عبور

ما مشك رنج‌هاي انقلاب را به دندان كشيده‌ايم و دست و پا داده‌ايم، اما رهايش نكرده‌ايم

گزارش به مردم(انتخابات)_8


_ رأی دادن به آقای هاشمی مثل این می ماند که 8 سال بعد دوباره برویم به احمدی نژاد رأی بدهیم!


_ آمدن دکتر جلیلی میز بیلیارد پایداران را حسابی به هم ریخته است. همان که عرض کرده بودم "مسئله اصلح را تبدیل کرده اند به توپ پینگ پنگ".

البته نتیجه اصلح بازی و فهم نکردن معنای کلام ولی فقیه چیزی غیر از این هم نیست. 

و لذا حالا باید منتظر ماند و دید که پایداران با این تناقض آشکار و البته بازی دو سر باخت چه می کنند؟! (که یکبار دکتر جلیلی را به حضرت علی(ع) تشبیه می کنند و به او می گویند "اصلح"؛ بعد که دست رد به سینه شان می خورند، می روند سروقت دکتر لنکرانی و به او می گویند از حالا ملاک های اصلح بر تو متعین است و از این به بعد تو اصلح مایی! اما آن اصلح اولی به ناگاه در انتخابات ثبت نام می کند و الخ...)

ضمنن از دکتر جلیلی هم انتظار است در مقابل چند تناقض و انحراف خطرناک پایداران موضع جدی بگیرد و بگوید که بالاخره تکلیفش با این جماعتی که احمدی نژاد را بعنوان تحفه تحویل دادند و هنوز هم بر تحفگی او پایداری می ورزند، چیست؟!

سکوت دکتر جلیلی در این زمینه، ضعف ایشان محسوب خواهد شد.


_ با تأسف می گویم که هم آقای زاکانی و هم آقای لنکرانی با اینکه کاندیدای ریاست جمهوری هستند اما اثبات کرده اند که نمی توانند در عرصه سیاست ورزی شیعی، شطرنج موفقی بازی کنند چه رسد به سودای ریاست جمهوری.(اشاره من به این مسئله هم می تواند باشد که حضور این افراد در یک ائتلاف چقدر می تواند مضر و چقدر احیاناً سودمند باشد)

نه از روزهایی که جفتشان علم زنی می کردند که فتنه و انحراف؛ کاندیدایی در انتخابات نخواهند داشت!!! (ضمن اینکه من ضعف های خطرناک پایداران را رأس دیگر دو ضلعی خطرناک انحراف می دانم) نه از امروز که جفتشان می گویند هاشمی رأی نمی آورد!

و البته با همان استدلالی می گویند آقای هاشمی رأی ندارد که قبلاً با همان استدلال مفروض، می گفتند ایشان کاندیدا نمی شود!

(من هم به هزار دلیل دعا می کنم آقای هاشمی رأی نیاورد اما ترجیح می دهم با فروض عقلایی به نتیجه رأی نیاوردن ایشان برسم نه با فروضی که آقایان عموماً به آنها عمل می کنند و بگیر نگیر دارد)


_ آقای مشایی و قدّیسهایش فقط نمادهایی از انحراف هستند. انحراف و انحراف سازان را باید در میان جماعت پایداران و معاریفش جستجو کنید.

طرفه آنکه بر اساس تحلیل من؛ این جبهه پایداران یا همان جبهه یاران احمدی نژاد در سال 84 بودند که مشایی و احمدی نژاد و دیگران را به وجود آوردند و به اینجا رسانیدند. و اکنون هم بی هیچ تغییری در گفتمان و بدون عذرخواهی از انحرافی که به جان مردم و کشور تحمیل کردند؛ دوباره مدعی حضور در قامت ریاست جمهوری هستند.

فهم این مسئله هم زیاد سخت نیست. احمدی نژاد هنوز به صندلی پاستور عادت نکرده بود که اینها او را با دولت امام زمان(عج) گره زدند و به دولت چند ماهه اش گفتند: "کریمه"!!!

ضمنن محض اطلاع، این آقای مشایی هم سال ها حرف های جماعت پایداران را تکرار می کرده است.

دوباره و برای بار چندم تکرار می کنم: جبهه پایداری در کنار قوت های گفتمانش، ضعف های خطرناکی دارد که سبب ساز انحراف هستند(توضیح بیشتر باشد برای بعد)


_ اصلاح طلبان فقط برای اینکه آقای هاشمی را در حاشیه امنیت نگه دارند نزدیک به یکسال تمام به مردم دروغ گفتند و مخفی کاری عمدی کردند.

متوجه هستید؟! دروغ گفتند. یعنی موسوی لاری، دعایی، انصاری، زیباکلام، عبدی، کرباسچی، مرعشی، جهانگیری، خاتمی، عارف، عسگری، قنبری، علیخانی، منتجب نیا و همه و همه شان به شما مردم درباره کاندیداتوری آیت الله هاشمی دروغ گفتند و تماماً تلاش کردند تا این احتمال را از ذهن همه دور کنند.

و این لکه ننگ تا همیشه بر دامنشان خواهد ماند به نظر من. 

پ.ن: اگر هم در این زمینه شروع به مغالطه کردند، بگویید مگر شما نبودید که یکسال تمام از وحدت ملی و اعتدال و مبارزه با افراط و تفریط سخن می راندید؟! و البته خودتان هم بهتر می دانید منظورتان از تمام این کلیدواژه ها چه کسی بود!)


برچسب‌ها: سیاست, انتخابات, تحلیل
+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و دوم اردیبهشت ۱۳۹۲ساعت 11:25  توسط مسعود يارضوي  |