گزارش به مردم(انتخابات)_6
_ بازی کردن مثل آقای هاشمی از دکتر زاکانی بعید بود اما ظاهراً ارزش عرض اندام سیاسی و نیم نگاه به صندلی چرمی ساختمان ریاست جمهوری بیش از تمام این مراعات هاست.
علی العجاله اینکه زاکانی خبر دیدارش با رهبر انقلاب را رسانه ای کرده و طوری رفتار می کند که مثلاً گفتمانش مورد تأیید رهبر انقلاب است.
اگر بخواهم معادله را ساده کنم این می شود که آقایان می روند خدمت آقا و برنامه هایشان را ارائه می کنند. راستش را بخواهید حرف بد هم نمی زنند و تماماً از اسلام و انقلاب و پیشرفت می گویند.
آقا هم به تماماً می فرمایند خیلی خوب.
بدی قصه اما از جایی آغاز می شود که حضرات هنوز از بیت بیرون نیامده خبر را رسانه ای می کنند و یک جوری رفتار که انگاری رهبر انقلاب ایشان را به عنوان یک رئیس جمهور پسندیده اند.
و هرگز هم به افکار عمومی نمی گویند که آقا همیشه و همه جا برنامه های خوب و حرفهای درست را (حتی اگر احمدی نژاد بگوید) تأیید کرده اند و کاری به اشخاص نداشته و ندارند.
خلاصه این قبیل بازی های بد و کارهای سیاست بازانه اجحاف به حق مردم و البته ظلم به ولایت فقیه است.
_ شیخ حسن آقای روحانی به عنوان مقام مسئول در امضای قرارداد بد سعدآباد؛ می نشیند و برمی خیزد؛ از این می گوید که بعله... هرکار کرده ایم با رضایت رهبری بوده و حتی تعلیق را هم ایشان اجازه داده اند.
جالب اینکه توی این کشور پهناور هم انگاری کسی نیست که جواب برادر روحانی را بدهد. (شما پیدا کنید حزب الله سایبر و خواص و تحلیل صحیح سیاسی و غیره را)
حضرت استاد؛ خب شما خودتان توی کتاب خاطراتتان مگر این جمله را ننوشتید؟ " در بیست و سوم آبانماه 1383، شصت و هشتمین جلسه کمیته عالی هسته ای برگزار شد و سه راه بررسی شد. 1_ تعلیق بر اساس پذیرش عهدنامه پاریس، 2_ رد عهدنامه پاریس و اعلام یک جانبه تعلیق، 3_ رد هر دو سناریو و پذیرش ارجاع به شورای امنیت. یکی از اعضا! در این جلسه گفت: مصلحت کشور پذیرفتن راه اول است. اگر راه اول را نپذیریم در کشور دوگانگی بوجود می آید. نظر رئیس جمهور و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام مهم است. آنها نظر اول را قبول دارند."
ساده اش می شود اینکه جنابعالی، آقای خاتمی و آقای هاشمی؛ هرگز حاضر به مقاومت نبودید و گردشکارهای راهبردیتان را فقط با همین سه راهکار فرستادید خدمت رهبر انقلاب و تأکید هم داشتید که راه اول را دوست دارید.
خب رهبر مظلوم انقلاب چه بکند؟! بگوید نظر هیچیک از سه رکن اصلی امنیت کشور را قبول ندارد؟!
و لذا مجبور می شود مالک را فرا بخواند و از بین بد و بدتر؛ بد را انتخاب کند و راه مظلومیت را.
شیخ حسن آقای عزیز؛ اولاً که ضعف بزرگی به نام قرارداد سعدآباد تا هیچوقت نخواهد گذاشت شما رئیس جمهور این کشور باشید (مگر در صورت تغییر زمین بازی!) و ثانیاً انقدر که می گویید از رهبری اذن داشتیم؛ لطف کنید توضیحی که در بالا نوشتم را هم در ابتدای صحبت هایتان بگویید که خدای نکرده فضا مشبّه نشود و مردم معنای دقیقتر حرفهایتان را بدانند.
_ جبهه پایداری از نظر هوش و به یادآوری گذشته به خودش و مستمعینش چه نمره ای می دهد، نمی دانم. اما الحال اینکه هریک از پایداران محترم و یا کاندیداهای اصلح گشته شان اگر به این سوال پاسخ دادند که دادند و اگر هم ندادند یا نداشتند که بدهند پس صلاحیت حضور در انتخابات ریاست جمهوری با متد معرفی کاندیدا را ندارند.
آن سوال این است: "همه ی شما دولت نهم را دولتی خوب و نیکو می دانید و در آن یا وزیر احمدی نژاد بوده اید یا دستیارش یا مشاورش یا هوادارش و یا غیره اش...
بفرمایید در آن ماه عسل، وقتی آقای مشایی از دوستی با مردم اسرائیل صحبت کرد و یا مثلاً وقتی آقای احمدی نژاد به مرحوم کردان لقب بسیجی و حزب اللهی را داد چه موضعی گرفتید؟ (و اساساً آیا موضعی گرفتید یا نه؟(
معنای ساکت انحراف همین است.
_ می دانید اگر آقای هاشمی صبح فردا بیاید و برای انتخابات ثبت نام کند؛ چه اتفاقی رخ می دهد؟!
فریاد "انا بصیر" از بعض از خواص کشور شنفته خواهد شد که ما گفته بودیم، می آید.
نظر مرا می خواهید بدانید؟!
نکته آنجاست که حضرات عادت دارند به بازی بدون باخت. یعنی مثلاً زمانی در انتهای یک کوچه بن بست و در گوش یک نفر یک چیزی در مورد احتمال کاندیداتوری آیت الله انشا کرده اند اما طوری هم گفته اند که آیت الله کاندیدا هم نشود ضرری به حضرتشان نمی رسد.
گرفتید مطلب را؟!
همیشه اعتقاد داشته ام این طرز بازی سبب بلند شدن غبار می شود و کمکی به افکار عمومی و سیاست ورزی شیعی نمی کند.
آدم باید همیشه و بصورتی عقلایی پای اعتقادش بایستد و اگر تحلیلی دارد؛ آن را با تمام ملحقات و گزاره هایش بصورتی صریح بیان کند؛ نه اینکه فقط منتظر ماهیگیری سیاسی باشد. (البته منظورم همه نیستند)
برچسبها: سیاست, انتخابات, تحلیل