عبور

ما مشك رنج‌هاي انقلاب را به دندان كشيده‌ايم و دست و پا داده‌ايم، اما رهايش نكرده‌ايم

می خواهم از هر چيزی که دوست دارم اينجا بنويسم. می خواهم هر طور که دوست دارم بنويسم.از دغدغه هايم و از هرچيز که شايد در محاوراتم کمتر از آنها صحبت می کنم و در يک کلام میخواهم اينجا خودم باشم.مطمئنم که اينجا ديگر ريا و اخلاص براِيم بی معنا خواهد بود و

می نويسم تا از گفتن و نوشتن به احساس بودن برسم.قصد دارم اينجا مثل يک کودک حرف بزنم.هرکس را که دوست دارم نامش را بياورم و از هرکس که بدم می آيد بنويسم که ديگر دوستش ندارم.

و کلام آخر...

وبلاگ من آينه ی تمام نمای وقايعی است که هر روز و شايد هر لحظه از قلبم عبور

می کنند.

                                  والسلام...
+ نوشته شده در  سه شنبه سی و یکم مرداد ۱۳۸۵ساعت 22:53  توسط مسعود يارضوي