!

هرکس در این شرایط (زیست بدون منتقد) باشد به ناکجا خواهد رفت همچنانکه احمدی‌نژاد رفت.

و نکته دوم. رئیس جمهور باید رجلی با سابقه سیاست و دیانت آشکار باشد. دکتر جلیلی آیا قبول دارند که غیر از سابقه "مهربان بودن"! بیشتر یک رجل هسته‌ای هستند تا یک رجل سیاسی و مذهبی؟! از سوی دیگر تیمش و آدمهایش کیانند؟! و مهمتر از همه اینکه در مقابل انحرافات بارز و البته خیلی خطرناک پایداران موضعشان چیست؟! (موضعی که البته وقتی با آنها بر سر میز جلسه مشترک می‌نشیند؛ ناگفته پیداست که چه مزاجی دارد!)

تمام این واضحات و نکات و سوالات سبب می‌شود که امیدوار باشم دکتر جلیلی وزن خودشان را به صورتی صحیح تحلیل کنند و ان‌شاء‌الله افسار شتر ریاست جمهوری را بر پشت آن بیاندازند و این ناقه را واگذارند.

شتر خطرناکی همچون ناقه جمل که البته هدی آنرا هم پایداران می‌خوانند. واویلا...


ــ شاید هنوز هم دیر نشده باشد. اما وای از فتنه سکوت خواص در قبال فتنه و انحراف که ما را به سمت صفین برده است.

این را به‌وضوح دریافته‌ام که کار ملک و مملکت اسلامی فقط با سخنرانی‌های گاه و بیگاه خواص پیش نمی‌رود. ساحت افکار عمومی باید بر مسند قضاوت محاجّه افکار مختلف با یکدیگر بنشیند و از این تلاقی، درست و غلط را فهم کند. (و صد البته این معنا منهای اعتقاد خطرناک پایداران است که اصلح را فقط در کلام بزرگان اهل عرفان می‌جویند. و از نتیجه به دست آمده در گذشته هم عبرتی نمی‌گیرند)

به سخن دیگر باید با گفتمان وحدت ملی آقای هاشمی و گفتمان به انحراف رسیده پایداران مناظراتی سخت و نفسگیر برگزار شود تا افکار عمومی و مردم خود به قضاوت بنشینند که دو جماعت گفته شده چه در چنته دارند.

التجاء هاشمیّون به پروژه "دیدید گفتیم" و صحبت‌های انحرافی پایداریّون باید با منطقی صحیح پاسخ گفته شود.

و در این میان نه باید اسیر بازی‌های کودکانه سمپات‌های آقای هاشمی شد نه اسیر فرافکنی‌ها و تهمت‌های جبهه پایداران به صدر تا ذیل نظام. (چه اینکه خودشان هم می‌گویند همه مستعد فتنه و انحراف‌اند غیر از ما!)

باید با این دو گفتمان خطرناک مناظره شود. امری که آن را بر عهده جنبش دانشجویی، صدا و سیما و تشکل‌های سیاسی ـ مذهبی در استان‌های کشور می‌دانم.

شاید هنوز دیر نشده باشد.


ــ و آه از مظلومیت آن یک نفر...

که چندسال است فریادش درباره تشکیل کرسی‌های آزاداندیشی و مطالباتش از خواص بر زمین مانده است.

گناه او چیست که عمده‌ای از خواص کنونی تنزّه طلب‌اند و بی‌میل به نقد کامل گفتمان‌های سیاسی؟!

و گناهش چیست وقتی برخی از خواص دارای اشتباهات واضح و امتحان پس‌داده‌های رد شده همچنان دم از احساس تکلیف و گفتمان انقلاب اسلامی! می‌زنند در حالی که امر رهبر را بر زمین گذاشته‌اند و فقط به حجله نشینی با عروس ریاست جمهوری می‌اندیشند؟!

برای آقا دعا کنید...


پ.ن: نه در مقام توصیه هستم و نه مخاطبان این وبلاگ مرا به نوشتن افراط‌گونه در زمینه ارادتمندی به انسان‌ها می‌شناسند. اما به هر دینی که مسلمانید برای این آقای مظلوم دعا کنید.

شنیده‌ام دعای "الهی عظم البلاء..." خوبست. کوتاه هم هست.

نذر صلوات هم خوب است.

تا می‌توانید آقا را دعا کنید.

باشد که همگی در زمره یاوران ولی فقیه زمانه ثبت شویم.


برچسب‌ها: انتخابات, تحليل, سياست
+ نوشته شده در  شنبه سی و یکم فروردین ۱۳۹۲ساعت 16:1  توسط مسعود يارضوي  |