عبور

ما مشك رنج‌هاي انقلاب را به دندان كشيده‌ايم و دست و پا داده‌ايم، اما رهايش نكرده‌ايم

...

پست قبلی به دلایلی حذف شد. (توضیحات بیشتر را بعداً خواهم گفت)
+ نوشته شده در  یکشنبه سیزدهم دی ۱۳۸۸ساعت 9:56  توسط مسعود يارضوي  | 

آقای من در تصویر.

سلام.

تا حالا اسمتان را توی image گوگل سرچ کرده اید. من پیشنهاد می کنم برای یک بار حتماً این کار را انجام بدهید و ببینید که گوگل برای اسمتان چه تصاویری را پیشنهاد می کند.

این نوشته بهانه ای است برای اینکه بگویم گوگل خان! از اسم و فامیل من چه تصاویری را پیشنهاد می دهد.

گوگل برای اسم من 30 تا عکس را معرفی می کند. یک شهید فلسطینی، یک شیر که شکارش را به دندان کشیده، یک قهوه خانه، شهرام جزایری، مرتضی حیدری، جومونگ، کردان، شبیه خوانی کربلا، پرچم ایران، موشک سپاه، تراکت عید غدیر، یک چلو کباب حسابی، تصادف و یک احمدی نژاد که دارد نماز می خواند. دو سه تا عکس احساسی هم تویشان پیدا می شود ضمن اینکه هیچکدامشان بی تربیتی! یا فیلتر هم نیستند. و چند تا عکس دیگر...

خلاصه که این 30 تا عکس را مشاهده کردیم و حظّی بردیم!

 

پ.ن:

فکر نکنید لطفاً که برای خودم نوشابه باز کرده ام. نه!

کمی تا قسمتی محض مزاح و بیشتر برای بچه هایی بود که وبلاگم را می خوانند.

همین.

+ نوشته شده در  پنجشنبه دهم دی ۱۳۸۸ساعت 14:24  توسط مسعود يارضوي  | 

خبری در راه است!

خسته ام، و عزادار؛ مثل همه... و کمی هم بیمار...

ولی خواستم بگویم فکری در درونم همیشه بوده است که احتمال می دهد خیلی از سبزها! گول خورده اند...

یعنی گول نخورده اند؛ که اینها همه آثار اطلاعات حرام شبکه های ماهواره ای است که دارند بالایشان می آورند...

الحال این چند خط را از بابت حسّ ششم می نویسم که بگویم بزودی معادله های موجود برای سبزهای اموی و سرانشان تغییر می کند!!!

منتظر خبرهای جدید تر از جبهه ی ضدّ اسلام باشید...

 

پ.ن

ــ چندبار اخیری که با ابوذر بوده ام؛ چشمهایمان به یاد حبیب بن مظاهر بارانی شد. بخدا قسم حبیب وار کنار علی زمانه ایستاده ایم...

من و تمام برادرانم... و ابوذر

+ نوشته شده در  دوشنبه هفتم دی ۱۳۸۸ساعت 16:21  توسط مسعود يارضوي  |