یک تحلیل درباره نقد آقای هاشمی
خدای نکرده قصد نقد سربازان گمنام امام زمان(عج) و وزیر محترم اطلاعات را ندارم اما خواستم، بگویم این نحوه برخورد با آقای هاشمی را صحیح نمیدانم.
یعنی از سال 84 هم با گفتمانی که احمدینژادیستها در هجوم به آقای هاشمی بهکار میبردند مخالف بودم و الآن هم با گفتمان جبهه پایداری در نقد ایشان.
دقت کنید که منظورم این نیست که حاجحیدر مصلحی یا مثلاً دکتر ولایتی(که چندی قبل به ربط آقای هاشمی و بحث فتنه اشاره کرده بود) طرفدار یکی از این دو گفتمان هستند.
عرضم فقط ارائه نظر در فضای نقد علیه آقای هاشمی و توجه دادن منتقدان به ظرفیتهای ناخودآگاه و خودآگاه ایشان است.
آقای هاشمی را رکن نظام و بخشی از تاریخ انقلاب اسلامی میدانم.
آنهایی هم که به این دو گزاره اعتقاد داشته باشند؛ لاجرم باید بپذیرند که آقای هاشمی حتی اگر در فتنه هم اعتقاد خاصی داشته که به نفع فتنهگران تمام شده اما این قبیل برخوردها با ایشان درست نیست.
چه اینکه ایشان احتمالاً کاندیدای انتخابات دولت یازدهم نیز خواهند بود و این گزاره هم؛ تأکید بر فتنهگر نخواندن ایشان را منطقیتر مینماید.
به نظر من، سبک و سیاق رفتار با آقای هاشمی؛ باید سبک و سیاقی باشد که غریب حسینیه امام خمینی(ره) برگزیده است.
هجوم عریان به سمت ایشان و فرض کردن آقای هاشمی در سمت فرماندهی میسره یا میمنه کسانی که قصد براندازی نظام را داشتهاند؛ اگر هم نفعی داشته باشد؛ حتماً این نفع کمتر از ضرریست که به این واسطه دامنگیرمان خواهد شد.
باید با آقای هاشمی کار کرد. در جای صحیح به ایشان نقدهای اصولی وارد کرد و پای این نقدها هم ایستاد و در جای لازم هم به واضحاتی مثل رکن بودن ایشان و یا انشاءالله، انقلابی بودن ایشان اشاره کرد و در تمام نقدها این گزارهها را نیز مد نظر قرار داد.
والسلام علی من التبع الهدی
پ.ن: عزادار حجر بن عدی هستم. تصاویر تخریب حرم این سرباز رشید امیرالمؤمنین اشک را توی چشمهایم نشاند. و دلزدگی عمیق از تمام آنهایی که از روز اول نفهمیدند بحران سوریه یک طرح براندازی است نه یک اعتراض اجتماعی!
برچسبها: سیاست, انتخابات, تحلیل