عبور

ما مشك رنج‌هاي انقلاب را به دندان كشيده‌ايم و دست و پا داده‌ايم، اما رهايش نكرده‌ايم

بدون عنوان

اینکه روی مرتفع ترین تابلوی تبلیغاتی شهرمان، تبلیغ آرایشگاه زنانه می چسبانند خیلی آزاردهنده است، نه ...؟!
قضیه مار خوردن است و افعی شدن...
فکر می کنم بس که دیده ایم از اینجور چیزها، برای ما شهروندها و برای مسئولان ما شهروندها خیلی بیشتر از این حرف ها عادی شده باشد...
 
( این روزها اینترنتمان "بلاگفا" را باز نمی کند. الحال که مجبوریم توی خانه بنویسیم و بعد از توی کافی نت آپ کنیم. )
+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و نهم بهمن ۱۳۸۷ساعت 19:49  توسط مسعود يارضوي  | 

وقتی من طرفدار دولت می شوم...

روی حرف هایم با حسین آقای مرعشی است. هم قشنگ حرف می زند هم خوب می نویسد. ضمنن خوب می داند کجا را بزند و ضمنن تر اینکه بعضی از حرف های این سیاستمدار پیر هم البته ناراست نیست. حواستان باشد. گفتم بعضی از حرف های این ...

تمامی ماجرای این حرف های من هم برمی گردد به خواندن یادداشت "سیاست و معنویت" حسین مرعشی و در ادامه صحبت های حضرت آقا در همایش اصلاح طلبان کرمان.

می خواهم بگویم چه کسی به مرعشی وحی کرده است که لزوما" ذات باری تعالی هم انتخاباتی شده اند و رأی مرجّحشان هم "هاشمی" بوده است؟


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و دوم بهمن ۱۳۸۷ساعت 20:2  توسط مسعود يارضوي  | 

اختلال در وبلاگ من

وبلاگ من امروز براي لحظاتي دچار اختلالات عمدي از سوي بدخواهان شد.

بدينوسيله از مخاطبان خوبم عذرخواهي مي كنم.

+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و یکم بهمن ۱۳۸۷ساعت 12:48  توسط مسعود يارضوي  | 

نغمه جدید وبلاگ من

خیلی بیشتر از این حرف ها دوستش دارم...

و از امشب حرف های قشنگش را در سوره "هل اتی" از پنجره های خانه مجازی من خواهید شنید.

آنقدر نغمه ایرانیش ملکوتی است که فعلا"ها موسیقی وبلاگ "عبور" خواهد ماند.

+ نوشته شده در  یکشنبه بیستم بهمن ۱۳۸۷ساعت 21:42  توسط مسعود يارضوي  | 

بدون عنوان با یک میان تیتر

گاهی با خودم فکر می کنم که هرچی بلا و نقمت سر رئیس جمهورمان می آید از دست این دور و بری هایش است.

مثلا" همین مشاوران رسانه ای احمدی نژاد. واقعا" آدم نمی داند این اساتید! توی کلّه شان چی می گذرد؟! توی این سه، چهارساله شاهکارهایی زده اند که دولت هنوز که هنوز است که هیچ باید تا چند سال بعد هم چه باشد و چه نباشد جواب پس بدهد.

نمونه اش برادرمان "جوانفکر". فکر کنم همان مصاحبه مطبوعاتی رئیس جمهور بود که در انتهای برنامه ملوان های انگلیسی را آزاد کردند. جلوی چندین دوربین خارجی و داخلی از ردیف جلو بلند شد و یک کاغذ تا شده داد دست رئیس جمهور. انگار مثلا" پای منبر است و احمدی نژاد هم سخنران. یا همینطور قضایای مربوط به هولوکاست، برخی سخنرانی های احمدی نژاد و غیره...

البته درد که یکی، دو تا نیست. تازگی ها که ایرانمان ماهواره دار هم شده است طبق معمول رسانه های صهیونیستی و وابسته ی دنیا دوباره شروع کرده اند به داد و بیداد...


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  شنبه نوزدهم بهمن ۱۳۸۷ساعت 1:3  توسط مسعود يارضوي  | 

شب مرگی

 

_ توی این مدت گاهی چیزهایی نوشته ام... ولی خیلی هاشان را پاک کرده ام....


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  چهارشنبه شانزدهم بهمن ۱۳۸۷ساعت 23:54  توسط مسعود يارضوي  | 

بدون شرح

می خواهم وبلاگ بنویسم...

 

 

+ نوشته شده در  سه شنبه پانزدهم بهمن ۱۳۸۷ساعت 0:24  توسط مسعود يارضوي  |